تشیع: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
|||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
امّا زمینۀ شکلگیری خارجی این گروه و [[ظهور]] آن به صورت یک مجموعۀ مشخّص، از ماجرای [[سقیفه]] بود. وقتی بعضی از سران [[قبایل]] و [[مهاجرین]] و [[انصار]] در [[سقیفه]] برای [[انتخاب خلیفه]] گرد آمدند، نام [[امام علی|علی]] {{ع}} هم به عنوان یکی از نامزدهای [[خلافت]] بر سر زبانها بود، ولی نتیجۀ [[سقیفه]] برخلاف [[دستور]] [[پیامبر]] به [[انتخاب]] [[ابوبکر]] انجامید. آنان که به توصیۀ [[پیامبر]] [[وفادار]] ماندند و دستاورد [[سقیفه]] را قبول نداشتند، بر محور [[اعتقاد]] به [[امامت]] [[امام علی|علی]] {{ع}} و [[شایستگی]] او برای [[خلافت]] گرد آمدند و محلّ تجمّع آنان، خانۀ [[حضرت فاطمه]] بود و از [[بیعت]] با [[خلیفه]] سرباز میزدند. نام کسانی چون [[عباس بن عبد المطلب]]، [[فضل بن عباس]]، [[زبیر]]، [[خالد بن سعید]]، [[مقداد]]، [[سلمان]]، [[ابوذر]]، [[ابن مسعود]]، [[عمار یاسر]]، [[ابیّ بن کعب]]، در آن میان به چشم میخورد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲ ص ۱۲۴</ref> همین مسأله از عوامل تهاجم به خانۀ [[فاطمه]] {{عم}} به عنوان مرکز تجمع [[مخالفان]] [[خلافت ابوبکر]] بود و آنان چون حاضر نبودند از [[خانه]] بیرون آیند، [[عمر]] [[تصمیم]] گرفت [[خانه]] را به [[آتش]] بکشد.<ref>الامامة و السّیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج ۱ ص ۱۹</ref> | امّا زمینۀ شکلگیری خارجی این گروه و [[ظهور]] آن به صورت یک مجموعۀ مشخّص، از ماجرای [[سقیفه]] بود. وقتی بعضی از سران [[قبایل]] و [[مهاجرین]] و [[انصار]] در [[سقیفه]] برای [[انتخاب خلیفه]] گرد آمدند، نام [[امام علی|علی]] {{ع}} هم به عنوان یکی از نامزدهای [[خلافت]] بر سر زبانها بود، ولی نتیجۀ [[سقیفه]] برخلاف [[دستور]] [[پیامبر]] به [[انتخاب]] [[ابوبکر]] انجامید. آنان که به توصیۀ [[پیامبر]] [[وفادار]] ماندند و دستاورد [[سقیفه]] را قبول نداشتند، بر محور [[اعتقاد]] به [[امامت]] [[امام علی|علی]] {{ع}} و [[شایستگی]] او برای [[خلافت]] گرد آمدند و محلّ تجمّع آنان، خانۀ [[حضرت فاطمه]] بود و از [[بیعت]] با [[خلیفه]] سرباز میزدند. نام کسانی چون [[عباس بن عبد المطلب]]، [[فضل بن عباس]]، [[زبیر]]، [[خالد بن سعید]]، [[مقداد]]، [[سلمان]]، [[ابوذر]]، [[ابن مسعود]]، [[عمار یاسر]]، [[ابیّ بن کعب]]، در آن میان به چشم میخورد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲ ص ۱۲۴</ref> همین مسأله از عوامل تهاجم به خانۀ [[فاطمه]] {{عم}} به عنوان مرکز تجمع [[مخالفان]] [[خلافت ابوبکر]] بود و آنان چون حاضر نبودند از [[خانه]] بیرون آیند، [[عمر]] [[تصمیم]] گرفت [[خانه]] را به [[آتش]] بکشد.<ref>الامامة و السّیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج ۱ ص ۱۹</ref> | ||
[[تحزّب]] و شکلگیری [[اجتماعی]] [[سیاسی]] [[شیعه]]، عمدتا در زمان [[خلافت]] [[امام علی|علی]] {{ع}} سامان یافت و پس از [[شهادت]] [[امام علی]]، بر گرد [[امام حسن]] {{ع}} جمع شده با او [[بیعت]] کردند. پس از [[امام حسن|امام مجتبی]] {{ع}} بر محور [[امامت]] [[امام حسین|حسین بن علی]] {{ع}} گرد آمدند و از او میخواستند که با [[معاویه]] بجنگد. این [[اعتقاد]] نسبت به [[امامان]] [[معصوم]] در دورههای بعد نیز ادامه یافت<ref>به فرقههای دیگری چون زیدیّه و... هم که به امامت دوازده امام معتقد نیستند، [[شیعه]] گفته میشود، چون [[امام علی]] و [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} را قبول دارند</ref> و [[شیعه]] به عنوان گروهی که [[خلافت]] [[امویان]] و [[عباسیان]] را قبول نداشتند و به [[امامت]] [[ائمه]] پایبند بودند به رافضیان نامیده شدند. این [[لقب]]، گرچه به عنوان یک توهین به کار میرفت، ولی [[افتخار]] [[شیعه]] آن بود که [[حکومت]] خلفای [[جائر]] و [[غاصب]] را ردّ میکرد و قبول نداشت. اصطلاح [[شیعه]] به عنوان [[پیروان]]، نسبت به [[مخالفان]] هم (با توجّه به معنای لغوی [[شیعه]]) اطلاق میشد و در متون [[تاریخی]] و [[روایات]]، هم شیعۀ [[اهل بیت]] دیده میشود که [[رهبری]] آنان با [[امامان]] [[معصوم]] بوده است، هم شیعۀ [[آل ابو سفیان]] (در سخن [[امام حسین]] در [[روز عاشورا]]) و شیعۀ [[بنی امیّه]] که به [[پیروان]] [[معاویه]] و [[یزید]] و | [[تحزّب]] و شکلگیری [[اجتماعی]] [[سیاسی]] [[شیعه]]، عمدتا در زمان [[خلافت]] [[امام علی|علی]] {{ع}} سامان یافت و پس از [[شهادت]] [[امام علی]]، بر گرد [[امام حسن]] {{ع}} جمع شده با او [[بیعت]] کردند. پس از [[امام حسن|امام مجتبی]] {{ع}} بر محور [[امامت]] [[امام حسین|حسین بن علی]] {{ع}} گرد آمدند و از او میخواستند که با [[معاویه]] بجنگد. این [[اعتقاد]] نسبت به [[امامان]] [[معصوم]] در دورههای بعد نیز ادامه یافت<ref>به فرقههای دیگری چون زیدیّه و... هم که به امامت دوازده امام معتقد نیستند، [[شیعه]] گفته میشود، چون [[امام علی]] و [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} را قبول دارند</ref> و [[شیعه]] به عنوان گروهی که [[خلافت]] [[امویان]] و [[عباسیان]] را قبول نداشتند و به [[امامت]] [[ائمه]] پایبند بودند به رافضیان نامیده شدند. این [[لقب]]، گرچه به عنوان یک توهین به کار میرفت، ولی [[افتخار]] [[شیعه]] آن بود که [[حکومت]] خلفای [[جائر]] و [[غاصب]] را ردّ میکرد و قبول نداشت. اصطلاح [[شیعه]] به عنوان [[پیروان]]، نسبت به [[مخالفان]] هم (با توجّه به معنای لغوی [[شیعه]]) اطلاق میشد و در متون [[تاریخی]] و [[روایات]]، هم شیعۀ [[اهل بیت]] دیده میشود که [[رهبری]] آنان با [[امامان]] [[معصوم]] بوده است، هم شیعۀ [[آل ابو سفیان]] (در سخن [[امام حسین]] در [[روز عاشورا]]) و شیعۀ [[بنی امیّه]] که به [[پیروان]] [[معاویه]] و [[یزید]] و [[خلفای اموی]] گفته میشد و این نشانۀ [[تعارض]] [[فکری]] و [[اختلاف]] مبنایی این دو [[خاندان]] و دو جریان است. [[تشیّع]]، غیر از مسألۀ [[امامت]] و [[خلافت امام علی]] {{ع}} و [[امامان]]، در مسائل دیگر [[اعتقادی]]، [[فکری]]، [[فقهی]] هم شاخصهای دیگری دارد و فرقههای متعدّد [[شیعی]] ریشه در همین مسائل دارد، مسائلی همچون [[توحید]]، [[قرآن]]، [[غلو]]، [[تشبیه]] و تجسیم، [[بداء]]، [[عدل الهی]]، [[عصمت]] [[انبیا]]، [[تقیه]]، [[راه تعیین امام]]، راه [[استنباط]] [[احکام شرع]]، [[جایگاه]] [[عقل]] و [[اجماع]]، [[اجتهاد]]، تخطئه و تصویب، اصول عملی در [[فقه]]، در [[شناخت]] [[تشیّع]] باید مورد توجّه قرار گیرد و به کتابهای مبسوطتر مراجعه شود.<ref> از جمله در شناخت تشیّع، ر. ک: این است آیین ما، دائرة المعارف تشیّع (واژۀ تشیّ، شیعه چه میگوید؟، لماذا انا شیعی؟، الشیعة بین الحقایق و الأوهام، التشیّع نشأته و معالمه، شیعه در اسلام، دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیّه، لماذا اخترت مذهب الشیعه، الشیعه (محمّد صادق صدر)، الشیعة فی موکب التاریخ جعفر سبحانی</ref> [[علامه طباطبایی]] فشردهای از [[اعتقادات]] [[اسلامی]] از نظر شیعۀ [[دوازده امامی]] را در مباحث [[خداشناسی]]، ذات و [[صفات خدا]]، [[قضا و قدر]] و [[جبر و اختیار]]، [[پیغمبرشناسی]]، [[هدایت]] عمومی و خصوصی، [[نبوت]]، [[عصمت]]، [[پیامبر خاتم|پیغمبر اسلام]] و [[قرآن]]، [[معادشناسی]]، [[روح]] و [[حقیقت]] [[مرگ]]، [[عالم برزخ]] و [[قیامت]]، [[امامشناسی]]، فرق [[امام]] و [[نبی]] و [[مهدویت]] آورده است.<ref>شیعه در اسلام، ص ۶۷ تا ۱۵۰</ref>.<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۶۳تا۱۶۶.</ref> | ||
== تاریخچه [[تشیّع]] == | == تاریخچه [[تشیّع]] == | ||
در زمینه آغاز پیدایش [[مذهب شیعه]] دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. برخی معتقدند [[شیعه]] پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} طلوع کرد و هسته اصلی آن هنگامی شکل گرفت که [[اصحاب]] درصدد [[تعیین | در زمینه آغاز پیدایش [[مذهب شیعه]] دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. برخی معتقدند [[شیعه]] پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} طلوع کرد و هسته اصلی آن هنگامی شکل گرفت که [[اصحاب]] درصدد [[تعیین جانشین پیامبر]] {{صل}} برآمدند. [[یعقوبی]] مینویسد: "گروهی از [[مهاجرین]] و [[انصار]] از [[بیعت با ابوبکر]] سرباز زدند؛ چون به [[علی بن ابیطالب]] [[گرایش]] داشتند، [[عبّاس بن عبدالمطلب]]، [[فضل بن عبّاس]]، [[زبیر]]، [[خالد بن سعید]]، [[مقداد]]، [[سلمان]]، [[ابوذر]]، [[عمّار]]، [[براء]] و [[ابی بن کعب]] از این دسته بودند"<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۴.</ref>. [[مسعودی]] مینویسد: "[[سلمان فارسی]] از همان آغاز [[شیعه]] بود، [[عمّار یاسر]] در تمام عمرش به [[تشیّع]] [[شهرت]] داشت"<ref>مروج الذهب مسعودی. </ref>. گروه دیگری میگویند: "[[ظهور]] [[شیعه]] در دوران [[خلافت]] [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} شکل گرفت و دسته دیگر اظهار میدارند [[تشیّع]] در اواخر [[خلافت عثمان]] پا گرفت. جمعی هم [[امام صادق]] {{ع}} را پایهگذار [[مذهب]] [[تشیّع]] میدانند؛ البته در این میان بعضی دیدگاههای غرضآلود و [[سست]] وجود دارد، از قبیل اینکه [[ظهور]] [[تشیّع]] را بر اساس [[سیاست]] انتقامجویی [[ایرانیان]] یا انعکاسی از سایر اغراض [[سیاسی]] میدانند یا آن را حاصل [[افکار]] [[شخصیت]] موهومی به نام [[عبدالله بن سبأ]] میدانند که گرچه بطلان این سخنان روشن است، ولی در اینجا سخن یکی از [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] در جواب این سخنان [[بیهوده]] [[نقل]] میشود: "گروهی از [[صحابه]] معروف که در [[صدر اسلام]] از [[علی]] {{ع}} [[پیروی]] میکردند، به نام [[شیعه]] نامیده شدند، آنچه از پارهای نوشتهها استفاده میشود، این است که بعضی از کوته فکران، [[مذهب شیعه]] را از [[بدعتها]] و ساختههای شخصی به نام [[عبدالله بن سبأ]] معروف به ابن السوداء به حساب میآورند؛ امّا تردیدی وجود ندارد که این سخن از اوهام و [[خرافات]] است؛ زیرا شخصی به نام [[عبدالله بن سبأ]] [[یهودی]] جز در عالم [[وهم]] و [[خیال]] وجود ندارد و دادن این نسبت به [[شیعه]]، از عدم آشنایی به [[اصول مذهب شیعه]] ناشی شده است"<ref>خطط شام، ج۶، ص۲۴۶.</ref><ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص:۱۲۹-۱۳۰.</ref>. | ||
== [[پیامبر]] {{صل}} و [[تشیّع]] == | == [[پیامبر]] {{صل}} و [[تشیّع]] == |
نسخهٔ کنونی تا ۲ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۳
شیعه |
---|
تشیع: از ریشۀ شیعه است. شیعه به معنای گروه و جمعیت، گروه پیرو، هواداران و پیروان است.
مقدمه
شیعه در اصطلاح دینی به گروهی از مسلمانان گفته میشود که هم به علی (ع) و اهل بیت پیامبر محبت و عشق میورزند، هم آنان را با امر و نصّ الهی و نصب پیامبر، جانشینان بر حق و بلا فصل رسول خدا (ص) میشناسند و هم به امامت و پیشوایی امامان معصوم در همۀ زمینهها گردن مینهند. چنین اعتقادی تشیّع نامیده میشود. امام خمینی، احیاگر شیعه در قرن حاضر میفرماید: ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا (ص) مؤسّس آن به امر خداوند تعالی بوده و امیر المؤمنین علی بن طالب (ع) این بندۀ رها شده از تمام قیود، مأمور رهاکردن بشر از تمام اغلال و بردگیهاست.[۱].
مذهب تشیّع، مذهب فداکاری بوده است و در ماقبل تاریخ، مردم برای عدالت و برابری حقوق از دسترفتۀ خود همیشه قیام کردهاند، همیشه خون دادهاند.[۲] برخلاف سخن آنان که شیعه را فرقهای ساختۀ افکار عبداللّه بن سبأ میدانند، یا پیدایش آن را به زمان فوت پیامبر و ماجرای سقیفه یا دورۀ خلافت علی (ع) نسبت میدهند، یا حتی شیعه را پدیدۀ دورۀ آل بویه میشناسند، بذر تشیّع از زمان پیامبر خدا (ص) افشانده شد و در همان روزهای نخست بعثت که مأموریت یافت بستگان خویش را به دین خدا دعوت کند، صراحتاً فرمود: هرکس به اجابت دعوت من سبقت گیرد، وزیر و جانشین و وصیّ من است؛ علی (ع) پیش از همه مبادرت نمود و اسلام را پذیرفت و رسول خدا (ص) او را در همانجا به وصایت و جانشینی خویش معرفی کرد[۳].
تعبیر "شیعه علی" در زمان پیامبر از زبان آن حضرت بارها و بارها بهکار برده شد[۴] و در طول ۲۳ سال، پیامبر در مواقع فراوانی حضرت علی (ع) را به جانشینی خویش با تعابیر گوناگونی معرفی فرمود و اطاعت او را بر همگان لازم دانست و در حادثۀ غدیر خم، روشنتر و صریحتر او را به ولایت و رهبری همۀ مسلمانان تعیین کرد. پس تشیّع و اعتقاد به امامت علی (ع) و جانشینی او، از زمان پیامبر خدا مطرح بود و شیعه، علی (ع) و امامان بعدی را که برگزیدۀ خدا و تعیینشدۀ از سوی پیامبر اکرم (ص) بودند، به عنوان محور دینی، سیاسی و الگوی اخلاق و عمل و معلّم و مفسّر قرآن و مبیّن احکام میشناختند و تبعیّت از آنان و پذیرش ولایت ائمه (ع) را بر خود فرض میدانستند.
امّا زمینۀ شکلگیری خارجی این گروه و ظهور آن به صورت یک مجموعۀ مشخّص، از ماجرای سقیفه بود. وقتی بعضی از سران قبایل و مهاجرین و انصار در سقیفه برای انتخاب خلیفه گرد آمدند، نام علی (ع) هم به عنوان یکی از نامزدهای خلافت بر سر زبانها بود، ولی نتیجۀ سقیفه برخلاف دستور پیامبر به انتخاب ابوبکر انجامید. آنان که به توصیۀ پیامبر وفادار ماندند و دستاورد سقیفه را قبول نداشتند، بر محور اعتقاد به امامت علی (ع) و شایستگی او برای خلافت گرد آمدند و محلّ تجمّع آنان، خانۀ حضرت فاطمه بود و از بیعت با خلیفه سرباز میزدند. نام کسانی چون عباس بن عبد المطلب، فضل بن عباس، زبیر، خالد بن سعید، مقداد، سلمان، ابوذر، ابن مسعود، عمار یاسر، ابیّ بن کعب، در آن میان به چشم میخورد.[۵] همین مسأله از عوامل تهاجم به خانۀ فاطمه (ع) به عنوان مرکز تجمع مخالفان خلافت ابوبکر بود و آنان چون حاضر نبودند از خانه بیرون آیند، عمر تصمیم گرفت خانه را به آتش بکشد.[۶]
تحزّب و شکلگیری اجتماعی سیاسی شیعه، عمدتا در زمان خلافت علی (ع) سامان یافت و پس از شهادت امام علی، بر گرد امام حسن (ع) جمع شده با او بیعت کردند. پس از امام مجتبی (ع) بر محور امامت حسین بن علی (ع) گرد آمدند و از او میخواستند که با معاویه بجنگد. این اعتقاد نسبت به امامان معصوم در دورههای بعد نیز ادامه یافت[۷] و شیعه به عنوان گروهی که خلافت امویان و عباسیان را قبول نداشتند و به امامت ائمه پایبند بودند به رافضیان نامیده شدند. این لقب، گرچه به عنوان یک توهین به کار میرفت، ولی افتخار شیعه آن بود که حکومت خلفای جائر و غاصب را ردّ میکرد و قبول نداشت. اصطلاح شیعه به عنوان پیروان، نسبت به مخالفان هم (با توجّه به معنای لغوی شیعه) اطلاق میشد و در متون تاریخی و روایات، هم شیعۀ اهل بیت دیده میشود که رهبری آنان با امامان معصوم بوده است، هم شیعۀ آل ابو سفیان (در سخن امام حسین در روز عاشورا) و شیعۀ بنی امیّه که به پیروان معاویه و یزید و خلفای اموی گفته میشد و این نشانۀ تعارض فکری و اختلاف مبنایی این دو خاندان و دو جریان است. تشیّع، غیر از مسألۀ امامت و خلافت امام علی (ع) و امامان، در مسائل دیگر اعتقادی، فکری، فقهی هم شاخصهای دیگری دارد و فرقههای متعدّد شیعی ریشه در همین مسائل دارد، مسائلی همچون توحید، قرآن، غلو، تشبیه و تجسیم، بداء، عدل الهی، عصمت انبیا، تقیه، راه تعیین امام، راه استنباط احکام شرع، جایگاه عقل و اجماع، اجتهاد، تخطئه و تصویب، اصول عملی در فقه، در شناخت تشیّع باید مورد توجّه قرار گیرد و به کتابهای مبسوطتر مراجعه شود.[۸] علامه طباطبایی فشردهای از اعتقادات اسلامی از نظر شیعۀ دوازده امامی را در مباحث خداشناسی، ذات و صفات خدا، قضا و قدر و جبر و اختیار، پیغمبرشناسی، هدایت عمومی و خصوصی، نبوت، عصمت، پیغمبر اسلام و قرآن، معادشناسی، روح و حقیقت مرگ، عالم برزخ و قیامت، امامشناسی، فرق امام و نبی و مهدویت آورده است.[۹].[۱۰]
تاریخچه تشیّع
در زمینه آغاز پیدایش مذهب شیعه دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. برخی معتقدند شیعه پس از رحلت رسول خدا (ص) طلوع کرد و هسته اصلی آن هنگامی شکل گرفت که اصحاب درصدد تعیین جانشین پیامبر (ص) برآمدند. یعقوبی مینویسد: "گروهی از مهاجرین و انصار از بیعت با ابوبکر سرباز زدند؛ چون به علی بن ابیطالب گرایش داشتند، عبّاس بن عبدالمطلب، فضل بن عبّاس، زبیر، خالد بن سعید، مقداد، سلمان، ابوذر، عمّار، براء و ابی بن کعب از این دسته بودند"[۱۱]. مسعودی مینویسد: "سلمان فارسی از همان آغاز شیعه بود، عمّار یاسر در تمام عمرش به تشیّع شهرت داشت"[۱۲]. گروه دیگری میگویند: "ظهور شیعه در دوران خلافت علی بن ابی طالب (ع) شکل گرفت و دسته دیگر اظهار میدارند تشیّع در اواخر خلافت عثمان پا گرفت. جمعی هم امام صادق (ع) را پایهگذار مذهب تشیّع میدانند؛ البته در این میان بعضی دیدگاههای غرضآلود و سست وجود دارد، از قبیل اینکه ظهور تشیّع را بر اساس سیاست انتقامجویی ایرانیان یا انعکاسی از سایر اغراض سیاسی میدانند یا آن را حاصل افکار شخصیت موهومی به نام عبدالله بن سبأ میدانند که گرچه بطلان این سخنان روشن است، ولی در اینجا سخن یکی از دانشمندان اهل سنت در جواب این سخنان بیهوده نقل میشود: "گروهی از صحابه معروف که در صدر اسلام از علی (ع) پیروی میکردند، به نام شیعه نامیده شدند، آنچه از پارهای نوشتهها استفاده میشود، این است که بعضی از کوته فکران، مذهب شیعه را از بدعتها و ساختههای شخصی به نام عبدالله بن سبأ معروف به ابن السوداء به حساب میآورند؛ امّا تردیدی وجود ندارد که این سخن از اوهام و خرافات است؛ زیرا شخصی به نام عبدالله بن سبأ یهودی جز در عالم وهم و خیال وجود ندارد و دادن این نسبت به شیعه، از عدم آشنایی به اصول مذهب شیعه ناشی شده است"[۱۳][۱۴].
پیامبر (ص) و تشیّع
دستهای از محقّقان شخص پیامبر (ص) را پایهگذار شیعه میدانند. آن حضرت بود که نخستین بار واژۀ "شیعه" را در مورد دوستان و پیروان امام علی (ع) به کار برد و آنان را ستود. مفسّران اهل سنت در مورد شأن نزول آیه شریفه: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ﴾[۱۵].
از جابر بن عبدالله روایت کردهاند که میگفت: روزی محضر رسول خدا (ص) شرفیاب شده بودم که علی (ع) وارد شد، پیامبر اکرم فرمود: برادرم آمد. آنگاه ادامه داد: "سوگند به خدا! همانا این مرد و شیعیانش در قیامت رستگار خواهند بود"[۱۶].
طبری - مفسّر و مورّخ معروف - نیز ذیل آیه یاد شده روایت میکند که لفظ شیعه را رسول اکرم به کار برده است. حسن بن موسی نوبختی و سعد بن عبدالله مینویسند: "فرقه علی بن ابی طالب نخستین فرقهای بود که در زمان رسول خدا (ص) طلوع کرد و به نام شیعه علی نامیده شد و چنین شهرت یافت که آنها قایل به امامت علی بن ابی طالباند و از یاران و علاقهمندان او محسوب میشوند. مقداد، سلمان، ابوذر و عمار، از جمله شیعیان او بودند. نخستین کسانی که به عنوان شیعه شناخته شدند، اینها بودند. نام شیعه هم تازگی نداشت. در گذشتهها نیز پیروان برخی از انبیای الهی به نام شیعه نوح، شیعه ابراهیم، شیعه موسی و عیسی، نامیده میشدند"[۱۷].
بنابراین شخص پیامبر اکرم (ص) گروهی از ارادتمندان خاصّ علی (ع) را - که آن حضرت را مقتدای خود میدانستند - به عنوان شیعه معرّفی کرده است[۱۸].
فِرَق شیعه
تشیع ـ همچون دیگر مذاهب اسلامی ـ در مقاطع مختلف تاریخ به فرقههای متعددی مانند حنفیه (کیسانیه)، زیدیه، اسماعیلیه، واقفیه، جعفریه، و... منشعب شده است؛ در این میان، شیعیان اثنی عشری مهمترین گروهی بودند که بر صفحه تاریخ تشیع باقی ماند و این نشانگر آن است که اقداماتِ مقدماتی صورت گرفته برای غیبت، به اندازهای حساب شده بود که توانست شیعه را از گرفتاریهای شک و تردید پس از رحلت امام عسکری (ع) نجات دهد. نمایندگان ویژه حضرت با حرکتهای سنجیده، اوضاع نابسامان اجتماع شیعه را سامان بخشیده و اختلافات و انشعابات را به تدریج از بین بردند[۱۹].
البته در عصر اخیر فرقههایی که برخی از آنها را نمیتوان شیعه شمرد، از میان شیعیان سربرآوردند. از جملۀ آن، فرقه شیخیه است که شیخ احمد احسائی آن را بنیان نهاد. اساس فکری این فرقه، آمیزهای است از تعابیر و مفاهیم فلسفه قدیم، به ویژه آثار فکری سهروردی و اخبار و احادیث اهل بیت (ع) بود. بعد از آن فرقههای بابیه به سرکردگی علی محمد باب شیرازی و نیز فرقه بهائیه به سرکردگی حسین علی بهاء درست شدند. بنابر نظر مشهور شیعه، این فرقهها اهل بدعت و از گمراهان به شمار میروند[۲۰].
- نقش امامیه را در شکوفایی و بالندگی فرهنگ و تمدن اسلامی نمیتوان انکار کرد. شیعیان در هر شاخهای از علوم و فنون، نخبگانی به جهان اسلام تقدیم کردهاند. هم اینک مذهب امامیه یا شیعه اثنی عشریه، مذهب رسمی کشور ایران است و در کشورهایی همچون عراق، بحرین، جمهوری آذربایجان و لبنان نیز پیروان بسیاری دارد[۲۱].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ صحیفۀ نور، ج ۲۱ ص ۱۷۱
- ↑ صحیفۀ نور، ج ۴ ص ۲۲
- ↑ شیعه در اسلام، علامه طباطبایی، ص ۵
- ↑ ر. ک: بحار الأنوار، ج ۶۸. از جمله: هذا و شیعته هم الفائزون (بحار الأنوار، ج ۷ ص ۱۷۸)
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج ۲ ص ۱۲۴
- ↑ الامامة و السّیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج ۱ ص ۱۹
- ↑ به فرقههای دیگری چون زیدیّه و... هم که به امامت دوازده امام معتقد نیستند، شیعه گفته میشود، چون امام علی و امام حسن و امام حسین (ع) را قبول دارند
- ↑ از جمله در شناخت تشیّع، ر. ک: این است آیین ما، دائرة المعارف تشیّع (واژۀ تشیّ، شیعه چه میگوید؟، لماذا انا شیعی؟، الشیعة بین الحقایق و الأوهام، التشیّع نشأته و معالمه، شیعه در اسلام، دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیّه، لماذا اخترت مذهب الشیعه، الشیعه (محمّد صادق صدر)، الشیعة فی موکب التاریخ جعفر سبحانی
- ↑ شیعه در اسلام، ص ۶۷ تا ۱۵۰
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۶۳تا۱۶۶.
- ↑ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱۴.
- ↑ مروج الذهب مسعودی.
- ↑ خطط شام، ج۶، ص۲۴۶.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۱۲۹-۱۳۰.
- ↑ «بیگمان آنانکه ایمان آوردهاند و کردارهایی شایسته کردهاند، بهترین آفریدگانند» سوره بینه، آیه ۷.
- ↑ صواعق محرقه، فصل اوّل، باب ۱۱.
- ↑ المقالات و الفرق، ص۱۵.
- ↑ محمدی، رضا، امامشناسی، ص:۱۳۰-۱۳۱.
- ↑ ر. ک: تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۱۹.
- ↑ ر. ک: دائرة المعارف تشیع، ۴/ ۲۷۵؛ فرهنگ فرق اسلامی، ۹۴/ ۸۷.
- ↑ ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۳۲.