بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
حاطب همراه [[زبیر بن عوام]] از [[مکه]] به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۰.</ref> و در مدینه با سعد مولای خود در [[منزل]] [[منذر بن محمد انصاری]] اسکان یافت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۸۴.</ref>. در [[سال نخست هجرت]]، رسول خدا {{صل}} میان وی و [[عویم بن ساعده]] (یا [[رخیله بن یخلد]]) [[پیمان برادری]] بست<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۱۵۲؛ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۷۳.</ref>. | حاطب همراه [[زبیر بن عوام]] از [[مکه]] به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۰.</ref> و در مدینه با سعد مولای خود در [[منزل]] [[منذر بن محمد انصاری]] اسکان یافت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۸۴.</ref>. در [[سال نخست هجرت]]، رسول خدا {{صل}} میان وی و [[عویم بن ساعده]] (یا [[رخیله بن یخلد]]) [[پیمان برادری]] بست<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۱۵۲؛ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۷۳.</ref>. | ||
با شروع [[غزوات]]، حاطب در [[غزوه بدر]]، [[أحد]] و دیگر غزوات عصر رسول خدا {{صل}} شرکت کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۸۴.</ref>، او در [[جنگ بدر]] (سال دوم)، [[حارث بن عائذ]] (یا [[حویرث بن اسید]]) از [[مشرکان]] را به [[اسارت]] درآورد<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۴۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۶۲.</ref>. در [[نبرد]] | با شروع [[غزوات]]، حاطب در [[غزوه بدر]]، [[أحد]] و دیگر غزوات عصر رسول خدا {{صل}} شرکت کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۸۴.</ref>، او در [[جنگ بدر]] (سال دوم)، [[حارث بن عائذ]] (یا [[حویرث بن اسید]]) از [[مشرکان]] را به [[اسارت]] درآورد<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۴۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۶۲.</ref>. در [[نبرد أحد]] (سال سوم) به عنوان یکی از تیراندازان نامی رسول خدا {{صل}} بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۸۴.</ref>. در این [[جنگ]] چون [[عتبة بن ابی وقاص]] [[دندان]] [[رسول خدا]] {{صل}} را [[شکست]]، حاطب در تعقیب وی برآمد و او را کُشت<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۳۰۱.</ref>. سعد مولای حاطب در همین [[غزوه]] به [[شهادت]] رسید<ref>شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۴، ص۲۵۶.</ref>. بنا بر خبری وی فرستاده رسول خدا {{صل}} برای [[خواستگاری]] از [[ام سلمه]] بود که [[همسر]] خود را پس از جنگ [[أحد]] از دست داده بود<ref>مسلم، صحیح مسلم، ج۳، ص۳۷؛ مقریزی، امتاع، ج۶، ص۵۶.</ref>. | ||
در بازگشت از [[غزوه مریسیع]] (سال ششم)، رسول خدا {{صل}} او را [[مأمور]] کرد تا در منطقه نقیع<ref>در پیست فرسخی مدینه، یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۰۱.</ref> که بنا بود به عنوان قرقگاه [[مسلمانان]] به منظور چرای [[چارپایان]]، قرار گیرد چاهی حفر نماید <ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۲۵.</ref>. در [[صلح حدیبیه]] (سال ششم)، او از جمله مسلمانانی بود که به [[مکه]] وارد شد و با بستگان خود [[دیدار]] کرد<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۰۳.</ref>. در همین سال رسول خدا {{صل}} او را به سوی [[مقوقس]] [[زمامدار]] [[مصر]] فرستاد. حاطب به مجلس مقوقس راه یافت و به پرسشهای وی درباره رسول خدا {{صل}} پاسخ داد. مقوقس به منظور تردید درباره [[پیامبری]] رسول خدا {{صل}}، از حاطب پرسید، اگر او [[پیامبر]] است، چرا از [[خدا]] علیه کسانی که به آزارش پرداخته و او را از زادگاهاش راندند کمک نمیگیرد؟ حاطب در جواب با اشاره به [[رفتار]] عطوفانه [[عیسی]] در برابر [[مخالفان]] خود که قصد کشتن وی را داشتند و عدم تقاضای هلاک آنان از سوی خدا، رفتار هر دو پیامبر را به یک گونه دانست <ref>احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، ج۲، ص۴۲۱.</ref>. مقوقس [[پذیرایی]] شایستهای از حاطب کرد و هدایایی به رسول خدا {{صل}} تقدیم نمود که [[ماریه قبطیه]] نیز در شمار آنها بود<ref>بیهقی، احمد بن الحسین، شعب الایمان، ج۴، ص۳۹۵؛ کلاعی، سلیمان بن موسی اندلسی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله و الثلاثة الخلفاء، ج۲، ص۱۳</ref>. ماریه به [[ترغیب]] حاطب [[اسلام]] پذیرفت<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۱، ص۴۵.</ref>. منابع تصریح کردهاند که سال بازگشت حاطب از این [[سفر]]، [[سال]] هفتم بوده است<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۲۳۵.</ref>. مستوفی<ref>مستوفی، حمدالله (قرن ۸)، ظفرنامه (قسم اسلامیه)، ج۱، ص۲۹۰.</ref> [[سفارت]] [[حاطب]] را چنین به [[نظم]] کشیده است: | در بازگشت از [[غزوه مریسیع]] (سال ششم)، رسول خدا {{صل}} او را [[مأمور]] کرد تا در منطقه نقیع<ref>در پیست فرسخی مدینه، یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۰۱.</ref> که بنا بود به عنوان قرقگاه [[مسلمانان]] به منظور چرای [[چارپایان]]، قرار گیرد چاهی حفر نماید <ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۴۲۵.</ref>. در [[صلح حدیبیه]] (سال ششم)، او از جمله مسلمانانی بود که به [[مکه]] وارد شد و با بستگان خود [[دیدار]] کرد<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص۶۰۳.</ref>. در همین سال رسول خدا {{صل}} او را به سوی [[مقوقس]] [[زمامدار]] [[مصر]] فرستاد. حاطب به مجلس مقوقس راه یافت و به پرسشهای وی درباره رسول خدا {{صل}} پاسخ داد. مقوقس به منظور تردید درباره [[پیامبری]] رسول خدا {{صل}}، از حاطب پرسید، اگر او [[پیامبر]] است، چرا از [[خدا]] علیه کسانی که به آزارش پرداخته و او را از زادگاهاش راندند کمک نمیگیرد؟ حاطب در جواب با اشاره به [[رفتار]] عطوفانه [[عیسی]] در برابر [[مخالفان]] خود که قصد کشتن وی را داشتند و عدم تقاضای هلاک آنان از سوی خدا، رفتار هر دو پیامبر را به یک گونه دانست <ref>احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، ج۲، ص۴۲۱.</ref>. مقوقس [[پذیرایی]] شایستهای از حاطب کرد و هدایایی به رسول خدا {{صل}} تقدیم نمود که [[ماریه قبطیه]] نیز در شمار آنها بود<ref>بیهقی، احمد بن الحسین، شعب الایمان، ج۴، ص۳۹۵؛ کلاعی، سلیمان بن موسی اندلسی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله و الثلاثة الخلفاء، ج۲، ص۱۳</ref>. ماریه به [[ترغیب]] حاطب [[اسلام]] پذیرفت<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۲۱، ص۴۵.</ref>. منابع تصریح کردهاند که سال بازگشت حاطب از این [[سفر]]، [[سال]] هفتم بوده است<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۳، ص۲۳۵.</ref>. مستوفی<ref>مستوفی، حمدالله (قرن ۸)، ظفرنامه (قسم اسلامیه)، ج۱، ص۲۹۰.</ref> [[سفارت]] [[حاطب]] را چنین به [[نظم]] کشیده است: |