بر فرض اینکه امام حسن عسکری فرزندی داشته آیا می‌توان باور کرد کودکی پنج ساله به مقام ولایت و امامت منصوب گردد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - 'وصّی' به 'وصی')
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی = بر فرض اینکه [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] فرزندی داشته آیا می‌توان باور کرد کودکی پنج ساله به مقام [[ولایت]] و [[امامت]] منصوب گردد؟
| تصویر = 7626626268.jpg
| تصویر = 7626626268.jpg
| اندازه تصویر = 200px
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[امامت و ولایت امام مهدی]] /  [[امامت امام مهدی]] / [[امامت امام مهدی در سنین کودکی]]
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[امامت و ولایت امام مهدی]] /  [[امامت امام مهدی]] / [[امامت امام مهدی در سنین کودکی]]
| مدخل اصلی =  
| مدخل اصلی =  
خط ۱۷: خط ۱۵:
«در پاسخ به این پرسش مهم و اساسی، توجّه چند نکته بایسته است:
«در پاسخ به این پرسش مهم و اساسی، توجّه چند نکته بایسته است:


'''یک. پیشینه [[نبوت]] و [[امامت]] در کودکی‏:''' از نظر [[قرآن]]، [[نبوت]] و [[ولایت]] در کودکی، نه ‏تنها، امری ناشدنی نیست؛ بلکه به صراحت از [[نبوت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} و اعطای [[حکمت]] به [[حضرت]] یحیی خبر داده است. حتّی این مسئله در [[جامعه]] [[شیعی]]، امری عجیب و ناگهانی نبود؛ بلکه قبل از [[امام مهدی]]{{ع}} نیز [[امام جواد]] و [[امام هادی]]{{عم}} به [[امامت]] رسیده بودند. در این رابطه چند [[آیه]] و [[روایت]] [[نقل]] می‌‏شود:
'''یک. پیشینه [[نبوت]] و [[امامت]] در کودکی‏:''' از نظر [[قرآن]]، [[نبوت]] و [[ولایت]] در کودکی، نه ‏تنها، امری ناشدنی نیست؛ بلکه به صراحت از [[نبوت]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} و اعطای [[حکمت]] به [[حضرت]] یحیی خبر داده است. حتّی این مسئله در [[جامعه]] [[شیعی]]، امری عجیب و ناگهانی نبود؛ بلکه قبل از [[امام مهدی]] {{ع}} نیز [[امام جواد]] و [[امام هادی]] {{عم}} به [[امامت]] رسیده بودند. در این رابطه چند [[آیه]] و [[روایت]] [[نقل]] می‌‏شود:
# [[خداوند]] خطاب به پیامبرش یحیی می‌‏فرماید: {{متن قرآن|يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref>ای یحیی! تو کتاب الهی‏ را به قوت بگیر و ما در همان سن کودکی به او حکم نبوت دادیم؛ سوره مریم، آیه ۱۲.</ref>. [[فخر رازی]] می‏‌گوید: مراد از [[حکم]] در [[آیه شریفه]]، همان [[نبوت]] است؛ زیرا [[خداوند متعال]] [[عقل]] او را در کودکی محکم کرد و به او [[وحی]] فرستاد. چرا که [[خداوند متعال]] [[حضرت یحیی]] و [[حضرت عیسی]]{{عم}} را در کودکی به پیامبری‏ برگزید! برخلاف [[حضرت موسی]]{{عم}} و [[پیامبر|حضرت محمد]]{{صل}} که آنان را در بزرگ‏سالی به [[رسالت]] [[مبعوث]] کرد<ref>تفسیر فخر رازی، ج ۱۱، ص ۱۹۲</ref>.
# [[خداوند]] خطاب به پیامبرش یحیی می‌‏فرماید: {{متن قرآن|يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref>ای یحیی! تو کتاب الهی‏ را به قوت بگیر و ما در همان سن کودکی به او حکم نبوت دادیم؛ سوره مریم، آیه ۱۲.</ref>. [[فخر رازی]] می‏‌گوید: مراد از [[حکم]] در [[آیه شریفه]]، همان [[نبوت]] است؛ زیرا [[خداوند متعال]] [[عقل]] او را در کودکی محکم کرد و به او [[وحی]] فرستاد. چرا که [[خداوند متعال]] [[حضرت یحیی]] و [[حضرت عیسی]] {{عم}} را در کودکی به پیامبری‏ برگزید! برخلاف [[حضرت موسی]] {{عم}} و [[پیامبر|حضرت محمد]] {{صل}} که آنان را در بزرگ‏سالی به [[رسالت]] [[مبعوث]] کرد<ref>تفسیر فخر رازی، ج ۱۱، ص ۱۹۲</ref>.
# [[قرآن]] در زبان [[حضرت عیسی]] -که در کودکی زبان به سخن گشود و جواب منکران را داد- چنین می‌‏فرماید: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}<ref>کودک‏ گفت: من بنده خدا هستم؛ او به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است؛ سوره مریم، آیه ۳۰.</ref>
# [[قرآن]] در زبان [[حضرت عیسی]] -که در کودکی زبان به سخن گشود و جواب منکران را داد- چنین می‌‏فرماید: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}<ref>کودک‏ گفت: من بنده خدا هستم؛ او به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است؛ سوره مریم، آیه ۳۰.</ref>
# [[امام هادی|امام علی النقی]]، شش سال و پنج ماه از سنّ شریفش گذشته بود که پدرش از [[دنیا]] [[رحلت]] فرمود و [[امامت]] به او منتقل شد<ref>مناقب ابن‌شهرآشوب، ج ۴، ص ۴۰۱</ref>.
# [[امام هادی|امام علی النقی]]، شش سال و پنج ماه از سنّ شریفش گذشته بود که پدرش از [[دنیا]] [[رحلت]] فرمود و [[امامت]] به او منتقل شد<ref>مناقب ابن‌شهرآشوب، ج ۴، ص ۴۰۱</ref>.
# [[عبد اللّه بن جعفر]]، می‌‏گوید: من و صفوان بن یحیی به خدمت [[امام رضا]]{{ع}} رسیدیم. [[ابو جعفر]] -که سه سال از عمرش می‏‌گذشت- [[ایستاده]] بود. عرض کردیم: [[خدا]] ما را فدای شما کند! اگر- [[پناه]] به خدا- اتفاقی بیفتد، چه کسی بعد از شما امام‏ خواهد بود؟! آن [[حضرت]] به [[امام جواد]]، اشاره کرد و فرمود: این فرزندم. عرض کردیم: او با این سن و سال؟! فرمود: آری، او با همین سن و سال. [[خداوند]] تبارک و تعالی با وجود عیسای دو ساله [[احتجاج]] کرد و او را به [[نبوّت]] برگزید<ref>بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۳۵، ح ۲۳</ref>.
# [[عبد اللّه بن جعفر]]، می‌‏گوید: من و صفوان بن یحیی به خدمت [[امام رضا]] {{ع}} رسیدیم. [[ابو جعفر]] -که سه سال از عمرش می‏‌گذشت- [[ایستاده]] بود. عرض کردیم: [[خدا]] ما را فدای شما کند! اگر- [[پناه]] به خدا- اتفاقی بیفتد، چه کسی بعد از شما امام‏ خواهد بود؟! آن [[حضرت]] به [[امام جواد]]، اشاره کرد و فرمود: این فرزندم. عرض کردیم: او با این سن و سال؟! فرمود: آری، او با همین سن و سال. [[خداوند]] تبارک و تعالی با وجود عیسای دو ساله [[احتجاج]] کرد و او را به [[نبوّت]] برگزید<ref>بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۳۵، ح ۲۳</ref>.
# [[شیخ مفید]] می‌‏نویسد: جمهور [[شیعه]] با [[مخالفان]] آنها، بر این امر اتفاق دارند که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}}، [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} را [[دعوت]] به [[وزارت]]، [[خلافت]] و [[وصایت]] کرد؛ در حالی که سن او کم بود؛ ولی از دیگر کودکان [[دعوت]] نکرد<ref>فصول المختارة، ص ۳۱۶</ref>. وی همچنین می‏‌نویسد: [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] همراه با [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] - در حالی که آن‏دو طفلی بیش نبودند- با [[نصارا]] [[مباهله]] کرد و قبل از این واقعه، سابقه نداشت که [[پیامبر]] به [[همراهی]] اطفال [[مباهله]] کرده باشد ....
# [[شیخ مفید]] می‌‏نویسد: جمهور [[شیعه]] با [[مخالفان]] آنها، بر این امر اتفاق دارند که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}}، [[امام علی|حضرت علی]] {{ع}} را [[دعوت]] به [[وزارت]]، [[خلافت]] و [[وصایت]] کرد؛ در حالی که سن او کم بود؛ ولی از دیگر کودکان [[دعوت]] نکرد<ref>فصول المختارة، ص ۳۱۶</ref>. وی همچنین می‏‌نویسد: [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] همراه با [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]] - در حالی که آن‏دو طفلی بیش نبودند- با [[نصارا]] [[مباهله]] کرد و قبل از این واقعه، سابقه نداشت که [[پیامبر]] به [[همراهی]] اطفال [[مباهله]] کرده باشد ....


'''دو. [[لزوم]] [[شایستگی]] برای [[امامت]]‏:''' [[امامت]] و [[ولایت]]، [[مقام]] و منصبی است که به لیاقت و [[شایستگی]] افراد بستگی دارد؛ نه سن و سال آنان. [[ولایت]] و [[امامت]]، [[مقام]] بزرگی است که واجد آن [[مقام]]، طوری [[احکام]] خدایی و [[علوم]] [[نبوّت]] را تحمّل و ضبط می‌‏کند که [[خطا]]، نسیان و [[عصیان]] در ساحت وجود مقدّسش راه ندارد و همواره با [[عوالم غیبی]] مرتبط بوده، از افاضات و اشراقات الهی، بهره‌‏مند می‌‏گردد. به واسطه [[علم]] و عمل، [[پیشوا]] [[امام]] [[انسانیت]] و نمونه و مظهر [[دین]] و [[حجت]] خداوندی است. معلوم است که هرکس قابلیت و استعداد احراز این [[مقام]] شامخ را ندارد؛ بلکه باید از حیث روحی، در مرتبه اعلای [[انسانیت]] قرار گرفته، لیاقت ارتباط با [[عوالم غیبی]] و دریافت [[علوم]] و ضبط آنها را داشته باشد. از حیث ترکیبات جسمانی و قوای دماغی نیز در کمال [[اعتدال]] باشد تا بتواند حقایق [[عالم هستی]] و افاضات غیبی را بدون [[خطا]] و اشتباه، به عالم الفاظ و معانی تنزّل دهد و به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند. پس [[پیامبر خاتم|پیغمبر]] و [[امام]]، از حیث [[آفرینش]] ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است که [[خدای متعال]]، آنان را به [[مقام]] شامخ [[نبوت]] یا [[امامت]] [[انتخاب]] می‌‏کند. این امتیاز، از همان اوان کودکی، در آنان موجود است تا هرزمان که [[صلاح]] بود و شرایط موجود شد و مانعی در کار نبود، آن افراد برجسته، رسما به [[مقام]] و [[منصب]] [[نبوت]] و [[امامت]]، [[منصوب]] و [[مأمور]] حفظ و تحمّل [[احکام]] شوند. این [[انتخاب]] و [[نصب]] ظاهری؛ همان‏طور که می‏‌تواند بعد از [[بلوغ]] یا در بزرگسالی انجام گیرد، ممکن است در ایام کودکی نیز تحقّق پذیر<ref>دادگستر جهان، ص ۱۲۲ و ۱۲۳</ref>.
'''دو. [[لزوم]] [[شایستگی]] برای [[امامت]]‏:''' [[امامت]] و [[ولایت]]، [[مقام]] و منصبی است که به لیاقت و [[شایستگی]] افراد بستگی دارد؛ نه سن و سال آنان. [[ولایت]] و [[امامت]]، [[مقام]] بزرگی است که واجد آن [[مقام]]، طوری [[احکام]] خدایی و [[علوم]] [[نبوّت]] را تحمّل و ضبط می‌‏کند که [[خطا]]، نسیان و [[عصیان]] در ساحت وجود مقدّسش راه ندارد و همواره با [[عوالم غیبی]] مرتبط بوده، از افاضات و اشراقات الهی، بهره‌‏مند می‌‏گردد. به واسطه [[علم]] و عمل، [[پیشوا]] [[امام]] [[انسانیت]] و نمونه و مظهر [[دین]] و [[حجت]] خداوندی است. معلوم است که هرکس قابلیت و استعداد احراز این [[مقام]] شامخ را ندارد؛ بلکه باید از حیث روحی، در مرتبه اعلای [[انسانیت]] قرار گرفته، لیاقت ارتباط با [[عوالم غیبی]] و دریافت [[علوم]] و ضبط آنها را داشته باشد. از حیث ترکیبات جسمانی و قوای دماغی نیز در کمال [[اعتدال]] باشد تا بتواند حقایق [[عالم هستی]] و افاضات غیبی را بدون [[خطا]] و اشتباه، به عالم الفاظ و معانی تنزّل دهد و به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند. پس [[پیامبر خاتم|پیغمبر]] و [[امام]]، از حیث [[آفرینش]] ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است که [[خدای متعال]]، آنان را به [[مقام]] شامخ [[نبوت]] یا [[امامت]] [[انتخاب]] می‌‏کند. این امتیاز، از همان اوان کودکی، در آنان موجود است تا هرزمان که [[صلاح]] بود و شرایط موجود شد و مانعی در کار نبود، آن افراد برجسته، رسما به [[مقام]] و [[منصب]] [[نبوت]] و [[امامت]]، [[منصوب]] و [[مأمور]] حفظ و تحمّل [[احکام]] شوند. این [[انتخاب]] و [[نصب]] ظاهری؛ همان‏طور که می‏‌تواند بعد از [[بلوغ]] یا در بزرگسالی انجام گیرد، ممکن است در ایام کودکی نیز تحقّق پذیر<ref>دادگستر جهان، ص ۱۲۲ و ۱۲۳</ref>.
خط ۲۸: خط ۲۶:
بر این اساس [[امامت]] و [[ولایت]] (و [[نبوت]])، به سن و سال نیست؛ بلکه به [[علم]]، [[دانایی]]، [[ورع]]، [[تقوا]] و سایر [[فضایل]] انسانی و [[اخلاقی]] است. حتّی دستگاه [[خلافت]] نیز به این [[حقیقت]] پی برده بود که: [[امامت]] زودهنگام، پدیده‏‌ای اصیل و الهی است؛ نه ساختگی و بی‏پشتوانه و عاری از واقعیت.
بر این اساس [[امامت]] و [[ولایت]] (و [[نبوت]])، به سن و سال نیست؛ بلکه به [[علم]]، [[دانایی]]، [[ورع]]، [[تقوا]] و سایر [[فضایل]] انسانی و [[اخلاقی]] است. حتّی دستگاه [[خلافت]] نیز به این [[حقیقت]] پی برده بود که: [[امامت]] زودهنگام، پدیده‏‌ای اصیل و الهی است؛ نه ساختگی و بی‏پشتوانه و عاری از واقعیت.


'''سه. [[امامت]]، منصبی الهی‏:''' مسئله [[امامت]] و [[ولایت]]، امری شخصی، وراثتی و انتخابی نبوده و در حیطه اختیارات هیچ‏کس قرار ندارد؛ بلکه این [[امر]] از جانب [[خدا]] و بر اساس خواست، [[اراده]] و [[نصب]] او است. در واقع [[امامت]] برای [[ائمه]] [[اهل بیت]]{{عم}}، مرکزیت [[قدرت]] و نفوذ حکومت- بسان خلفای [[اموی]] و [[عباسی]] و فاطمی- نیست تا از پدر به پسر منتقل شود؛ بلکه براساس [[انتخاب]] و [[فرمان]] الهی است؛ ازاین‏رو [[امام]] که فردی [[برگزیده]] از سوی [[خدای متعال]] است، در تمام زمینه‌‏ها، سرآمد و دارای [[علم]] و [[قدرت الهی]] است. پس اعطای آن به بزرگسال یا کودک، در دست [[خدا]] و به خواست و [[اراده]] او است و او بهتر از همه می‌‏داند که [[امامت]] و [[ولایت]] را در کجا قرار دهد و چه کسی را به این [[مقام]] [[نصب]] کند {{متن قرآن|اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}}<ref>انعام‌، آیه ۱۲۴</ref> پس [[امامت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نیز خارج از این مدار نبوده و براساس تدابیر و سنت‌‏های الهی صورت گرفته است. [[خداوند]] متعال- پس از آنکه [[حضرت ابراهیم]] را به [[امامت]] برگزید- به او فرمود: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«به یاد آر هنگامی که خداوند، ابراهیم را به اموری چند امتحان کرد و او همه را به جای آورد. خداوند، به او فرمود: من تو را به پیشوایی خلق برگزیدم. ابراهیم پرسید: آیا این پیشوایی را به فرزندانم نیز عطا خواهی کرد؟ خداوند فرمود: عهد من هرگز به ستمکاران نمی‏‌رسد» بقره، آیه ۱۲۴</ref> در منابع تاریخی آمده است: بنی عامر خدمت [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} رسیدند؛ [[حضرت]] آنان را به سوی [[خدا]] [[دعوت]] نمود و [[نبوّت]] خود را بر آنها عرضه کرد. در این هنگام شخصی از آنان به [[پیامبر]] گفت: اگر ما با تو بر [[اسلام]] [[بیعت]] کردیم و [[خداوند]] تو را بر [[مخالفان]] [[غلبه]] داد؛ آیا در [[خلافت]] بعد از تو سهمی داریم؟! آن [[حضرت]] فرمود: امر [[خلافت]] به دست [[خداوند]] است؛ هرکجا که بخواهد قرار می‌دهد<ref>سیره ابن هشام، ح ۲، ص ۳۲</ref>.
'''سه. [[امامت]]، منصبی الهی‏:''' مسئله [[امامت]] و [[ولایت]]، امری شخصی، وراثتی و انتخابی نبوده و در حیطه اختیارات هیچ‏کس قرار ندارد؛ بلکه این [[امر]] از جانب [[خدا]] و بر اساس خواست، [[اراده]] و [[نصب]] او است. در واقع [[امامت]] برای [[ائمه]] [[اهل بیت]] {{عم}}، مرکزیت [[قدرت]] و نفوذ حکومت- بسان خلفای [[اموی]] و [[عباسی]] و فاطمی- نیست تا از پدر به پسر منتقل شود؛ بلکه براساس [[انتخاب]] و [[فرمان]] الهی است؛ ازاین‏رو [[امام]] که فردی [[برگزیده]] از سوی [[خدای متعال]] است، در تمام زمینه‌‏ها، سرآمد و دارای [[علم]] و [[قدرت الهی]] است. پس اعطای آن به بزرگسال یا کودک، در دست [[خدا]] و به خواست و [[اراده]] او است و او بهتر از همه می‌‏داند که [[امامت]] و [[ولایت]] را در کجا قرار دهد و چه کسی را به این [[مقام]] [[نصب]] کند {{متن قرآن|اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}}<ref>انعام‌، آیه ۱۲۴</ref> پس [[امامت]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نیز خارج از این مدار نبوده و براساس تدابیر و سنت‌‏های الهی صورت گرفته است. [[خداوند]] متعال- پس از آنکه [[حضرت ابراهیم]] را به [[امامت]] برگزید- به او فرمود: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«به یاد آر هنگامی که خداوند، ابراهیم را به اموری چند امتحان کرد و او همه را به جای آورد. خداوند، به او فرمود: من تو را به پیشوایی خلق برگزیدم. ابراهیم پرسید: آیا این پیشوایی را به فرزندانم نیز عطا خواهی کرد؟ خداوند فرمود: عهد من هرگز به ستمکاران نمی‏‌رسد» بقره، آیه ۱۲۴</ref> در منابع تاریخی آمده است: بنی عامر خدمت [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} رسیدند؛ [[حضرت]] آنان را به سوی [[خدا]] [[دعوت]] نمود و [[نبوّت]] خود را بر آنها عرضه کرد. در این هنگام شخصی از آنان به [[پیامبر]] گفت: اگر ما با تو بر [[اسلام]] [[بیعت]] کردیم و [[خداوند]] تو را بر [[مخالفان]] [[غلبه]] داد؛ آیا در [[خلافت]] بعد از تو سهمی داریم؟! آن [[حضرت]] فرمود: امر [[خلافت]] به دست [[خداوند]] است؛ هرکجا که بخواهد قرار می‌دهد<ref>سیره ابن هشام، ح ۲، ص ۳۲</ref>.


'''چهار. [[شهادت]] [[امامان]] و [[ضرورت]] [[نصب]] [[امام]] بعدی‏:''' یکی از نکات قابل توجّه درباره زندگی [[اهل بیت]]{{عم}}، فشارها، ظلم‏‌ها و سختگیری‏‌های [[حاکمان جور]] علیه [[امامان]] است؛ به طوری که همه [[امامان]] [[شیعه]]، به دست [[ظالمان]] مقتول یا [[مسموم]] می‌‏شدند و خطر جانی همیشه ایشان را تهدید می‌‏کرد. چه‏‌بسا می‏‌شد که امامی به [[شهادت]] می‌‏رسید، در حالی‏که [[فرزند]] او در سنین کودکی قرار داشت و به [[ضرورت]]، همان کودک به [[مقام]] [[امامت]] می‌‏رسید. در [[فرهنگ]] [[اسلام]]، [[زمین]] نباید خالی از [[حجت]] بماند و حتما شخصی به عنوان [[واسطه فیض الهی]] و [[امام]] [[امت]] تعیین گردد؛ پس شخص بعدی -هرچند در دوران کودکی قرار داشت- به [[مقام]] [[امامت]] می‌‏رسید و [[خلیفه]] و [[حجت الهی]] بر روی [[زمین]] می‏‌گردید. در [[روایات]] آمده است: {{عربی|"لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَت‏"}}<ref>«اگر زمین بدون امام باشد، به یقین‏ در هم فرومی‌‏ریزد» کافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰</ref> بر این اساس وقتی [[امام مهدی]]{{ع}} پنج ساله بود، پدرش [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] به [[شهادت]] رسید و از آنجایی که [[زمین]] نباید خالی از [[حجّت]] می‌‏ماند و [[مردم]] نیز باید [[امام]] و [[پیشوایی]] برای خود می‌‏داشتند؛ آن [[حضرت]] به [[امامت]] رسید و به عنوان آخرین وصی و [[حجّت الهی]]، [[رهبری]] آنان را در دست گرفت. از طرف دیگر شاید این مسئله (رسیدن به [[امامت]] در سن کودکی) برای [[حفظ جان]] برخی از [[امامان]]، ضروری بوده و [[دشمنان]] به تصوّر کودک بودن آنان، دست از [[ظلم]] و جنایت علیه ایشان بردارند. این مسئله در مورد [[امامان]] بعد از [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} اتفاق افتاد و به رغم [[کینه]] و [[بغض]] شدید [[خلفا]] نسبت به [[امامان]]، نتوانستند بعد از [[شهادت]] [[امام]] قبلی، آسیبی به [[امام]] بعدی برسانند و البته شاید [[دشمنان]] [[قدرت]] [[امامت]] را باور نمی‌‏کردند و آنها را خطری برای [[حکومت]] و [[سلطه]] خود نمی‌‏دانستند. اگرچه جست‏وجوی شدید آنان از [[حضرت مهدی]] نیز، بیشتر ناشی از شنیدن [[روایات]] فراوان در مورد [[آخرین حجت الهی]] و [[قیام]] و [[انقلاب]] او علیه [[ظالمان]] و [[ستمگران]] بوده است و آنان با باور به این پیش‏گویی‌‏ها، در صدد چاره‏‌جویی و نابودی [[مهدی موعود]] بودند!! بدین جهت آن [[حضرت]] در پنهانی می‌‏زیست و دور از چشم این [[حاکمان جور]]، [[هدایت]] و [[رهبری]] [[مردم]] را در دست داشت.
'''چهار. [[شهادت]] [[امامان]] و [[ضرورت]] [[نصب]] [[امام]] بعدی‏:''' یکی از نکات قابل توجّه درباره زندگی [[اهل بیت]] {{عم}}، فشارها، ظلم‏‌ها و سختگیری‏‌های [[حاکمان جور]] علیه [[امامان]] است؛ به طوری که همه [[امامان]] [[شیعه]]، به دست [[ظالمان]] مقتول یا [[مسموم]] می‌‏شدند و خطر جانی همیشه ایشان را تهدید می‌‏کرد. چه‏‌بسا می‏‌شد که امامی به [[شهادت]] می‌‏رسید، در حالی‏که [[فرزند]] او در سنین کودکی قرار داشت و به [[ضرورت]]، همان کودک به [[مقام]] [[امامت]] می‌‏رسید. در [[فرهنگ]] [[اسلام]]، [[زمین]] نباید خالی از [[حجت]] بماند و حتما شخصی به عنوان [[واسطه فیض الهی]] و [[امام]] [[امت]] تعیین گردد؛ پس شخص بعدی -هرچند در دوران کودکی قرار داشت- به [[مقام]] [[امامت]] می‌‏رسید و [[خلیفه]] و [[حجت الهی]] بر روی [[زمین]] می‏‌گردید. در [[روایات]] آمده است: {{عربی|"لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَت‏"}}<ref>«اگر زمین بدون امام باشد، به یقین‏ در هم فرومی‌‏ریزد» کافی، ج ۱، ص ۱۷۹، ح ۱۰</ref> بر این اساس وقتی [[امام مهدی]] {{ع}} پنج ساله بود، پدرش [[امام عسکری|امام حسن عسکری]] به [[شهادت]] رسید و از آنجایی که [[زمین]] نباید خالی از [[حجّت]] می‌‏ماند و [[مردم]] نیز باید [[امام]] و [[پیشوایی]] برای خود می‌‏داشتند؛ آن [[حضرت]] به [[امامت]] رسید و به عنوان آخرین وصی و [[حجّت الهی]]، [[رهبری]] آنان را در دست گرفت. از طرف دیگر شاید این مسئله (رسیدن به [[امامت]] در سن کودکی) برای [[حفظ جان]] برخی از [[امامان]]، ضروری بوده و [[دشمنان]] به تصوّر کودک بودن آنان، دست از [[ظلم]] و جنایت علیه ایشان بردارند. این مسئله در مورد [[امامان]] بعد از [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} اتفاق افتاد و به رغم [[کینه]] و [[بغض]] شدید [[خلفا]] نسبت به [[امامان]]، نتوانستند بعد از [[شهادت]] [[امام]] قبلی، آسیبی به [[امام]] بعدی برسانند و البته شاید [[دشمنان]] [[قدرت]] [[امامت]] را باور نمی‌‏کردند و آنها را خطری برای [[حکومت]] و [[سلطه]] خود نمی‌‏دانستند. اگرچه جست‏وجوی شدید آنان از [[حضرت مهدی]] نیز، بیشتر ناشی از شنیدن [[روایات]] فراوان در مورد [[آخرین حجت الهی]] و [[قیام]] و [[انقلاب]] او علیه [[ظالمان]] و [[ستمگران]] بوده است و آنان با باور به این پیش‏گویی‌‏ها، در صدد چاره‏‌جویی و نابودی [[مهدی موعود]] بودند!! بدین جهت آن [[حضرت]] در پنهانی می‌‏زیست و دور از چشم این [[حاکمان جور]]، [[هدایت]] و [[رهبری]] [[مردم]] را در دست داشت.


