عروة بن ادیه: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==مقدمه== پس از ماجرای طواف بن غلاق، ابن‌زیاد بر خوارج سخت‌گیری کرد و بسیاری از آنها را کشت. یکی از مقتولان عروة بن ادیه، برادر ابوبلال مرداس بن‌ادیه بود که م...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
 
خط ۷: خط ۷:


==مقدمه==
==مقدمه==
پس از ماجرای [[طواف بن غلاق]]، ابن‌زیاد بر [[خوارج]] [[سخت‌گیری]] کرد و بسیاری از آنها را کشت. یکی از مقتولان [[عروة بن ادیه]]، [[برادر]] [[ابوبلال مرداس بن‌ادیه]] بود که مادر هر دو ادیه نام داشت و پدر آنها حدیر تمیمی بود. آنها به نام مادرشان خوانده می‌شدند. علت کشته شدن [[عروه]] این بود که ابن‌زیاد برای دیدن مسابقه اسب‌ها به میدان اسب‌دوانی رفته بود. او در گوشه‌ای نشست و [[منتظر]] شروع مسابقه شد و [[مردم]] نیز در اطراف او جمع شدند. در این حال عروه رو به ابن‌زیاد کرد و آیه‌ای از [[قرآن]] را خواند:
پس از ماجرای [[طواف بن غلاق]]، ابن‌زیاد بر [[خوارج]] [[سخت‌گیری]] کرد و بسیاری از آنها را کشت. یکی از مقتولان عروة بن ادیه، [[برادر]] [[ابوبلال مرداس بن‌ادیه]] بود که مادر هر دو ادیه نام داشت و پدر آنها حدیر تمیمی بود. آنها به نام مادرشان خوانده می‌شدند. علت کشته شدن [[عروه]] این بود که ابن‌زیاد برای دیدن مسابقه اسب‌ها به میدان اسب‌دوانی رفته بود. او در گوشه‌ای نشست و [[منتظر]] شروع مسابقه شد و [[مردم]] نیز در اطراف او جمع شدند. در این حال عروه رو به ابن‌زیاد کرد و آیه‌ای از [[قرآن]] را خواند:
{{متن قرآن|أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ * وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ * وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ}}<ref>«آیا بر هر بلندی بنایی از سر بازی (و بیهوده) می‌سازید؟ * و کوشک‌هایی (استوار) می‌گزینید بدان امید که جاودان بمانید؟ * و چون خشم می‌آورید، چون گردنکشان خشم می‌آورید» سوره شعراء، آیه ۱۲۸-۱۳۰.</ref>.
{{متن قرآن|أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ * وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ * وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ}}<ref>«آیا بر هر بلندی بنایی از سر بازی (و بیهوده) می‌سازید؟ * و کوشک‌هایی (استوار) می‌گزینید بدان امید که جاودان بمانید؟ * و چون خشم می‌آورید، چون گردنکشان خشم می‌آورید» سوره شعراء، آیه ۱۲۸-۱۳۰.</ref>.
هنگامی که [[آیه]] به پایان رسید، ابن‌زیاد دریافت که ممکن است خطری او را [[تهدید]] کند؛ پس برخاست و مسابقه را ترک کرد. اطرافیان به عروه گفتند که او تو را خواهد کشت، پس او برای [[حفظ]] جانش مجبور شد تا مخفی شود. ابن‌زیاد برای یافتن او بسیار [[کوشش]] کرد؛ ولی او را نیافت. عروه نیز برای اینکه [[جان]] سالم به در ببرد، گریخت و به [[کوفه]] [[پناه]] برد؛ اما در آنجا گرفتار شد و نزد عبیدالله فرستاده شد. عبیدالله از او پرسید: در حال [[گرفتاری]] چه می‌بینی؟ عروه پاسخ داد: می‌بینم که دنیای مرا و [[آخرت]] خود را تباه کرده‌ای<ref>تاریخ طبری، ج۷، ص۲۸۷۸.</ref>. عبیدالله دستور داد تا هر دو دست و پای او را بریدند، سپس او را کشتند و حتی به دخترش هم رحم نکرد و او را نیز کشت.
هنگامی که [[آیه]] به پایان رسید، ابن‌زیاد دریافت که ممکن است خطری او را [[تهدید]] کند؛ پس برخاست و مسابقه را ترک کرد. اطرافیان به عروه گفتند که او تو را خواهد کشت، پس او برای [[حفظ]] جانش مجبور شد تا مخفی شود. ابن‌زیاد برای یافتن او بسیار [[کوشش]] کرد؛ ولی او را نیافت. عروه نیز برای اینکه [[جان]] سالم به در ببرد، گریخت و به [[کوفه]] [[پناه]] برد؛ اما در آنجا گرفتار شد و نزد عبیدالله فرستاده شد. عبیدالله از او پرسید: در حال [[گرفتاری]] چه می‌بینی؟ عروه پاسخ داد: می‌بینم که دنیای مرا و [[آخرت]] خود را تباه کرده‌ای<ref>تاریخ طبری، ج۷، ص۲۸۷۸.</ref>. عبیدالله دستور داد تا هر دو دست و پای او را بریدند، سپس او را کشتند و حتی به دخترش هم رحم نکرد و او را نیز کشت.
۷۲٬۳۹۸

ویرایش