|
|
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{ویرایش غیرنهایی}}
| | #تغییر_مسیر [[اخنس بن شریق ثقفی]] |
| {{امامت}}
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اخنس بن شریق در قرآن]] | [[اخنس بن شریق در تاریخ اسلامی]] </div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[اخنس بن شریق (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| |
| | |
| ==مقدمه==
| |
| [[کنیه]] او را ابوثعلبه گفتهاند.<ref> اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۶.</ref> وی از بنیعلاج <ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۲۸۲.</ref> و همپیمان [[بنیزهره]] بود. از بزرگان [[قوم]] بهشمار میرفت و کلامش نافذ بود.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۳۶۰.</ref> هنگامی که با سایر [[مشرکان]] [[مکه]] به بهانه [[تهدید]] کاروان تجارتی [[قریش]] از سوی [[مسلمانان]]، برای [[جنگ بدر]] رهسپار [[مدینه]] بود، با دریافت خبر [[نجات]] [[ابوسفیان]] و کاروان تجارتی قریش و مخرمةبن [[نوفل]] (از بنیزهره)، در [[همراهی]] با [[سپاه]] [[مکّه]] تردید کرد و با نقشه او، همه بنیزهره که به نظر واقدی کمتر از صد نفر و به [[نقلی]]، صد یا سیصد نفر بودند، از [[سپاه قریش]] کناره گرفتند و بدون شرکت در جنگ بدر، به مکه بازگشتند؛<ref>المغازی، ج۱، ص۴۴ـ۴۵.</ref> از همین رو، به "[[اخنس]]" یعنی عقب مانده (از سپاه) [[شهرت]] یافت.<ref> السیرة النبویه، ج۱، ص۲۸۲.</ref> اخنس را میتوان از سران [[مشرک]] مکّه برشمرد که دوشادوش [[ابوسفیان]] و [[ابوجهل]]، در [[مبارزه]] با [[اسلام]] نقش داشته است. این سه، بارها برای شنیدن [[آیات الهی]] از [[زبان]] [[رسول خدا]]{{صل}} به دور از چشم یکدیگر و قریش در [[شب]] تاریک کنار [[خانه]] ایشان میآمدند و تا [[طلوع فجر]] در مخفیگاه خود میماندند.<ref>السیر والمغازی، ص۱۸۹.</ref> وی در جواب ابوسفیان که از حقّانیت [[پیامبر]] سؤال کرده بود، گفت: او را [[حق]] یافتم.<ref> الاصابه، ج۱، ص۱۹۲.</ref> پیامبر، هنگام بازگشت از طایف، برای اخنس پیغام فرستاد تا او را برای [[ابلاغ رسالت]] خویش [[پناه]] دهد؛ امّا اخنس به بهانهای نپذیرفت.<ref>تاریخ طبری، ج۱، ص۵۵۵.</ref> [[اخنس بن شریق]] را از "مؤلّفة قلوبهم" برشمردهاند که در [[روز فتح مکه]] به اسلام گروید و همراه پیامبر{{صل}} در [[جنگ حنین]] شرکت کرد.<ref>اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۷؛ الاصابه، ج۱، ص۱۹۲.</ref> شاید بتوان در [[صداقت]] وی در [[پذیرش اسلام]] [[تردید]] کرد و اظهار اسلام او را منافقانه دانست؛ چنانکه از برخی [[آیات]] نازل شده در [[شأن]] وی نیز این مطلب برمیآید. به گفته [[ابن عطیه]]، [[اسلام آوردن]] اخنس، هرگز [[ثابت]] نشد.<ref> الاصابه، ج۱، ص۱۹۲.</ref> [[زندگی]] او در سال سیزدهم [[هجرت]]، در آغاز [[خلافت عمر]] پایانیافت.<ref> اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۷.</ref>
| |
| | |
| ==[[اخنس]] در [[شان نزول]]==
| |
| #[[طبری]]<ref>جامعالبیان، مج۱۴، ج۲۹، ص۲۹ و ۳۲.</ref> از [[ابنعباس]] و [[کلبی]]، و [[میبدی]] <ref>کشفالاسرار، ج۱۰، ص۱۹۰.</ref> و [[طبرسی]]<ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۰۱.</ref> از [[عطاء]] [[نقل]] کردهاند که [[آیات]] {{متن قرآن|فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ وَلا تُطِعْ كُلَّ حَلاَّفٍ مَّهِينٍ هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِيمٍ مَنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ أَن كَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِينَ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ}}<ref>«پس، از دروغانگاران پیروی مکن! دوست دارند نرمی پیشه کنی تا نرمی پیش گیرند. و از هر سوگندخواره فرومایهای فرمان مبر! خردهگیری، پیشگامی در سخنچینی، بازدارنده خیری، تجاوزکاری، بزهکاری، درشتخویی، فراسوی آن: بیتباری، (که گناه میورزد) برای آنکه مال و پسرانی دارد، چون آیات ما را بر او بخوانند میگوید: افسانههای پیشینیان است. به زودی بینی او را به خاک میمالیم» سوره قلم، آیه ۸-۱۶.</ref> درباره اخنس بن شریق نازل شده است. از این آیات برمیآید که اخنس و دیگر [[کافران]]، [[پیامبر]] را به [[پیروی]] از [[آیین]] و [[خدایان]] خود [[دعوت]] کردند و [[خدا]] [[پیغمبر]] خود را از پیرویِ [[تکذیبکنندگان]] و [[نرمی]] با کافران بازداشت. براساس این [[شأن نزول]]، اخنس، فراوان [[سوگند دروغ]] یاد میکرد (حلاّف) و [[زبون]] و بیمقدار (مَهین) بود. بسیار غیبت کننده و بدگو {{متن قرآن|هَمَّازٍ}}، [[سخن چین]] {{متن قرآن|مَّشَّاء بِنَمِيمٍ}} و در پرداخت مال، [[بخیل]] بود و یا [[مردم]] را از گرویدن به [[اسلام]] که مصداق روشن خیر است، بازمیداشت {{متن قرآن|مَنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ}}. [[تجاوزگر]] و گنهکار {{متن قرآن|مُعْتَدٍ أَثِيمٍ}}، و [[ستمگر]] و بدخوی {{متن قرآن|عُتُلٍّ}} و بیتبار {{متن قرآن|زَنِيمٍ}} بود. چون مال و پسرانی داشت، به جای [[سپاسگزاری]] [[کفران]] ورزیده و آیات [[خداوند]] را افسانههای پیشینیان میانگاشت که خداوند او را به [[رسوایی]] تهدید کرد.<ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص۵۰۱ـ۵۰۲.</ref> | |
| #به نقل از سدّی، آیات نخستین سوره همزه درباره اخنس بن شریق نازل شده است: {{متن قرآن|وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ الَّذِي جَمَعَ مَالا وَعَدَّدَهُ يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ كَلاَّ لَيُنبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ }}<ref>«وای بر هر عیب جوی طعنه زن. آنکه مالی اندوخت و آن را شمار کرد. گمان دارد که داراییاش او را جاودان خواهد کرد. چنین نیست؛ بیگمان در آن خرد کننده، فرو افکنده میشود» سوره همزه، آیه ۱-۴.</ref>.<ref>روح المعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۱۴.</ref> که اخنس را عیبجویی با چشم {{متن قرآن|هُمَزَةٍ}} و با [[زبان]] {{متن قرآن|لُّمَزَةٍ}} [[وصف]] میکند که به جمع مال و شمارش آن دلخوش بود و گمان میکرد که مالش او را [[جاودانه]] میسازد؛ ولی خداوند، فرجام او را افکنده شدن در [[آتش]] میداند. از نکره بودن {{متن قرآن|مَالا}} زیاد بودن [[مال]] او استفاده شده و گفتهاند که ۴ و به قولی ۱۰۰۰۰ دینار داشته است.<ref>روح المعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۱۴.</ref>
| |
| #در [[شأن نزول آیات]] نخستین [[سوره ص]] آمده است که ۲۵ تن از [[اشراف قریش]]، از جمله [[اخنس]] برای جلوگیری از [[دعوت]] [[رسول خدا]] نزد [[ابوطالب]] رفتند؛ ولی [[حضرت]] آنها را به کلمه [[توحید]] فراخواند. [[آیات]] {{متن قرآن|وَانطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلاَّ اخْتِلاقٌ أَأُنزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِن بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّن ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ}}<ref>«و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) میخواهند. ما چنین چیزی در آیین واپسین نشنیدیم، این جز دروغبافی نیست. آیا از میان ما قرآن (تنها) بر او نازل شده است؟ باری آنان از یادکرد من در تردیدند یا هنوز عذاب مرا نچشیدهاند» سوره ص، آیه ۶-۸.</ref> گفتار آنان را با یکدیگر، هنگام رفتن از نزد ابوطالب بیان میکند<ref>غررالتبیان، ص۴۴۶.</ref>
| |
| #به [[نقل]] [[طبرسی]]، از [[ابنعباس]] <ref>مجمعالبیان، ج۵، ص۲۱۶؛ اسبابالنزول، ص۲۲۲.</ref> و [[میبدی]] از کلبی،<ref>کشف الاسرار، ج۴، ص۳۵۲.</ref> اخنس بن شریق که [[کینه]] رسول خدا را در [[دل]] داشت، حضرت را [[ملاقات]] کرد و کلمات نیکویی را با خوشزبانی بر [[زبان]] راند که آیه {{متن قرآن|أَلَا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلَا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«آگاه باشید که آنان دل میگردانند تا (خویش را) از (شنیدن) آن (قرآن) نهفته دارند، آگاه باشید! همان دم که جامه بر سر میکشند (خداوند) آنچه نهان میدارند و آنچه آشکار میکنند میداند؛ بیگمان او به اندیشهها داناست» سوره هود، آیه ۵.</ref> نازل شد.
| |
| #به گفته سدّی، اخنس بن شریق، از [[ابوجهل]] درباره [[پیامبر]] پرسید، ابوجهل گفت: وای بر تو! [[سوگند]] به خدا، [[محمد]] راستگوست و هرگز [[دروغ]] نگفته؛ امّا اگر بنوقصی، [[پرچمداری]]، کلیدداری و سقایت [[حاجیان]] و [[پیامبری]] را دارا باشند، برای [[قریش]] چه بماند؟<ref>جامعالبیان، مج۵، ج۷، ص۲۴۰؛ اسباب النزول، ص۱۷۷ـ۱۷۸.</ref> آیه {{متن قرآن|قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ}}<ref>«ما خوب میدانیم که آنچه میگویند تو را اندوهناک میگرداند؛ (امّا) به راستی آنان تو را دروغزن نمیشمارند بلکه این ستمگران آیات خداوند را انکار میکنند» سوره انعام، آیه ۳۳.</ref> پرده از [[اسرار]] آنان برداشته، اشاره میکند که [[مشرکان]] با وجود دریافت [[حقانیت]] تو، تکذیبت میکنند.
| |
| #به گفته [[محمد بن کعب]]، [[اخنس]] از [[اسود بن عبدیغوث]] پرسید: آیا [[خداوند]] سِرّ ما را میشنود؟ [[اسود]] پاسخ داد: آنچه را در درون خود پنهان داریم، نمیشنود؛ ولی [[نجوا]] و سخن آهسته را میشنود. در پی آن، این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ}}<ref>«آیا گمان میدارند که ما راز و رازگویی آنان را نمیشنویم؟ چرا، (میشنویم) و فرستادگان ما نزد آنان (آنها را) مینویسند» سوره زخرف، آیه ۸۰.</ref>.<ref>مبهمات القرآن، ج۲، ص۴۷۳.</ref> برخی، مراد از "[[رجل]] [[عظیم]]" در آیه {{متن قرآن|وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ}}<ref>«و گفتند: چرا این قرآن بر مردی سترگ از این دو شهر (مکّه و طائف) فرو فرستاده نشد؟» سوره زخرف، آیه ۳۱.</ref> را که [[مشرکان]] به [[اعتراض]] میگفتند: چرا [[خدا]] [[وحی]] را بر او نازل نکرده است نیز اخنس دانستهاند.<ref> الاشتقاق، ص۳۰۵.</ref>
| |
| #برخی [[نزول]] آیه {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُنِيرٍ}}<ref>«و از مردم کسی است که درباره خداوند بیهیچ دانش و رهیافت و کتابی روشنیبخش، چالش میورزد» سوره حج، آیه ۸.</ref> را در [[شأن]] اخنس بن شریق [[نقل]] کردهاند.<ref>مبهماتالقرآن، ص۲۳۲.</ref>
| |
| #[[طبری]] به نقل از سدّی میگوید: اخنس، در [[مدینه]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} اظهار [[اسلام]] و بر [[تصدیق]] [[پیامبری]] [[حضرت]] تأکید کرد و خدا را بر [[راستگویی]] خویش [[شاهد]] گرفت؛ این کار مایه اعجاب پیامبر{{صل}} شد. وقتی از نزد حضرت رفت، زراعت [[مسلمانان]] را در خارج مدینه [[آتش]] زد و چهارپایان را پی کرد و [[آیات]] {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ}}<ref>«و از مردم کسی است که گفتارش درباره زندگی این جهان تو را به شگفتی وا میدارد و خداوند را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد و همو کینهتوزترین دشمنان است» سوره بقره، آیه ۲۰۴.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ}}<ref>«و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد میکوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمیدارد» سوره بقره، آیه ۲۰۵.</ref> در شأن او نازل شد<ref> جامعالبیان، مج۲، ج۲، ص۴۲۵؛ اسباب النزول، ص۵۹.</ref>.<ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اخنس بن شریق (مقاله)|اخنس بن شریق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
| |
| | |
| ==منابع==
| |
| * [[پرونده:000053.jpg|22px]] [[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اخنس بن شریق (مقاله)|اخنس بن شریق]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲''']]
| |
| | |
| ==جستارهای وابسته ==
| |
| | |
| ==پانویس==
| |
| | |
| {{پانویس2}}
| |
| | |
| [[رده:مدخل]]
| |
| [[رده:اخنس بن شریق ]]
| |
| [[رده:اعلام]]
| |