'''پنج. [[امتحان]] و [[آزمون]] مؤمنان‏''': شاید یکی از [[دلایل]] [[امامت]] در کودکی، [[آزمون]] [[مسلمانان]] و سنجش [[میزان]] [[اطاعت]] و حقّ‌‏پذیری آنان بوده است. اگر کسی با ماهیت و ژرفای [[امامت]] آشنا باشد و آن را مقامی از جانب [[خدا]] بداند؛ چون‌‏وچرایی در سن [[امامان]] نخواهد داشت. اتفاقا این مسئله در مورد [[امامان]] بعد از [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} -که همگی در سن کودکی یا [[جوانی]] به [[امامت]] رسیدند- مصداق داشت و [[شیعیان]] کمتر دچار [[اختلاف]]، تشتّت، چنددستگی و [[انکار]] شدند؛ در حالی‏که قبل از [[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}}، فرقه‏‌های مختلفی در میان [[شیعه]] پدید آمدند که هریک به [[امامت]] شخصی خاص قائل بودند؛ البته کم نبودند انسان‏‌های وارسته و مطیعی که در برابر فرمایش [[امام]]، سر [[تعظیم]] و قبول فرود می‌‏آوردند و در برابر [[مشیت]] الهی با کمال [[رضایت]] آن را می‏‌پذیرفتند.[[محمد بن حسن عمّار]] گوید: من دو سال نزد [[علی بن جعفر محمد]] (عموی [[امام رضا]]) بودم و خبری که او از برادرش [[امام کاظم|موسی بن جعفر]]{{ع}} شنیده بود، می‏‌نوشتم. روزی در [[مدینه]] خدمتش نشسته بودم؛ [[ابو جعفر محمد بن علی الرضا]] (جواد)، در [[مسجد]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] بر او وارد شد. [[علی بن جعفر]] برخاست و بدون کفش و عبا به نزد او رفت و دستش را بوسید و احترامش کرد. [[ابو جعفر]] به او فرمود: ای عمو! بنشین، خدایت [[رحمت]] کند. او گفت: آقای من! چگونه من بنشینم و شما [[ایستاده]] باشید؟! چون [[علی بن جعفر]] به مسند خود برگشت، اصحابش او را سرزنش کرده، گفتند: شما عموی پدر او هستید چرا با او این‏گونه [[رفتار]] می‌‏کنید؟! او دست به ریش خود گرفت و گفت: خاموش باشید! اگر خدای عزّ و جل این ریش‏ سفید را سزاوار [[امامت‏]] ندانست و این کودک را [[شایسته]] و سزاوار دانست و به او چنان مقامی داد؛ آیا من [[فضیلت]] او را [[انکار]] کنم؟! [[پناه]] به [[خدا]] از سخن شما! من [[بنده]] (و [[مطیع]]) او هستم<ref>کافی، ج ۲، ص ۳۲۲، ح ۱۲</ref>»<ref>[[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص ۷۵، ۸۲.</ref>.
'''پنج. [[امتحان]] و [[آزمون]] مؤمنان‏''': شاید یکی از [[دلایل]] [[امامت]] در کودکی، [[آزمون]] [[مسلمانان]] و سنجش [[میزان]] [[اطاعت]] و حقّ‌‏پذیری آنان بوده است. اگر کسی با ماهیت و ژرفای [[امامت]] آشنا باشد و آن را مقامی از جانب [[خدا]] بداند؛ چون‌‏وچرایی در سن [[امامان]] نخواهد داشت. اتفاقا این مسئله در مورد [[امامان]] بعد از [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} -که همگی در سن کودکی یا [[جوانی]] به [[امامت]] رسیدند- مصداق داشت و [[شیعیان]] کمتر دچار [[اختلاف]]، تشتّت، چنددستگی و [[انکار]] شدند؛ در حالی‏که قبل از [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}}، فرقه‏‌های مختلفی در میان [[شیعه]] پدید آمدند که هریک به [[امامت]] شخصی خاص قائل بودند؛ البته کم نبودند انسان‏‌های وارسته و مطیعی که در برابر فرمایش [[امام]]، سر [[تعظیم]] و قبول فرود می‌‏آوردند و در برابر [[مشیت]] الهی با کمال [[رضایت]] آن را می‏‌پذیرفتند.[[محمد بن حسن عمّار]] گوید: من دو سال نزد [[علی بن جعفر محمد]] (عموی [[امام رضا]]) بودم و خبری که او از برادرش [[امام کاظم|موسی بن جعفر]] {{ع}} شنیده بود، می‏‌نوشتم. روزی در [[مدینه]] خدمتش نشسته بودم؛ [[ابو جعفر محمد بن علی الرضا]] (جواد)، در [[مسجد]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] بر او وارد شد. [[علی بن جعفر]] برخاست و بدون کفش و عبا به نزد او رفت و دستش را بوسید و احترامش کرد. [[ابو جعفر]] به او فرمود: ای عمو! بنشین، خدایت [[رحمت]] کند. او گفت: آقای من! چگونه من بنشینم و شما [[ایستاده]] باشید؟! چون [[علی بن جعفر]] به مسند خود برگشت، اصحابش او را سرزنش کرده، گفتند: شما عموی پدر او هستید چرا با او این‏گونه [[رفتار]] می‌‏کنید؟! او دست به ریش خود گرفت و گفت: خاموش باشید! اگر خدای عزّ و جل این ریش‏ سفید را سزاوار [[امامت‏]] ندانست و این کودک را [[شایسته]] و سزاوار دانست و به او چنان مقامی داد؛ آیا من [[فضیلت]] او را [[انکار]] کنم؟! [[پناه]] به [[خدا]] از سخن شما! من [[بنده]] (و [[مطیع]]) او هستم<ref>کافی، ج ۲، ص ۳۲۲، ح ۱۲</ref>»<ref>[[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص ۷۵، ۸۲.</ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
خط ۴۰: خط ۳۸:
| پاسخ‌دهنده = حبیب‌الله طاهری
| پاسخ‌دهنده = حبیب‌الله طاهری
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[حبیب‌الله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در این‌باره گفته‌است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[حبیب‌الله طاهری]] در کتاب ''«[[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]»'' در این‌باره گفته‌است:
*«البته معلوم است که هر کسی قابلیت احراز [[مقام]] [[امامت]] یا [[نبوت]] را ندارد، بلکه باید از حیث [[روح]] در مرتبه اعلای [[انسانیت]] قرار گرفته باشد تا لیاقت ارتباط با [[عوالم غیبی]] و دریافت [[علوم]] و ضبط آنها را داشته باشد. و همچنین از حیث ترکیبات جسمانی و قوای دماغی در کمال [[اعتدال]] باشد تا بتواند حقایق [[عالم هستی]] و افاضات غیبی را بدون [[خطا]] و اشتباه به عالم الفاظ و معانی تنزل داده و به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند. لذا [[پیامبر|پیغمبر]] و [[امام]] از حیث [[آفرینش]] ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است که [[خداوند متعال]] آنان را به [[مقام]] شامخ [[نبوت]] و [[امامت]] [[انتخاب]] می‌کند. این امتیاز از همان دوران کودکی در وجود آن بزرگواران موجود است، لکن اگر [[صلاح]] باشد و شرایط موجود شود و مانعی هم در کار نباشد آن افراد برجسته رسماً به [[مقام]] و [[منصب]] [[نبوت]] و [[امامت]] معرفی می‌شوند و [[مأمور]] حفظ و [[تحمل]] [[احکام]] می‌گردند، این [[انتخاب]] و [[نصب]] ظاهری، چنانکه گاهی بعد از [[بلوغ]] یا در زمان [[بلوغ]] و بزرگی انجام می‌گیرد، ممکن است در ایام کودکی تحقق پذیرد. چنانکه [[حضرت عیسی|عیسی مسیح]] در گهواره، با [[مردم]] سخن گفت و رسماً اعلان کرد که من [[پیامبر خدا]] [[صاحب]] کتاب و [[مقام]] نبوتم: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا}}<ref> مریم، آیه ۳۰-۳۱.</ref>. از این [[آیه]] به خوبی استفاده می‌شود که [[حضرت عیسی]] در همان ایام کودکی [[پیامبر|پیغمبر]] و [[صاحب]] کتاب بوده است. همچنین [[حضرت یحیی]] در دوران صباوت و صغر سن به [[مقام]] [[نبوت]] رسیده، چنانکه در [[آیه شریفه]] آمده که: {{متن قرآن|يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref> مریم، آیه ۱۲.</ref>. بنابراین، وقتی [[حضرت عیسی|عیسی مسیح]] و [[حضرت یحیی]] می‌توانند در کودکی به [[مقام]] [[نبوت]] برسند، چه مانعی دارد که [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیز در سنین کودکی به [[مقام]] [[امامت]] برسد، جالب اینجاست که [[ائمه]] قبلی خبر داده بودند که سن [[امام زمان]] کمتر از سن سایر [[ائمه]] است، چنانکه [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: [[حضرت]] [[صاحب الأمر]] سن مبارکش از تمام ما کمتر و گمنام‌تر است<ref> بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۸.</ref>. اتفاقاً بعضی از [[ائمه]] نیز در سن قبل از [[بلوغ]] به [[مقام]] [[امامت]] رسیدند، مثلاً [[امام جواد]]{{ع}} در هنگام [[شهادت]] [[امام رضا|حضرت رضا]] هفت یا نه ساله بوده و به [[دلیل]] همین صغر سن بعضی‌ها در امامتش [[تردید]] کردند. به منظور حل این مشکل و رفع [[تردید]] گروهی از بزرگان [[شیعه]] به محضر [[امام جواد]] رسیدند و صدها معضله و مسائل مشکل را از وی پرسیدند و جواب کافی دریافت کردند و کراماتی را نیز مشاهده کردند که [[شک]] و [[شبهه]] آنان برطرف شد<ref> اثبات الوصیه، ص ۱۶۶.</ref>. [[امام هادی|امام علی النقی]]{{ع}} نیز شش سال و پنج ماه از سن شریفش گذشته بود که پدرش به [[شهادت]] رسید و [[امامت]] به وی متنقل شد<ref> ابن‌شهرآشوب، مناقب، ج ۴، ص ۴۰۱.</ref>.
*«البته معلوم است که هر کسی قابلیت احراز [[مقام]] [[امامت]] یا [[نبوت]] را ندارد، بلکه باید از حیث [[روح]] در مرتبه اعلای [[انسانیت]] قرار گرفته باشد تا لیاقت ارتباط با [[عوالم غیبی]] و دریافت [[علوم]] و ضبط آنها را داشته باشد. و همچنین از حیث ترکیبات جسمانی و قوای دماغی در کمال [[اعتدال]] باشد تا بتواند حقایق [[عالم هستی]] و افاضات غیبی را بدون [[خطا]] و اشتباه به عالم الفاظ و معانی تنزل داده و به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند. لذا [[پیامبر|پیغمبر]] و [[امام]] از حیث [[آفرینش]] ممتازند و به واسطه همین استعداد و امتیاز ذاتی است که [[خداوند متعال]] آنان را به [[مقام]] شامخ [[نبوت]] و [[امامت]] [[انتخاب]] می‌کند. این امتیاز از همان دوران کودکی در وجود آن بزرگواران موجود است، لکن اگر [[صلاح]] باشد و شرایط موجود شود و مانعی هم در کار نباشد آن افراد برجسته رسماً به [[مقام]] و [[منصب]] [[نبوت]] و [[امامت]] معرفی می‌شوند و [[مأمور]] حفظ و [[تحمل]] [[احکام]] می‌گردند، این [[انتخاب]] و [[نصب]] ظاهری، چنانکه گاهی بعد از [[بلوغ]] یا در زمان [[بلوغ]] و بزرگی انجام می‌گیرد، ممکن است در ایام کودکی تحقق پذیرد. چنانکه [[حضرت عیسی|عیسی مسیح]] در گهواره، با [[مردم]] سخن گفت و رسماً اعلان کرد که من [[پیامبر خدا]] [[صاحب]] کتاب و [[مقام]] نبوتم: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا}}<ref> مریم، آیه ۳۰-۳۱.</ref>. از این [[آیه]] به خوبی استفاده می‌شود که [[حضرت عیسی]] در همان ایام کودکی [[پیامبر|پیغمبر]] و [[صاحب]] کتاب بوده است. همچنین [[حضرت یحیی]] در دوران صباوت و صغر سن به [[مقام]] [[نبوت]] رسیده، چنانکه در [[آیه شریفه]] آمده که: {{متن قرآن|يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref> مریم، آیه ۱۲.</ref>. بنابراین، وقتی [[حضرت عیسی|عیسی مسیح]] و [[حضرت یحیی]] می‌توانند در کودکی به [[مقام]] [[نبوت]] برسند، چه مانعی دارد که [[حضرت مهدی]] {{ع}} نیز در سنین کودکی به [[مقام]] [[امامت]] برسد، جالب اینجاست که [[ائمه]] قبلی خبر داده بودند که سن [[امام زمان]] کمتر از سن سایر [[ائمه]] است، چنانکه [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: [[حضرت]] [[صاحب الأمر]] سن مبارکش از تمام ما کمتر و گمنام‌تر است<ref> بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۸.</ref>. اتفاقاً بعضی از [[ائمه]] نیز در سن قبل از [[بلوغ]] به [[مقام]] [[امامت]] رسیدند، مثلاً [[امام جواد]] {{ع}} در هنگام [[شهادت]] [[امام رضا|حضرت رضا]] هفت یا نه ساله بوده و به [[دلیل]] همین صغر سن بعضی‌ها در امامتش [[تردید]] کردند. به منظور حل این مشکل و رفع [[تردید]] گروهی از بزرگان [[شیعه]] به محضر [[امام جواد]] رسیدند و صدها معضله و مسائل مشکل را از وی پرسیدند و جواب کافی دریافت کردند و کراماتی را نیز مشاهده کردند که [[شک]] و [[شبهه]] آنان برطرف شد<ref> اثبات الوصیه، ص ۱۶۶.</ref>. [[امام هادی|امام علی النقی]] {{ع}} نیز شش سال و پنج ماه از سن شریفش گذشته بود که پدرش به [[شهادت]] رسید و [[امامت]] به وی متنقل شد<ref> ابن‌شهرآشوب، مناقب، ج ۴، ص ۴۰۱.</ref>.


بنابراین، مسأله صغر سن و رسیدن به [[مقام]] [[امامت]] در سن کودکی اختصاص به [[امام عصر]]{{ع}} ندارد»<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص۹۵ -۹۷.</ref>.
بنابراین، مسأله صغر سن و رسیدن به [[مقام]] [[امامت]] در سن کودکی اختصاص به [[امام عصر]] {{ع}} ندارد»<ref>[[حبیب‌الله طاهری|طاهری، حبیب‌الله]]، [[سیمای آفتاب (کتاب)|سیمای آفتاب]]، ص۹۵ -۹۷.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۵۷: خط ۵۵:


البته پیش از آن که در مسیر [[هدایت]] [[جامعه]]، نوبت به [[پیشوایی]] [[جانشینان]] آخرین فرستاده الهی برسد، [[خداوند متعال]]، پیامبرانی را در کودکی به [[مقام نبوت]] مفتخر ساخته بود؛ بدین قرار:
البته پیش از آن که در مسیر [[هدایت]] [[جامعه]]، نوبت به [[پیشوایی]] [[جانشینان]] آخرین فرستاده الهی برسد، [[خداوند متعال]]، پیامبرانی را در کودکی به [[مقام نبوت]] مفتخر ساخته بود؛ بدین قرار:
*'''[[پیامبری]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} از هنگام ولادت‌''': از میان [[پیامبران اولوالعزم]]، یگانه [[پیامبری]] که از هنگام ولادت، به [[نبوت]] خویش به طور آشکار تصریح کرده، [[حضرت]] [[عیسی بن مریم]] {{س}} است.
* '''[[پیامبری]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} از هنگام ولادت‌''': از میان [[پیامبران اولوالعزم]]، یگانه [[پیامبری]] که از هنگام ولادت، به [[نبوت]] خویش به طور آشکار تصریح کرده، [[حضرت]] [[عیسی بن مریم]] {{س}} است.


[[خداوند]] در [[آیات قرآن]]، در بخشی از داستان [[حضرت مسیح]] {{ع}} از زبان [[پیامبر]] خود در پاسخ منکران چنین می‌فرماید: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}<ref>«(نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۳۰.</ref>.
[[خداوند]] در [[آیات قرآن]]، در بخشی از داستان [[حضرت مسیح]] {{ع}} از زبان [[پیامبر]] خود در پاسخ منکران چنین می‌فرماید: {{متن قرآن|قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا}}<ref>«(نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۳۰.</ref>.


[[یزید]] کناسی می‌گوید: از [[امام باقر]] {{ع}} پرسیدم: "آیا [[عیسی بن مریم]] {{عم}}، هنگامی که در گهواره سخن گفت، [[حجت خدا]] بر اهل زمان خود بود؟" [[حضرت]] فرمود: "او آن زمان [[پیغمبر]] و [[حجت]] غیر مرسل [[خدا]] بود [یعنی در آن زمان، [[مأمور]] به [[تبلیغ]] و [[دعوت]] نبود]. مگر نمی‌شنوی گفته خود او را که می‌گوید: "من [[بنده]] خدایم. [[خدا]] به من کتاب داده و [[پیغمبر]] ساخته و هر جا باشم پربرکتم قرار داده و تا زنده باشم، مرا به [[نماز]] و [[زکات]] سفارش کرده است". عرض کردم: "در آن زمان و در همان حالی که در گهواره بود، [[حجت خدا]] بود بر [[زکریا]]؟". فرمود: "... چون [[عیسی]] هفت ساله شد و [[خدای تعالی]] به او [[وحی]] فرستاد، از [[نبوت]] و [[رسالت]] خود سخن گفت و بر یحیی و همه [[مردم]] [[حجت]] شد..."<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، باب حالات الأئمة {{عم}} فی السن.</ref>.
[[یزید]] کناسی می‌گوید: از [[امام باقر]] {{ع}} پرسیدم: "آیا [[عیسی بن مریم]] {{عم}}، هنگامی که در گهواره سخن گفت، [[حجت خدا]] بر اهل زمان خود بود؟" [[حضرت]] فرمود: "او آن زمان [[پیغمبر]] و [[حجت]] غیر مرسل [[خدا]] بود [یعنی در آن زمان، [[مأمور]] به [[تبلیغ]] و [[دعوت]] نبود]. مگر نمی‌شنوی گفته خود او را که می‌گوید: "من [[بنده]] خدایم. [[خدا]] به من کتاب داده و [[پیغمبر]] ساخته و هر جا باشم پربرکتم قرار داده و تا زنده باشم، مرا به [[نماز]] و [[زکات]] سفارش کرده است". عرض کردم: "در آن زمان و در همان حالی که در گهواره بود، [[حجت خدا]] بود بر [[زکریا]]؟". فرمود: "... چون [[عیسی]] هفت ساله شد و [[خدای تعالی]] به او [[وحی]] فرستاد، از [[نبوت]] و [[رسالت]] خود سخن گفت و بر یحیی و همه [[مردم]] [[حجت]] شد..."<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، باب حالات الأئمة {{عم}} فی السن.</ref>.
*'''[[پیامبری]] [[حضرت]] یحیی {{ع}} در کودکی‌''': [[حضرت]] یحیی {{ع}} یکی دیگر از پیامبرانی است که در کودکی به [[مقام نبوت]] رسید. [[خداوند]] در این‌باره خطاب به وی می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref>«ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری  دادیم» سوره مریم، آیه ۱۲.</ref>. یکی از [[مفسران اهل سنت]]، حکمی را که [[خداوند]] به [[حضرت]] یحیی {{ع}} داد، همان [[نبوت]] دانسته، بر این باور است که [[خداوند متعال]]، [[عقل]] او را در سنین کودکی محکم و کامل کرد و به او [[وحی]] فرستاد<ref>فخر رازی، تفسیر فخر رازی، ج ۱۱، ص ۱۹۲.</ref>.
* '''[[پیامبری]] [[حضرت]] یحیی {{ع}} در کودکی‌''': [[حضرت]] یحیی {{ع}} یکی دیگر از پیامبرانی است که در کودکی به [[مقام نبوت]] رسید. [[خداوند]] در این‌باره خطاب به وی می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref>«ای یحیی، کتاب (آسمانی) را با توانمندی بگیر! و ما به او در کودکی (نیروی) داوری  دادیم» سوره مریم، آیه ۱۲.</ref>. یکی از [[مفسران اهل سنت]]، حکمی را که [[خداوند]] به [[حضرت]] یحیی {{ع}} داد، همان [[نبوت]] دانسته، بر این باور است که [[خداوند متعال]]، [[عقل]] او را در سنین کودکی محکم و کامل کرد و به او [[وحی]] فرستاد<ref>فخر رازی، تفسیر فخر رازی، ج ۱۱، ص ۱۹۲.</ref>.


