جز
جایگزینی متن - '، -' به ' -'
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-') |
جز (جایگزینی متن - '، -' به ' -') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
== گذری بر [[تاریخ]] [[ازد]] تا پیش از [[اسلام]] == | == گذری بر [[تاریخ]] [[ازد]] تا پیش از [[اسلام]] == | ||
گروه بزرگی از ازد سراة به [[رهبری]] [[مالک بن فهم دوسی]] در دوره "[[ملوک الطوایفی]] اشکانیان"<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج ۱، ص۶۰۹؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۸؛ ابوعلی مسکویه؛ تجارب الامم، ج۱، ص۱۰۳.</ref> و یا "[[دوره فترت]]"<ref> مطهر بن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، مجلد اول تا سوم، ص۵۳۷.</ref> به [[عراق]] [[مهاجرت]] کردند.<ref>ابن قتیبه، المعارف، ۶۴۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۸۸؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۸</ref> آنها توانستند با بهرهگیری از [[ضعف]] [[حکام]] آنجا -به ویژه در دوره فترت میان [[انحطاط]] و [[سقوط]] اشکانیان و روی کار آمدن ساسانیان- و نیز فرصتی که بواسطه [[جنگهای داخلی]] [[حکام]] منطقه دست داد،<ref>عبدالعزیز سالم، تاریخ العرب قبل الاسلام، ص۱۷۴.</ref> با [[شکست]] [[فرمانداران]] تابع [[ایران]] در عمان و [[بحرین]]، بر حیره مسلط شوند و [[پادشاهی]] مستقلی را در آنجا بنیان نهند که پس از مالک به فرزندش [[جذیمة بن مالک]] ملقب به ابرش رسید.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج ۱، ص۶۱۱-۶۱۲؛ عمر بن رسول، طرفة الاصحاب فی معرفة الاصحاب، ص۳۳</ref> وی مدتی طولانی بر مناطق تحت [[نفوذ]] ازدیها در [[عراق]] -که منطقهای وسیع مابین [[حیره]] و [[انبار]]، بقه، [[هیت]] و اطراف آن، [[عین التمر]] حدود دشت تا غُمیر و قطقطانه و خفیّه و مجاور آن بود را در بر | گروه بزرگی از ازد سراة به [[رهبری]] [[مالک بن فهم دوسی]] در دوره "[[ملوک الطوایفی]] اشکانیان"<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج ۱، ص۶۰۹؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۸؛ ابوعلی مسکویه؛ تجارب الامم، ج۱، ص۱۰۳.</ref> و یا "[[دوره فترت]]"<ref> مطهر بن طاهر مقدسی، آفرینش و تاریخ، مجلد اول تا سوم، ص۵۳۷.</ref> به [[عراق]] [[مهاجرت]] کردند.<ref>ابن قتیبه، المعارف، ۶۴۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۸۸؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۸</ref> آنها توانستند با بهرهگیری از [[ضعف]] [[حکام]] آنجا -به ویژه در دوره فترت میان [[انحطاط]] و [[سقوط]] اشکانیان و روی کار آمدن ساسانیان- و نیز فرصتی که بواسطه [[جنگهای داخلی]] [[حکام]] منطقه دست داد،<ref>عبدالعزیز سالم، تاریخ العرب قبل الاسلام، ص۱۷۴.</ref> با [[شکست]] [[فرمانداران]] تابع [[ایران]] در عمان و [[بحرین]]، بر حیره مسلط شوند و [[پادشاهی]] مستقلی را در آنجا بنیان نهند که پس از مالک به فرزندش [[جذیمة بن مالک]] ملقب به ابرش رسید.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج ۱، ص۶۱۱-۶۱۲؛ عمر بن رسول، طرفة الاصحاب فی معرفة الاصحاب، ص۳۳</ref> وی مدتی طولانی بر مناطق تحت [[نفوذ]] ازدیها در [[عراق]] -که منطقهای وسیع مابین [[حیره]] و [[انبار]]، بقه، [[هیت]] و اطراف آن، [[عین التمر]] حدود دشت تا غُمیر و قطقطانه و خفیّه و مجاور آن بود را در بر میگرفت -<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۱، ص۶۱۳؛ حمزه اصفهانی، سنی ملوک الارض و الانبیاء، ص۱۰۰.</ref> [[حکومت]] کرد. | ||
جذیمه بواسطه نداشتن فرزند به هنگام مرگ [[وصیت]] کرد که بعد او خواهرزادهاش [[عمرو بن عدی]] از [[قبیله]] [[لخم]]، حکومت حیره را بهدست گیرد؛ بدین ترتیب پادشاهی از [[قبیله ازد]] خارج شد و به [[خاندان]] لخم رسید. از آن پس، [[سرنوشت]] ازدیان [[مهاجر]] به عراق به سرنوشت سلسله مشهور [[آل لخم]] گره خورد. | جذیمه بواسطه نداشتن فرزند به هنگام مرگ [[وصیت]] کرد که بعد او خواهرزادهاش [[عمرو بن عدی]] از [[قبیله]] [[لخم]]، حکومت حیره را بهدست گیرد؛ بدین ترتیب پادشاهی از [[قبیله ازد]] خارج شد و به [[خاندان]] لخم رسید. از آن پس، [[سرنوشت]] ازدیان [[مهاجر]] به عراق به سرنوشت سلسله مشهور [[آل لخم]] گره خورد. | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
از مشارکت ازدیان در جریان [[بیعت]] و [[قیام]] مسلم بن عقیل خبری در دست نیست و گزارشها تنها حکایت از حضور [[قبایل]] [[کنده]]، [[ربیعه]]، [[مذحج]]، [[بنیاسد]]، [[تمیم]] و [[همدان]] در این واقعه دارند. <ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۷، ص۲۹۴۵.</ref> | از مشارکت ازدیان در جریان [[بیعت]] و [[قیام]] مسلم بن عقیل خبری در دست نیست و گزارشها تنها حکایت از حضور [[قبایل]] [[کنده]]، [[ربیعه]]، [[مذحج]]، [[بنیاسد]]، [[تمیم]] و [[همدان]] در این واقعه دارند. <ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۷، ص۲۹۴۵.</ref> | ||
در جریان [[واقعه کربلا]] هم ازدیان نقشی بیشتر و پر رنگتر از دیگر قبایل ایفا نکردند. برخی از آنان به مانند [[عمرو بن خالد ازدی]] <ref> ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ص۲۸۰-۲۸۱</ref> و پسرش [[خالد بن عمرو بن خالد ازدی]]،<ref> ابناعثم، الفتوح، ج۳، ص۱۱۸-۱۱۹؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۰۲.</ref> [[حلاس بن عمرو راسبی]]، [[نعمان بن عمرو راسبی]]، [[مسلم بن کثیر ازدی]]، [[قاسم بن حبیب ازدی]] و [[زهیر بن سلیم ازدی]]<ref> ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۰۱-۱۱۳؛ شیخ طوسی، رجال، ص۷۱-۸۱.</ref> در [[سپاه امام حسین]] {{ع}} حضور یافتند و نامشان در شمار [[شهدای کربلا]] ثبت گردید و تعدادی هم در آن سوی میدان، یاریگر اعوان و [[انصار]] [[بنیامیه]] در [[سپاه عمر بن سعد]] بودند. از این گروه نیز -که به نظر میرسد تعداد آنان در [[قیاس]] با دیگر [[قبایل]]، اندک بوده | در جریان [[واقعه کربلا]] هم ازدیان نقشی بیشتر و پر رنگتر از دیگر قبایل ایفا نکردند. برخی از آنان به مانند [[عمرو بن خالد ازدی]] <ref> ابراهیم بن محمد ثقفی، الغارات، ص۲۸۰-۲۸۱</ref> و پسرش [[خالد بن عمرو بن خالد ازدی]]،<ref> ابناعثم، الفتوح، ج۳، ص۱۱۸-۱۱۹؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۰۲.</ref> [[حلاس بن عمرو راسبی]]، [[نعمان بن عمرو راسبی]]، [[مسلم بن کثیر ازدی]]، [[قاسم بن حبیب ازدی]] و [[زهیر بن سلیم ازدی]]<ref> ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۰۱-۱۱۳؛ شیخ طوسی، رجال، ص۷۱-۸۱.</ref> در [[سپاه امام حسین]] {{ع}} حضور یافتند و نامشان در شمار [[شهدای کربلا]] ثبت گردید و تعدادی هم در آن سوی میدان، یاریگر اعوان و [[انصار]] [[بنیامیه]] در [[سپاه عمر بن سعد]] بودند. از این گروه نیز -که به نظر میرسد تعداد آنان در [[قیاس]] با دیگر [[قبایل]]، اندک بوده باشد - اسامی چندی در دست است که از جمله آنان میتوان به نامهای [[کعب بن جابر بن عمرو ازدی]] [[قاتل]] [[بریر بن حضیر]]،<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۷، ص۳۰۳۴-۳۰۳۵.</ref> [[عمرو بن سعید بن نوفیل ازدی]] ضارب [[قاسم بن حسن]] {{ع}}، <ref> ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۸۵-۸۶.</ref> [[ابومرهم ازدی]] قاتل [[محمد بن مسلم بن عقیل]]،<ref> ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۹۱.</ref> [[حمید بن مسلم ازدی]]،<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۷، ص۳۰۶۴-۳۰۶۵.</ref> [[عبیدالله بن ابیحصین ازدی]]، <ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۷، ص۳۰۰۶.</ref> [[جابر بن یزید ازدی]] [[رباینده]] عمامه [[امام حسین]] {{ع}} در [[کربلا]]<ref> ابناعثم، الفتوح، ج۳، ص۱۳۷.</ref> و... اشاره کرد. ازدیان [[سپاه کوفه]] پس از به [[شهادت]] رساندن [[سرور]] و [[سالار شهیدان]] {{ع}}، به پاس خدمتشان، عهدهدار انتقال پنج سر از شهدای کربلا نزد [[عبیدالله بن زیاد]] گردیدند.<ref> احمد ین داوود دینوری، اخبار الطوال، ص۲۵۹؛ ابناعثم، الفتوح، ترجمه مستوفی، ص۹۱۴.</ref> | ||
[[قیام]] [[عبدالله بن عفیف غامدی ازدی]] -جانباز سرفراز [[سپاه علی]] {{ع}} | [[قیام]] [[عبدالله بن عفیف غامدی ازدی]] -جانباز سرفراز [[سپاه علی]] {{ع}} - در برابر [[عبیدالله بن زیاد]] پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} و بازگشت [[سپاهیان]] به [[کوفه]]<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۷، ص۳۰۶۹؛ ابناعثم، الفتوح، ج۳، ص۱۴۴-۱۴۶.</ref> و شرکت در [[قیام توابین]] به [[رهبری]] بزرگانی چون [[سلیمان بن صرد خزاعی]]<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۷، ص۳۲۱۸؛ ابناعثم، الفتوح، ج۳، ص۲۲۷.</ref> را میتوان از عمده عرصههای نقشآفرینیهای ازدیان در [[کوفه]] پس از واقعه تلخ [[کربلا]] برشمرد. | ||
در [[قیام توابین]] [[همراهی]] ازدیان با حضور فعالانه [[عبدالله بن عوف بن احمر ازدی]] که با سرودن اشعاری در رثای [[اباعبدالله الحسین]] {{ع}} [[مردم]] را [[تحریض]] به [[نبرد]] میکرد <ref> مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۱۱۱.</ref> و [[عبدالله بن سعد بن نفیل ازدی]] از [[رهبران]] نخستین [[نهضت]] و [[فرمانده]] جناح راست [[سپاه توابین]]<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۷، ص۳۲۳۹-۳۲۴۱؛ ابناعثم، الفتوح، ج۳، ص۳۴۶.</ref> و برادرش [[خالد بن سعد بن نفیل]] که [[اموال]] خود را [[وقف]] نیروهای نهضت کرده بود<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۷، ص۳۲۴۱.</ref> بسیار چشمگیر بود. ضمن این که از حضور ازدیان در جمع [[مخالفان]] [[قیام مختار]] به سرکردگی اشرافی چون [[نعمان بن صهبان راسبی]] و [[عبدالرحمن بن مخنف ازدی]]<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۷، ص۳۳۳۳-۳۳۳۹؛ احمد ین داوود دینوری، اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ص۳۳۵-۳۴۴</ref> نیز نباید [[غافل]] بود. <ref> خامسی پور، لیلا؛ قبیله ازد و نقش آن در تاریخ اسلام و ایران، ص۱۱۴-۱۳۰.</ref> | در [[قیام توابین]] [[همراهی]] ازدیان با حضور فعالانه [[عبدالله بن عوف بن احمر ازدی]] که با سرودن اشعاری در رثای [[اباعبدالله الحسین]] {{ع}} [[مردم]] را [[تحریض]] به [[نبرد]] میکرد <ref> مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۱۱۱.</ref> و [[عبدالله بن سعد بن نفیل ازدی]] از [[رهبران]] نخستین [[نهضت]] و [[فرمانده]] جناح راست [[سپاه توابین]]<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۷، ص۳۲۳۹-۳۲۴۱؛ ابناعثم، الفتوح، ج۳، ص۳۴۶.</ref> و برادرش [[خالد بن سعد بن نفیل]] که [[اموال]] خود را [[وقف]] نیروهای نهضت کرده بود<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۷، ص۳۲۴۱.</ref> بسیار چشمگیر بود. ضمن این که از حضور ازدیان در جمع [[مخالفان]] [[قیام مختار]] به سرکردگی اشرافی چون [[نعمان بن صهبان راسبی]] و [[عبدالرحمن بن مخنف ازدی]]<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۷، ص۳۳۳۳-۳۳۳۹؛ احمد ین داوود دینوری، اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ص۳۳۵-۳۴۴</ref> نیز نباید [[غافل]] بود. <ref> خامسی پور، لیلا؛ قبیله ازد و نقش آن در تاریخ اسلام و ایران، ص۱۱۴-۱۳۰.</ref> | ||
خط ۱۸۸: | خط ۱۸۸: | ||
با امارت یافتن [[زیاد بن ابیه]] بر بصره و کوفه در سال ۴۵ هجری، وی جهت تقویت مواضع اعراب در مناطق [[فتح]] شده به ویژه [[شرق]] [[ایران]]، قبایلی از [[عرب]] از جمله گروهی از ازدیان را به خراسان کوچ داد.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۴۱۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۵، ص۲۲۶؛ شعبان، الثورة العباسیه، ص۷۵</ref> کوچ این [[قبایل]] در کنار قبایل دیگری که در منطقه بودند، علاوه بر تقویت موضع [[اعراب]] در [[خراسان]]، بواسطه [[تعصبات]] قبیلگی اعراب، رفته رفته [[مشکلات]] و درگیریهایی را بین آنان در مواجهه با مسائل گوناگون موجب شد. تا این که در ایام [[امارت]] [[حجاج بن یوسف ثقفی]]، وی به منظور کاهش [[نفوذ]] [[تمیمیان]] در خراسان که [[اکثریت]] [[عرب]] منطقه را تشکیل میدادند، [[مهلب بن ابیصفره ازدی]] را به امارت خراسان گماشت.<ref> شعبان، الثورة العباسیه، ص۷۴و۱۰۷</ref> به تدریج، با امارت یافتن مهلب بن ابیصفره بر [[سرزمین]] خراسان به سال ۷۸ هجری و به ویژه در دوران امارت فرزندش [[یزید بن مهلب]]، [[جمعیت]] و نفوذ [[ازد]] در خراسان فزونی گرفت. بدینسان، این [[قبیله]] در حوادث و رویدادهای [[ایران]]، به ویژه خراسان بزرگ، نقش عمده یافت. خراسان که از نظر [[حکومتی]] زیر نظر [[والی بصره]] اداره میشد از نظر قبایل و درگیریهای قبیلگی به [[بصره]] شباهت داشت و در آن سه [[قبیله ازد]] و [[تمیم]] و [[بنینزار]] مشغول کشاکش با یکدیگر بودند؛ این کشمکشها و [[اختلافات]] [[روز]] افزون [[یمانی]] و مضری بخصوص از سال ۱۰۰هجری به بعد در خراسان اوج گرفته بود.<ref> ر. ک ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۲۷-۳۴۷</ref> | با امارت یافتن [[زیاد بن ابیه]] بر بصره و کوفه در سال ۴۵ هجری، وی جهت تقویت مواضع اعراب در مناطق [[فتح]] شده به ویژه [[شرق]] [[ایران]]، قبایلی از [[عرب]] از جمله گروهی از ازدیان را به خراسان کوچ داد.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۴۱۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ، ج۵، ص۲۲۶؛ شعبان، الثورة العباسیه، ص۷۵</ref> کوچ این [[قبایل]] در کنار قبایل دیگری که در منطقه بودند، علاوه بر تقویت موضع [[اعراب]] در [[خراسان]]، بواسطه [[تعصبات]] قبیلگی اعراب، رفته رفته [[مشکلات]] و درگیریهایی را بین آنان در مواجهه با مسائل گوناگون موجب شد. تا این که در ایام [[امارت]] [[حجاج بن یوسف ثقفی]]، وی به منظور کاهش [[نفوذ]] [[تمیمیان]] در خراسان که [[اکثریت]] [[عرب]] منطقه را تشکیل میدادند، [[مهلب بن ابیصفره ازدی]] را به امارت خراسان گماشت.<ref> شعبان، الثورة العباسیه، ص۷۴و۱۰۷</ref> به تدریج، با امارت یافتن مهلب بن ابیصفره بر [[سرزمین]] خراسان به سال ۷۸ هجری و به ویژه در دوران امارت فرزندش [[یزید بن مهلب]]، [[جمعیت]] و نفوذ [[ازد]] در خراسان فزونی گرفت. بدینسان، این [[قبیله]] در حوادث و رویدادهای [[ایران]]، به ویژه خراسان بزرگ، نقش عمده یافت. خراسان که از نظر [[حکومتی]] زیر نظر [[والی بصره]] اداره میشد از نظر قبایل و درگیریهای قبیلگی به [[بصره]] شباهت داشت و در آن سه [[قبیله ازد]] و [[تمیم]] و [[بنینزار]] مشغول کشاکش با یکدیگر بودند؛ این کشمکشها و [[اختلافات]] [[روز]] افزون [[یمانی]] و مضری بخصوص از سال ۱۰۰هجری به بعد در خراسان اوج گرفته بود.<ref> ر. ک ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۲۷-۳۴۷</ref> | ||
چندان که هر بار با ورود [[والی]] جدید هر یک از آنها که به [[قدرت]] میرسیدند با دیگری به [[نزاع]] برمیخاستند.<ref> علی بهرامیان، ازد [در دوره اسلامی]، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ص۳۴.</ref> تا این که سرانجام، همین تعصبات و رقابتهای قبیلهای میان اعراب مضری و یمانی که [[دستگاه خلافت]] را نیز بازیچه خویش نموده بود، یکی از عوامل عمده ایجاد [[بحران]] [[سیاسی]] در [[خلافت امویان]] گردید. و از آنجا که خراسان نیز یکی از مراکز عمده [[مهاجرت]] اعراب به داخل ایران بود، طبعاً بحرانهای مذکور در آن سرزمین نیز بازتاب گستردهای داشت. در نتیجه ازدیها نیز به عنوان عناصر مهم [[اجتماع]] عرب در [[خراسان]]، به صحنه این بحرانها کشیده شدند. [[خشم]] و [[نارضایتی]] ازدیها در خراسان که ناشی از تفوق [[اعراب عدنانی]] بر [[یمانیها]]، [[تسلط]] آنان بر امور مختلف و برکناری [[ازد]] و دیگر [[قبایل]] [[یمانی]] از [[امور سیاسی]] – [[اداری]] خراسان که [[سیاست]] [[خلفا]] را نیز تحت تاثیر خود قرار داده | چندان که هر بار با ورود [[والی]] جدید هر یک از آنها که به [[قدرت]] میرسیدند با دیگری به [[نزاع]] برمیخاستند.<ref> علی بهرامیان، ازد [در دوره اسلامی]، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ص۳۴.</ref> تا این که سرانجام، همین تعصبات و رقابتهای قبیلهای میان اعراب مضری و یمانی که [[دستگاه خلافت]] را نیز بازیچه خویش نموده بود، یکی از عوامل عمده ایجاد [[بحران]] [[سیاسی]] در [[خلافت امویان]] گردید. و از آنجا که خراسان نیز یکی از مراکز عمده [[مهاجرت]] اعراب به داخل ایران بود، طبعاً بحرانهای مذکور در آن سرزمین نیز بازتاب گستردهای داشت. در نتیجه ازدیها نیز به عنوان عناصر مهم [[اجتماع]] عرب در [[خراسان]]، به صحنه این بحرانها کشیده شدند. [[خشم]] و [[نارضایتی]] ازدیها در خراسان که ناشی از تفوق [[اعراب عدنانی]] بر [[یمانیها]]، [[تسلط]] آنان بر امور مختلف و برکناری [[ازد]] و دیگر [[قبایل]] [[یمانی]] از [[امور سیاسی]] – [[اداری]] خراسان که [[سیاست]] [[خلفا]] را نیز تحت تاثیر خود قرار داده بود -به ویژه پس از [[هلاکت]] [[خاندان]] مهلب - موجبات نزدیکی هر چه بیشتر آنان را به عناصر ناراضی به ویژه [[ایرانیان]] [[تحقیر]] شده از سوی [[اعراب]]، فراهم آورد. این مسأله نه تنها موجب [[همراهی]] ازدیها با [[عباسیان]] و [[سقوط]] [[قطعی]] [[امویان]] گردید، بلکه زمینههای آشنایی هر چه بیشتر آنان را با [[فرهنگ]] [[ایرانی]] فراهم کرد. | ||
== اعلام و [[رجال]] ازد == | == اعلام و [[رجال]] ازد == |