بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '“اولی الامر”' به '«اولی الامر»') |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==[[ | == معناشناسی [[عصمت]] == | ||
== [[اثبات عصمت]] از قرآن == | |||
عصمت امامان معصوم{{ع}} را میتوان با استناد به آیات متعددی از قرآن کریم اثبات نمود. | |||
==آیه ابتلا== | === [[آیه ابتلا]] === | ||
{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند») سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | |||
[[متکلمان]] و [[مفسران]] [[امامیه]] با استناد به جملۀ {{متن قرآن|لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} بر [[عصمت امام]] [[استدلال]] کرده اند<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۴۹؛ الشافی فی الامة، ج۳، ص۱۳۹؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۰۲.</ref>؛ چراکه [[خداوند]] فرموده است [[عهد]] او ـ یعنی [[امامت]] ـ نصیب [[ظالم]] نمیشود. کسی که [[مرتکب گناه]] گردد خواه در آشکار یا پنهان، [[ظلم]] کرده است؛ زیرا فرد [[گناهکار]] [[حدود الهی]] را نقض کرده است و به [[نص قرآن]] کسی که حدود الهی را نقض کند، ظالم است: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>. | |||
[[ | به عبارت دیگر [[قرآن کریم]] میفرماید [[خداوند]]، [[مقام امامت]] را به [[ابراهیم خلیل]]{{ع}} اعطا، و او آن را برای ذریهاش درخواست کرد، خداوند فرمود: مقام امامت به [[ستمکاران]] از [[ذریه]] او نخواهد رسید<ref>{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | ||
{{متن قرآن| | |||
[[ | |||
== | از آنجا که مقام امامت آنگاه به [[ابراهیم]] اعطا شد که او مورد امتحانهای [[سختی]] قرار گرفت و از آن آزمونها موفق بیرون آمد، به دست میآید که مقصود از [[امامت]]، [[نبوت]] نبوده است، زیرا امتحانهای بزرگ ابراهیم مانند افکنده شدن در [[آتش]] به دست نمرودیان، [[مبارزه]] با [[بتپرستان]] و [[مأموریت]] یافتن [[ذبح]] فرزندش، همگی در دوران نبوت او رخ داده است. | ||
از سوی دیگر، قرآن کریم هر گونه کوتاهی [[انسان]] را [[ظلم]] دانسته و فرموده است: “کسی که از [[حدود الهی]] [[تجاوز]] کند [[ستمکار]] است”<ref>{{متن قرآن|وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹.</ref>. روشن است که انسانهای غیر [[معصوم]] از [[خطا]] و [[گناه]] - کوچک یا بزرگ - مصون و معصوم نیستند. بنابراین از مقام امامت بهرهای نخواهند داشت. | |||
=== [[آیه اولی الامر]] === | |||
[[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}<ref>ای کسانی که ایمان آوردهاید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید از پیامبر خدا و صاحبان امر را، پس هرگاه در چیزی اختلاف گردید آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر ایمان به خدا و روز رستاخیز دارید، این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است. سوره نساء، آیه۵۹.</ref> "[[آیه اولی الامر]]" نام دارد؛ زیرا [[مؤمنان]] را به [[اطاعت از خدا]]، [[پیامبر]]{{صل}} و [[اولیالأمر]] [[فرمان]] داده است<ref>[[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[آیات نامدار (مقاله)|آیات نامدار]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۱]]؛ [[حسن علیپور وحید|علیپور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص۴۱.</ref>. | |||
=== کیفیت استدلال === | |||
در این [[آیه]] [[اطاعت از اولی الامر]] در [[سیاق]] [[اطاعت خداوند]] و [[اطاعت رسول]] قرار گرفته است، [[بدیهی]] است اطاعت از خدا و [[رسول]] به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی [[واجب]] است؛ بنابراین [[اطاعت اولی الامر]] هم علیالاطلاق و بدون قید و شرط واجب است. از سوی دیگر [[اطاعت]] مطلق مستلزم [[معصوم]] بودن [[اولی الامر]] از هر گونه [[خطا]] و [[اشتباه]] است زیرا [[پیروی]] و [[فرمانبرداری]] بیچون و چرا تنها از فردی واجب میشود که از هر گونه خطا و [[لغزش]] [[پاک]] و مبرا باشد و [[خداوند]] هرگز [[اطاعت از غیر معصوم]] را به صورت مطلق واجب نمیکند<ref>دلائل الصدق، ج ۲، ص۱۷-۱۸؛ مناهج الیقین، ص۴۷۵. و الإنصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، ج ۲، ص۳۷۵.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص۱۰۷-۱۱۱؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۵۱.</ref> | |||
[[آیه اولی الامر]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> بر عصمت امام دلالت میکند، زیرا در این آیه [[مؤمنان]] به [[اطاعت]] بیقید و شرط از «اولی الامر» همانند اطاعت بیقید و شرط از [[خدا]] و [[رسول خدا]] [[مکلف]] شدهاند. اطاعت بیقید و شرط از کسی آنگاه [[مشروع]] است که از [[خطا]] و [[گناه]] مصون و [[معصوم]] باشد، زیرا اگر چنین نباشد چه بسا [[اطاعت]] از او به [[نافرمانی خداوند]] بینجامد، که قطعاً مردود است. | |||
=== مصداق شناسی [[اولی الامر]] === | |||
مقصود از «اولی الامر» کسانی است که پس از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} عهدهدار [[رهبری جامعه اسلامی]] اند، و مسلمانان باید از دستورهای آنان بیچون و چرا اطاعت کنند، بدین سبب، آنان از ویژگی [[عصمت]] برخوردارند. درست است که در هر زمانی یکی از آنان [[رهبری امت اسلامی]] را برعهده دارد، و او مصداق “ولی الامر” است نه مصداق «اولی الامر»، اما به لحاظ زمانهای مختلف، [[رهبران]] [[امت اسلامی]] متعدد خواهند بود، بدین رو در [[آیه شریفه]] تعبیر «اولی الامر» - که جمع است - به کار رفته است، همانگونه که بر مسلمانان در هر یک از اوقات پنجگانه، یک [[نماز واجب]] است، در وقت [[نماز صبح]] و در وقت ظهر، [[نماز ظهر]]، و همچنین در سایر [[نمازها]]، اما در مجموع اوقات پنجگانه، نمازهای پنجگانه بر آنان [[واجب]] است، بدین علت، [[خداوند]] به آنان فرموده است: {{متن قرآن|حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ}}<ref>«بر نمازها به ویژه نماز میانه پایبند باشید و برای خداوند فروتنانه (به نماز و دعا) بایستید» سوره بقره، آیه ۲۳۸.</ref>. | |||
شایان ذکر است که مصداق «اولی الامر» در [[زمان پیامبر اکرم]]{{صل}} آن [[حضرت]] بوده است، زیرا [[پیامبر]]{{صل}} دارای سه [[شأن]] و [[مقام]] حذف [[نبوت]]، [[رسالت]] و [[امامت]] بوده است. مقتضای شأن نبوت، [[ارتباط با عالم غیب]] و دریافت پیامهای [[الهی]] بوده است، و مقتضای شأن رسالت، [[ابلاغ]] پیامهای الهی به [[مردم]] بوده است، و مقتضای [[شأن امامت]]، [[رهبری]] [[مسلمانان]] در [[امور دینی]] و [[دنیوی]] آنان بوده و اینکه در ادامه [[آیه]] فرموده است: {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>، مقصود این است که [[حکم]] [[دینی]] هر چیزی را باید از [[کتاب خدا]] و [[سنت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} جویا شوید، چنان که در [[آیات]] دیگر به این مطلب تصریح و تأکید شده است<ref>در آیات بسیاری مسلمانان به پیروی از قرآن کریم مکلف شدهاند، چنانکه در آیاتی نیز به پیروی از پیامبر مکلف گردیدهاند. مانند: {{متن قرآن|اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ}} «از آنچه از سوی پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شده است پیروی کنید» سوره اعراف، آیه ۳؛ {{متن قرآن|فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}} «پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رساندهاند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کردهاند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.</ref>. | |||
