اندیشه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==اندیشه سیاسی و مفاهیم آن== درباره اندیشه سیاسی تعابیر و تفاسیر متعددی وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از: #توضیح عمل یا عملکرد حکومت‌ها است؛ # تفکر انسجام‌ی...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==[[اندیشه سیاسی]] و [[مفاهیم آن]]==
==اندیشه سیاسی و [[مفاهیم آن]]==
درباره اندیشه سیاسی تعابیر و [[تفاسیر]] متعددی وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
درباره اندیشه سیاسی تعابیر و [[تفاسیر]] متعددی وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
#توضیح عمل یا عملکرد [[حکومت‌ها]] است؛
#توضیح عمل یا عملکرد [[حکومت‌ها]] است؛
خط ۲۸: خط ۲۸:
#حداقل یک نظام سیاسی به طور عینی به عنوان [[نماینده]] اندیشه سیاسی قابل مطالعه و بررسی باشد<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۶ – ۲۷.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۷۷.</ref>
#حداقل یک نظام سیاسی به طور عینی به عنوان [[نماینده]] اندیشه سیاسی قابل مطالعه و بررسی باشد<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۶ – ۲۷.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۷۷.</ref>


==[[اندیشه سیاسی]] (و مشخصات کلی آن) در [[اسلام]]==
==اندیشه سیاسی (و مشخصات کلی آن) در [[اسلام]]==
# [[اندیشه سیاسی اسلام]] بنا به ماهیت خویش ایدئولوژیک و مبتنی بر [[جهان‌بینی توحیدی]] است؛ زیرا در اسلام هیچ اندیشه‌ای در هیچ زمینه‌ای قابل تفکیک از دیدگاه [[توحیدی]] نیست و اندیشه‌های [[اسلامی]] در تمامی زمینه‌ها بر پایه جهان‌بینی توحیدی است و تفکیک یک [[اندیشه]] ژرف از جهان‌بینی توحیدی در اسلام قابل قبول نیست؛
# [[اندیشه سیاسی اسلام]] بنا به ماهیت خویش ایدئولوژیک و مبتنی بر [[جهان‌بینی توحیدی]] است؛ زیرا در اسلام هیچ اندیشه‌ای در هیچ زمینه‌ای قابل تفکیک از دیدگاه [[توحیدی]] نیست و اندیشه‌های [[اسلامی]] در تمامی زمینه‌ها بر پایه جهان‌بینی توحیدی است و تفکیک یک [[اندیشه]] ژرف از جهان‌بینی توحیدی در اسلام قابل قبول نیست؛
# اندیشه سیاسی هنگامی قابل استناد به اسلام و قابل توصیف به اسلامی بودن است که از متون حاکی از [[وحی]] و [[رسالت]] اسلام یعنی [[کتاب و سنت]] استخراج شده و به آن دو قابل استناد باشد<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۵۷ – ۵۸.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۷۸.</ref>
# اندیشه سیاسی هنگامی قابل استناد به اسلام و قابل توصیف به اسلامی بودن است که از متون حاکی از [[وحی]] و [[رسالت]] اسلام یعنی [[کتاب و سنت]] استخراج شده و به آن دو قابل استناد باشد<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۵۷ – ۵۸.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۷۸.</ref>
خط ۵۰: خط ۵۰:
با استقرار [[نظام جمهوری اسلامی]] در [[ایران]] و تلاش آن برای حاکمیت‌بخشیدن به اندیشه اسلامی در صحنه [[اجتماعی]] - سیاسی، موضوع اندیشه سیاسی در اسلام از جایگاه ویژه‌ای برخوردار شد. مسائلی همچون «جمهوریت» و «اسلامیت» [[نظام]] و تئوریزه کردن نظام «[[مردم‌سالاری دینی]]» به عنوان الگوی [[نظام سیاسی]] در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]] نیازمند رسیدن به اجتماعی در حوزه اندیشه سیاسی است.
