←مقدمه
(←مقدمه) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۴: | خط ۴: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
پس از [[کشته شدن عثمان]]، باقی مانده [[صحابه پیامبر]] در [[مدینه]] و نیز مسلمانانی که علیه [[عثمان]] دست به [[قیام]] زده بودند، یکپارچه در امر خلافت، به [[علی ابن ابیطالب]] {{ع}} روی آوردند. | |||
هم نحوه به خلافت رسیدن و هم [[میزان]] [[پایگاه مردمی]] [[امام علی]] {{ع}}، با دیگر [[خلفا]] متفاوت بود. چنانچه [[خلیفه اول]] با تبانی جمعی اندک در [[سقیفه]] به خلافت رسید. [[مورخان]] گفته اند: [[بیعت با ابوبکر]] در آغاز، ناگهانی و دو نفری انجام گرفت؛ یعنی [[عمر]] و [[ابوعبیده جراح]] با وی به عنوان [[خلیفه]] [[بیعت]] کردند و در همان سقیفه و جمع اندک [[مهاجر]] و [[انصار]]، او را معرفی کرده، خواستار بیعت شدند؛ عمر [[شمشیر]] خود را از نیام بیرون کشیده و در راه بازگشت از سقیفه، به هر کس میرسید از او میخواست که با [[ابوبکر]] به عنوان [[خلیفه پیامبر]] بیعت کند؛ در غیر این صورت، او را [[تهدید]] نموده و بدین گونه عدهای با رغبت و بسیاری از روی [[اکراه]] به بیعت با او تن دادند. عمر نیز با [[وصیت]] و [[نصب]] خلیفه اول در موقعیت خلافت قرار گرفت و همچنین عثمان با [[انتخاب]] شورای شش نفری خلافت، که نتیجه آن از قبل مشخص به نظر میرسید، بر [[مسند]] خلافت تکیه زد. | |||
اما پس از عثمان، جریان تعیین امر خلافت، شکل دیگری به خود گرفت. عموم [[مردم]] و [[صحابه]]، با رویگردانی از روند سابق، به شخصی روی آوردند که بیست و پنج سال از [[حق امامت]] [[مسلمین]] و [[خلافت رسول خدا]] [[محروم]] گردید؛ بیعتی پر [[شور]] و بیسابقه که برخاسته از نیاز عمومی به [[عصمت]]، [[عدالت]] و [[امانت]] بود، [[خلافت امام علی]] {{ع}}، مردمیترین [[حکومت]] است که در [[تاریخ]] [[خلافت اسلامی]]، شکل گرفت<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۹۹.</ref>. | |||
== درخواست پذیرش خلافت از امام علی == | |||
پس از کشته شدن [[عثمان]]، [[مردم]] سراغ [[امام علی]] رفته و با [[اصرار]]، ایشان به عنوان [[خلیفه]] [[مسلمانان]] [[انتخاب]] شدند. البته در این دوران که فقط حدود پنج سال ادامه یافت، جنگهای مهمی در تاریخ اسلام رخ داد که به نامهای [[ناکثین]]، [[قاسطین]] و [[مارقین]] معروف شدند. [[رسول خدا]] {{صل}} در زمان [[حیات]] خود [[شهادت امام علی]] {{ع}} را به [[دست]] شقیترین [[مردم]] یعنی [[ابن ملجم مرادی]] [[پیشبینی]] فرمودند که این مسئله جزء [[اخبار غیبی]] [[پیامبر]] به حساب میآید. [[رسول خدا]] {{صل}} در روایتی خطاب به [[امام علی]] {{ع}} فرمودند: "اولین [[شقی]] [[امت]] چه کسی است؟" [[امام علی]] {{ع}} گفت: "کسی که [[ناقه صالح]] را پی کرد ای [[رسول خدا]]". [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "درست گفتی؛ پس آخرین [[شقی]] [[امت]] چه کسی است؟" فرمود: "نمیدانم ای [[رسول خدا]]". حضرت فرمودند: "شقیترین آخرین کسی است که بر اینجای تو ضربه میزند و به فرق سر [[امام علی]] {{ع}} اشاره فرمودند"<ref>مجمع الزوائد، هیثمی، ج۹، ص۱۳۶؛ مسند أبی یعلی، ابویعلی موصلی، ج۱، ص۳۷۷؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج۱، ص۱۲۱؛ السیرة الحلبیه، حلبی، ج۲، ص۳۵۰.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابیطالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۰۹.</ref> | پس از کشته شدن [[عثمان]]، [[مردم]] سراغ [[امام علی]] رفته و با [[اصرار]]، ایشان به عنوان [[خلیفه]] [[مسلمانان]] [[انتخاب]] شدند. البته در این دوران که فقط حدود پنج سال ادامه یافت، جنگهای مهمی در تاریخ اسلام رخ داد که به نامهای [[ناکثین]]، [[قاسطین]] و [[مارقین]] معروف شدند. [[رسول خدا]] {{صل}} در زمان [[حیات]] خود [[شهادت امام علی]] {{ع}} را به [[دست]] شقیترین [[مردم]] یعنی [[ابن ملجم مرادی]] [[پیشبینی]] فرمودند که این مسئله جزء [[اخبار غیبی]] [[پیامبر]] به حساب میآید. [[رسول خدا]] {{صل}} در روایتی خطاب به [[امام علی]] {{ع}} فرمودند: "اولین [[شقی]] [[امت]] چه کسی است؟" [[امام علی]] {{ع}} گفت: "کسی که [[ناقه صالح]] را پی کرد ای [[رسول خدا]]". [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "درست گفتی؛ پس آخرین [[شقی]] [[امت]] چه کسی است؟" فرمود: "نمیدانم ای [[رسول خدا]]". حضرت فرمودند: "شقیترین آخرین کسی است که بر اینجای تو ضربه میزند و به فرق سر [[امام علی]] {{ع}} اشاره فرمودند"<ref>مجمع الزوائد، هیثمی، ج۹، ص۱۳۶؛ مسند أبی یعلی، ابویعلی موصلی، ج۱، ص۳۷۷؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج۱، ص۱۲۱؛ السیرة الحلبیه، حلبی، ج۲، ص۳۵۰.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابیطالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابیطالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۰۹.</ref> | ||