شبیب بن یزید شیبانی خارجی: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۷: خط ۷:
}}
}}
==مقدمه==
==مقدمه==
در سال ۷۶ یکی از [[خوارج]] به نام [[صالح بن مسرح تمیمی]] که فردی [[زاهد]] و [[عابد]] با چهره‌ای زرد بود و به [[کوفه]] رفت و آمد داشت، در صدد [[قیام]] بر آمد. [[شبیب]] بن [[یزید]] [[شیبانی]] که در رأس عده‌ای از خوارج بود، [[دعوت]] او را پذیرفت. [[صالح]] با صد و ده یا صد و بیست نفر در [[جزیره]](شمال [[عراق]] و [[شام]]) قیام کرد و توانست [[لشکر]] یک‌هزار نفری [[محمد بن مروان]] [[حاکم جزیره]] را [[شکست]] دهد و به سوی عراق حرکت کند.  
در سال ۷۶ یکی از [[خوارج]] به نام [[صالح بن مسرح تمیمی]] که فردی [[زاهد]] و [[عابد]] با چهره‌ای زرد بود و به [[کوفه]] رفت و آمد داشت، در صدد [[قیام]] بر آمد. شبیب بن یزید شیبانی که در رأس عده‌ای از خوارج بود، [[دعوت]] او را پذیرفت. [[صالح]] با صد و ده یا صد و بیست نفر در [[جزیره]](شمال [[عراق]] و [[شام]]) قیام کرد و توانست [[لشکر]] یک‌هزار نفری [[محمد بن مروان]] [[حاکم جزیره]] را [[شکست]] دهد و به سوی عراق حرکت کند.  


[[حجاج]] سه هزار نفر را که هزار جنگجوی قدیم و دو هزار نفر جنگاور جدید بودند به سوی او اعزام کرد. خوارج، بالغ بر نود نفر بودند که در دهکده‌ای به نام مَدبج از توابع [[موصل]] با [[لشکریان]] حجاج برخورد کردند و طی آن صالح کشته شد و شبیب بقیه خوارج را به قلعه‌ای در آن حدود برد.
[[حجاج]] سه هزار نفر را که هزار جنگجوی قدیم و دو هزار نفر جنگاور جدید بودند به سوی او اعزام کرد. خوارج، بالغ بر نود نفر بودند که در دهکده‌ای به نام مَدبج از توابع [[موصل]] با [[لشکریان]] حجاج برخورد کردند و طی آن صالح کشته شد و شبیب بقیه خوارج را به قلعه‌ای در آن حدود برد.
خط ۲۷: خط ۲۷:


از سران و [[سرداران]] بزرگ [[خوارج]] و از پهلوانان و جنگاوران نامدار. او از [[مخالفان]] سرسخت [[بنی امیه]] و نیز از ناصبیان و [[دشمنان امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} بود. و در جنگ‌های متعدد بر [[سپاهیان]] [[حجاج]] [[پیروز]] شد و [[فرماندهان]] آنان را کشت و سرانجام حجاج خود با لشکری بزرگ به [[رویارویی]] او رفت و ناکام بازگشت تا آنکه [[عبدالملک بن مروان]] سپاهی از [[شام]] به کمک حجاج فرستاد. در این [[جنگ]] بسیاری از [[یاران]] [[شبیب]] کشته شدند و خود او هنگام عبور از [[پل دجیل]] (کارون) در نزدیکی [[اهواز]] در رودخانه افتاد و [[غرق]] شد. [[فرقه]] شبیبیه از فرق [[خوارج]] به او منسوب است. از [[دلاوری]]، [[بی‌باکی]] و [[جنگاوری]] او داستان‌ها در کتب [[تاریخی]] و ادبی نقل شده است.<ref>اعلام، ج ۳، ص۱۵۶؛ المنجد، ص۳۸۴.</ref>.<ref>[[سید غلام رضا تهامی|تهامی، سید غلام رضا]]، [[فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲ (کتاب)|فرهنگ اعلام تاریخ اسلام]]، ج۲، ص۱۳۰۵.</ref>
از سران و [[سرداران]] بزرگ [[خوارج]] و از پهلوانان و جنگاوران نامدار. او از [[مخالفان]] سرسخت [[بنی امیه]] و نیز از ناصبیان و [[دشمنان امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} بود. و در جنگ‌های متعدد بر [[سپاهیان]] [[حجاج]] [[پیروز]] شد و [[فرماندهان]] آنان را کشت و سرانجام حجاج خود با لشکری بزرگ به [[رویارویی]] او رفت و ناکام بازگشت تا آنکه [[عبدالملک بن مروان]] سپاهی از [[شام]] به کمک حجاج فرستاد. در این [[جنگ]] بسیاری از [[یاران]] [[شبیب]] کشته شدند و خود او هنگام عبور از [[پل دجیل]] (کارون) در نزدیکی [[اهواز]] در رودخانه افتاد و [[غرق]] شد. [[فرقه]] شبیبیه از فرق [[خوارج]] به او منسوب است. از [[دلاوری]]، [[بی‌باکی]] و [[جنگاوری]] او داستان‌ها در کتب [[تاریخی]] و ادبی نقل شده است.<ref>اعلام، ج ۳، ص۱۵۶؛ المنجد، ص۳۸۴.</ref>.<ref>[[سید غلام رضا تهامی|تهامی، سید غلام رضا]]، [[فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲ (کتاب)|فرهنگ اعلام تاریخ اسلام]]، ج۲، ص۱۳۰۵.</ref>
==بصریان در شورش شبیب بن یزید==
در [[سال ۷۵ هجری]]، هم‌زمان با [[عبدالملک بن مروان]]، [[شبیب بن یزید]]، [[سوید بن سلیم هندی شیبانی]] و... به همراه [[صالح بن مسرح]] نیز به [[حج]] رفته بودند. [[شبیب]] خواست [[عبدالملک]] را غافلگیر کند و بکشد؛ اما عبدالملک [[آگاه]] شد و شبیب در این کار ناکام ماند. عبدالملک از بازگشت از حج به [[حجاج بن یوسف]] نوشت که پیگیر کار آنها باشد. شبیب پسر [[یزید بن نعیم بن قیس بن عمرو]] در [[سال ۷۶ هجری]]، از [[سپاهیان]] [[سلیمان بن ربیعه]] بود که [[ولید بن عقبه]] به دستور [[عثمان]] او را با یارانش به کمک [[مردم]] [[شام]] بر ضد [[رومیان]] فرستاد. مادر شبیب، جمیره نام داشت. او از [[اسیران]] [[رومی]] بود که پس از [[جنگ]]، توسط یزید بن نعیم خریداری شد. [[کنیه]] شبیب را اباضحاک گفته‌اند. او در [[روز]] [[شنبه]] مصادف با [[عید قربان]] در [[ذی‌حجه]] [[سال ۲۵ هجری]] در [[کوفه]] متولد شد. سپس همراه با خانواده‌اش به [[موصل]] نقل مکان کرد و نزد کردها که در [[کشمکش]] با [[اعراب]] موصل و جزیره بودند، در موصل ساکن شد. شبیب بعدها از سران و جنگاوران معروف [[خوارج]] [[صفریه]] کوفه و از ناصبیان و [[دشمنان]] [[حضرت علی]]{{ع}} و نیز [[عبدالملک بن مروان]] شد<ref>ابراهیمی، زینب، شبیب خارجی، مجله پژوهه، پژوهشکده باقرالعلوم{{ع}}.</ref>.
پس از [[قیام]] و کشته شدن [[صالح بن مسرح]]، یارانش در ماه صفر سال ۷۶ هجری، با شبیب [[بیعت]] کردند و برضد عبدالملک خروج کردند. حجاج نامه‌ای به سفیان بن ابی‌العالیه [[خثعمی]] نوشت تا برای [[رویارویی]] با شبیب بشتابد. در کوفه و [[بصره]] نیز از مردم خواسته شد تا به [[سپاه]] [[حارث بن عمیره]] بپیوندند و کسی که از [[فرمان]] تخطی کند [[حرمت]] از او برداشته می‌شود. سفیان، شتابان به طرف [[شبیب]] حرکت کرد و در خانقین، در دامنه کوهی به او رسید. شبیب [[برادر]] خود مصاد را با پنجاه نفر در تنگه‌ای مخفی کرد و هنگامی که [[سپاه]] [[حارث]] در تعقیب شبیب از تنگه گذر کرد، شبیب از جلو و مصادر از پشت به سپاه [[حمله]] کردند و آن را فراری دادند<ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۳۵۴۵.</ref>. سپس شبیب، [[عدی بن عمیر]] را در [[مدائن]] [[شکست]] داد و به سوی [[نهروان]] حرکت کرد. هنگامی که [[سپاهیان]] [[خوارج]] به آنجا رسیدند، [[وضو]] گرفتند و [[نماز]] خواندند. آنگاه به [[قتلگاه]] [[یاران]] خویش که [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} آنها را کشته بود رفتند و از [[خدا]] برای آنها [[طلب آمرزش]] کردند و بسیار گریستند و از علی{{ع}} و یارانش [[بیزاری]] جستند. خوارج که از آمدن [[سورۃ بن ابجر]] [[آگاه]] شدند، پل نهروان را بریدند و در سمت شرق آن جای گرفتند. سورة بن ابجر شبانگاه خواست به شبیب و یارانش [[شبیخون]] بزند؛ اما خوارج بسیار [[پایداری]] کردند و حتی توانستند سپاه [[سوره]] را شکست دهند<ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۳۵۴۸.</ref>.
پس از [[جنگ]] و نبردهای مختلف که بین شبیب و [[سرداران]] [[حجاج]] به وقوع پیوست و معمولاً شبیب در آنها [[پیروز]] بود، شبیب از [[قصر بنی‌مقاتل]] و حصاص گذشت تا به [[انبار]] رسید و آنجا را به قصد [[آذربایجان]] ترک کرد. حجاج که از دور شدن شبیب آگاه شد، به [[بصره]] رفت و [[عروة بن مغیره بن شعبه]] را در [[کوفه]] [[جانشین]] خود کرد. ناگاه خبر رسید که شبیب قصد حمله به کوفه را دارد. [[عروه]] نیز نامه‌ای به حجاج نوشت که هرچه سریع‌تر خود را به کوفه برساند. حجاج منازل را با [[عجله]] طی کرد تا اینکه هنگام [[نماز عصر]] به نزدیک کوفه رسید. شبیب هم با سپاهیانش هنگام [[مغرب]] به محل [[سبخه]] رسیدند و راه کوفه را در پیش گرفتند و داخل شدند و به قصر حجاج [[هجوم]] بردند. سپس خوارج به [[مسجد]] بزرگ [[کوفه]] در حالی وارد شدند که جماعتی از [[مردم]] سرگرم [[نماز]] و [[عبادت]] بودند. [[عقیل بن مصعب ادعی]]، [[عدی بن عمرو ثقفی]] و [[ابالیث بن ابی‌سلیم]] و دیگران را کشتند. هنگامی که از کنار [[خانه]] [[حوشب]]، [[رئیس شرطه]] کوفه می‌گذشتند، او را ندا دادند که [[امیر]] تو را خوانده است؛ ولی او از بیرون رفتن خودداری کرد. آنان از مسجد [[ذهل]] گذشتند؛ [[ذهل بن حارث]] را دیدند که مشغول عبادت و نماز است او را کشتند. سپس از کوفه خارج شدند و با [[نفر بن قعقاع بن شور ذهلی]] برخورد کردند. او با [[حجاج]] از [[بصره]] به کوفه آمده بود؛ ولی در راه از حجاج عقب مانده بود؛ [[اتباع]] [[شبیب]] بر او [[حمله]] کردند و او را نیز کشتند. در آن هنگام حجاج وارد کوفه شد و [[بشر بن غالب اسدی]] را با ۲ هزار مرد و بعد از او [[زائدة بن قدامه ثقفی]] را با ۲ هزار مرد دیگر دنبال [[خوارج]] فرستاد<ref>کامل، ج۱۳، ص۷-۹.</ref>.
شبیب بعد از [[شکست]] سنگینی که از حجاج خورد و [[برادر]] خود را از دست داد، به کرمان رفت تا تجدید قوا کند و دوباره بازگردد. پس از مدتی همراه با پیروانش حرکت کرد تا به [[عراق]] بازگردد. [[سفیان بن ابرد]] در برابر [[پل دجیل]] [[اهواز]] به مقابله او رفت. حجاج به [[حکم بن ایوب]] که شوهر دخترش و عامل وی بر بصره بود، نوشت تا یکی از مردان [[دلیر]] و معتبر بصره را با ۴ هزار کس به مقابله شبیب بفرستد تا به سفیان ملحق شود و [[مطیع]] او باشد. [[حکم]]، [[زیاد بن عمرو عتکی]] را با ۴ هزار کس از [[مردم بصره]] به [[یاری]] سفیان فرستاد؛ اما هنگامی که سفیان با شبیب برخورد کرد، هنوز زیاد پیش او نرسیده بود. [[نبرد]] سخت و سنگینی میان شبیب و سفیان در گرفت که تا نیمه‌های [[روز]] ادامه داشت. [[عاقبت]] دو [[سپاه]] از یکدیگر جدا شدند و به اردوگاه‌های خود رفتند. [[شبیب]] و یارانش بیش از سی بار با [[سپاهیان]] سفیان درگیر شدند. آخرین [[روز]] درگیری که به کشته شدن شبیب انجامید، [[نبرد]] بسیار سنگینی بود و غیر از پیادگان و سوارگان، تعداد سی نفر از تیراندازان نیز کشته شدند. سفیان برای سپاهیان خود دستور [[ترک مخاصمه]] را صادر کرد و [[جنگ]] در آن روز خاتمه یافت. هنگامی که همه [[یاران]] شبیب از پل عبور کردند و نوبت به او رسید، ناگاه سُم اسب شبیب بر پل فرود آمد و شبیب در آب افتاد و [[غرق]] شد<ref>تاریخ طبری، ج۸، ص۳۶۱۵-۳۶۱۶.</ref>. [[یعقوبی]] آورده است: هنگامی که شبیب به میان [[پل دجیل]] رسید، سفیان پل را قطع کرد. شبیب در آب [[سقوط]] کرد و غرق شد سپس او را از آب خارج کرد و سرش را [[برید]] و آن را نزد [[حجاج]] فرستاد<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۲۶.</ref>.<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص ۲۵۶.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش