←منابع
جز (جایگزینی متن - 'لیکن' به 'لکن') |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۸۹: | خط ۳۸۹: | ||
* [[وجوب عصمت]] | * [[وجوب عصمت]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
==اعتراف و [[استغفار]] [[ائمه]] از [[گناه]]== | |||
یکی از نویسندگان وهابی، در [[نقد]] [[عصمت ائمه]]{{عم}}، گفته است که ائمه [[اعتراف به گناهان]] خویش نموده و از [[خداوند]] [[طلب]] [[بخشایش]] میکردند: {{عربی|و کان الأئمة یعترفون بالذنوب و یستغفرون الله منها}}<ref>قفاری، أصول مذهب الشیعة الإمامیة، ج۲، ص۷۹۴.</ref>. سپس به این [[سخن امام علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] [[استشهاد]] کرده است: | |||
{{متن حدیث|اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّي فَإِنْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَيَّ بِالْمَغْفِرَةِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا وَأَيْتُ مِنْ نَفْسِي وَ لَمْ تَجِدْ لَهُ وَفَاءً عِنْدِي اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَيْكَ بِلِسَانِي ثُمَّ خَالَفَهُ قَلْبِي اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي رَمَزَاتِ الْأَلْحَاظِ وَ سَقَطَاتِ الْأَلْفَاظِ وَ سَهَوَاتِ الْجَنَانِ وَ هَفَوَاتِ اللِّسَانِ}}. | |||
خدایا از من در گذر آنچه را که تو از من بهتر میدانی، اگر بر من شمارش کردی با [[عفو]] و بخشایش بر من برشمار؛ خدایا از من در گذر آنچه را من [[وعده]] داده بودم ولی به آن [[وفا]] نکردم؛ خدایا از من در گذر آنچه را به زبان نزد تو [[تقرب]] نمودم، سپس قلبم [[مخالفت]] کرد؛ خدایا عفو کن مرا از اشارات چشم و الفاظ نابجا و [[شهوات]] [[قلب]] و لغزشهای زبان.<ref>[[عصمت ائمه و استغفار از گناه (مقاله)|مقاله «عصمت ائمه و استغفار از گناه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۱۳۶.</ref> | |||
===پاسخ=== | |||
اولاً: [[ائمه شیعه]]{{عم}}هیچگاه به گناه و خطای مشخص اعتراف، و از آن استغفار نکردهاند و هیچ کس، حتی [[دشمنان]] [[ائمه اهل بیت]]{{عم}}، عمل قبیحی که [[قداست]] آنها را خدشهدار کند، از آنها نقل نکردهاند؛ در حالی که چه بسیار [[دشمنان اهل بیت]]{{عم}} به فضل و جایگاه بلند و عرشی آنان اعتراف نمودهاند. | |||
اما آنچه در منابع آمده، مسئله استغفار ائمه{{عم}} است که در مناجاتهای آنها بازتاب یافته است. [[بدیهی]] است که استغفار مساوی با [[ارتکاب گناه]] نیست. بلکه [[توبه از گناه]] یکی از مصادیق استغفار است. در حالی که این واژه در [[قرآن کریم]] معنای گستردهتری دارد که هم شامل [[توبه]] شده و هم موارد دیگری را [[پوشش]] میدهد. در برخی کتابهای لغت آمده است: {{عربی|الغفر: إلباس ما يصونه عن الدنس}}<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ص۶۰۹.</ref>. یعنی پوشاندن هر چیزی که فرد یا شئ را از آلودگیها، نقصها، ضررها و [[کاستیها]] [[محافظت]] کند. | |||
[[توبه]] و [[استغفار]] همیشه به معنای [[طلب آمرزش]] از [[گناه]] نیست؛ بلکه استغفار گاهی نشانه [[خوف]] است و گاهی نشانه ژرفای [[معرفت]] است و گاهی نشانه عجز و [[قصور]] است که یکایک آنها را بررسی خواهم کرد. | |||
۱. '''نشانه خوف''': استغفار [[ائمه]]{{عم}} چه بسا نمودار [[میزان]] [[خشیت]] آنها از [[مقام ربوبی]] و بیانگر دغدغه خاطر آن بزرگواران نسبت به عجز و تقصیر در پیشگاه [[پروردگار]] عالم است. چنانچه [[امام علی]]{{ع}} در فرازی از [[دعای کمیل]] فرموده است: | |||
{{متن حدیث|فَكَيْفَ احْتِمَالِي لِبَلَاءِ الْآخِرَةِ وَ جَلِيلِ وُقُوعِ الْمَكَارِهِ فِيهَا، وَ هُوَ بَلَاءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ، وَ يَدُومُ مَقَامُهُ... مَوْلَايَ، لِأَيِّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَشْكُو، وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْكِي، لِأَلِيمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِهِ أَمْ لِطُولِ الْبَلَاءِ وَ مُدَّتِهِ؟}}<ref>مفاتیح الجنان، ص۹۰.</ref>. | |||
پس چگونه خواهد بود تحملم در برابر بلای [[آخرت]]، و فرود آمدن [[ناگواریها]] در آن [[جهان]] بر [[جسم]] و جانم و حال آنکه زمانش طولانی و جایگاهش [[ابدی]] است... ای سرورم برای کدام یک از دردهایم به پیشگاهت [[شکوه]] کنم و برای کدامین گرفتاریم به درگاهت بنالم و [[اشک]] بریزم؟ آیا برای دردناکی [[عذاب]] و سختیاش یا برای طولانی شدن [[بلا]] و زمانش؟ | |||
[[امام خمینی]] در این باره فرموده است: | |||
شما [[خیال]] میکنید گریههای [[ائمه طاهرین]] و نالههای [[حضرت سجاد]]{{ع}} برای [[تعلیم]] بوده و میخواستهاند به دیگران بیاموزند؟ آنان با تمام آن [[معنویات]] و [[مقام]] شامخی که داشتند، از خوف [[خدا]] میگریستند و میدانستند راهی که در پیش دارند پیمودنش چقدر مشکل و خطرناک است؛ از [[مشکلات]] [[سختیها]] خبر داشتند؛ از [[عوالم]] [[قبر]]، [[برزخ]]، [[قیامت]] و عقبات هولناک آن [[آگاه]] بودند. از اینرو هیچگاه آرام نداشته، همواره از [[عقوبات]] شدید آخرت به خدا [[پناه]] میبردند<ref>خمینی، جهاد اکبر، ص۵۷.</ref>. | |||
بنابراین یکی از [[دلایل]] استغفار [[اهل بیت]]{{عم}}، خشیت آنان از مقام ربوبی و خوفشان از طول مسافت راه است و چون آنها از جزئیات مسائل [[سفر آخرت]] [[آگاه]] بودهاند، هرگز آرام و قرار نداشتهاند. | |||
۲. '''نشانه عمق [[معرفت]]''': با توجه به [[شناخت اهل بیت]]{{عم}} از [[خداوند تبارک و تعالی]]، استغفارهای آن بزرگواران را باید در این راستا تبیین و بررسی کرد. | |||
آنها بزرگی و [[عظمت خداوند]] را با تمام وجود [[درک]] کرده بودند، از این رو حتی در خلوتها با [[حضرت حق]] با [[اشک]] و [[گریه]] و [[استغفار]] سخن میگفتند. چنانچه در [[دعای عرفه]] [[امام حسین]]{{ع}} چنین آمده است: | |||
{{متن حدیث|إِلَهِي مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِيَ فَكَيْفَ لَا تَكُونُ مَسَاوِيهِ مَسَاوِيَ وَ مَنْ كَانَتْ حَقَائِقُهُ دَعَاوِيَ فَكَيْفَ لَا تَكُونُ دَعَاوِيهِ دَعَاوِيَ؟}}<ref>مفاتیح الجنان، دعای عرفه.</ref>. | |||
خدایا، موجودی که زیباییها و خوبیهایش [[بدی]] محسوب شود، پس چگونه نقایص و بدیهای او بد نباشد و موجودی که [[حقایق]] وجودی و [[کمالات]] او مجازی و استعاری و [[امانت]] است، پس هستی و کمالات ادعایی او چگونه مجاز و ادعا و [[خیال]] نباشد؟ | |||
بنابراین از آنجایی که [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} [[عارف]] به [[عظمت]] [[حق تعالی]] بودهاند و میدانستند که اگر در تمام [[عمر]] به [[طاعت]] و [[عبادت]] بگذرانند، [[شکر نعمت]] حق تعالی را ادا نکردهاند، از این رو استغفار مینمودند؛ نه اینکه استغفار آنان [[نشانه]] [[صدور معصیت]] باشد. | |||
٣. '''اظهار عجز و [[قصور]]''': [[انبیا]] و [[ائمه معصوم]]{{عم}} در بالاترین مراتب [[قرب]] الاهی و [[غرق]] در عظمت [[کبریایی]] [[حق]] و یاد او بودند و اقتضای معرفت و [[مقام]] متعالی آنان، توجه و اتصال دائم به حضرت حق بود. پس هرگاه از سر نیاز به لوازم و اقتضائات [[جسمانی]] - نظیر [[خوردن و آشامیدن]] و [[معاشرت با مردم]] - میپرداختند، آن را گناهی بزرگ برای خود میدانستند و در صدد [[توبه]] و استغفار بر میآمدند<ref>مصباح یزدی، سجادههای سلوک: شرح مناجاتهای حضرت سجاد{{ع}}.</ref>. چنانچه [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|وَ إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي فَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِي الْيَوْمِ سَبْعِينَ مَرَّةً}}<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۶، ص۱۸۲.</ref>؛ «گاهی آینه دلم را غبار میگیرد، برای همین روزی هفتاد مرتبه استغفار میکنم». | |||
در همین راستا از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل شده که فرمودند: {{متن حدیث|حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ}}<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۰۵.</ref>، «خوبیهای [[نیکان]]، بدیهای [[مقربان]] الاهی به شمار میآید». | |||
پس گرچه [[معصومین]]{{عم}} [[گناه]] و [[رفتاری]] که با [[عصمت]] آنان منافات داشته باشد، انجام نمیدادند، اما در مقابل [[عظمت]] [[پروردگار]] اقدامات خود را [[شایسته]] [[مقام]] [[بندگی]] محض و توجه دائم به پروردگار نمیدانستند. [[امام سجاد]]{{ع}} در «[[مناجات]] العارفین» عرض میکند: | |||
{{متن حدیث|إِلَهِي قَصُرَتِ الْأَلْسُنُ عَنْ بُلُوغِ ثَنَائِكَ كَمَا يَلِيقُ بِجَلَالِكَ وَ عَجَزَتِ الْعُقُولُ عَنْ إِدْرَاكِ كُنْهِ جَمَالِكَ وَ انْحَسَرَتِ الْأَبْصَارُ دُونَ النَّظَرِ إِلَى سُبُحَاتِ وَجْهِكَ وَ لَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَرِيقاً إِلَى مَعْرِفَتِكَ إِلَّا بِالْعَجْزِ عَنْ مَعْرِفَتِكَ}}<ref>مفاتیح الجنان، مناجات خمس عشر، مناجات العارفین.</ref>. | |||
پروردگارا، زبانها از [[ادای حق]] [[ستایش]]، آن گونه که شایسته توست قاصر، و [[عقلها]] از [[درک]] [[حقیقت]] ذات تو عاجزند؛ زیرا برای بندگانت راهی جز اظهار عجز از [[معرفت]] تو وجود ندارد. | |||
پس [[استغفار]] [[اهل بیت]]{{عم}} در مناجات، نوعی [[عذرخواهی]] از [[خداوند]] است؛ چراکه نتوانستهاند آن گونه که شایسته ساحت [[قدس]] اوست، [[حق]] او را ادا کنند. | |||
۴. '''[[توبه]] مقربان''': ائمه{{عم}} پرداختن به امور [[مباح]] را برای خود سزاوار نمیدانند و اگر به لحاظ بشری، امور مباحی انجام میدهند، از آن استغفار میکنند؛ در مناجات اهل بیت{{عم}} شواهد فراوانی بر این بیان وجود دارد؛ امام سجاد{{ع}} در یکی از فرازهای [[نورانی]] مناجات «[[خمس]] [[عشر]]» عرض میکند: | |||
{{متن حدیث|إِلَهِي أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ، وَ مِنْ كُلِّ رَاحَةٍ بِغَيْرِ أُنْسِكَ، وَ مِنْ كُلِّ سُرُورٍ بِغَيْرِ قُرْبِكَ، وَ مِنْ كُلِّ شُغُلٍ بِغَيْرِ طَاعَتِكَ}}<ref>مفاتیح الجنان، مناجات خمس عشر، مناجات ذاکرین.</ref>. | |||
معبودا، از هر لذتی که از غیر یاد تو برایم حاصل شده و هر آسایشی که به غیر از انس با تو نصیب من شده و از هر [[سرور]] و [[شادمانی]] که به غیر از [[قرب]] تو برای من پدید آمده و از هر کاری جز [[طاعت]] تو، [[آمرزش]] میخواهم. | |||
[[امام صادق]]{{ع}} درباره [[توبه انبیا]] و [[اولیا]]، فرموده است: | |||
{{متن حدیث|وَ كُلُّ فِرْقَةٍ مِنَ الْعِبَادِ لَهُمْ تَوْبَةٌ فَتَوْبَةُ الْأَنْبِيَاءِ مِنِ اضْطِرَابِ السِّرِّ وَ تَوْبَةُ الْأَوْلِيَاءِ مِنْ تَلْوِينِ الْخَطَرَاتِ وَ تَوْبَةُ الْأَصْفِيَاءِ مِنَ التَّنْفِيسِ وَ تَوْبَةُ الْخَاصِّ مِنَ الِاشْتِغَالِ بِغَيْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ تَوْبَةُ الْعَامِّ مِنَ الذُّنُوبِ}}<ref>جعفر بن محمد (امام صادق{{ع}})، مصباح الشریعة، ص۹۷.</ref>. | |||
و برای هر [[فرقه]] و طائفهای [[توبه]] مخصوصی است: پس توبه [[پیامبران الهی]] از مضطرب شدن [[باطن]] و به هم خوردن حالت [[اطمینان]] است و [[توبه اولیا]] از عوارض رنگارنگ و تلون خاطر است که بر خلاف ثبوت و [[استقامت]] است و [[توبه اصفیا]] و [[برگزیدگان]] [[حق]] از استراحت و [[فراغت]] و [[غفلت]] و کدورت است که بر خلاف دوام توجه است و توبه افراد خاص و [[بندگان]] مخصوص از مشغول بودن به غیر [[پروردگار]] است که توجه به غیر [[خدا]] پیدا کرده و سرگرم به آنها باشد و توبه [[عوام]] و عموم [[مردم]] از [[گناهان]] و [[معاصی]] و خلافهاست. | |||
طبق این [[حدیث]] [[نورانی]]، [[توبه انبیا]] و [[اولیا]] با توبه افراد عادی متفاوت است.<ref>[[عصمت ائمه و استغفار از گناه (مقاله)|مقاله «عصمت ائمه و استغفار از گناه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۱۳۷.</ref> | |||
==اعتراف [[امام علی]]{{ع}} به صدور [[خطا]]== | |||
قفاری در جای دیگری در عدم [[عصمت ائمه]]{{عم}} به این [[سخن امام علی]]{{ع}} استناد نموده است: | |||
{{متن حدیث|فَلَا تَكُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي}}<ref>قفاری، أصول مذهب الشیعة الإمامیة، ج۲، ص۷۹۳.</ref>. | |||
پس از [[حقگویی]] یا [[مشورت]]، به [[عدالت]] خودداری نکنید؛ زیرا من [[برتر]] از این نیستم که خطا کنم و از خطا در کارم ایمن نیستم.<ref>[[عصمت ائمه و استغفار از گناه (مقاله)|مقاله «عصمت ائمه و استغفار از گناه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۱۴۳.</ref> | |||
===پاسخ=== | |||
اندک تأملی در خود جمله و قبل و بعد آن، نشان میدهد که قفاری یا [[خطبه]] را در [[نهج البلاغه]] ندیده یا اینکه در آن [[اندیشه]] نکرده است؛ با آنکه ظاهر کلامش این است که از نهج البلاغه نقل میکند. امام علی{{ع}} در [[خطبه ۲۱۶]]، بعد از شمارش [[حقوق متقابل]] [[رعیت]] و [[والی]] و مواجه شدن با ثنا و [[تمجید]] طولانی یکی از [[اصحاب]]، جملاتی را در پاسخ آن [[صحابی]] بیان فرمود تا به این جمله رسید و این جمله به هیچ وجه دلالت بر عدم [[عصمت]] ندارد؛ زیرا: | |||
اولاً: [[امام علی]]{{ع}} این جملات را از روی [[فروتنی]] گفته است: {{عربی|على سبيل هضم النفس}}؛ چنان که [[رسول اکرم]]{{صل}} نیز فرمود: {{عربی|و لا أنا إلا أن يتداركني الله برحمته}}<ref>قسطلانی، إرشاد الساری، ج۸، ص۳۵۷.</ref>؛ «من نیز اگر [[خدا]] با [[رحمت]] خود دستم را نگیرد [[نجات]] نخواهم یافت». این جمله، مرادف همان جمله [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} است و همچنین [[رسول الله]]{{صل}} میفرمود: {{متن حدیث|إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ سَبْعِينَ مَرَّةً}}<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۰۴.</ref>؛ آیا میتوان گفت که [[استغفار]] رسول الله{{صل}} العیاذ بالله بعد از گناهانی بوده است که از وی سر زده است؟ | |||
جناب [[فخر رازی]] در رابطه با [[طلب]] استغفار [[حضرت سلیمان]] که گفت: {{متن قرآن|رَبِّ اغْفِرْ}}<ref>«و ما را در (کنف) بخشایش خود درآور» سوره اعراف، آیه ۱۵۱.</ref> میگوید: {{عربی|و لانهم أبدا في مقام هضم النفس، و إظهار الذلة و الخضوع}}<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۶، ص۳۹۴.</ref>؛ «[[انبیا]] همیشه در [[مقام]] [[شکسته نفسی]] و اظهار [[ذلت]] و خضوعاند». همین نگاه درباره [[سخن امام علی]]{{ع}} نیز صادق است. | |||
ثانیاً: نباید به سخن بزرگان به طور گزینشی نگاه کرد و میبایست به کل [[کلام]] نظر افکند و همه را من حیث المجموع نگاه کرد و [[قضاوت]] نمود. | |||
روشن است که [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و نیز تمام انبیا، همانند انسانهای دیگر دارای دو [[قوه]] [[عقل]] و [[شهوت]] هستند. آنها نیز همانند ما [[قادر]] هستند که [[اشتباه]] کنند یا [[مرتکب گناه]] شوند؛ اما تفاوتی که آنها با بقیه [[مردم]] عادی دارند، در این است که [[لطف خداوند]] همیشه شامل حال آنهاست. پس [[امام]]{{ع}} در این [[خطبه]]، نه تنها خود را [[معصوم]] میداند، بلکه سر منشأ این عصمت را نیز لطف خداوند میداند. | |||
این گفته امیرمؤمنان{{ع}} دقیقاً بر طبق همان تعریفی است که [[شیعه]] از عصمت دارد؛ یعنی آنها [[قدرت]] بر انجام [[گناه]] را دارند، اما لطف خداوند همیشه شامل حال آنهاست و آنها را از گناه و [[خطا]] باز میدارد. [[شیخ مفید]] در این باره چنین میگوید: | |||
{{عربی|العصمة لطف يفعله الله تعالى بالمكلف بحيث يمتنع منه وقوع المعصية و ترك الطاعة مع قدرته عليها}}<ref>مفید، النکت الاعتقادیة، ص۳۸.</ref>. | |||
[[عصمت]]، لطفی از جانب [[خداوند]] است که شامل حال [[مکلف]] میشود و او را از وقوع در [[معصیت]] و ترک [[اطاعت]] باز میدارد؛ با اینکه آن شخص [[قادر]] به انجام آن دو است. | |||
[[سخن امام]]{{ع}} با تعریفی که [[شیخ مفید]] از عصمت دارد، دقیقاً عین هم هستند و تفاوتی با یکدیگر ندارند. | |||
درست است که آن حضرت در صدر [[کلام]] خود فرموده است: {{متن حدیث|لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي}}؛ «خود را [[برتر]] از آنکه [[اشتباه]] کنم و از آن ایمن باشم نمیدانم»، اما در ادامه کلام خود بلافاصله برای دفع توهم [[نفی]] عصمت، امکان [[خطا]] از خویش را با جمله استثنائیه نفی نموده و فرمودهاند: {{متن حدیث|إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي}}؛ «مگر اینکه خداوند مرا در برابر خویشتن خویشم کفایت کند که او بیش از خود من، قلمرو هستیم را مالک است». | |||
به عبارت دیگر [[امام]]{{ع}} با این تعبیر یکی از [[زیباترین]] مظاهر [[توحید افعالی]] را رقم زده و صریحاً بیان کردهاند: «اگر [[لطف خدا]] شامل حال بندهاش نگردد، هیچ کس نمیتواند فی نفسه و با [[استقلال]] خود را از خطا و [[لغزش]] مصونیت بخشد». | |||
[[سخن امام علی]]{{ع}} مانند سخن [[حضرت یوسف]]{{ع}} است که فرمود: {{متن قرآن|وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و من نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس به بدی بسیار فرمان میدهد مگر پروردگارم بخشایش آورد؛ به راستی پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است» سوره یوسف، آیه ۵۳.</ref>. در نتیجه، استفاده عدم عصمت از گفتار [[امیر مؤمنان]]{{ع}}، گفتاری است نسنجیده و غیر قابل قبول. | |||
ثالثاً: در سخن امام علی{{ع}} قید {{متن حدیث|فِي نَفْسِي}} است. حضرت با این قید از خودش سلب استقلال کرده، میفرماید: «اگر [[هدایت]] و صیانت [[الهی]] نباشد، من نیز مانند شما بشری عادی هستم و از آن جهت که بشرم، همانند دیگران در معرض خطر قرار دارم؛ چنان که همانند دیگران [[زندگی]] عادی و معمولی دارم». به عبارت دیگر [[امام علی]]{{ع}} با قید {{متن حدیث|فِي نَفْسِي}} اشاره به جنبه شخصی و بعد ملکی خود و با قید {{متن حدیث|إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي...}} اشاره به جنبه شخصیتی و بعد [[ملکوتی]] خود کرده است. با آن قید، از خود [[نفی]] [[استقلال]] و با این قید، برای خود [[اثبات]] [[ارتباط]] با خدای متعالی کرده است.<ref>[[عصمت ائمه و استغفار از گناه (مقاله)|مقاله «عصمت ائمه و استغفار از گناه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۱۴۳.</ref> | |||
==ناهماهنگی [[قلب]] و زبان== | |||
بخش دیگری که قفاری در [[کلام امام علی]]{{ع}} بدان پرداخته و به عنوان [[شبهه]] مطرح نموده این جمله ایشان است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي مَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَيْكَ بِلِسَانِي ثُمَّ خَالَفَهُ قَلْبِي}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۷۸.</ref>؛ «خدایا! بر من ببخش آن گفتارهای زبانی که با آن به تو [[تقرب]] میجویم، ولی قلبم راه [[مخالفت]] با آن را میپوید». قفاری میگوید: مخالفت قلب با لسان [[امام]] علی، ادعای [[شیعه]] درباره [[عصمت]] را نفی میکند<ref>قفاری، اصول مذهب الشیعة الإمامیة، ج۲، ص۲۹۵.</ref>. | |||
===پاسخ=== | |||
[[مغفرت]] خواستن آن حضرت بر فرض وقوع است؛ یعنی اگر چنین گناهانی از امام{{ع}} صادر شود، [[خداوند]] آنها را ببخشد. گویا امام{{ع}} چنین عرض میکند: «خداوندا اگر چنین گناهانی را مرتکب شوم، آنها را بیامرز. بنابراین لازمه [[سخن امام]]{{ع}} این نیست که گناهی از وی صادر شده است و نیاز به [[آمرزش]] دارد».<ref>[[عصمت ائمه و استغفار از گناه (مقاله)|مقاله «عصمت ائمه و استغفار از گناه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۱۴۷.</ref> | |||
==[[بیهوده]] بودن [[استغفار]] امام علی و [[ائمه]]{{عم}} از [[گناه]]== | |||
نویسنده وهابی در ادامه شبهه پراکنی خویش میگوید که اگر [امام] علی و [[ائمه معصوم]] باشند، استغفار آنها از گناه [[عبث]] خواهد بود: {{عربی|إذ لو كان علي و الأئمة معصومين لكان استغفارهم من ذنوبهم عبثا}}<ref>قفاری، اصول مذهب الشیعة الإمامیة، ج۲، ص۷۹۳.</ref>. | |||
===پاسخ=== | |||
همانگونه که پیش از این اشاره شد، نفس استغفار و [[طلب]] [[بخشایش]] از [[خداوند بزرگ]] [[ارزش]] دارد، بدون اینکه حتی گناه و معصیتی در کار باشد. امام علی{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|الِاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّيِّينَ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۱۷.</ref>. در [[صحیح بخاری]] از [[رسول الله]]{{صل}} نقل شده است که فرمود: {{متن حدیث|وَاللّهِ، إِنِّي لَأَسْتَغفِرُ اللّهَ وَ أَتُوبُ إلَيْهِ فِي الْيَوْمِ أَكْثَرَ مِنْ سَبْعِينَ مَرَّةً}}<ref>{{متن حدیث|حَدَّثَنَا أَبُو الْيَمَانِ، أَخْبَرَنَا شُعَيْبٌ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، قَالَ: أَخْبَرَنِي أَبُو سَلَمَةَ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، قَالَ: قَالَ أَبُو هُرَيْرَةَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} يَقُولُ: وَاللّهِ، إِنِّي لَأَسْتَغفِرُ اللّهَ وَ أَتُوبُ إلَيْهِ فِي الْيَوْمِ أَكْثَرَ مِنْ سَبْعِينَ مَرَّةً}}؛ (بخاری، صحیح البخاری، ج۸، ص۶۷).</ref>؛ «[[سوگند]] به [[خدا]]، که هر [[روز]] بیش از هفتاد بار از خدا آمرزشطلبیده و به درگاه او [[توبه]] میکنم». | |||
رسول الله{{صل}} که از [[گناه]] [[معصوم]] بود؛ چرا باید هر روز بیش از هفتاد بار [[استغفار]] و توبه کند؟! چه فایدهای بر آن مترتب است؟! آیا رسول الله{{صل}} که عاقلترین فرد در [[عالم هستی]] است، العیاذ بالله کاری [[بیهوده]] انجام میدهد؟ درباره [[ائمه]]{{عم}} و دیگر [[اولیای الهی]] نیز چنین است.<ref>[[عصمت ائمه و استغفار از گناه (مقاله)|مقاله «عصمت ائمه و استغفار از گناه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۱۴۷.</ref> | |||
==اعتراف [[امام صادق]] و [[امام کاظم]]{{عم}} به [[صدور گناه]]== | |||
قفاری در عدم [[عصمت ائمه]] به دو [[حدیث]] استناد کرده است: | |||
حدیث اول را از امام صادق{{ع}} نقل کرده و آن را از [[دلایل]] عدم عصمت ائمه{{عم}} دانسته است: {{متن حدیث|قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}: إِنَّا لَنُذْنِبُ وَ نُسِيءُ ثُمَّ نَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَاباً}}<ref>قفاری، اصول مذهب الشیعة الإمامیة، ج۲، ص۷۹۴.</ref>. | |||
حدیث دوم از [[امام]] موسای کاظم{{ع}} است که امام میفرماید: | |||
{{متن حدیث|رَبِّ عَصَيْتُكَ بِلِسَانِي وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَأَخْرَسْتَنِي وَ عَصَيْتُكَ بِبَصَرِي وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَأَكْمَهْتَنِي وَ عَصَيْتُكَ بِسَمْعِي وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَأَصْمَمْتَنِي وَ عَصَيْتُكَ بِيَدِي وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَكَنَّعْتَنِي وَ عَصَيْتُكَ بِرِجْلِي وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَجَذَمْتَنِي وَ عَصَيْتُكَ بِفَرْجِي وَ لَوْ شِئْتَ وَ عِزَّتِكَ لَعَقَمْتَنِي وَ عَصَيْتُكَ بِجَمِيعِ جَوَارِحِي الَّتِي أَنْعَمْتَ بِهَا عَلَيَّ وَ لَيْسَ هَذَا جَزَاءَكَ مِنِّي}}<ref>کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۲۷.</ref>. | |||
پروردگارا: تو را با زبانم [[نافرمانی]] نمودم و قسم به عزتت که اگر میخواستی لالم میکردی و تو را با چشمم نافرمانی کردم و قسم به عزتت اگر میخواستی نابینایم میکردی و تو را با گوشم [[نافرمانی]] کردم و قسم به عزتت اگر میخواستی ناشنوایم میکردی... و تو را با پاهایم نافرمانی کردم و اگر میخواستی پاهایم را قطع میکردی و تو را با همه اعضایم، که با آنها به من [[نعمت]] دادی، نافرمانی نمودم و این جزای تو در مقابل [[اعمال]] من نیست.<ref>[[عصمت ائمه و استغفار از گناه (مقاله)|مقاله «عصمت ائمه و استغفار از گناه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۱۴۸.</ref> | |||
===پاسخ=== | |||
[[روایت]] نخست: اولاً تنها در کتاب الزهد [[حسین بن سعید اهوازی]] آمده است و خود ایشان به [[صراحت]] گفته است «[[ذنب]]» در [[حدیث]] به معنای [[گناه]] متعارف نیست: | |||
{{عربی|لا خلاف بين علماءنا في أنهم{{عم}} معصومون من كل قبيح مطلقا، و أنهم{{عم}} يسمون ترك المندوب ذنباً و سيئةً بالنسبة إلى كمالهم{{عم}}}}<ref>اهوازی، الزهد، ص۷۴.</ref>. | |||
در اینکه ائمه{{عم}} از هر قبیحی به طور مطلق [[معصوم]] هستند، اختلافی بین [[علمای شیعه]] نیست و آنها به جهت [[کمالات]] و جایگاهی که دارند، [[ترک مستحبات]] را گناه میدانند. | |||
این حدیث شبیه [[حدیثی]] است که در [[صحیح مسلم]] از زبان [[مبارک]] [[رسول الله]]{{صل}} نقل شده است: {{متن حدیث|إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي وَ إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اللهَ فِي الْیَوْمِ مِائَةَ مَرَّةٍ}}<ref>مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۰۷۵. </ref>. هیچ یک از شارحان این حدیث و دیگر علمای [[اهل سنت]] آن را بر ظاهرش حمل نکردهاند و توجهیات مختلفی کردهاند. [[نووی]] این توجیهات و تأویلات را در شرح حدیث آورده است<ref>نووی، المنهاج، ج۱۷، ص۲۳.</ref>. | |||
ثانیاً: روایت اول [[خبر واحد]] است و نمیتواند در برابر [[آیه تطهیر]] و [[روایات]] زیادی، مانند [[حدیث شریف ثقلین]]، که [[عصمت]] [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} را ثابت میکند، [[برابری]] کند. | |||
ثالثاً: با توجه به جایگاه و [[مقام]] و [[منزلت]] ائمه اهل بیت{{عم}} این حدیث را نمیتوان بر ظاهرش حمل نمود و «ذنب» را بر گناه متعارف حمل کرد؛ زیرا اینگونه [[سخن گفتن]] حتی از یک عالم [[دینی]] در حد معمول نیز سر نمیزند؛ چه رسد به شخص [[بزرگواری]] مانند [[امام صادق]]{{ع}} که جایگاه و منزلت ایشان از نگاه [[علمی]] و عملی<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلا، ج۶، ص۳۶۴.</ref> مورد [[انکار]] هیچ کسی نیست. از سوی دیگر چنین بیانی از بزرگان [[دین]] مسئله اباحهگری را در [[جامعه اسلامی]] آسان و روان خواهد نمود و هیچ حکمتی در بیان آن وجود ندارد. [[ائمه]]{{عم}} به ما آموختهاند که [[گناه]] نکردن آسانتر از [[توبه]] است: {{متن حدیث|وَ قَالَ{{ع}}: تَرْكُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ [التَّوْبَةِ] الْمَعُونَةِ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۷۰.</ref>. | |||
[[روایت]] دوم که از [[امام کاظم]]{{ع}} نقل شده است نیز از حیث سند مجهول است<ref>مجلسی، مرآة العقول، ج۱۵، ص۱۳۷.</ref> و از حیث دلالت نیز نمیتواند دلیل بر عدم [[عصمت امام]] باشد؛ زیرا بسیار روشن است که [[امام]]{{ع}} از زبان همه [[گناهکاران]] [[امت]] در پیشگاه [[پروردگار]] زبان تقصیر گشوده است؛ نه اینکه همه این [[گناهان]] را العیاذ بالله ایشان مرتکب شده باشد. [[بدیهی]] است که از یک نفر عادی این همه گناه سر نمیزند، چه رسد به امام کاظم{{ع}} که از نگاه [[شیعه]] [[معصوم]] است و از نگاه بقیه [[مذاهب اسلامی]]، عالمی بزرگ و از [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} است که جایگاه بس بلندی میان همه [[پیروان]] مذاهب اسلامی دارد. اگر ایشان را در حد یک [[انسان]] معمول فرض کنیم، ممکن نیست که چنین گناهانی از وی سر زده باشد. پس مقصود امام{{ع}} از گفتن این جملهها [[تعلیم]] به دیگران است<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۷، ص۱۸.</ref> که این گونه در پیشگاه [[خداوند]] زبان اعتراف بگشایند و [[بزرگواری]] و گذشت خداوند را بیان نمایند.<ref>[[عصمت ائمه و استغفار از گناه (مقاله)|مقاله «عصمت ائمه و استغفار از گناه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۱۴۹.</ref> | |||
==نتیجهگیری== | |||
از مجموع مطالب این مقاله، نتایج زیر به دست میآید: | |||
# [[عصمت]] [[ائمه اطهار]]{{عم}} [[دلایل قرآنی]] و [[روایی]] مانند [[آیه مبارکه]] [[تطهیر]]، [[آیه اولوالامر]] و [[حدیث شریف ثقلین]] دارد که به آنها اشاره شد. | |||
# [[ائمه شیعه]]{{عم}} هیچگاه به گناه و خطای مشخص اعتراف، و از آن [[استغفار]] نکردهاند و هیچکس، حتی [[دشمنان]] [[ائمه اهل بیت]]{{عم}}، آنچه [[قداست]] آنها را خدشهدار کند، از آنها نقل نکردهاند. | |||
# [[سخن امام علی]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]] با توجیهاتی که درباره آن ذکر شد، به هیچ وجه عصمت ایشان را خدشهدار نمیکند؛ زیرا مهمترین نکته - که از سوی [[شبهه]] کننده نادیده گرفته شده است - قید {{متن حدیث|مِنْ نَفْسِي}} در [[کلام]] ایشان است که به جنبه شخصی و بعد مُلکی [[امام]] اشاره دارد و با قید {{متن حدیث|إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي...}} اشاره به جنبه شخصیتی و بعد [[ملکوتی]] خود نموده است. با آن قید، از خود [[نفی]] [[استقلال]] کرده، میفرماید: «اگر [[هدایت]] و صیانت [[الهی]] نباشد، من نیز مانند شما بشری عادی هستم و از آن جهت که بشرم، همانند دیگران در معرض خطر قرار دارم؛ چنان که همانند دیگران [[زندگی]] عادی و معمولی دارم» و با این قید، برای خود [[اثبات]] [[ارتباط]] با خدای متعالی کرده است و [[عصمت]] مربوط به این جنبه است. | |||
# [[عصمت ائمه]] ذاتی نیست. از این رو [[استغفار]] آنها بر فرض وقوع است؛ یعنی اگر چنین گناهانی از امام صادر شود، [[خداوند]] آنها را ببخشد. | |||
#احادیثی که قفاری در عدم عصمت به آنها [[استدلال]] کرده است، از نگاه سندی [[ضعیف]]، و از نگاه دلالت نیز نمیتوان بر آنها تکیه کرد.<ref>[[عصمت ائمه و استغفار از گناه (مقاله)|مقاله «عصمت ائمه و استغفار از گناه»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]] ص ۱۵۱.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |