←مقدمه
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
از تیره [[بنیکعب]] از [[خزاعه]] که به او کعبی نیز گفتهاند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ خلیفة بن خیاط، ص۱۸۱.</ref>. نامش را به [[اختلاف]]، | از تیره [[بنیکعب]] از [[خزاعه]] که به او کعبی نیز گفتهاند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ خلیفة بن خیاط، ص۱۸۱.</ref>. نامش را به [[اختلاف]]، «خویلد»، «هانیء»<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.</ref>، «کعب»<ref>ابن حبان، ج۳، ص۳۵۲؛ طبرانی، ج۲۲، ص۱۸۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.</ref> و «عبدالرحمن»<ref>مزی، ج۲۱، ص۲۹۰.</ref> و نام پدرش را «عمرو» آوردهاند<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ طبرانی، ج۲۲، ص۱۸۱؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۷؛ ابن عبد البر، ج۴، ص۲۵۰.</ref>. به [[ابوشریح]]، «[[عمرو بن خویلد]]» نیز گفته شده است<ref>خلیفة بن خیاط، ص۱۸۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰؛ مزی، ج۲۱، ص۲۹۰.</ref>. اما نام درست و مشهور او، همان «[[خویلد بن عمرو]]» است و به [[کنیه]] [[شهرت]] دارد<ref>ابن عبد البر، ج۲، ص۳۷.</ref>. وی را از عاقلان [[أهل]] [[مدینه]] شمرده<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.</ref> و [[حجازی]] دانستهاند<ref>بخاری، ج۳، ص۲۲۴؛ ابن حبان، ج۳، ص۱۱۰؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۵۰.</ref>. | ||
وی پیش از [[فتح مکه]] [[اسلام]] آورد. منابع به شرکت او در فتح مکه تصریح کرده و گفتهاند در آن [[روز]]، یکی از پرچمهای بنی کعب از خزاعه را حمل میکرد<ref>واقدی، ص۸۹۶؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.</ref>. از گزارشی در [[مغازی]] برمیآید که در [[صلح حدیبیه]] نیز حضور داشته است<ref>واقدی، ص۶۱۶.</ref>. | وی پیش از [[فتح مکه]] [[اسلام]] آورد. منابع به شرکت او در فتح مکه تصریح کرده و گفتهاند در آن [[روز]]، یکی از پرچمهای بنی کعب از خزاعه را حمل میکرد<ref>واقدی، ص۸۹۶؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۲۱؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۵۰.</ref>. از گزارشی در [[مغازی]] برمیآید که در [[صلح حدیبیه]] نیز حضور داشته است<ref>واقدی، ص۶۱۶.</ref>. | ||
از [[زندگی]] او پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} به جز یکی دو گزارش اطلاعی در دست نیست. بنا بر روایتی، ابوشریح در سال سی و هنگام [[جنگ]] [[سعید بن عاص]] در [[طبرستان]]، به [[کوفه]] رفت تا از نزدیک [[شاهد]] ماجرا باشد. در همین [[زمان]]، هنگامی که برخی [[جوانان]] کوفه، [[ | از [[زندگی]] او پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} به جز یکی دو گزارش اطلاعی در دست نیست. بنا بر روایتی، ابوشریح در سال سی و هنگام [[جنگ]] [[سعید بن عاص]] در [[طبرستان]]، به [[کوفه]] رفت تا از نزدیک [[شاهد]] ماجرا باشد. در همین [[زمان]]، هنگامی که برخی [[جوانان]] کوفه، [[ابنحیسمان خزاعی]] را محاصره کردند و به [[قتل]] رساندند، ابوشریح و پسرش بر [[ضد]] محاصره کنندگان [[شهادت]] دادند و [[عثمان]] [[دستور]] داد محاصره کنندگان را [[مجازات]] کنند و به قتل برسانند<ref>طبری، ج۴، ص۲۷۳.</ref>. در روایتی دیگر، هنگامی که [[عمرو بن زبیر]] برای کشتن برادرش [[عبدالله]] وارد [[مکه]] شد، ابوشریح با استناد به سخنی - که در آن [[رسول خدا]] {{صل}} [[قتال]] در مکه را [[حرام]] اعلام کرده بود. [[عمرو]] را از [[کشتار]] در [[مکه]] [[نهی]] کرد<ref>ابن هشام، ج۴، ص۵۸.</ref>. | ||
[[حدیثی]] نقل شده است که در آن، نافرمانترین [[مردم]] به سه دسته تقسیم شدهاند<ref>ر. ک: احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۲؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۸۳.</ref>. برخی این [[حدیث]] را به ابوشریح خزاعی نسبت دادهاند<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۷۴ و ۱۸۲.</ref>. | [[حدیثی]] نقل شده است که در آن، نافرمانترین [[مردم]] به سه دسته تقسیم شدهاند<ref>ر. ک: احمد بن حنبل، ج۴، ص۳۲؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۲۸۳.</ref>. برخی این [[حدیث]] را به ابوشریح خزاعی نسبت دادهاند<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۷۴ و ۱۸۲.</ref>. |