مؤلفههای جریان حاکمیت ولایت فقیه چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۰۹
، ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲وظیفهٔ شمارهٔ ۳، بخش دوم
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{منبعشناسی جامع}} +{{منبع جامع}})) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]] | ||
| تصویر = 110062.jpg | |||
| تصویر | | نمایه وابسته = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]] | ||
| مدخل اصلی = [[خاستگاه ولایت فقیه]] | |||
| نمایه وابسته | | موضوعات وابسته = | ||
| مدخل اصلی | | تعداد پاسخ = ۱ | ||
| موضوعات وابسته | |||
| | |||
}} | }} | ||
'''مؤلفههای جریان [[حاکمیت]] [[ولایت فقیه]] چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود. | '''مؤلفههای جریان [[حاکمیت]] [[ولایت فقیه]] چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود. | ||
== پاسخ نخست == | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:1100673.jpg|بندانگشتی| | [[پرونده:1100673.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[علی اصغر نصرتی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی اصغر نصرتی]]''' در کتاب ''«[[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی اصغر نصرتی]]''' در کتاب ''«[[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«باتوجه به مفهوم مشروعیت، به جای اینکه در [[تبیین]] خاستگاه [[نظام]] ولایت فقیه، گفته شود: “این نظام یا ریشه در [[نصب الهی]] دارد یا [[انتخاب مردمی]] بدان مشروعیت بخشیده است؟”، از زاویهای دیگر مورد توجه قرار میگیرد؛ یعنی در اینجا گفته میشود، ولایت فقیه به عنوان [[نظام سیاسی]] در مرحله [[اعمال]] قدرت و جریان حاکمیت و [[مدیریت]] [[تکامل]] [[اجتماعی]]، مبتنی بر دو مؤلفه نظام مزبور از امکان اعمال مدیریت یا صلاحیت اداره برخوردار نخواهد بود؛ بنابراین وجود هر دو مؤلفه مذکور، شرط بقا و تداوم نظام ولایت فقیه در حیطه [[جامعه انسانی]] خواهد بود؛ این دو مؤلفه عبارتند از: | «باتوجه به مفهوم مشروعیت، به جای اینکه در [[تبیین]] خاستگاه [[نظام]] ولایت فقیه، گفته شود: “این نظام یا ریشه در [[نصب الهی]] دارد یا [[انتخاب مردمی]] بدان مشروعیت بخشیده است؟”، از زاویهای دیگر مورد توجه قرار میگیرد؛ یعنی در اینجا گفته میشود، ولایت فقیه به عنوان [[نظام سیاسی]] در مرحله [[اعمال]] قدرت و جریان حاکمیت و [[مدیریت]] [[تکامل]] [[اجتماعی]]، مبتنی بر دو مؤلفه نظام مزبور از امکان اعمال مدیریت یا صلاحیت اداره برخوردار نخواهد بود؛ بنابراین وجود هر دو مؤلفه مذکور، شرط بقا و تداوم نظام ولایت فقیه در حیطه [[جامعه انسانی]] خواهد بود؛ این دو مؤلفه عبارتند از: | ||
#در [[اصل هدایت]] و [[سرپرستی]] در [[نظام الهی]]، متعلق به [[خداوند]] است که [[خالق]]، [[ربّ]]، صاحب [[اختیار]] و [[مالک]] مطلق هستی بوده و [[حق]] هرگونه [[تصرف در هستی]] و [[انسانها]] را دارد، و هرگونه تصرفی در [[شؤون]] آنها باید با اجازه او انجام شود. | '''مشروعیت''': آنچه ولایت فقیه را در بحث مشروعیت از سایر [[نظامهای سیاسی]] متمایز میکند، آن است که این نظام، ریشه مشروعیت خود را در، [[رضایت]] و خواست [[خداوند سبحان]] جستجو کند، بدین معنی که: | ||
