نادانی در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = نادانی
| عنوان مدخل  = نادانی
| مداخل مرتبط = [[نادانی در قرآن]] - [[نادانی در حدیث]] - [[نادانی در نهج البلاغه]] - [[نادانی در فقه اسلامی]] - [[نادانی در فلسفه اسلامی]] - [[نادانی در اصول فقه]] - [[نادانی در اخلاق اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


{{امامت}}
== [[نکوهش]] [[جهل]] ==
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
[[جهل]] رذیله‌ای کشنده است که [[انسان]] را از [[مقام]] [[انسانیت]] ساقط و به جرگه حیوانات داخل می‌کند؛ از این رو [[پیشوایان دینی]] از [[جهل]] به [[خدا]] [[پناه]] میبردند. جناب [[ام سلمه]] از [[رسول خدا]] {{صل}} دعایی [[نقل]] کرده که آن [[حضرت]] هنگام بیرون رفتن از منزل می‌خواند و به این صورت از [[نادانی]] به [[خدا]] [[پناه]] می‌برد: "به تو [[پناه]] می‌برم از اینکه [[نادانی]] کنم یا با من [[نادانی]] شود"<ref>{{متن حدیث|أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ... أَجْهَلَ أَوْ يُجْهَلَ عَلَيَّ}}؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۳۱۸؛ این عبارت به طور مکرر در دعاهای ائمه {{عم}} وارد و در منابع شیعی نقل شده است. از جمله: محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۵۹۲؛ علی بن حسین صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۳۷؛ محمد بن حسن طوسی، مصباح المتهجد، ص۲۷۷؛ الدروع الواقیه، ص۱۴۴ و ص۲۳۲؛ ابراهیم کفعمی، مصباح، ص۱۲۵ و ص۲۹۹؛ شهید ثانی، منیة المرید، ص۲۰۵ و ص۲۱۰.</ref>.
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[نادانی]]''' است. "'''[[نادانی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[نادانی در قرآن]] - [[نادانی در حدیث]] - [[نادانی در نهج البلاغه]] - [[نادانی در معارف دعا و زیارات]] - [[نادانی در فلسفه اسلامی]] - [[نادانی در اصول فقه]] - [[نادانی در اخلاق اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[نادانی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==[[نکوهش]] [[جهل]]==
[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نیز در ضمن دعایی که در [[صفین]] خوانده، عرض می‌کند: "از [[نادانی]] به تو [[پناه]] می‌برم"<ref>{{متن حدیث|أَعُوذُ بِكَ مِنَ اَلْجَهْلِ}}؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱، ص۲۴۰.</ref>.
*[[جهل]] رذیله‌ای کشنده است که [[انسان]] را از [[مقام]] [[انسانیت]] ساقط و به جرگه حیوانات داخل می‌کند؛ از این رو [[پیشوایان دینی]] از [[جهل]] به [[خدا]] [[پناه]] میبردند. جناب [[ام سلمه]] از [[رسول خدا]]{{صل}} دعایی [[نقل]] کرده که آن [[حضرت]] هنگام بیرون رفتن از منزل می‌خواند و به این صورت از [[نادانی]] به [[خدا]] [[پناه]] می‌برد: "به تو [[پناه]] می‌برم از اینکه [[نادانی]] کنم یا با من [[نادانی]] شود"<ref>{{متن حدیث|أَعُوذُ بِكَ مِنْ أَنْ... أَجْهَلَ أَوْ يُجْهَلَ عَلَيَّ}}؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۳۱۸؛ این عبارت به طور مکرر در دعاهای ائمه{{عم}} وارد و در منابع شیعی نقل شده است. از جمله: محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۵۹۲؛ علی بن حسین صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۳۷؛ محمد بن حسن طوسی، مصباح المتهجد، ص۲۷۷؛ الدروع الواقیه، ص۱۴۴ و ص۲۳۲؛ ابراهیم کفعمی، مصباح، ص۱۲۵ و ص۲۹۹؛ شهید ثانی، منیة المرید، ص۲۰۵ و ص۲۱۰.</ref>.
*[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز در ضمن دعایی که در [[صفین]] خوانده، عرض می‌کند: "از [[نادانی]] به تو [[پناه]] می‌برم"<ref>{{متن حدیث|أَعُوذُ بِكَ مِنَ اَلْجَهْلِ}}؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱، ص۲۴۰.</ref>.
*و در دعای [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: "به تو [[پناه]] می‌برم از اینکه [[علم]] را با [[جهل]] مبادله کنم"<ref>{{متن حدیث|أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَشْتَرِيَ اَلْجَهْلَ بِالْعِلْمِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۵۹۲.</ref>.
*علاوه بر این، از حضور آن در محیط نفس پوزش می‌طلبیدند و به عنوان یک [[گناه]] از آن [[استغفار]] می‌کردند.
*[[امام سجاد]]{{ع}} از [[نادانی]] به درگاه الاهی پوزش آورده، عرض می‌کند: "الاهی من به خاطر نادانی‌ام از تو پوزش می‌خواهم و می‌خواهم که کارهای بد مرا ببخشی"<ref>{{متن حدیث|اَللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ جَهْلِي، وَ أَسْتَوْهِبُكَ سُوءَ فِعْلِي}}؛ صحیفه سجادیه، ص۱۵۵، فی ذکر التوبة و طلب‌ها.</ref>.
*و [[رسول خدا]]{{صل}} [[جهل]] را در ردیف سایر [[گناهان]] قرار داده، در مورد آن عرض می‌کند: "الاهی بر من ببخش خطاها و نادانی‌ام را و زیاده‌روی‌هایی که در امور خود کرده‌ام"<ref>{{متن حدیث|اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِي خَطِيئَتِي وَ جَهْلِي وَ إِسْرَافِي فِي أَمْرِي}}محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۹۲، ص۳۹۴.</ref>.
*نتیجه آنکه [[جهل]] اگر به خاطر [[قصور]] و [[سستی]] [[انسان]] باشد، هم [[رذیله]] و هم [[گناه]] است.
*[[جهل]] از منظر [[معصومان]]{{ع}}، مصداق همه [[کاستی‌ها]] و [[نماینده]] هر [[نقص]] و [[ناداری]] است. [[جهل]] بدترین و بزرگ‌ترین [[مصیبت]] است.
*[[علی]]{{ع}} می‌فرماید: "بدترین [[مصیبت‌ها]] [[جهل]] است"<ref>{{متن حدیث|شَرُّ اَلْمَصَائِبِ اَلْجَهْلُ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۲۹۳.</ref>.
*و [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "هیچ مصیبتی بزرگ‌تر از [[جهل]] نیست"<ref>{{متن حدیث|لاَ مُصِيبَةَ أَعْظَمُ مِنَ اَلْجَهْلِ}}؛ محمد بن نعمان مفید، الاختصاص، ص۲۴۶. </ref>.
*[[فقر حقیقی]] است در [[جهل]] متجلی می‌شود. [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: "هیچ فقری سخت‌تر از [[جهل]] نیست"<ref>{{متن حدیث|اَ فَقْرَ أَشَدُّ مِنَ اَلْجَهْلِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵.</ref>.
*و [[علی]]{{ع}} می‌فرماید: "هیچ ثروتی چون [[عقل]] و هیچ فقری چون [[جهل]] نیست"<ref>{{متن حدیث|لاَ غِنَى كَالْعَقْلِ وَ لاَ فَقْرَ كَالْجَهْلِ}}؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۹۴.</ref>.
*بنابراین [[دشمن]] [[انسان]] که این همه [[کاستی]] را باعث می‌شود، بلکه خود عین [[کاستی]] است، همان [[جهل]] است. [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: "[[دوست]] هر [[انسانی]] [[عقل]] او، [[دشمن]] هرکس [[جهل]] اوست"<ref>{{متن حدیث|صَدِيقُ كُلِّ اِمْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ}}؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۹۴.</ref>.
*و هموست که پیوسته به او زیان می‌رساند.
*و می‌فرماید: "هرکس از فهمش سود [[نبرد]]، از جهلش زیان می‌بیند"<ref>{{متن حدیث|مَنْ لَمْ يَنْفَعْهُ عِلْمُهُ ضَرَّهُ جَهْلُهُ}}؛ علی بن ابی‌بکر هیثمی، مجمع الزوائد، ج۱، ص۱۸۴.</ref>.
*[[علی]]{{ع}} می‌فرماید: "هیچ [[دشمنی]] زیان آورتر از [[جهل]] نیست"<ref>{{متن حدیث|لاَ عَدُوَّ أَضَرُّ مِنَ اَلْجَهْلِ}}؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱، ص۹۵.</ref>.
*و هم از این رو مایه ننگ و [[نکوهش]] [[انسان]] است.
*‌و می‌فرماید: "هیچ زشتی‌ای ننگ‌آورتر از [[جهل]] نیست"<ref>{{متن حدیث|لاَ سَوْءَةَ أَشْيَنُ مِنَ اَلْجَهْلِ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۵۳۴.</ref>.
*و می‌فرماید: "در [[نکوهش]] [[جهل]] همین بس که هر [[جاهلی]] هم خود را از آن [[پاک]] می‌داند<ref>{{متن حدیث|كَفَى بِالْجَهْلِ ذَمّاً أَنْ يَبْرَأَ مِنْهُ مَنْ هُوَ فِيهِ}}؛ شهید ثانی، منیة المرید، ص۱۱۰.</ref>.
*[[رسول]] [[خداوند]]{{صل}} می‌فرماید: "[[خدا]] هر بنده‌ای را دور بیندازد، [[علم]] و [[ادب]] را از او دریغ می‌کند"<ref>{{متن حدیث|مَا اِسْتَرْذَلَ اَللَّهُ عَبْداً إِلاَّ حَظَرَ عَلَيْهِ اَلْعِلْمَ وَ اَلْأَدَبَ}}؛ محمد صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۱، ص۱۸۹.</ref>.
*می‌فرماید: "مبغوض‌ترین آفریده‌ها نزد [[خدای تعالی]]، [[انسان]] [[جاهل]] است؛ چون او را از [[برترین]] نعمت‌های خود یعنی [[عقل]] [[محروم]] کرده است"<ref>{{متن حدیث|أَبْغَضُ اَلْخَلاَئِقِ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى اَلْجَاهِلُ لِأَنَّهُ حَرَمَهُ مَا مَنَّ بِهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ هُوَ اَلْعَقْلُ}}؛ على بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۲۶.</ref>.
*و به همین [[دلیل]] است که [[انسان]] [[جاهل]] به بیان‌های مختلف [[نکوهش]] شده است. [[علی]]{{ع}} می‌فرماید:"[[جاهل]] [[بدبخت‌ترین]] انسان‌هاست"<ref>{{متن حدیث|أَشْقَى اَلنَّاسِ اَلْجَاهِلُ}}؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۲، ص۳۷۹.</ref>.
*و می‌فرماید: "[[جاهل]] مرده‌ای است در بین زندگان"<ref>{{متن حدیث|اَلْجَاهِلُ مَيِّتٌ بَيْنَ اَلْأَحْيَاءِ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۶۵.</ref>. 
*و می‌فرماید: "[[جاهل]] کوچک است اگر چه پیر باشد و عالم بزرگ است اگر چه [[جوان]] باشد"<ref>{{متن حدیث| اَلْجَاهِلُ صَغِيرٌ وَ إِنْ كَانَ شَيْخاً وَ اَلْعَالِمُ كَبِيرٌ وَ إِنْ كَانَ حَدَثاً}}؛ ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ص۱۴۷.</ref>.
*و می‌فرماید: "[[جاهل]] سنگی است که چشمه‌ای از آن نمی‌جوشد، درختی است که چوبش طراوتی ندارد و و زمینی است که گیاهی در آن نمی‌روید"<ref>{{متن حدیث|اَلْجَاهِلُ صَخْرَةٌ لاَ يَنْفَجِرُ مَاؤُهَا وَ شَجَرَةٌ لاَ يَخْضَرُّ عُودُهَا وَ أَرْضٌ لاَ يَظْهَرُ عُشْبُهَا}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۶۳.</ref>.
*معنی این سخن [[شریف]] این است که [[جاهل]] در هر [[مقام]] و موقعیتی باشد، فایده‌ای که از او [[انتظار]] می‌رود را نخواهد داشت<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱،ص۱۹۱-۱۹۴.</ref>.


==منابع==
و در دعای [[امام صادق]] {{ع}} آمده است: "به تو [[پناه]] می‌برم از اینکه [[علم]] را با [[جهل]] مبادله کنم"<ref>{{متن حدیث|أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَشْتَرِيَ اَلْجَهْلَ بِالْعِلْمِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۵۹۲.</ref>.
* [[پرونده:1100246.jpg|22px]] [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|'''اخلاق الاهی ج۱''']]


==پانویس==
علاوه بر این، از حضور آن در محیط نفس پوزش می‌طلبیدند و به عنوان یک [[گناه]] از آن [[استغفار]] می‌کردند.
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}


[[رده: مدخل‌]]
[[امام سجاد]] {{ع}} از [[نادانی]] به درگاه الاهی پوزش آورده، عرض می‌کند: "الاهی من به خاطر نادانی‌ام از تو پوزش می‌خواهم و می‌خواهم که کارهای بد مرا ببخشی"<ref>{{متن حدیث|اَللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِنْ جَهْلِي، وَ أَسْتَوْهِبُكَ سُوءَ فِعْلِي}}؛ صحیفه سجادیه، ص۱۵۵، فی ذکر التوبة و طلب‌ها.</ref>.
[[رده: نادانی]]
 
و [[رسول خدا]] {{صل}} [[جهل]] را در ردیف سایر [[گناهان]] قرار داده، در مورد آن عرض می‌کند: "الاهی بر من ببخش خطاها و نادانی‌ام را و زیاده‌روی‌هایی که در امور خود کرده‌ام"<ref>{{متن حدیث|اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِي خَطِيئَتِي وَ جَهْلِي وَ إِسْرَافِي فِي أَمْرِي}}محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۹۲، ص۳۹۴.</ref>.
 
نتیجه آنکه [[جهل]] اگر به خاطر [[قصور]] و [[سستی]] [[انسان]] باشد، هم [[رذیله]] و هم [[گناه]] است.
 
[[جهل]] از منظر [[معصومان]] {{ع}}، مصداق همه [[کاستی‌ها]] و [[نماینده]] هر [[نقص]] و [[ناداری]] است. [[جهل]] بدترین و بزرگ‌ترین [[مصیبت]] است.
 
[[علی]] {{ع}} می‌فرماید: "بدترین [[مصیبت‌ها]] [[جهل]] است"<ref>{{متن حدیث|شَرُّ اَلْمَصَائِبِ اَلْجَهْلُ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۲۹۳.</ref>.
 
و [[امام صادق]] {{ع}} می‌فرماید: "هیچ مصیبتی بزرگ‌تر از [[جهل]] نیست"<ref>{{متن حدیث|لاَ مُصِيبَةَ أَعْظَمُ مِنَ اَلْجَهْلِ}}؛ محمد بن نعمان مفید، الاختصاص، ص۲۴۶. </ref>.
 
[[فقر حقیقی]] است در [[جهل]] متجلی می‌شود. [[رسول اکرم]] {{صل}} می‌فرماید: "هیچ فقری سخت‌تر از [[جهل]] نیست"<ref>{{متن حدیث|اَ فَقْرَ أَشَدُّ مِنَ اَلْجَهْلِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۱، ص۲۵.</ref>.
 
و [[علی]] {{ع}} می‌فرماید: "هیچ ثروتی چون [[عقل]] و هیچ فقری چون [[جهل]] نیست"<ref>{{متن حدیث|لاَ غِنَى كَالْعَقْلِ وَ لاَ فَقْرَ كَالْجَهْلِ}}؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۹۴.</ref>.
 
بنابراین [[دشمن]] [[انسان]] که این همه [[کاستی]] را باعث می‌شود، بلکه خود عین [[کاستی]] است، همان [[جهل]] است. [[رسول خدا]] {{صل}} می‌فرماید: "[[دوست]] هر [[انسانی]] [[عقل]] او، [[دشمن]] هرکس [[جهل]] اوست"<ref>{{متن حدیث|صَدِيقُ كُلِّ اِمْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ}}؛ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۹۴.</ref> و هموست که پیوسته به او زیان می‌رساند.
 
و می‌فرماید: "هرکس از فهمش سود [[نبرد]]، از جهلش زیان می‌بیند"<ref>{{متن حدیث|مَنْ لَمْ يَنْفَعْهُ عِلْمُهُ ضَرَّهُ جَهْلُهُ}}؛ علی بن ابی‌بکر هیثمی، مجمع الزوائد، ج۱، ص۱۸۴.</ref>.
 
[[علی]] {{ع}} می‌فرماید: "هیچ [[دشمنی]] زیان آورتر از [[جهل]] نیست"<ref>{{متن حدیث|لاَ عَدُوَّ أَضَرُّ مِنَ اَلْجَهْلِ}}؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱، ص۹۵.</ref>. و هم از این رو مایه ننگ و [[نکوهش]] [[انسان]] است.
 
و می‌فرماید: "هیچ زشتی‌ای ننگ‌آورتر از [[جهل]] نیست"<ref>{{متن حدیث|لاَ سَوْءَةَ أَشْيَنُ مِنَ اَلْجَهْلِ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۵۳۴.</ref> و می‌فرماید: "در [[نکوهش]] [[جهل]] همین بس که هر [[جاهلی]] هم خود را از آن [[پاک]] می‌داند<ref>{{متن حدیث|كَفَى بِالْجَهْلِ ذَمّاً أَنْ يَبْرَأَ مِنْهُ مَنْ هُوَ فِيهِ}}؛ شهید ثانی، منیة المرید، ص۱۱۰.</ref>.
 
[[رسول]] [[خداوند]] {{صل}} می‌فرماید: "[[خدا]] هر بنده‌ای را دور بیندازد، [[علم]] و [[ادب]] را از او دریغ می‌کند"<ref>{{متن حدیث|مَا اِسْتَرْذَلَ اَللَّهُ عَبْداً إِلاَّ حَظَرَ عَلَيْهِ اَلْعِلْمَ وَ اَلْأَدَبَ}}؛ محمد صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج۱، ص۱۸۹.</ref>.
 
می‌فرماید: "مبغوض‌ترین آفریده‌ها نزد [[خدای تعالی]]، [[انسان]] [[جاهل]] است؛ چون او را از [[برترین]] نعمت‌های خود یعنی [[عقل]] [[محروم]] کرده است"<ref>{{متن حدیث|أَبْغَضُ اَلْخَلاَئِقِ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى اَلْجَاهِلُ لِأَنَّهُ حَرَمَهُ مَا مَنَّ بِهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ هُوَ اَلْعَقْلُ}}؛ على بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۲۶.</ref>.
 
و به همین [[دلیل]] است که [[انسان]] [[جاهل]] به بیان‌های مختلف [[نکوهش]] شده است. [[علی]] {{ع}} می‌فرماید:"[[جاهل]] [[بدبخت‌ترین]] انسان‌هاست"<ref>{{متن حدیث|أَشْقَى اَلنَّاسِ اَلْجَاهِلُ}}؛ جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، تصحیح سید جلال‌الدین محدث، ج۲، ص۳۷۹.</ref>.
 
و می‌فرماید: "[[جاهل]] مرده‌ای است در بین زندگان"<ref>{{متن حدیث|اَلْجَاهِلُ مَيِّتٌ بَيْنَ اَلْأَحْيَاءِ}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۶۵.</ref> و می‌فرماید: "[[جاهل]] کوچک است اگر چه پیر باشد و عالم بزرگ است اگر چه [[جوان]] باشد"<ref>{{متن حدیث| اَلْجَاهِلُ صَغِيرٌ وَ إِنْ كَانَ شَيْخاً وَ اَلْعَالِمُ كَبِيرٌ وَ إِنْ كَانَ حَدَثاً}}؛ ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ص۱۴۷.</ref>.
 
و می‌فرماید: "[[جاهل]] سنگی است که چشمه‌ای از آن نمی‌جوشد، درختی است که چوبش طراوتی ندارد و و زمینی است که گیاهی در آن نمی‌روید"<ref>{{متن حدیث|اَلْجَاهِلُ صَخْرَةٌ لاَ يَنْفَجِرُ مَاؤُهَا وَ شَجَرَةٌ لاَ يَخْضَرُّ عُودُهَا وَ أَرْضٌ لاَ يَظْهَرُ عُشْبُهَا}}؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۶۳.</ref>. معنی این سخن [[شریف]] این است که [[جاهل]] در هر [[مقام]] و موقعیتی باشد، فایده‌ای که از او [[انتظار]] می‌رود را نخواهد داشت<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۱۹۱-۱۹۴.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1100246.jpg|22px]] [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|'''اخلاق الاهی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:جهل]]
۱۱۷٬۹۲۵

ویرایش