با استقرار [[نظام جمهوری اسلامی]] در [[ایران]] و تلاش آن برای حاکمیت‌بخشیدن به اندیشه اسلامی در صحنه [[اجتماعی]] - سیاسی، موضوع اندیشه سیاسی در اسلام از جایگاه ویژه‌ای برخوردار شد. مسائلی همچون «جمهوریت» و «اسلامیت» [[نظام]] و تئوریزه کردن نظام «[[مردم‌سالاری دینی]]» به عنوان الگوی [[نظام سیاسی]] در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]] نیازمند رسیدن به اجتماعی در حوزه اندیشه سیاسی است.


[[تجربه]] [[علمی]] [[جمهوری اسلامی]] چالش‌های جدید [[فکری]] مهمی را فراهم آورد، که نحوه درست برخورد با این چالش‌ها می‌تواند به استقرار الگوی [[نظام سیاسی]] مبتنی بر دیدگاه عقل‌گرایانه [[شیعی]] [[امام]] [[جامه]] عمل بپوشاند. در تبیین [[اندیشه سیاسی]] [[امام خمینی]] (ره) آنچه مفروض به نظر می‌رسد این است که:
[[تجربه]] [[علمی]] [[جمهوری اسلامی]] چالش‌های جدید [[فکری]] مهمی را فراهم آورد، که نحوه درست برخورد با این چالش‌ها می‌تواند به استقرار الگوی [[نظام سیاسی]] مبتنی بر دیدگاه عقل‌گرایانه [[شیعی]] [[امام]] [[جامه]] عمل بپوشاند. در تبیین اندیشه سیاسی [[امام خمینی]] (ره) آنچه مفروض به نظر می‌رسد این است که:
# اندیشه سیاسی ایشان در حدّ یک نظریه قابل بحث و بررسی است؛
# اندیشه سیاسی ایشان در حدّ یک نظریه قابل بحث و بررسی است؛
# امام آن را در مرحله عمل نیز پیاده کرده‌اند تا به نحو متقابل از عمل [[سیاسی]] برای [[اصلاح]] اندیشه سیاسی خویش بهره گیرد؛
# امام آن را در مرحله عمل نیز پیاده کرده‌اند تا به نحو متقابل از عمل [[سیاسی]] برای [[اصلاح]] اندیشه سیاسی خویش بهره گیرد؛
خط ۷۱: خط ۷۱:
در [[حقیقت]] جمهوری اسلامی با نظام‌های [[دموکراتیک]] [[اختلاف]] مبنایی دارد. جمهوریت در [[نظام جمهوری اسلامی]] به عنوان یک روش پذیرفته شده است اما به [[تنهایی]] یک ایدئولوژیک نیست. [[پذیرفتن]] این مدل از باب [[کارآمدی]] آن در اجرای مقاصد [[حکومت]] بوده است<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۳۵۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۷۸.</ref>
در [[حقیقت]] جمهوری اسلامی با نظام‌های [[دموکراتیک]] [[اختلاف]] مبنایی دارد. جمهوریت در [[نظام جمهوری اسلامی]] به عنوان یک روش پذیرفته شده است اما به [[تنهایی]] یک ایدئولوژیک نیست. [[پذیرفتن]] این مدل از باب [[کارآمدی]] آن در اجرای مقاصد [[حکومت]] بوده است<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۳۵۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۷۸.</ref>


==[[اندیشه سیاسی]] بر حسب [[انگیزه]]==
==اندیشه سیاسی بر حسب [[انگیزه]]==
اندیشه‌های [[سیاسی]] بر حسب انگیزه و [[گرایش]] به انواع زیر تقسیم می‌شود:
اندیشه‌های [[سیاسی]] بر حسب انگیزه و [[گرایش]] به انواع زیر تقسیم می‌شود:
#اندیشه‌های سیاسی با [[گرایش‌ها]] و انگیزه‌های [[عقلانی]] و [[فلسفی]]؛
#اندیشه‌های سیاسی با [[گرایش‌ها]] و انگیزه‌های [[عقلانی]] و [[فلسفی]]؛
خط ۹۸: خط ۹۸:
#اندیشه‌هایی است متکی به [[نصوص]] [[اسلامی]] که [[استنتاج]] شده از [[منطق]] [[فقه]] است و تمامی آرای [[فقها]] در زمینه [[حکومت و دولت]] در این دسته قرار می‌گیرد؛
#اندیشه‌هایی است متکی به [[نصوص]] [[اسلامی]] که [[استنتاج]] شده از [[منطق]] [[فقه]] است و تمامی آرای [[فقها]] در زمینه [[حکومت و دولت]] در این دسته قرار می‌گیرد؛
#اندیشه‌های سیاسی متکی به اصول و مبانی فلسفی و ماوراء الطبیعه است که در هیچ جزیی از آن، [[اندیشه]] دینی مؤثر نبوده و تنها از اندیشه [[ناب]] فلسفی سرچشمه گرفته است؛
#اندیشه‌های سیاسی متکی به اصول و مبانی فلسفی و ماوراء الطبیعه است که در هیچ جزیی از آن، [[اندیشه]] دینی مؤثر نبوده و تنها از اندیشه [[ناب]] فلسفی سرچشمه گرفته است؛
#عبارت از اندیشه‌های [[سیاسی]] [[کلامی]] است که به نحوی [[منطق]] [[عقلی]] اما همسو با [[نصوص شرعی]] بر آن [[حاکم]] بوده است، چنان‌که شیوه [[استدلال]] کلامی این چنین است؛ مانند: [[اندیشه سیاسی]] [[امامت]] برخاسته از قاعدۀ عقلی [[لطف]] در دیدگاه [[شیعه]]؛
#عبارت از اندیشه‌های [[سیاسی]] [[کلامی]] است که به نحوی [[منطق]] [[عقلی]] اما همسو با [[نصوص شرعی]] بر آن [[حاکم]] بوده است، چنان‌که شیوه [[استدلال]] کلامی این چنین است؛ مانند: اندیشه سیاسی [[امامت]] برخاسته از قاعدۀ عقلی [[لطف]] در دیدگاه [[شیعه]]؛
#اندیشه‌های سیاسی متکی بر [[مصلحت]] و ارزیابی‌های ارزشی است که معمولاً در سیاست‌نامه‌ها به چشم می‌خورند.
#اندیشه‌های سیاسی متکی بر [[مصلحت]] و ارزیابی‌های ارزشی است که معمولاً در سیاست‌نامه‌ها به چشم می‌خورند.
نظریات متفکرانی چون خواجه نظام‌الملک، [[ابن خلدون]] و [[ابن تیمیه]] را می‌توان در این شمار آورد<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۱ – ۲۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۸۱.</ref>
نظریات متفکرانی چون خواجه نظام‌الملک، [[ابن خلدون]] و [[ابن تیمیه]] را می‌توان در این شمار آورد<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۱ – ۲۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۸۱.</ref>
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
در این مفهوم منظور از توضیح عمل یا عملکرد می‌تواند [[تفسیر]] و توجیه منطقی [[مدیریت]] سیاسی حکومت‌ها باشد، که نوعی تلاش برای تطبیق مجموعه [[اعمال]] [[حکومت]] با ارزش‌های پذیرفته شده [[جامعه]] و یا [[عقلانیت]] آن است و نیز می‌تواند به معنای تبیین مبنای [[مشروعیت حکومت]] تلقی شود<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۱۶.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۸۲.</ref>
در این مفهوم منظور از توضیح عمل یا عملکرد می‌تواند [[تفسیر]] و توجیه منطقی [[مدیریت]] سیاسی حکومت‌ها باشد، که نوعی تلاش برای تطبیق مجموعه [[اعمال]] [[حکومت]] با ارزش‌های پذیرفته شده [[جامعه]] و یا [[عقلانیت]] آن است و نیز می‌تواند به معنای تبیین مبنای [[مشروعیت حکومت]] تلقی شود<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۱۶.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۸۲.</ref>


==[[اندیشه سیاسی]] نوین و تحلیل [[تاریخ]] آن==
==اندیشه سیاسی نوین و تحلیل [[تاریخ]] آن==
[[اندیشه]] غالب در تحلیل تاریخ اندیشه سیاسی نوین در دو سده اخیر آن است که تحولات عصر [[نهضت]] و [[روشنگری]] اروپا [[افکار]] بسیاری از [[اندیشمندان]] و متفکران [[مسلمان]] را در [[جهان اسلام]] به این سمت و سو کشانید و تحولات مشابهی را در جهان اسلام موجب شد.
[[اندیشه]] غالب در تحلیل تاریخ اندیشه سیاسی نوین در دو سده اخیر آن است که تحولات عصر [[نهضت]] و [[روشنگری]] اروپا [[افکار]] بسیاری از [[اندیشمندان]] و متفکران [[مسلمان]] را در [[جهان اسلام]] به این سمت و سو کشانید و تحولات مشابهی را در جهان اسلام موجب شد.
هر چند این تحلیلگران در نتیجه‌گیری مطالعات خود یکدست نیستند، چون برخی از این رویکرد، به عنوان [[گرایش]] مثبت و پیشرفته و ره‌یافتی درست یاد می‌کنند و جمعی آن را نماد [[تقلید کورکورانه]] از اندیشه و [[فرهنگ سیاسی]] غرب تلقی می‌کنند و از آن به عنوان [[فاجعه]] [[قرن]] و مایه [[عقب‌ماندگی]] و از دست دادن [[استقلال]] جهان اسلام نام می‌برند. به هر حال مطالعه تطبیقی تحولات اندیشه سیاسی در سده‌های هجدهم و نوزدهم غرب با اندیشه فراگیر [[سیاسی]] در سده نوزدهم و بیستم جهان اسلام ما را به نوعی اثرپذیری یا [[تقلید]] و تشابه در [[هویت]] سیاسی و یا [[مسخ]] هویت رهنمون می‌شود.
هر چند این تحلیلگران در نتیجه‌گیری مطالعات خود یکدست نیستند، چون برخی از این رویکرد، به عنوان [[گرایش]] مثبت و پیشرفته و ره‌یافتی درست یاد می‌کنند و جمعی آن را نماد [[تقلید کورکورانه]] از اندیشه و [[فرهنگ سیاسی]] غرب تلقی می‌کنند و از آن به عنوان [[فاجعه]] [[قرن]] و مایه [[عقب‌ماندگی]] و از دست دادن [[استقلال]] جهان اسلام نام می‌برند. به هر حال مطالعه تطبیقی تحولات اندیشه سیاسی در سده‌های هجدهم و نوزدهم غرب با اندیشه فراگیر [[سیاسی]] در سده نوزدهم و بیستم جهان اسلام ما را به نوعی اثرپذیری یا [[تقلید]] و تشابه در [[هویت]] سیاسی و یا [[مسخ]] هویت رهنمون می‌شود.
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
در حالی که بسیاری از متفکران و اندیشه‌پردازان در جهان اسلام و در طلیعه آنان متفکران [[شیعه]] در عصر [[مشروطیت]] و بعد از آن، در [[اندیشه]] تجدید [[حیات]] [[هویت اسلامی]] و بازگشت به خودی بودند و برای آغاز حرکت نوین، متناسب با عصر جدید به ویژه در [[رویارویی]] با غرب پیشرفته بر شروع از صفر تأکید می‌ورزیدند و تجربیات غرب را نه تنها الگوی مناسب برای [[جهان اسلام]] نمی‌دانستند، اصولاً به آن با دیده [[شک و تردید]] می‌نگریستند و [[سیطره]] [[نظام سرمایه‌داری]] غرب را که اوج [[شکوفایی]] عصر [[نهضت]] [[غربی]] است، دلیل ساطعی بر شک و تردید خود تلقی می‌کردند<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۴۸ و ۵۰.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۸۲.</ref>
در حالی که بسیاری از متفکران و اندیشه‌پردازان در جهان اسلام و در طلیعه آنان متفکران [[شیعه]] در عصر [[مشروطیت]] و بعد از آن، در [[اندیشه]] تجدید [[حیات]] [[هویت اسلامی]] و بازگشت به خودی بودند و برای آغاز حرکت نوین، متناسب با عصر جدید به ویژه در [[رویارویی]] با غرب پیشرفته بر شروع از صفر تأکید می‌ورزیدند و تجربیات غرب را نه تنها الگوی مناسب برای [[جهان اسلام]] نمی‌دانستند، اصولاً به آن با دیده [[شک و تردید]] می‌نگریستند و [[سیطره]] [[نظام سرمایه‌داری]] غرب را که اوج [[شکوفایی]] عصر [[نهضت]] [[غربی]] است، دلیل ساطعی بر شک و تردید خود تلقی می‌کردند<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۴۸ و ۵۰.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۸۲.</ref>


==[[اندیشه سیاسی]] و بحث و [[مناظره]] در آن==
==اندیشه سیاسی و بحث و [[مناظره]] در آن==
با مطرح شدن نظریه گفت‌وگوی [[تمدن‌ها]] راه حل جدیدی در [[روابط]] جهان اسلام با [[جهان]] استکباری گشوده شد و جمعی بر آن شدند که معضلات این روابط پیچیده را با استفاده از نظریه گفت‌وگوی تمدن‌ها از راه [[گفت‌وگو]]، بحث و مناظره بین دو بلوک حل و فصل نمایند.
با مطرح شدن نظریه گفت‌وگوی [[تمدن‌ها]] راه حل جدیدی در [[روابط]] جهان اسلام با [[جهان]] استکباری گشوده شد و جمعی بر آن شدند که معضلات این روابط پیچیده را با استفاده از نظریه گفت‌وگوی تمدن‌ها از راه [[گفت‌وگو]]، بحث و مناظره بین دو بلوک حل و فصل نمایند.
از شرایط گذشته ([[جنگ‌های صلیبی]]) و حال ([[استعمار]] جدید) [[دیوار]] بلند [[بی‌اعتمادی]] بین جهان اسلام و غرب به وجود آمده که با گفت‌وگو و بحث و مناظره می‌توان آن را از میان برد و یا حداقل کاهش داد و گفت‌وگوی متّکی بر [[منطق]] یعنی بحث و مناظره مناسب‌ترین روش [[انسانی]] در برخورد انسان‌های معقول و متفکر است.
از شرایط گذشته ([[جنگ‌های صلیبی]]) و حال ([[استعمار]] جدید) [[دیوار]] بلند [[بی‌اعتمادی]] بین جهان اسلام و غرب به وجود آمده که با گفت‌وگو و بحث و مناظره می‌توان آن را از میان برد و یا حداقل کاهش داد و گفت‌وگوی متّکی بر [[منطق]] یعنی بحث و مناظره مناسب‌ترین روش [[انسانی]] در برخورد انسان‌های معقول و متفکر است.
خط ۱۳۵: خط ۱۳۵:
بی‌گمان اندیشه گفت‌وگو و جدال منطقی، ریشه در [[سیره سیاسی]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[برخورد با مخالفان]] دارد و به همین دلیل [[مورخان]] و [[سیره‌نویسان]]، سال هشتم و نهم (ه. ق) را «[[عام‌الوفود]]» نامیده‌اند و به ویژه در سال نهم، بیشترین اوقات [[پیامبر]]{{صل}} به استقبال هیأت‌های [[نمایندگی]] [[دولت‌ها]] و ملت‌هایی که از دور و نزدیک برای [[مباحثه]] و [[مناظره]] به [[مدینه]] می‌آمدند، سپری شد، چنان‌که [[تجربه]] [[تاریخی]] در این زمینه نیز حکایت از کارساز بودن [[گفت‌وگو]] و [[جدال]] منطقی در [[حل مسالمت‌آمیز]] [[اختلاف‌ها]] دارد. اما مشکل عمده در [[صداقت]] غرب در رویکرد به گفت‌وگو و مناظره است<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۵۱ – ۲۵۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۸۳.</ref>
بی‌گمان اندیشه گفت‌وگو و جدال منطقی، ریشه در [[سیره سیاسی]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[برخورد با مخالفان]] دارد و به همین دلیل [[مورخان]] و [[سیره‌نویسان]]، سال هشتم و نهم (ه. ق) را «[[عام‌الوفود]]» نامیده‌اند و به ویژه در سال نهم، بیشترین اوقات [[پیامبر]]{{صل}} به استقبال هیأت‌های [[نمایندگی]] [[دولت‌ها]] و ملت‌هایی که از دور و نزدیک برای [[مباحثه]] و [[مناظره]] به [[مدینه]] می‌آمدند، سپری شد، چنان‌که [[تجربه]] [[تاریخی]] در این زمینه نیز حکایت از کارساز بودن [[گفت‌وگو]] و [[جدال]] منطقی در [[حل مسالمت‌آمیز]] [[اختلاف‌ها]] دارد. اما مشکل عمده در [[صداقت]] غرب در رویکرد به گفت‌وگو و مناظره است<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۵۱ – ۲۵۲.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۸۳.</ref>


==[[اندیشه سیاسی]] و [[بنیادگرایی]]==
==اندیشه سیاسی و [[بنیادگرایی]]==
یکی از زوایا و ساحت‌های اندیشه سیاسی [[اسلامی]] بنیادگرایی است. بنیادگرایی یا «فندامانتانیزم» نامی است که امروز [[آمریکا]] و به تبع آن کشورهای اروپایی در مورد گروه‌هایی که [[پای‌بندی]] به [[اصول اسلامی]]، آنان را به [[غرب‌ستیزی]] واداشته است، به کار می‌برند و در مقابل آن از [[تکثرگرایی دینی]] و [[تساهل و تسامح]] مذهبی [[تمجید]] و [[حمایت]] می‌کنند.
یکی از زوایا و ساحت‌های اندیشه سیاسی [[اسلامی]] بنیادگرایی است. بنیادگرایی یا «فندامانتانیزم» نامی است که امروز [[آمریکا]] و به تبع آن کشورهای اروپایی در مورد گروه‌هایی که [[پای‌بندی]] به [[اصول اسلامی]]، آنان را به [[غرب‌ستیزی]] واداشته است، به کار می‌برند و در مقابل آن از [[تکثرگرایی دینی]] و [[تساهل و تسامح]] مذهبی [[تمجید]] و [[حمایت]] می‌کنند.
در [[اندیشه سیاسی اسلام]]، بنیادگرایی به مفهوم متداول بر چند اصل [[استوار]] است که مهم‌ترین آنها عبارتند از: [[اعتقاد]] به [[حقانیت]]، [[ثبات]]، حمایت اصولی ([[تولی]])، پای‌بندی عملی و [[وفاداری]]، [[نفی]] جز آن ([[تبری]])، [[مبارزه]] با عوامل [[تهدید]] کننده، داشتن نوعی [[تعصب]] هر چند منطقی، انطباق با اصول و [[موازین]] در همه عرصه‌ها و بالاخره اصولی ماندن و نوعی جزمیت در اصول اسلامی داشتن است<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۱۹ – ۲۲۰.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۸۴.</ref>
در [[اندیشه سیاسی اسلام]]، بنیادگرایی به مفهوم متداول بر چند اصل [[استوار]] است که مهم‌ترین آنها عبارتند از: [[اعتقاد]] به [[حقانیت]]، [[ثبات]]، حمایت اصولی ([[تولی]])، پای‌بندی عملی و [[وفاداری]]، [[نفی]] جز آن ([[تبری]])، [[مبارزه]] با عوامل [[تهدید]] کننده، داشتن نوعی [[تعصب]] هر چند منطقی، انطباق با اصول و [[موازین]] در همه عرصه‌ها و بالاخره اصولی ماندن و نوعی جزمیت در اصول اسلامی داشتن است<ref>فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۱۹ – ۲۲۰.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۳۸۴.</ref>
۷۳٬۳۵۵

ویرایش