بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} | ||
در [[تاریخ طبری]] نیز این داستان را از [[شعبی]] نقل میکند و میگوید وقتی که [[جعده]] به ابرشهر | == خُلَید بن قرّه یربوعی، [[کارگزار خراسان]] == | ||
[[حضرت علی]]{{ع}} بعد از بازگشت از [[جنگ جمل]]، [[جعدة بن هبیره مخزومی|جَعدَة بن هُبَیره مَخزومی]] را به [[خراسان]] فرستاد و چون به [[نیشابور]] رسید و دانست که [[مردم]] آن منطقه [[کافر]] شدهاند، بازگشت و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[خلید بن قره یربوعی]] را فرستاد. او نیشابور را محاصره کرد و اهالی آنجا با او [[صلح]] کردند. مردم [[مرو]] نیز با او از در [[آشتی]] درآمدند<ref>نویری، نهایة الإرب، ج۵، ص۲۳۹؛ الکامل فی التاریخ، ترجمه، ج۴، ص۱۱۷.</ref>. | |||
در [[تاریخ طبری]] نیز این داستان را از [[شعبی]] نقل میکند و میگوید وقتی که [[جعده]] به ابرشهر ـ که همان نیشابور یا در نزدیکی آن بود ـ رسید، دید که مردم کافر شدهاند و به این جهت برگشت<ref>تاریخ طبری، چاپ لیدن، ج۶، ص۳۳۵۰.</ref>. | |||
[[بلاذری]] در [[فتوح البلدان]] مینویسد: [[ماهویه]] [[مرزبان]] مرو در [[کوفه]] نزد [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} آمد حضرت هم [[دستوری]] برای وی صادر کرد و [[مسئول]] گردآوری [[خراج]] خراسان شد که مردم [[بیعت شکنی]] کردند و حضرت جعده را به خراسان اعزام کرد و او [[ناتوان]] از [[فتح خراسان]] بود و نا آرامی خراسان تا پایان [[حکومت]] حضرت ادامه داشت<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۹۹.</ref>. | [[بلاذری]] در [[فتوح البلدان]] مینویسد: [[ماهویه]] [[مرزبان]] مرو در [[کوفه]] نزد [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} آمد حضرت هم [[دستوری]] برای وی صادر کرد و [[مسئول]] گردآوری [[خراج]] خراسان شد که مردم [[بیعت شکنی]] کردند و حضرت جعده را به خراسان اعزام کرد و او [[ناتوان]] از [[فتح خراسان]] بود و نا آرامی خراسان تا پایان [[حکومت]] حضرت ادامه داشت<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۹۹.</ref>. | ||
خط ۹: | خط ۱۰: | ||
در تاریخ خلیفة بن خیاط به جای جعده، دارد که حضرت عَون بن جعده مخزومی را به خراسان فرستاد مردم او را نپذیرفتند. سپس خلید بن قره تمیمی را اعزام کرد<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۵۱.</ref>. | در تاریخ خلیفة بن خیاط به جای جعده، دارد که حضرت عَون بن جعده مخزومی را به خراسان فرستاد مردم او را نپذیرفتند. سپس خلید بن قره تمیمی را اعزام کرد<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۵۱.</ref>. | ||
اعزام خلید به خراسان به نظر میرسد قبل از [[جنگ صفین]] بوده است. [[نصر بن مزاحم]] در این باره مینویسد: بعد از آمدن حضرت امیر{{ع}} از [[بصره]] به کوفه، خلید را به خراسان فرستاد او وقتی که به نزدیک نیشابور رسید، متوجه شد | اعزام خلید به خراسان به نظر میرسد قبل از [[جنگ صفین]] بوده است. [[نصر بن مزاحم]] در این باره مینویسد: بعد از آمدن حضرت امیر{{ع}} از [[بصره]] به کوفه، خلید را به خراسان فرستاد او وقتی که به نزدیک نیشابور رسید، متوجه شد [[مردم خراسان]] کافر شده و دست از [[اطاعت]] برداشته و گروهی از [[کارگزاران]] کسری از کابل آمده و مردم را به [[طغیان]] و [[شورش]] [[دعوت]] کردهاند. خلید با [[مردم نیشابور]] جنگید و آنها را [[شکست]] داد و [[مردم]] [[شهر]] را محاصره نمود و خبر فتح و [[پیروزی]] و [[اسارت]] عدهای را به اطلاع علی{{ع}} رساند<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 517-518.</ref>. | ||
==اسارت دو دختر کسری== | == اسارت دو دختر کسری == | ||
خُلید سپس دو دختر کسری را که از کابل آمده بودند و آنها را [[امان]] داده بود، به جانب علی{{ع}} فرستاد. وقتی که آنها بر علی{{ع}} وارد شدند، حضرت فرمود: شما را به [[ازدواج]] دربیاوریم؟ آنها گفتند: نه مگر | خُلید سپس دو دختر کسری را که از کابل آمده بودند و آنها را [[امان]] داده بود، به جانب علی{{ع}} فرستاد. وقتی که آنها بر علی{{ع}} وارد شدند، حضرت فرمود: شما را به [[ازدواج]] دربیاوریم؟ آنها گفتند: نه مگر اینکه ما را به عنوان [[همسران]] دو فرزندت [[انتخاب]] کنی؛ زیرا ما [[کفو]] و همانندی جز آنها برای خود نمیبینیم. علی{{ع}} فرمود: هر کجا که میخواهید بروید<ref>منقری، وقعة صفین، ص۱۲.</ref>. | ||
طبق نقل [[طبری]]<ref>تاریخ طبری (هشت جلدی)، ج۴، ص۴۶.</ref>، حضرت آنها را به [[خراسان]] باز گرداند، «نرسا» که غلامی [[ایرانی]] بود و به [[عادت]] و [[رسوم]] [[پادشاهان ایران]] و [[خانواده]] آنها آشنایی داشت، به حضرت گفت: مرا به سوی ایشان بفرست؛ زیرا من با ایشان [[خویشاوندی]] دارم و نرسا همراه شان شد و به آنان در | طبق نقل [[طبری]]<ref>تاریخ طبری (هشت جلدی)، ج۴، ص۴۶.</ref>، حضرت آنها را به [[خراسان]] باز گرداند، «نرسا» که غلامی [[ایرانی]] بود و به [[عادت]] و [[رسوم]] [[پادشاهان ایران]] و [[خانواده]] آنها آشنایی داشت، به حضرت گفت: مرا به سوی ایشان بفرست؛ زیرا من با ایشان [[خویشاوندی]] دارم و نرسا همراه شان شد و به آنان در ظرفهای طلایی [[غذا]] و آب میداد و جامههای [[پادشاهی]] به آنها میپوشاند و حریر در اختیارشان میگذاشت<ref>منقری، وقعة صفین، ص۱۲؛ بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۵۷، اخبار الطوال، ص۱۵۲.</ref>. | ||
این گوشهای از [[رفتار]] علی{{ع}} با [[اسیران]] است. از این نقل استفاده میشود که خلید از جریان [[کافر]] شدن [[مردم نیشابور]] [[آگاه]] نبوده است و چنان چه [[جعده]] به خاطر [[کفر]] آنها برگشته بود، مسلماً خلید | این گوشهای از [[رفتار]] علی{{ع}} با [[اسیران]] است. از این نقل استفاده میشود که خلید از جریان [[کافر]] شدن [[مردم نیشابور]] [[آگاه]] نبوده است و چنان چه [[جعده]] به خاطر [[کفر]] آنها برگشته بود، مسلماً خلید قبل از این جریان آگاه میشد. البته این احتمال [[قوی]] به نظر میرسد که [[اعتراض]] اولیه به ماهویه بوده سپس حضرت جعده را فرستاده آنگاه خلید و بنا به [[نقلی]] [[حریث بن جابر]]<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 518-519.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |