ظلم‌ستیزی در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخل‌های وابسته به این بحث:</div>
| موضوع مرتبط = ظلم‌ستیزی
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ظلم‌ستیزی در قرآن]] - [[ظلم‌ستیزی در حدیث]] - [[ظلم‌ستیزی در نهج‌البلاغه]] - [[ظلم‌ستیزی در سیره پیامبران]] - [[ظلم‌ستیزی در معارف و سیره نبوی]] - [[ظلم‌ستیزی در معارف و سیره علوی]] - [[ظلم‌ستیزی در معارف و سیره سجادی]] - [[ظلم‌ستیزی در معارف دعا و زیارات]] - [[ظلم‌ستیزی در فقه سیاسی]] - [[ظلم‌ستیزی در اخلاق اسلامی]] - [[ظلم‌ستیزی در معارف مهدویت]] - [[ظلم‌ستیزی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[ظلم‌ستیزی از دیدگاه اهل سنت]]</div>
| عنوان مدخل  = ظلم‌ستیزی
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[ظلم‌ستیزی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| مداخل مرتبط = [[ظلم‌ستیزی در قرآن]] - [[ظلم‌ستیزی در سیره پیامبران]] - [[ظلم‌ستیزی در معارف و سیره نبوی]] - [[ظلم‌ستیزی در معارف و سیره فاطمی]] - [[ظلم‌ستیزی در معارف و سیره علوی]] - [[ظلم‌ستیزی در معارف و سیره سجادی]] - [[ظلم‌ستیزی در فقه سیاسی]] - [[ظلم‌ستیزی در معارف مهدویت]] - [[ظلم‌ستیزی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[ظلم‌ستیزی از دیدگاه اهل سنت]]
| پرسش مرتبط  =
}}


'''[[مبارزه با ظلم]]''' و [[ستم]] از محوری‌ترین اصول در حوزه [[فقه سیاسی]] محسوب می‌شود. [[ظلم‌ستیزی]] در [[نظام سیاسی]] [[شیعه]] به گونه‌ای است که علاوه بر ظلم نکردن و مظلوم واقع نشدن، [[ستیز با ظالم]] را نیز در برنامه‌های خود جهت تأمین [[عدالت]] قرار داده و علاوه بر اینکه [[ظلم به خود]] را بر نمی‌تابد، ظلم به [[برادران]] [[مسلمان]] را نیز مانند ظلم بر خود دانسته و [[ستیز با ظالمان]] را نیز خواستار شده است.  
'''[[مبارزه با ظلم]]''' و [[ستم]] از محوری‌ترین اصول در حوزه [[فقه سیاسی]] محسوب می‌شود. [[ظلم‌ستیزی]] در [[نظام سیاسی]] [[شیعه]] به گونه‌ای است که علاوه بر ظلم نکردن و مظلوم واقع نشدن، [[ستیز با ظالم]] را نیز در برنامه‌های خود جهت تأمین [[عدالت]] قرار داده و علاوه بر اینکه [[ظلم به خود]] را بر نمی‌تابد، ظلم به [[برادران]] [[مسلمان]] را نیز مانند ظلم بر خود دانسته و [[ستیز با ظالمان]] را نیز خواستار شده است.  


==مقدمه==
== مقدمه ==
نظام سیاسی شیعه به گونه‌ای است که علاوه بر ظلم نکردن و مظلوم واقع نشدن، [[ستیز با ظالم]] را نیز در برنامه‌های خود جهت [[تأمین عدالت]] قرار داده، بلکه علاوه بر اینکه [[ظلم به خود]] را بر نمی‌تابد، ظلم به [[برادران]] [[مسلمان]] را نیز مانند ظلم بر خود دانسته و [[ستیز با ظالمان]] را نیز خواستار شده است.  
نظام سیاسی شیعه به گونه‌ای است که علاوه بر ظلم نکردن و مظلوم واقع نشدن، [[ستیز با ظالم]] را نیز در برنامه‌های خود جهت [[تأمین عدالت]] قرار داده، بلکه علاوه بر اینکه [[ظلم به خود]] را بر نمی‌تابد، ظلم به [[برادران]] [[مسلمان]] را نیز مانند ظلم بر خود دانسته و [[ستیز با ظالمان]] را نیز خواستار شده است.  


در همین زمینه [[امام خمینی]] از یک سو، خود را [[مخالف]] با کشورهایی که ظلم را پیشه خود کرده‌اند دانسته: "ما با هر کشوری که بخواهد ظلم کند مخالفیم. حال این [[کشور]] چه در [[غرب]] باشد و چه در [[شرق]]"<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۲۹۵.</ref> و در سوی دیگر [[دولت اسلامی]] را [[دشمن]] دولت‌های ظالم (اعم از اینکه به دولت اسلامی ظلم کرده و یا اینکه سایر [[مسلمانان]] را مورد [[ظلم و ستم]] قرار داده باشند)، معرفی کرده است: "ما با کشورها مخالفتی نداریم، ما با دولت‌هایی که ظالم هستند، چه به ما ظلم کرده باشند و چه به برادران مسلمان ما ظلم کرده باشند و بکنند، با آنها دشمن هستیم"<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۳۴۶.</ref>.<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۳۲.</ref>
در همین زمینه [[امام خمینی]] از یک سو، خود را [[مخالف]] با کشورهایی که ظلم را پیشه خود کرده‌اند دانسته: "ما با هر کشوری که بخواهد ظلم کند مخالفیم. حال این [[کشور]] چه در [[غرب]] باشد و چه در [[شرق]]"<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۲۹۵.</ref> و در سوی دیگر [[دولت اسلامی]] را [[دشمن]] دولت‌های ظالم (اعم از اینکه به دولت اسلامی ظلم کرده و یا اینکه سایر [[مسلمانان]] را مورد [[ظلم و ستم]] قرار داده باشند)، معرفی کرده است: "ما با کشورها مخالفتی نداریم، ما با دولت‌هایی که ظالم هستند، چه به ما ظلم کرده باشند و چه به برادران مسلمان ما ظلم کرده باشند و بکنند، با آنها دشمن هستیم"<ref>صحیفه امام، ج۵، ص۳۴۶.</ref>.<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۳۲.</ref>


==[[ظلم‌ستیزی]] از [[اهداف بعثت انبیا]]==
== [[ظلم‌ستیزی]] از [[اهداف بعثت انبیا]] ==
[[مبارزه با ظلم]] و [[ستم]] که از محوری‌ترین اصول در حوزه [[فقه سیاسی]] محسوب می‌شود، به [[دین اسلام]] و [[فقه شیعه]] اختصاص نداشته، بلکه [[هدف از بعثت انبیا]] بوده و از این رو [[سیره انبیا]] و [[اولیای الهی]] بوده و [[منطق]] تمام کسانی است که سر در گرو [[وحی الهی]] نهاده و [[توحید]] و [[سعادت]] را سرلوحه کار خود قرار داده بودند، بوده و لذا بنا به [[شهادت]] [[تاریخ]]، بسیاری از [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] در سایه این کار به شهادت رسیده و یا درد و رنج‌های بسیار را [[تحمل]] کرده‌اند: "[[پیغمبر]] هم [[شهید]] داد، [[انبیا]] هم همین طور. [[سیره انبیا]] بر این معنا بوده است، [[سیره]] بزرگان بر این معنا بوده است که معارضه می‌کردند با [[طاغوت]] ولو اینکه [[زمین]] بخورند، ولو اینکه کشته بشوند ولو کشته بدهند، [[ارزش]] دارد که [[انسان]] در مقابل [[ظلم]] بایستد، در مقابل [[ظالم]] بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند و نگذارد این [[قدر]] ظلم زیاد بشود"<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۲۶۹.</ref>.<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۳۲.</ref>
[[مبارزه با ظلم]] و [[ستم]] که از محوری‌ترین اصول در حوزه [[فقه سیاسی]] محسوب می‌شود، به [[دین اسلام]] و [[فقه شیعه]] اختصاص نداشته، بلکه [[هدف از بعثت انبیا]] بوده و از این رو [[سیره انبیا]] و [[اولیای الهی]] بوده و [[منطق]] تمام کسانی است که سر در گرو [[وحی الهی]] نهاده و [[توحید]] و [[سعادت]] را سرلوحه کار خود قرار داده بودند، بوده و لذا بنا به [[شهادت]] [[تاریخ]]، بسیاری از [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]] در سایه این کار به شهادت رسیده و یا درد و رنج‌های بسیار را [[تحمل]] کرده‌اند: "[[پیغمبر]] هم [[شهید]] داد، [[انبیا]] هم همین طور. [[سیره انبیا]] بر این معنا بوده است، [[سیره]] بزرگان بر این معنا بوده است که معارضه می‌کردند با [[طاغوت]] ولو اینکه [[زمین]] بخورند، ولو اینکه کشته بشوند ولو کشته بدهند، [[ارزش]] دارد که [[انسان]] در مقابل [[ظلم]] بایستد، در مقابل [[ظالم]] بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند و نگذارد این [[قدر]] ظلم زیاد بشود"<ref>صحیفه امام، ج۱۸، ص۲۶۹.</ref>.<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۳۲.</ref>


