←دولت مدرن
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +)) |
|||
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[دولت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] - [[دولت در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط = }} | |||
== مقدمه == | |||
دولت<ref>مرادف لاتین آن (state) است.</ref>، در یک معنا، نظام سیاسی متعین و مشخص است؛ یعنی وقتی که یک نظام سیاسی در قالب [[سرزمین]] و کشور وجود خارجی پیدا کند و متناسب با [[فرهنگ]] و تواناییها و [[اراده]] سیاسی یک [[اجتماع]]، قوام و شکل یابد و آنگاه که جمعیتی [[انسانی]] در محدوده مرزی سیاسی، مشخص و قراردادی به تعریف مشترکی از [[رشد]] و [[سعادت]] [[دست]] یابند، دارای [[منافع]] و [[سرنوشت]] مشترک شده، [[دوستان]] و [[دشمنان]] مشترکی پیدا نمایند و برای حراست و [[حفاظت]] از منافع خود، به [[همدلی]]، [[همفکری]] و [[همکاری]] برسند، تبدیل به ید واحده و [[قدرت]] متمرکزی میشوند و سازمانی واحد را برای [[اداره امور]] و سامان بخشیدن به مسائل مورد [[ابتلا]]، تشکیل میدهند و [[حق حاکمیت]] انحصاری و مستقل بر سرنوشت خود را برای خویش محفوظ میدارند؛ همچنان که برای دولتهای دیگر نیز این [[حق]] را به رسمیت میشناسند و در نتیجه برای خود نیز در مداخله بر سرنوشت سیاسی سایر [[دولتها]]، [[محدودیت]] قایل میشوند. بنابراین با توجه به این تعریف، عناصر و عوامل اصلی دولت عبارتاند از: | |||
# جمعیت؛ در دولتهای جدید، به خصوص از اواخر قرن نوزده به این طرف، در قالب [[ملت]] تعریف میشود و لذا واحدهای [[اجتماع سیاسی]] با عنصر [[ملیت]] از هم تفکیک شده و تمیز داده میشوند. در [[اسلام]] نگاه به [[جامعه بشری]] بیشتر [[اعتقادی]] و مکتبی است و ویژگیهای فیزیکی، [[نژادی]]، قومی و زبانی کمتر مورد توجه هستند. بنابراین، [[امت اسلام]]، حتی فراتر از [[دولتها]] و واحدهای [[سیاسی]]، جایگاه ویژهای در تعریف [[اجتماع]] [[مسلمین]] دارد. | |||
==مقدمه== | |||
دولت<ref>مرادف لاتین آن (state) است.</ref>، در یک معنا، نظام سیاسی متعین و مشخص است؛ یعنی وقتی که یک نظام سیاسی در قالب [[سرزمین]] و کشور وجود خارجی پیدا کند و متناسب با [[فرهنگ]] و تواناییها و [[اراده]] سیاسی یک [[اجتماع]]، قوام و شکل یابد و آنگاه که جمعیتی [[انسانی]] در محدوده مرزی سیاسی، مشخص و قراردادی به تعریف مشترکی از [[رشد]] و [[سعادت]] [[دست]] یابند، دارای [[منافع]] و [[سرنوشت]] مشترک شده، [[دوستان]] و [[دشمنان]] مشترکی پیدا نمایند و برای حراست و [[حفاظت]] از منافع خود، به [[همدلی]]، [[همفکری]] و [[همکاری]] برسند، تبدیل به ید واحده و [[قدرت]] متمرکزی میشوند و سازمانی واحد را برای [[اداره امور]] و سامان بخشیدن به مسائل مورد [[ابتلا]]، تشکیل میدهند و [[حق حاکمیت]] انحصاری و مستقل بر سرنوشت خود را برای خویش محفوظ میدارند؛ همچنان که برای دولتهای دیگر نیز این [[حق]] را به رسمیت میشناسند و در نتیجه برای خود نیز در مداخله بر سرنوشت سیاسی سایر [[دولتها]]، [[محدودیت]] قایل میشوند. بنابراین با توجه به این تعریف، عناصر و عوامل اصلی دولت | |||
#جمعیت؛ در دولتهای جدید، به خصوص از اواخر قرن نوزده به این طرف، در قالب [[ملت]] تعریف میشود و لذا واحدهای [[اجتماع سیاسی]] با عنصر [[ملیت]] از هم تفکیک شده و تمیز داده میشوند. در [[اسلام]] نگاه به [[جامعه بشری]] بیشتر [[اعتقادی]] و مکتبی است و ویژگیهای فیزیکی، [[نژادی]]، قومی و زبانی کمتر مورد توجه هستند. بنابراین، [[امت اسلام]]، حتی فراتر از [[دولتها]] و واحدهای [[سیاسی]]، جایگاه ویژهای در تعریف [[اجتماع]] [[مسلمین]] دارد. | |||
# [[سرزمین]]؛ در تعریف فوق، از آن جهت در کنار [[کشور]] قرار میگیرد که عمدهترین ویژگی کشور در عنصر جغرافیایی آن نهفته است و ازاینرو آن را ظرف تحقق [[نظام سیاسی]] قرار میدهد؛ بنابراین مرزهای جغرافیایی قراردادی، جداکننده [[نظامهای سیاسی]] متعین یا دولتها هستند. | # [[سرزمین]]؛ در تعریف فوق، از آن جهت در کنار [[کشور]] قرار میگیرد که عمدهترین ویژگی کشور در عنصر جغرافیایی آن نهفته است و ازاینرو آن را ظرف تحقق [[نظام سیاسی]] قرار میدهد؛ بنابراین مرزهای جغرافیایی قراردادی، جداکننده [[نظامهای سیاسی]] متعین یا دولتها هستند. | ||
# [[حکومت]]؛ مراد از آن، سازمان اجرایی درون دولت است و به مجموعه افراد، [[مناصب]] و ارگانهایی اطلاق میشود که دست اندرکار تنظیم و [[اداره امور]] [[جامعه]] هستند. | # [[حکومت]]؛ مراد از آن، سازمان اجرایی درون دولت است و به مجموعه افراد، [[مناصب]] و ارگانهایی اطلاق میشود که دست اندرکار تنظیم و [[اداره امور]] [[جامعه]] هستند. | ||
# [[حاکمیت]]؛ یعنی [[حق]] [[اعمال]] [[اراده جمعی]] که در محدوده سرزمین، مطلق و غیرقابل تقیید است و از آن به [[استقلال]] نیز یاد میشود، در [[نظام جهانی]] شکلگرفته در سده اخیر. دولتها بخشی از این [[حقوق]] سازمان را از خود سلب نموده و در [[اختیار]] سازمانهای فرا دولتی، و به اصطلاح بینالمللی، قرار دادهاند؛ نظیر: سازمان [[ملل]] [[متحد]]، شورای [[امنیت]] و دیگر سازمانهای بینالمللی و منطقهای. | # [[حاکمیت]]؛ یعنی [[حق]] [[اعمال]] [[اراده جمعی]] که در محدوده سرزمین، مطلق و غیرقابل تقیید است و از آن به [[استقلال]] نیز یاد میشود، در [[نظام جهانی]] شکلگرفته در سده اخیر. دولتها بخشی از این [[حقوق]] سازمان را از خود سلب نموده و در [[اختیار]] سازمانهای فرا دولتی، و به اصطلاح بینالمللی، قرار دادهاند؛ نظیر: سازمان [[ملل]] [[متحد]]، شورای [[امنیت]] و دیگر سازمانهای بینالمللی و منطقهای. | ||
در تعریف دیگر، تنها قومی مجریه را میتوان دولت نامید که طبق این تعریف، حکومت در مقایسه با دولت در موضع شاملتری قرار میگیرد و دولت بخشی از [[وظایف حکومت]] را عهدهدار است؛ چنانچه اگر حکومت عامل تنظیم و اداره امور کشور باشد، دولت تنظیمکننده مستقیم بوده و همراه حکومت، نقش اجرایی این تنظیم را بر عهده میگیرد؛ به عنوان مثال، میتوان از [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]]، چنین برداشت کرد که حکومت را در موضع شاملتری نسبت به دولت خوانده است و در اولین اصل، تصریح دارد: “حکومت [[ایران]]، [[جمهوری اسلامی]] است که [[ملت ایران]] بر اساس [[اعتقاد]] دیرینهاش به [[حکومت حق]]، [[عدل]] و [[قرآن]]، در پی [[انقلاب اسلامی]]، به آن [[رأی]] مثبت داد”. اگر این مطلب با مفاد اصل دوم که میگوید: جمهوری اسلامی نظامی است بر پایه [[ایمان]]...”، مقایسه شود این نتیجه حاصل میشود که [[حکومت]] [[ایران]]، همان [[نظام]] شکل یافته [[اسلامی]] است و این مطلب متضمن تعریف اول از دولت | در تعریف دیگر، تنها قومی مجریه را میتوان دولت نامید که طبق این تعریف، حکومت در مقایسه با دولت در موضع شاملتری قرار میگیرد و دولت بخشی از [[وظایف حکومت]] را عهدهدار است؛ چنانچه اگر حکومت عامل تنظیم و اداره امور کشور باشد، دولت تنظیمکننده مستقیم بوده و همراه حکومت، نقش اجرایی این تنظیم را بر عهده میگیرد؛ به عنوان مثال، میتوان از [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]]، چنین برداشت کرد که حکومت را در موضع شاملتری نسبت به دولت خوانده است و در اولین اصل، تصریح دارد: “حکومت [[ایران]]، [[جمهوری اسلامی]] است که [[ملت ایران]] بر اساس [[اعتقاد]] دیرینهاش به [[حکومت حق]]، [[عدل]] و [[قرآن]]، در پی [[انقلاب اسلامی]]، به آن [[رأی]] مثبت داد”. اگر این مطلب با مفاد اصل دوم که میگوید: جمهوری اسلامی نظامی است بر پایه [[ایمان]]... ”، مقایسه شود این نتیجه حاصل میشود که [[حکومت]] [[ایران]]، همان [[نظام]] شکل یافته [[اسلامی]] است و این مطلب متضمن تعریف اول از دولت است. | ||
در اصل سوم با وظایفی که برای دولت [[جمهوری اسلامی ایران]] برمیشمارد، میتوان دولت را در این بیان، شامل منصبها و نهادهای رسمی [[کشور]] دانست که به تعریف حکومت منطبق است<ref>تعریف حکومت در ادامه بحث آمده است.</ref>. | در اصل سوم با وظایفی که برای دولت [[جمهوری اسلامی ایران]] برمیشمارد، میتوان دولت را در این بیان، شامل منصبها و نهادهای رسمی [[کشور]] دانست که به تعریف حکومت منطبق است<ref>تعریف حکومت در ادامه بحث آمده است.</ref>. | ||
در [[ادبیات]] [[سیاسی]] رایج، تعاریف پراکنده و متفاوتی از دولت عرضه میشود که میتوان به نمونههایی از آن اشاره نمود: | در [[ادبیات]] [[سیاسی]] رایج، تعاریف پراکنده و متفاوتی از دولت عرضه میشود که میتوان به نمونههایی از آن اشاره نمود: | ||
“فرهنگ [[علوم]] اجتماعی” که آلن بیرو، چهار معنا برای آن ذکر میکند: | “فرهنگ [[علوم]] اجتماعی” که آلن بیرو، چهار معنا برای آن ذکر میکند: | ||
#صورتی از حکومت و [[نظام سیاسی]]؛ نظیر: دولت سلطنتی و جمهوری. | # صورتی از حکومت و [[نظام سیاسی]]؛ نظیر: دولت سلطنتی و جمهوری. | ||
# حکومت و سازمان [[اداری]] یک [[ملت]]. | # حکومت و سازمان [[اداری]] یک [[ملت]]. | ||
#مجموع شهروندانی که به عنوان هیأت سیاسی شناخته میشوند. | # مجموع شهروندانی که به عنوان هیأت سیاسی شناخته میشوند. | ||
#فراخنای یک کشور که تابع [[حاکمیت سیاسی]] واحدی است. | # فراخنای یک کشور که تابع [[حاکمیت سیاسی]] واحدی است. | ||
آلن بیرو، برای شفافتر ساختن، چهره مبهمی که از دولت به [[ذهن]] میآید، اضافه میکند که دولت در واقع فقط آن جزء از هیأت سیاسی است که حراست از [[قانون]]، حکومت در چارچوب [[قانون اساسی]]، ارتقای [[پیشرفت]] و [[سعادت]] همگان، تأمین [[نظم عمومی]] و [[اداره امور]] همگانی، [[وظیفه]] خاص آن میباشد. دولت جزیی است، دارای تخصص ویژه در [[تأمین منافع]] عموم که یک فرد یا یک گروه نیست؛ بلکه مجموعهای از نهادهاست که در جهت پیدایی و [[تشکل]] یک دستگاه تنظیمکننده که در رأس [[جامعه]] جای گرفته و قوام میپذیرد<ref>بیرو، ألن، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه دکتر باقر ساروخانی، ص۴۰۴.</ref>. | آلن بیرو، برای شفافتر ساختن، چهره مبهمی که از دولت به [[ذهن]] میآید، اضافه میکند که دولت در واقع فقط آن جزء از هیأت سیاسی است که حراست از [[قانون]]، حکومت در چارچوب [[قانون اساسی]]، ارتقای [[پیشرفت]] و [[سعادت]] همگان، تأمین [[نظم عمومی]] و [[اداره امور]] همگانی، [[وظیفه]] خاص آن میباشد. دولت جزیی است، دارای تخصص ویژه در [[تأمین منافع]] عموم که یک فرد یا یک گروه نیست؛ بلکه مجموعهای از نهادهاست که در جهت پیدایی و [[تشکل]] یک دستگاه تنظیمکننده که در رأس [[جامعه]] جای گرفته و قوام میپذیرد<ref>بیرو، ألن، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه دکتر باقر ساروخانی، ص۴۰۴.</ref>. | ||
“فرهنگ علوم اجتماعی” دیگری که کار مشترک دو نویسنده [[انگلیسی]] و آمریکایی است با کالبدشکافی مفهوم دولت، معانی متعددی را ارائه میدهد؛ از جمله مینویسد: اصطلاح دولت به دستهای از [[مردم]] اشاره میکند که در یک منطقه معین [[زندگی]] میکنند و به گونهای [[سازماندهی]] شدهاند که تعداد کمی از افراد انتخابشده از بین آنان میتوانند توقع داشته باشند که فعالیتهای کمابیش محدود همان دسته از مردم را از طریق [[توسل]] به [[منافع]] [[واقعی]] یا واهی گروهی و با [[اعمال]] [[زور]] کنترل نمایند و نیز دولت عبارت است از [[حاکمیت]] یک گروه سرزمینی. در این تعریف، چهار عامل [[مردم]]، [[سرزمین]]، [[حکومت]] و [[استقلال]] به منزله تمیز و تفکیک دولت از دیگر موجودیتهای [[سیاسی]] [[انتخاب]] شده است. این عوامل برای اینکه دولت را از مستعمرات وابسته، کلیسای [[کاتولیک]]، سازمان [[ملل]] [[متحد]] و [[جوامع]] زنبورها متمایز سازند، کفایت میکند. در بیان [[جامعهشناسی]] دولت سازمانی است که [[اراده]] [[ملت]] را که دارای ترکیب سیاسی است بر حسب [[منافع]] جمعی آن سازمان میدهد. این تعریف، این [[اندیشه]] را بر میانگیزد که اولاً: [[قدرت]] [[اعمال]] [[زور]] دولت بهگونهای با اراده ملت مربوط است و ثانیاً: ملت اصولاً منافع و هدفهای مشترک دارد. در تفکیک میان دولت و [[اجتماع]] نظر کولب و ویلسون را میتوان آورد که میگویند: “دولت بخشی از اجتماع است نه تمام آن”. | “فرهنگ علوم اجتماعی” دیگری که کار مشترک دو نویسنده [[انگلیسی]] و آمریکایی است با کالبدشکافی مفهوم دولت، معانی متعددی را ارائه میدهد؛ از جمله مینویسد: اصطلاح دولت به دستهای از [[مردم]] اشاره میکند که در یک منطقه معین [[زندگی]] میکنند و به گونهای [[سازماندهی]] شدهاند که تعداد کمی از افراد انتخابشده از بین آنان میتوانند توقع داشته باشند که فعالیتهای کمابیش محدود همان دسته از مردم را از طریق [[توسل]] به [[منافع]] [[واقعی]] یا واهی گروهی و با [[اعمال]] [[زور]] کنترل نمایند و نیز دولت عبارت است از [[حاکمیت]] یک گروه سرزمینی. در این تعریف، چهار عامل [[مردم]]، [[سرزمین]]، [[حکومت]] و [[استقلال]] به منزله تمیز و تفکیک دولت از دیگر موجودیتهای [[سیاسی]] [[انتخاب]] شده است. این عوامل برای اینکه دولت را از مستعمرات وابسته، کلیسای [[کاتولیک]]، سازمان [[ملل]] [[متحد]] و [[جوامع]] زنبورها متمایز سازند، کفایت میکند. در بیان [[جامعهشناسی]] دولت سازمانی است که [[اراده]] [[ملت]] را که دارای ترکیب سیاسی است بر حسب [[منافع]] جمعی آن سازمان میدهد. این تعریف، این [[اندیشه]] را بر میانگیزد که اولاً: [[قدرت]] [[اعمال]] [[زور]] دولت بهگونهای با اراده ملت مربوط است و ثانیاً: ملت اصولاً منافع و هدفهای مشترک دارد. در تفکیک میان دولت و [[اجتماع]] نظر کولب و ویلسون را میتوان آورد که میگویند: “دولت بخشی از اجتماع است نه تمام آن”. | ||
برخی دولت را از حکومت تفکیک میکنند؛ نظیر: بالارد که [[معتقد]] است: “حکومت وسیلهای است که دولت از طریق آن عمل میکند” و ویلیامز حکومت را گروهی میداند که قانوناً قدرت را در دست دارد؛ ولی دولت ترکیبی است که فعالیت آن گروه را [[تعیین]] و تنظیم میکند و بالاخره مفهوم [[حقوقی]] دولت را از زبان گلسن اینگونه بیان میکند: “دولت یک [[نظام]] قانونی است”<ref>گولد، جولیوس و کولب، ویلیام ل، فرهنگ علوم اجتماعی.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، | برخی دولت را از حکومت تفکیک میکنند؛ نظیر: بالارد که [[معتقد]] است: “حکومت وسیلهای است که دولت از طریق آن عمل میکند” و ویلیامز حکومت را گروهی میداند که قانوناً قدرت را در دست دارد؛ ولی دولت ترکیبی است که فعالیت آن گروه را [[تعیین]] و تنظیم میکند و بالاخره مفهوم [[حقوقی]] دولت را از زبان گلسن اینگونه بیان میکند: “دولت یک [[نظام]] قانونی است”<ref>گولد، جولیوس و کولب، ویلیام ل، فرهنگ علوم اجتماعی.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص۴۳.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==[[کارگزاران دولت]]== | ||
==[[دولت بسیط]]== | |||
==[[دولت اسلامی]]== | |||
==[[دولت فدرال]]== | |||
==[[دولت فطری]]== | |||
==[[دولت قانونمند]]== | |||
==[[دولت مدرن]]== | |||
==[[دولت مرکب]]== | |||
== جستارهای وابسته == | |||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[دولت اسلامی]] | * [[دولت اسلامی]] | ||
* [[دولت جائر]] | * [[دولت جائر]] | ||
* [[دولت در دولت]] | * [[دولت در دولت]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1100672.jpg|22px]] [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|'''نظام سیاسی اسلام''']] | # [[پرونده:1100672.jpg|22px]] [[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|'''نظام سیاسی اسلام''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:اصطلاحات سیاسی]] | ||
{{حکومت}} | {{حکومت}} |