حاصل آنکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از آن لحاظ که [[ولی امر]] [[مسلمانان]] بود، در [[حل منازعات]] میبایست مطابق کتاب خدا و [[سنّت]] خود- که [[وحی الهی]] و [[مبیّن]] کتاب خدا بود- عمل کند، چنان که خداوند فرموده است: {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ}}<ref>«ما این کتاب (آسمانی) را بر تو، به حق فرو فرستادهایم تا در میان مردم بدانچه خداوند به تو نمایانده است داوری کنی» سوره نساء، آیه ۱۰۵.</ref> و نیز میفرماید: {{متن قرآن|اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«از آنچه به تو از سوی پروردگارت وحی میشود پیروی کن! هیچ خدایی جز او نیست و از مشرکان روی بگردان» سوره انعام، آیه ۱۰۶.</ref>. [[متولیان امر]] [[رهبری]] [[امت اسلام]] پس از پیامبر اکرم{{صل}} نیز همین [[وظیفه]] را داشتند، و جمله {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ}}<ref>«چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> در ادامه [[آیه]] بیانگر مطلب یاد شده است»<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۵۴.</ref>. | |||
=== [[آیه صادقین]] === | |||
خداوند در آیه ۱۱۹ [[سوره توبه]] فرموده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>. امر {{متن قرآن|وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}، در صورتی امکانپذیر است که اولاً همواره افراد صادقی در [[جامعه]] وجود داشته باشند. ثانیاً این [[صادقین]] باید دائم الصدق و از هر جهت صادق باشند؛ یعنی باید [[معصوم]] باشند، چون اگر امکان [[ارتکاب گناه]] و یا [[خطا]] در آنها باشد در آن صورت دیگر صادق ـ به نحو مطلق ـ نخواهد بود<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۵۵.</ref>. بدون [[شک]] مراد از صادقین، [[امامان]] [[دوازدهگانه]] [[شیعه]] است چنانچه در [[روایات]] نیز بدین مسأله تصریح شده است<ref>{{متن حدیث|عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا{{ع}} قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹. قَالَ: الصَّادِقُونَ هُمُ الْأَئِمَّةُ وَ الصِّدِّيقُونَ بِطَاعَتِهِمْ}}. کافی، ج۱، باب ما فرض الله عزّوجلّ، حدیث ۲، ص۲۹۸، مترجم و نگاه کنید حدیث ۱ همین باب. [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: صادقین همان [[ائمه]] هستند (که به سبب [[اطاعت از خدا]] صادق و [[صدیق]] هستند).</ref>. | |||
=== [[آیه تطهیر]] === | |||
یکی از ادلّه [[قرآنی]] [[اثبات عصمت امام]]، آیه تطهیر است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. | |||
=== کیفیت استدلال === | |||
[[استدلال]] به این [[آیه]]، بر سه مقدمه [[استوار]] است: | |||
# [[اراده تکوینی]] [[الهی]] به [[اذهاب رجس]] و [[تطهیر]] [[اهل بیت]] تعلّق گرفته است. | |||
# هر کس که اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر او تعلّق گرفته باشد معصوم است. | |||
# بر پایه بسیاری از روایات، [[ائمه شیعه]] مصداق [[اهل]] بیتاند. | |||
نتیجه: [[امامان شیعه]]{{عم}}، معصوماند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|درسنامه امامشناسی]]، ص۴۹-۵۲؛ [[حسن علیپور وحید|علیپور وحید، حسن]]، [[مکتب در فرآیند نواندیشی (کتاب)|مکتب در فرآیند نواندیشی]]، ص۴۱.</ref>. | |||
بر اساس بخشی از [[آیه ۳۳ سوره احزاب]] که به [[آیه تطهیر]] [[شهرت]] یافته، [[اراده]] تخلفناپذیر [[خداوند]] بر این تعلق گرفته است که هرگونه [[پلیدی]] را از [[اهلبیت]] بزداید و آنان را به طور کامل [[پاک]] و [[پاکیزه]] گرداند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. [[دانشمندان شیعه]] این [[فضیلت]] را برابر با [[عصمت]] میدانند. چنین برداشتی از [[آیه]] با توجه به نکات ذیل [[تأیید]] میگردد: | |||
#مقصود از رجس در [[آیه]] هرگونه [[انحراف]] [[عقیدتی]] یا [[رفتاری]] است. | #مقصود از رجس در [[آیه]] هرگونه [[انحراف]] [[عقیدتی]] یا [[رفتاری]] است. | ||
# [[اراده الهی]] که به زدودن رجس از [[اهل بیت]] تعلق گرفته، [[اراده تکوینی]] است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۹۰-۱۰۲.</ref>. | # [[اراده الهی]] که به زدودن رجس از [[اهل بیت]] تعلق گرفته، [[اراده تکوینی]] است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۹۰-۱۰۲.</ref>. | ||
== | === معناشناسی رجس === | ||
به گفته [[ابن فارس]]، رجس در اصل بر اختلاط و آمیزش دلالت میکند و به معنای شیء پلید نیز از همین ریشه است، زیرا [[ناخالص]] است<ref>معجم المقاییس فی اللغه، ص ۴۴۳.</ref>. دیگر لغتشناسان نیز رجس را به [[پلیدی]] یا شیء پلید معنا کردهاند. و بر [[فعل قبیح]]، [[حرام]]، [[عذاب]]، [[کفر]]، [[لعنت]]، [[شک]] و [[غضب]] اطلاق میشود<ref>المصباح المنیر، ج۱، ص ۲۶۵؛ لسان العرب، ج۶، ص ۱۰۶؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۳۹۱؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص ۳۳۰.</ref>. [[راغب اصفهانی]]، پس از آن که رجس را به شیء [[ناپاک]] معنا کرده گفته است: رجس چهارگونه است: | به گفته [[ابن فارس]]، رجس در اصل بر اختلاط و آمیزش دلالت میکند و به معنای شیء پلید نیز از همین ریشه است، زیرا [[ناخالص]] است<ref>معجم المقاییس فی اللغه، ص ۴۴۳.</ref>. دیگر لغتشناسان نیز رجس را به [[پلیدی]] یا شیء پلید معنا کردهاند. و بر [[فعل قبیح]]، [[حرام]]، [[عذاب]]، [[کفر]]، [[لعنت]]، [[شک]] و [[غضب]] اطلاق میشود<ref>المصباح المنیر، ج۱، ص ۲۶۵؛ لسان العرب، ج۶، ص ۱۰۶؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۳۹۱؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص ۳۳۰.</ref>. [[راغب اصفهانی]]، پس از آن که رجس را به شیء [[ناپاک]] معنا کرده گفته است: رجس چهارگونه است: | ||
#رجس از نظر | #رجس از نظر طبع | ||
#رجس از نظر [[عقل]] | #رجس از نظر [[عقل]] | ||
#رجس از نظر [[شرع]] | #رجس از نظر [[شرع]] | ||
#رجس از جهات سه گانه مزبور. وی، مردار را مصداق نوع چهارم، شراب و قمار را مصداق نوع سوم، و [[کفر]] و [[شرک]] را مصداق نوع دوم دانسته است<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص ۱۸۸.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۹۰-۱۰۲.</ref>. | #رجس از جهات سه گانه مزبور. وی، مردار را مصداق نوع چهارم، شراب و قمار را مصداق نوع سوم، و [[کفر]] و [[شرک]] را مصداق نوع دوم دانسته است<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص ۱۸۸.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۹۰-۱۰۲.</ref>. | ||
خط ۴۷: | خط ۶۲: | ||
حاصل اقوال لغتشناسان و [[مفسران]] در معنای [[رجس]] آن است که این واژه در [[آیه]] مورد بحث هرگونه [[پلیدی]] و [[آلودگی]] [[معنوی]] را، خواه [[اعتقادی]] باشد، مانند [[شرک]] و [[کفر]]، یا [[اخلاقی]] باشد، مانند [[نفاق]] و [[حسادت]]، یا [[رفتاری]] باشد، مانند [[دروغگویی]]، [[غیبت]]، [[تهمت]]، دزدی و دیگر کارهای ناروا را شامل میشود. بنابراین، [[خداوند]] [[اراده]] کرده است [[اهل بیت]] را از هرگونه [[آلودگی]] [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]]، گفتاری و [[رفتاری]] پیراسته سازد. این عمومیت از واژه الرجس به دست میآید، زیرا با هیچ گونه تقیید یا تخصیصی همراه نیست.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۹۰-۱۰۲.</ref>. | حاصل اقوال لغتشناسان و [[مفسران]] در معنای [[رجس]] آن است که این واژه در [[آیه]] مورد بحث هرگونه [[پلیدی]] و [[آلودگی]] [[معنوی]] را، خواه [[اعتقادی]] باشد، مانند [[شرک]] و [[کفر]]، یا [[اخلاقی]] باشد، مانند [[نفاق]] و [[حسادت]]، یا [[رفتاری]] باشد، مانند [[دروغگویی]]، [[غیبت]]، [[تهمت]]، دزدی و دیگر کارهای ناروا را شامل میشود. بنابراین، [[خداوند]] [[اراده]] کرده است [[اهل بیت]] را از هرگونه [[آلودگی]] [[اعتقادی]]، [[اخلاقی]]، گفتاری و [[رفتاری]] پیراسته سازد. این عمومیت از واژه الرجس به دست میآید، زیرا با هیچ گونه تقیید یا تخصیصی همراه نیست.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۹۰-۱۰۲.</ref>. | ||
==[[اراده تکوینی]]== | === [[اراده تکوینی]] === | ||
هرگاه [[اراده]] فاعل مختار به انجام کاری توسط خود او تعلق گیرد آن را [[اراده تکوینی]] میگویند و هرگاه [[اراده]] او به انجام کاری توسط فاعل مختار دیگری تعلق گیرد آن را [[اراده تشریعی]] مینامند. [[اراده تشریعی]] معمولاً در مورد [[خداوند]] به کار میرود، ولی به معنایی که بیان شد هر فاعل مختاری را شامل میشود. [[اراده تشریعی]] با امر، [[دستور]] یا درخواست همراه است. از [[اراده تکوینی]] با نامهای [[اراده]] قدری، کونی و خلقی، و از [[اراده تشریعی]] با نامهای [[اراده]] [[دینی]]، امری و شرعی نیز یاد شده است<ref>شرح العقیده الطحاویه، ص ۱۱۴.</ref>. در [[احادیث]] [[اهل بیت]] از [[اراده تکوینی]] به عنوان [[اراده]] حتمیو از [[اراده تشریعی]] به عنوان [[اراده]] عزمی تعبیر شده است:{{عربی|" إِنَ لِلَّهِ إِرَادَتَيْنِ وَ مَشِيَّتَيْنِ إِرَادَةَ حَتْمٍ وَ إِرَادَةَ عَزْمٍ "}}<ref>التوحید، باب۲، حدیث۱۸.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۹۰-۱۰۲.</ref>. | هرگاه [[اراده]] فاعل مختار به انجام کاری توسط خود او تعلق گیرد آن را [[اراده تکوینی]] میگویند و هرگاه [[اراده]] او به انجام کاری توسط فاعل مختار دیگری تعلق گیرد آن را [[اراده تشریعی]] مینامند. [[اراده تشریعی]] معمولاً در مورد [[خداوند]] به کار میرود، ولی به معنایی که بیان شد هر فاعل مختاری را شامل میشود. [[اراده تشریعی]] با امر، [[دستور]] یا درخواست همراه است. از [[اراده تکوینی]] با نامهای [[اراده]] قدری، کونی و خلقی، و از [[اراده تشریعی]] با نامهای [[اراده]] [[دینی]]، امری و شرعی نیز یاد شده است<ref>شرح العقیده الطحاویه، ص ۱۱۴.</ref>. در [[احادیث]] [[اهل بیت]] از [[اراده تکوینی]] به عنوان [[اراده]] حتمیو از [[اراده تشریعی]] به عنوان [[اراده]] عزمی تعبیر شده است:{{عربی|" إِنَ لِلَّهِ إِرَادَتَيْنِ وَ مَشِيَّتَيْنِ إِرَادَةَ حَتْمٍ وَ إِرَادَةَ عَزْمٍ "}}<ref>التوحید، باب۲، حدیث۱۸.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۹۰-۱۰۲.</ref>. | ||
[[اراده تکوینی]]، آخرین جزء [[علت]] تامه میباشد، یعنی هرگاه همه مقدمات [[تکوینی]] فعل تحقق یافته باشد و [[اراده]] فاعل نیز به آن تعلق بگیرد، تحقق آن فعل حتمیو ضروری خواهد بود. البته، [[اراده تکوینی]] [[انسان]]، چه بسا مغلوب عوامل [[قاهر]] و غالب طبیعی و [[غیر طبیعی]] قرار میگیرد. در این صورت، نتیجه [[اراده تکوینی]] او این خواهد بود که قوای فعاله خود را به حرکت درمیآورد، هر چند فعل تحقق نمییابد. چنین فرضی درباره [[خداوند]] راه ندارد، زیرا [[خداوند]] مقهور و مغلوب هیچ چیز نخواهد شد. بدین جهت، هرگاه [[اراده تکوینی]] [[خداوند]] به انجام کاری تعلق گیرد آن کار قطعاً تحقق خواهد یافت: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه:۸۲ - ۸۳.</ref>. با توجه به نکات و ویژگیهای موجود در [[آیه تطهیر]] و نیز با توجه به اختصاص [[آیه]] به [[اصحاب کساء]] به دست میآید که [[اراده]] در این [[آیه]]، [[تکوینی]] است. بر این اساس، [[پیراستگی]] [[اهل بیت]]{{عم}} از هرگونه آلودگی و [[انحراف اعتقادی]] و عملی مورد [[اراده تکوینی]] [[خداوند]] بوده و قطعاً تحقق یافته است، در نتیجه، [[اهل بیت]] "[[اصحاب کساء]]" از [[خطا]] و [[گناه]] معصوماند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۹۰-۱۰۲.</ref>. | [[اراده تکوینی]]، آخرین جزء [[علت]] تامه میباشد، یعنی هرگاه همه مقدمات [[تکوینی]] فعل تحقق یافته باشد و [[اراده]] فاعل نیز به آن تعلق بگیرد، تحقق آن فعل حتمیو ضروری خواهد بود. البته، [[اراده تکوینی]] [[انسان]]، چه بسا مغلوب عوامل [[قاهر]] و غالب طبیعی و [[غیر طبیعی]] قرار میگیرد. در این صورت، نتیجه [[اراده تکوینی]] او این خواهد بود که قوای فعاله خود را به حرکت درمیآورد، هر چند فعل تحقق نمییابد. چنین فرضی درباره [[خداوند]] راه ندارد، زیرا [[خداوند]] مقهور و مغلوب هیچ چیز نخواهد شد. بدین جهت، هرگاه [[اراده تکوینی]] [[خداوند]] به انجام کاری تعلق گیرد آن کار قطعاً تحقق خواهد یافت: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ}}<ref> فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود؛ سوره یس، آیه:۸۲ - ۸۳.</ref>. با توجه به نکات و ویژگیهای موجود در [[آیه تطهیر]] و نیز با توجه به اختصاص [[آیه]] به [[اصحاب کساء]] به دست میآید که [[اراده]] در این [[آیه]]، [[تکوینی]] است. بر این اساس، [[پیراستگی]] [[اهل بیت]]{{عم}} از هرگونه آلودگی و [[انحراف اعتقادی]] و عملی مورد [[اراده تکوینی]] [[خداوند]] بوده و قطعاً تحقق یافته است، در نتیجه، [[اهل بیت]] "[[اصحاب کساء]]" از [[خطا]] و [[گناه]] معصوماند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۹۰-۱۰۲.</ref>. | ||
=== [[اراده تکوینی]] [[خدا]] بر [[تطهیر]] [[اهل بیت]] از هرگونه [[پلیدی]] === | |||
بیتردید، [[اراده]] در [[آیۀ تطهیر]]، [[تکوینی]] است؛ نه [[تشریعی]]، زیرا ارادۀ [[تشریعی]] [[خداوند]] به [[تطهیر]] همه [[مؤمنان]] تعلق گرفته است: {{متن قرآن|وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ}}<ref>«بلكه مى خواهد كه شما را پاكيزه سازد» سوره مائده، آیه ۶.</ref> و برای کسی فضیلتی به ارمغان نمیآورد، در حالی که این [[آیه]] ویژه [[اهلبیت]]{{ع}} است و به اعتراف همگان آنان را در جایگاهی بس والا مینشاند<ref>تلخیص الشافی، ج۲، ص۲۵۰، ۲۵۳؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۰؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۱۲ـ۳۱۳.</ref>. البته ناگفته نماند ارادۀ [[تکوینی]] [[خداوند]] در طول ارادۀ [[انسان]]هاست و با آن منافاتی ندارد. در نتیجه [[پیام]] [[آیه]] این است که [[خداوند]] با [[اراده تکوینی]] تخلفناپذیر خود هرگونه [[پلیدی]] را از [[اهلبیت]] زدوده و آنان را [[پاک]] و مطهّر ساخته است، چنانکه برخی از [[راویان]] و [[مفسران]] [[اهلسنت]]، در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] این [[حدیث]] را از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} گزارش کردهاند که من و اهلبیتم از همه [[گناهان]] [[پاکیزه]] و مبرا هستیم<ref>دلائل النبوه، ج۱، ص۱۷۱؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۶۰۶؛ فتحالقدیر، ج۴، ص۲۸۰.</ref><ref>ر.ک: [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|اهل بیت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۷۶ - ۹۵.</ref> | |||
بارزترین ویژگی [[اهل بیت]] به معنای أخصّ آن، [[عصمت]] است. این ویژگی از [[آیه تطهیر]] به روشنی به دست میآید، زیرا در این [[آیه]] از [[اهل بیت]] به عنوان کسانی یاد شده است که [[خداوند]] [[اراده]] کرده است هرگونه [[پلیدی]] را از آنان دور سازد. بر همین اساس، [[حدیث ثقلین]] که از [[احادیث متواتر]] است و در [[سند]] آن تردیدی وجود ندارد<ref>نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، جلد ۱.</ref> بر [[عصمت]] [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} "به معنای اخصّ آن" دلالت میکند، زیرا در این [[حدیث]]، [[اهل بیت]] به عنوان [[ثقل اصغر]] در کنار [[قرآن]] که [[ثقل اکبر]] است قرار گرفته و دو [[میراث]] گران بهای [[پیامبر]]{{صل}} به شمار آمده که از یکدیگر جدا نخواهند شد و اگر [[مسلمانان]] به آن دو [[تمسک]] جویند [[گمراه]] نخواهند شد. بدون [[شک]]، [[قرآن کریم]] [[کلام خداوند]] است و هیچ گونه [[خطا]] و [[انحرافی]] در آن راه ندارد: {{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>«در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.</ref>، بنابراین، [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} نیز که در کنار [[قرآن]] قرار گرفته و [[تمسک]] به آن مانع [[گمراه]] شدن [[انسان]] است، هیچ گونه [[خطا]] و [[انحرافی]] در آن راه نخواهد داشت<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۹۰-۱۰۲.</ref>. | |||
=== [[سازگاری]] "اِذهاب [[رجس]]" و "[[تطهیر]]" با [[عصمت]] === | |||
برخی از کسانی که [[آیه تطهیر]] را [[دلیل]] بر [[عصمت اهلبیت]] نمیدانند، بر این نکته پای میفشارند که [[پاک]] ساختن از پلیدیها "[[تطهیر]]" و زدودن آلودگیها "اِذهاب [[رجس]]" نه تنها [[گواه]] بر [[عصمت اهلبیت]] نیست، بلکه نشان آن است که آنان نیز، همچون دیگران، از [[آلوده]] شدن به [[گناه]] ایمنی ندارند، زیرا اذهاب و [[تطهیر]] درباره «رفع» پلیدیهای موجود به کار میرود؛ نه "دفع" آنچه هنوز تحقق نیافتهاست<ref>روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۱۸.</ref>، در حالی که دامنه کاربرد این واژه، فراتر از رفع آلودگیهای موجود است و دفع پلیدیهای تحقق نیافته را نیز در برمیگیرد. | |||
[[شیخ مفید]] برای توضیح معنای اذهاب از یکی از مترادفهای آن کمک میگیرد که در قالب [[دعا]] چنین به کار میرود: "[[خداوند]] هر گونه ناگواری را از شما دور گرداند". روشن است مقصود گوینده تنها بر طرف شدن گرفتاریهای موجود نیست، بلکه میخواهد از آغاز، گَرد [[بلا]] بر او ننشیند<ref>سلسله مؤلفات، ج۶، ص۲۷؛ «المسائل العکبریه»؛ منشور جاوید، ج۵، ص۲۹۳ـ۲۹۴.</ref>. چگونگی کاربرد این واژه در [[روایات]] نیز شاهدی گویا بر مدعاست، چنانکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرماید: {{متن حدیث|مَنْ أَطْعَمَ أَخَاهُ حَلَاوَةً أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ مَرَارَةَ الْمَوْت}}<ref>هرکس کام برادر مؤمن خود را شیرین سازد خداوند تلخی مرگ را از وی دور گرداند؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۱۶؛ ج۲۳، ص۱۱۶؛ ج۴۷، ص۱۳۳؛ ج۶۳، ص۳۹۷؛ ج۷۲، ص۴۵۶.</ref>. واضح است منظور از این سخن آن نیست که ابتدا تلخی [[مرگ]] را به وی میچشاند و سپس آن را برطرف میسازد، بلکه مقصود این است که از ابتدا [[مرگ]] برای چنین شخصی گوارا خواهد بود<ref>ر.ک: [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|اهل بیت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۷۶ - ۹۵.</ref>. | |||
=== مصداق شناسی اهل بیت === | |||
مقصود از [[اهل بیت]] در [[آیه تطهیر]] [[پیامبر]]{{صل}}، [[امام علی|امیرمؤمنان]]، [[فاطمه زهرا]]، [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{عم}} میباشد. | |||
# | === دلالت انما بر حصر === | ||
#به [[شهادت]] بزرگان اهل لغت و [[ادب]] [[عربی]]، کلمه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} بر اختصاص و حصر دلالت میکند<ref>القاموس المحیط، ج۴، ص ۱۹۸؛ المطول، ص ۱۶۷ـ ۱۶۸.</ref>. بر این اساس، مفاد [[آیه]] این است که [[اراده خداوند]] به زدودن رجس و [[پلیدی]] به [[اهل بیت]] اختصاص یافته است و [[خداوند]] فقط [[طهارت]] آنان از [[پلیدی]] را خواسته است. از طرفی [[اراده تشریعی]] به [[طهارت]] [[بشر]]، همگانی است؛ چنان که در [[فلسفه]] [[تشریع]] وضو، [[غسل]] و تیمم فرموده است: {{متن قرآن|يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ }}<ref>سوره مائده، آیه:۶.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۹۰-۱۰۲.</ref>. | |||
=== پاسخ به دو اشکال === | |||
''' | '''اشکال اول:''' | ||
اگر [[آیه تطهیر]] بر [[عصمت]] [[اهل بیت]] دلالت کند، [[آیه]]: {{متن قرآن|وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref> خداوند میخواهد شما را پاکیزه گرداند و نعمت خود را بر شما تمام کند باشد که سپاس گزارید؛ سوره مائده، آیه:۶.</ref> نیز بر [[عصمت]] مسلمانانی که در [[جنگ بدر]] شرکت داشتند دلالت میکند، بلکه دلالت این [[آیه]] بر [[عصمت]] این گروه از [[مسلمانان]] استوارتر است، زیرا [[اتمام نعمت]] [[الهی]] بر آنان بدون محفوظ ماندن آنها از شرّ [[شیطان]] و [[گناه]] حاصل نخواهد شد<ref>روح المعانی، ج۲۲، ص ۲۶.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۹۰-۱۰۲.</ref>. | |||
'''پاسخ:''' | '''پاسخ:''' | ||
[[آیه]] یاد شده مربوط به [[اصحاب بدر]] نیست، بلکه مربوط به [[تشریع]] وضو، [[غسل]] و تیمم است که همه [[مسلمانان]] را شامل میشود و [[اراده]] در آن، [[تشریعی]] است، نه [[تکوینی]]. آنچه مربوط به [[اصحاب بدر]] است، [[آیه]]: {{متن قرآن|إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ}}<ref> یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا میپوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو میباراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را نیرومند سازد و گامها (یتان) را بدان استوار دارد؛ سوره انفال، آیه: ۱۱.