اصول نظام سیاسی اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'شایسته سالاری' به 'شایسته‌سالاری')
 
(۴۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{نبوت}}
{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{مدخل مرتبط
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = نظام سیاسی اسلام
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = اصول نظام سیاسی اسلام
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اصول نظام سیاسی اسلام در حدیث]] | [[اصول نظام سیاسی اسلام در فقه سیاسی]] | [[اصول نظام سیاسی اسلام در کلام اسلامی]]</div>
| مداخل مرتبط =  
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اصول نظام سیاسی اسلام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
}}
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
'''نظام سیاسی اسلام'''، برای دستیابی به اهداف و آرمان‌های متعالی، [[انسانی]] و [[الهی]] خود، [[سیر]] خاصی را دنبال می‌کند و حرکت خویش را بر پایه‌ها و اصولی بنیاد می‌نهد که نتیجه طبیعی و منطقی آن، ایجاد زمینه و فراهم‌سازی بستری است که به تحقق هدف‌های موردنظر می‌انجامد. برخی از مهمترین اصول عبارت‌اند از: [[کرامت انسانی]]؛ [[قانون‌مداری]]؛ [[شایسته‌سالاری]]؛ [[اصالت خدمت]]؛ [[جاودانگی و جهان‌شمولی]].


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[نظام سیاسی اسلام]]، برای دستیابی به اهداف و آرمان‌های متعالی، [[انسانی]] و [[الهی]] خود، [[سیر]] خاصی را دنبال می‌کند و حرکت خویش را بر پایه‌ها و اصولی بنیاد می‌نهد که نتیجه طبیعی و منطقی آن، ایجاد زمینه و فراهم‌سازی بستری است که به تحقق هدف‌های موردنظر می‌انجامد. اصول نظام سیاسی اسلام، هر چند در متنی رسمی و به صورت مدون نیامده است؛ اما با تعمق و دقت در [[منابع اسلامی]] و [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]]، می‌توان مواردی را به عنوان اصول نظام سیاسی اسلام برشمرد؛ از جمله: [[امامت]] و [[رهبری]] مستمر، [[اجتهاد]] مستمر [[فقها]]، بهره‌مندی از [[علوم]] و تجارب پیشرفته بشری و توسعه آنها، [[نفی]] [[ستم‌گری]] و [[ستم‌پذیری]] و [[سلطه‌گری]] و سلطه‌پذیری، محو [[استبداد]] و [[خودکامگی]]، تأمین [[آزادی‌های فردی]] و [[اجتماعی]]، [[تحکیم]] بنیاد [[خانواده]]، افزایش [[مشارکت اجتماعی]] در [[اداره امور]]، عمومی کردن [[امر به معروف و نهی از منکر]]، تحکیم [[برادری]]، [[وحدت]] و [[تعاون]] عمومی بین همه [[مردم]]، [[اسلامی]] بودن [[قوانین]]، [[برنامه‌ریزی]] حمایتی در جهت زدودن [[فقر]] اجتماعی، و همچنین [[کرامت انسانی]]، [[قانون‌مداری]]، [[شایسته‌سالاری]]، اصالت [[خدمت]] و [[فراگیری]].
[[نظام سیاسی اسلام]]، برای دستیابی به اهداف و آرمان‌های متعالی، [[انسانی]] و [[الهی]] خود، [[سیر]] خاصی را دنبال می‌کند و حرکت خویش را بر پایه‌ها و اصولی بنیاد می‌نهد که نتیجه طبیعی و منطقی آن، ایجاد زمینه و فراهم‌سازی بستری است که به تحقق هدف‌های موردنظر می‌انجامد. اصول نظام سیاسی اسلام، هر چند در متنی رسمی و به صورت مدون نیامده است؛ اما با تعمق و دقت در [[منابع اسلامی]] و [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]]، می‌توان مواردی را به عنوان اصول نظام سیاسی اسلام برشمرد؛ از جمله: [[امامت]] و [[رهبری]] مستمر، [[اجتهاد]] مستمر [[فقها]]، بهره‌مندی از [[علوم]] و تجارب پیشرفته بشری و توسعه آنها، [[نفی]] [[ستم‌گری]] و [[ستم‌پذیری]] و [[سلطه‌گری]] و سلطه‌پذیری، محو [[استبداد]] و [[خودکامگی]]، تأمین [[آزادی‌های فردی]] و [[اجتماعی]]، [[تحکیم]] بنیاد [[خانواده]]، افزایش [[مشارکت اجتماعی]] در [[اداره امور]]، عمومی کردن [[امر به معروف و نهی از منکر]]، تحکیم [[برادری]]، [[وحدت]] و [[تعاون]] عمومی بین همه [[مردم]]، [[اسلامی]] بودن [[قوانین]]، [[برنامه‌ریزی]] حمایتی در جهت زدودن [[فقر]] اجتماعی، و همچنین [[کرامت انسانی]]، [[قانون‌مداری]]، [[شایسته‌سالاری]]، اصالت [[خدمت]] و فراگیری.
برخی از مهمترین اصول مذکور، در پنج محور زیر [[تبیین]] می‌شود:
برخی از مهمترین اصول مذکور، در پنج محور زیر تبیین می‌شود:


==کرامت انسانی==
== نخست: کرامت انسانی ==
[[اسلام]]، [[انسان]] را [[برترین]] [[آفریده]] و [[اشرف مخلوقات]] میداند؛ چنانچه [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}<ref>«و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref>.
{{اصلی|کرامت انسانی}}
قرآن کریم نمود [[عینی]] این [[برتری]]، یعنی [[تسلط]] بر سایر موجودات را در [[آیه]] دیگری به این شکل بیان فرموده است: {{متن قرآن|وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ}}<ref>«و آنچه را در آسمان‌ها و در زمین است که همه از اوست برای شما رام کرد» سوره جاثیه، آیه ۱۳.</ref>.
وقتی [[انسان]] صاحب [[کرامت]] است، [[شایستگی]] [[پیوند با خدا]] و [[افتخار]] [[بندگی]] او را دارد و آنگاه که کرامت و [[عزت]] خویش را نادیده گرفت، در [[اسارت]] و بندگی غیر [[خدا]] گرفتار می‌شود؛ چنانچه [[فرعون]] در ابتدا [[قوم]] خود را [[تحقیر]] کرده، عزت و [[کرامت انسانی]] آنها را زیر پا نهاد. پس از آن، ایشان را در بند [[طاعت]] و بندگی خود درآورد؛ چنانچه در [[قرآن]] می‌خوانیم: {{متن قرآن|فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ}}<ref>«آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد) و آنان از او فرمان بردند زیرا آنان قومی بزهکار بودند» سوره زخرف، آیه ۵۴.</ref>.


یکی از نمودهای کرامت انسانی، [[آزادی]] اوست که [[معارف دینی]] نیز توجه فراوانی به این معنا دارد، [[پیامبر]] آمده است تا [[انسان‌ها]] را [[آزاد]] کند، از اسارت و بندگی غیر خدا برهاند و از [[فیض]] [[هدایت]] و [[سرپرستی]] [[ربوبی]] بهره‌مند سازد؛ چنانچه قرآن می‌فرماید: {{متن قرآن|وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ}}<ref>«و بار (تکلیف)‌های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>؛ و [[امام علی]]{{ع}} در [[وصیت]] به فرزند بزرگوارش می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ لَا تَكُنْ‏ عَبْدَ غَيْرِكَ‏ وَ قَدْ جَعَلَكَ‏ اللَّهُ‏ حُرّاً}}<ref>فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه ۳۱، ص۹۲۰.</ref>؛ و [[بنده]] دیگری مباش؛ در حالی که [[خداوند]] تو را آزاد [[آفریده]] است.
[[اسلام]]، [[انسان]] را [[برترین]] [[آفریده]] و اشرف مخلوقات می‌داند<ref>چنانچه [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا}}، «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.</ref>. وقتی [[انسان]] صاحب [[کرامت]] است، شایستگی پیوند با خدا و افتخار [[بندگی]] او را دارد. [[کرامت]] و [[عزت]] [[انسانی]] مبنای [[اخلاق اسلامی]] را شکل می‌دهد. [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} تلاش نمود تا [[جامعه اسلامی]] را از [[ذلت]] رهانیده و آنها را به عزت برساند<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۶۷؛ [[غلام رضا بهروز لک|بهروز لک، غلام رضا]]، [[اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام (مقاله)|مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]]، ص ۶۹.</ref>.
از همین رو [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]]، کرامت انسانی را در اصل دوم مورد تأکید قرار داده و کرامت و [[ارزش والای انسان]] و آزادی توأم با [[مسؤولیت]] او را تنها برای خدا می‌داند و در اصل سوم، تأمین آزادی‌های [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] در حدود [[قانون]] را از [[وظایف دولت اسلامی]] می‌داند.
[[صبغه]] مردمی و [[تکیه]] بر آرای عمومی در تصمیم‌گیری‌های [[نظام]] نیز [[الهام]] گرفته از [[ارزشمندی]] انسان در [[نظام سیاسی]] اجتماعی [[اسلام]] است که اصول متعددی از [[قانون اساسی]]؛ مانند: اصل ششم (تکیه بر آرای عمومی)، اصل هفتم (شوراها)، اصل سیزدهم ([[حقوق]] [[اقلیت]] ها)، به آن اشاره می‌کنند.


از جمله مسائلی که در مسیر [[بزرگداشت]] [[اسلام]] و [[نظام اسلامی]]، نسبت به [[حقوق انسان]] قابل ذکر است، [[مقام]] و منزلتی است که این [[مکتب]] برای [[زن]] قایل است.
== دوم: قانون‌مداری ==
اصولاً مسأله‌ای به نام زن که حکایت از ستمی [[تاریخی]] بر وی در طول اعصار و قرون متمادی، دارد یکی از معضلات اساسی [[بشر]] به شمار می‌رود. در میان مکتب‌ها، [[ادیان]] و فرهنگ‌های مختلف، عالی‌ترین و [[جامع‌ترین]] نسخه التیام‌بخش این درد تاریخی را، اسلام به [[بشریت]] داده است، مکاتبی بوده و هستند که داعیه [[حمایت]] از [[حقوق تضییع شده]] زن را دارند. اما به علت بشری بودن اهداف آنها و [[آلوده]] شدن به اغراض، [[منافع]] و [[هواهای نفسانی]]، تعدی‌های دیگر و بلکه نارواتری علیه زن صورت گرفته است. نمونه آن [[تمدن]] غربی است که به نام [[آزادی]]، زن را وسیله [[لذت‌جویی]] مردان قرار داده و به نام [[تساوی]] [[حقوق زن]] و مرد، رشته [[خانواده]] را از هم گسسته، زن را از داخل [[خانه]] به کارخانه‌ها کشانده و از او به عنوان کارگری رام و ارزان، بهره‌کشی [[اقتصادی]] می‌کند.
{{اصلی|قانون‌مداری}}
هر جامعه برای تنظیم و [[آراستگی]] امور خود، [[نیازمند]] [[قانون]] و مقرراتی است که اجرای آنها، رشد و توسعه جامعه را نتیجه بدهد. در جامعه‌ای که بر مدار [[عدالت]] می‌چرخد، از شاخص‌های اصلی آن تکیه بر قانون و قانون‌گرایی است. قانون‌مداری عملی را می‌توان در [[زندگی]] [[پیشوایان دینی]] به فراوانی [[مشاهده]] نمود<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷۰.</ref>.


اسلام، در زمانی که با آن به عنوان [[انسان]] [[درجه]] دوم و در ردیف حیوانات برخورد می‌شد، [[نجات]] و احیای حقوق او از برنامه‌های اساسی خود دانست و مرد و زن را در [[سیر]] [[عبودیت]] و کمال، یکسان مورد [[عنایت]] و خطاب قرار داد؛ چنانچه [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایسته‌ای کنند؛ و مؤمن باشند، بی‌گمان آنان را با زندگانی پاکیزه‌ای زنده می‌داریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref>. در این میان [[مظلومیت]] زن، او را بیشتر در [[معرض]] برخورداری از حمایت‌های اسلام قرار داده است. به فرموده [[امام راحل]]: “اسلام می‌خواهد که زن و مرد [[رشد]] داشته باشند. اسلام [[زن‌ها]] را نجات داده است از آن چیزهایی که در [[جاهلیت]] بود. آن قدری که [[اسلام]] به [[زن]] [[خدمت]] کرده است، [[خدا]] می‌داند به [[مرد]] خدمت نکرده است”<ref>صحیفه نور، ج۳، ص۸۲.</ref>.
بقای هر [[حکومت]] و [[اصلاح]] امور هر جامعه‌ای، بدون پایبندی [[مردم]] به قوانین و مقررات، امکان‌پذیر نیست. پایه [[نظم]] و [[امنیت]] و جریان صحیح امور و ایجاد شرایط مناسب برای تأمین [[حقوق]] و [[مصالح مردم]]، بر [[قانون]] [[استوار]] است و قانون، تا زمانی که به [[اجرا]] در نیاید و همگان بدان پایبند نباشند، صِرف وضع و تصویب آن، اثری ندارد<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۳۳.</ref>.
در [[روایات]] منسوب به [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} نیز، نگرش تکریمی اسلام به زن آشکارا [[سند]] [[عزت]] و [[ارزشمندی]] زن است؛ چنانچه [[رسول خدا]] فرمود: “بهترین فرزندانتان [[دختران]] شما هستند”<ref>بحارالانوار، ج۲۳، ص۱۱۳.</ref>.
و [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ خَيْرٌ مِنْ‏ أَلْفِ‏ رَجُلٍ‏ غَيْرِ صَالِحٍ‏}}؛ زن [[درستکار]] و صالحه [[برتر]] از هزار مرد [[ناصالح]] است<ref>الغدیر، ج۲، ص۳۱۲.</ref>.


و در جایی دیگر سخنی دارد که جا دارد، [[زنان]] به خود [[افتخار]] نموده و با زمینه‌هایی که [[خداوند]] در اختیارشان نهاده است، بیشترین بهره را ببرند آن [[حضرت]] می‌فرمایند: {{متن حدیث|أَكْثَرُ الْخَيْرِ فِي‏ النِّسَاءِ}}<ref>وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۱۱.</ref>: بیشترین خوبی در زنان است.
== سوم: شایسته‌سالاری ==
هر چند که [[تبلیغات]] [[دشمنان اسلام]] و شبهاتی که مغرضین و منحرفین کم اطلاع از اسلام، در مسأله زنان رواج می‌دهند بسیار زیاد است؛ اما “زن، بزرگی ویژه‌ای در [[جامعه]] دارد که اگر برتر از مرد نباشد، کمتر نیست”<ref>صحیفه نور، ج۴، ص۲۰۱.</ref>. اسلام بدون توجه به جنسیت، مرد و زن را به عنوان نوع [[بشر]] [[هدف]] [[دعوت انبیا]] قرار داده و [[رشد]] و تعالی آنها را دنبال می‌کند. “اسلام طرفدار [[تکامل]] بشر است، برای اسلام جنس مرد و زن مطرح نیست، یک جا سخن از مرد گفته می‌شود و یک جا از زن، یک جا از مرد [[تجلیل]] می‌شود و یک جا از زن؛ زیرا اینها دو بخش یک پیکره بشر هستند”<ref>رهبر معظم انقلاب، آیت‌الله سید علی حسینی خامنه‌ای، کیهان، ۳۰ / ۷ / ۷۶.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۶۷.</ref>
{{اصلی|شایسته‌سالاری}}
در یک [[جامعه]] و [[نظام]] سالم، کسانی می‌توانند عهده‌دار مسؤولیت‌های اجتماعی و سرپرستی امور شوند که صلاحیت و [[شایستگی]] لازم برای [[تصدی]] آن [[مسؤولیت]] را دارا باشند. [[شایسته‌سالاری]]، یا رعایت صلاحیت و اهلیت در [[تصدی]] [[مناصب]] [[حکومتی]]، یک اصل [[عقلی]] است و هر جامعه‌ای که به دنبال تأمین [[خوشبختی]] و [[سعادت]] باشد از این قاعده [[پیروی]] می‌کند<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷۱.</ref>.


==[[قانون‌مداری]]==
== چهارم: اصالت خدمت ==
هر جامعه برای تنظیم و [[آراستگی]] امور خود، [[نیازمند]] [[قانون]] و مقرراتی است که اجرای آنها، رشد و توسعه جامعه را نتیجه بدهد.
{{اصلی|اصالت خدمت}}
در جامعه‌ای که بر مدار [[عدالت]] می‌چرخد، از شاخص‌های اصلی آن [[تکیه]] بر قانون و قانون‌گرایی است. معنای صریح و روشن قانون‌گرایی در [[نظام اسلامی]] را می‌توان از [[کلام]] معمار [[انقلاب اسلامی]]، [[امام]]، دریافت؛ چنانکه می‌فرماید: “در [[اسلام]] [[قانون]] [[حکومت]] می‌کند، [[پیغمبر اکرم]] هم تابع قانون بود، تابع [[قانون الهی]]، نمی‌توانست [[تخلف]] بکند”<ref>صحیفه نور، ج۱۰، ص۲۹.</ref>.
در [[اسلام]]، [[قدرت]] و حکومت مقصد نهایی نیست، بلکه ابزاری است؛ جهت تحقق هدف‌های والا و اصیل. حکومت و قدرت با جهت‌گیری [[اصلاح]] و خدمت‌رسانی به [[بشریت]] مدّ نظر انبیا و [[اولیای الهی]] است<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷۳.</ref>.
همچنین با تأکید بر مساوی بودن همه اقشار در برابر قانون می‌فرماید: “قانون که همه بدون استثنا بایستی از آن [[پیروی]] و [[تبعیت]] کنند، [[حکم الهی]] برای [[رئیس]] و مرئوس متبع است، یگانه [[حکم]] و قانونی که برای [[مردم]] متبع و لازم‌الاجرا است، همان حکم و قانون خداست”<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۳۴.</ref>.
[[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]]، به عنوان [[میثاق]] ملی ۔ [[اسلامی]] مردم [[مسلمان]] [[ایران]] - که نشأت‌گرفته از [[منابع اسلامی]] بوده و توسط [[فقها]] و [[اندیشمندان]] اسلامی گرانقدری تنظیم شده است- نیز به [[تساوی]] همگان در برابر قانون اشاره کرده و خاطر نشان می‌سازد که: “مردم ایران از هر [[قوم]] و [[قبیله]] که باشند، از [[حقوق]] مساوی برخوردارند و رنگ و نژاد، [[زبان]] و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد شد”<ref>قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل نوزدهم.</ref>.
در اصل دیگری، تساوی جنس [[زن]] و مرد در مقابل قانون را این‌گونه بیان می‌کند: “همه افراد [[ملت]]، اعم از زن و مرد، یکسان در [[حمایت]] قانون قرار دارند و از همه [[حقوق انسانی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] با رعایت [[موازین]] اسلام برخوردارند”<ref>قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل بیستم.</ref>.


[[قانون‌مداری]] عملی را می‌توان در [[زندگی]] [[پیشوایان دینی]] به فراوانی [[مشاهده]] نمود؛ چنانچه [[سیره]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} شواهد زیادی از تساوی [[آحاد]] [[جامعه]] در پیشگاه قانون به ما معرفی می‌کند<ref>مواردی که [[رسول خدا]]{{صل}} و امیرالمؤمنین{{ع}} خود و کسان خود را در برابر قانون یکسان دیده‌اند، فراوانند؛
== پنجم: جاودانگی و جهان‌شمولی ==
از جمله:
{{اصلی|جاودانگی اسلام}}
# [[ابی العاص]] (شوهر [[زینب]] [[دختر رسول خدا]]) در [[جنگ بدر]]، [[اسیر]] [[مسلمانان]] گردید. [[قریش]] برای [[آزادی]] [[اسیران]] اموالی فرستادند که در میان آن گردنبندی بود که زینب برای آزادی شوهرش فرستاده بود. این گردنبند از [[خدیجه]]، [[همسر]] [[وفادار]] [[پیامبر]]{{صل}} بود که برای جهاز دخترش داده بود. [[رسول خدا]] با دیدن گردنبند سخت متأثر شد. به [[مسلمانان]] فرمود: این گردنبند دختر من است که برای فدیه شوهرش فرستاده، اگر خواستید از [[حق]] خود درگذرید و فدیه را برگردانید و [[اسیر]] را [[آزاد]] نمایید. مسلمانان به [[اختیار]] خود چنین کردند. [[رسول اکرم]]{{صل}}، مسلمانان را در [[مسجد]] جمع نموده، فرمود: هر کس از شما بر من حق و مظلمه‌ای دارد بایستد و حق خود را باز ستاند. مردی به نام “سوارة بن قیس” عرض کرد: در بازگشت از [[طائف]] بر شتر “غضباء” سوار بودی، خواستی تازیانه یا عصارا بر شتر بزنی، به شکم من اصابت کرد. همان تازیانه یا [[عصا]] را حاضر کردند و آن [[حضرت]] آماده [[قصاص]] گردید؛ ولی آن مرد از حق خود درگذشت و به جای قصاص بر [[بدن]] [[پیامبر]] بوسه زد.
ابعاد فراگیر زمانی، مکانی و [[انسانی]] [[نظام سیاسی اسلام]]، آن را از اختصاص به عصر و زمان و مکان خاص خارج نموده و آن را مکتبی حیات‌بخش برای همه [[بشریت]]، با هر رنگ و نژاد و زبان، قرار داده است. وقتی که اصل [[دعوت]] مطرح است، خطاب‌های [[قرآنی]] روی سخن خود را همه [[مردم]] (ناس) قرار می‌دهد: {{متن قرآن|قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ}}<ref>«بگو: ای مردم! جز این نیست که من برای شما بیم‌دهنده‌ای آشکارم» سوره حج، آیه ۴۹.</ref>. فراگیری به عنوان یک اصل، [[نظام سیاسی اسلام]] را از چارچوبه مرز جغرافیایی، [[نژادی]]، زبانی و حتی [[اعتقادی]] خاص فراتر برده، آن را آئینی تعریف می‌کند که [[قدرت]] ساماندهی بشریت را با [[تحمل]] تفاوت‌ها و [[اختلافات]] در [[سنت‌ها]] و آئین‌ها، دارد<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷۴.</ref>.
امیرالمؤمنین علی{{ع}} تقاضای برادرش [[عقیل]] را که یک صاع گندم از [[بیت‌المال]] بود، با نزدیک کردن قطعه آهنی تفتیده، رد نموده، فرمود: تو از یک قطعه آهنی تفتیده که دست [[انسان]] به [[شوخی]] آن را سرخ کرده، چنین می‌نالی؛ ولی مرا به سوی آتشی فرا می‌خوانی که [[غضب]] خدای [[جبار]] آن را برافروخته است؟
#واکنش [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} وقتی گردن‌بندی از بیت‌المال را به گردن یکی از دخترانش می‌بیند عبرت‌آموز ضابطه‌گرایان است: به [[نقل]] [[طبری]] با [[سلسله]] [[سند]] از [[ابن ابی رافع]] آن حضرت با [[مشاهده]] گردنبند فرمود: به [[خداوند]] [[سوگند]] دستش را [[قطع]] می‌کنم. ابن ابی رافع می‌گوید عرض کردم یا [[امیرالمؤمنین]]، به [[خدا]] سوگند من آن را به [[مسؤولیت]] خودم به گرن دختر [[برادر]] خود بسته‌ام. آن‌گاه حضرت آرام شد. </ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== پرسش مستقیم ==
* [[اصول نظام سیاسی اسلام چیست؟ (پرسش)]]


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1100672.jpg|22px]] [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|'''نظام سیاسی اسلام''']]
# [[پرونده:1100672.jpg|22px]] [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|'''نظام سیاسی اسلام''']]
# [[پرونده: 1100627.jpg|22px]] [[غلام رضا بهروز لک|بهروز لک، غلام رضا]]، [[اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام (مقاله)|مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|'''سیره سیاسی پیامبر اعظم''']]
# [[پرونده:1100625.jpg|22px]] [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''درسنامه فقه سیاسی''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس2}}
{{پانویس}}


[[رده:اصول نظام سیاسی اسلام]]
{{سیاست}}
[[رده:مدخل]]
{{حکومت}}
 
[[رده:نظام سیاسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۵

نظام سیاسی اسلام، برای دستیابی به اهداف و آرمان‌های متعالی، انسانی و الهی خود، سیر خاصی را دنبال می‌کند و حرکت خویش را بر پایه‌ها و اصولی بنیاد می‌نهد که نتیجه طبیعی و منطقی آن، ایجاد زمینه و فراهم‌سازی بستری است که به تحقق هدف‌های موردنظر می‌انجامد. برخی از مهمترین اصول عبارت‌اند از: کرامت انسانی؛ قانون‌مداری؛ شایسته‌سالاری؛ اصالت خدمت؛ جاودانگی و جهان‌شمولی.

مقدمه

نظام سیاسی اسلام، برای دستیابی به اهداف و آرمان‌های متعالی، انسانی و الهی خود، سیر خاصی را دنبال می‌کند و حرکت خویش را بر پایه‌ها و اصولی بنیاد می‌نهد که نتیجه طبیعی و منطقی آن، ایجاد زمینه و فراهم‌سازی بستری است که به تحقق هدف‌های موردنظر می‌انجامد. اصول نظام سیاسی اسلام، هر چند در متنی رسمی و به صورت مدون نیامده است؛ اما با تعمق و دقت در منابع اسلامی و قانون اساسی جمهوری اسلامی، می‌توان مواردی را به عنوان اصول نظام سیاسی اسلام برشمرد؛ از جمله: امامت و رهبری مستمر، اجتهاد مستمر فقها، بهره‌مندی از علوم و تجارب پیشرفته بشری و توسعه آنها، نفی ستم‌گری و ستم‌پذیری و سلطه‌گری و سلطه‌پذیری، محو استبداد و خودکامگی، تأمین آزادی‌های فردی و اجتماعی، تحکیم بنیاد خانواده، افزایش مشارکت اجتماعی در اداره امور، عمومی کردن امر به معروف و نهی از منکر، تحکیم برادری، وحدت و تعاون عمومی بین همه مردم، اسلامی بودن قوانین، برنامه‌ریزی حمایتی در جهت زدودن فقر اجتماعی، و همچنین کرامت انسانی، قانون‌مداری، شایسته‌سالاری، اصالت خدمت و فراگیری. برخی از مهمترین اصول مذکور، در پنج محور زیر تبیین می‌شود:

نخست: کرامت انسانی

اسلام، انسان را برترین آفریده و اشرف مخلوقات می‌داند[۱]. وقتی انسان صاحب کرامت است، شایستگی پیوند با خدا و افتخار بندگی او را دارد. کرامت و عزت انسانی مبنای اخلاق اسلامی را شکل می‌دهد. پیامبر گرامی اسلام (ص) تلاش نمود تا جامعه اسلامی را از ذلت رهانیده و آنها را به عزت برساند[۲].

دوم: قانون‌مداری

هر جامعه برای تنظیم و آراستگی امور خود، نیازمند قانون و مقرراتی است که اجرای آنها، رشد و توسعه جامعه را نتیجه بدهد. در جامعه‌ای که بر مدار عدالت می‌چرخد، از شاخص‌های اصلی آن تکیه بر قانون و قانون‌گرایی است. قانون‌مداری عملی را می‌توان در زندگی پیشوایان دینی به فراوانی مشاهده نمود[۳].

بقای هر حکومت و اصلاح امور هر جامعه‌ای، بدون پایبندی مردم به قوانین و مقررات، امکان‌پذیر نیست. پایه نظم و امنیت و جریان صحیح امور و ایجاد شرایط مناسب برای تأمین حقوق و مصالح مردم، بر قانون استوار است و قانون، تا زمانی که به اجرا در نیاید و همگان بدان پایبند نباشند، صِرف وضع و تصویب آن، اثری ندارد[۴].

سوم: شایسته‌سالاری

در یک جامعه و نظام سالم، کسانی می‌توانند عهده‌دار مسؤولیت‌های اجتماعی و سرپرستی امور شوند که صلاحیت و شایستگی لازم برای تصدی آن مسؤولیت را دارا باشند. شایسته‌سالاری، یا رعایت صلاحیت و اهلیت در تصدی مناصب حکومتی، یک اصل عقلی است و هر جامعه‌ای که به دنبال تأمین خوشبختی و سعادت باشد از این قاعده پیروی می‌کند[۵].

چهارم: اصالت خدمت

در اسلام، قدرت و حکومت مقصد نهایی نیست، بلکه ابزاری است؛ جهت تحقق هدف‌های والا و اصیل. حکومت و قدرت با جهت‌گیری اصلاح و خدمت‌رسانی به بشریت مدّ نظر انبیا و اولیای الهی است[۶].

پنجم: جاودانگی و جهان‌شمولی

ابعاد فراگیر زمانی، مکانی و انسانی نظام سیاسی اسلام، آن را از اختصاص به عصر و زمان و مکان خاص خارج نموده و آن را مکتبی حیات‌بخش برای همه بشریت، با هر رنگ و نژاد و زبان، قرار داده است. وقتی که اصل دعوت مطرح است، خطاب‌های قرآنی روی سخن خود را همه مردم (ناس) قرار می‌دهد: قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ[۷]. فراگیری به عنوان یک اصل، نظام سیاسی اسلام را از چارچوبه مرز جغرافیایی، نژادی، زبانی و حتی اعتقادی خاص فراتر برده، آن را آئینی تعریف می‌کند که قدرت ساماندهی بشریت را با تحمل تفاوت‌ها و اختلافات در سنت‌ها و آئین‌ها، دارد[۸].

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. چنانچه خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا، «و به راستی ما فرزندان آدم را ارجمند داشته‌ایم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب) سوار کرده‌ایم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی داده‌ایم و آنان را بر بسیاری از آنچه آفریده‌ایم، نیک برتری بخشیده‌ایم» سوره اسراء، آیه ۷۰.
  2. نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۱۶۷؛ بهروز لک، غلام رضا، مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»، سیره سیاسی پیامبر اعظم، ص ۶۹.
  3. نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۱۷۰.
  4. ورعی، سید جواد، درسنامه فقه سیاسی، ص ۱۳۳.
  5. نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۱۷۱.
  6. نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۱۷۳.
  7. «بگو: ای مردم! جز این نیست که من برای شما بیم‌دهنده‌ای آشکارم» سوره حج، آیه ۴۹.
  8. نصرتی، علی اصغر، نظام سیاسی اسلام، ص ۱۷۴.