دادخواهی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{نبوت}} +{{نبوت}}))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[دادخواهی]]''' است. "'''[[دادخواهی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = نظام قضایی
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[دادخواهی در قرآن]] - [[دادخواهی در حدیث]] - [[دادخواهی در کلام اسلامی]]</div>
| عنوان مدخل = [[دادخواهی]]
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[دادخواهی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| مداخل مرتبط = [[دادخواهی در قرآن]] - [[دادخواهی در معارف و سیره علوی]] - [[دادخواهی در نهج البلاغه]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


==واژه‌شناسی لغوی==
'''دادخواهی''' عبارت است از [[شکایت]] [[مظلوم]] نزد [[حاکم]] یا [[قاضی]] از [[ستم]] دیگری. این عنوان در [[قرآن کریم]] صریحاً به کار نرفته است؛ اما معنای واژگان و اصطلاح [[دادخواهی]] را از برخی آیات می‌توان استفاده کرد. [[قرآن کریم]] [[دادخواهی]] را [[حق]] افراد ستمدیده دانسته و به [[مظلوم]] اجازه می‌دهد با بدگویی از [[ظالم]] و رسوا کردن وی برای احقاق [[حق]] خویش گام بردارد.
*"[[دادخواهی]]" حاصل مصدر مرکّب و به معنای عمل دادخواه و درخواست برداشتن [[ظلم]] از [[حاکم]] است. [[شکایت]] [[مظلوم]] نزد [[حاکم]] یا [[قاضی]] از [[ستم]] دیگری در حقش را [[دادخواهی]] نامند<ref>فرهنگ فارسی، ج ۲، ص ۱۴۷۹؛ لغت‌نامه، ج ۶، ص ۸۹۹۳، «دادخواهی».</ref>.
*معادل عربی‌اش تظلّم، به معنای [[شکایت]] از [[ستم]] دیگری است<ref>لسان العرب، ج ۱۳، ص ۳۷۴، «ظلم»؛ مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج ۲، ص ۱۲۶۲.</ref>. اشتکا به معنای اظهار [[اندوه]] و [[گله]]<ref>لسان العرب، ج ۱۴، ص ۴۳۹، «شکا»؛ نیز نک: مفردات، ص ۲۶۶، «شکا».</ref> و [[وصف]] آنچه به او رسیده<ref>ترمینولوژی حقوق، ارجمند، ص ۲۲۸.</ref> نیز بیشتر به معنای [[دادخواهی]] است.
*در اصطلاح [[حقوقی]]، به ادعای مدّعی در [[دادگاه]]<ref>ترمینولوژی حقوق، جعفری، ص ۲۹۰.</ref> برای خواستن چیزی به زیان دیگری<ref>دانشنامه حقوقی، ج ۳، ص ۴۹۷.</ref>، نوشتاری باشد یا گفتاری، [[دادخواهی]] گفته می‌شود <ref>ترمینولوژی حقوق، ارجمند، ص ۲۲۹.</ref>. بر این اساس، [[دادخواهی]] طرح دعوا در [[دادگاه]] برای احقاق [[حق]] است<ref>فرهنگ فقه، ج ۳، ص ۵۶۷.</ref><ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>.


==[[دادخواهی]] در [[قرآن]]==
== معناشناسی ==
*این عنوان در [[قرآن کریم]] صریحاً به کار نرفته است؛ اما معنای واژگان و اصطلاحی [[دادخواهی]] را از آیاتی چند که واژگانی همچون:
"[[دادخواهی]]" به معنای عمل دادخواه و درخواست برداشتن [[ظلم]] از [[حاکم]] است. [[شکایت]] [[مظلوم]] نزد [[حاکم]] یا [[قاضی]] از [[ستم]] دیگری در حقش را [[دادخواهی]] نامند<ref>فرهنگ فارسی، ج ۲، ص ۱۴۷۹؛ لغت‌نامه، ج ۶، ص ۸۹۹۳، «دادخواهی».</ref>.
#'''[[حکم]] و مشتقات آن:'''{{متن قرآن|مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام  خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند  و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۲-۴۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَا إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ}}<ref>«و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟ آنگاه که بر داود وارد شدند و او از ایشان ترسید؛ گفتند: نترس! ما دو داد خواهیم که یکی بر دیگری ستم کرده است، میان ما به درستی داوری کن و ستم مکن و ما را به راه میانه  راهنما باش! این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و می‌گوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۱-۲۳.</ref>؛ {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت  برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است  و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند» سوره نساء، آیه ۶۰-۶۱.</ref>، {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>.
#'''اشتکا و برخی مشتقات آن:''' {{متن قرآن|قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه می‌کرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را می‌شنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«گفت: پریشانی  و اندوهگینی خود را تنها به خداوند شکوه می‌برم و از خداوند چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره یوسف، آیه ۸۶.</ref>،
#'''انتصار و [[استنصار]]:''' {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}}<ref>«جز آنان که ایمان دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خداوند را بسیار یاد می‌کنند و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانند  و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست ایراد تنها بر کسانی‌ست که به مردم ستم می‌ورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی می‌کنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۱-۴۲.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده‌اند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره انفال، آیه ۷۲.</ref>، {{متن قرآن|فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ يَا مُوسَى أَتُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِيدُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ}}<ref>«آنگاه هراسان در حالی که (هر سو را) پاس می‌داشت  بامداد به آن شهر درآمد؛ ناگهان همان که دیروز از او یاری خواسته بود از او فریاد خواست؛ موسی به او گفت: بی‌گمان تو گمراهی آشکاری. آنگاه چون خواست به کسی که دشمن هر دوی آنها بود تاخت آورد گفت: ای موسی! آیا می‌خواهی که مرا همچون کسی که دیروز کشتی بکشی؟ تو جز این نمی‌خواهی که در این (سر) زمین گردنکش باشی و نمی‌خواهی که از مصلحان باشی» سوره قصص، آیه ۱۸-۱۹.</ref>،
#'''[[تنازع]]:''' {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>،
#'''[[استغاثه]]:''' {{متن قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و هنگام بی‌خبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش  که با هم کارزار می‌کردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش  بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراه‌کننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.</ref>،
#'''جهر:''' {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref> دربردارند و از برخی [[آیات]] دیگر، مانند {{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و دارایی‌های همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید  تا بخشی از دارایی‌های مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.</ref>، {{متن قرآن|وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ}}<ref>«و (یوسف) از آن دو تن به آنکه گمان می‌برد رهایی می‌یابد گفت: نزد سرورت از من یاد کن! اما شیطان یادکرد سرورش را از یاد او برد و (یوسف) چند سال در زندان فروماند» سوره یوسف، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ}}<ref>«و پادشاه گفت: او را پیش من آورید! چون فرستاده نزد او آمد، وی گفت: نزد سرورت باز گرد و از او بپرس: حال زنانی که دست خود را بریدند چه بود؟ بی‌گمان پروردگار من به نیرنگ آنان داناست» سوره یوسف، آیه ۵۰.</ref> و {{متن قرآن|قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا}}<ref>«گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.</ref> می‌توان برداشت کرد<ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>.


==پیشینه [[دادخواهی]]==
معادل عربی آن تظلّم، به معنای [[شکایت]] از [[ستم]] دیگری است<ref>لسان العرب، ج ۱۳، ص ۳۷۴، «ظلم»؛ مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج ۲، ص ۱۲۶۲.</ref>. اشتکا به معنای اظهار [[اندوه]] و [[گله]]<ref>لسان العرب، ج ۱۴، ص ۴۳۹، «شکا»؛ نیز نک: مفردات، ص ۲۶۶، «شکا».</ref> و وصف آنچه به او رسیده<ref>ترمینولوژی حقوق، ارجمند، ص ۲۲۸.</ref> نیز بیشتر به معنای [[دادخواهی]] است.
*در [[جوامع]] نخستین بشری که [[حکومت]] و [[قانون]] نبود، مدّعی [[حق]]، خودش هم دادخواه بود و هم دادستان<ref>ر. ک: تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۵.</ref> و با [[پیشرفت]] [[جوامع]]، [[دادخواهی]] شکل دیگری پیدا کرد و دادخواه با کمک [[جامعه]] ریش ‌سفیدان برای احقاق [[حق]] خویش می‌کوشید و با جایگزین شدن [[قانون]] و [[دولت]] به جای عرف، [[شیوه]] [[دادخواهی]] [[تحول]] یافت و سازوکارهای مناسب‌تری برای [[دادخواهی]] و دادستانی فراهم شد <ref>ر. ک: تاریخ تمدن، ج۱، ص ۳۵.</ref>.
*[[ادیان الهی]] که درباره دارا و ندار یکسان می‌اندیشند و [[عدالت‌محوری]] از ارکان اساسی و مشترک همه آنهاست، در [[تکامل]] این شیوه‌ها بسیار مؤثر بوده و به خواسته، دادخواه، دادستان و راهکارهای رسیدن به [[حق]] اهتمام داشته‌اند. بر این اساس است که [[مجازات]] [[قصاص]] و دیه از راهکارهای مناسب [[دین یهود]] و دیگر [[ادیان ابراهیمی]] برای [[پاسخگویی]] به خواسته دادخواه در برخی مواردند {{متن قرآن|وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخم‌ها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref><ref>ر. ک: کتاب مقدس، عدد: ۳۵: ۳۰ ـ ۳۱؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۹۱.</ref>.
*[[قرآن کریم]] درباره دادخواهی‌هایی در دوره‌های [[تاریخی]] گذشته سخن گفته است: [[آیه]] {{متن قرآن|وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.</ref> طرح دعوای [[زلیخا]] ضد [[یوسف]]{{ع}} نزد همسرش است؛ هنگامی که [[یوسف]]{{ع}} به خواسته [[نامشروع]] [[زلیخا]] تن نداد و [[همسر]] [[زلیخا]] [[حضرت]]{{ع}} را در حال فرار و [[زلیخا]] را به دنبال او دید <ref>مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۳۹۰؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۱۸۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۷۱.</ref>. در این [[دادخواهی]]، گرچه [[یوسف]]{{ع}} ستمدیده و همه شواهد به سود او بود، چون [[زلیخا]] به منبع [[قدرت]] تکیه داشت، به [[دروغ]] [[حضرت]] را متجاوز شناسانده و ضد او [[دادخواهی]] کرد و از [[قدرت]] همسرش برای محکوم کردن [[یوسف]]{{ع}} بهره گرفته و [[همسر]] [[زلیخا]] [[حضرت]] را به زندان محکوم کرد {{متن قرآن|يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ}}<ref>«ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بی‌گمان از خطاکاران بوده‌ای» سوره یوسف، آیه ۲۹.</ref>. [[یوسف]]{{ع}} نیز در فرصتی مناسب برای احقاق [[حق]] خویش از [[عزیز مصر]] [[دادخواهی]] کرد و از او خواست برای آشکار شدن [[حق]] از [[زنان]] [[مصر]] [[حقیقت]] را جویا شود: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ}}<ref>«و پادشاه گفت: او را پیش من آورید! چون فرستاده نزد او آمد، وی گفت: نزد سرورت باز گرد و از او بپرس: حال زنانی که دست خود را بریدند چه بود؟ بی‌گمان پروردگار من به نیرنگ آنان داناست» سوره یوسف، آیه ۵۰.</ref><ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۸۰؛ التبیان، ج ۶، ص ۱۵۲.</ref> که سرانجام، [[حقانیت]] [[حضرت]] روشن و به [[برائت]] او [[حکم]] و پس از ۷ سال از زندان [[آزاد]] شد<ref>التبیان، ج ۶، ص ۱۸۴؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۱۹۵ ـ ۱۹۶.</ref>. در زمان [[پیامبری]] [[موسی]]{{ع}} با کشته شدن [[جوان]] بنی‌اسرائیلی، ستیزه و شکاف میان آنان ایجاد شد و اولیای دم برای [[دادخواهی]] نزد [[حضرت]] رفتند<ref>ر. ک: تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۸۸؛ تفسیر ثعلبی، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۴.</ref>. [[موسی]]{{ع}} به [[دستور الهی]] به آنها [[فرمان]] داد گاوی را بکشند و قسمتی از [[بدن]] آن را به [[بدن]] مقتول بزنند تا زنده شود و [[قاتل]] را بشناساند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را  که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان می‌کردید آشکار کرد باری، گفتیم با پاره‌ای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید،  این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۷۲-۷۳.</ref><ref> التبیان، ج ۱، ص ۳۰۴؛ الکشاف، ج ۱، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۰.</ref>پس از بهانه‌جویی‌های [[یهود]]، [[دستور]] [[موسی]]{{ع}} با تأخیر انجام و از این راه [[قاتل]] مشخص شد<ref>عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۵۹.</ref>. در [[قرآن]] از ادامه قصه چیزی نیست؛ اما از آنجا که تنها [[حکم]] معیّن در [[دین یهود]] درباره [[قاتل]] [[قصاص]] است<ref>ر. ک: کتاب مقدس، اعداد ۳۵: ۳۰ ـ ۳۱.</ref>، وی را [[قصاص]] کردند. [[آیات]] {{متن قرآن|وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ  إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ  إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ}}<ref>«و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟ آنگاه که بر داود وارد شدند و او از ایشان ترسید؛ گفتند: نترس! ما دو داد خواهیم که یکی بر دیگری ستم کرده است، میان ما به درستی داوری کن و ستم مکن و ما را به راه میانه  راهنما باش! این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و می‌گوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۱-۲۳.</ref><ref>تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۵۶؛ الصافی، ج ۱، ص ۱۴۴.</ref> نیز گویای [[دادخواهی]] شاکیانی‌اند که به شیوه‌ای نامعمول بر [[داود]]{{ع}} درآمده و مایه [[ترس]] وی شدند. و پس از رفع [[نگرانی]] [[حضرت]] و درخواست [[حکم]] عادلانه، شاکی ادعا کرد [[برادر]] او در حالی که ۹۹ میش دارد می‌خواهد تنها میش وی را نیز بستاند و در این زمینه بر او در [[کلام]] و [[محاجه]] [[غلبه]] کرده است <ref>جامع‌البیان، ج ۲۳، ص ۸۹ ـ ۹۲، ۱۷۶؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۳۵۱ ـ ۳۵۲.</ref>{{متن قرآن|إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ}}<ref>«این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و می‌گوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۳.</ref><ref>التبیان، ج ۸، ص ۵۵۱ ـ ۵۵۳؛ تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۵۳ ـ ۵۴.</ref>. [[داود]]{{ع}} پیش از شنیدن سخن طرف دعوا [[داوری]] کرد که [[پشیمانی]] و [[استغفار]] وی را در پی داشت.<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۹۲ ـ ۱۹۳.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ}}<ref>«و داود و سلیمان را (یاد کن) هنگامی که درباره کشتزاری داوری می‌کردند که گوسفندان آن گروه، شبانه در آن چرا کرده بودند و ما گواه داوری آنان بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۸.</ref> نیز از [[داوری]] [[داود]] و [[سلیمان]]{{ع}} در [[دادخواهی]] شخصی یاد می‌کند که تاکستان وی با ورود شبانه گوسفندانی به باغ او خساراتی دیده و صاحب باغ به [[دادخواهی]] نزد [[داود]]{{ع}} می‌رود<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۷۳ ـ ۷۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۳۰۷.</ref> به فرموده [[امام باقر]]{{ع}} [[داود]] و [[سلیمان]]{{ع}} در این زمینه با هم [[مناظره]] داشتند و [[خدا]] [[حکم واقعی]] را به [[سلیمان]]{{ع}} فهماند<ref>نور الثقلین، ج ۳، ص ۴۴۳.</ref>.
*[[مفسران]] در [[تعیین]] [[حکم]] [[سلیمان]]{{ع}} در این مورد [[اختلاف]] دارند: به [[باور]] برخی، [[داود]]{{ع}} به ملکیت گوسفندان برای باغدار [[حکم]] کرد؛ اما [[سلیمان]]{{ع}} به گرفتن شیر و پشم گوسفندان در همان سال<ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۳۶۶؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۱۸.</ref> و بعضی روغن گوسفندان در آن سال و کار صاحبان گوسفند برای [[آبادانی]] دوباره باغ تا بازگشت آن به پیش از خرابی را به آن افزوده‌اند<ref>تفسیر الثوری، ص ۲۰۳.</ref>. به هر روی، [[حکم]] [[سلیمان]]{{ع}} با [[حکم واقعی]] تطابق داشت. به سخن برخی در این زمینه، {{متن قرآن|فَفَهَّمْنَاهَا}}<ref>«فهماندیم » سوره انبیاء، آیه ۷۹.</ref>. فهماندن [[حکم]] را نمی‌رساند، وگرنه باید مذکر می‌آمد، پس [[حقیقت]] این قضیه مراد است که [[سلیمان]]{{ع}} آن را با کمک [[خدا]] دریافت<ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص ۳۸؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۲۵۳.</ref>. برخی نیز عبارت {{متن قرآن|وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ}}<ref>« و ما گواه داوری آنان بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۸.</ref> را [[دلیل]] بر یکی بودن و [[مصون از خطا]] بودن [[حکم داود]] و [[سلیمان]] دانسته؛ لیکن تفاوت دو [[حکم]] را در کیفیت [[اجرا]] دانسته‌اند، چرا که [[حکم]] [[سلیمان]] سبک‌تر و سازگارتر بوده است<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۳۱۲.</ref>. [[آیات]] {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلا قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا }}<ref>«تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمی‌یافتند گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۳-۹۴.</ref> درباره [[دادخواهی]] قومی از [[ذوالقرنین]] برای ستم‌زدایی یأجوج و مأجوج‌اند که از [[ذوالقرنین]] [[دادخواهی]] کرده و از او خواستند که سدّی میان این دو کوه پدید آورد، تا [[مانع]] [[ستم]] آنان شود و هزینه‌های آن را بر عهده گرفتند<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۳۶۱ ـ ۳۶۲؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص ۳۶۷ ـ ۳۶۸؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۳۵۹ ـ ۳۶۰.</ref>.
*[[ذوالقرنین]] نیز با آهن و مس سدّی محکم ساخت که [[قوم]] [[یأجوج و مأجوج]]، نه می‌توانستند از آن بالا بروند و نه در آن سوراخی ایجاد کنند. {{متن قرآن|قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا}}<ref>«گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.</ref> [[آیه]] {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref> نیز [[دادخواهی]] کردن پیش [[پیامبر]]{{صل}} و از صمیم [[قلب]] [[تسلیم شدن]] در مقابل [[داوری]] ایشان را از شروط [[ایمان]] برمی‌شمرد.
*[[مفسران]] [[شأن نزول]] [[آیه]] را درباره [[زبیر بن عوام]] یا یکی از [[انصار]] دانسته‌اند که در زمینه آبیاری نخلستان‌ها [[اختلاف]] کردند و برای [[حل اختلاف]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} رفته و [[حضرت]] [[حکم]] کردند که نخست [[زبیر]] زراعت خود را آبیاری کند سپس [[انصاری]]؛ [[مرد]] [[انصاری]] از این [[حکم]] ناراحت شد و [[رسول خدا]]{{صل}} را به جانبداری از [[زبیر]] متهم کرد که پسر عمه‌اش بود. [[پیامبر]]{{صل}} از این سخن ناخشنود و رنگ مبارکشان دگرگون و در این هنگام، [[آیه]] یاد شده نازل شد<ref>تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۶.</ref>. همین [[شأن نزول]]، ذیل [[آیات]] {{متن قرآن| وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُوْلَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ وَإِن يَكُن لَّهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ }}<ref> و می‌گویند به خداوند و به پیامبر ایمان آورده‌ایم و فرمان می‌بریم سپس گروهی از ایشان پس از آن، پشت می‌کنند و مؤمن نیستند.و چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده می‌شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند ناگاه گروهی از آنان رو می‌گردانند.و اگر حقّ با آنان باشد با پذیرندگی به سوی او می‌آیند.آیا آنان به دل بیمارند یا تردید دارند یا می‌هراسند که خداوند و پیامبرش بر آنان بیداد روا دارند؟ (خیر)، بلکه آنان ستمگرند.جز این نیست که گفتار مؤمنان چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند این است که می‌گویند: شنیدیم و فرمان بردیم و آنانند که رستگارند.و کسانی که از خداوند و پیامبرش فرمان برند و از خداوند بهراسند و از او پروا کنند کامیابند؛ سوره نور، آیه: ۴۷-۵۲.</ref> نیز آمده است؛<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۳۶.</ref> با این تفاوت که ذیل [[آیات]] یاد شده [[نزاع]] میان [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و [[عثمان]] یا [[مغیرة بن وائل]] در مورد زمینی گزارش شده است که از [[علی]]{{ع}} خریداری کرده بود که [[حضرت امیر]]{{ع}} فرمود میان ما [[پیامبر]]{{صل}} [[داوری]] کنند؛ ولی [[حکم بن ابی‌العاص]] که از [[منافقان]] بود به خریدار گفت که مبادا زیر بار [[داوری]] [[پیامبر]]{{صل}} بروی، زیرا به سود پسر عمویش [[علی]]{{ع}} [[داوری]] خواهد کرد.
*[[آیه]] {{متن قرآن|مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام  خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند  و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲.</ref> [[رسول خدا]]{{صل}} را برای [[داوری]] در مقابل [[دادخواهی]] [[اهل کتاب]] ([[یهود]]) مختار می‌خواند و در صورت قبول [[داوری]] میان آنها بر رعایت [[عدالت]] تأکید می‌ورزد. و [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۳.</ref> با شگفتی از [[پیامبر]]{{صل}} می‌پرسد که آنها با وجود [[حکم]] [[تورات]] چگونه برای [[دادخواهی]] پیش تو می‌آیند؛ آنان از [[حکم خدا]] رویگردانند و هرگز [[ایمان]] نمی‌آورند. [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> از [[لزوم]] [[دادخواهی]] [[سخن]] گفته. و [[دادخواهی]] پیش [[حضرت]] را از [[نشانه‌های ایمان]] به [[خدا]] و [[روز قیامت]] و امری [[پسندیده]] و دارای فرجامی [[نیکو]] می‌شمرد<ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>.


==[[حق]] [[دادخواهی]]==
در اصطلاح [[حقوقی]]، به ادعای مدّعی در [[دادگاه]]<ref>ترمینولوژی حقوق، جعفری، ص ۲۹۰.</ref> برای خواستن چیزی به زیان دیگری<ref>دانشنامه حقوقی، ج ۳، ص ۴۹۷.</ref>، نوشتاری باشد یا گفتاری، [[دادخواهی]] گفته می‌شود<ref>ترمینولوژی حقوق، ارجمند، ص ۲۲۹.</ref>. بر این اساس، [[دادخواهی]] طرح دعوا در [[دادگاه]] برای احقاق [[حق]] است<ref>فرهنگ فقه، ج ۳، ص ۵۶۷.</ref>.<ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
*[[قرآن کریم]] [[دادخواهی]] را [[حق]] افراد ستمدیده دانسته و در حالی که [[بدگویی]] و [[غیبت]] [[برادران]] [[مسلمان]] از یکدیگر را روا نمی‌خواند، به [[مظلوم]] اجازه می‌دهد که با [[بدگویی]] از [[ظالم]] و رسوا کردن وی برای احقاق [[حق]] خویش گام بردارد: {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref><ref>جامع‌البیان، ج ۶، ص ۲ ـ ۵؛ التبیان، ج ۳، ص ۳۷۰ ـ ۳۷۲؛ تیسیرالکریم الرحمن، ص ۲۲۷.</ref>. [[فقها]] در این زمینه سخن گفته‌اند که آیا ستمدیده باید تنها نزد [[حاکم]] از [[ستمکار]] [[بدگویی]] بکند؛ یا به کلی [[حرمت]] [[غیبت]] [[مسلمان]] از او برداشته شده است: برخی ظاهر [[آیه]] و اخباری را که در [[تفسیر آیه]] آمده‌اند، عام دانسته و [[بدگویی]] [[ظالم]] را نزد [[حاکم]] یا هر کسی را که [[امید]] [[یاری]] از او می‌رود، جایز خوانده‌اند<ref>الحدائق، ج ۱۸، ص ۱۶۱.</ref> و بعضی محدوده فراگیری [[آیه]] را گسترش داده و گفته‌اند حتی نزد کسی نیز که [[امید]] [[یاری]] از او نمی‌رود، [[بدگویی]] از [[ظالم]] جایز است<ref> منهاج الفقاهه، ج ۲، ص ۵۴.</ref>.
*به هر روی، [[ستمدیدگان]] برای [[دفاع]] از [[حقوق]] خویش و [[رفع ظلم]] [[حق]] دارند ضمن [[شکایت]] از [[ستمگر]]، آشکارا از او بد گفته و از توانمندان بر [[رفع ظلم]] [[دادخواهی]] کنند<ref>المکاسب، ج ۱، ص ۳۴۷ - ۳۴۸؛ مفتاح الکرامه، ج ۱۲، ص ۲۱۸؛ سبل السلام، ج ۴، ص ۱۹۳.</ref>. افزون بر این، [[آیات]] {{متن قرآن|وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست» سوره شوری، آیه ۴۰-۴۱.</ref> نیز بیانگر جواز [[دادخواهی]] از [[ظالم]] هستند<ref>احکام القرآن، ج ۵، ص ۲۶۳؛ عمدة القاری، ج ۱۲، ص ۲۹۱؛ البحر المدید، ج ۱، ص ۵۸۲.</ref>. برپایه روایتی، [[پیامبر]]{{صل}} درباره بدهکاری که می‌تواند [[دین]] خود را ادا کند ولی نمی‌پردازد، فرمود که ریختن [[آبرو]] و عقوبتش [[مباح]] است<ref>مسند احمد، ج ۴، ص ۲۲۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۸، ص ۳۰۰.</ref>.
*به [[اعتقاد]] برخی، در [[دادخواهی]] و بیان [[عیوب]] [[ستمکار]] باید به بازگویی همان قسمت [[ظلم]] وی بسنده کرد<ref>جامع البیان، ج ۶، ص ۳، ۵؛ القواعد و الفوائد، ج ۲، ص ۱۴۹.</ref>. به توصیه [[قرآن]]، [[دادخواهی]] نباید از مسیر [[حق]] و [[عدالت]] بیرون رفته و به [[کینه‌توزی]] و [[تجاوز]] از حد [[الهی]] انجامد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید  و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنی‌ها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم  روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref>، {{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره شوری، آیه ۴۰.</ref>؛ حتی [[قرآن]] [[مظلوم]] را به [[صبر]]، [[عفو]] و [[رفتار نیکو]] توصیه کرده و این کار را نشان [[همت]] والای او می‌داند: {{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره شوری، آیه ۴۰.</ref>، {{متن قرآن|وَلَمَنْ صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ}}<ref>«و هر آنکه شکیب ورزد و درگذرد بی‌گمان این از کارهایی است که آهنگ آن می‌کنند» سوره شوری، آیه ۴۳.</ref> گفتنی است برخی از [[دانشمندان اسلامی]] در این زمینه سخن گفته‌اند که دادخواه در دادخواهی‌های گوناگون چگونه و پیش چه کسی باید [[دادخواهی]] کند <ref>ر. ک: شرائع الاسلام، ج ۴، ص ۸۷۱ ـ ۸۷۲؛ الدروس، ج ۲، ص ۸۱.</ref><ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>.


==[[دادخواهی]] از [[طاغوت]]==
== [[دادخواهی]] در [[قرآن]] ==
*[[آیه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت  برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> [[داوری]] خواستن [[مؤمنان]] به [[قرآن]] و [[کتاب‌های آسمانی]] از [[طاغوت]] را [[نکوهش]] می‌کند. به فرموده [[حضرت علی]]{{ع}} هر حاکمی جز به سخن ما [[حکم]] کند، [[طاغوت]] است<ref>تفسیر شاهی، ج ۲، ص ۷۳۱.</ref> و برپایه روایتی دیگر، [[طاغوت]] کسی است که به غیر [[حق]] [[حکم]] کند و [[مردم]] برای [[داوری]] به او [[رجوع]] کنند<ref>التبیان، ج ۳، ص ۲۳۸.</ref>.
این عنوان در [[قرآن کریم]] صریحاً به کار نرفته است؛ اما معنای واژگان و اصطلاح [[دادخواهی]] را از آیاتی چند که واژگانی همچون:
*براساس [[شأن]] نزولی برای [[آیه]] پیش‌گفته، مردی از [[یهودیان]] [[مدینه]] با یکی از [[مسلمانان]] [[منافق]] درباره اختلافی که با هم داشتند، [[تصمیم]] گرفتند شخصی را به [[داوری]] برگزینند، [[مرد]] [[یهودی]] از سر اطمینانش به [[پیامبر]]{{صل}} به [[داوری]] [[حضرت]] تن داد؛ اما [[مسلمان]] [[منافق]] کعب الاشراف از بزرگان [[یهود]] را [[اختیار]] و با [[داوری]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[مخالفت]] کرد و [[آیه]] یاد شده فرود آمد و این کار را [[نکوهش]] کرد<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۱۵؛ کنز العرفان، ج ۲، ص ۳۸۱ ـ ۳۸۲.</ref>.
# '''[[حکم]] و مشتقات آن:'''{{متن قرآن|مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۲-۴۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَا إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ}}<ref>«و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟ آنگاه که بر داود وارد شدند و او از ایشان ترسید؛ گفتند: نترس! ما دو داد خواهیم که یکی بر دیگری ستم کرده است، میان ما به درستی داوری کن و ستم مکن و ما را به راه میانه راهنما باش! این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و می‌گوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۱-۲۳.</ref>؛ {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند» سوره نساء، آیه ۶۰-۶۱.</ref>، {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>.
*[[داوری]] خواستن از [[طاغوت]] پیامدهای منفی فراوان دارد؛ از جمله افتادن در دام [[شیطان]] و [[گمراهی]]:{{متن قرآن|وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> و [[نشانه نفاق]] و عدم پای‌بندی به [[ایمان به قرآن]] و دیگر [[کتاب‌های آسمانی]] است: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت  برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است  و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند» سوره نساء، آیه ۶۰-۶۱.</ref>. [[منافقان]] از رفتن نزد [[پیامبر]]{{صل}} برای [[دادخواهی]] روی‌گردان بودند<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۰۲؛ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۳۱۳.</ref>. رهنمود [[آیه]] [[حرمت]] [[دادخواهی]] پیش [[طاغوت]] است.<ref>التبیان، ج ۲، ص ۱۳۸؛ کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۶۴؛ مستند الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۸ ـ ۳۹.</ref> براساس آیاتی همچون {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا}}<ref>«و هیچ شهری  نیست مگر که ما پیش از رستخیز آن را از میان می‌بریم یا سخت عذاب می‌کنیم، این در کتاب (خداوند)  نگاشته است» سوره اسراء، آیه ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«و آن (قرآن) را راستین فرو فرستاده‌ایم و راستین فرود آمده است و تو را جز نویدبخش و بیم‌دهنده نفرستاده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۱۰۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری  کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref>، {{متن قرآن|ا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا}}<ref>«در آن روز، آنان که کفر ورزیده‌اند و از پیامبر سرپیچی کرده‌اند دوست دارند کاش با خاک یکسان می‌شدند و هیچ سخنی را از خداوند پنهان نمی‌توانند داشت» سوره نساء، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَيُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ}}<ref>«آیا به آنان ننگریسته‌اید که از کتاب (آسمانی) بهره‌ای (اندک) دارند، خریدار گمراهی‌اند و می‌خواهند شما نیز گمراه باشید؟» سوره نساء، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا}}<ref>«و خداوند به دشمنانتان (از شما) داناتر است و (شما را) یاور بس» سوره نساء، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ}}<ref>«و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان  بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند. و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواسته‌های آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمی‌خواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بی‌گمان بسیاری از مردم نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۸-۴۹.</ref> و {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کرده‌اند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref> و [[روایات]] باب [[قضا]]<ref>کنزالعمال، ج ۶، ص ۹۱ ـ ۹۶؛ وسائل الشیعه، ج ۲۳، ص ۲۸۱؛ بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۲۶۱ ـ ۲۷۷.</ref>[[دادخواهی]] ستمدیده جایز و [[مباح]] است؛ ولی باید نزد [[حاکم]] شرعی‌ای انجام گیرد که واجد همه شرایط قضاست و خواسته خود را قطعی و روشن بیان کند و بر [[حاکم]] [[شرعی]] نیز [[واجب]] است بر اساس [[موازین]] [[قضا]] رسیدگی و در پایان با رعایت [[حق]] و [[عدالت]] [[حکم]] را انشاء کند<ref>کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۸۲؛ مستند الشیعه، ج ۱۷، ص ۱۰ ـ ۱۳.</ref>.
# '''اشتکا و برخی مشتقات آن:''' {{متن قرآن|قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه می‌کرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را می‌شنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«گفت: پریشانی و اندوهگینی خود را تنها به خداوند شکوه می‌برم و از خداوند چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره یوسف، آیه ۸۶.</ref>،
*بسیاری از [[فقها]] [[رجوع]] به [[حاکم جور]] را ـ یعنی حاکمی که واجد شرایط [[قضا]] نیست ـ در حال [[اختیار]] جایز ندانسته و به کلی، گرفتن [[حق]] از راه این‌گونه محاکم غیر [[شرعی]] را جز از روی ناچاری ناروا دانسته‌اند <ref>کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۶۳ ـ ۶۶۴؛ مستند الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۹؛ کتاب القضاء، آشتیانی، ص ۲۱.</ref>. [[دلیل]] جواز آن ـ در فرض ناچاری ـ حرجی نبودن [[دین]] دانسته شده است<ref>کشف اللثام، ج ۱۰، ص ۸.</ref>. برخی با [[تمسک]] به [[روایات]]، [[رجوع]] به [[حاکم جائر]] را در صورتی که به [[حقانیت]] خودش [[یقین]] دارد و می‌داند که او به نفعش [[حکم]] می‌کند با امکان مراجعه به [[حاکم]] [[عادل]]، نیز جایز دانسته‌اند<ref>کتاب القضاء، گلپایگانی، ج۱، ص ۶۷.</ref> و بعضی نیز با تفصیل در نوع دعوا گفته‌اند اگر مورد دعوا عین [[مال]] باشد، (نه دَین) [[رجوع]] به [[حاکم جور]] اشکال ندارد<ref>کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۶۳؛ کتاب القضاء، آشتیانی، ص ۲۲.</ref>.
# '''انتصار و [[استنصار]]:''' {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}}<ref>«جز آنان که ایمان دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خداوند را بسیار یاد می‌کنند و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانند و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست ایراد تنها بر کسانی‌ست که به مردم ستم می‌ورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی می‌کنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۱-۴۲.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده‌اند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره انفال، آیه ۷۲.</ref>، {{متن قرآن|فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ يَا مُوسَى أَتُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِيدُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ}}<ref>«آنگاه هراسان در حالی که (هر سو را) پاس می‌داشت بامداد به آن شهر درآمد؛ ناگهان همان که دیروز از او یاری خواسته بود از او فریاد خواست؛ موسی به او گفت: بی‌گمان تو گمراهی آشکاری. آنگاه چون خواست به کسی که دشمن هر دوی آنها بود تاخت آورد گفت: ای موسی! آیا می‌خواهی که مرا همچون کسی که دیروز کشتی بکشی؟ تو جز این نمی‌خواهی که در این (سر) زمین گردنکش باشی و نمی‌خواهی که از مصلحان باشی» سوره قصص، آیه ۱۸-۱۹.</ref>،
*در [[مقام]] [[دادخواهی]] و برای رسیدن به [[حق]]، [[رشوه]] دادن [[حرام]] است: {{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و دارایی‌های همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید  تا بخشی از دارایی‌های مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.</ref><ref>جامع‌البیان، ج ۲، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۷؛ مواهب الجلیل، ج ۸،ص ۱۱۵.</ref>. [[فقهاء]] دادن و گرفتن [[رشوه]] را [[حرام]] و برگرداندن آن را [[واجب]] دانسته‌اند <ref>المبسوط، ج ۵، ص ۲۲۱؛ قواعدالاحکام، ج ۳، ص ۴۲۹؛ جواهرالکلام، ج ۴۰، ص ۱۳۱.</ref><ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>.
# '''[[تنازع]]:''' {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>،
# '''[[استغاثه]]:''' {{متن قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ}}<ref>«و هنگام بی‌خبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار می‌کردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراه‌کننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.</ref>،
# '''جهر:''' {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref> دربردارند و از برخی [[آیات]] دیگر، مانند {{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و دارایی‌های همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از دارایی‌های مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.</ref>، {{متن قرآن|وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ}}<ref>«و (یوسف) از آن دو تن به آنکه گمان می‌برد رهایی می‌یابد گفت: نزد سرورت از من یاد کن! اما شیطان یادکرد سرورش را از یاد او برد و (یوسف) چند سال در زندان فروماند» سوره یوسف، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ}}<ref>«و پادشاه گفت: او را پیش من آورید! چون فرستاده نزد او آمد، وی گفت: نزد سرورت باز گرد و از او بپرس: حال زنانی که دست خود را بریدند چه بود؟ بی‌گمان پروردگار من به نیرنگ آنان داناست» سوره یوسف، آیه ۵۰.</ref> و {{متن قرآن|قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا}}<ref>«گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.</ref> می‌توان برداشت کرد<ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>.


==[[شکایت]] به پیشگاه [[الهی]]==
== پیشینه [[دادخواهی]] ==
*آیاتی گویای [[شکایت]] به درگاه الهی‌اند؛ مانند شکوه [[نوح]]{{ع}} به پیشگاه [[پروردگار]] از [[قوم]] خود به جهت [[تکذیب]] وی از سوی آنان <ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۹۱.</ref> {{متن قرآن|وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ}}<ref>«و (نیز) نوح را (یاد کن) هنگامی که پیش از آن (ما را) خواند و ما به او پاسخ دادیم پس، او و خانواده‌اش را از بلای سترگ رهاندیم» سوره انبیاء، آیه ۷۶.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ}}<ref>«(نوح) گفت: پروردگارا! در برابر آنکه  مرا دروغگو شمردند یاریم کن!» سوره مؤمنون، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ فَافْتَحْ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِي وَمَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«(نوح) گفت: پروردگارا! قوم من مرا دروغگو شمردند بنابراین میان من و آنان راهی بگشا و مرا و مؤمنان همراه مرا رهایی بخش» سوره شعراء، آیه ۱۱۷-۱۱۸.</ref>، نیز {{متن قرآن|إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبَارًا}}<ref>«که اگر آنان را وا نهی بندگانت را گمراه می‌کنند و جز گنهکار بسیار ناسپاس پدید نمی‌آورند پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را و هر که را به خانه من با ایمان درآید و مردان و زنان مؤمن را بیامرز و ستمگران را جز تباهی میفزای» سوره نوح، آیه ۲۷-۲۸.</ref>، [[شکایت]] [[یعقوب]]{{ع}} به درگاه [[پروردگار]] بر اثر [[اندوه]] خود از [[فراق]] [[یوسف]]{{ع}}<ref>جامع البیان، ج ۱۳، ص ۳۰؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۴۴۴.</ref> {{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«گفت: پریشانی  و اندوهگینی خود را تنها به خداوند شکوه می‌برم و از خداوند چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره یوسف، آیه ۸۶.</ref>، [[شکایت]] [[فرزندان]] [[یعقوب]]{{ع}} به [[عزیز مصر]] ([[یوسف]]) برخاسته از تنگدستی‌شان بر اثر [[قحطی]] و [[خشکسالی]]<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۹۹.</ref> {{متن قرآن|فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ}}<ref>«و چون بر او درآمدند، گفتند: ای عزیز (مصر)! به ما و خانواده ما گزند (بسیار) رسیده است و سرمایه‌ای ناچیز آورده‌ایم؛ تو پیمانه ما را تمام بپیمای و به ما صدقه بده که خداوند صدقه دهندگان را دوست می‌دارد» سوره یوسف، آیه ۸۸.</ref>، [[شکایت]] [[بنی‌اسرائیل]] به [[موسی]]{{ع}} از [[ستم]] [[فرعون]] به آنها <ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۳۳۵؛ تفسیر نسفی، ج ۲، ص ۳۱.</ref> {{متن قرآن|قَالُوا أُوذِينَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنَا وَمِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ}}<ref>«گفتند: ما پیش از آنکه تو نزد ما بیایی و پس از آنکه آمدی آزار دیده‌ایم، (موسی) گفت: امید است پروردگارتان دشمنتان را نابود گرداند و شما را در زمین جانشین سازد آنگاه در نگرد که چگونه رفتار می‌کنید» سوره اعراف، آیه ۱۲۹.</ref>، گلایه [[پیامبر]]{{صل}} از [[قوم]] لجوج و سخت خود<ref>تفسیر واحدی، ج ۲، ص ۹۸۰؛ بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۱۲۱.</ref> {{متن قرآن|وَقِيلِهِ يَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«و (خداوند آگاه است از) گفتار او  که: پروردگارا! اینان گروهی هستند که ایمان نمی‌آورند» سوره زخرف، آیه ۸۸.</ref>، [[شکایت]] زنی از شوهرش به جهت ظِهار وی به [[درگاه الهی]] و [[یاری]] خواستن از [[پیامبر]]{{صل}} {{متن قرآن|قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه می‌کرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را می‌شنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.</ref>. "ظِهار"، [[شکایت]] [[رسول خدا]]{{صل}} در [[قیامت]] به درگاه [[پروردگار]] والا به جهت ترک [[قرآن]] از سوی [[امت]] {{متن قرآن|وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا}}<ref>«و پیامبر می‌گوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۳۰.</ref>، [[دادخواهی]] [[مظلوم]] از [[ظالم]] در [[رستاخیز]] <ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۲۸۱؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۱۵۴.</ref> {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ}}<ref>«سپس در روز رستخیز نزد پروردگارتان با هم می‌ستیزید» سوره زمر، آیه ۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْنَاكُمْ وَالْأَوَّلِينَ}}<ref>«این روز داوری است که شما و پیشینیان را گرد آوردیم» سوره مرسلات، آیه ۳۸.</ref> و [[دادخواهی]] [[دوزخیان]] در [[دوزخ]]. {{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«(خداوند) می‌فرماید: در میان امّت‌هایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بوده‌اند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت می‌کند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان می‌گویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) می‌فرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمی‌دانید» سوره اعراف، آیه ۳۸.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! هر کس این راه را پیش ما نهاد بر عذاب او در آتش (دوزخ) دو چندان بیفزای!» سوره ص، آیه ۶۱.</ref><ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>.
در [[جوامع]] نخستین بشری که [[حکومت]] و [[قانون]] نبود، مدّعی [[حق]]، خودش هم دادخواه بود و هم دادستان<ref>ر. ک: تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۵.</ref> و با [[پیشرفت]] [[جوامع]]، [[دادخواهی]] شکل دیگری پیدا کرد و دادخواه با کمک [[جامعه]] ریش ‌سفیدان برای احقاق [[حق]] خویش می‌کوشید و با جایگزین شدن [[قانون]] و [[دولت]] به جای عرف، [[شیوه]] [[دادخواهی]] [[تحول]] یافت و سازوکارهای مناسب‌تری برای [[دادخواهی]] و دادستانی فراهم شد<ref>ر. ک: تاریخ تمدن، ج۱، ص ۳۵.</ref>.


==مقدمه==
[[ادیان الهی]] که درباره دارا و ندار یکسان می‌اندیشند و [[عدالت‌محوری]] از ارکان اساسی و مشترک همه آنهاست، در [[تکامل]] این شیوه‌ها بسیار مؤثر بوده و به خواسته، دادخواه، دادستان و راهکارهای رسیدن به [[حق]] اهتمام داشته‌اند. بر این اساس است که [[مجازات]] [[قصاص]] و دیه از راهکارهای مناسب [[دین یهود]] و دیگر [[ادیان ابراهیمی]] برای [[پاسخگویی]] به خواسته دادخواه در برخی مواردند: {{متن قرآن|وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخم‌ها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref>.<ref>ر. ک: کتاب مقدس، عدد: ۳۵: ۳۰ ـ ۳۱؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۹۱.</ref>
#{{متن قرآن|وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ}}<ref>«و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟» سوره ص، آیه ۲۱.</ref>
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا * أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا * وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا * فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است * آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت  برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمرا * و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است  و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند * پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کرده‌اند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۵۹-۶۲.</ref>
#{{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>
#{{متن قرآن|سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام  خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند  و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد * چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۲-۴۳.</ref>
*'''نکات:'''
*در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
#ماجرای دادخواهی از [[داود]]{{ع}} درس آموز و [[عبرت]] برای پیامبراسلام: {{متن قرآن|وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ}}<ref>«و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟» سوره ص، آیه ۲۱.</ref>
#داد خواهی از [[محمد]]{{صل}} در [[اختلافات]]، امری [[پسندیده]] و دارای [[بهترین]] فرجام: {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.... {{متن قرآن|ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>
# دادخواهی از [[محمد]]{{صل}} از [[نشانه‌های ایمان]] به [[خدا]] وقیامت: {{متن قرآن|إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>
# [[احسان]] به [[پیامبر]]، توجیه ناروای [[منافقان]] در داد خواهی از [[طاغوت]].: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت  برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمرا» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref>....{{متن قرآن|ْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}}<ref>«پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کرده‌اند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۶۲.</ref>
# دادخواهی [[یهودیان]] از [[پیامبر]] و مختار بودن [[رسول خدا]] در رد دادخواهی [[یهود]] از وی: {{متن قرآن|فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا}}<ref>«گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام  خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند  و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۱۰.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
[[قرآن کریم]] درباره دادخواهی‌هایی در دوره‌های [[تاریخی]] گذشته سخن گفته است: [[آیه]] {{متن قرآن|وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.</ref> طرح دعوای [[زلیخا]] ضد [[یوسف]] {{ع}} نزد همسرش است؛ هنگامی که [[یوسف]] {{ع}} به خواسته [[نامشروع]] [[زلیخا]] تن نداد و [[همسر]] [[زلیخا]] حضرت {{ع}} را در حال فرار و [[زلیخا]] را به دنبال او دید<ref>مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۳۹۰؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۱۸۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۷۱.</ref>. در این [[دادخواهی]]، گرچه [[یوسف]] {{ع}} ستمدیده و همه شواهد به سود او بود، چون [[زلیخا]] به منبع [[قدرت]] تکیه داشت، به [[دروغ]] حضرت را متجاوز شناسانده و ضد او [[دادخواهی]] کرد و از [[قدرت]] همسرش برای محکوم کردن [[یوسف]] {{ع}} بهره گرفته و [[همسر]] [[زلیخا]] حضرت را به زندان محکوم کرد: {{متن قرآن|يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ}}<ref>«ای یوسف! از این (رویداد) روی بگردان (و در گذر) و (ای زن!) تو نیز برای گناهت آمرزش بخواه که تو بی‌گمان از خطاکاران بوده‌ای» سوره یوسف، آیه ۲۹.</ref>. [[یوسف]] {{ع}} نیز در فرصتی مناسب برای احقاق [[حق]] خویش از [[عزیز مصر]] [[دادخواهی]] کرد و از او خواست برای آشکار شدن [[حق]] از [[زنان]] [[مصر]] [[حقیقت]] را جویا شود: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ}}<ref>«و پادشاه گفت: او را پیش من آورید! چون فرستاده نزد او آمد، وی گفت: نزد سرورت باز گرد و از او بپرس: حال زنانی که دست خود را بریدند چه بود؟ بی‌گمان پروردگار من به نیرنگ آنان داناست» سوره یوسف، آیه ۵۰.</ref>.<ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۸۰؛ التبیان، ج ۶، ص ۱۵۲.</ref> که سرانجام، [[حقانیت]] حضرت روشن و به [[برائت]] او [[حکم]] و پس از ۷ سال از زندان [[آزاد]] شد<ref>التبیان، ج ۶، ص ۱۸۴؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۱۹۵ ـ ۱۹۶.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
در زمان [[پیامبری]] [[موسی]] {{ع}} با کشته شدن [[جوان]] بنی‌اسرائیلی، ستیزه و شکاف میان آنان ایجاد شد و اولیای دم برای [[دادخواهی]] نزد حضرت رفتند<ref>ر. ک: تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۸۸؛ تفسیر ثعلبی، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۴.</ref>. [[موسی]] {{ع}} به [[دستور الهی]] به آنها [[فرمان]] داد گاوی را بکشند و قسمتی از [[بدن]] آن را به [[بدن]] مقتول بزنند تا زنده شود و [[قاتل]] را بشناساند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان می‌کردید آشکار کرد باری، گفتیم با پاره‌ای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۷۲-۷۳.</ref>.<ref> التبیان، ج ۱، ص ۳۰۴؛ الکشاف، ج ۱، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۰.</ref> پس از بهانه‌جویی‌های [[یهود]]، [[دستور]] [[موسی]] {{ع}} با تأخیر انجام و از این راه [[قاتل]] مشخص شد<ref>عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۵۹.</ref>. در [[قرآن]] از ادامه قصه چیزی نیست؛ اما از آنجا که تنها [[حکم]] معیّن در [[دین یهود]] درباره [[قاتل]] [[قصاص]] است<ref>ر. ک: کتاب مقدس، اعداد ۳۵: ۳۰ ـ ۳۱.</ref>، وی را [[قصاص]] کردند.


==منابع==
[[آیات]] {{متن قرآن|وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ}}<ref>«و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟ آنگاه که بر داود وارد شدند و او از ایشان ترسید؛ گفتند: نترس! ما دو داد خواهیم که یکی بر دیگری ستم کرده است، میان ما به درستی داوری کن و ستم مکن و ما را به راه میانه راهنما باش! این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و می‌گوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۱-۲۳.</ref>.<ref>تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۵۶؛ الصافی، ج ۱، ص ۱۴۴.</ref> نیز گویای [[دادخواهی]] شاکیانی‌اند که به شیوه‌ای نامعمول بر [[داود]] {{ع}} درآمده و مایه [[ترس]] وی شدند و پس از رفع [[نگرانی]] حضرت و درخواست [[حکم]] عادلانه، شاکی ادعا کرد [[برادر]] او در حالی که ۹۹ میش دارد می‌خواهد تنها میش وی را نیز بستاند و در این زمینه بر او در [[کلام]] و [[محاجه]] [[غلبه]] کرده است<ref>جامع‌البیان، ج ۲۳، ص ۸۹ ـ ۹۲، ۱۷۶؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۳۵۱ ـ ۳۵۲.</ref>: {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ}}<ref>«این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و می‌گوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۳.</ref>.<ref>التبیان، ج ۸، ص ۵۵۱ ـ ۵۵۳؛ تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۵۳ ـ ۵۴.</ref>. [[داود]] {{ع}} پیش از شنیدن سخن طرف دعوا [[داوری]] کرد که [[پشیمانی]] و [[استغفار]] وی را در پی داشت<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۹۲ ـ ۱۹۳.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ}}<ref>«و داود و سلیمان را (یاد کن) هنگامی که درباره کشتزاری داوری می‌کردند که گوسفندان آن گروه، شبانه در آن چرا کرده بودند و ما گواه داوری آنان بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۸.</ref> نیز از [[داوری]] [[داود]] و [[سلیمان]] {{ع}} در [[دادخواهی]] شخصی یاد می‌کند که تاکستان وی با ورود شبانه گوسفندانی به باغ او خساراتی دیده و صاحب باغ به [[دادخواهی]] نزد [[داود]] {{ع}} می‌رود<ref>تفسیر قمی، ج ۲، ص ۷۳ ـ ۷۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۳۰۷.</ref>. به فرموده [[امام باقر]] {{ع}} [[داود]] و [[سلیمان]] {{ع}} در این زمینه با هم [[مناظره]] داشتند و [[خدا]] [[حکم واقعی]] را به [[سلیمان]] {{ع}} فهماند<ref>نور الثقلین، ج ۳، ص ۴۴۳.</ref>.
 
[[مفسران]] در [[تعیین]] [[حکم]] [[سلیمان]] {{ع}} در این مورد [[اختلاف]] دارند: به [[باور]] برخی، [[داود]] {{ع}} به ملکیت گوسفندان برای باغدار [[حکم]] کرد؛ اما [[سلیمان]] {{ع}} به گرفتن شیر و پشم گوسفندان در همان سال<ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۳۶۶؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۱۸.</ref> و بعضی روغن گوسفندان در آن سال و کار صاحبان گوسفند برای [[آبادانی]] دوباره باغ تا بازگشت آن به پیش از خرابی را به آن افزوده‌اند<ref>تفسیر الثوری، ص ۲۰۳.</ref>. به هر روی، [[حکم]] [[سلیمان]] {{ع}} با [[حکم واقعی]] تطابق داشت. به سخن برخی در این زمینه، {{متن قرآن|فَفَهَّمْنَاهَا}}<ref>«فهماندیم» سوره انبیاء، آیه ۷۹.</ref> فهماندن [[حکم]] را نمی‌رساند، وگرنه باید مذکر می‌آمد، پس [[حقیقت]] این قضیه مراد است که [[سلیمان]] {{ع}} آن را با کمک [[خدا]] دریافت<ref>جامع البیان، ج ۱۷، ص ۳۸؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۲۵۳.</ref>. برخی نیز عبارت {{متن قرآن|وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ}}<ref>«و ما گواه داوری آنان بودیم» سوره انبیاء، آیه ۷۸.</ref> را [[دلیل]] بر یکی بودن و [[مصون از خطا]] بودن [[حکم داود]] و [[سلیمان]] دانسته؛ لکن تفاوت دو [[حکم]] را در کیفیت [[اجرا]] دانسته‌اند، چرا که [[حکم]] [[سلیمان]] سبک‌تر و سازگارتر بوده است<ref>المیزان، ج ۱۴، ص ۳۱۲.</ref>.
 
[[آیات]] {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلا قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا }}<ref>«تا چون میان دو سدّ رسید در برابر آن دو (سدّ) گروهی را دید که (هیچ) زبانی را درست درنمی‌یافتند گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۳-۹۴.</ref> درباره [[دادخواهی]] قومی از [[ذوالقرنین]] برای ستم‌زدایی یأجوج و مأجوج‌اند که از [[ذوالقرنین]] [[دادخواهی]] کرده و از او خواستند که سدّی میان این دو کوه پدید آورد، تا [[مانع]] [[ستم]] آنان شود و هزینه‌های آن را بر عهده گرفتند<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۳۶۱ ـ ۳۶۲؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص ۳۶۷ ـ ۳۶۸؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۳۵۹ ـ ۳۶۰.</ref>.
 
[[ذوالقرنین]] نیز با آهن و مس سدّی محکم ساخت که [[قوم]] [[یأجوج و مأجوج]] نه می‌توانستند از آن بالا بروند و نه در آن سوراخی ایجاد کنند: {{متن قرآن|قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا}}<ref>«گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref> نیز [[دادخواهی]] کردن پیش [[پیامبر]] {{صل}} و از صمیم [[قلب]] [[تسلیم شدن]] در مقابل [[داوری]] ایشان را از شروط [[ایمان]] برمی‌شمرد.
 
[[مفسران]] [[شأن نزول]] [[آیه]] را درباره [[زبیر بن عوام]] یا یکی از [[انصار]] دانسته‌اند که در زمینه آبیاری نخلستان‌ها [[اختلاف]] کردند و برای [[حل اختلاف]] نزد [[پیامبر]] {{صل}} رفته و حضرت [[حکم]] کردند که نخست [[زبیر]] زراعت خود را آبیاری کند سپس [[انصاری]]؛ [[مرد]] [[انصاری]] از این [[حکم]] ناراحت شد و [[رسول خدا]] {{صل}} را به جانبداری از [[زبیر]] متهم کرد که پسر عمه‌اش بود. [[پیامبر]] {{صل}} از این سخن ناخشنود و رنگ مبارکشان دگرگون و در این هنگام، [[آیه]] یاد شده نازل شد<ref>تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۶.</ref>. همین [[شأن نزول]]، ذیل [[آیات]] {{متن قرآن| وَيَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالرَّسُولِ وَأَطَعْنَا ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُوْلَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ وَإِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ إِذَا فَرِيقٌ مِّنْهُم مُّعْرِضُونَ وَإِن يَكُن لَّهُمُ الْحَقُّ يَأْتُوا إِلَيْهِ مُذْعِنِينَ أَفِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ يَخَافُونَ أَن يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ بَلْ أُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا كَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَخْشَ اللَّهَ وَيَتَّقْهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ }}<ref>و می‌گویند به خداوند و به پیامبر ایمان آورده‌ایم و فرمان می‌بریم سپس گروهی از ایشان پس از آن، پشت می‌کنند و مؤمن نیستند و چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده می‌شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند ناگاه گروهی از آنان رو می‌گردانند. و اگر حقّ با آنان باشد با پذیرندگی به سوی او می‌آیند. آیا آنان به دل بیمارند یا تردید دارند یا می‌هراسند که خداوند و پیامبرش بر آنان بیداد روا دارند؟ (خیر)، بلکه آنان ستمگرند. جز این نیست که گفتار مؤمنان چون به سوی خداوند و پیامبرش فرا خوانده شوند تا (پیامبر) میان آنان داوری کند این است که می‌گویند: شنیدیم و فرمان بردیم و آنانند که رستگارند. و کسانی که از خداوند و پیامبرش فرمان برند و از خداوند بهراسند و از او پروا کنند کامیابند؛ سوره نور، آیه: ۴۷-۵۲.</ref> نیز آمده است<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۳۶.</ref> با این تفاوت که ذیل [[آیات]] یاد شده [[نزاع]] میان [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[عثمان]] یا [[مغیرة بن وائل]] در مورد زمینی گزارش شده است که از [[علی]] {{ع}} خریداری کرده بود که [[حضرت امیر]] {{ع}} فرمود میان ما [[پیامبر]] {{صل}} [[داوری]] کنند؛ ولی [[حکم بن ابی‌العاص]] که از [[منافقان]] بود به خریدار گفت که مبادا زیر بار [[داوری]] [[پیامبر]] {{صل}} بروی، زیرا به سود پسر عمویش [[علی]] {{ع}} [[داوری]] خواهد کرد.
 
[[آیه]] {{متن قرآن|مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲.</ref> [[رسول خدا]] {{صل}} را برای [[داوری]] در مقابل [[دادخواهی]] [[اهل کتاب]] ([[یهود]]) مختار می‌خواند و در صورت قبول [[داوری]] میان آنها بر رعایت [[عدالت]] تأکید می‌ورزد و [[آیه]] {{متن قرآن|وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۳.</ref> با شگفتی از [[پیامبر]] {{صل}} می‌پرسد که آنها با وجود [[حکم]] [[تورات]] چگونه برای [[دادخواهی]] پیش تو می‌آیند؛ آنان از [[حکم خدا]] رویگردانند و هرگز [[ایمان]] نمی‌آورند. [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> از [[لزوم]] [[دادخواهی]] [[سخن]] گفته و [[دادخواهی]] پیش حضرت را از [[نشانه‌های ایمان]] به [[خدا]] و [[روز قیامت]] و امری [[پسندیده]] و دارای فرجامی [[نیکو]] می‌شمرد<ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>.
 
== [[حق]] [[دادخواهی]] ==
[[قرآن کریم]] [[دادخواهی]] را [[حق]] افراد ستمدیده دانسته و در حالی که [[بدگویی]] و [[غیبت]] [[برادران]] [[مسلمان]] از یکدیگر را روا نمی‌خواند، به [[مظلوم]] اجازه می‌دهد با [[بدگویی]] از [[ظالم]] و رسوا کردن وی برای احقاق [[حق]] خویش گام بردارد: {{متن قرآن|لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref>.<ref>جامع‌البیان، ج ۶، ص ۲ ـ ۵؛ التبیان، ج ۳، ص ۳۷۰ ـ ۳۷۲؛ تیسیرالکریم الرحمن، ص ۲۲۷.</ref> [[فقها]] در این زمینه سخن گفته‌اند که آیا ستمدیده باید تنها نزد [[حاکم]] از [[ستمکار]] [[بدگویی]] بکند؛ یا به کلی [[حرمت]] [[غیبت]] [[مسلمان]] از او برداشته شده است: برخی ظاهر [[آیه]] و اخباری را که در [[تفسیر آیه]] آمده‌اند، عام دانسته و [[بدگویی]] [[ظالم]] را نزد [[حاکم]] یا هر کسی را که [[امید]] [[یاری]] از او می‌رود، جایز خوانده‌اند<ref>الحدائق، ج ۱۸، ص ۱۶۱.</ref> و بعضی محدوده فراگیری [[آیه]] را گسترش داده و گفته‌اند حتی نزد کسی نیز که [[امید]] [[یاری]] از او نمی‌رود، [[بدگویی]] از [[ظالم]] جایز است<ref> منهاج الفقاهه، ج ۲، ص ۵۴.</ref>.
 
به هر روی، ستمدیدگان برای [[دفاع]] از [[حقوق]] خویش و [[رفع ظلم]] [[حق]] دارند ضمن [[شکایت]] از [[ستمگر]]، آشکارا از او بد گفته و از توانمندان بر [[رفع ظلم]] [[دادخواهی]] کنند<ref>المکاسب، ج ۱، ص ۳۴۷ - ۳۴۸؛ مفتاح الکرامه، ج ۱۲، ص ۲۱۸؛ سبل السلام، ج ۴، ص ۱۹۳.</ref>. افزون بر این، [[آیات]] {{متن قرآن|وَجَزَاء سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ وَلَمَنِ انتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِم مِّن سَبِيلٍ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست» سوره شوری، آیه ۴۰-۴۱.</ref> نیز بیانگر جواز [[دادخواهی]] از [[ظالم]] هستند<ref>احکام القرآن، ج ۵، ص ۲۶۳؛ عمدة القاری، ج ۱۲، ص ۲۹۱؛ البحر المدید، ج ۱، ص ۵۸۲.</ref>. برپایه روایتی، [[پیامبر]] {{صل}} درباره بدهکاری که می‌تواند [[دین]] خود را ادا کند ولی نمی‌پردازد، فرمود که ریختن [[آبرو]] و عقوبتش [[مباح]] است<ref>مسند احمد، ج ۴، ص ۲۲۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۸، ص ۳۰۰.</ref>.
 
به [[اعتقاد]] برخی، در [[دادخواهی]] و بیان [[عیوب]] [[ستمکار]] باید به بازگویی همان قسمت [[ظلم]] وی بسنده کرد<ref>جامع البیان، ج ۶، ص ۳، ۵؛ القواعد و الفوائد، ج ۲، ص ۱۴۹.</ref>. به توصیه [[قرآن]]، [[دادخواهی]] نباید از مسیر [[حق]] و [[عدالت]] بیرون رفته و به [[کینه‌توزی]] و [[تجاوز]] از حد [[الهی]] انجامد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.</ref>؛ همچنین {{متن قرآن|الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنی‌ها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همان‌گونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref>، {{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره شوری، آیه ۴۰.</ref>؛ حتی [[قرآن]] [[مظلوم]] را به [[صبر]]، [[عفو]] و [[رفتار نیکو]] توصیه کرده و این کار را نشان [[همت]] والای او می‌داند: {{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدی‌یی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بی‌گمان او ستمگران را دوست نمی‌دارد» سوره شوری، آیه ۴۰.</ref>، {{متن قرآن|وَلَمَنْ صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ}}<ref>«و هر آنکه شکیب ورزد و درگذرد بی‌گمان این از کارهایی است که آهنگ آن می‌کنند» سوره شوری، آیه ۴۳.</ref> گفتنی است برخی از [[دانشمندان اسلامی]] در این زمینه سخن گفته‌اند که دادخواه در دادخواهی‌های گوناگون چگونه و پیش چه کسی باید [[دادخواهی]] کند <ref>ر. ک: شرائع الاسلام، ج ۴، ص ۸۷۱ ـ ۸۷۲؛ الدروس، ج ۲، ص ۸۱.</ref>.<ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
 
== [[دادخواهی]] از [[طاغوت]] ==
[[آیه]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> [[داوری]] خواستن [[مؤمنان]] به [[قرآن]] و [[کتاب‌های آسمانی]] از [[طاغوت]] را [[نکوهش]] می‌کند. به فرموده [[حضرت علی]] {{ع}} هر حاکمی جز به سخن ما [[حکم]] کند، [[طاغوت]] است<ref>تفسیر شاهی، ج ۲، ص ۷۳۱.</ref> و برپایه روایتی دیگر، [[طاغوت]] کسی است که به غیر [[حق]] [[حکم]] کند و [[مردم]] برای [[داوری]] به او [[رجوع]] کنند<ref>التبیان، ج ۳، ص ۲۳۸.</ref>.
 
براساس [[شأن]] نزولی برای [[آیه]] پیش‌گفته، مردی از [[یهودیان]] [[مدینه]] با یکی از [[مسلمانان]] [[منافق]] درباره اختلافی که با هم داشتند، [[تصمیم]] گرفتند شخصی را به [[داوری]] برگزینند، [[مرد]] [[یهودی]] از سر اطمینانش به [[پیامبر]] {{صل}} به [[داوری]] حضرت تن داد؛ اما [[مسلمان]] [[منافق]] کعب الاشراف از بزرگان [[یهود]] را [[اختیار]] و با [[داوری]] [[رسول خدا]] {{صل}} [[مخالفت]] کرد و [[آیه]] یاد شده فرود آمد و این کار را [[نکوهش]] کرد<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۱۵؛ کنز العرفان، ج ۲، ص ۳۸۱ ـ ۳۸۲.</ref>.
 
[[داوری]] خواستن از [[طاغوت]] پیامدهای منفی فراوان دارد؛ از جمله افتادن در دام [[شیطان]] و [[گمراهی]]: {{متن قرآن|وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا}}<ref>«و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref> و [[نشانه نفاق]] و عدم پای‌بندی به [[ایمان به قرآن]] و دیگر [[کتاب‌های آسمانی]] است: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند» سوره نساء، آیه ۶۰-۶۱.</ref>. [[منافقان]] از رفتن نزد [[پیامبر]] {{صل}} برای [[دادخواهی]] روی‌گردان بودند<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۰۲؛ تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۳۱۳.</ref>. رهنمود [[آیه]]، [[حرمت]] [[دادخواهی]] پیش [[طاغوت]] است<ref>التبیان، ج ۲، ص ۱۳۸؛ کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۶۴؛ مستند الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۸ ـ ۳۹.</ref>. براساس آیاتی همچون {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا}}<ref>«و هیچ شهری نیست مگر که ما پیش از رستخیز آن را از میان می‌بریم یا سخت عذاب می‌کنیم، این در کتاب (خداوند) نگاشته است» سوره اسراء، آیه ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا}}<ref>«و آن (قرآن) را راستین فرو فرستاده‌ایم و راستین فرود آمده است و تو را جز نویدبخش و بیم‌دهنده نفرستاده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۱۰۵.</ref>، {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref>، {{متن قرآن|ا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا}}<ref>«خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا}}<ref>«در آن روز، آنان که کفر ورزیده‌اند و از پیامبر سرپیچی کرده‌اند دوست دارند کاش با خاک یکسان می‌شدند و هیچ سخنی را از خداوند پنهان نمی‌توانند داشت» سوره نساء، آیه ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَيُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ}}<ref>«آیا به آنان ننگریسته‌اید که از کتاب (آسمانی) بهره‌ای (اندک) دارند، خریدار گمراهی‌اند و می‌خواهند شما نیز گمراه باشید؟» سوره نساء، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا}}<ref>«و خداوند به دشمنانتان (از شما) داناتر است و (شما را) یاور بس» سوره نساء، آیه ۴۵.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ}}<ref>«و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن، ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده‌ایم و اگر خداوند می‌خواست شما را امّتی یگانه می‌گردانید لیک (نگردانید) تا شما را در آنچه‌تان داده است بیازماید؛ پس در کارهای خیر بر یکدیگر پیشی گیرید، بازگشت همه شما به سوی خداوند است بنابراین شما را از آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گرداند. و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواسته‌های آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمی‌خواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بی‌گمان بسیاری از مردم نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۸-۴۹.</ref> و {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کرده‌اند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref> و [[روایات]] باب [[قضا]]<ref>کنزالعمال، ج ۶، ص ۹۱ ـ ۹۶؛ وسائل الشیعه، ج ۲۳، ص ۲۸۱؛ بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۲۶۱ ـ ۲۷۷.</ref>، [[دادخواهی]] ستمدیده جایز و [[مباح]] است؛ ولی باید نزد [[حاکم]] شرعی‌ای انجام گیرد که واجد همه شرایط قضاست و خواسته خود را قطعی و روشن بیان کند و بر [[حاکم]] [[شرعی]] نیز [[واجب]] است بر اساس [[موازین]] [[قضا]] رسیدگی و در پایان با رعایت [[حق]] و [[عدالت]] [[حکم]] را انشاء کند<ref>کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۸۲؛ مستند الشیعه، ج ۱۷، ص ۱۰ ـ ۱۳.</ref>.
 
بسیاری از [[فقها]] [[رجوع]] به [[حاکم جور]] را ـ یعنی حاکمی که واجد شرایط [[قضا]] نیست ـ در حال [[اختیار]] جایز ندانسته و به کلی، گرفتن [[حق]] از راه این‌گونه محاکم غیر [[شرعی]] را جز از روی ناچاری ناروا دانسته‌اند<ref>کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۶۳ ـ ۶۶۴؛ مستند الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۹؛ کتاب القضاء، آشتیانی، ص ۲۱.</ref>. [[دلیل]] جواز آن ـ در فرض ناچاری ـ حرجی نبودن [[دین]] دانسته شده است<ref>کشف اللثام، ج ۱۰، ص ۸.</ref>. برخی با [[تمسک]] به [[روایات]]، [[رجوع]] به [[حاکم جائر]] را در صورتی که به [[حقانیت]] خودش [[یقین]] دارد و می‌داند که او به نفعش [[حکم]] می‌کند با امکان مراجعه به [[حاکم]] [[عادل]]، نیز جایز دانسته‌اند<ref>کتاب القضاء، گلپایگانی، ج۱، ص ۶۷.</ref> و بعضی نیز با تفصیل در نوع دعوا گفته‌اند اگر مورد دعوا عین [[مال]] باشد، (نه دَین) [[رجوع]] به [[حاکم جور]] اشکال ندارد<ref>کفایة الاحکام، ج ۲، ص ۶۶۳؛ کتاب القضاء، آشتیانی، ص ۲۲.</ref>.
 
در [[مقام]] [[دادخواهی]] و برای رسیدن به [[حق]]، [[رشوه]] دادن [[حرام]] است: {{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«و دارایی‌های همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از دارایی‌های مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.</ref>.<ref>جامع‌البیان، ج ۲، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۷؛ مواهب الجلیل، ج ۸،ص ۱۱۵.</ref>. [[فقهاء]] دادن و گرفتن [[رشوه]] را [[حرام]] و برگرداندن آن را [[واجب]] دانسته‌اند<ref>المبسوط، ج ۵، ص ۲۲۱؛ قواعدالاحکام، ج ۳، ص ۴۲۹؛ جواهرالکلام، ج ۴۰، ص ۱۳۱.</ref>.<ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
 
== [[شکایت]] به پیشگاه [[الهی]] ==
برخی از آیات گویای [[شکایت]] به درگاه الهی‌اند؛ مانند شِکوه [[نوح]] {{ع}} به پیشگاه [[پروردگار]] از [[قوم]] خود به جهت [[تکذیب]] وی از سوی آنان<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۹۱.</ref>: {{متن قرآن|وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ}}<ref>«و (نیز) نوح را (یاد کن) هنگامی که پیش از آن (ما را) خواند و ما به او پاسخ دادیم پس، او و خانواده‌اش را از بلای سترگ رهاندیم» سوره انبیاء، آیه ۷۶.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ}}<ref>«(نوح) گفت: پروردگارا! در برابر آنکه مرا دروغگو شمردند یاریم کن!» سوره مؤمنون، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ فَافْتَحْ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِي وَمَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«(نوح) گفت: پروردگارا! قوم من مرا دروغگو شمردند بنابراین میان من و آنان راهی بگشا و مرا و مؤمنان همراه مرا رهایی بخش» سوره شعراء، آیه ۱۱۷-۱۱۸.</ref>، نیز {{متن قرآن|إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبَارًا}}<ref>«که اگر آنان را وا نهی بندگانت را گمراه می‌کنند و جز گنهکار بسیار ناسپاس پدید نمی‌آورند پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را و هر که را به خانه من با ایمان درآید و مردان و زنان مؤمن را بیامرز و ستمگران را جز تباهی میفزای» سوره نوح، آیه ۲۷-۲۸.</ref>؛ [[شکایت]] [[یعقوب]] {{ع}} به درگاه [[پروردگار]] بر اثر [[اندوه]] خود از [[فراق]] [[یوسف]] {{ع}}<ref>جامع البیان، ج ۱۳، ص ۳۰؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۴۴۴.</ref>: {{متن قرآن|قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«گفت: پریشانی و اندوهگینی خود را تنها به خداوند شکوه می‌برم و از خداوند چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره یوسف، آیه ۸۶.</ref>؛ [[شکایت]] [[فرزندان]] [[یعقوب]] {{ع}} به [[عزیز مصر]] ([[یوسف]]) برخاسته از تنگدستی‌شان بر اثر [[قحطی]] و [[خشکسالی]]<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۹۹.</ref>: {{متن قرآن|فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ}}<ref>«و چون بر او درآمدند، گفتند: ای عزیز (مصر)! به ما و خانواده ما گزند (بسیار) رسیده است و سرمایه‌ای ناچیز آورده‌ایم؛ تو پیمانه ما را تمام بپیمای و به ما صدقه بده که خداوند صدقه دهندگان را دوست می‌دارد» سوره یوسف، آیه ۸۸.</ref>؛ [[شکایت]] [[بنی‌اسرائیل]] به [[موسی]] {{ع}} از [[ستم]] [[فرعون]] به آنها<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۳۳۵؛ تفسیر نسفی، ج ۲، ص ۳۱.</ref>: {{متن قرآن|قَالُوا أُوذِينَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنَا وَمِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ}}<ref>«گفتند: ما پیش از آنکه تو نزد ما بیایی و پس از آنکه آمدی آزار دیده‌ایم، (موسی) گفت: امید است پروردگارتان دشمنتان را نابود گرداند و شما را در زمین جانشین سازد آنگاه در نگرد که چگونه رفتار می‌کنید» سوره اعراف، آیه ۱۲۹.</ref>؛ گلایه [[پیامبر خاتم]] {{صل}} از [[قوم]] لجوج و سخت خود<ref>تفسیر واحدی، ج ۲، ص ۹۸۰؛ بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۱۲۱.</ref>: {{متن قرآن|وَقِيلِهِ يَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«و (خداوند آگاه است از) گفتار او که: پروردگارا! اینان گروهی هستند که ایمان نمی‌آورند» سوره زخرف، آیه ۸۸.</ref>؛ [[شکایت]] زنی از شوهرش به جهت ظِهار وی به [[درگاه الهی]] و [[یاری]] خواستن از [[پیامبر]] {{صل}}: {{متن قرآن|قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ}}<ref>«خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه می‌کرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را می‌شنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.</ref>؛ [[شکایت]] [[رسول خدا]] {{صل}} در [[قیامت]] به درگاه [[پروردگار]] والا به جهت ترک [[قرآن]] از سوی [[امت]]: {{متن قرآن|وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا}}<ref>«و پیامبر می‌گوید: پروردگارا! امّت من این قرآن را کنار نهادند» سوره فرقان، آیه ۳۰.</ref>؛ [[دادخواهی]] [[مظلوم]] از [[ظالم]] در [[رستاخیز]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۲۸۱؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۱۵۴.</ref>: {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ}}<ref>«سپس در روز رستخیز نزد پروردگارتان با هم می‌ستیزید» سوره زمر، آیه ۳۱.</ref>، {{متن قرآن|هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْنَاكُمْ وَالْأَوَّلِينَ}}<ref>«این روز داوری است که شما و پیشینیان را گرد آوردیم» سوره مرسلات، آیه ۳۸.</ref> و [[دادخواهی]] [[دوزخیان]] در [[دوزخ]]: {{متن قرآن|قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«(خداوند) می‌فرماید: در میان امّت‌هایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بوده‌اند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت می‌کند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان می‌گویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) می‌فرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمی‌دانید» سوره اعراف، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ}}<ref>«می‌گویند: پروردگارا! هر کس این راه را پیش ما نهاد بر عذاب او در آتش (دوزخ) دو چندان بیفزای!» سوره ص، آیه ۶۱.</ref>.<ref>[[محمود گودرزی|گودرزی، محمود]]، [[دادخواهی (مقاله)|دادخواهی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
 
== [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و دادخواهی ==
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا * أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا * وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا * فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است * آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمرا * و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند * پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کرده‌اند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۵۹-۶۲.</ref>.
#{{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>.
#{{متن قرآن|سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد * چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۲-۴۳.</ref>.
 
=== نکات ===
در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
# ماجرای دادخواهی از [[داود]] {{ع}} درس آموز و [[عبرت]] برای پیامبراسلام: {{متن قرآن|وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ}}<ref>«و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟» سوره ص، آیه ۲۱.</ref>.
# داد خواهی از [[محمد]] {{صل}} در [[اختلافات]]، امری [[پسندیده]] و دارای [[بهترین]] فرجام: {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.... {{متن قرآن|ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.
# دادخواهی از [[محمد]] {{صل}} از [[نشانه‌های ایمان]] به [[خدا]] وقیامت: {{متن قرآن|إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.
# [[احسان]] به [[پیامبر]]، توجیه ناروای [[منافقان]] در داد خواهی از [[طاغوت]]. : {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ}}<ref>«آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمرا» سوره نساء، آیه ۶۰.</ref>....{{متن قرآن|ْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}}<ref>«پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کرده‌اند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۶۲.</ref>.
# دادخواهی [[یهودیان]] از [[پیامبر]] و مختار بودن [[رسول خدا]] در رد دادخواهی [[یهود]] از وی: {{متن قرآن|فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا}}<ref>«گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲.</ref>.<ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۱۰.</ref>
 
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
خط ۶۸: خط ۸۸:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:دادخواهی در قرآن]]
[[رده:اهداف اسلام]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:عدالت]]
۷۳٬۳۴۳

ویرایش