در یکی از تفسیرهای معاصر، پس از [[آیه]] پیشین می‌خوانیم: درست است که دوران [[شکوفایی]] [[عقل انسان]] به صورت معمول حدومرز خاصی دارد؛ ولی می‌دانیم همیشه در [[انسان‌ها]] افرادی استثنایی وجود داشته‌اند.
در یکی از تفسیرهای معاصر، پس از [[آیه]] پیشین می‌خوانیم: درست است که دوران [[شکوفایی]] [[عقل انسان]] به صورت معمول حدومرز خاصی دارد؛ ولی می‌دانیم همیشه در [[انسان‌ها]] افرادی استثنایی وجود داشته‌اند.
خط ۷۱: خط ۶۹:


بنابراین، همان‌گونه که [[خداوند متعال]]، [[مقام نبوت]] را به کودک خردسالی داد، می‌تواند [[مقام امامت]] را نیز با تمام ویژگی‌های لازم، به کودکی عطا فرماید.
بنابراین، همان‌گونه که [[خداوند متعال]]، [[مقام نبوت]] را به کودک خردسالی داد، می‌تواند [[مقام امامت]] را نیز با تمام ویژگی‌های لازم، به کودکی عطا فرماید.
*'''پیشینه [[امامت]] در خردسالی‌''': همان‌گونه که پیش از این نیز یاد شد، روایت‌های فراوان و شواهد تاریخی، گویای آن است که پیش از [[حضرت مهدی]] {{ع}} دو [[امام]] ([[امام جواد]] و [[امام هادی]] {{عم}}) نیز پیش از سن [[بلوغ]] جسمانی به [[امامت]] رسیدند. این، خود ایجاد [[آمادگی]] برای پذیرش [[امامت حضرت مهدی]] {{ع}}، در کودکی بود.
* '''پیشینه [[امامت]] در خردسالی‌''': همان‌گونه که پیش از این نیز یاد شد، روایت‌های فراوان و شواهد تاریخی، گویای آن است که پیش از [[حضرت مهدی]] {{ع}} دو [[امام]] ([[امام جواد]] و [[امام هادی]] {{عم}}) نیز پیش از سن [[بلوغ]] جسمانی به [[امامت]] رسیدند. این، خود ایجاد [[آمادگی]] برای پذیرش [[امامت حضرت مهدی]] {{ع}}، در کودکی بود.
*'''نخستین [[امام]] خردسال‌''': در میان [[امامان]] دوازدهگانه، نخستین [[پیشوایی]] که در سن کودکی به [[امامت]] رسید، [[حضرت جواد الائمه]] {{ع}} بود. حضرت امام [[محمد]] [[تقی]] {{ع}} نهمین پیشوای [[شیعیان]] و یگانه [[فرزند]] [[حضرت رضا]] {{ع}}، در روز دهم [[رجب]] سال ۱۹۵ ق در [[مدینه]] چشم به [[جهان]] گشود. آن [[حضرت]]، در هفت سالگی به [[مقام امامت]] رسید<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۲۷۳.</ref>.
* '''نخستین [[امام]] خردسال‌''': در میان [[امامان]] دوازدهگانه، نخستین [[پیشوایی]] که در سن کودکی به [[امامت]] رسید، [[حضرت جواد الائمه]] {{ع}} بود. حضرت امام [[محمد]] [[تقی]] {{ع}} نهمین پیشوای [[شیعیان]] و یگانه [[فرزند]] [[حضرت رضا]] {{ع}}، در روز دهم [[رجب]] سال ۱۹۵ ق در [[مدینه]] چشم به [[جهان]] گشود. آن [[حضرت]]، در هفت سالگی به [[مقام امامت]] رسید<ref>شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۲۷۳.</ref>.


از آن‌جا که این مسأله در دوران [[امامت]] بی‌سابقه بود، در ابتدا برخی بدان اعتراض کردند؛ ولی رفته‌رفته با هدایت‌های قبلی [[امام رضا]] {{ع}} و کرامت‌هایی از خود آن [[حضرت]]، [[دل]] [[شیعیان]] آرام گرفت.
از آن‌جا که این مسأله در دوران [[امامت]] بی‌سابقه بود، در ابتدا برخی بدان اعتراض کردند؛ ولی رفته‌رفته با هدایت‌های قبلی [[امام رضا]] {{ع}} و کرامت‌هایی از خود آن [[حضرت]]، [[دل]] [[شیعیان]] آرام گرفت.
*معمر بن خلاد گوید: از [[امام رضا]] {{ع}} شنیدم مطلبی درباره امر [[امامت]] بیان کرد و سپس فرمود: {{عربی|مَا حاجتکم إلی ذلک هَذَا أَبُو جَعْفَرٍ قَدْ أَجْلَسْتُهُ مجلسی وَ صیرته مکانی وَ قَالَ إِنَّا أَهْلُ بیت یتوارث أَصَاغِرُنَا عَنْ أکابرنا الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ}}؛ چه احتیاجی به این موضوع دارید؟ این [[ابوجعفر]] است که او را به جای خود نشانیده و [[قائم]] [[مقام]] خود ساخته‌ام و فرمود: ما خاندانی هستیم که خردسالانمان موبه‌مو از بزرگسالان‌مان [[ارث]] می‌برند<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۰، ح ۲.</ref>. این [[روایت]] بیانگر آن است که [[مقام امامت]]، به کمی و یا زیادی سن ربطی ندارد.
* معمر بن خلاد گوید: از [[امام رضا]] {{ع}} شنیدم مطلبی درباره امر [[امامت]] بیان کرد و سپس فرمود: {{عربی|مَا حاجتکم إلی ذلک هَذَا أَبُو جَعْفَرٍ قَدْ أَجْلَسْتُهُ مجلسی وَ صیرته مکانی وَ قَالَ إِنَّا أَهْلُ بیت یتوارث أَصَاغِرُنَا عَنْ أکابرنا الْقُذَّةِ بِالْقُذَّةِ}}؛ چه احتیاجی به این موضوع دارید؟ این [[ابوجعفر]] است که او را به جای خود نشانیده و [[قائم]] [[مقام]] خود ساخته‌ام و فرمود: ما خاندانی هستیم که خردسالانمان موبه‌مو از بزرگسالان‌مان [[ارث]] می‌برند<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۰، ح ۲.</ref>. این [[روایت]] بیانگر آن است که [[مقام امامت]]، به کمی و یا زیادی سن ربطی ندارد.


[[ابوبصیر]] گوید: خدمت [[امام صادق]] {{ع}} رسیدم، در حالی که کودک نابالغی عصاکش من بود. [[حضرت]] به من فرمود: {{عربی|كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا اِحْتَجَّ عَلَيْكُمْ بِمِثْلِ سِنِّهِ أَوْ قَالَ سَيَلِي عَلَيْكُمْ بِمِثْلِ سِنِّهِ}}؛ چگونه خواهید بود زمانی که [[حجت]] بر شما هم سال این کودک باشد؟<ref>به نظر می‌رسد مقصود آن حضرت، امام جواد {{ع}} بوده است. اگرچه می‌تواند اشاره به امامت حضرت مهدی {{ع}} نیز باشد.</ref> [یا فرمود: همسال این کودک بر شما [[ولایت]] داشته باشد]<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱،(حالات الأئمة {{عم}} فی السن، ح ۴).</ref>.
[[ابوبصیر]] گوید: خدمت [[امام صادق]] {{ع}} رسیدم، در حالی که کودک نابالغی عصاکش من بود. [[حضرت]] به من فرمود: {{عربی|كَيْفَ أَنْتُمْ إِذَا اِحْتَجَّ عَلَيْكُمْ بِمِثْلِ سِنِّهِ أَوْ قَالَ سَيَلِي عَلَيْكُمْ بِمِثْلِ سِنِّهِ}}؛ چگونه خواهید بود زمانی که [[حجت]] بر شما هم سال این کودک باشد؟<ref>به نظر می‌رسد مقصود آن حضرت، امام جواد {{ع}} بوده است. اگرچه می‌تواند اشاره به امامت حضرت مهدی {{ع}} نیز باشد.</ref> [یا فرمود: همسال این کودک بر شما [[ولایت]] داشته باشد]<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱،(حالات الأئمة {{عم}} فی السن، ح ۴).</ref>.
*صفوان بن یحیی گوید: "به [[امام رضا]] {{ع}} عرض کردم: پیش از آن که [[خدا]] [[ابو جعفر]] را به شما ببخشد، درباره جانشین‌تان از شما می‌پرسیدیم و شما می‌فرمودید؛ [[خدا]] به من پسری [[عنایت]] می‌کند. اکنون او را به شما [[عنایت]] کرد و چشم ما را روشن نمود. اگر خدای ناخواسته برای شما پیش [[آمدی]] کند، به که بگرویم؟ [[حضرت]] با دست اشاره به [[ابی جعفر]] فرمود که در برابرش [[ایستاده]] بود، عرض کردم: قربانت گردم، این پسر سه‌ساله است: فرمود: {{عربی|مَا يَضُرُّهُ مِنْ ذَلِكَ فَقَدْ قَامَ عِيسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِالْحُجَّةِ وَ هُوَ اِبْنُ ثَلاَثِ سِنِينَ}}؛
* صفوان بن یحیی گوید: "به [[امام رضا]] {{ع}} عرض کردم: پیش از آن که [[خدا]] [[ابو جعفر]] را به شما ببخشد، درباره جانشین‌تان از شما می‌پرسیدیم و شما می‌فرمودید؛ [[خدا]] به من پسری [[عنایت]] می‌کند. اکنون او را به شما [[عنایت]] کرد و چشم ما را روشن نمود. اگر خدای ناخواسته برای شما پیش [[آمدی]] کند، به که بگرویم؟ [[حضرت]] با دست اشاره به [[ابی جعفر]] فرمود که در برابرش [[ایستاده]] بود، عرض کردم: قربانت گردم، این پسر سه‌ساله است: فرمود: {{عربی|مَا يَضُرُّهُ مِنْ ذَلِكَ فَقَدْ قَامَ عِيسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِالْحُجَّةِ وَ هُوَ اِبْنُ ثَلاَثِ سِنِينَ}}؛


چه مانعی دارد [[عیسی]] سه‌ساله [کمتر] بود که به [[حجت]] [[قیام]] کرد<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱،(باب الاشارة و النص علی ابی جعفر الثانی).</ref>. اگرچه برخی در برابر این [[اراده]] از خود واکنش‌های نامناسبی نشان دادند، اما کم نبودند انسان‌های وارسته‌ای که در برابر این [[خواست الهی]]، در کمال [[تواضع]] سر [[فروتنی]] و پذیرش فرود آورده، با خشنودی کامل آن را پذیرفتند.
چه مانعی دارد [[عیسی]] سه‌ساله [کمتر] بود که به [[حجت]] [[قیام]] کرد<ref>شیخ کلینی، کافی، ج ۱،(باب الاشارة و النص علی ابی جعفر الثانی).</ref>. اگرچه برخی در برابر این [[اراده]] از خود واکنش‌های نامناسبی نشان دادند، اما کم نبودند انسان‌های وارسته‌ای که در برابر این [[خواست الهی]]، در کمال [[تواضع]] سر [[فروتنی]] و پذیرش فرود آورده، با خشنودی کامل آن را پذیرفتند.
خط ۸۹: خط ۸۷:


البته حافظه شیعه‌های [[راستین]]، آموزه‌های [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} پیشین را که با اقداماتی مناسب، برای این امر [[زمینه‌سازی]] کرده بودند<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۳۲۲، ح ۱.</ref>، هرگز فراموش نکرده بود. این [[زمینه‌سازی]] هرچه به زمان [[ولادت حضرت مهدی]] {{ع}} نزدیک‌تر می‌شود، شتاب بیشتری به خود می‌گرفت، به گونه‌ای که [[امام عسکری]] {{ع}} هرگاه موقعیت را مناسب می‌یافت [[فرزند]] خود را معرفی و به [[جانشینی]] وی تصریح می‌نمود.
البته حافظه شیعه‌های [[راستین]]، آموزه‌های [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} پیشین را که با اقداماتی مناسب، برای این امر [[زمینه‌سازی]] کرده بودند<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۳۲۲، ح ۱.</ref>، هرگز فراموش نکرده بود. این [[زمینه‌سازی]] هرچه به زمان [[ولادت حضرت مهدی]] {{ع}} نزدیک‌تر می‌شود، شتاب بیشتری به خود می‌گرفت، به گونه‌ای که [[امام عسکری]] {{ع}} هرگاه موقعیت را مناسب می‌یافت [[فرزند]] خود را معرفی و به [[جانشینی]] وی تصریح می‌نمود.
*'''کودکان نابغه، انسان‌هایی استثنایی‌''': افزون بر [[پیامبران]] و [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} که به [[تأیید الهی]] دارای ویژگی‌های خاصی هستند، بین انسان‌های معمولی نیز کسانی یافت می‌شوند که دارای نبوغ خاصی هستند که آنها را از دیگران متمایز می‌کند.
* '''کودکان نابغه، انسان‌هایی استثنایی‌''': افزون بر [[پیامبران]] و [[پیشوایان معصوم]] {{عم}} که به [[تأیید الهی]] دارای ویژگی‌های خاصی هستند، بین انسان‌های معمولی نیز کسانی یافت می‌شوند که دارای نبوغ خاصی هستند که آنها را از دیگران متمایز می‌کند.


یکی از پژوهشگران معاصر پس از بیان [[آیات]] و [[روایات]]، از کودکان نابغه به عنوان مؤید رخداد فوق یاد کرده، افرادی چون ابو [[علی]] سینا، [[فاضل]] هندی، توماس یونگ، را فقط نمونه‌ای از این گونه [[انسان‌ها]] دانسته است<ref>امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۲۳ و ۱۲۴.</ref>.
یکی از پژوهشگران معاصر پس از بیان [[آیات]] و [[روایات]]، از کودکان نابغه به عنوان مؤید رخداد فوق یاد کرده، افرادی چون ابو [[علی]] سینا، [[فاضل]] هندی، توماس یونگ، را فقط نمونه‌ای از این گونه [[انسان‌ها]] دانسته است<ref>امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۲۳ و ۱۲۴.</ref>.
خط ۹۶: خط ۹۴:
}}
}}


== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان امامت امام مهدی در سنین کودکی}}
{{پرسمان امامت امام مهدی در سنین کودکی}}


== پانویس ==
== پانویس ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش