افسانه ارینب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'والی عراق' به 'والی عراق'
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{نبوت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = امام حسین | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==بررسی داستان ارینب== داستان ارینب که یک طرف آن حضرت سیدالشهداء{{ع}} قرار داشته و در آن سخنانی بین ایشان و افرادی رد و بدل شده است، مورد توجه بسیاری از اف...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
جز (جایگزینی متن - 'والی عراق' به 'والی عراق')
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۱: خط ۳۱:


#ممکن است این [[اختلافات]] به یک شخص اشاره داشته باشد به این نحو که «ارینب» [[لقب]] او و «[[هند]]» نام او «[[ام خالد]]» [[کنیه]] او باشد.
#ممکن است این [[اختلافات]] به یک شخص اشاره داشته باشد به این نحو که «ارینب» [[لقب]] او و «[[هند]]» نام او «[[ام خالد]]» [[کنیه]] او باشد.
#احتمال می‌رود [[عبدالله بن سلام]] تصحیف عبدالله بن عامر بوده باشد و لذا به لحاظ [[تاریخی]] به نظر می‌رسد نام دوم [[اقرب]] به واقع است علی الخصوص که از کسی به نام عبدالله بن سلام به عنوان [[والی]] [[عراق]] از سوی [[معاویه]] یاد نشده است همان‌گونه که در اشکال دیگری به آن اشاره شده است.
#احتمال می‌رود [[عبدالله بن سلام]] تصحیف عبدالله بن عامر بوده باشد و لذا به لحاظ [[تاریخی]] به نظر می‌رسد نام دوم [[اقرب]] به واقع است علی الخصوص که از کسی به نام عبدالله بن سلام به عنوان [[والی عراق]] از سوی [[معاویه]] یاد نشده است همان‌گونه که در اشکال دیگری به آن اشاره شده است.
#به نظر می‌رسد شخص واسطه همان ابوهریره باشد که در برخی [[تواریخ]] آمده به همان دلیلی که به عنوان اشکال دوم آمده است.
#به نظر می‌رسد شخص واسطه همان ابوهریره باشد که در برخی [[تواریخ]] آمده به همان دلیلی که به عنوان اشکال دوم آمده است.
#شوهر جدید هر کدام از این دو که باشد [[امام]] [[معصوم]]{{عم}} بوده و [[سنت]] او [[حجت]] است و برفرض این که او [[حضرت سید الشهداء]]{{ع}} باشد ما به نکات [[کلام]] او در این [[دانشنامه]] اشاره کرده‌ایم.
#شوهر جدید هر کدام از این دو که باشد [[امام]] [[معصوم]]{{عم}} بوده و [[سنت]] او [[حجت]] است و برفرض این که او [[حضرت سید الشهداء]]{{ع}} باشد ما به نکات [[کلام]] او در این [[دانشنامه]] اشاره کرده‌ایم.
خط ۴۷: خط ۴۷:


===اشکال سوم===
===اشکال سوم===
گفته شده: در [[منابع تاریخی]]، از کسی به نام [[عبدالله بن سلام]]، به عنوان [[والی]] [[عراق]] از سوی [[معاویه]] یاد نشده است. در کتب [[تاریخی]]، از سه نفر با این نام، یاد شده که دو نفر از آنها، پس از این حادثه به [[دنیا]] آمده‌اند و تنها کسی که در این [[زمان]] می‌تواند منظور شود، عبدالله بن سلام [[یهودی]] است؛ اما وی نیز نمی‌تواند مراد باشد؛ زیرا در سال ۴۱ یا ۴۳ ق، از دنیا رفته و در این زمان، پیرمردی [[کهن‌سال]] بوده است<ref>محمدی ری شهری، طباطبایی نژاد و سید طبایی، دانشنامه امام حسین{{ع}} بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۵۵.</ref>.
گفته شده: در [[منابع تاریخی]]، از کسی به نام [[عبدالله بن سلام]]، به عنوان [[والی عراق]] از سوی [[معاویه]] یاد نشده است. در کتب [[تاریخی]]، از سه نفر با این نام، یاد شده که دو نفر از آنها، پس از این حادثه به [[دنیا]] آمده‌اند و تنها کسی که در این [[زمان]] می‌تواند منظور شود، عبدالله بن سلام [[یهودی]] است؛ اما وی نیز نمی‌تواند مراد باشد؛ زیرا در سال ۴۱ یا ۴۳ ق، از دنیا رفته و در این زمان، پیرمردی [[کهن‌سال]] بوده است<ref>محمدی ری شهری، طباطبایی نژاد و سید طبایی، دانشنامه امام حسین{{ع}} بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۵۵.</ref>.


'''پاسخ''': همان‌گونه که قبلاً ذکر شد به جهت مشابهت نام عبدالله بن سلام با نام [[عبدالله بن عامر]] به لحاظ لفظ احتمال تصحیف در آن وجود دارد.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۵۴۳.</ref>
'''پاسخ''': همان‌گونه که قبلاً ذکر شد به جهت مشابهت نام عبدالله بن سلام با نام [[عبدالله بن عامر]] به لحاظ لفظ احتمال تصحیف در آن وجود دارد.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۵۴۳.</ref>
خط ۹۵: خط ۹۵:
[[ابن الهمام]] می‌نویسد: برخی گفته‌اند با [[سه طلاقه کردن]]، یکی واقع می‌شود و این قول از [[ابن عباس]] [[روایت]] شده است و نیز قول [[اسحاق]] است و از طاووس و [[عکرمه]] نقل شده که می‌گویند: چون سه طلاقه کردن مخالف [[سنت]] است لذا به سنت بازمی‌گردد که یک طلاقه شدن است.<ref>{{عربی|و قال قوم: یقع به واحدة، و هو مروی عن ابن عباس، و به قال ابن إسحاق. ونقل عن طاوس و عکرمة أنهم یقولون خالف الستة فیرد إلی السنة}}؛ کمال الدین محمد بن عبدالواحد ابن الهمام، فتح القدیر، ج۳، ص۴۶۹.</ref>.
[[ابن الهمام]] می‌نویسد: برخی گفته‌اند با [[سه طلاقه کردن]]، یکی واقع می‌شود و این قول از [[ابن عباس]] [[روایت]] شده است و نیز قول [[اسحاق]] است و از طاووس و [[عکرمه]] نقل شده که می‌گویند: چون سه طلاقه کردن مخالف [[سنت]] است لذا به سنت بازمی‌گردد که یک طلاقه شدن است.<ref>{{عربی|و قال قوم: یقع به واحدة، و هو مروی عن ابن عباس، و به قال ابن إسحاق. ونقل عن طاوس و عکرمة أنهم یقولون خالف الستة فیرد إلی السنة}}؛ کمال الدین محمد بن عبدالواحد ابن الهمام، فتح القدیر، ج۳، ص۴۶۹.</ref>.


[[ابن تیمیه]] در ذکر اقوال در مسئله می‌نویسد: قول سوم آن است که [[سه طلاقه کردن زن]] [[حرام]] است ولی یک [[طلاق]] به حساب می‌آید و این قول از طایفه‌ای از متقدمین و متأخرین از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}}، همچون [[زبیر بن عوام]] و [[عبدالرحمن بن عوف]] نقل شده است و از علی{{ع}} و [[ابن مسعود]] و [[ابن عباس]] دو قول رسیده است و این قول بسیاری از [[تابعین]] و تابعین تابعین است مثل طاووس و خلاص بن [[عمرو]] و [[محمد بن اسحاق]] و نیز قول [[داوود]] و بیشتر اصحابش است و نیز از [[ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین]] و فرزندش [[جعفر بن محمد]]{{ع}} [[روایت]] شده است و لذا [[شیعه]] این قول را [[انتخاب]] نموده است؛ و نیز قول برخی از [[اصحاب]] [[ابوحنیفه]] و مالک و [[احمد بن حنبل]] است.<ref>{{عربی|الثالث: أنه محرم و لا یلزم منه إلا طلقة واحدة، و هذا القول منقول عن طائفة من السلف و الخلف من أصحاب رسول الله{{صل}} مثل الزبیر بن العوام و عبدالرحمن بن عوف، و یروی عن علی وابن مسعود وابن عباس القولان، وهو قول کثیر من التابعین و من بعدهم مثل طاووس و خلاس بن عمرو و محمد بن إسحاق و هو قول داود و أکثر أصحابه، و یروی ذلک عن أبی جعفر محمد بن علی بن الحسین وابنه جعفر بن محمد؛ ولهذا ذهب إلی ذلک من ذهب من الشیعة، وهو قول بعض أصحاب أبی حنیفة و مالک و أحمد بن حنبل}}؛ احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۳۳، ص۸.</ref>.
[[ابن تیمیه]] در ذکر اقوال در مسئله می‌نویسد: قول سوم آن است که [[سه طلاقه کردن زن]] [[حرام]] است ولی یک [[طلاق]] به حساب می‌آید و این قول از طایفه‌ای از متقدمین و متأخرین از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}}، همچون [[زبیر بن عوام]] و [[عبدالرحمن بن عوف]] نقل شده است و از علی{{ع}} و [[ابن مسعود]] و [[ابن عباس]] دو قول رسیده است و این قول بسیاری از [[تابعین]] و تابعین تابعین است مثل طاووس و خلاص بن [[عمرو]] و [[محمد بن اسحاق]] و نیز قول [[داوود]] و بیشتر اصحابش است و نیز از [[ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین]] و فرزندش [[جعفر بن محمد]]{{ع}} [[روایت]] شده است و لذا [[شیعه]] این قول را [[انتخاب]] نموده است؛ و نیز قول برخی از [[اصحاب]] [[ابوحنیفه]] و مالک و [[احمد بن حنبل]] است.<ref>{{عربی|الثالث: أنه محرم و لا یلزم منه إلا طلقة واحدة، و هذا القول منقول عن طائفة من السلف و الخلف من أصحاب رسول الله{{صل}} مثل الزبیر بن العوام و عبدالرحمن بن عوف، و یروی عن علی وابن مسعود وابن عباس القولان، وهو قول کثیر من التابعین و من بعدهم مثل طاووس و خلاس بن عمرو و محمد بن إسحاق و هو قول داوود و أکثر أصحابه، و یروی ذلک عن أبی جعفر محمد بن علی بن الحسین وابنه جعفر بن محمد؛ ولهذا ذهب إلی ذلک من ذهب من الشیعة، وهو قول بعض أصحاب أبی حنیفة و مالک و أحمد بن حنبل}}؛ احمد بن عبدالحلیم ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج۳۳، ص۸.</ref>.


[[ابن قیم جوزیه]] می‌نویسد:
[[ابن قیم جوزیه]] می‌نویسد:
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ إِنَّ النَّاسَ قَدِ اسْتَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ قَدْ كَانَتْ لَهُمْ فِيهِ أَنَاةٌ فَلَوْ أَمْضَيْنَاهُ عَلَيْهِمْ فَأَمْضَاهُ عَلَيْهِمْ‌}}؛ قشیری نیسابوری، [[صحیح مسلم]]، ج۲، ص۱۰۹۹، [[حدیث]] ۱۴۷۲؛ [[ابن حنبل]]، [[مسند]] الإمام [[احمد بن حنبل]]، ج۵، ص۶۱، حدیث ۲۸۷۵.</ref>.
فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ إِنَّ النَّاسَ قَدِ اسْتَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ قَدْ كَانَتْ لَهُمْ فِيهِ أَنَاةٌ فَلَوْ أَمْضَيْنَاهُ عَلَيْهِمْ فَأَمْضَاهُ عَلَيْهِمْ‌}}؛ قشیری نیسابوری، [[صحیح مسلم]]، ج۲، ص۱۰۹۹، [[حدیث]] ۱۴۷۲؛ [[ابن حنبل]]، [[مسند]] الإمام [[احمد بن حنبل]]، ج۵، ص۶۱، حدیث ۲۸۷۵.</ref>.
به حدیث [[ابن عباس]] اشکالاتی شده که همه را [[ابن قیم جوزیه]] جواب داده است.
به حدیث [[ابن عباس]] اشکالاتی شده که همه را [[ابن قیم جوزیه]] جواب داده است.
از این حدیث استفاده می‌شود که ترتب سه طلاق بر [[عقد]] سه طلاقه از بدعت‌های عمر بن خطاب بوده و دلیل و مدرکی بر اعتبار [[اجتهاد]] او نیست، خصوصاً آن‌که اجتهاد او در مقابل [[نص]] است.
از این حدیث استفاده می‌شود که ترتب سه طلاق بر [[عقد]] سه طلاقه از بدعت‌های عمر بن خطاب بوده و دلیل و مدرکی بر اعتبار [[اجتهاد]] او نیست، خصوصاً آنکه اجتهاد او در مقابل [[نص]] است.


د) حدیث [[عبدالله بن عمر]]:
د) حدیث [[عبدالله بن عمر]]:
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:


===اشکال نهم===
===اشکال نهم===
گفته شده: در این روایت آمده که [[معاویه]] به [[یزید]] گفت: کجاست [[عقل]] و [[مروت]] و تقوای تو؟ یزید در پاسخ او می‌گوید: «اگر [[صبر]] نکردن من در [[عشق]] ارینب خلاف عقل و [[تقوا]] و مروت است سزاوارترین [[مردم]] به صبر [[داود]]{{ع}} بوده و [[قرآن]] درباره امر او به تو خبر داده است»<ref>جعفر مرتضی عاملی، سیرة الحسین فی الحدیث و التاریخ، ج۳، ص۲۹۱.</ref>.
گفته شده: در این روایت آمده که [[معاویه]] به [[یزید]] گفت: کجاست [[عقل]] و [[مروت]] و تقوای تو؟ یزید در پاسخ او می‌گوید: «اگر [[صبر]] نکردن من در [[عشق]] ارینب خلاف عقل و [[تقوا]] و مروت است سزاوارترین [[مردم]] به صبر [[داوود]]{{ع}} بوده و [[قرآن]] درباره امر او به تو خبر داده است»<ref>جعفر مرتضی عاملی، سیرة الحسین فی الحدیث و التاریخ، ج۳، ص۲۹۱.</ref>.


'''پاسخ''': اگر این مطلب به [[معصوم]] نسبت داده شده بود باعث وهن این قصه و [[حدیث]] می‌شد در حالی که این مطلب به [[یزید بن معاویه]] نسبت داده شده که دلالت بر نفهمی و بی‌بصیرتی او نسبت به قرآن و [[انبیا]] دارد و لذا نمی‌توان [[کلام]] او را دلیل بر بطلان این قصه دانست گرچه کلام او [[باطل]] است.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۵۵۸.</ref>
'''پاسخ''': اگر این مطلب به [[معصوم]] نسبت داده شده بود باعث وهن این قصه و [[حدیث]] می‌شد در حالی که این مطلب به [[یزید بن معاویه]] نسبت داده شده که دلالت بر نفهمی و بی‌بصیرتی او نسبت به قرآن و [[انبیا]] دارد و لذا نمی‌توان [[کلام]] او را دلیل بر بطلان این قصه دانست گرچه کلام او [[باطل]] است.<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[دانشنامه علمی کلمات امام حسین ج۱ (کتاب)|دانشنامه علمی کلمات امام حسین]]، ج۱، ص ۵۵۸.</ref>
خط ۲۱۱: خط ۲۱۱:


ج) حذف بدون اعلام:
ج) حذف بدون اعلام:
از جمله انواع [[تحریف]] و مقابله با [[احادیث]] و [[اخبار]] «[[وصایت]]» حذف عنوان «وصایت» است بدون آن‌که به آن اشاره کنند که از آن جمله می‌توان به قصیده [[صحابی]] [[انصاری]] [[نعمان بن عجلان]] در حوادث [[سقیفه]] اشاره کرد.
از جمله انواع [[تحریف]] و مقابله با [[احادیث]] و [[اخبار]] «[[وصایت]]» حذف عنوان «وصایت» است بدون آنکه به آن اشاره کنند که از آن جمله می‌توان به قصیده [[صحابی]] [[انصاری]] [[نعمان بن عجلان]] در حوادث [[سقیفه]] اشاره کرد.
او در [[شعر]] خود می‌گوید: [پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} که عده‌ای خواستند [[سعد بن عباده]] را [[امیر]] قرار دهند] گفتید: [[نصب]] سعد بر [[امارت]] [[حرام]] است، ولی [[عتیق بن عثمان]] ابوبکر را خود [[خلیفه]] ساختید و آن را [[حلال]] شمردید!
او در [[شعر]] خود می‌گوید: [پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} که عده‌ای خواستند [[سعد بن عباده]] را [[امیر]] قرار دهند] گفتید: [[نصب]] سعد بر [[امارت]] [[حرام]] است، ولی [[عتیق بن عثمان]] ابوبکر را خود [[خلیفه]] ساختید و آن را [[حلال]] شمردید!
و ابوبکر نسبت به [[خلافت]] اهلیت دارد و بهترین [[قیام]] کننده است، ولی علی{{ع}} سزاوارتر به آن است.
و ابوبکر نسبت به [[خلافت]] اهلیت دارد و بهترین [[قیام]] کننده است، ولی علی{{ع}} سزاوارتر به آن است.
خط ۲۳۹: خط ۲۳۹:


===اشکال شانزدهم===
===اشکال شانزدهم===
گفته شده: در این روایت آمده که [[امام حسین]]{{ع}} به [[احترام]] [[ابودرداء]] برخاسته و با او [[مصافحه]] کرده؛ زیرا به جایگاه او نسبت به [[رسول خدا]]{{صل}} و [[اسلام]] [[آگاه]] بوده و نیز به جهت آن‌که او [[صحابی رسول خدا]] و هم‌نشین او بوده است<ref>عاملی، سیرة الحسین فی الحدیث و التاریخ، ج۳، ص۳۲۱.</ref>.
گفته شده: در این روایت آمده که [[امام حسین]]{{ع}} به [[احترام]] [[ابودرداء]] برخاسته و با او [[مصافحه]] کرده؛ زیرا به جایگاه او نسبت به [[رسول خدا]]{{صل}} و [[اسلام]] [[آگاه]] بوده و نیز به جهت آنکه او [[صحابی رسول خدا]] و هم‌نشین او بوده است<ref>عاملی، سیرة الحسین فی الحدیث و التاریخ، ج۳، ص۳۲۱.</ref>.


'''پاسخ'''
'''پاسخ'''
خط ۲۶۶: خط ۲۶۶:


===اشکال هفدهم===
===اشکال هفدهم===
گفته شده: در [[روایت]] آمده: ارینب بعد از آن‌که از [[ابودرداء]] شنید حسین{{ع}} فرزند [[دختر رسول خدا]]{{صل}} و فرزند اولین [[مؤمن]] و [[سرور جوانان بهشت]] [[روز قیامت]] است [[اصرار]] کرد تا او [[اصلح]] از آن دو را معرفی نماید... و من نمی‌دانم چگونه این [[زن]] گفته [[رسول خدا]]{{صل}} در [[حق]] [[امام حسین]]{{ع}} را [[تصدیق]] نکرده و به آن اخذ ننموده و متحیر مانده و اصلح بین حسین{{ع}} که معروف است و [[یزید]] [[فاسق]] [[فاجر]] شراب‌خوار و [[آدم]] کش را تشخیص نداده است؟!<ref>عاملی، سیرة الحسین فی الحدیث و التاریخ، ج۳، ص۳۲۶.</ref>.
گفته شده: در [[روایت]] آمده: ارینب بعد از آنکه از [[ابودرداء]] شنید حسین{{ع}} فرزند [[دختر رسول خدا]]{{صل}} و فرزند اولین [[مؤمن]] و [[سرور جوانان بهشت]] [[روز قیامت]] است [[اصرار]] کرد تا او [[اصلح]] از آن دو را معرفی نماید... و من نمی‌دانم چگونه این [[زن]] گفته [[رسول خدا]]{{صل}} در [[حق]] [[امام حسین]]{{ع}} را [[تصدیق]] نکرده و به آن اخذ ننموده و متحیر مانده و اصلح بین حسین{{ع}} که معروف است و [[یزید]] [[فاسق]] [[فاجر]] شراب‌خوار و [[آدم]] کش را تشخیص نداده است؟!<ref>عاملی، سیرة الحسین فی الحدیث و التاریخ، ج۳، ص۳۲۶.</ref>.


'''پاسخ'''
'''پاسخ'''
۲۱۸٬۸۵۹

ویرایش