←بنی کلب و نقش آفرینی در حوادث صدر اسلام
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
پس از [[بعثت]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}}، [[زید بن حارثه کلبی]] -که به او [[زید بن محمد]] میگفتند- اولین شخص از [[قبیله بنی کلب]] بود که اسلام پذیرفت. پس از او، [[سعد بن خُولیّ کلبیّ]] [[مسلمان]] شد. سعد که از ساکنان [[مکه]] بود، سپس به [[مدینه]] [[مهاجرت]] کرد و در [[احد]] به [[شهادت]] رسید. [[دِحْیَة بن خَلِیفه کلبیّ]] – فرستاده و حامل [[نامه]] رسول خدا{{صل}} نزد [[قیصر روم]]- هم از جمله کسانی بود که بعد از [[هجرت پیامبر]]{{صل}}، به [[آیین اسلام]] در آمد. در [[سال ششم هجری]] و در پی [[سریه]] [[عبدالرحمن بن عوف]] به [[دومة الجندل]]، [[أصبغُ بن عمرو]] بزرگ کلبیان در منطقه دُومةِ الجندل [[اسلام]] آورد<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۱-۵۶۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۳۹.</ref> و به همراه او جمع زیادی از [[مردم]] کلب اسلام پذیرفتند.<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۸؛ بیهقی، دلائل النبوه، ج۲، ص۱۴۰.</ref> سپس را همراه نامهای همراه با مردی از [[قبیله جهینه]] به [[مدینه]] فرستادند.<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۱-۵۶۲.</ref> [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز، [[امرؤالقیس بن اصبغ]] را عامل خود در [[بنی کلب]] قرار داد. وی در واقعه موسوم به رده بر اسلام و [[حکومت مدینه]] [[وفادار]] ماند و با کسانی که بر اسلام خود [[ثابت قدم]] بودند به مقابله با [[اهل]] رده پرداخت. <ref> ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۱۰۵؛الموسوعه العربیه، مقاله «کَلْبُ بْنُ وَبْره»، محمد شفیق البیطار.</ref> در وفدی دیگر فردی به نام [[عبد عمرو بن جبلة بن وائل بن جلاح]] همراه با مردی به نام [[عاصم]] از [[خاندان]] [[بنی رقاش]] از [[بنی عامر]] از موطن خود خارج شدند و به حضور [[رسول مکرم اسلام]]{{صل}} رسیدند. [[حضرت]] ضمن سخنانی، اسلام را بر ایشان عرضه داشت و آنان هم اسلام پذیرفتند و عبد عمرو در این باب اشعاری سرود.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۲؛ صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۴۰۱.</ref> نیز در روایتی دیگر [[حارثة بن قطن]] و [[حمل بن سعدانه]] [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} شرفیاب شدند و [[مسلمان]] شدند. حضرت برای حارثة به قطن فرمانی نوشت و برای حمل بن سعدانه پرچمی بست که او بعدها با همین [[پرچم]] همراه با [[معاویه]] علیه [[جانشین]] بحق [[رسول خدا]]{{صل}} در [[صفین]] شرکت کرد. <ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۲.</ref> | پس از [[بعثت]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}}، [[زید بن حارثه کلبی]] -که به او [[زید بن محمد]] میگفتند- اولین شخص از [[قبیله بنی کلب]] بود که اسلام پذیرفت. پس از او، [[سعد بن خُولیّ کلبیّ]] [[مسلمان]] شد. سعد که از ساکنان [[مکه]] بود، سپس به [[مدینه]] [[مهاجرت]] کرد و در [[احد]] به [[شهادت]] رسید. [[دِحْیَة بن خَلِیفه کلبیّ]] – فرستاده و حامل [[نامه]] رسول خدا{{صل}} نزد [[قیصر روم]]- هم از جمله کسانی بود که بعد از [[هجرت پیامبر]]{{صل}}، به [[آیین اسلام]] در آمد. در [[سال ششم هجری]] و در پی [[سریه]] [[عبدالرحمن بن عوف]] به [[دومة الجندل]]، [[أصبغُ بن عمرو]] بزرگ کلبیان در منطقه دُومةِ الجندل [[اسلام]] آورد<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۱-۵۶۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۰، ص۳۹.</ref> و به همراه او جمع زیادی از [[مردم]] کلب اسلام پذیرفتند.<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۶۸؛ بیهقی، دلائل النبوه، ج۲، ص۱۴۰.</ref> سپس را همراه نامهای همراه با مردی از [[قبیله جهینه]] به [[مدینه]] فرستادند.<ref> واقدی، المغازی، ج۲، ص۵۶۱-۵۶۲.</ref> [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز، [[امرؤالقیس بن اصبغ]] را عامل خود در [[بنی کلب]] قرار داد. وی در واقعه موسوم به رده بر اسلام و [[حکومت مدینه]] [[وفادار]] ماند و با کسانی که بر اسلام خود [[ثابت قدم]] بودند به مقابله با [[اهل]] رده پرداخت. <ref> ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۱۰۵؛الموسوعه العربیه، مقاله «کَلْبُ بْنُ وَبْره»، محمد شفیق البیطار.</ref> در وفدی دیگر فردی به نام [[عبد عمرو بن جبلة بن وائل بن جلاح]] همراه با مردی به نام [[عاصم]] از [[خاندان]] [[بنی رقاش]] از [[بنی عامر]] از موطن خود خارج شدند و به حضور [[رسول مکرم اسلام]]{{صل}} رسیدند. [[حضرت]] ضمن سخنانی، اسلام را بر ایشان عرضه داشت و آنان هم اسلام پذیرفتند و عبد عمرو در این باب اشعاری سرود.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۲؛ صالحی شامی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۶، ص۴۰۱.</ref> نیز در روایتی دیگر [[حارثة بن قطن]] و [[حمل بن سعدانه]] [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} شرفیاب شدند و [[مسلمان]] شدند. حضرت برای حارثة به قطن فرمانی نوشت و برای حمل بن سعدانه پرچمی بست که او بعدها با همین [[پرچم]] همراه با [[معاویه]] علیه [[جانشین]] بحق [[رسول خدا]]{{صل}} در [[صفین]] شرکت کرد. <ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۲.</ref> | ||
== | ===نقشآفرینی در حوادث صدر اسلا=== | ||
کلبیانی که اسلام پذیرفته بودند، نقش فعالی در عرصههای مختلف دوران [[حکومت نبوی]]{{صل}} ایفا نمودند که از جمله این موارد میتوان به حضور پر رنگ ایشان در [[غزوات]] و سرایای دوران آن [[حضرت]] اشاره کرد.<ref> از جمله آنها دحیة بن خلیفه کلبی بود که در احد و دیگر جنگهای دوران رسول خدا{{صل}} حضور داشت. (ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲ ص۴۶۱) از سعد بن خولی کلبی (ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۳، ص۴۵) و زید بن حارثه (ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۵۴۶) هم در شمار حاضران برخی از جنگها از جمله احد یاد شده است.</ref> بیشک [[زید بن حارثه]] از مشهورترین این افراد بود که به [[فرمان]] [[نبی اکرم]]{{صل}}، در رأس سپاهی جهت [[نبرد با رومیان]] به [[شام]] رفته بود. [[زید]] در این [[نبرد]] که به [[جنگ موته]] شناخته میشود به [[شهادت]] رسید. نقل است که [[رسول خدا]]{{صل}} سپاهی را نمیفرستاد که در آن زید بود مگر این که زید را [[فرمانده]] آنان قرار میداد. پسرش [[اسامه]] هم در آخرین سپاهی که رسول خدا{{صل}} برای نبرد با رومیان [[تجهیز]] کرد به [[فرماندهی]] برگزیده شده بود. [[ضحاک بن سفیان بن عوف کلبی]]<ref> ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۷۴۲.</ref> و [[غالب بن عبدالله لیثی]] از [[بنی کلب]]<ref> واقدی، مغازی، ج۲، ص۷۵۰؛ بیهقی، دلائل النبوه، ج۴، ص۲۹۵-۲۹۶</ref> هم از دیگر شخصیتهای کلبی بودند که [[پیامبر]]{{صل}} آنها را فرماندهی داد و همراه با جمعی از [[مسلمین]] به یکی از [[سرایا]] فرستاد. علاوه بر [[فرماندهی سپاه]]، [[سفارت]] رسول خدا{{صل}} هم از دیگر عرصههای فعالیت برخی از چهرههای [[مسلمان]] کلبی برشمرده شده است. گفته شده که حضرت، دِحْـیَة کلبیّ را در سال ششم و در جریان ارسال [[نامه]] به [[ملوک]] و [[پادشاهان]] عالم و [[دعوت]] آنان به [[اسلام]]، همراه با نامه ای نزد [[قیصر روم]] فرستاد.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۶۴۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۷.</ref> از [[امرؤالقیس بن اصبغ کلبی]] هم در شمار عمال [[رسول خدا]]{{صل}} و عامل [[حضرت]] بر [[بنی کلب]] نام برده شده است. <ref> ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۱۰۵</ref> | کلبیانی که اسلام پذیرفته بودند، نقش فعالی در عرصههای مختلف دوران [[حکومت نبوی]]{{صل}} ایفا نمودند که از جمله این موارد میتوان به حضور پر رنگ ایشان در [[غزوات]] و سرایای دوران آن [[حضرت]] اشاره کرد.<ref> از جمله آنها دحیة بن خلیفه کلبی بود که در احد و دیگر جنگهای دوران رسول خدا{{صل}} حضور داشت. (ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲ ص۴۶۱) از سعد بن خولی کلبی (ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۳، ص۴۵) و زید بن حارثه (ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۵۴۶) هم در شمار حاضران برخی از جنگها از جمله احد یاد شده است.</ref> بیشک [[زید بن حارثه]] از مشهورترین این افراد بود که به [[فرمان]] [[نبی اکرم]]{{صل}}، در رأس سپاهی جهت [[نبرد با رومیان]] به [[شام]] رفته بود. [[زید]] در این [[نبرد]] که به [[جنگ موته]] شناخته میشود به [[شهادت]] رسید. نقل است که [[رسول خدا]]{{صل}} سپاهی را نمیفرستاد که در آن زید بود مگر این که زید را [[فرمانده]] آنان قرار میداد. پسرش [[اسامه]] هم در آخرین سپاهی که رسول خدا{{صل}} برای نبرد با رومیان [[تجهیز]] کرد به [[فرماندهی]] برگزیده شده بود. [[ضحاک بن سفیان بن عوف کلبی]]<ref> ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۲، ص۷۴۲.</ref> و [[غالب بن عبدالله لیثی]] از [[بنی کلب]]<ref> واقدی، مغازی، ج۲، ص۷۵۰؛ بیهقی، دلائل النبوه، ج۴، ص۲۹۵-۲۹۶</ref> هم از دیگر شخصیتهای کلبی بودند که [[پیامبر]]{{صل}} آنها را فرماندهی داد و همراه با جمعی از [[مسلمین]] به یکی از [[سرایا]] فرستاد. علاوه بر [[فرماندهی سپاه]]، [[سفارت]] رسول خدا{{صل}} هم از دیگر عرصههای فعالیت برخی از چهرههای [[مسلمان]] کلبی برشمرده شده است. گفته شده که حضرت، دِحْـیَة کلبیّ را در سال ششم و در جریان ارسال [[نامه]] به [[ملوک]] و [[پادشاهان]] عالم و [[دعوت]] آنان به [[اسلام]]، همراه با نامه ای نزد [[قیصر روم]] فرستاد.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۶۴۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۰۷.</ref> از [[امرؤالقیس بن اصبغ کلبی]] هم در شمار عمال [[رسول خدا]]{{صل}} و عامل [[حضرت]] بر [[بنی کلب]] نام برده شده است. <ref> ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۱۰۵</ref> | ||