</ref>. مقصود از [[تطهیر]] در این [[آیه]] به [[گواهی]] [[روایات]] [[شأن نزول]] و گفتار [[مفسران]]، [[تطهیر]] از جنابت است، زیرا [[مسلمانان]] شب هنگام که به [[خواب]] رفتند "همه یا برخی" جنب شدند، [[خداوند]] برای آن که این [[غم]] و [[اندوه]] را از [[قلب]] آنان بزداید، و برای [[تطهیر]] از جنابت [[آب]] در [[اختیار]] داشته باشند، [[باران]] را نازل کرد، [[نزول]] [[باران]] علاوه بر این که آزردگی روحی آنان را برطرف ساخت، و [[مسلمانان]] توانستند [[بدن]] خود را [[پاکیزه]] سازند و [[نماز]] بخوانند، فایده دیگری نیز برای آنان داشت، زیرا سرزمینی که [[مسلمانان]] در آن اردو زده بودند پوشیده از رمل بود و به دلیل [[سستی]] [[زمین]] نمیتوانستند در میدان [[کارزار]] [[مقاومت]] کنند، با [[نزول]] [[باران]]، [[زمین]] محکم شد و پاهای آنان [[استوار]] گردید<ref>تفسیر طبری، ج۹، ص ۲۲۹.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۹۰-۱۰۲.</ref>. | |||
[[ | |||
'''اشکال دوم:''' | |||
[[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} به عدم [[عصمت]] خود تصریح کرده و گفته است: "از طرح سخن [[حق]] یا [[مشورت]] عادلانه دریغ نورزید، زیرا من [[برتر]] از این که [[خطا]] کنم نیستم، مگر این که [[خداوند]] آنچه را که از من نسبت به آن مالک تر است "صیانت از [[خطا]]" در درون من [[القا]] کند"<ref>{{عربی|" فَلَا تَكُفُّوا عَنِّي مَقَالَةً بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةً بِعَدْلٍ فَإِنِّي لَسْتُ فِي نَفْسِي بِفَوْقِ مَا أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِكَ مِنْ فِعْلِي إِلَّا أَنْ يَكْفِيَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِي مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي"}}نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۹۰-۱۰۲.</ref>. | |||
'''پاسخ:''' | |||
مفاد سخن مزبور جز این نیست که [[امام]]{{ع}} بدون [[لطف]] و [[عنایت ویژه]] [[خداوند]]، [[مصون از خطا]] نمیباشد. این مطلب در مورد همه [[معصومان]] [[صادق]] است، زیرا [[معصوم]] بودن آنان از [[خطا]] بالذات نیست، بلکه به [[عنایت]] و [[لطف]] ویژه [[الهی]] است. سخن [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} همانند سخن [[حضرت یوسف]]{{ع}} است که گفته است: {{متن قرآن|وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref> و من نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس به بدی بسیار فرمان میدهد مگر پروردگارم بخشایش آورد؛ به راستی پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره یوسف، آیه:۵۳.</ref>. [[گواه]] روشن این مطلب آن است که [[امام]]{{ع}} در دیگر سخنان خود [[اهل بیت]] [[پیامبر]]{{صل}} را به گونهای معرفی کرده است که آشکارا بر [[عصمت]] آنان از [[گناه]] دلالت دارد: "چرا در [[حیرت]] و [[گمراهی]] هستید، در حالی که [[عترت]] [[پیامبر]] شما در بین شما هستند، آنان زمام [[حق]] را در دست دارند و نشانههای [[دین]] و زبانهای راستیاند<ref>{{عربی|" كَيْفَ تَعْمَهُونَ وَ بَيْنَكُمْ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ وَ أَعْلَامُ الدِّينِ وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۶.</ref>. [[ابن ابو الحدید]] دلالت جملههای یاد شده بر [[عصمت]] [[پیامبر]]{{صل}} را [[مسلم]] گرفته و یادآور شده است: [[ابو محمد متّویه]] در کتاب الکفایه بر [[عصمت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} تصریح کرده و گفته است اگر چه ما [[عصمت]] را برای [[امام]] [[واجب]] نمیدانیم، ولی [[نصوص]] بر [[عصمت]] [[امام علی|علی]]{{ع}} دلالت دارند، واین، از ویژگیهای او در میان [[صحابه]] [[پیامبر]]{{صل}} به شمار میرود<ref>شرح نهج البلاغه، ج۶، ص ۲۹۷ـ ۲۹۸.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه تطهیر ۱ (مقاله)|مقاله «آیه تطهیر»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۹۰-۱۰۲.</ref>. | |||
[[ | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |