|
|
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{ویرایش غیرنهایی}} | | {{مدخل مرتبط |
| {{نبوت}}
| | | موضوع مرتبط = برهان انقسام |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| | | عنوان مدخل = برهان انقسام |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[برهان انقسام]]''' است. "'''[[برهان انقسام]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| | | مداخل مرتبط = [[برهان انقسام در کلام اسلامی]] |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| | | پرسش مرتبط = |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[برهان انقسام در قرآن]] | [[برهان انقسام در حدیث]] | [[برهان انقسام در نهج البلاغه]] | [[برهان انقسام در معارف دعا و زیارات]] | [[برهان انقسام در کلام اسلامی]] | [[برهان انقسام در اخلاق اسلامی]] | [[برهان انقسام در عرفان اسلامی]]</div>
| | }} |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[برهان انقسام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | == مقدمه == |
| *"[[برهان]] انقسام" از براهینی است که ابنسینا آن را مورد توجه قرار داده است. از نظر [[استاد مطهری]]، این [[برهان]] با تقریر موجود در آثار سینوی دارای اشکال است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۵۸.</ref>.
| | "[[برهان]] انقسام" از براهینی است که ابنسینا آن را مورد توجه قرار داده است. از نظر [[استاد مطهری]]، این [[برهان]] با تقریر موجود در آثار سینوی دارای اشکال است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۵۸.</ref>. |
| *[[ابنسینا]] میگوید: واجبالوجود اگر متعدد و منقسم باشد، از دو صورت خالی نیست: یا از قبیل "انقسام جنس" است، به فصول و یا از قبیل "انقسام نوع" است، به عوارض. اگر از قبیل انقسام جنس باشد به فصول، باید نسبت [[وجوب]] وجود با هر یک از فصول همان نسبتی باشد که هر جنسی با فصل خود دارد و آن این است که فصل، محصل و فعلیتدهنده جنس است و این در جنسی که [[وجوب]] وجود است، از دو جهت محال است: یکی از این جهت که [[وجوب]] وجود تأکد وجود است و وجود عین فعلیت و تحصل است؛ پس لازم میآید که فصل مفید ماهیت جنس باشد و حال آنکه فصل صرفاً مفید انیت است، نه مفید ماهیت. دیگر آنکه لازم میآید که [[وجوب]] وجود، معلل به غیر باشد.
| |
| *این [[برهان]] [[شیخ]] یک [[نقص]] دارد و یک اشکال. [[نقص]] این [[برهان]] آن است که انقسام و تعدد واجبالوجود را به انقسام جنس به انواع، یا نوع به افراد منحصر کرده است و حال آنکه قسم سومی هم وجود دارد و آن انقسام یک [[طبیعت]] عرضی عام است به انواع متباینه؛ ولی این [[نقص]] با توجیهی که ملاصدرا کرده و گفته است که مقدمات خمسه مفروض گرفته شده است، قابل [[دفاع]] میباشد.
| |
| *اما اشکال این [[برهان]] آن است که [[شیخ]] میگوید: {{عربی|ان انقسام معنى وجوب الوجود فى الكثرة لا يخلو من وجهين...}}. در اینجا [[شیخ]] چنین فرض کرده است که اگر [[واجب]] متعدد باشد، لازم میآید که [[وجوب]] وجود کثیر باشد؛ حال آنکه فرق است بین کثیر بودن، که [[شأن]] معانی کلیه است و بین مثل داشتن که [[شأن]] افراد و حقایق وجودیه است. حالا میگوییم: بنا بر اصالت وجود، [[حقیقت]] وجود نه نوع است و نه جنس و نه فصل و نه عرض عام یا خاص. همه اینها [[شأن]] معانی و مفاهیم ذهنیه است و چنان که قبلاً گفتیم، [[حقیقت]] وجود به صفت کثرت متصف نمیشود؛ زیرا وجود مساوق [[وحدت]] است؛ در عین حال برای هر مرتبهای از مراتب، فرض مثل ممکن است و به چه دلیلی مثل ندارد؟ و این شق خارج از دو شق مفصلة البیان [[شیخ]] و یک شق مفروض و مضمر البیان اوست.
| |
| *ممکن است در جواب این اشکال گفته شود: بنا بر اصالت وجود هم بالأخره مفهوم [[وجوب]] وجود مفهومی از مفاهیم است و خارج از کلیات [[خمس]] نیست و [[علی]] التحقیق عرض عام است؛ پس در یکی از شقوق ثلاثه داخل است که در [[کلام]] [[شیخ]] آمده است.
| |
| *در جواب میگوییم: آنچه در [[کلام]] [[شیخ]] آمده و ابطال شده این است که [[وجوب]] وجود عرضی [[واجب]] باشد، به معنای اینکه ذات [[واجب]] حقیقتی باشد که از حاق ذات آن [[حقیقت]]، مفهوم دیگری مباین انتزاع شود، نظیر زوجیت از اربعه و [[شیخ]] گفته است که مفهوم [[وجوب]] وجود از قبیل عرضی نیست و حال آنکه مطابق بیان بالا مفهوم [[وجوب]] وجود عرضی ذات [[واجب]] است، ولی به معنای دیگری که [[شیخ]] نه آن را نفی کرده است و نه اثبات<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۵۹.</ref>.
| |
| *به عبارت دیگر: [[شیخ]] از صور عرضی بودن مفهوم [[وجوب]] وجود تنها متعرض آن صورت شده که ما مفهوم [[وجوب]] را از یک ذات خاص (مثلاً الف) انتزاع کنیم؛ ولی متعرض این صورت نشده که مفهوم [[وجوب]] وجود در عین اینکه عرضی است، ذات [[واجب]] عین [[حقیقت]] [[وجوب]] وجود است. به عبارت دیگر: [[شیخ]] متعرض صورتی شده که [[وجوب]] وجود را برای [[واجب]]، نظیر امکان وجود برای [[انسان]] بدانیم و متعرض آن صورت نشده است که [[وجوب]] وجود را نظیر موجودیت برای [[حقیقت]] وجود بدانیم.
| |
| *خلاصه [[کلام]] اینکه [[شیخ]] این مطلب را فرض نکرده که ما نظر خود را به همین [[حقیقت]] وجود معطوف سازیم که در اینجا نه جنس است و نه فصل و نه عرضی عام و نه خاص. علیهذا این [[برهان]] به خودی خود ارزشی ندارد، مگر آنکه به یکی از [[براهین]] دیگر ارجاع شود<ref>مطهری، مقالات فلسفی، ج۲، ص۲۷۲ - ۲۷۰.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۰.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==منابع==
| | [[ابنسینا]] میگوید: واجبالوجود اگر متعدد و منقسم باشد، از دو صورت خالی نیست: یا از قبیل "انقسام جنس" است، به فصول و یا از قبیل "انقسام نوع" است، به عوارض. اگر از قبیل انقسام جنس باشد به فصول، باید نسبت [[وجوب]] وجود با هر یک از فصول همان نسبتی باشد که هر جنسی با فصل خود دارد و آن این است که فصل، محصل و فعلیتدهنده جنس است و این در جنسی که [[وجوب]] وجود است، از دو جهت محال است: یکی از این جهت که [[وجوب]] وجود تأکد وجود است و وجود عین فعلیت و تحصل است؛ پس لازم میآید که فصل مفید ماهیت جنس باشد و حال آنکه فصل صرفاً مفید انیت است، نه مفید ماهیت. دیگر آنکه لازم میآید که [[وجوب]] وجود، معلل به غیر باشد. |
| * [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
| |
|
| |
|
| ==جستارهای وابسته==
| | این [[برهان]] [[شیخ]] یک [[نقص]] دارد و یک اشکال. [[نقص]] این [[برهان]] آن است که انقسام و تعدد واجبالوجود را به انقسام جنس به انواع، یا نوع به افراد منحصر کرده است و حال آنکه قسم سومی هم وجود دارد و آن انقسام یک [[طبیعت]] عرضی عام است به انواع متباینه؛ ولی این [[نقص]] با توجیهی که ملاصدرا کرده و گفته است که مقدمات خمسه مفروض گرفته شده است، قابل [[دفاع]] است. |
|
| |
|
| ==پانویس==
| | اما اشکال این [[برهان]] آن است که [[شیخ]] میگوید: {{عربی|ان انقسام معنى وجوب الوجود فى الكثرة لا يخلو من وجهين...}}. در اینجا [[شیخ]] چنین فرض کرده است که اگر [[واجب]] متعدد باشد، لازم میآید که [[وجوب]] وجود کثیر باشد؛ حال آنکه فرق است بین کثیر بودن، که [[شأن]] معانی کلیه است و بین مثل داشتن که [[شأن]] افراد و حقایق وجودیه است. حالا میگوییم: بنا بر اصالت وجود، [[حقیقت]] وجود نه نوع است و نه جنس و نه فصل و نه عرض عام یا خاص. همه اینها [[شأن]] معانی و مفاهیم ذهنیه است و چنان که قبلاً گفتیم، [[حقیقت]] وجود به صفت کثرت متصف نمیشود؛ زیرا وجود مساوق [[وحدت]] است؛ در عین حال برای هر مرتبهای از مراتب، فرض مثل ممکن است و به چه دلیلی مثل ندارد؟ و این شق خارج از دو شق مفصلة البیان [[شیخ]] و یک شق مفروض و مضمر البیان اوست. |
| {{یادآوری پانویس}} | |
| {{پانویس2}}
| |
|
| |
|
| [[رده:مدخل]] | | ممکن است در جواب این اشکال گفته شود: بنا بر اصالت وجود هم بالأخره مفهوم [[وجوب]] وجود مفهومی از مفاهیم است و خارج از کلیات [[خمس]] نیست و [[علی]] التحقیق عرض عام است؛ پس در یکی از شقوق ثلاثه داخل است که در [[کلام]] [[شیخ]] آمده است. |
| [[رده:برهان انقسام]] | | |
| | در جواب میگوییم: آنچه در [[کلام]] [[شیخ]] آمده و ابطال شده این است که [[وجوب]] وجود عرضی [[واجب]] باشد، به معنای اینکه ذات [[واجب]] حقیقتی باشد که از حاق ذات آن [[حقیقت]]، مفهوم دیگری مباین انتزاع شود، نظیر زوجیت از اربعه و [[شیخ]] گفته است که مفهوم [[وجوب]] وجود از قبیل عرضی نیست و حال آنکه مطابق بیان بالا مفهوم [[وجوب]] وجود عرضی ذات [[واجب]] است، ولی به معنای دیگری که [[شیخ]] نه آن را نفی کرده است و نه اثبات<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۵۹.</ref>. |
| | |
| | به عبارت دیگر: [[شیخ]] از صور عرضی بودن مفهوم [[وجوب]] وجود تنها متعرض آن صورت شده که ما مفهوم [[وجوب]] را از یک ذات خاص (مثلاً الف) انتزاع کنیم؛ ولی متعرض این صورت نشده که مفهوم [[وجوب]] وجود در عین اینکه عرضی است، ذات [[واجب]] عین [[حقیقت]] [[وجوب]] وجود است. به عبارت دیگر: [[شیخ]] متعرض صورتی شده که [[وجوب]] وجود را برای [[واجب]]، نظیر امکان وجود برای [[انسان]] بدانیم و متعرض آن صورت نشده است که [[وجوب]] وجود را نظیر موجودیت برای [[حقیقت]] وجود بدانیم. |
| | |
| | خلاصه [[کلام]] اینکه [[شیخ]] این مطلب را فرض نکرده که ما نظر خود را به همین [[حقیقت]] وجود معطوف سازیم که در اینجا نه جنس است و نه فصل و نه عرضی عام و نه خاص. علیهذا این [[برهان]] به خودی خود ارزشی ندارد، مگر آنکه به یکی از [[براهین]] دیگر ارجاع شود<ref>مطهری، مقالات فلسفی، ج۲، ص۲۷۲ - ۲۷۰.</ref>.<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۶۰.</ref> |
| | |
| | == منابع == |
| | {{منابع}} |
| | # [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] |
| | {{پایان منابع}} |
| | |
| | == پانویس == |
| | {{پانویس}} |
| | |
| | [[رده:براهین خداشناسی]] |
| [[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]] | | [[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]] |