# خداوند بر [[پیغمبر]] [[حضرت محمد]]{{صل}} و پس از او به [[دوازده جانشین]] [[معصوم]]{{عم}} او [[اذن]] تصرف در هستی و شؤون انسانها را اعطا فرموده [[مسؤولیت]] سرپرستی و [[امامت]] [[تاریخی]] و [[اجتماعی]] را به آنها سپرده است؛ چنانچه فرموده است: {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref> و نیز در [[سوره مائده]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>؛ هیچ کس تردید ندارد که ادامه [[آیه]] در [[شأن]] [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} است؛ بنابراین آیه، [[ولایت]] بر [[مؤمنین]] را حداقل برای آن [[حضرت]] [[ثابت]] میکند<ref>تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۱۱؛ تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۵۴۵.</ref>. همانطور که در [[سوره نساء]] آمده است: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>؛ مراد از [[اولی الامر]] چه کسانی هستند، [[قدر]] متقن مورد قبول [[مفسرین]]، [[ائمه معصومین]]{{عم}} هستند؛ چنانچه بعضی از [[روایات]] نیز همین معنا را [[تأیید]] میکنند؛ از جمله [[روایت]] مشهور و متواتری است از [[جابر بن عبدالله انصاری]] که گفته است: “از [[رسول خدا]]{{صل}} پرسیدم که من [[خدا]] و [[رسول]] او را میدانم و میشناسم؛ اما [[اولوالامر]] را نمیدانم. آن حضرت فرمود: یا [[جابر]] {{متن حدیث|هم خلفائی و ائمة المسلمین اولهم علی بن ابیطالب{{ع}}...}}. ایشان خلفای من و [[امامان]] [[مسلمانان]] بعد از من، اول ایشان علی بن ابیطالب{{ع}} است و بعد از آن [[حسن بن علی]] و بعد از آن [[حسین بن علی]] و بعد از آن [[علی بن الحسین]] و به دنبال او [[محمد بن علی]] و او در [[تورات]] معروف است به [[باقر]] و تو او را در یابی. ای جابر، چون او را ببینی [[سلام]] من به وی رسان و بعد از آن یک یک [[ائمه]] را نام میبرد تا آنکه چون به [[حجت قائم]]{{ع}} رسید، فرمود که نام او نام من باشد و کنیتش کنیت من و [[حجت خدا]] است و بقیه او در میان [[مردمان]]، [[حق تعالی]] مشارق و مغارب را توسط او بگشاند و او از [[شیعه]] خود [[غایب]] گردد...” <ref>مولا فتحالله کاشان، تفسیر منهج الصادقین، بیتا، ج۳و ۴، ص۵۴.</ref>. | # در [[اصل هدایت]] و [[سرپرستی]] در [[نظام الهی]]، متعلق به [[خداوند]] است که [[خالق]]، [[ربّ]]، صاحب [[اختیار]] و [[مالک]] مطلق هستی بوده و [[حق]] هرگونه [[تصرف در هستی]] و [[انسانها]] را دارد، و هرگونه تصرفی در [[شؤون]] آنها باید با اجازه او انجام شود. | ||
# خداوند بر [[پیغمبر]] [[حضرت محمد]] {{صل}} و پس از او به [[دوازده جانشین]] [[معصوم]] {{عم}} او [[اذن]] تصرف در هستی و شؤون انسانها را اعطا فرموده [[مسؤولیت]] سرپرستی و [[امامت]] [[تاریخی]] و [[اجتماعی]] را به آنها سپرده است؛ چنانچه فرموده است: {{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}}<ref>«پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.</ref> و نیز در [[سوره مائده]] میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>؛ هیچ کس تردید ندارد که ادامه [[آیه]] در [[شأن]] [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} است؛ بنابراین آیه، [[ولایت]] بر [[مؤمنین]] را حداقل برای آن [[حضرت]] [[ثابت]] میکند<ref>تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۱۱؛ تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۵۴۵.</ref>. همانطور که در [[سوره نساء]] آمده است: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>؛ مراد از [[اولی الامر]] چه کسانی هستند، [[قدر]] متقن مورد قبول [[مفسرین]]، [[ائمه معصومین]] {{عم}} هستند؛ چنانچه بعضی از [[روایات]] نیز همین معنا را [[تأیید]] میکنند؛ از جمله [[روایت]] مشهور و متواتری است از [[جابر بن عبدالله انصاری]] که گفته است: “از [[رسول خدا]] {{صل}} پرسیدم که من [[خدا]] و [[رسول]] او را میدانم و میشناسم؛ اما [[اولوالامر]] را نمیدانم. آن حضرت فرمود: یا [[جابر]] {{متن حدیث|هم خلفائی و ائمة المسلمین اولهم علی بن ابیطالب {{ع}}...}}. ایشان خلفای من و [[امامان]] [[مسلمانان]] بعد از من، اول ایشان علی بن ابیطالب {{ع}} است و بعد از آن [[حسن بن علی]] و بعد از آن [[حسین بن علی]] و بعد از آن [[علی بن الحسین]] و به دنبال او [[محمد بن علی]] و او در [[تورات]] معروف است به [[باقر]] و تو او را در یابی. ای جابر، چون او را ببینی [[سلام]] من به وی رسان و بعد از آن یک یک [[ائمه]] را نام میبرد تا آنکه چون به [[حجت قائم]] {{ع}} رسید، فرمود که نام او نام من باشد و کنیتش کنیت من و [[حجت خدا]] است و بقیه او در میان [[مردمان]]، [[حق تعالی]] مشارق و مغارب را توسط او بگشاند و او از [[شیعه]] خود [[غایب]] گردد...” <ref>مولا فتحالله کاشان، تفسیر منهج الصادقین، بیتا، ج۳و ۴، ص۵۴.</ref>. | |||
# [[ادله نقلی]] [[ولایت فقیه]] که در فصل اول همین بخش گذشت. برخی از [[آیات]] و روایاتی را که در آنها از [[انتصاب]] [[فقها]] ([[علمای دین]]، [[دینشناسان]]) بر [[مسند]] [[زعامت]] و [[رهبری جامعه]] حکایت میشود، در بردارد؛ چنانچه برخی، فقها و علمای دین را از مصادیق “اولیالامر” میدانند. “از [[ابن عباس]] منقول است که در [[تفسیر آیه]] میگفت: [[اولیالامر]] یعنی [[اهل دین]] و [[فقاهت]] و [[اهل]] [[اطاعت خداوند]]، کسانی که به [[مردم]] [[آموزش]] [[دین]] میدهند و آنان را [[امر به معروف و نهی از منکر]] مینمایند و از [[جابر]] [[نقل]] شده که در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} میگفت: اولیالامر، همان افراد [[فقیه]] در دین و خیراندیشانند و از [[مجاهد]] نیز نقل شده که در تفسیر آیه میگفت: اولیالامر، همان فقها و علمای [[زمان]] هستند”<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۱۷۶، به نقل از: مبانی فقهی حکومت اسلامی، ج۱، ص۱۶۵.</ref>. | # [[ادله نقلی]] [[ولایت فقیه]] که در فصل اول همین بخش گذشت. برخی از [[آیات]] و روایاتی را که در آنها از [[انتصاب]] [[فقها]] ([[علمای دین]]، [[دینشناسان]]) بر [[مسند]] [[زعامت]] و [[رهبری جامعه]] حکایت میشود، در بردارد؛ چنانچه برخی، فقها و علمای دین را از مصادیق “اولیالامر” میدانند. “از [[ابن عباس]] منقول است که در [[تفسیر آیه]] میگفت: [[اولیالامر]] یعنی [[اهل دین]] و [[فقاهت]] و [[اهل]] [[اطاعت خداوند]]، کسانی که به [[مردم]] [[آموزش]] [[دین]] میدهند و آنان را [[امر به معروف و نهی از منکر]] مینمایند و از [[جابر]] [[نقل]] شده که در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} میگفت: اولیالامر، همان افراد [[فقیه]] در دین و خیراندیشانند و از [[مجاهد]] نیز نقل شده که در تفسیر آیه میگفت: اولیالامر، همان فقها و علمای [[زمان]] هستند”<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۱۷۶، به نقل از: مبانی فقهی حکومت اسلامی، ج۱، ص۱۶۵.</ref>. | ||
# [[رهبری]] در [[نظام]] [[ولایت الهی]]، طولی است یعنی [[خداوند]] ولی مطلق هستی است و [[ولایت پیامبر]] و [[امامان معصوم]] در ادامه [[ولایت خداوند]] قرار دارد، و [[ولی فقیه]] با [[اذن پیامبر]] و [[امام]] [[معصوم]] در امور و [[شؤون]] [[اجتماعی]] [[تصرف]] میکند. [[امام خمینی]] میفرمایند: “حکومت شعبهای از [[ولایت مطلقه]] [[رسول الله]]{{صل}}و مقدم بر تمام [[احکام]] فرعیه، حتی [[نماز]]، [[روزه]] و [[حج]] است”<ref>امام خمینی، ۱۷ / ۱۰ / ۶۶، صحیفه نور.</ref>. | # [[رهبری]] در [[نظام]] [[ولایت الهی]]، طولی است یعنی [[خداوند]] ولی مطلق هستی است و [[ولایت پیامبر]] و [[امامان معصوم]] در ادامه [[ولایت خداوند]] قرار دارد، و [[ولی فقیه]] با [[اذن پیامبر]] و [[امام]] [[معصوم]] در امور و [[شؤون]] [[اجتماعی]] [[تصرف]] میکند. [[امام خمینی]] میفرمایند: “حکومت شعبهای از [[ولایت مطلقه]] [[رسول الله]] {{صل}}و مقدم بر تمام [[احکام]] فرعیه، حتی [[نماز]]، [[روزه]] و [[حج]] است”<ref>امام خمینی، ۱۷ / ۱۰ / ۶۶، صحیفه نور.</ref>. | ||
# [[نصب]] فقها به [[امامت]] اجتماعی در لسان [[شریعت]]، ناظر به فرد و شخص معینی نیست؛ بلکه شرایط موردنظر [[شارع]] بیان شده است که مشروحاً در فصول [[آینده]] بررسی میشود؛ به هر حال هر کدام از فقها که موفق گردد و [[حکومت]] تشکیل دهد و [[جامعه]] با [[اعلان]] [[پیروی]]، [[آمادگی]] لازم برای جریان [[ولایت الهی]] را داشته باشد، [[ولایت فقیه]] برای وی متعین میشود. | # [[نصب]] فقها به [[امامت]] اجتماعی در لسان [[شریعت]]، ناظر به فرد و شخص معینی نیست؛ بلکه شرایط موردنظر [[شارع]] بیان شده است که مشروحاً در فصول [[آینده]] بررسی میشود؛ به هر حال هر کدام از فقها که موفق گردد و [[حکومت]] تشکیل دهد و [[جامعه]] با [[اعلان]] [[پیروی]]، [[آمادگی]] لازم برای جریان [[ولایت الهی]] را داشته باشد، [[ولایت فقیه]] برای وی متعین میشود. | ||
#بر خلاف نظریهای که همه [[فقها]] را صاحب [[حق]] [[اعمال]] [[ولایت]] در [[نظام]] [[اجماعی]] میداند<ref>کدیور، محسن، نظریههای دولت در فقه شیعه، ص۸۰-۹۶.</ref>، [[نظام اجتماعی]] واحد، عقلاً و عملاً فقط [[تحمل]] [[پذیرش ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اجتماعی]] واحدی را دارد؛ چرا که در صورت تعدد مراکز ولایت و [[رهبری جامعه]]، نتیجه، چیزی جز [[هرج و مرج]] و از هم گسیختگی [[جامعه]] نیست. | # بر خلاف نظریهای که همه [[فقها]] را صاحب [[حق]] [[اعمال]] [[ولایت]] در [[نظام]] [[اجماعی]] میداند<ref>کدیور، محسن، نظریههای دولت در فقه شیعه، ص۸۰-۹۶.</ref>، [[نظام اجتماعی]] واحد، عقلاً و عملاً فقط [[تحمل]] [[پذیرش ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اجتماعی]] واحدی را دارد؛ چرا که در صورت تعدد مراکز ولایت و [[رهبری جامعه]]، نتیجه، چیزی جز [[هرج و مرج]] و از هم گسیختگی [[جامعه]] نیست. | ||
همچنین معقول و پذیرفته نیست که گفته شود: فقها همگی ولایت دارند؛ ولی در عمل فقط یکی حق اعمال آن را دارد. چگونه میتوان آنها را در صورت داشتن [[حق ولایت]]، از این حق [[ممنوع]] کرد؟ بنابراین میتوان گفت از بین فقهایی که واجد صفات و [[شرایط رهبری]] هستند، فقط یکی از آنها به تشخیص خبرگان و با دارا بودن [[مقبولیت]] و [[محبوبیت]] اجتماعی امکان [[تصدی]] [[امور جامعه]] و [[زعامت]] اجتماعی را پیدا میکند. در نتیجه اولین شرط تحقق ولایت فقیه، [[نصب]] او از طرف [[خداوند]]، [[پیامبر]] و [[امامان معصوم]] است؛ اما این نصب به شکل شخصی نیست؛ بلکه با بیان شرایط خاص، فردی که دارای صلاحیت است، این [[مسند]] را عهدهدار میشود.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۶۳.</ref> | همچنین معقول و پذیرفته نیست که گفته شود: فقها همگی ولایت دارند؛ ولی در عمل فقط یکی حق اعمال آن را دارد. چگونه میتوان آنها را در صورت داشتن [[حق ولایت]]، از این حق [[ممنوع]] کرد؟ بنابراین میتوان گفت از بین فقهایی که واجد صفات و [[شرایط رهبری]] هستند، فقط یکی از آنها به تشخیص خبرگان و با دارا بودن [[مقبولیت]] و [[محبوبیت]] اجتماعی امکان [[تصدی]] [[امور جامعه]] و [[زعامت]] اجتماعی را پیدا میکند. در نتیجه اولین شرط تحقق ولایت فقیه، [[نصب]] او از طرف [[خداوند]]، [[پیامبر]] و [[امامان معصوم]] است؛ اما این نصب به شکل شخصی نیست؛ بلکه با بیان شرایط خاص، فردی که دارای صلاحیت است، این [[مسند]] را عهدهدار میشود.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۶۳.</ref> | ||
'''مقبولیت''': دومین شرط تحقق نظام ولایت فقیه آن است که [[فقیه]] واجد شرایط و صلاحیتهای [[رهبری]]، مورد [[اعتماد]] و [[پذیرش مردم]] بوده باشد؛ البته این مقبولیت، هرگز تأثیری در [[مشروعیت]] ندارد و همانطور که گذشت [[منبع مشروعیت]] در نظام ولایت الهی، [[اراده]] و رضای خداوند و [[اولیا]] و [[برگزیدگان]] او (پیامبر و [[ائمه معصومین]] {{عم}}) است و حتی [[پذیرش مردمی]]، نه علت اصلی و نه جزءالعله مشروعیت آن به حساب میآید؛ یعنی اینگونه نیست که چون جامعه از ولایت [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} رویگردان باشد، آن [[حضرت]] فاقد مشروعیت در رهبری جامعه میگردد و یا اینکه اگر دیگران به هر شکلی توانستهاند، توجه عمومی را به خود جلب کرده و مقبول نظر آنان واقع شوند، اجازه [[تصرف]] از جانب [[خداوند]] را پیدا نمودهاند باشند؛ پس، [[حکومت]] [[علی بن ابیطالب]] و [[امام حسن مجتبی]] {{عم}} [[مشروع]] است؛ هرچند [[جامعه]] با رویگردانی، خود را از [[نعمت]] [[رهبری]] [[شایسته]] [[محروم]] کرده باشد و حکومت دیگران که در مقابل این [[امامان]] بر [[مسند]] حکومت تکیه زدهاند، هر چند مورد [[پذیرش مردم]] قرار گرفته باشد؛ اما از [[مشروعیت]] برخوردار نیست. البته نباید [[نقش مردم]] و [[گرایش]] عمومی جامعه را در تحقق [[ولایت]] نادیده گرفت؛ بلکه یکی از دو پایه امکان تحقق بخشیدن بر [[ولایت فقیه]]، [[مقبولیت عمومی]] است»<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۶۲.</ref> | |||
==[[:رده:آثار فقه سیاسی|منبعشناسی جامع فقه سیاسی]]== | == [[:رده:آثار فقه سیاسی|منبعشناسی جامع فقه سیاسی]] == | ||
{{منبع جامع}} | {{منبع جامع}} | ||
* [[:رده:کتابشناسی کتابهای فقه سیاسی|کتابشناسی فقه سیاسی]]؛ | * [[:رده:کتابشناسی کتابهای فقه سیاسی|کتابشناسی فقه سیاسی]]؛ | ||
خط ۴۴: | خط ۳۷: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]] | [[رده:پرسمان فقه سیاسی]] | ||
[[رده:(اا): پرسشهای فقه سیاسی با ۱ پاسخ]] | [[رده:(اا): پرسشهای فقه سیاسی با ۱ پاسخ]] |