بلد: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'سال' به 'سال')
 
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
| موضوع مرتبط = بلد
| موضوع مرتبط = بلد
| عنوان مدخل  = [[بلد]]
| عنوان مدخل  = [[بلد]]
| مداخل مرتبط = [[بلد در قرآن]] - [[بلد در حدیث]] - [[بلد در کلام اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[بلد در قرآن]] - [[بلد در حدیث]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
خط ۱۳: خط ۱۳:


==معنی واژه بلد چیست؟==
==معنی واژه بلد چیست؟==
برخی از [[پژوهشگران]]، در جلد اول [[قاموس قرآن]]، زیر واژه بلد می‌نگارند «باید دانست، بلد به معنی [[شهر]] نیست و معنای آن، چنان که از خود قرآن، نیز به دست می‌آید؛ [[سرزمین]] دیار است و در اصطلاح فعلی [[عرب‌ها]]، -[[سال]] ۱۳۹۰ ه. ق - به ممالک بلاد می‌گویند... و می‌افزاید راغب در مفردات گفته: بلد مکانی است محدود و معین و محل انس، به [[اجتماع]] ساکنین و اقامتشان. جمع آن بلاد و بلدان است.<ref>سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن.</ref>.
برخی از [[پژوهشگران]] زیر واژه «بلد» می‌نگارند «باید دانست، بلد به معنی [[شهر]] نیست و معنای آن، چنان که از خود قرآن، نیز به دست می‌آید؛ [[سرزمین]] دیار است و در اصطلاح فعلی [[عرب‌ها]] -سال ۱۳۹۰ه‍.ق - به ممالک بلاد می‌گویند... و می‌افزاید راغب در مفردات گفته: بلد مکانی است محدود و معین و محل انس، به [[اجتماع]] ساکنین و اقامتشان. جمع آن بلاد و بلدان است.<ref>سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن.</ref>.


برخی از [[علما]]، نیز بلد را، در تفسیر پرتوی از قرآن سرزمین مورد علاقه و سکونت معنی نموده است.
برخی از [[دانشمندان]]، نیز بلد را سرزمین مورد علاقه و سکونت معنی نموده است.
به هر لحاظ برای این، که [[قاری قرآن]]، بهتر به مراد [[خداوند]]، از بیان واژه بلد. در این [[آیه مبارکه]] پی ببرد، آشنایی او، با داستان‌هایی که [[قرآن]]، به [[اجمال]] به آنها اشاره نموده؛ ضروری است و یکی از داستان‌ها، که دانستن آن. در [[فهم]] این [[آیه]] لازم است و به [[درک]] درست معنی بلد، کمک می‌کند؛ موضوع [[مهاجرت]] [[حضرت ابراهیم]]، با [[هاجر]] و اسماعیل، از [[شام]]، به محلی است لم یزرع، که بنا است، در سال‌های بعد، به صورت شهری در آید؛ تا مورد توجه [[عامه]] [[مردم]]، در طول [[تاریخ]] گردد، که به اختصار، در زیر بدان اشاره می‌شود:
==ارتباط بلد با هجرت حضرت ابراهیم==
یکی از داستان‌ها، که دانستن آن. در [[فهم]] این [[آیه]] لازم است و به [[درک]] درست معنی بلد، کمک می‌کند؛ موضوع [[مهاجرت]] [[حضرت ابراهیم]]، با [[هاجر]] و [[اسماعیل]]، از [[شام]]، به محلی است لم یزرع، که بنا است، در سال‌های بعد، به صورت شهری در آید؛ تا مورد توجه عامه [[مردم]]، در طول [[تاریخ]] گردد، که به اختصار، در زیر بدان اشاره می‌شود:
وقتی که [[ابراهیم]]{{ع}}، هاجر و اسماعیل را نزدیک [[خانه کعبه]]، که پیش از آن بنا شده بود؛ گذاشت؛ پایه‌های ساختمان شهری نهاده شد، که بعدها به نام [[مکه]] نامیده گردید، از مکه در جاهای دیگر قرآن - سوره‌های ۱۴ آیه ۳۵ و ۹۰ آیه ۱ و ۲، به نام {{متن قرآن|هَذَا الْبَلَدَ}} این [[شهر]]، یاد شده و در [[سوره]] ۳ آیه ۹۵، به نام مکه یاد شده است- این شهر، در جایی به‌وجود آمد؛ که محصول نداشت و چنان که در سوره ۱۴ آیه ۳۷ آمده، از ضروریات زندگانی بی‌بهره و عاری بوده، ابراهیم [[دعا]] کرد، که [[خدا]] به این [[سرزمین]] برکتی عطا کند و دعایش مقبول افتاد، چنان که در سوره ۲۸ آیه ۵۷ آمده است»<ref>زین العابدین، رهنما، ترجمه قرآن مجید، ج۱، ص۱۵۴.</ref>.
وقتی که [[ابراهیم]]{{ع}}، هاجر و اسماعیل را نزدیک [[خانه کعبه]]، که پیش از آن بنا شده بود؛ گذاشت؛ پایه‌های ساختمان شهری نهاده شد، که بعدها به نام [[مکه]] نامیده گردید، از مکه در جاهای دیگر قرآن - سوره‌های ۱۴ آیه ۳۵ و ۹۰ آیه ۱ و ۲، به نام {{متن قرآن|هَذَا الْبَلَدَ}} این [[شهر]]، یاد شده و در [[سوره]] ۳ آیه ۹۵، به نام مکه یاد شده است- این شهر، در جایی به‌وجود آمد؛ که محصول نداشت و چنان که در سوره ۱۴ آیه ۳۷ آمده، از ضروریات زندگانی بی‌بهره و عاری بوده، ابراهیم [[دعا]] کرد، که [[خدا]] به این [[سرزمین]] برکتی عطا کند و دعایش مقبول افتاد، چنان که در سوره ۲۸ آیه ۵۷ آمده است»<ref>زین العابدین، رهنما، ترجمه قرآن مجید، ج۱، ص۱۵۴.</ref>.
با توجه به آنچه بیان شاد، دعای حضرت ابراهیم{{ع}}، برای [[امنیت]] سرزمینی بلد ی بوده است؛ که بعداً به شهری بزرگ تبدیل گردید و آن سرزمین، شهر فعلی مکه است، که ما به خواست [[خدای سبحان]]، در مبحث مربوط به مکه، به بیان جغرافیای آن خواهیم پرداخت.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۱۶۴.</ref>
با توجه به آنچه بیان شاد، دعای حضرت ابراهیم{{ع}}، برای [[امنیت]] سرزمینی بلد ی بوده است؛ که بعداً به شهری بزرگ تبدیل گردید و آن سرزمین، شهر فعلی مکه است، که ما به خواست [[خدای سبحان]]، در مبحث مربوط به مکه، به بیان جغرافیای آن خواهیم پرداخت.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۱۶۴.</ref>
خط ۲۷: خط ۲۸:


==وضعیت جغرافیایی مکه، در زمان حضرت ابراهیم==
==وضعیت جغرافیایی مکه، در زمان حضرت ابراهیم==
برخی از [[علما]]، در [[تفسیر نمونه]]، در مورد اوضاع جغرافیایی مکه؛ به هنگام انتقال [[مهاجر]] و اسماعیل، به این بلد، یعنی مکه مکرمه، می‌نویسد: «در [[آیات]] فوق [[سوره ابراهیم]] دیدیم؛ که ابراهیم یک بار عرض می‌کند، خداوندا من فرزندم را در یک [[سرزمین]] فاقد آب و [[آبادی]] و زراعت گذاشتم این بیان مسلماً اشاره به آغاز ورود او، در سرزمین مکه است؛ که در آن موقع، نه آب بود و نه آبادی و نه [[خانه]] و نه ساکن خانه؛ تنها بقایای [[خانه خدا]]، در آنجا به چشم می‌خورد و یک مشت [[خاک]] و بی‌آب و علف!
برخی از [[دانشمندان]]، در [[تفسیر نمونه]]، در مورد اوضاع جغرافیایی مکه؛ به هنگام انتقال [[مهاجر]] و اسماعیل، به این بلد، یعنی مکه مکرمه، می‌نویسد: «در [[آیات]] فوق [[سوره ابراهیم]] دیدیم؛ که ابراهیم یک بار عرض می‌کند، خداوندا من فرزندم را در یک [[سرزمین]] فاقد آب و [[آبادی]] و زراعت گذاشتم این بیان مسلماً اشاره به آغاز ورود او، در سرزمین مکه است؛ که در آن موقع، نه آب بود و نه آبادی و نه [[خانه]] و نه ساکن خانه؛ تنها بقایای [[خانه خدا]]، در آنجا به چشم می‌خورد و یک مشت [[خاک]] و بی‌آب و علف!
ولی می‌دانیم، این تنها [[سفر]] ابراهیم، به سرزمین مکه نبود؛ باز هم مکرر به این [[سرزمین مقدس]] گام گذارد؛ در حالی که [[مکه]] تدریجاً شکل شهری را به خود گرفت و [[قبیله]] [[جرهم]]، در آنجا ساکن شده بودند و پیدایش چشمه [[زمزم]]، آنجا را قابل سکونت ساخت.
ولی می‌دانیم، این تنها [[سفر]] ابراهیم، به سرزمین مکه نبود؛ باز هم مکرر به این [[سرزمین مقدس]] گام گذارد؛ در حالی که [[مکه]] تدریجاً شکل شهری را به خود گرفت و [[قبیله]] [[جرهم]]، در آنجا ساکن شده بودند و پیدایش چشمه [[زمزم]]، آنجا را قابل سکونت ساخت.
به نظر می‌رسد؛ این دعاهای [[ابراهیم]]، که در [[آیه]] مورد بحث و دیگر [[آیات]] آمده. در یکی از این سفرها بوده و لذا می‌گوید: خداوندا این [[شهر]] را محل [[امن]] و [[امان]] قرار ده!»<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۶۵.</ref>.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۱۶۷.</ref>
به نظر می‌رسد؛ این دعاهای [[ابراهیم]]، که در [[آیه]] مورد بحث و دیگر [[آیات]] آمده. در یکی از این سفرها بوده و لذا می‌گوید: خداوندا این [[شهر]] را محل [[امن]] و [[امان]] قرار ده!»<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۶۵.</ref>.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۱۶۷.</ref>
==جغرافیای البلده، در [[سوره مبارکه نمل]]==
{{متن قرآن|إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ...}}<ref>«جز این نیست که فرمان یافته‌ام تا پروردگار این شهر را که خداوند آن را محترم داشته است بپرستم و همه چیز از آن اوست و فرمان یافته‌ام که از فرمانبرداران باشم» سوره نمل، آیه ۹۱.</ref>
از ترجمه [[آیه]] فوق، چنین مستفاد می‌شود؛ که [[رسول خدا]]{{صل}} با [[مشرکین]] [[گفتگو]] داشته و موضوع [[توحید]] و پذیرش [[یکتایی خدا]] را به آنان بیان و [[اتمام حجت]] نموده است و بنا به قول برخی از دانشمندان می‌فرماید: «این آیه، تا آخر [[سوره]] که سه آیه است... در آن [[حجت]] بر همه تمام می‌شود و کار [[مردم]] پذیرش، یا رد توحید و [[رسالت پیامبر]]{{صل}}. به گردن رسول خدا نیست، او فقط [[مأمور]] است و اما زمام امر، [[دست خدا]] است، او به زودی [[آیات]] خود را به ایشان نشان خواهد داد و آن را خواهند [[شناخت]]... و جمله {{متن قرآن|إِنَّمَا أُمِرْتُ}} بگو من تنها مأمور شده‌ام... و هذه اشاره است، به [[مکه معظمه]] و در این تعبیر، از دو جهت [[شهر مکه]] [[تعظیم]] شده است»...<ref>محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۳۰، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ص۳۵۷ و ۳۶۳.</ref>.
با توجه به این [[تفسیر]]، به خوبی روشن می‌شود، که این [[محاجه]]، با مشرکین در [[مکه]] اتفاق افتاده؟ زیرا با اشاره نزدیک هذه، از آن یاد شده است.
همچنین در [[تفسیر قمی]] در ذیل آیه مورد تحقیق آمده است:
«مقصود از {{متن قرآن|هَذِهِ الْبَلْدَةِ}} مکه است»<ref>سند شماره ۱، ص۳۶۳.</ref>.
برخی از [[پژوهشگران]]، زیر واژه بلد، در مورد کلمه البلده، در آیه ۹۱ [[سوره نمل]]، می‌نویسد: «نوعاً بلده را شهر مکه گفته‌اند، اگر [[سرزمین]] بگوییم و از معنی اول خارج نشویم؛ هیچ اشکالی نخواهد داشت؛ زیرا دیار و سرزمین شامل [[شهر]] نیز هست».<ref>سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن.</ref>.
به هر تقدیر، منظور از البلده، در آیه مورد [[پژوهش]]، شهر [[مکه مکرمه]] است<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص۱۶۹.</ref>
==جغرافیای بلده، در [[سوره مبارکه سبأ]]==
{{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ}}<ref>«برای (قوم) سبا در مسکن‌هایشان نشانه‌ای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده» سوره سبأ، آیه ۱۵.</ref>.
با توجه به مدلول [[آیه]]، نام دو مکان جغرافیایی در آن ذکر شده؛ یکی [[سبأ]] و دیگری بلده.
از آنجا که ما اماکن جغرافیایی [[قرآن]] را، با رعایت حروف تهجی توضیح می‌دهیم؛ لذا بحث سبأ را رها می‌کنیم و به [[شناسایی]] بلده می‌پردازیم.
اگر، در متن آیه خوب دقت شود؛ روشن می‌گردد، که بلده [[طیبه]]، با سبأ، [[ارتباط]] نزدیک دارد، حال باید دید که آیا [[سبا]]، همان بلده طیبه است؛ یا این که سبأ [[سرزمین]] وسیعی است؛ که یکی از شهرهای آن، با صفت بلده طیبه در [[قرآن مجید]] نام برده شده است.
۱. «در [[اخبار]] آمده است؛ که سبأ ناحیتی بود میان [[اردن]] و [[فلسطین]]، جای خرم و با [[نعمت]] بسیار، بر [[زور]] شهر‌ها، طلخی بود آبگیر [[عظیم]]... و آن را به سنگ و قیر بر آورده بودند... رودی بزرگ، آب می‌رفتی، بر دو جانب آن رود، [[آبادانی]] و [[شهرها]] بودی. سیزده [[شهر]] بودی، همه پر [[مردم]]، هر شهری را روستاها و نواحی...، [[اهل]] آن در نعمت [[طاغی]] و [[یاغی]] گشتند... [[خدای تعالی]]، به هر شهری از آن، رسولی فرستاد. ایشان [[رسولان]] را [[تکذیب]] کردند... خدای عز و جل گفت: {{متن قرآن|كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ}} بخورید از روزی خدای شما، یعنی از آن [[نعمت‌ها]] و [[شکر]] کنید او را، به [[توحید]] و [[اطاعت]]، شهری است خوش پر نعمت و خدایی دارید [[آمرزنده]]»<ref>زین العابدین، رهنما، ترجمه قرآن مجید، ج۳، ص۴۳۶.</ref>.
۲. مؤلف کتاب [[تاریخ]] [[انبیا]]، در مورد سد عظیم [[مأرب]] می‌نویسد: «در قرآن یک [[سوره]] به نام سبأ هست و نشان می‌دهد، که قدرتی و شهرتی داشته‌اند که مظاهر آن سبب [[تحول]] [[تاریخ]] شده و سد [[عظیم]] [[مأرب]] از آثار [[تاریخی]] آنها است... در جانب شرقی [[صنعا]] پایتخت کنونی [[یمن]]، به فاصله ۱۲۰ کیلومتر، سرزمینی به نام مأرب هست، که پایتخت [[ملوک]] [[سبأ]] بود، که [[مسکن]] [[آفتاب]] پرستان بوده است. خرابه‌های مأرب اکنون در زیر طبقات انبوه [[خاک]] پوشیده شده... که [[ارزش]] تاریخی دارد.»..<ref>حسین، عمادزاده. انبیاء از آدم تا خاتم، ص۶۱۳.</ref>.
برخی از [[پژوهشگران]]، در کتاب المنجار فی اللغة و الاعلام زیر واژه سبأ در بخش اعلام می‌نویسد: سبأ: شامل شهرهایی در جنوب [[شبه جزیره عربستان]] یمن بود، که از آن در کتب [[عهد قدیم]] و در تألیفات [[عربی]]، [[یونانی]] و رومانی یاد شده است. آن [[سرزمین]] دارای [[فرهنگی]] عظیم بود و ساکنین آن به [[تجارت]] طلا، نقره و جواهرات [[اشتغال]] داشتند.<ref>{{عربی|بلاد فی جنوب غربی الجزیره العربیه الیمن ذکرت فی کتب العهد القدیم و فی مؤلفات العرب و الیونان و الرومان، کانت علی جانب عظیم من الحضارة. تعاطی سکانها تجارة الذهب و الفضة والأحچار الکریمه}}.</ref>.
او، در مورد مأرب، همچنین نقل می‌کند: مأرب: پایتخت [[کشور]] با دوم در فاصله بین سال‌های (۶۵۰ - ۱۱۵ق) بود. [[شهرت]] آن [[شهر]] به وسیله [[سدی]] به نام [[سد مأرب]] بوده.<ref>{{عربی|عاصمة المملکة السبئیه الثانیه (۵۰۰ ق.م - ۱۱۵) أشهرت بسد المعروف باسمها مأرب الذی شید لتنظیم الری و وقایة العاصمة من اخطار الفیضانات الموسمیة. ینسب خرابه الی السد العرم غیر أن الأرجح انه تهدم اثر زلزال او برکان اصاب المنطقه او نتیجه للاهمال}}.</ref>.
سدی که برای تنظیم آبیاری و نگهداری پایتخت، از خطر سیلاب‌های فصلی احداث شده بود. خرابی آن را به سیل شدید نسبت داده‌اند، گرچه ارجح آن است، که در اثر [[زلزله]] و یا آتشفشانی، که در منطقه رخ داده و یا بی‌توجهی موجب خرابی آن گردید.
مأرب قریه شهری است در یمن در فاصله ۶۰ میلی صنعا، که پایتخت آن کشور است..<ref>{{عربی|مأرب: قریة فی الیمن تقع علی بعد ۶۰ میلاً من صنعاء العاصمه}}.</ref>.
۳. در [[دانشنامه قرآن]] پژوهی، در مورد [[مأرب]] نقل شده: «مأرب... پایتخت [[قوم سبأ]] بوده است؛ که... نام قبیله‌ای است، که جنوب [[عربستان]] [[زندگی]] می‌کرده‌اند و پایتخت [[دولت]] [[سبأ]]، در جنوب [[غربی]] [[شبه جزیره عربستان]] قرار داشت که اکنون ویرانه [[شهر]] قدیمی مأرب، بر فراز تپه‌ای باقی است».<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۱۷۱.</ref>
==نتیجه و بررسی [[پژوهش]]==
از جمع‌بندی اسناد مذکور؛ می‌توان به این نتیجه رسید که گرچه اسناد شماره ۱ و ۳ با هم [[هماهنگی]] ندارد، ولی در یک نکته مشترک‌اند و آن این است: که سبأ به چند شهر گفته می‌شود، که در یک ناحیه متمرکز بوده‌اند و سندهای ۲ و ۳ به خوبی نشان می‌دهد که مرکز این مجموعه، شهری بوده به نام مأرب؛ که به علت [[عظمت]] [[سدی]] که در آن احداث شده بوده، مرکزیتی یافته و شهرتی به دست آورده بود و از طرفی شهر دیگری، از ناحیه سبأ، در [[تاریخ]] به معروفیت آن شهر ذکر نشده است؛ لذا می‌توان به این نتیجه رسید، که با قرائن [[تاریخی]]؛ می‌توان گفت، منظور از بلده [[طیبه]]، در [[آیه]] مورد تحقیق، باید [[شهر مأرب]] باشد.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۱۷۳.</ref>
==جغرافیای مأرب==
برخی از نویسندگان، زیر عنوان پایتخت [[ملوک]] سبأ می‌نویسد: «در جانب شرقی [[صنعا]] پایتخت کنونی [[یمن]]، به فاصله ۱۲۰ کیلومتر، سرزمینی پهناور و دشتی دامنه‌دار وجود دارد، که به [[اسرار]] بسیار مهمی، از تاریخ آبستن است و نام آن در تاریخ گذشته یمن، مأرب بوده، که پایتخت ملوک سبأ بوده است....
در جنوب غربی شهر مارب در [[کشور یمن]]، سلسله جبالی وجود دارد، که از [[کوه]] مشهور سرات منشعب می‌شود و صدها میل، به طرف شمال شرقی امتداد دارد.
باران‌های بهاری... در مجرای بزرگ کوهستانی، به نام میزاب شرقی می‌ریزد و سرانجام رودخانه [[عظیم]] ادنه را تشکیل می‌دهد و این رودخانه همچنان پیش می‌رود تا به نزدیک شهر مأرب، به تنگه‌ای کوهستانی می‌رسد، که در دو طرف آن تنگه دو کوه معروف به بلق به فاصله ششصد قدم از یکدیگر قرار دارد... در فصل [[بهار]] و موسم بارانی سیل‌های [[عظیم]]... در آنجا به راه می‌افتد... و غالباً پس از رساندن خرابی... در ریگزار فرو می‌رود... نظر به این [[مشکلات]] طبیعی؛ [[مردم]] [[سبأ]]، به [[فکر]] ساختن [[سدی]] که به [[سد مأرب]] معروف است افتادند»<ref>صدر الدین، بلاغی، قصه قرآن، صص ۸۰-۳۷۸.</ref>.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۱۷۳.</ref>
==جغرافیای بلد، در سوره مبارکه بلد==
#{{متن قرآن|لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ}}<ref>«نه، سوگند می‌خورم به این شهر،» سوره بلد، آیه ۱.</ref>.
#{{متن قرآن|وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ}}<ref>«که تو در این شهر ساکنی،» سوره بلد، آیه ۲.</ref>.
در آیات صدر این مقاله، واژه البلد دو بار تکرار شده و در هر دو مورد بلد، با حرف تعریف ال همراه است، که نشان دهنده معرفه بودن آن است؛ و ما می‌توانیم با استفاده از منابع تاریخی و تفسیر آیات، برای قاری قرآن روشن نماییم، منظور از البلد کدام شهر معروف است.
برخی از دانشمندان، می‌نویسند<ref>علامه طبابایی، تفسیر المیزان، ج۴، ص۲۳۴.</ref>: «مفسرین گفته‌اند. منظور از {{متن قرآن|هَذَا الْبَلَدِ}} مکه است، مؤید این احتمال سیاق سوره است، که گفتیم سیاق سوره‌های مکی را دارد و نیز آیه بعدی، آن را تأیید می‌کند، البته بنابراین که منظور از والد ابراهیم{{ع}} باشد...» و سپس می‌افزاید: {{متن قرآن|وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ}}<ref>«که تو در این شهر ساکنی،» سوره بلد، آیه ۲.</ref> این جمله حال است، از کلمه بلد در آیه قبل و با این که می‌توانست، با آوردن ضمیر آن اکتفا نموده می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ * وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَا}} چنین نکرد و دوباره خود کلمه بلد را ذکر کرد، برای این که به عظمت شأن آن و اعتنایی که به امر آن دارد اشاره کرده باشد».
برخی از علما، نیز در تفسیر پرتوی از قرآن، در توضیح واژه بلاد، در صفحه ۸۴ آن کتاب، بلد را، در هر دو آیه مکه دانسته است.<ref>آیة الله طالقانی، تفسیر پرتوی از قرآن</ref>
برخی از پژوهشگران می‌نویسند<ref>محمد تقی شریعتی، تفسیر نوین، ص۱۸۸.</ref>: «مفسران اتفاق دارند، در این که مقصود از بلد، در این آیه مکه معظمه است».
برخی از علما می‌نویسند<ref>آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۷.</ref>: «گرچه در این آیات نام مکه صریحاً نیامده است؛ ولی با توجه به مکی بودن سوره، از یک سو و اهمیت فوق العاده این شهر مقدس، از سوی دیگر پیدا است، که منظور همان مکه است و اجماع مفسرین، نیز بر همین است».<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۱۷۵.</ref>
===حاصل تحقیق===
در نتیجه، با قاطعیت می‌توان گفت، که منظور از بلاد، در دو آیه مورد پژوهش شهر مکه معظمه است.
با توجه به این که، ما در صفحات آینده زیر عنوان مکه، جغرافیای آن را توضیح خواهیم داد؛ لذا خوانندگان گرامی را به آن مقاله ارجاع می‌دهیم.
==جغرافیای بلد، در سوره مبارکه تین==
{{متن قرآن|وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ}}<ref>«و به این شهر امن و آرام (مکّه)،» سوره تین، آیه ۳.</ref>.
خداوند سبحان، در آیه مذکور، بعد از یاد کردن سوگند به تین و زیتون؛ به یک شهر مهم، با صفت امین، نیز قسم یاد کرده است؛ که دلیل بر عظمت و اهمیت آن شهر معروف می‌باشد، ولی با صراحت نام آن بیان نشده است.
به یقین قاری قرآن، علاقه‌مند است، که بداند. منظور خدای تعالی، از این مکان مهم، کدام شهر است؛ لذا ما در این گفتار سعی می‌نماییم، با استفاده از منابع قابل قبول، به این پرسش، پاسخ دهیم و نام صریح آن را، برای خوانندگان گرامی بیان نماییم.
برخی از دانشمندان می‌فرمایند: «... و مراد به {{متن قرآن|هَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ}} مکه مشرفه است و بلد امینش خواند، چون امنیت یکی از خواصی است؛ که برای حرم تشریع شده و هیچ جای دیگر دنیا چنین حکمی برایش تشریع نشده و این حرم سرزمینی است، که خانه کعبه در آن واقع است. و خدای تعالی درباره آن فرموده: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا...}}<ref>«آیا ندیده‌اند که ما حرمی امن پدید آوردیم (که در آن هیچ چیز را در نمی‌برند) در حالی که (بیرون از شهر مکّه) مردم از پیرامونشان ربوده می‌شوند؟ پس آیا به باطل باور دارند و نعمت خداوند را انکار می‌کنند؟» سوره عنکبوت، آیه ۶۷.</ref> و نیز در دعایی که قرآن، از ابراهیم خلیل{{ع}} حکایت کرده آمده: {{متن قرآن|رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! این شهر را امن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستیدن بت‌ها دور بدار» سوره ابراهیم، آیه ۳۵.</ref><ref>محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، ص۲۸۹. </ref>.
برخی از دانشمندان، در تفسیر پرتوی از قرآن، نیز همین نظر را بیان داشته و می‌نویسد: «سوگند به این شهر، که پیوسته امنیت بخش، یا امنیت داده شده است. منشأ امنیت آن شهر مکه کعبه و مناسک آن است؛ که هسته مرکزی و اولی بناء و اجتماع آن بوده...»<ref>محمود طالقانی، تفسیر پرتوی از قرآن قسمت دوم، ص۱۶۵.</ref>.
برخی از پژوهشگران، هم در کتاب تفسیر نوین می‌نویسد: «و منظور از بلد امین مکه معظمه مهبط وحی محمد{{صل}} می‌باشد»<ref>محمد تقی، شریعتی، تفسیر نوین، ص۲۴۰.</ref>.
برخی از نویسندگان<ref>شیخ فخر الدین طریحی، مجمع البحرین و مطلع النیرین، ص۲۰۸.</ref>، زیر واژه بلاد می‌نویسند: {{عربی|قوله و هذا البلد الامین قال الشیخ ابوعلی، یعنی مکه البلد الحرام یأمن فیه الخائف فی الجاهلیه و الاسلام...}}.
و در نتیجه می‌توان با قاطعیت گفت: {{متن قرآن|هَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ}}، اشاره به سرزمین مکه است سرزمینی که حتی در عصر جاهلیت به عنوان منطقه امن و حرم خدا شمرده می‌شده و کسی در آنجا حق تعرض به دیگری نداشت: حتی مجرمان و قاتلان وقتی به آن سرزمین می‌رسیدند، در امنیت بودند»<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه ج۲۷، ص۱۴۰.</ref>.
با توجه به مدارک یاد شده، غرض از بلد امین در سوره مبارکه تین همان مکه معظمه است.<ref>[[محمد حسن عرب|عرب، محمد حسن]]، [[دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید (کتاب)|دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید]]، ص ۱۷۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۸: خط ۱۰۴:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:مکان‌ها در قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۵

جغرافیای بلد، در سوره مبارکه بقره

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا...[۱]. پیش از آن که، وارد اصل بحث شویم: لازم است، یادآوری شود؛ واژه بلاد و مشتقات آن، طبق مندرجات کتاب المعجم المفهرس محمد فواد عبدالباقی، ۱۹ بار، در قرآن بیان شده، که بعضی از موارد آن، اسم معرفه و مشخص است و برخی از مشتقات نکره و نامعلوم است و معنی عام دارد و به صورت: بلد، بلاد و بنده در آیات مختلف دیده می‌شود. ما، در این مقوله به شناسایی و بیان آن بلاد می‌پردازیم؛ که معرفه است و قرآن به جغرافیای آن، اشاره‌ای نکرده. در ضمن سعی می‌کنیم، با کمک علم تاریخ و تفسیر، آن اماکن را بشناسیم و با استفاده از علم جغرافیای فعلی، شما را با محال آنها، آشنا گردانیم.[۲]

معنی واژه بلد چیست؟

برخی از پژوهشگران زیر واژه «بلد» می‌نگارند «باید دانست، بلد به معنی شهر نیست و معنای آن، چنان که از خود قرآن، نیز به دست می‌آید؛ سرزمین دیار است و در اصطلاح فعلی عرب‌ها -سال ۱۳۹۰ه‍.ق - به ممالک بلاد می‌گویند... و می‌افزاید راغب در مفردات گفته: بلد مکانی است محدود و معین و محل انس، به اجتماع ساکنین و اقامتشان. جمع آن بلاد و بلدان است.[۳].

برخی از دانشمندان، نیز بلد را سرزمین مورد علاقه و سکونت معنی نموده است.

ارتباط بلد با هجرت حضرت ابراهیم

یکی از داستان‌ها، که دانستن آن. در فهم این آیه لازم است و به درک درست معنی بلد، کمک می‌کند؛ موضوع مهاجرت حضرت ابراهیم، با هاجر و اسماعیل، از شام، به محلی است لم یزرع، که بنا است، در سال‌های بعد، به صورت شهری در آید؛ تا مورد توجه عامه مردم، در طول تاریخ گردد، که به اختصار، در زیر بدان اشاره می‌شود: وقتی که ابراهیم(ع)، هاجر و اسماعیل را نزدیک خانه کعبه، که پیش از آن بنا شده بود؛ گذاشت؛ پایه‌های ساختمان شهری نهاده شد، که بعدها به نام مکه نامیده گردید، از مکه در جاهای دیگر قرآن - سوره‌های ۱۴ آیه ۳۵ و ۹۰ آیه ۱ و ۲، به نام هَذَا الْبَلَدَ این شهر، یاد شده و در سوره ۳ آیه ۹۵، به نام مکه یاد شده است- این شهر، در جایی به‌وجود آمد؛ که محصول نداشت و چنان که در سوره ۱۴ آیه ۳۷ آمده، از ضروریات زندگانی بی‌بهره و عاری بوده، ابراهیم دعا کرد، که خدا به این سرزمین برکتی عطا کند و دعایش مقبول افتاد، چنان که در سوره ۲۸ آیه ۵۷ آمده است»[۴]. با توجه به آنچه بیان شاد، دعای حضرت ابراهیم(ع)، برای امنیت سرزمینی بلد ی بوده است؛ که بعداً به شهری بزرگ تبدیل گردید و آن سرزمین، شهر فعلی مکه است، که ما به خواست خدای سبحان، در مبحث مربوط به مکه، به بیان جغرافیای آن خواهیم پرداخت.[۵]

جغرافیای بلد، در سوره مبارکه ابراهیم

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا...[۶]. مکان مندرج، در آیه فوق، واژه بلد است و آن، نام محلی است؛ که ابراهیم(ع)، از خدای خویش، درخواست امنیت آن را می‌نماید. ما، در این مقوله قصد داریم؛ این شهر را شناسایی و جغرافیای آن را، برای خوانندگان بیان نماییم. آیه مذکور، مانند آیه ۱۲۶ سوره مبارکه بقره[۷]، به بخشی از مهاجرت حضرت ابراهیم(ع) اشاره دارد، در ضمن واژه بلد، در این آیه، با حرف تعریف ال آمده، که دلیل بر معروف بودن آن سرزمینی است، که ابراهیم خواهان امنیت آن، از خدای سبحان بوده و این مکان، همان محلی است، که آن حضرت هاجر و اسماعیل را، در آن سکونت داد، که امروز کاملاً برای ما شناخته شده و علم است و آن شهر مکه مکرمه می‌باشد. اکنون، در اینجا یک پرسش پیش می‌آید و آن این است، که مکه در زمان حضرت ابراهیم، از نظر جغرافیایی چه وضعی داشت؟[۸]

وضعیت جغرافیایی مکه، در زمان حضرت ابراهیم

برخی از دانشمندان، در تفسیر نمونه، در مورد اوضاع جغرافیایی مکه؛ به هنگام انتقال مهاجر و اسماعیل، به این بلد، یعنی مکه مکرمه، می‌نویسد: «در آیات فوق سوره ابراهیم دیدیم؛ که ابراهیم یک بار عرض می‌کند، خداوندا من فرزندم را در یک سرزمین فاقد آب و آبادی و زراعت گذاشتم این بیان مسلماً اشاره به آغاز ورود او، در سرزمین مکه است؛ که در آن موقع، نه آب بود و نه آبادی و نه خانه و نه ساکن خانه؛ تنها بقایای خانه خدا، در آنجا به چشم می‌خورد و یک مشت خاک و بی‌آب و علف! ولی می‌دانیم، این تنها سفر ابراهیم، به سرزمین مکه نبود؛ باز هم مکرر به این سرزمین مقدس گام گذارد؛ در حالی که مکه تدریجاً شکل شهری را به خود گرفت و قبیله جرهم، در آنجا ساکن شده بودند و پیدایش چشمه زمزم، آنجا را قابل سکونت ساخت. به نظر می‌رسد؛ این دعاهای ابراهیم، که در آیه مورد بحث و دیگر آیات آمده. در یکی از این سفرها بوده و لذا می‌گوید: خداوندا این شهر را محل امن و امان قرار ده!»[۹].[۱۰]

جغرافیای البلده، در سوره مبارکه نمل

إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ...[۱۱] از ترجمه آیه فوق، چنین مستفاد می‌شود؛ که رسول خدا(ص) با مشرکین گفتگو داشته و موضوع توحید و پذیرش یکتایی خدا را به آنان بیان و اتمام حجت نموده است و بنا به قول برخی از دانشمندان می‌فرماید: «این آیه، تا آخر سوره که سه آیه است... در آن حجت بر همه تمام می‌شود و کار مردم پذیرش، یا رد توحید و رسالت پیامبر(ص). به گردن رسول خدا نیست، او فقط مأمور است و اما زمام امر، دست خدا است، او به زودی آیات خود را به ایشان نشان خواهد داد و آن را خواهند شناخت... و جمله إِنَّمَا أُمِرْتُ بگو من تنها مأمور شده‌ام... و هذه اشاره است، به مکه معظمه و در این تعبیر، از دو جهت شهر مکه تعظیم شده است»...[۱۲]. با توجه به این تفسیر، به خوبی روشن می‌شود، که این محاجه، با مشرکین در مکه اتفاق افتاده؟ زیرا با اشاره نزدیک هذه، از آن یاد شده است.

همچنین در تفسیر قمی در ذیل آیه مورد تحقیق آمده است: «مقصود از هَذِهِ الْبَلْدَةِ مکه است»[۱۳]. برخی از پژوهشگران، زیر واژه بلد، در مورد کلمه البلده، در آیه ۹۱ سوره نمل، می‌نویسد: «نوعاً بلده را شهر مکه گفته‌اند، اگر سرزمین بگوییم و از معنی اول خارج نشویم؛ هیچ اشکالی نخواهد داشت؛ زیرا دیار و سرزمین شامل شهر نیز هست».[۱۴]. به هر تقدیر، منظور از البلده، در آیه مورد پژوهش، شهر مکه مکرمه است[۱۵]

جغرافیای بلده، در سوره مبارکه سبأ

لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيَةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يَمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ[۱۶]. با توجه به مدلول آیه، نام دو مکان جغرافیایی در آن ذکر شده؛ یکی سبأ و دیگری بلده. از آنجا که ما اماکن جغرافیایی قرآن را، با رعایت حروف تهجی توضیح می‌دهیم؛ لذا بحث سبأ را رها می‌کنیم و به شناسایی بلده می‌پردازیم. اگر، در متن آیه خوب دقت شود؛ روشن می‌گردد، که بلده طیبه، با سبأ، ارتباط نزدیک دارد، حال باید دید که آیا سبا، همان بلده طیبه است؛ یا این که سبأ سرزمین وسیعی است؛ که یکی از شهرهای آن، با صفت بلده طیبه در قرآن مجید نام برده شده است.

۱. «در اخبار آمده است؛ که سبأ ناحیتی بود میان اردن و فلسطین، جای خرم و با نعمت بسیار، بر زور شهر‌ها، طلخی بود آبگیر عظیم... و آن را به سنگ و قیر بر آورده بودند... رودی بزرگ، آب می‌رفتی، بر دو جانب آن رود، آبادانی و شهرها بودی. سیزده شهر بودی، همه پر مردم، هر شهری را روستاها و نواحی...، اهل آن در نعمت طاغی و یاغی گشتند... خدای تعالی، به هر شهری از آن، رسولی فرستاد. ایشان رسولان را تکذیب کردند... خدای عز و جل گفت: كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ بخورید از روزی خدای شما، یعنی از آن نعمت‌ها و شکر کنید او را، به توحید و اطاعت، شهری است خوش پر نعمت و خدایی دارید آمرزنده»[۱۷].

۲. مؤلف کتاب تاریخ انبیا، در مورد سد عظیم مأرب می‌نویسد: «در قرآن یک سوره به نام سبأ هست و نشان می‌دهد، که قدرتی و شهرتی داشته‌اند که مظاهر آن سبب تحول تاریخ شده و سد عظیم مأرب از آثار تاریخی آنها است... در جانب شرقی صنعا پایتخت کنونی یمن، به فاصله ۱۲۰ کیلومتر، سرزمینی به نام مأرب هست، که پایتخت ملوک سبأ بود، که مسکن آفتاب پرستان بوده است. خرابه‌های مأرب اکنون در زیر طبقات انبوه خاک پوشیده شده... که ارزش تاریخی دارد.»..[۱۸].

برخی از پژوهشگران، در کتاب المنجار فی اللغة و الاعلام زیر واژه سبأ در بخش اعلام می‌نویسد: سبأ: شامل شهرهایی در جنوب شبه جزیره عربستان یمن بود، که از آن در کتب عهد قدیم و در تألیفات عربی، یونانی و رومانی یاد شده است. آن سرزمین دارای فرهنگی عظیم بود و ساکنین آن به تجارت طلا، نقره و جواهرات اشتغال داشتند.[۱۹]. او، در مورد مأرب، همچنین نقل می‌کند: مأرب: پایتخت کشور با دوم در فاصله بین سال‌های (۶۵۰ - ۱۱۵ق) بود. شهرت آن شهر به وسیله سدی به نام سد مأرب بوده.[۲۰]. سدی که برای تنظیم آبیاری و نگهداری پایتخت، از خطر سیلاب‌های فصلی احداث شده بود. خرابی آن را به سیل شدید نسبت داده‌اند، گرچه ارجح آن است، که در اثر زلزله و یا آتشفشانی، که در منطقه رخ داده و یا بی‌توجهی موجب خرابی آن گردید.

مأرب قریه شهری است در یمن در فاصله ۶۰ میلی صنعا، که پایتخت آن کشور است..[۲۱].

۳. در دانشنامه قرآن پژوهی، در مورد مأرب نقل شده: «مأرب... پایتخت قوم سبأ بوده است؛ که... نام قبیله‌ای است، که جنوب عربستان زندگی می‌کرده‌اند و پایتخت دولت سبأ، در جنوب غربی شبه جزیره عربستان قرار داشت که اکنون ویرانه شهر قدیمی مأرب، بر فراز تپه‌ای باقی است».[۲۲]

نتیجه و بررسی پژوهش

از جمع‌بندی اسناد مذکور؛ می‌توان به این نتیجه رسید که گرچه اسناد شماره ۱ و ۳ با هم هماهنگی ندارد، ولی در یک نکته مشترک‌اند و آن این است: که سبأ به چند شهر گفته می‌شود، که در یک ناحیه متمرکز بوده‌اند و سندهای ۲ و ۳ به خوبی نشان می‌دهد که مرکز این مجموعه، شهری بوده به نام مأرب؛ که به علت عظمت سدی که در آن احداث شده بوده، مرکزیتی یافته و شهرتی به دست آورده بود و از طرفی شهر دیگری، از ناحیه سبأ، در تاریخ به معروفیت آن شهر ذکر نشده است؛ لذا می‌توان به این نتیجه رسید، که با قرائن تاریخی؛ می‌توان گفت، منظور از بلده طیبه، در آیه مورد تحقیق، باید شهر مأرب باشد.[۲۳]

جغرافیای مأرب

برخی از نویسندگان، زیر عنوان پایتخت ملوک سبأ می‌نویسد: «در جانب شرقی صنعا پایتخت کنونی یمن، به فاصله ۱۲۰ کیلومتر، سرزمینی پهناور و دشتی دامنه‌دار وجود دارد، که به اسرار بسیار مهمی، از تاریخ آبستن است و نام آن در تاریخ گذشته یمن، مأرب بوده، که پایتخت ملوک سبأ بوده است.... در جنوب غربی شهر مارب در کشور یمن، سلسله جبالی وجود دارد، که از کوه مشهور سرات منشعب می‌شود و صدها میل، به طرف شمال شرقی امتداد دارد. باران‌های بهاری... در مجرای بزرگ کوهستانی، به نام میزاب شرقی می‌ریزد و سرانجام رودخانه عظیم ادنه را تشکیل می‌دهد و این رودخانه همچنان پیش می‌رود تا به نزدیک شهر مأرب، به تنگه‌ای کوهستانی می‌رسد، که در دو طرف آن تنگه دو کوه معروف به بلق به فاصله ششصد قدم از یکدیگر قرار دارد... در فصل بهار و موسم بارانی سیل‌های عظیم... در آنجا به راه می‌افتد... و غالباً پس از رساندن خرابی... در ریگزار فرو می‌رود... نظر به این مشکلات طبیعی؛ مردم سبأ، به فکر ساختن سدی که به سد مأرب معروف است افتادند»[۲۴].[۲۵]

جغرافیای بلد، در سوره مبارکه بلد

  1. لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ[۲۶].
  2. وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ[۲۷].

در آیات صدر این مقاله، واژه البلد دو بار تکرار شده و در هر دو مورد بلد، با حرف تعریف ال همراه است، که نشان دهنده معرفه بودن آن است؛ و ما می‌توانیم با استفاده از منابع تاریخی و تفسیر آیات، برای قاری قرآن روشن نماییم، منظور از البلد کدام شهر معروف است.

برخی از دانشمندان، می‌نویسند[۲۸]: «مفسرین گفته‌اند. منظور از هَذَا الْبَلَدِ مکه است، مؤید این احتمال سیاق سوره است، که گفتیم سیاق سوره‌های مکی را دارد و نیز آیه بعدی، آن را تأیید می‌کند، البته بنابراین که منظور از والد ابراهیم(ع) باشد...» و سپس می‌افزاید: وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ[۲۹] این جمله حال است، از کلمه بلد در آیه قبل و با این که می‌توانست، با آوردن ضمیر آن اکتفا نموده می‌فرماید: لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ * وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَا چنین نکرد و دوباره خود کلمه بلد را ذکر کرد، برای این که به عظمت شأن آن و اعتنایی که به امر آن دارد اشاره کرده باشد».

برخی از علما، نیز در تفسیر پرتوی از قرآن، در توضیح واژه بلاد، در صفحه ۸۴ آن کتاب، بلد را، در هر دو آیه مکه دانسته است.[۳۰] برخی از پژوهشگران می‌نویسند[۳۱]: «مفسران اتفاق دارند، در این که مقصود از بلد، در این آیه مکه معظمه است». برخی از علما می‌نویسند[۳۲]: «گرچه در این آیات نام مکه صریحاً نیامده است؛ ولی با توجه به مکی بودن سوره، از یک سو و اهمیت فوق العاده این شهر مقدس، از سوی دیگر پیدا است، که منظور همان مکه است و اجماع مفسرین، نیز بر همین است».[۳۳]

حاصل تحقیق

در نتیجه، با قاطعیت می‌توان گفت، که منظور از بلاد، در دو آیه مورد پژوهش شهر مکه معظمه است. با توجه به این که، ما در صفحات آینده زیر عنوان مکه، جغرافیای آن را توضیح خواهیم داد؛ لذا خوانندگان گرامی را به آن مقاله ارجاع می‌دهیم.

جغرافیای بلد، در سوره مبارکه تین

وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ[۳۴]. خداوند سبحان، در آیه مذکور، بعد از یاد کردن سوگند به تین و زیتون؛ به یک شهر مهم، با صفت امین، نیز قسم یاد کرده است؛ که دلیل بر عظمت و اهمیت آن شهر معروف می‌باشد، ولی با صراحت نام آن بیان نشده است. به یقین قاری قرآن، علاقه‌مند است، که بداند. منظور خدای تعالی، از این مکان مهم، کدام شهر است؛ لذا ما در این گفتار سعی می‌نماییم، با استفاده از منابع قابل قبول، به این پرسش، پاسخ دهیم و نام صریح آن را، برای خوانندگان گرامی بیان نماییم.

برخی از دانشمندان می‌فرمایند: «... و مراد به هَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ مکه مشرفه است و بلد امینش خواند، چون امنیت یکی از خواصی است؛ که برای حرم تشریع شده و هیچ جای دیگر دنیا چنین حکمی برایش تشریع نشده و این حرم سرزمینی است، که خانه کعبه در آن واقع است. و خدای تعالی درباره آن فرموده: أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا...[۳۵] و نیز در دعایی که قرآن، از ابراهیم خلیل(ع) حکایت کرده آمده: رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا[۳۶][۳۷].

برخی از دانشمندان، در تفسیر پرتوی از قرآن، نیز همین نظر را بیان داشته و می‌نویسد: «سوگند به این شهر، که پیوسته امنیت بخش، یا امنیت داده شده است. منشأ امنیت آن شهر مکه کعبه و مناسک آن است؛ که هسته مرکزی و اولی بناء و اجتماع آن بوده...»[۳۸]. برخی از پژوهشگران، هم در کتاب تفسیر نوین می‌نویسد: «و منظور از بلد امین مکه معظمه مهبط وحی محمد(ص) می‌باشد»[۳۹].

برخی از نویسندگان[۴۰]، زیر واژه بلاد می‌نویسند: قوله و هذا البلد الامین قال الشیخ ابوعلی، یعنی مکه البلد الحرام یأمن فیه الخائف فی الجاهلیه و الاسلام.... و در نتیجه می‌توان با قاطعیت گفت: هَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ، اشاره به سرزمین مکه است سرزمینی که حتی در عصر جاهلیت به عنوان منطقه امن و حرم خدا شمرده می‌شده و کسی در آنجا حق تعرض به دیگری نداشت: حتی مجرمان و قاتلان وقتی به آن سرزمین می‌رسیدند، در امنیت بودند»[۴۱]. با توجه به مدارک یاد شده، غرض از بلد امین در سوره مبارکه تین همان مکه معظمه است.[۴۲]

منابع

پانویس

  1. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! اینجا را شهری امن کن و از اهل آن هر کس را که به خداوند و روز واپسین ایمان دارد، از میوه‌ها روزی رسان؛ (خداوند) فرمود: آن را که کفر ورزد، اندکی برخورداری خواهم داد سپس او را به (چشیدن) عذاب دوزخ ناگزیر خواهم کرد و این پایانه، بد است» سوره بقره، آیه ۱۲۶.
  2. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۶۴.
  3. سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن.
  4. زین العابدین، رهنما، ترجمه قرآن مجید، ج۱، ص۱۵۴.
  5. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۶۴.
  6. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! این شهر را امن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستیدن بت‌ها دور بدار» سوره ابراهیم، آیه ۳۵.
  7. وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! اینجا را شهری امن کن و از اهل آن هر کس را که به خداوند و روز واپسین ایمان دارد، از میوه‌ها روزی رسان؛ (خداوند) فرمود: آن را که کفر ورزد، اندکی برخورداری خواهم داد سپس او را به (چشیدن) عذاب دوزخ ناگزیر خواهم کرد و این پایانه، بد است» سوره بقره، آیه ۱۲۶.
  8. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۶۷.
  9. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۶۵.
  10. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۶۷.
  11. «جز این نیست که فرمان یافته‌ام تا پروردگار این شهر را که خداوند آن را محترم داشته است بپرستم و همه چیز از آن اوست و فرمان یافته‌ام که از فرمانبرداران باشم» سوره نمل، آیه ۹۱.
  12. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۳۰، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ص۳۵۷ و ۳۶۳.
  13. سند شماره ۱، ص۳۶۳.
  14. سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن.
  15. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص۱۶۹.
  16. «برای (قوم) سبا در مسکن‌هایشان نشانه‌ای (شگرف) وجود داشت: دو باغ از راست و چپ، از روزی پروردگارتان بخورید و او را سپاس گزارید! شهری است پاکیزه و پروردگاری آمرزنده» سوره سبأ، آیه ۱۵.
  17. زین العابدین، رهنما، ترجمه قرآن مجید، ج۳، ص۴۳۶.
  18. حسین، عمادزاده. انبیاء از آدم تا خاتم، ص۶۱۳.
  19. بلاد فی جنوب غربی الجزیره العربیه الیمن ذکرت فی کتب العهد القدیم و فی مؤلفات العرب و الیونان و الرومان، کانت علی جانب عظیم من الحضارة. تعاطی سکانها تجارة الذهب و الفضة والأحچار الکریمه.
  20. عاصمة المملکة السبئیه الثانیه (۵۰۰ ق.م - ۱۱۵) أشهرت بسد المعروف باسمها مأرب الذی شید لتنظیم الری و وقایة العاصمة من اخطار الفیضانات الموسمیة. ینسب خرابه الی السد العرم غیر أن الأرجح انه تهدم اثر زلزال او برکان اصاب المنطقه او نتیجه للاهمال.
  21. مأرب: قریة فی الیمن تقع علی بعد ۶۰ میلاً من صنعاء العاصمه.
  22. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۷۱.
  23. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۷۳.
  24. صدر الدین، بلاغی، قصه قرآن، صص ۸۰-۳۷۸.
  25. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۷۳.
  26. «نه، سوگند می‌خورم به این شهر،» سوره بلد، آیه ۱.
  27. «که تو در این شهر ساکنی،» سوره بلد، آیه ۲.
  28. علامه طبابایی، تفسیر المیزان، ج۴، ص۲۳۴.
  29. «که تو در این شهر ساکنی،» سوره بلد، آیه ۲.
  30. آیة الله طالقانی، تفسیر پرتوی از قرآن
  31. محمد تقی شریعتی، تفسیر نوین، ص۱۸۸.
  32. آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۷.
  33. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۷۵.
  34. «و به این شهر امن و آرام (مکّه)،» سوره تین، آیه ۳.
  35. «آیا ندیده‌اند که ما حرمی امن پدید آوردیم (که در آن هیچ چیز را در نمی‌برند) در حالی که (بیرون از شهر مکّه) مردم از پیرامونشان ربوده می‌شوند؟ پس آیا به باطل باور دارند و نعمت خداوند را انکار می‌کنند؟» سوره عنکبوت، آیه ۶۷.
  36. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! این شهر را امن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستیدن بت‌ها دور بدار» سوره ابراهیم، آیه ۳۵.
  37. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، ص۲۸۹.
  38. محمود طالقانی، تفسیر پرتوی از قرآن قسمت دوم، ص۱۶۵.
  39. محمد تقی، شریعتی، تفسیر نوین، ص۲۴۰.
  40. شیخ فخر الدین طریحی، مجمع البحرین و مطلع النیرین، ص۲۰۸.
  41. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه ج۲۷، ص۱۴۰.
  42. عرب، محمد حسن، دانشنامه اماکن جغرافیایی قرآن مجید، ص ۱۷۷.