جز
جایگزینی متن - 'جویریه' به 'جویریه'
جز (جایگزینی متن - '-،' به '-') |
جز (جایگزینی متن - 'جویریه' به 'جویریه') |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== نسب خزاعه == | == نسب خزاعه == | ||
در ذکر نسب خزاعه [[اختلاف]] است. برخی ایشان را از [[ | در ذکر نسب خزاعه [[اختلاف]] است. برخی ایشان را از [[عربهای قحطانی]] و از شاخههای قبیله بزرگ [[ازد]] گفتهاند که نسبت خود را به «[[حارثة بن عمرو بن عامر بن حارثَة بن إمرَیء القِیس بن ثَعلبة بن مازنِ بن أزدِ بن غَوث بن نَبت بن مالک بن زید بن کَهلان بن سبأ بن یشْجُب بن یعرب بن قحطان]]» میرسانند.<ref> ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۱۱۶؛ قلقشندی، نهایة العرب فی معرفة الانساب العرب، ص۲۴۴؛ عمر رضا کحّاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۳۳۸.</ref> برخی نیز از آنان، در شمار [[طوایف]] مضری (از [[قبایل عدنانی]]) یاد کرده، ایشان را از [[فرزندان]] [[بَنو لُحَّیِ بن عامِرِ بن قُمعَة بن اِلیاسِ بن مُضرِ بن نِزِارِ بن مَعدِ بن عَدنان]] گفتهاند.<ref> ابنحزم، جمهرة الانساب العرب، ص۷.</ref> [[خزاعه]] از ریشة خَزَع انتزاع شده و در لغت به قطعه [[بریده]] از چیزی یا جدا شدن و بریدن از یک چیز معنا شده است؛<ref> ابنمنظور، لسان العرب، ج۸، ص۷۰.</ref> و از آنجا که این [[طایفه]] – یعنی [[فرزندان]] «رَبیعه» و «أَفصی» پسران [[حارثة بن عمرو بن عامر]]-<ref> هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۱۱۶؛ قلقشندی، نهایه الارب فی معرفة الانساب العرب، ص۲۴۴.</ref> از [[همراهی]] با سایر تیرههای [[ازد]] که به قصد [[شام]] حرکت کردند [[امتناع]] کردند و از ایشان جدا شده، در [[تهامه]] [[مسکن]] گزیدند، [[خزاعه]] [[لقب]] گرفتند.<ref> ابنهشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳-۱۴؛ مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۱۷۳.</ref> بدین جهت [[قبایل]] منتسب به ایشان یعنی: «کعب»، [[فتح]]، «سعد»، [[عوف]] و عدیّ فرزندان [[عمرو بن ربیعة بن حارثة بن عمرو بن عامر]] همراه با أسلم و ملکان دو فرزند [[افصی بن حارثة بن عمرو بن عامر]] جملگی [[خزاعی]] خوانده شدهاند.<ref> فاسی، شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام، ج۲، ص۷۶.</ref> این [[قبیله]] دارای شاخههای زیادی است که از مهمترین این قبایل میتوان به نام «کَعب»، [[سَعد]]، «سَلول»، «عَدّی»، «حِزمر»، «حُبشیّه»، «حُلیل»، «قُمیر»، «مُلَیح»، «مُصطلق» اشاره کرد.<ref> ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۲، ص۱۲۰.</ref> | ||
== مواطن [[خزاعه]] قبل از [[اسلام]] == | == مواطن [[خزاعه]] قبل از [[اسلام]] == | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
== [[اسلام]] [[خزاعه]] == | == [[اسلام]] [[خزاعه]] == | ||
به نظر میرسد که اسلامپذیری [[بنیخزاعه]] نیز بمانند برخی دیگر از قبایل طی مراحل و گونههای مختلفی اتفاق افتاده باشد. با توجه به اینکه موطن خزاعه، [[مکه]] و اطراف آن بوده و خزاعیان [[ارتباط]] وثیقی با اهالی مکه و امورات این [[شهر]] داشتند، بیتردید [[مردم]] این [[قبیله]] بسیار زودتر از دیگر قبایل [[جاهلی]] [[عرب]] با [[پیامبر]] {{صل}} و [[دین]] نوظهورش آشنا شده بودند؛ از اینرو جای [[شگفتی]] نخواهد بود که در نخستین سالهای [[بعثت نبی اکرم]] {{صل}}، برخی از افراد این قبیله به اسلام گرویده باشند. وجود چهرههای پیشتاز این [[قوم]] در اسلام از جمله [[معتب بن عوف بن عامر]]<ref> ابناسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۱۷۷؛ ابنهشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۷۷. </ref> و نیز أُمَینة دختر [[خلف بن اسعد بن عامر]] و [[أمحرمله دختر عبدالاسود بن جذیمه]] و ذکر آنان در شمار [[مهاجران به حبشه]]<ref> ابنهشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۷۴-۲۷۵.</ref> تأییدی بر این سخن است. همچنین حضور هشت تن از خزاعیان در جمع ۳۱۳ نفره [[سپاه اسلام]] در [[جنگ بدر]]<ref> واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۵۵</ref> و [[شهادت]] یکی از آنان به نام [[ذوالشمالین]] [[عمیرة بن عبد عمرو خزاعی]] در این [[جنگ]]<ref> ابناثیر، الکامل فیالتاریخ، ج۲، ص۲۳</ref> و نیز حضور [[ابوحدرد]] [[سلامة بن عمیر اسلمی]] -نخستین [[شهید]] [[جنگ احد]]-<ref> ابنحزم؛ جمهرة انساب العرب، ص۲۴۱؛ خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۱، ص۳۰۴.</ref> و مالک و [[نعمان]] [[فرزندان]] [[خلف]] از [[بنیاسلم]] در [[جنگ احد]] و شهادتشان در این [[روز]] را میتوان دلیل دیگر بر [[اسلام]] برخی از [[خزاعیان]] پیش از [[پذیرش عمومی]] آنان دانست. علاوه بر [[بدر]] و [[احد]]، حمراء الاسد، [[سریه بئر معونه]] و [[غزوه احزاب]] نیز از مواقعی است که خبر از حضور خزاعیان در کنار [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} میدهد. اما نخستین پذیرش جمعی خزاعیان به اسلام را باید در [[غزوه]] [[بنیالمصطلق]] جست. این [[جنگ]]، اولین [[رویارویی]] [[خزاعه]] با [[پیامبر]] {{صل}} و در عین حال افروزنده نخستین جرقههای [[مسلمان]] شدن این [[قبیله]] بود. «بنیالمصطلق» از تیرههای [[خزاعه]] بود که به [[فرماندهی]] [[رییس]] خود [[حارث بن ابیضرار]] در [[شعبان]] سال پنجم<ref> ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۸.</ref> یا [[ششم هجری]]<ref> محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۲، ص۶۰۴-۶۰۵؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۳۵.</ref> در [[مریسیع]] با [[رسول خدا]] {{صل}} به [[نبرد]] پرداختند اما [[شکست]] خورده، بسیاری از آنان از جمله | به نظر میرسد که اسلامپذیری [[بنیخزاعه]] نیز بمانند برخی دیگر از قبایل طی مراحل و گونههای مختلفی اتفاق افتاده باشد. با توجه به اینکه موطن خزاعه، [[مکه]] و اطراف آن بوده و خزاعیان [[ارتباط]] وثیقی با اهالی مکه و امورات این [[شهر]] داشتند، بیتردید [[مردم]] این [[قبیله]] بسیار زودتر از دیگر قبایل [[جاهلی]] [[عرب]] با [[پیامبر]] {{صل}} و [[دین]] نوظهورش آشنا شده بودند؛ از اینرو جای [[شگفتی]] نخواهد بود که در نخستین سالهای [[بعثت نبی اکرم]] {{صل}}، برخی از افراد این قبیله به اسلام گرویده باشند. وجود چهرههای پیشتاز این [[قوم]] در اسلام از جمله [[معتب بن عوف بن عامر]]<ref> ابناسحاق، کتاب السیر و المغازی، ص۱۷۷؛ ابنهشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۷۷. </ref> و نیز أُمَینة دختر [[خلف بن اسعد بن عامر]] و [[أمحرمله دختر عبدالاسود بن جذیمه]] و ذکر آنان در شمار [[مهاجران به حبشه]]<ref> ابنهشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۷۴-۲۷۵.</ref> تأییدی بر این سخن است. همچنین حضور هشت تن از خزاعیان در جمع ۳۱۳ نفره [[سپاه اسلام]] در [[جنگ بدر]]<ref> واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۵۵</ref> و [[شهادت]] یکی از آنان به نام [[ذوالشمالین]] [[عمیرة بن عبد عمرو خزاعی]] در این [[جنگ]]<ref> ابناثیر، الکامل فیالتاریخ، ج۲، ص۲۳</ref> و نیز حضور [[ابوحدرد]] [[سلامة بن عمیر اسلمی]] -نخستین [[شهید]] [[جنگ احد]]-<ref> ابنحزم؛ جمهرة انساب العرب، ص۲۴۱؛ خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۱، ص۳۰۴.</ref> و مالک و [[نعمان]] [[فرزندان]] [[خلف]] از [[بنیاسلم]] در [[جنگ احد]] و شهادتشان در این [[روز]] را میتوان دلیل دیگر بر [[اسلام]] برخی از [[خزاعیان]] پیش از [[پذیرش عمومی]] آنان دانست. علاوه بر [[بدر]] و [[احد]]، حمراء الاسد، [[سریه بئر معونه]] و [[غزوه احزاب]] نیز از مواقعی است که خبر از حضور خزاعیان در کنار [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} میدهد. اما نخستین پذیرش جمعی خزاعیان به اسلام را باید در [[غزوه]] [[بنیالمصطلق]] جست. این [[جنگ]]، اولین [[رویارویی]] [[خزاعه]] با [[پیامبر]] {{صل}} و در عین حال افروزنده نخستین جرقههای [[مسلمان]] شدن این [[قبیله]] بود. «بنیالمصطلق» از تیرههای [[خزاعه]] بود که به [[فرماندهی]] [[رییس]] خود [[حارث بن ابیضرار]] در [[شعبان]] سال پنجم<ref> ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۸.</ref> یا [[ششم هجری]]<ref> محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۲، ص۶۰۴-۶۰۵؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۳۵.</ref> در [[مریسیع]] با [[رسول خدا]] {{صل}} به [[نبرد]] پرداختند اما [[شکست]] خورده، بسیاری از آنان از جمله «جویریه» دختر [[حارث]] به [[اسارت]] در آمدند. جویریه جهت دریافت کمک برای پرداخت مبلغ مقرر شدهای که منجر به [[آزادی]] او میشد به رسول خدا {{صل}} [[پناه]] برد. پیامبر {{صل}} این مبلغ را بدو پرداخت و پس از آزادی جویریه با [[رضایت]] وی، با او [[ازدواج]] کرد. بدین ترتیب با انتشار خبر ازدواج رسول خدا {{صل}}، [[مسلمانان]] اسرایی را که در [[تصرف]] خود داشتند، به دلیل [[خویشاوندی]] آنان با [[حضرت]]، [[آزاد]] نمودند. به دنبال این ماجرا، [[حارث بن ابیضرار]] -رییس بنیالمصطلق- نزد رسول خدا {{صل}} رفت و اسلام آورد. پس از او فرزندان و سپس [[مردم]] قومش نیز به [[تبعیت]] از او اسلام آوردند.<ref> ابنهشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۲۲۶-۲۳۲؛ واقدی، مغازی، ترجمه محمود مهدی دامغانی، ج۱، ص۳۰۶-۳۰۷.</ref> | ||
تیره «[[اسلم]]» هم، دیگر [[طایفه]] خزاعه بودند که قبل از [[فتح مکه]] اسلام پذیرفتند.<ref> شهابالدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۳، ص۲۵.</ref> نقل است که [[عمیرة بن افصی]] در این سال به همراه گروهی از اسلمیان به [[مدینه]] نزد [[پیامبر]] {{صل}} رفتند و پس از اظهار [[اطاعت]] از آن [[حضرت]]، [[اسلام]] آوردند و خود را [[برادران]] [[انصار]] نامیدند. [[رسول خدا]] {{صل}} به درخواست آنان نامهای مکتوب فرمودند و در آن احکامی از [[صدقات]] و [[زکات]] مربوط به دامها مرقوم فرمودند. <ref> ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۵۴؛ شهابالدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۳، ص۳۵.</ref> آن حضرت همچنین مقرر کردند که در صورت [[پذیرش اسلام]] از سوی اسلمیان آنان را در مواقعی که مورد [[ظلم و ستم]] قرار گرفتند [[یاری]] دهد و از آنان نیز [[تعهد]] گرفتند که در صورت نیاز به کمک [[مسلمین]] بشتابند<ref> ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۷۱.</ref><ref> خامسی پور، لیلا؛ قبیله ازد و نقش آن در تاریخ اسلام و ایران، ص۵۲-۵۳.</ref> | تیره «[[اسلم]]» هم، دیگر [[طایفه]] خزاعه بودند که قبل از [[فتح مکه]] اسلام پذیرفتند.<ref> شهابالدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۳، ص۲۵.</ref> نقل است که [[عمیرة بن افصی]] در این سال به همراه گروهی از اسلمیان به [[مدینه]] نزد [[پیامبر]] {{صل}} رفتند و پس از اظهار [[اطاعت]] از آن [[حضرت]]، [[اسلام]] آوردند و خود را [[برادران]] [[انصار]] نامیدند. [[رسول خدا]] {{صل}} به درخواست آنان نامهای مکتوب فرمودند و در آن احکامی از [[صدقات]] و [[زکات]] مربوط به دامها مرقوم فرمودند. <ref> ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۵۴؛ شهابالدین احمد نویری، نهایة الارب فی فنون ادب، ج۳، ص۳۵.</ref> آن حضرت همچنین مقرر کردند که در صورت [[پذیرش اسلام]] از سوی اسلمیان آنان را در مواقعی که مورد [[ظلم و ستم]] قرار گرفتند [[یاری]] دهد و از آنان نیز [[تعهد]] گرفتند که در صورت نیاز به کمک [[مسلمین]] بشتابند<ref> ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۷۱.</ref><ref> خامسی پور، لیلا؛ قبیله ازد و نقش آن در تاریخ اسلام و ایران، ص۵۲-۵۳.</ref> | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
[[رده:قبیلههای عرب]] | [[رده:قبیلههای عرب]] | ||
[[رده:قبیلههای مکه]] | [[رده:قبیلههای مکه]] | ||
[[رده:مدخلهای تلخیص شده]] |