==[[ظلم‌ستیزی]] [[وظیفه]] تمام [[مردم]]==
== [[ظلم‌ستیزی]] [[وظیفه]] تمام [[مردم]] ==
جدا از پیامبران و اولیای الهی که سردمدار [[مبارزه با ظلم]] و ستم‌های فردی و [[اجتماعی]] و در حدّ کلان، [[حاکمان ظالم]] بودند، این [[وظیفه]] از سوی آنان به [[مردم]] نیز [[القا]] شده بلکه پیامبران، جز با کمک و [[همراهی]] مردم [[قادر]] به مبارزه با ظلم نخواهند بود. مبارزه با ظلم و [[فساد]] علاوه بر فرهیختگان [[جامعه]]، وظیفه مردم نیز بوده و این امر به عنوان تکلیفی بر آنان واجب است: "مسأله اساسی، [[عصیان]] و [[قیام]] همه مردم بر ضد ستمگرانی است که بدان‌ها [[ستم]] می‌کنند"<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۳۷۲.</ref>.<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۳۲.</ref>
جدا از پیامبران و اولیای الهی که سردمدار [[مبارزه با ظلم]] و ستم‌های فردی و [[اجتماعی]] و در حدّ کلان، [[حاکمان ظالم]] بودند، این [[وظیفه]] از سوی آنان به [[مردم]] نیز [[القا]] شده بلکه پیامبران، جز با کمک و [[همراهی]] مردم [[قادر]] به مبارزه با ظلم نخواهند بود. مبارزه با ظلم و [[فساد]] علاوه بر فرهیختگان [[جامعه]]، وظیفه مردم نیز بوده و این امر به عنوان تکلیفی بر آنان واجب است: "مسأله اساسی، [[عصیان]] و [[قیام]] همه مردم بر ضد ستمگرانی است که بدان‌ها [[ستم]] می‌کنند"<ref>صحیفه امام، ج۳، ص۳۷۲.</ref>.<ref>[[سید سجاد ایزدهی|ایزدهی، سید سجاد]]، [[فقه سیاسی امام خمینی (کتاب)|فقه سیاسی امام خمینی]]، ص ۱۳۲.</ref>


==[[دلایل]] [[مبارزه با ظالم]]==
== [[دلایل]] [[مبارزه با ظالم]] ==
براساس [[فقه شیعه]]، به چند [[دلیل]] باید با [[منطق]] [[سلطه]] [[مبارزه]] کرد:  
براساس [[فقه شیعه]]، به چند [[دلیل]] باید با [[منطق]] [[سلطه]] [[مبارزه]] کرد:  
#نخست بحث [[نفی سبیل]] است که بر اساس [[آیات قرآن]] [[خداوند]] هیچ [[برتری]] برای [[نظام]] [[کفر]] و [[سلطه]] قرار نداده<ref>{{متن قرآن|لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}«هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref> و [[مسلمانان]] باید [[مبارزه]] کنند و [[تسلیم]] نشوند؛ زیرا در [[روایت]] است که [[اسلام]]، متعالی است و نظامی بالاتر از آن نباید وجود داشته باشد<ref>{{متن حدیث|الإسلام يعلو و لا يعلى عليه}}؛ من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص: 334.</ref>. قاعده مفصلی در [[فقه شیعه]] برای این مهم وجود دارد؛ به عنوان مثال در حوزه رفتارهای فردی گفته می‌شود در [[بلاد اسلامی]] ساختمان غیرمسلمانان نباید بلندتر از ساختمان [[مسلمانان]] باشد، یا [[زن]] [[مسلمان]] مجاز به [[ازدواج]] با مرد [[کافر]] نیست. در عرصه‌های [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] مهم‌ترین مصداق، آن است که آنها نباید [[تصمیم]] گیرنده و [[حاکم]] [[کشورهای اسلامی]] باشند یا قراردادی میان بلاد [[کفر]] و بلاد [[اسلام]] بسته شود که موجب [[سلطه]] غیرمسلمانان شود. یا اگر کشورهای [[کفر]] به [[کشورهای اسلامی]] حمله کردند باید [[مقاومت]] شود و این [[منطق]] [[مسلم]] [[فقه شیعه]] است و همه [[فقها]] پای آن ایستاده‌اند. از طرف دیگر چون [[عدالت]] [[منطق]] [[فقه شیعه]] است و هر چه با آن منافات داشته باشد، قابل [[پذیرش]] نیست؛ بنابراین، [[دین اسلام]] به ویژه [[فقه شیعه]] قواعدی دارد که بر [[ظلم ستیزی]] تاکید می‌کند و در این دایره حتی به غیرمسلمانان هم نظر دارد، یعنی نه [[انسان]] باید [[ظلم]] کند نه مورد [[ظلم]] قرار بگیرد.
# نخست بحث [[نفی سبیل]] است که بر اساس [[آیات قرآن]] [[خداوند]] هیچ [[برتری]] برای [[نظام]] [[کفر]] و [[سلطه]] قرار نداده<ref>{{متن قرآن|لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}«هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref> و [[مسلمانان]] باید [[مبارزه]] کنند و [[تسلیم]] نشوند؛ زیرا در [[روایت]] است که [[اسلام]]، متعالی است و نظامی بالاتر از آن نباید وجود داشته باشد<ref>{{متن حدیث|الإسلام يعلو و لا يعلى عليه}}؛ من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص: 334.</ref>. قاعده مفصلی در [[فقه شیعه]] برای این مهم وجود دارد؛ به عنوان مثال در حوزه رفتارهای فردی گفته می‌شود در [[بلاد اسلامی]] ساختمان غیرمسلمانان نباید بلندتر از ساختمان [[مسلمانان]] باشد، یا [[زن]] [[مسلمان]] مجاز به [[ازدواج]] با مرد [[کافر]] نیست. در عرصه‌های [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] مهم‌ترین مصداق، آن است که آنها نباید [[تصمیم]] گیرنده و [[حاکم]] [[کشورهای اسلامی]] باشند یا قراردادی میان بلاد [[کفر]] و [[بلاد اسلام]] بسته شود که موجب [[سلطه]] غیرمسلمانان شود. یا اگر کشورهای [[کفر]] به [[کشورهای اسلامی]] حمله کردند باید [[مقاومت]] شود و این [[منطق]] [[مسلم]] [[فقه شیعه]] است و همه [[فقها]] پای آن ایستاده‌اند. از طرف دیگر چون [[عدالت]] [[منطق]] [[فقه شیعه]] است و هر چه با آن منافات داشته باشد، قابل [[پذیرش]] نیست؛ بنابراین، [[دین اسلام]] به ویژه [[فقه شیعه]] قواعدی دارد که بر [[ظلم ستیزی]] تاکید می‌کند و در این دایره حتی به غیرمسلمانان هم نظر دارد، یعنی نه [[انسان]] باید [[ظلم]] کند نه مورد [[ظلم]] قرار بگیرد.
#حرمت [[پذیرش ظلم]]: در [[منطق]] [[فقه شیعه]] همان طور که انجام [[ظلم و ستم]]، [[حرام]] بوده و مورد [[نکوهش]] قرار می‌گیرد، [[پذیرش ظلم]] نیز به همان نسبت امری نکوهیده بوده و [[حرام]] محسوب می‌شود. این امر برآمده از [[وحی الهی]] و [[آیات شریفه قرآن]] است که می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}}<ref>«نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود» سوره بقره، آیه 279.</ref>.<ref> [[سید سجاد ایزدهی]]، [http://ijtihadnet.ir/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D9%82%D9%87-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%B8/].</ref>.
# حرمت [[پذیرش ظلم]]: در [[منطق]] [[فقه شیعه]] همان طور که انجام [[ظلم و ستم]]، [[حرام]] بوده و مورد [[نکوهش]] قرار می‌گیرد، [[پذیرش ظلم]] نیز به همان نسبت امری نکوهیده بوده و [[حرام]] محسوب می‌شود. این امر برآمده از [[وحی الهی]] و [[آیات شریفه قرآن]] است که می‌فرماید: {{متن قرآن|لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}}<ref>«نه ستم می‌ورزید و نه بر شما ستم می‌رود» سوره بقره، آیه 279.</ref>.<ref> [[سید سجاد ایزدهی]]، [http://ijtihadnet.ir/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D9%82%D9%87-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%B8/].</ref>.


==عدالت‌طلبی و ستیزه‌جویی==
== عدالت‌طلبی و ستیزه‌جویی ==
یکی از کلیدواژگان و راهبردهای اساسی [[عدالت]]، [[احساس مسئولیت]] [[انسان‌ها]] در برابر عدالت و تلاش برای رفع [[بی‌عدالتی]] و مطالبه آن از [[نظام سیاسی]] است که بخش عمده‌ای از این امر در رهگذر [[قیام]] در برابر [[ظلم]] و [[ستیزه‌جویی]] با [[ستم]] عملیاتی می‌شود. افراد هر [[جامعه]] اگر در مورد رویدادهای پیرامون خود، بیدادگری‌ها و ناعدالتی‌های آن، بی‌اعتنا باشند و خواهان از میان رفتن آن موقعیت و [[رسیدن به وضعیت مطلوب]] نباشند، سر در لاک خویش گذارند و مطالبه عدالت را از خواسته‌های خویش قرار ندهند، حرکت آن جامعه به سوی عدالت، کند خواهد شد. این امر در [[سرشت آدمی]] وجود دارد.
یکی از کلیدواژگان و راهبردهای اساسی [[عدالت]]، [[احساس مسئولیت]] [[انسان‌ها]] در برابر عدالت و تلاش برای رفع [[بی‌عدالتی]] و مطالبه آن از [[نظام سیاسی]] است که بخش عمده‌ای از این امر در رهگذر [[قیام]] در برابر [[ظلم]] و [[ستیزه‌جویی]] با [[ستم]] عملیاتی می‌شود. افراد هر [[جامعه]] اگر در مورد رویدادهای پیرامون خود، بیدادگری‌ها و ناعدالتی‌های آن، بی‌اعتنا باشند و خواهان از میان رفتن آن موقعیت و [[رسیدن به وضعیت مطلوب]] نباشند، سر در لاک خویش گذارند و مطالبه عدالت را از خواسته‌های خویش قرار ندهند، حرکت آن جامعه به سوی عدالت، کند خواهد شد. این امر در [[سرشت آدمی]] وجود دارد.


[[واقعیت]] آن است که [[گرایش]] متعالی به سوی عدالت و [[عدالت‌خواهی]]، از [[ویژگی‌های فطری]] و غیر اکتسابی در نهاد [[انسان]] است که امری غیرتقلیدی، همگانی، فراگیر، [[جهان‌شمول]] و به دور از [[خودمحوری]] و سودپرستی می‌باشد<ref>ر.ک: محمدحسین جمشیدی، نظریه عدالت، ص۲۲.</ref>.
[[واقعیت]] آن است که [[گرایش]] متعالی به سوی عدالت و [[عدالت‌خواهی]]، از [[ویژگی‌های فطری]] و غیر اکتسابی در نهاد [[انسان]] است که امری غیرتقلیدی، همگانی، فراگیر، [[جهان‌شمول]] و به دور از [[خودمحوری]] و سودپرستی می‌باشد<ref>ر. ک: محمدحسین جمشیدی، نظریه عدالت، ص۲۲.</ref>.


با این همه امکان دارد [[قدرتمندان]] یا فرایند حرکتی جامعه به گونه‌ای باشد که انسان را از خواسته‌های اصیل خویش دور سازد و به امور کم اهمیت، توجه کند، پس هماره باید خواستن برای [[دادگری]]، تکرار گردد و هشدار داده شود تا جامعه دچار [[رخوت]] و [[سستی]] نگردد.
با این همه امکان دارد [[قدرتمندان]] یا فرایند حرکتی جامعه به گونه‌ای باشد که انسان را از خواسته‌های اصیل خویش دور سازد و به امور کم اهمیت، توجه کند، پس هماره باید خواستن برای [[دادگری]]، تکرار گردد و هشدار داده شود تا جامعه دچار [[رخوت]] و [[سستی]] نگردد.


برای [[اجرای عدالت]] دو چیز لازم است: یکی [[بیداری]] [[شعور]] [[عامه]] به [[حفظ حقوق]] خود و [[ایمان]] به اینکه از حد [[الهی]] [[تجاوز]] نکنند و دیگری هم [[ایمان قوی]]<ref>ر.ک: مرتضی مطهری، بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی، ص۱۹.</ref>. آن بیداری، زمانی که فراگیر شود، افراد، در جست‌و‌جوی آن برپا می‌خیزند، لذا از ویژگی‌های حرکت [[رسولان الهی]] آن بوده است که [[مردم]] را در مورد وضعیت ناخوشایند جامعه موجود آنان [[آگاه]] می‌کردند، [[بی‌عدالتی‌ها]] را برای آنان بیان می‌داشتند و برای گذار جامعه از وضعیت موجود به [[وضعیت مطلوب]]، [[روشنگری]] می‌کردند و آن خواسته نهفته و خاموش آنان را بیدار می‌کردند؛ آن‌سان که [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، مردم را از جامعه ناعادلانه [[جاهلی]] به سوی جامعه [[نبوی]] [[هدایت‌گری]] کرد.
برای [[اجرای عدالت]] دو چیز لازم است: یکی [[بیداری]] [[شعور]] [[عامه]] به [[حفظ حقوق]] خود و [[ایمان]] به اینکه از حد [[الهی]] [[تجاوز]] نکنند و دیگری هم [[ایمان قوی]]<ref>ر. ک: مرتضی مطهری، بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی، ص۱۹.</ref>. آن بیداری، زمانی که فراگیر شود، افراد، در جست‌و‌جوی آن برپا می‌خیزند، لذا از ویژگی‌های حرکت [[رسولان الهی]] آن بوده است که [[مردم]] را در مورد وضعیت ناخوشایند جامعه موجود آنان [[آگاه]] می‌کردند، [[بی‌عدالتی‌ها]] را برای آنان بیان می‌داشتند و برای گذار جامعه از وضعیت موجود به [[وضعیت مطلوب]]، [[روشنگری]] می‌کردند و آن خواسته نهفته و خاموش آنان را بیدار می‌کردند؛ آن‌سان که [[پیامبر اسلام]] {{صل}}، مردم را از جامعه ناعادلانه [[جاهلی]] به سوی جامعه [[نبوی]] [[هدایت‌گری]] کرد.


[[قرآن کریم]] [[مسلمانان]] را به [[همیاری]] در [[کار نیک]]، [[احسان]] و عدم [[یاری]] در [[گناه]] امر می‌کند: {{متن قرآن|تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref> «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref>.
[[قرآن کریم]] [[مسلمانان]] را به [[همیاری]] در [[کار نیک]]، [[احسان]] و عدم [[یاری]] در [[گناه]] امر می‌کند: {{متن قرآن|تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}}<ref> «و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید» سوره مائده، آیه ۲.</ref>.
خط ۳۹: خط ۴۱:
قرآن کریم در آیات دیگر به [[صراحت]] بیان می‌کند: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref> «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>.
قرآن کریم در آیات دیگر به [[صراحت]] بیان می‌کند: {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}}<ref> «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>.


[[خداوند]] [[هدف]] از [[برانگیختن]] [[رسولان]] و فروفرستادن کتاب و [[میزان]] را [[قیام مردم به قسط]] می‌داند، تا آنان برپاخیزند و آن را در [[جامعه]] بر پا دارند و در [[اجتماعی]] عادلانه [[زندگی]] کنند، آن‌سان که انزال [[حدید]] نیز برای آن است تا بندگانش را در [[دفاع]] از [[جامعه صالح]] و گسترش کلمه [[حق]] در [[زمین]] بیازماید<ref>ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۷۱.</ref>. نکته جالب دیگر در جمله {{متن قرآن|لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}} این است که از «خودجوشی مردم»، سخن می‌گوید، نمی‌فرماید: هدف این بوده که [[انبیا]]، [[انسان‌ها]] را به [[اقامه قسط]] وادار کنند، بلکه می‌گوید: هدف این بوده که [[مردم]] مجری [[قسط و عدل]] باشند! آری، مهم این است که مردم، چنان ساخته شوند که [[مجری عدالت]] گردند و این راه را با پای خویش بپویند<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۳۷۲.</ref> و خود، آن را بجویند و بطلبند، بنابراین اولین گام [[برپایی عدالت]]، آن است که مردم، خواستار آن گردند، همه [[شهروندان]] آن را با همه وجود بخواهند.
[[خداوند]] [[هدف]] از [[برانگیختن]] [[رسولان]] و فروفرستادن کتاب و [[میزان]] را [[قیام مردم به قسط]] می‌داند، تا آنان برپاخیزند و آن را در [[جامعه]] بر پا دارند و در [[اجتماعی]] عادلانه [[زندگی]] کنند، آن‌سان که انزال [[حدید]] نیز برای آن است تا بندگانش را در [[دفاع]] از [[جامعه صالح]] و گسترش کلمه [[حق]] در [[زمین]] بیازماید<ref>ر. ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۷۱.</ref>. نکته جالب دیگر در جمله {{متن قرآن|لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}} این است که از «خودجوشی مردم»، سخن می‌گوید، نمی‌فرماید: هدف این بوده که [[انبیا]]، [[انسان‌ها]] را به [[اقامه قسط]] وادار کنند، بلکه می‌گوید: هدف این بوده که [[مردم]] مجری [[قسط و عدل]] باشند! آری، مهم این است که مردم، چنان ساخته شوند که [[مجری عدالت]] گردند و این راه را با پای خویش بپویند<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۳۷۲.</ref> و خود، آن را بجویند و بطلبند، بنابراین اولین گام [[برپایی عدالت]]، آن است که مردم، خواستار آن گردند، همه [[شهروندان]] آن را با همه وجود بخواهند.


همچنین خداوند در [[سوره نساء]] نیز تأکید می‌کند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ}}<ref> «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref>.
همچنین خداوند در [[سوره نساء]] نیز تأکید می‌کند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ}}<ref> «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref>.


به تعبیر [[سید قطب]]، [[قسط]] در این [[آیه]]، دربردارنده هر حال و مجالی می‌شود. [[قیام]] به قسطی که [[ستمگران]] را از [[گردن‌کشی]] و [[ستم]] در زمین باز می‌دارد و عهده‌دار [[عدل]] میان مردم می‌شود و حق هر کس را [[مسلمان]] یا غیر مسلمان، [[عطا]] می‌کند<ref>سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۲، ص۷۷۶.</ref>. آیه، همه [[مؤمنان]] را مورد خطاب قرار می‌دهد و از آنها می‌خواهد که [[منتظر]] دیگران نباشند تا برای آنان [[عدالت]] برپاکنند، بلکه تک‌تک آنان باید برای برپایی قسط قیام کنند و خود عدالت خواه باشند. [[علی]]{{ع}} در این‌باره حکمتی بیانگر دارد: {{متن حدیث|وَ مَا أَعْمَالُ‏ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍ‏... وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ}}<ref>«همه کارهای نیک و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهی از منکر، چون آب دهانی است در برابر دریای پر موج پهناور... و برتر از همه اینها سخن عدالت [خواهانه] است که پیش روی حاکمی ستمگر گویند.» نهج البلاغه، حکمت ۳۷۴.</ref>.
به تعبیر [[سید قطب]]، [[قسط]] در این [[آیه]]، دربردارنده هر حال و مجالی می‌شود. [[قیام]] به قسطی که [[ستمگران]] را از [[گردن‌کشی]] و [[ستم]] در زمین باز می‌دارد و عهده‌دار [[عدل]] میان مردم می‌شود و حق هر کس را [[مسلمان]] یا غیر مسلمان، [[عطا]] می‌کند<ref>سید قطب، فی ظلال القرآن، ج۲، ص۷۷۶.</ref>. آیه، همه [[مؤمنان]] را مورد خطاب قرار می‌دهد و از آنها می‌خواهد که [[منتظر]] دیگران نباشند تا برای آنان [[عدالت]] برپاکنند، بلکه تک‌تک آنان باید برای برپایی قسط قیام کنند و خود عدالت خواه باشند. [[علی]] {{ع}} در این‌باره حکمتی بیانگر دارد: {{متن حدیث|وَ مَا أَعْمَالُ‏ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍ‏... وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ}}<ref>«همه کارهای نیک و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهی از منکر، چون آب دهانی است در برابر دریای پر موج پهناور... و برتر از همه اینها سخن عدالت [خواهانه] است که پیش روی حاکمی ستمگر گویند.» نهج البلاغه، حکمت ۳۷۴.</ref>.


با این [[منطق]]، [[جامعه]] و [[شهروندان]] آن نه تنها بایدعادل باشند که امری مطلوب و البته غیر چالش‌زاست، بلکه آنان باید عدالت‌طلب نیز باشند که امری [[اجتماعی]] و چالش‌آفرین برای قدرت‌های مسلط و ناعادل و البته خاموشان، عافیت‌جویان و [[قاعدین]] است؛ لذا تعبیر [[قرآن]]، «اقامه قسط» و «برپایی عدالت» است که با مطالبه همراه است.
با این [[منطق]]، [[جامعه]] و [[شهروندان]] آن نه تنها بایدعادل باشند که امری مطلوب و البته غیر چالش‌زاست، بلکه آنان باید عدالت‌طلب نیز باشند که امری [[اجتماعی]] و چالش‌آفرین برای قدرت‌های مسلط و ناعادل و البته خاموشان، عافیت‌جویان و [[قاعدین]] است؛ لذا تعبیر [[قرآن]]، «اقامه قسط» و «برپایی عدالت» است که با مطالبه همراه است.
خط ۵۳: خط ۵۵:
پیش از هر امر، [[قرآن]] بیان می‌دارد که [[ظالمین]]، [[حق]] [[رهبری جامعه]] را ندارند و [[عهد]] و پیمانش به آنان نمی‌رسد: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.
پیش از هر امر، [[قرآن]] بیان می‌دارد که [[ظالمین]]، [[حق]] [[رهبری جامعه]] را ندارند و [[عهد]] و پیمانش به آنان نمی‌رسد: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.


«ظلم» در برابر [[عدل]] است و آن بنا به روایتی، سه گونه است: {{متن حدیث|الظلم ثلاثة: فظلم لا يغفره اللَّه و ظلم‏ يغفره‏ و ظلم لا يتركه، فأمّا الظّلم الّذي لا يغفره اللَّه فالشّرك قال اللَّه: {{متن قرآن|إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref> و أمّا الظّلم الّذي يغفره اللَّه فظلم العباد أنفسهم فيما بينهم و بين ربّهم و أمّا الظّلم الّذي لا يتركه اللَّه فظلم العباد بعضهم بعضا}}<ref>نهج الفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ح۱۹۲۴؛ شبیه این روایت از امام باقر{{ع}} نیز نقل شده است که در آخر روایت امام به حقوق و دیون افراد به گردن یکدیگر اشاره می‌کند: {{متن حدیث|فاما الذی لا یدعه فالمداینة بین العباد}} (ر.ک: عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۴، ص۲۰۰؛ ملامهدی نراقی جامع السعادات، ج۲، ص۱۷۰؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۳۰).</ref>؛ [[ظلم]] سه قسم است: آنکه [[خدا]] نمی‌آمرزد، آنکه می‌آمرزد و آنکه از آن نمی‌گذرد، اما ظلمی که خدا نمی‌آمرزد، [[شرک]] است، [[خداوند]] می‌فرماید: «به [[راستی]] که شرک، ستمی بزرگ است» و ستمی که خدا می‌آمرزد، ظلم [[بندگان]] به خود، میان خود و پروردگارشان است؛ اما ظلمی که خدا از آن نمی‌گذرد، [[ستم]] بندگان به یکدیگر است. این نوع سوم است که به عرصه [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] وارد می‌شود و دایره‌ای وسیع می‌یابد و لذا [[امام]] تعبیر فرمود به {{متن حدیث|لا یترکه}}؛ گویی خداوند در رسیدگی و [[داوری]] خویش و [[مجازات]] [[ستمگران]]، این نوع از ستم را رها نمی‌کند. آن‌سان که شرک نیز دارای ساحت‌هایی سیاسی ـ اجتماعی است.
«ظلم» در برابر [[عدل]] است و آن بنا به روایتی، سه گونه است: {{متن حدیث|الظلم ثلاثة: فظلم لا يغفره اللَّه و ظلم‏ يغفره‏ و ظلم لا يتركه، فأمّا الظّلم الّذي لا يغفره اللَّه فالشّرك قال اللَّه: {{متن قرآن|إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref> و أمّا الظّلم الّذي يغفره اللَّه فظلم العباد أنفسهم فيما بينهم و بين ربّهم و أمّا الظّلم الّذي لا يتركه اللَّه فظلم العباد بعضهم بعضا}}<ref>نهج الفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ح۱۹۲۴؛ شبیه این روایت از امام باقر {{ع}} نیز نقل شده است که در آخر روایت امام به حقوق و دیون افراد به گردن یکدیگر اشاره می‌کند: {{متن حدیث|فاما الذی لا یدعه فالمداینة بین العباد}} (ر. ک: عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج۴، ص۲۰۰؛ ملامهدی نراقی جامع السعادات، ج۲، ص۱۷۰؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۳۰).</ref>؛ [[ظلم]] سه قسم است: آنکه [[خدا]] نمی‌آمرزد، آنکه می‌آمرزد و آنکه از آن نمی‌گذرد، اما ظلمی که خدا نمی‌آمرزد، [[شرک]] است، [[خداوند]] می‌فرماید: «به [[راستی]] که شرک، ستمی بزرگ است» و ستمی که خدا می‌آمرزد، ظلم [[بندگان]] به خود، میان خود و پروردگارشان است؛ اما ظلمی که خدا از آن نمی‌گذرد، [[ستم]] بندگان به یکدیگر است. این نوع سوم است که به عرصه [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] وارد می‌شود و دایره‌ای وسیع می‌یابد و لذا [[امام]] تعبیر فرمود به {{متن حدیث|لا یترکه}}؛ گویی خداوند در رسیدگی و [[داوری]] خویش و [[مجازات]] [[ستمگران]]، این نوع از ستم را رها نمی‌کند. آن‌سان که شرک نیز دارای ساحت‌هایی سیاسی ـ اجتماعی است.


با توجه به همین امر، یکی از [[راهبردها]] و سیاست‌های کلان [[قرآن کریم]]، [[مبارزه با ظلم]] و [[ستیزه‌جویی]] با ستم است تا مسیر برای رسیدن به [[عدالت]]، فراهم شود، لذا با نگاهی واقع‌بینانه، آموزه‌ها و [[آیات]] این کتاب، [[مردم]] را به [[قیام]] در برابر [[ستمکاران]] [[تشویق]] و امر می‌کند، عدالت، [[نفی ظلم]] و [[ستمگری]] است و بدون براندازی آن، نمی‌توان [[امید]] به [[دادخواهی]] و [[عدالت‌گرایی]] داشت. به همین دلیل است که خداوند، هر گونه [[گرایش]] و [[تمایل]] به ظلم و [[ظالمان]] را [[نکوهش]] می‌کند و از آن [[نهی]]؛ از این‌رو می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۲۸۵-۲۹۲.</ref>
با توجه به همین امر، یکی از [[راهبردها]] و سیاست‌های کلان [[قرآن کریم]]، [[مبارزه با ظلم]] و [[ستیزه‌جویی]] با ستم است تا مسیر برای رسیدن به [[عدالت]]، فراهم شود، لذا با نگاهی واقع‌بینانه، آموزه‌ها و [[آیات]] این کتاب، [[مردم]] را به [[قیام]] در برابر [[ستمکاران]] [[تشویق]] و امر می‌کند، عدالت، [[نفی ظلم]] و [[ستمگری]] است و بدون براندازی آن، نمی‌توان [[امید]] به [[دادخواهی]] و [[عدالت‌گرایی]] داشت. به همین دلیل است که خداوند، هر گونه [[گرایش]] و [[تمایل]] به ظلم و [[ظالمان]] را [[نکوهش]] می‌کند و از آن [[نهی]]؛ از این‌رو می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۲۸۵-۲۹۲.</ref>


==[[دفاع از مظلوم]]==
== [[دفاع از مظلوم]] ==


==پرسش مستقیم==
== پرسش مستقیم ==
{{پرسش وابسته}}
{{پرسش وابسته}}
*[[نفی ظلم در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ (پرسش)]]
* [[نفی ظلم در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ (پرسش)]]
*[[عدالت‌طلبی و ستیزه‌جویی با ستم به عنوان یکی از راهبردهای فرهنگی عدالت سیاسی به چه معناست؟ (پرسش)]]
* [[عدالت‌طلبی و ستیزه‌جویی با ستم به عنوان یکی از راهبردهای فرهنگی عدالت سیاسی به چه معناست؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش وابسته}}
{{پایان پرسش وابسته}}


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌ وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
* [[ظلم]]
* [[ظلم]]
* [[اعتراض]]
* [[اعتراض]]
خط ۹۵: خط ۹۷:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:ظلم]]
[[رده:ظلم‌ستیزی در فقه سیاسی]]
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش