بنی محارب بن فهر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '، -' به ' -'
جز (جایگزینی متن - '، -' به ' -')
 
(۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = قبایل | عنوان مدخل  = بنی محارب بن فهر | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = قبایل | عنوان مدخل  = بنی محارب بن فهر | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
==نسب==
==نسب==
بنی محارب<ref>در منابع قبایل متعدی، با نام بنی محارب شناخته شده‌اند. از این رو عدم خلط این قبایل با هم، دقت زیاد محققین را می‌‌طلبد. ر. ک. ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج۳، ص۱۷۱؛ زرکلی، الاعلام، ج۵، ص۲۸۱.</ref> از شاخه‌های اصلی بنی فهر -از تیره‌های معروف و بنام [[قریش]]- می‌‌باشد که نسب از [[محارب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن إلیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان]] می‌‌برند.<ref> ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۲۰-۲۲؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۲.</ref> بنو محارب که به همراه بنی غالب و [[بنی حارث]] شاخه‌های اصلی بنی فهر را تشکیل داده بودند، خود به تیره‌ها، بطون و شاخه‌های متعدد دیگر متفرع شده‌اند که از جمله آنان می‌‌توان به [[بنی وائله]]، [[بنی حبیب]]، [[بنی حجوان]]،<ref> ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۱۱۹-۱۲۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۴۵؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۸-۱۸۰. نیز ر. ک. مصعب زبیری، کتاب نسب قریش، ص۴۴۷.</ref> «جابر»، «سعد»<ref> ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۱۱۹.</ref> و «ردّاد»<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۸-۱۸۰؛ مصعب زبیری، کتاب نسب قریش، ص۴۴۷.</ref> اشاره کرد.
بنی محارب<ref>در منابع قبایل متعدی، با نام بنی محارب شناخته شده‌اند. از این رو عدم خلط این قبایل با هم، دقت زیاد محققین را می‌‌طلبد. ر. ک. ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج۳، ص۱۷۱؛ زرکلی، الاعلام، ج۵، ص۲۸۱.</ref> از شاخه‌های اصلی [[بنی فهر]] - از تیره‌های معروف و بنام [[قریش]] - می‌‌باشد که نسب از [[محارب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن إلیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان]] می‌‌برند.<ref> ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۲۰-۲۲؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۲.</ref> بنو محارب که به همراه [[بنی غالب]] و [[بنی حارث]] شاخه‌های اصلی بنی فهر را تشکیل داده بودند، خود به تیره‌ها، بطون و شاخه‌های متعدد دیگر متفرع شده‌اند که از جمله آنان می‌‌توان به [[بنی وائله]]، [[بنی حبیب]]، [[بنی حجوان]]،<ref> ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۱۱۹-۱۲۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۴۵؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۸-۱۸۰. نیز ر. ک. مصعب زبیری، کتاب نسب قریش، ص۴۴۷.</ref> «جابر»، «سعد»<ref> ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۱۱۹.</ref> و «ردّاد»<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۸-۱۸۰؛ مصعب زبیری، کتاب نسب قریش، ص۴۴۷.</ref> اشاره کرد.


== مواطن و خاستگاه بنی محارب ==
== مواطن و خاستگاه‌ها ==
بنی محارب پیش از [[اسلام]] در [[مکه]] ساکن بودند و بر خلاف گروهی از [[قریشیان]] معروف به «قریش بطاح»، -که در کنار [[حرم]] و زمین‌های معروف به بطحاء مکه مانده بودند و از همین روی به «ضَب» شناخته می‌‌شدند،-<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۶. "ضب" به معنای سوسمار است. شاید دلیل مانند کردن قریش بطاح به آن، کم تحرکی و ملازمت با آشیانه باشد. قس: زبیدی، تاج العروس، ج۲، ص۱۶۳-۱۶۴.</ref> همراه با دیگر شاخه‌های بنی فهر همچون «حارث»، «مالک»، «تیم» [[ادرم بن غالب]] و [[قیس بن فهر]]، در عداد حاشیه نشینان یا «قریش [[ظواهر]]» به شمار رفته،<ref> وتر، الحمس من قبائل العرب، ص۱۵۷، العلی، المعالم العمرانیه..، ص۹.</ref> به [[جنگ]] و [[شبیخون]] در این منطقه مشغول بودند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۵۳.</ref> پس از [[فتوحات اسلامی]] و بخصوص در ایام [[زمامداری]] [[خلفای اموی]]، برخی از ایشان به [[شام]] عزیمت کردند و در این [[سرزمین]] سکنی گزیدند.<ref> من باب نمونه ر. ک. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۸۷؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۲۰۰.</ref> ضمن این که برخی منابع نیز از حضور تعداد عظیمی از [[بنی محارب]] و دیگر خاندان‌های بنی فهر در [[اندلس]] خبر داده‌اند.<ref> ر. ک. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۸ -۱۸۰.</ref>
بنی محارب پیش از [[اسلام]] در [[مکه]] ساکن بودند و بر خلاف گروهی از [[قریشیان]] معروف به «قریش بطاح» -که در کنار [[حرم]] و زمین‌های معروف به بطحاء مکه مانده بودند و از همین روی به «ضَب» شناخته می‌‌شدند-<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۶. "ضب" به معنای سوسمار است. شاید دلیل مانند کردن قریش بطاح به آن، کم تحرکی و ملازمت با آشیانه باشد. قس: زبیدی، تاج العروس، ج۲، ص۱۶۳-۱۶۴.</ref> همراه با دیگر شاخه‌های بنی فهر همچون «حارث»، «مالک»، «تیم» [[ادرم بن غالب]] و [[قیس بن فهر]]، در عداد حاشیه نشینان یا «قریش [[ظواهر]]» به شمار رفته،<ref> وتر، الحمس من قبائل العرب، ص۱۵۷، العلی، المعالم العمرانیه..، ص۹.</ref> به [[جنگ]] و [[شبیخون]] در این منطقه مشغول بودند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۵۳.</ref> پس از [[فتوحات اسلامی]] و بخصوص در ایام [[زمامداری]] [[خلفای اموی]]، برخی از ایشان به [[شام]] عزیمت کردند و در این [[سرزمین]] سکنی گزیدند.<ref> من باب نمونه ر. ک. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۸۷؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۲۰۰.</ref> ضمن این که برخی منابع نیز از حضور تعداد عظیمی از [[بنی محارب]] و دیگر خاندان‌های بنی فهر در [[اندلس]] خبر داده‌اند.<ref> ر. ک. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۸ -۱۸۰.</ref>


== دوران جاهلیت ==
== دوران جاهلیت ==
از مهمترین وقایع [[تاریخ]] [[جاهلی]] آنان می‌‌توان به [[همراهی]] ایشان در [[نبرد]] خونین [[قریش]] به همراه همپیمانانی از [[قبایل]] [[کنانه]]، [[خزیمه]]، [[اسد]]، [[جذام]] و دیگر تیره‌های [[مضر]] به [[فرماندهی]] [[فهر بن مالک]] با [[حسان بن عبد کلال حمیری]] -[[پادشاه]] حمیری [[یمن]]- که به ادعای نسب‌نویسان با بسیار کس از قبایل یمن از یمن به وادی [[مکه]] آمده بود تا سنگ‌های [[کعبه]] را با خود ببرد، اشاره کرد.<ref> ابن اثیر، الکامل، ج۱، ص۵۶۱؛ ابن جوزی، المنتظم، ج۲، ص۲۲۶-۲۲۷.</ref> این [[جنگ]] که با [[شکست]] [[لشکر]] یمن و کشته شدن بسیاری از ایشان، و [[اسارت]] پادشاهشان –حسان- خاتمه یافت،<ref> طبری، تاریخ، ج۲، ص۲۶۲-۲۶۳؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۲۶؛ ابن جوزی، المنتظم، ج۲، ص۲۲۶-۲۲۷.</ref> ذکری از [[محارب]] به میان نیامده است اما حضور وی با توجه به نقش والای قریش و نیز جایگاه [[پدر]] او در سمت فرماندهی در این جنگ، بسیار محتمل به نظر می‌‌رسد. از دیگر وقایع تاریخ جاهلی بنی محارب بن فهر، حضور ایشان در [[جنگ فجار]] است. در این جنگ، [[ضرار]] فرزند [[خطاب بن مرداس]] -[[رییس]] [[طایفه بنی فهر]]-، فرماندهی بنی محارب بن فهر را بر عهده داشت.<ref> ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۲۰۰.</ref> وی همچنین، در [[جاهلیت]]، گروهی از هم پیمانان قریش و کنانه را نزد خود گرد آورده بود و به کمک آنها [[راهزنی]] می‌‌کرد.<ref> جمحی، طبقات فحول الشعراء، ج۱، ص۲۵۰-۲۵۲.</ref> نبرد بنی محارب بن فهر با [[بنی ضمرة بن بکر]] هم از دیگر وقایع مهم [[تاریخی]] [[بنی محارب]] به شمار رفته است. این [[جنگ]] که [[فرماندهی]] آن را [[ابوعثمان]] [[محاربی]] بر عهده داشت، آخرین [[نبرد]] بین [[قریش]] و [[کنانه]] محسوب شده است.<ref> ابن حبیب بغدادی، المنمق، ص۱۲۳-۱۲۵.</ref> [[آتش]] [[ستیزه جویی]] بنی محارب در ایام [[جاهلی]]، علاوه بر [[قبایل]] دیگر، گاه دامن تیره‌های دیگر قریش را نیز می‌‌گرفت. چندان که منطقه [[رَدم بنی جُمَح]] در [[مکه]] یاد آور نبرد شدیدی است که در [[عهد]] [[جاهلیت]] میان بنی محارب بن فهر و [[بنی جمح بن عمرو]] رخ داد و در آن نبرد محاربیان شمار زیادی از جمحیان را به [[هلاکت]] رساندند.<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۴۰، فاکهی، اخبار مکه، ج۳، ص۳۰۵.</ref>
از مهمترین وقایع [[تاریخ]] [[جاهلی]] آنان می‌‌توان به [[همراهی]] ایشان در [[نبرد]] خونین [[قریش]] به همراه همپیمانانی از [[قبایل]] «[[بنی‌خزیمه|خزیمه]]»، «[[بنی‌کنانه|کنانه]]»، «[[بنی‌اسد|اسد]]»، «[[بنی‌جذام|جذام]]» و دیگر تیره‌های [[مضر]] به [[فرماندهی]] [[فهر بن مالک]] با [[حسان بن عبد کلال حمیری]] -[[پادشاه حمیری]] [[یمن]]- که به ادعای نسب‌نویسان با بسیار کس از قبایل یمن از یمن به وادی [[مکه]] آمده بود تا سنگ‌های [[کعبه]] را با خود ببرد، اشاره کرد.<ref> ابن اثیر، الکامل، ج۱، ص۵۶۱؛ ابن جوزی، المنتظم، ج۲، ص۲۲۶-۲۲۷.</ref> این [[جنگ]] که با [[شکست]] [[لشکر]] یمن و کشته شدن بسیاری از ایشان، و [[اسارت]] پادشاهشان –حسان- خاتمه یافت،<ref> طبری، تاریخ، ج۲، ص۲۶۲-۲۶۳؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۲۶؛ ابن جوزی، المنتظم، ج۲، ص۲۲۶-۲۲۷.</ref> ذکری از [[محارب]] به میان نیامده است اما حضور وی با توجه به نقش والای قریش و نیز جایگاه [[پدر]] او در سمت فرماندهی در این جنگ، بسیار محتمل به نظر می‌‌رسد. از دیگر وقایع تاریخ جاهلی بنی محارب بن فهر، حضور ایشان در [[جنگ فجار]] است. در این جنگ، [[ضرار]] فرزند [[خطاب بن مرداس]] -[[رییس]] [[طایفه بنی فهر]]- فرماندهی بنی محارب بن فهر را بر عهده داشت.<ref> ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۲۰۰.</ref> وی همچنین، در [[جاهلیت]]، گروهی از هم پیمانان قریش و کنانه را نزد خود گرد آورده بود و به کمک آنها [[راهزنی]] می‌‌کرد.<ref> جمحی، طبقات فحول الشعراء، ج۱، ص۲۵۰-۲۵۲.</ref> نبرد بنی محارب بن فهر با [[بنی ضمرة بن بکر]] هم از دیگر وقایع مهم [[تاریخی]] [[بنی محارب]] به شمار رفته است. این [[جنگ]] که [[فرماندهی]] آن را [[ابوعثمان]] [[محاربی]] بر عهده داشت، آخرین [[نبرد]] بین [[قریش]] و [[کنانه]] محسوب شده است.<ref> ابن حبیب بغدادی، المنمق، ص۱۲۳-۱۲۵.</ref> [[آتش]] [[ستیزه جویی]] بنی محارب در ایام [[جاهلی]]، علاوه بر [[قبایل]] دیگر، گاه دامن تیره‌های دیگر قریش را نیز می‌‌گرفت. چندان که منطقه [[رَدم بنی جُمَح]] در [[مکه]] یاد آور نبرد شدیدی است که در [[عهد]] [[جاهلیت]] میان بنی محارب بن فهر و [[بنی جمح بن عمرو]] رخ داد و در آن نبرد محاربیان شمار زیادی از جمحیان را به [[هلاکت]] رساندند.<ref> یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۴۰، فاکهی، اخبار مکه، ج۳، ص۳۰۵.</ref>


== تعامل با اسلام ==
== تعامل با اسلام ==
با آغاز [[رسالت پیامبر خاتم]]{{صل}}، بنی محارب و بسیاری از [[مردم]] [[طوایف]] بنی فهر در کنار دیگر تیره‌های قریش به مقابله با این [[دعوت الهی]] برخاستند. در طول این سال‌ها، [[ضرار بن خطاب محاربی]] همراه با جمعی دیگر همواره با سروده‌هایش در تقویت قریش می‌‌کوشید.<ref> ر. ک. خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج۳، ص۲۰..</ref> [[تقابل]] بنی محارب با [[اسلام]]، پس از [[هجرت رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] نیز تداوم یافت چندان که در یکی از این مواقع، در [[سال دوم هجری]]، تنی چند از [[کفار]] به فرماندهی [[کُرز بن جابر فهری]]، به مزارع پیرامون مدینه [[هجوم]] آوردند. [[پیامبر]]{{صل}} و یارانش به مقابله با او برخاستند و مهاجمان را تا وادی سَفَوان -در ناحیه [[بدر]]-، تعقیب کردند. این [[غزوه]] در [[تاریخ]] به "بدر الاولی" [[شهرت]] یافت.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۷، طبری، تاریخ، ج۲، ص۴۰۶، مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱، ص۷۴.</ref> [[ضرار بن خطاب]] نیز که پیش از [[هجرت]]، با سروده‌هایش در تقویت قریش می‌‌کوشید، پس از هجرت نیز بر دامنه دشمنی‌هایش افزود. او که بهادری و جنگجویی را با شاعر مسلکی جمع کرده بود، همواره از [[دشمنان]] و [[مخالفان]] سرسخت [[دعوت پیامبر]]{{صل}} به شمار می‌‌رفته است. ضرار پس از [[جنگ بدر]] و [[شکست]] [[قریش]]، ابیاتی در رثای [[ابوجهل مخزومی]] سرود<ref> ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۲۹۴.</ref> کما این که پس از [[جنگ احد]] نیز در پاسخ به [[مرثیه]] [[کعب بن مالک]] بر [[حمزة بن عبدالمطلب]]، شعری سرایش نمود.<ref> ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۹۶.</ref> ضرار در [[جنگ احزاب]] نیز حضوری فعال داشت. او را در این [[جنگ]]، یکی از چهار جنگجوی قریش برشمرده‌اند که توانستند از [[خندق]] عبور کنند.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۷۴۸، ابن عبدالبر، الدرر، ص۱۷۴.</ref> او پس از عبور از خندق اشعاری بسیار نغز سرود که علی{{ع}} در [[صفین]] و [[امام حسین]]{{ع}} در [[کربلا]] <ref> ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۲۴۷-۲۴۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۳۰۹.</ref> و دیگران<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۳۰۹.</ref> در مواقع مختلف بدان [[تمثل]] جسته‌اند. ضرار بعدها در گفتگویش با [[ابوبکر]] و [[انصار]]، نه تنها پیشینه دشمنی‌اش با [[مسلمانان]] را [[انکار]] نکرده بود بلکه با لحنی توأم با [[افتخار]]، از عملکرد خود در آن دوران یاد می‌‌کرد.<ref> ر. ک. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۷۴۹؛ ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۳۹۲؛ تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر هملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۷.</ref>
با آغاز [[رسالت پیامبر خاتم]]{{صل}}، بنی محارب و بسیاری از [[مردم]] [[طوایف]] بنی فهر در کنار دیگر تیره‌های قریش به مقابله با این [[دعوت الهی]] برخاستند. در طول این سال‌ها، [[ضرار بن خطاب محاربی]] همراه با جمعی دیگر همواره با سروده‌هایش در تقویت قریش می‌‌کوشید.<ref> ر. ک. خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج۳، ص۲۰..</ref> [[تقابل]] بنی محارب با [[اسلام]]، پس از [[هجرت رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] نیز تداوم یافت چندان که در یکی از این مواقع، در [[سال دوم هجری]]، تنی چند از [[کفار]] به فرماندهی [[کُرز بن جابر فهری]]، به مزارع پیرامون مدینه [[هجوم]] آوردند. [[پیامبر]]{{صل}} و یارانش به مقابله با او برخاستند و مهاجمان را تا وادی سَفَوان -در ناحیه [[بدر]]- تعقیب کردند. این [[غزوه]] در [[تاریخ]] به "بدر الاولی" [[شهرت]] یافت.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۷، طبری، تاریخ، ج۲، ص۴۰۶، مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱، ص۷۴.</ref> [[ضرار بن خطاب]] نیز که پیش از [[هجرت]]، با سروده‌هایش در تقویت قریش می‌‌کوشید، پس از هجرت نیز بر دامنه دشمنی‌هایش افزود. او که بهادری و جنگجویی را با شاعر مسلکی جمع کرده بود، همواره از [[دشمنان]] و [[مخالفان]] سرسخت [[دعوت پیامبر]]{{صل}} به شمار می‌‌رفته است. ضرار پس از [[جنگ بدر]] و [[شکست]] [[قریش]]، ابیاتی در رثای [[ابوجهل مخزومی]] سرود<ref> ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۲۹۴.</ref> کما این که پس از [[جنگ احد]] نیز در پاسخ به [[مرثیه]] [[کعب بن مالک]] بر [[حمزة بن عبدالمطلب]]، شعری سرایش نمود.<ref> ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۹۶.</ref> ضرار در [[جنگ احزاب]] نیز حضوری فعال داشت. او را در این [[جنگ]]، یکی از چهار جنگجوی قریش برشمرده‌اند که توانستند از [[خندق]] عبور کنند.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۷۴۸، ابن عبدالبر، الدرر، ص۱۷۴.</ref> او پس از عبور از خندق اشعاری بسیار نغز سرود که علی{{ع}} در [[صفین]] و [[امام حسین]]{{ع}} در [[کربلا]] <ref> ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۲۴۷-۲۴۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۳۰۹.</ref> و دیگران<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۳۰۹.</ref> در مواقع مختلف بدان [[تمثل]] جسته‌اند. ضرار بعدها در گفتگویش با [[ابوبکر]] و [[انصار]]، نه تنها پیشینه دشمنی‌اش با [[مسلمانان]] را [[انکار]] نکرده بود بلکه با لحنی توأم با [[افتخار]]، از عملکرد خود در آن دوران یاد می‌‌کرد.<ref> ر. ک. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۷۴۹؛ ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۳۹۲؛ تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر هملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۷.</ref>


با این حال، علی‌رغم این [[دشمنی‌ها]]، بودند افرادی از این [[قوم]] که به [[ندای آسمانی]] [[رسول خدا]]{{صل}}، پاسخی در خور دادند و با پذرش [[اسلام]] نام خود را در جمع [[صحابیان]] آن [[حضرت]] ثبت کردند. چندان که از جمع سی و چهار [[صحابی]] [[طایفه بنی فهر]] که نامشان در [[کتب رجالی]] و [[تاریخی]] به ثبت و ضبط رسیده است، [[نسب]] ۱۶ نفر از آنان به [[بنی محارب بن فهر]] می‌‌رسد. از این تعداد [[محاربی]]، تنها دو نفر از آنان [[قبل از هجرت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} به [[مدینه]]، [[ایمان]] آورده بودند که این امر، نشان از تأخیر آنان در [[پذیرش اسلام]] در [[قیاس]] با برخی دیگر از خاندان‌های بنی فهر از جمله [[بنی حارث]] دارد. از این جمع، سه تن دیگر، پس از [[هجرت]] و پیش از [[فتح مکه]] به هواداران [[اسلام]] پیوستند و ده تن از آنان از جمله [[مرة بن عمرو وائلی]] و [[ضرار بن خطاب]] پس از فتح مکه [[مسلمان]] شده‌اند.
با این حال، علی‌رغم این [[دشمنی‌ها]]، بودند افرادی از این [[قوم]] که به [[ندای آسمانی]] [[رسول خدا]]{{صل}}، پاسخی در خور دادند و با پذرش [[اسلام]] نام خود را در جمع [[صحابیان]] آن [[حضرت]] ثبت کردند. چندان که از جمع سی و چهار [[صحابی]] [[طایفه بنی فهر]] که نامشان در [[کتب رجالی]] و [[تاریخی]] به ثبت و ضبط رسیده است، [[نسب]] ۱۶ نفر از آنان به [[بنی محارب بن فهر]] می‌‌رسد. از این تعداد [[محاربی]]، تنها دو نفر از آنان [[قبل از هجرت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} به [[مدینه]]، [[ایمان]] آورده بودند که این امر، نشان از تأخیر آنان در [[پذیرش اسلام]] در [[قیاس]] با برخی دیگر از خاندان‌های بنی فهر از جمله [[بنی حارث]] دارد. از این جمع، سه تن دیگر، پس از [[هجرت]] و پیش از [[فتح مکه]] به هواداران [[اسلام]] پیوستند و ده تن از آنان از جمله [[مرة بن عمرو وائلی]] و [[ضرار بن خطاب]] پس از فتح مکه [[مسلمان]] شده‌اند.


در بیان نسبت گروندگان به اسلام در بین خاندان‌های [[بنی محارب]] نیز نکاتی حائز اهمیت است. از چهار گروه فرعی‌ای که به بنی محارب منسوبند -یعنی [[آل حبیب]]، «وائله»، «حجوان» و «قیس بن خالد» -، ضرار بن خطاب فهری و پس از او [[کرز بن جابر]]، [[شداد بن عمرو]] و پسرش «مستورد»، [[صحابیان]] برجسته منتسب به آل حبیب به شمار آمده‌اند. از [[خانواده]] وائلة بن عمرو بن شیبان، نام سه نفر به اسامی [[سلسلة بن مالک]]، پسرش «حبیب» و [[مرّة بن عمرو فهری]] و از تیره حجوان تنها نام [[رباح بن معترف]] به عنوان [[صحابی]] در برخی متون به ثبت رسیده است.<ref> ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۳۷۷، ۴۵۱. رباح را شریک تجاری عبدالرحمن بن عوف گفته‌اند و خبری از آواز خوانی او در سفر تجاری نقل کرده‌اند.(ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۴۸۶.) </ref>
در بیان نسبت گروندگان به اسلام در بین خاندان‌های [[بنی محارب]] نیز نکاتی حائز اهمیت است. از چهار گروه فرعی‌ای که به بنی محارب منسوبند -یعنی [[آل حبیب]]، «وائله»، «حجوان» و «قیس بن خالد» - ضرار بن خطاب فهری و پس از او [[کرز بن جابر]]، [[شداد بن عمرو]] و پسرش «مستورد»، [[صحابیان]] برجسته منتسب به آل حبیب به شمار آمده‌اند. از [[خانواده]] وائلة بن عمرو بن شیبان، نام سه نفر به اسامی [[سلسلة بن مالک]]، پسرش «حبیب» و [[مرّة بن عمرو فهری]] و از تیره حجوان تنها نام [[رباح بن معترف]] به عنوان [[صحابی]] در برخی متون به ثبت رسیده است.<ref> ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۳۷۷، ۴۵۱. رباح را شریک تجاری عبدالرحمن بن عوف گفته‌اند و خبری از آواز خوانی او در سفر تجاری نقل کرده‌اند.(ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۲، ص۴۸۶.) </ref>


از خانواده [[قیس بن خالد فهری]]<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۴۳.</ref> نیز، [[پنج تن]]، نامی از خود بر جای گذاشته‌اند که معروفترین چهره آنها، [[ضحاک بن قیس فهری]] است.<ref> ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۲، ص۴۵.</ref> ضمن این که دو خواهرش «فاطمه» و «حزمه»، برادرش «کلثوم» و برادرزاده‌اش [[سوید بن کلثوم]] نیز از صحابیان این [[خاندان]] به شمار آمده‌اند.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۱۰-۱۹۰۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۲۲۸ و ج۵، ص۴۶۱.</ref> پس از [[هجرت رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] رفته رفته بر جمع [[مسلمانان]] این تیره افزوده شد و برخی از سران [[محارب]] از جمله [[کرز بن جابر]] در جرگه [[مسلمین]] در آمدند. کرز که در ماه‌های نخست پس از [[هجرت پیامبر]]{{صل}}، به مزارع [[مدینه]] [[یورش]] برده بود، بعدها [[مسلمان]] شد و [[حضرت]] او را در سال شش [[هجری]] با سپاهی به [[جنگ]] عَرَنی‌ها<ref> عرنی‌ها شاخه ای از اعراب قحطانی بودند. (ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۱)</ref> که [[چوپان]] حضرت را کشته بودند، فرستاد<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۲؛ ذهبی، تاریخ اسلام، ج۲، ص۳۵۶.</ref> کرز در جریان [[فتح مکه]]، راه را گم کرد و به دست گروهی از [[مشرکان]] کشته شد.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۴۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۳۱۰؛تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر هملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۱۲-۱۳.</ref>
از خانواده [[قیس بن خالد فهری]]<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۴۳.</ref> نیز، [[پنج تن]]، نامی از خود بر جای گذاشته‌اند که معروفترین چهره آنها، [[ضحاک بن قیس فهری]] است.<ref> ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۲، ص۴۵.</ref> ضمن این که دو خواهرش «فاطمه» و «حزمه»، برادرش «کلثوم» و برادرزاده‌اش [[سوید بن کلثوم]] نیز از صحابیان این [[خاندان]] به شمار آمده‌اند.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۱۰-۱۹۰۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۲۲۸ و ج۵، ص۴۶۱.</ref> پس از [[هجرت رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] رفته رفته بر جمع [[مسلمانان]] این تیره افزوده شد و برخی از سران [[محارب]] از جمله [[کرز بن جابر]] در جرگه [[مسلمین]] در آمدند. کرز که در ماه‌های نخست پس از [[هجرت پیامبر]]{{صل}}، به مزارع [[مدینه]] [[یورش]] برده بود، بعدها [[مسلمان]] شد و [[حضرت]] او را در سال شش [[هجری]] با سپاهی به [[جنگ]] عَرَنی‌ها<ref> عرنی‌ها شاخه ای از اعراب قحطانی بودند. (ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۱)</ref> که [[چوپان]] حضرت را کشته بودند، فرستاد<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۲؛ ذهبی، تاریخ اسلام، ج۲، ص۳۵۶.</ref> کرز در جریان [[فتح مکه]]، راه را گم کرد و به دست گروهی از [[مشرکان]] کشته شد.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۴۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۳۱۰؛تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر هملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۱۲-۱۳.</ref>
خط ۲۱: خط ۲۱:
از ویژگی‌های مشترک فهریان بخصوص شاخه بنی محارب، [[تعصب]] ویژه آنان به [[قبیله قریش]] است. خط مش افراد این [[قبیله]] در [[روزگار]] [[صدر اسلام]] [[گواهی]] بر این مطلب است، چنان که [[ضرار بن خطاب]] در [[جنگ بدر]] با خود [[عهد]] کرده بود که هیچ یک از افراد [[قریش]] را نکشد.<ref> جمحی، طبقات فحول الشعراء، ج۱، ص۲۵۲.</ref> بنی محارب در روزگار [[چیرگی]] گفتمان «[[امامت]] قریش»، بنی فهر خصوصاً بیشتر چهره‌های برجسته با خلیفگان نخستین و [[بنی امیه]]<ref>آنان با بنی امیه ارتباطی بسیار وثیق و محکم داشتند چندان که در ایام حکومت خلفای اموی از مهمترین یاران این حکومت بودند و افراد بسیاری از آنان امارت شهرها و مناطق مختلف خصوصاً در شمال افریقا را عهده دار بودند. آنان حتی پس از انقراض حکومت بنی امیه در خاور اسلامی، با بقایای امویان در اندلس همکاری صمیمانه ای داشتند. (جهت مطالعه ر. ک. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۸-۱۸۰)</ref> ارتباطی نزدیک و تنگاتنگ داشته،<ref> تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر هملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۱۶.</ref> با [[سیاست]] [[حاکم]]، کاملاً همسو و منطبق بودند.
از ویژگی‌های مشترک فهریان بخصوص شاخه بنی محارب، [[تعصب]] ویژه آنان به [[قبیله قریش]] است. خط مش افراد این [[قبیله]] در [[روزگار]] [[صدر اسلام]] [[گواهی]] بر این مطلب است، چنان که [[ضرار بن خطاب]] در [[جنگ بدر]] با خود [[عهد]] کرده بود که هیچ یک از افراد [[قریش]] را نکشد.<ref> جمحی، طبقات فحول الشعراء، ج۱، ص۲۵۲.</ref> بنی محارب در روزگار [[چیرگی]] گفتمان «[[امامت]] قریش»، بنی فهر خصوصاً بیشتر چهره‌های برجسته با خلیفگان نخستین و [[بنی امیه]]<ref>آنان با بنی امیه ارتباطی بسیار وثیق و محکم داشتند چندان که در ایام حکومت خلفای اموی از مهمترین یاران این حکومت بودند و افراد بسیاری از آنان امارت شهرها و مناطق مختلف خصوصاً در شمال افریقا را عهده دار بودند. آنان حتی پس از انقراض حکومت بنی امیه در خاور اسلامی، با بقایای امویان در اندلس همکاری صمیمانه ای داشتند. (جهت مطالعه ر. ک. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۸-۱۸۰)</ref> ارتباطی نزدیک و تنگاتنگ داشته،<ref> تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر هملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۱۶.</ref> با [[سیاست]] [[حاکم]]، کاملاً همسو و منطبق بودند.


منابع از نقش آفرینی برخی از آنان در رخدادهای [[سیاسی]] آن [[روزگار]] خبر داده و حتی نقل کرده‌اند که [[اصحاب]] شورایی که [[عمر]] برای [[تعیین جانشین]] خود [[انتخاب]] نموده بود، پس از کشته شدن عمر، در [[منزل]] یکی از همین محاربیان یعنی «فاطمه» [[خواهر]] [[ضحاک بن قیس]] -که از [[مهاجران]] نخستین و زنی [[زیبا]] و [[خردمند]] بود،<ref> ابن حجر، الاصابه، ج۸، ص۲۷۶.</ref> - گرد آمده بودند.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۱۰-۱۹۱۰. </ref> علاوه بر آن، جمعی از [[رجال]] این [[طایفه]] به مرور در جمع عوامل [[حکومتی]] خلفای ثلاث و نیز [[معاویه بن ابی سفیان]] و دیگر [[حکام اموی]] قرار گرفتند که از جمله آنان می‌‌توان به نام [[حبیب بن مسلمه]] اشاره کرد. حبیب در پی برکناری [[عیاض بن غنم]] از [[امارت]] قنسرین و جزیره، از سوی [[خلیفه]] وقت -[[عمر بن خطاب]]-، مدتی به [[کارگزاری]] این مناطق منسوب شد.<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ،ص۱۵۵، ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۲۰.</ref> وی پس از [[انتصاب]] [[عثمان]] به [[خلافت]] نیز، به دستور خلیفه و توسط [[معاویة بن ابوسفیان]] –فرماندار عمر و عثمان بر [[شام]] و جزیره- جهت [[تصدی]] [[امر]] کارگزاری خلیفه به ارمنستان فرستاده شد.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۹۶.</ref> ضمن این که وی در ایام [[خلافت عثمان]]، جهت انجام [[فتوحات]] در منطقه [[آذربایجان]] به این منطقه فرستاده شد.<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۹.</ref> نقل است که در هنگام [[شورش]] مردمی علیه عثمان و در پی [[استمداد]] خلیفه از [[معاویه]]، وی، [[حبیب بن مسلمه]] را با لشکری، جهت [[یاری]] خلیفه به [[مدینه]] فرستاد.<ref> ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج۴،ص۱۲۸۹،ضبی، الفتنة و وقعة الجمل، ص۶۲.</ref> حبیب و همراهانش در [[وادی القری]] پس از دریافت خبر [[کشته شدن عثمان]]، به شام بازگشتند. او پس از کشته شدن عثمان، با معاویه همراه گردید و وی را در [[جنگ‌ها]] از جمله [[نبرد صفین]] [[همراهی]] نمود.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۲۱.</ref> گفته‌اند که یک بار، [[معاویه]] او را همراه با گروهی نزد [[امام علی]]{{ع}} فرستاد. حبیب در [[حضور امام]] از [[عثمان]] به [[نیکی]] یاد کرد و [[یاران]] [[حضرت]] را به [[قتل]] او متهم کرد که با پاسخ [[قاطع]] و محکم [[امام]]{{ع}} مواجه شد.<ref> نک: صقوت، جمهرة خطب العرب، ج۱، ص۳۳۵.</ref>
منابع از نقش آفرینی برخی از آنان در رخدادهای [[سیاسی]] آن [[روزگار]] خبر داده و حتی نقل کرده‌اند که [[اصحاب]] شورایی که [[عمر]] برای [[تعیین جانشین]] خود [[انتخاب]] نموده بود، پس از کشته شدن عمر، در [[منزل]] یکی از همین محاربیان یعنی «فاطمه» [[خواهر]] [[ضحاک بن قیس]] -که از [[مهاجران]] نخستین و زنی [[زیبا]] و [[خردمند]] بود،<ref> ابن حجر، الاصابه، ج۸، ص۲۷۶.</ref> - گرد آمده بودند.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۱۰-۱۹۱۰. </ref> علاوه بر آن، جمعی از [[رجال]] این [[طایفه]] به مرور در جمع عوامل [[حکومتی]] خلفای ثلاث و نیز [[معاویة بن ابی‌سفیان]] و دیگر [[حکام اموی]] قرار گرفتند که از جمله آنان می‌‌توان به نام [[حبیب بن مسلمه]] اشاره کرد. حبیب در پی برکناری [[عیاض بن غنم]] از [[امارت]] قنسرین و جزیره، از سوی [[خلیفه]] وقت -[[عمر بن خطاب]]- مدتی به [[کارگزاری]] این مناطق منسوب شد.<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ،ص۱۵۵، ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۲۰.</ref> وی پس از [[انتصاب]] [[عثمان]] به [[خلافت]] نیز، به دستور خلیفه و توسط [[معاویة بن ابوسفیان]] –فرماندار عمر و عثمان بر [[شام]] و جزیره- جهت [[تصدی]] [[امر]] کارگزاری خلیفه به ارمنستان فرستاده شد.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۹۶.</ref> ضمن این که وی در ایام [[خلافت عثمان]]، جهت انجام [[فتوحات]] در منطقه [[آذربایجان]] به این منطقه فرستاده شد.<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۹.</ref> نقل است که در هنگام [[شورش]] مردمی علیه عثمان و در پی [[استمداد]] خلیفه از [[معاویه]]، وی، [[حبیب بن مسلمه]] را با لشکری، جهت [[یاری]] خلیفه به [[مدینه]] فرستاد.<ref> ابن شبه، تاریخ المدینة المنوره، ج۴،ص۱۲۸۹،ضبی، الفتنة و وقعة الجمل، ص۶۲.</ref> حبیب و همراهانش در [[وادی القری]] پس از دریافت خبر [[کشته شدن عثمان]]، به شام بازگشتند. او پس از کشته شدن عثمان، با معاویه همراه گردید و وی را در [[جنگ‌ها]] از جمله [[نبرد صفین]] [[همراهی]] نمود.<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۲۱.</ref> گفته‌اند که یک بار، [[معاویه]] او را همراه با گروهی نزد [[امام علی]]{{ع}} فرستاد. حبیب در [[حضور امام]] از [[عثمان]] به [[نیکی]] یاد کرد و [[یاران]] [[حضرت]] را به [[قتل]] او متهم کرد که با پاسخ [[قاطع]] و محکم [[امام]]{{ع}} مواجه شد.<ref> نک: صقوت، جمهرة خطب العرب، ج۱، ص۳۳۵.</ref>


حکایت‌های [[حبیب بن مسلمه]] از [[معاویة بن ابوسفیان]] حاکی از آن است که وی رابطه بسیار [[استواری]] با معاویه داشته است.<ref> نک: ابن فضل الله عمری، مسالک الابصار، ج۲۴، ص۳۵۴.</ref> وی همچنین در سال ۴۲ هجری، بار دیگر از سوی معاویه، [[والی]] ارمنستان گردید و گویا همان سال<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ،ص۲۰۵.</ref> و ظاهراً در همان جا در گذشت.<ref> ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۸۱، ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱،ص۳۲۱.</ref>
حکایت‌های [[حبیب بن مسلمه]] از [[معاویة بن ابوسفیان]] حاکی از آن است که وی رابطه بسیار [[استواری]] با معاویه داشته است.<ref> نک: ابن فضل الله عمری، مسالک الابصار، ج۲۴، ص۳۵۴.</ref> وی همچنین در سال ۴۲ هجری، بار دیگر از سوی معاویه، [[والی]] ارمنستان گردید و گویا همان سال<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ،ص۲۰۵.</ref> و ظاهراً در همان جا در گذشت.<ref> ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۸۱، ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱،ص۳۲۱.</ref>
خط ۳۶: خط ۳۶:


== تعامل با اهل بیت{{ع}} ==
== تعامل با اهل بیت{{ع}} ==
من حیث مجموع می‌‌توان گفت که، فهریان -من جمله بنی محارب- لااقل در سده نخست [[اسلامی]] میانه چندان گرم و دوستانه‌ای با [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} نداشتند. آنان با آنکه بر عنصر [[قریش]] و [[ریاست]] بلامنازع آنان تأکید داشتند لیکن بر اساس مسلک و مرام خاص [[عقیدتی]] خود به [[حکومت علی]]{{ع}} – با آنکه از قریش بود - وقعی ننهادند و همراه با [[معاویه]]، رودرروی [[حکومت]] [[حضرت]] قرار گرفتند. از جمله این افراد، [[حبیب بن مسلمه]] بود. مؤرخین وی را از شرکت کنندگان در [[جنگ صفین]] گفته‌اند و آورده‌اند که او در این [[جنگ]]، عهده‌دار [[فرماندهی]] [[جناح چپ]] [[لشکر]] معاویه بود.<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۱۳؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۹۵.</ref> رو در رو شدن حبیب بن مسلمه با [[مالک اشتر]] در [[روز]] نخست جنگ صفین را از جمله وقایع مهم مربوط به این جنگ دانسته‌اند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف،ج۲، ص.۳۰۳</ref> او از کسانی است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بعد از [[نماز صبح]] و [[مغرب]] او را [[لعن]] می‌‌کرده است.<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۳۰۲.</ref> نقل است که حبیب، گفتگویی با [[امام حسن]]{{ع}} داشته است. براساس این خبر، امام حسن{{ع}}، حبیب بن مسلمه را بر راهی غیر از [[طاعت الهی]] خوانده، وی را به سبب پیروی‌اش از معاویه به [[طمع]] متاع [[دنیا]] [[سرزنش]] کرده است.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۰.</ref> [[ضحاک بن قیس فهری]] نیز، در ایام [[حکومت امام علی]]{{ع}} از [[یاران خاص]] [[معاویة بن ابوسفیان]] بود. او در اواخر [[عمر شریف]] امیرالمؤمنین{{ع}}، از سوی معاویه [[مأموریت]] یافت تا به [[غارت]] در قبیله‌های [[عرب]] [[هوادار]] [[حضرت]] بپردازد<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۳۷.</ref> و هر آنکه از [[یاران]] حضرت را بیابد از پای در آورد.<ref> ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ص۱۶، ص۲۸۵.</ref> همچنین، از [[ضحاک بن قیس]] به عنوان [[جانشین]] [[معاویه]] در [[شام]]، به هنگام عزیمت [[سپاه شام]] به سوی [[عراق]] جهت [[رویارویی]] با [[سپاه امام حسن]]{{ع}}، یاد شده است.<ref> خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱،ص۲۰۷، بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۶؛ تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر هملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۱۹.</ref> علاوه بر آن، تعداد بسیار اندک [[بنی محارب]] و در کل فهریان در جمع [[اصحاب ائمه]]{{ع}} نیز بسیار [[تأمل]] برانگیز و قابل توجه است و حاکی از اقبال کم [[مردم]] این [[طایفه]] به [[خاندان عصمت و طهارت]] است. شاید بتوان از [[مسور بن شداد فهری]]<ref> به نظر می‌‌رسد این نام تصحیف واژه مستورد بن شداد فهری باشد</ref> که به نقل برخی منابع، از [[اصحاب]] و هواداران [[امام علی]]{{ع}} به شمار رفته است<ref> امین، اعیان الشیعه، ج۱،ص۲۵.</ref> و نیز فردی به نام [[ابونعیم نصر بن عصام بن مغیره فهری]] که در سلسله [[راویان]] [[حدیثی]] در کتابی در باب [[امامت]] از [[یعقوب بن نعیم]] –از [[یاران امام رضا]]{{ع}} و از علمای [[جلیل القدر]] و [[ثقه]] [[شیعه]]- قرار گرفته،<ref> نجاشی، رجال، ص۴۴۹؛ تستری، قاموس الرجال، ج۱۱، ص۱۳۸.</ref> از معدود افراد این تیره از [[قریش]] یاد کرد که گرایشی [[علوی]] داشته‌اند. این [[اخبار]] بر فرض [[صحت]]، از موارد نادر [[گرایش]] [[سیاسی]] و [[عقیدتی]] در میان [[خاندان]] فهر است.
من حیث مجموع می‌‌توان گفت که، فهریان -من جمله بنی محارب- لااقل در سده نخست [[اسلامی]] میانه چندان گرم و دوستانه‌ای با [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} نداشتند. آنان با آنکه بر عنصر [[قریش]] و [[ریاست]] بلامنازع آنان تأکید داشتند لکن بر اساس مسلک و مرام خاص [[عقیدتی]] خود به [[حکومت علی]]{{ع}} – با آنکه از قریش بود - وقعی ننهادند و همراه با [[معاویه]]، رودرروی [[حکومت]] [[حضرت]] قرار گرفتند. از جمله این افراد، [[حبیب بن مسلمه]] بود. مؤرخین وی را از شرکت کنندگان در [[جنگ صفین]] گفته‌اند و آورده‌اند که او در این [[جنگ]]، عهده‌دار [[فرماندهی]] [[جناح چپ]] [[لشکر]] معاویه بود.<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۱۳؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۱۹۵.</ref> رو در رو شدن حبیب بن مسلمه با [[مالک اشتر]] در [[روز]] نخست جنگ صفین را از جمله وقایع مهم مربوط به این جنگ دانسته‌اند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف،ج۲، ص.۳۰۳</ref> او از کسانی است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بعد از [[نماز صبح]] و [[مغرب]] او را [[لعن]] می‌‌کرده است.<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۳۰۲.</ref> نقل است که حبیب، گفتگویی با [[امام حسن]]{{ع}} داشته است. براساس این خبر، امام حسن{{ع}}، حبیب بن مسلمه را بر راهی غیر از [[طاعت الهی]] خوانده، وی را به سبب پیروی‌اش از معاویه به [[طمع]] متاع [[دنیا]] [[سرزنش]] کرده است.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۰.</ref> [[ضحاک بن قیس فهری]] نیز، در ایام [[حکومت امام علی]]{{ع}} از [[یاران خاص]] [[معاویة بن ابوسفیان]] بود. او در اواخر [[عمر شریف]] امیرالمؤمنین{{ع}}، از سوی معاویه [[مأموریت]] یافت تا به [[غارت]] در قبیله‌های [[عرب]] [[هوادار]] [[حضرت]] بپردازد<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۳۷.</ref> و هر آنکه از [[یاران]] حضرت را بیابد از پای در آورد.<ref> ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ص۱۶، ص۲۸۵.</ref> همچنین، از [[ضحاک بن قیس]] به عنوان [[جانشین]] [[معاویه]] در [[شام]]، به هنگام عزیمت [[سپاه شام]] به سوی [[عراق]] جهت [[رویارویی]] با [[سپاه امام حسن]]{{ع}}، یاد شده است.<ref> خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱،ص۲۰۷، بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۶؛ تاریخ و تمدن اسلامی، مقاله «بررسی مقایسه ای نقش دو تیره بنی فهر در تحولات صدر اسلام (با تکیه بر هملکرد صحابیان آنها)»، رضا کردی، ص۱۹.</ref> علاوه بر آن، تعداد بسیار اندک [[بنی محارب]] و در کل فهریان در جمع [[اصحاب ائمه]]{{ع}} نیز بسیار [[تأمل]] برانگیز و قابل توجه است و حاکی از اقبال کم [[مردم]] این [[طایفه]] به [[خاندان عصمت و طهارت]] است. شاید بتوان از [[مسور بن شداد فهری]]<ref> به نظر می‌‌رسد این نام تصحیف واژه مستورد بن شداد فهری باشد</ref> که به نقل برخی منابع، از [[اصحاب]] و هواداران [[امام علی]]{{ع}} به شمار رفته است<ref> امین، اعیان الشیعه، ج۱،ص۲۵.</ref> و نیز فردی به نام [[ابونعیم نصر بن عصام بن مغیره فهری]] که در سلسله [[راویان]] [[حدیثی]] در کتابی در باب [[امامت]] از [[یعقوب بن نعیم]] –از [[یاران امام رضا]]{{ع}} و از علمای [[جلیل‌القدر]] و [[ثقه]] [[شیعه]]- قرار گرفته،<ref> نجاشی، رجال، ص۴۴۹؛ تستری، قاموس الرجال، ج۱۱، ص۱۳۸.</ref> از معدود افراد این تیره از [[قریش]] یاد کرد که گرایشی [[علوی]] داشته‌اند. این [[اخبار]] بر فرض [[صحت]]، از موارد نادر [[گرایش]] [[سیاسی]] و [[عقیدتی]] در میان [[خاندان]] فهر است.


== [[رجال]] و مشاهیر بنی فهر ==
== [[رجال]] و مشاهیر بنی فهر ==
علاوه بر [[ضرار بن خطاب]]، [[کرز بن جابر فهری]]، [[ضحاک بن قیس]]، [[حبیب بن مسلمه]] و دیگر شخصیت‌هایی که در متن به نامشان اشاره شد، می‌‌توان از [[عبدالملک بن قطن بن نهشل]] -از [[والیان]] [[اندلس]]-،<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۹؛ زرکلی، الاعلام، ج۴، ص۱۶۲.</ref>[[احمد بن محارب بن قطن اندلسی]] –از [[محدثین]] بنام [[اندلس]]-،<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۹.</ref> [[مالک بن علی بن مالک بن عبدالعزیز]] –از زهاد و [[راویان]] و فقهای [[مالکی]] [[مذهب]] اندلس-،<ref> ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲۰، ص۱۸۱.</ref> و زنانی همچون [[فاطمه بنت قیس]]<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۸، ص۲۷۶-۲۷۷.</ref> و [[حزمه بنت قیس فهریه]] از صحابیات و [[روات حدیث]]<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۱۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۶۴.</ref> به عنوان نمونه‌هایی از چهره‌های بارز و برجسته [[بنی محارب بن فهر]] در سده‌های نخست [[اسلامی]] یاد کرد.
علاوه بر [[ضرار بن خطاب]]، [[کرز بن جابر فهری]]، [[ضحاک بن قیس]]، [[حبیب بن مسلمه]] و دیگر شخصیت‌هایی که در متن به نامشان اشاره شد، می‌‌توان از [[عبدالملک بن قطن بن نهشل]] -از [[والیان]] [[اندلس]]-<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۹؛ زرکلی، الاعلام، ج۴، ص۱۶۲.</ref>[[احمد بن محارب بن قطن اندلسی]] –از [[محدثین]] بنام [[اندلس]]-<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۹.</ref> [[مالک بن علی بن مالک بن عبدالعزیز]] –از زهاد و [[راویان]] و فقهای [[مالکی]] [[مذهب]] اندلس-<ref> ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲۰، ص۱۸۱.</ref> و زنانی همچون [[فاطمه بنت قیس]]<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۱۷۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۸، ص۲۷۶-۲۷۷.</ref> و [[حزمه بنت قیس فهریه]] از صحابیات و [[روات حدیث]]<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۱۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۶، ص۶۴.</ref> به عنوان نمونه‌هایی از چهره‌های بارز و برجسته [[بنی محارب بن فهر]] در سده‌های نخست [[اسلامی]] یاد کرد.


== منابع ==
== منابع ==
۲۱۸٬۹۱۲

ویرایش