ثعلبة بن حاطب انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۱۲: خط ۱۲:
[[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} بین او و [[معتب بن حمراء]] از [[طایفه]] [[خزاعه]] [[پیمان برادری]] بست <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۴۶۰؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۱۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۱۹۸؛ جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۶۲۶.</ref>. وی یکی از [[صحابه]] معروف و از کسانی است که در [[جنگ بدر]] و [[أحد]] شرکت داشته است<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۰۹.</ref>.<ref>[[حسین مرادی|مرادی، حسین]]، [[ثعلبه بن حاطب (مقاله)|مقاله «ثعلبه بن حاطب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۹۶.</ref>
[[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} بین او و [[معتب بن حمراء]] از [[طایفه]] [[خزاعه]] [[پیمان برادری]] بست <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۴۶۰؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۱۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۱۹۸؛ جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ص۶۲۶.</ref>. وی یکی از [[صحابه]] معروف و از کسانی است که در [[جنگ بدر]] و [[أحد]] شرکت داشته است<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۰۹.</ref>.<ref>[[حسین مرادی|مرادی، حسین]]، [[ثعلبه بن حاطب (مقاله)|مقاله «ثعلبه بن حاطب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۱۹۶.</ref>


==[[ثعلبه]]==
==ثعلبه==
یکی از [[انصار]] به نام «[[ثعلبة بن حاطب]]» [[مرد]] [[فقیری]] بود و مرتب به [[مسجد پیامبر]]{{صل}} می‌آمد [[اصرار]] داشت که [[پیامبر]]{{صل}} [[دعا]] کند تا [[خداوند]] [[مال]] فراوانی به او بدهد!، [[پیغمبر]] به او فرمود: «مقدار کمی که حقش را بتوانی ادا کنی، بهتر از مقدار زیادی است که [[توانایی]] اداء حقش را نداشته باشی» آیا بهتر نیست که تو به [[پیامبر خدا]] [[تأسی]] جوئی و به [[زندگی]] ساده‌ای بسازی، ولی ثعلبه دست‌بردار نبود، و سرانجام به پیامبر{{صل}} عرض کرد به خدایی که تو را به [[حق]] فرستاده [[سوگند]] یاد می‌کنم، اگر خداوند ثروتی به من [[عنایت]] کند تمام [[حقوق]] آن را می‌پردازم، پیامبر{{صل}} برای او دعا کرد.
یکی از [[انصار]] به نام «[[ثعلبة بن حاطب]]» [[مرد]] [[فقیری]] بود و مرتب به [[مسجد پیامبر]]{{صل}} می‌آمد [[اصرار]] داشت که [[پیامبر]]{{صل}} [[دعا]] کند تا [[خداوند]] [[مال]] فراوانی به او بدهد!، [[پیغمبر]] به او فرمود: «مقدار کمی که حقش را بتوانی ادا کنی، بهتر از مقدار زیادی است که [[توانایی]] اداء حقش را نداشته باشی» آیا بهتر نیست که تو به [[پیامبر خدا]] [[تأسی]] جوئی و به [[زندگی]] ساده‌ای بسازی، ولی ثعلبه دست‌بردار نبود، و سرانجام به پیامبر{{صل}} عرض کرد به خدایی که تو را به [[حق]] فرستاده [[سوگند]] یاد می‌کنم، اگر خداوند ثروتی به من [[عنایت]] کند تمام [[حقوق]] آن را می‌پردازم، پیامبر{{صل}} برای او دعا کرد.
چیزی نگذشت که طبق روایتی پسر عموی [[ثروتمندی]] داشت از [[دنیا]] رفت و [[ثروت]] سرشاری به او رسید، و طبق [[روایت]] دیگری گوسفندی خرید و بزودی زاد و ولد کرد، آنچنان که نگاهداری آنها در [[مدینه]] ممکن نبود، ناچار به آبادی‌های اطراف مدینه روی آورد و آنچنان مشغول و سرگرم [[زندگی مادی]] شد که در [[جماعت]] و حتی [[نماز جمعه]] نیز شرکت نمی‌کرد.
چیزی نگذشت که طبق روایتی پسر عموی [[ثروتمندی]] داشت از [[دنیا]] رفت و [[ثروت]] سرشاری به او رسید، و طبق [[روایت]] دیگری گوسفندی خرید و بزودی زاد و ولد کرد، آنچنان که نگاهداری آنها در [[مدینه]] ممکن نبود، ناچار به آبادی‌های اطراف مدینه روی آورد و آنچنان مشغول و سرگرم [[زندگی مادی]] شد که در [[جماعت]] و حتی [[نماز جمعه]] نیز شرکت نمی‌کرد.
۷۳٬۴۱۵

ویرایش