سوده بنت عماره: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۲۰۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - '[[رده:قبیله ' به '[[رده:'
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>')
جز (جایگزینی متن - '[[رده:قبیله ' به '[[رده:')
 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل = سوده بنت عماره | مداخل مرتبط = [[سوده بنت عماره در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
{{جعبه اطلاعات اصحاب
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[سوده بنت عماره در تاریخ اسلامی]] - [[سوده بنت عماره در تراجم و رجال]]</div>
| نام = سوده بنت عماره
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین.jpg
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین
| نام کامل = سوده بنت عماره
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = زن
| کنیه =   
| لقب = 
| اهل = 
| از قبیله = [[بنی‌همدان]]
| از تیره =
| پدر = [[عمارة بن اشتر همدانی]]
| مادر = 
| همسر =
| پسر = 
| دختر = 
| خواهر =
| برادر = 
| خویشاوندان = 
| وابستگان =
| تاریخ تولد =   
| محل تولد =   
| محل زندگی = 
| تاریخ درگذشت  =
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت =
| محل شهادت =   
| طول عمر = 
| محل دفن = 
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[امام علی]]
| از طبقه =
| در جنگ = [[جنگ صفین]]
| نقش‌ها = 
| فعالیت‌ها =
| علت شهرت = 
| علت درگذشت =
| علت شهادت = 
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او =   
| آخرین راوی از او =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
سوده دختر [[عمارة بن اشتر همدانی]] یکی از [[زنان]] حق‌گو و [[شجاع]] و [[دلاور]] قبیلۀ [[همدان]] بود که در [[دوستی]] و ارادت به [[مقام]] شامخ [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} [[شهرت]] داشت، و در [[جنگ صفین]] [[امام]] و مولایش [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را [[یاری]] کرد. این بانوی بزرگوار [[پس از شهادت حضرت علی]]{{ع}} به نمایندگی از [[قبیله]] خود به نزد [[معاویه]] رفت تا از بسر بن أرطات [[کارگزار]] او [[شکایت]] نماید.
سوده دختر [[عمارة بن اشتر همدانی]] یکی از [[زنان]] حق‌گو و [[شجاع]] و [[دلاور]] قبیلۀ [[همدان]] بود که در [[دوستی]] و ارادت به [[مقام]] شامخ [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} [[شهرت]] داشت، و در [[جنگ صفین]] [[امام]] و مولایش [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را [[یاری]] کرد. این بانوی بزرگوار [[پس از شهادت حضرت علی]] {{ع}} به نمایندگی از [[قبیله]] خود به نزد [[معاویه]] رفت تا از بسر بن ارطأه [[کارگزار]] او [[شکایت]] نماید.


او هنگامی که نزد [[معاویه]] رفت، بعد از احوال‌پرسی، [[معاویه]] از [[پشتیبانی]] او در [[جنگ صفین]] علیه خودش ([[معاویه]]) پرسید، سوده گفت: گذشته‌ها گذشت، و از آن بگذر، اما [[معاویه]] [[اصرار]] کرد که دربارۀ [[تشویق]] برادرش برای [[جنگ]] با [[شامیان]] [[سخن]] بگوید، از این رو سوده گفت: آری راست می‌گویی، به [[راستی]] که موضع و جهت‌گیری برادرم و منزلتِ او فراموش ناشدنی است. سپس شعری از خنساء برای [[معاویه]] خواند و بعد گفت: تو را به [[خدا]] [[سوگند]] می‌دهم مرا [[عفو]] کن. [[معاویه]] گفت: تو را بخشیدم و از گذشته‌ها گذشتم، حال حاجتت را بگو!
او هنگامی که نزد [[معاویه]] رفت، بعد از احوال‌پرسی، [[معاویه]] از [[پشتیبانی]] او در [[جنگ صفین]] علیه خودش ([[معاویه]]) پرسید، سوده گفت: گذشته‌ها گذشت، و از آن بگذر، اما [[معاویه]] [[اصرار]] کرد که دربارۀ [[تشویق]] برادرش برای [[جنگ]] با [[شامیان]] [[سخن]] بگوید، از این رو سوده گفت: آری راست می‌گویی، به [[راستی]] که موضع و جهت‌گیری برادرم و منزلتِ او فراموش ناشدنی است. سپس شعری از خنساء برای [[معاویه]] خواند و بعد گفت: تو را به [[خدا]] [[سوگند]] می‌دهم مرا [[عفو]] کن. [[معاویه]] گفت: تو را بخشیدم و از گذشته‌ها گذشتم، حال حاجتت را بگو!


سوده گفت: تو که امروز پیشوای [[مردم]] شده‌ای در [[روز قیامت]] [[مسئول]] [[رفتار]] خویش هستی. تو همواره افرادی را به دیار ما می‌فرستی که به [[مردم]] بسیار [[ظلم]] می‌کنند و هم اکنون [[بُسر بن ارطات]] که از جانب تو به دیار ما آمده مردان ما را می‌کشد و [[اموال]] ما را به یغما می‌برد. اما بدان اگر به خاطر تو نبود، [[بُسر]] را با کمک افراد قبیله‌ام از میان برمی‌داشتم. [[معاویه]] با شنیدن این سخن [[خشمگین]] شد و سوده را [[تهدید]] به [[مرگ]] کرد. در این هنگام سوده سر به زیر انداخت و این اشعار را در منقبت و [[رفتار عادلانه]] [[امام علی]]{{ع}} سرود:
سوده گفت: تو که امروز پیشوای [[مردم]] شده‌ای در [[روز قیامت]] [[مسئول]] [[رفتار]] خویش هستی. تو همواره افرادی را به دیار ما می‌فرستی که به [[مردم]] بسیار [[ظلم]] می‌کنند و هم اکنون [[بُسر بن ارطأه]] که از جانب تو به دیار ما آمده مردان ما را می‌کشد و [[اموال]] ما را به یغما می‌برد. اما بدان اگر به خاطر تو نبود، [[بُسر]] را با کمک افراد قبیله‌ام از میان برمی‌داشتم. [[معاویه]] با شنیدن این سخن [[خشمگین]] شد و سوده را [[تهدید]] به [[مرگ]] کرد. در این هنگام سوده سر به زیر انداخت و این اشعار را در منقبت و [[رفتار عادلانه]] [[امام علی]] {{ع}} سرود:


-[[درود]] [[خدا]] [[ابر]] آن [[روح]] [[پاکی]] که وقتی در زیر [[خاک]] پنهان شد، [[عدالت]] هم با او مدفون گردید.
-[[درود]] [[خدا]] [[ابر]] آن [[روح]] [[پاکی]] که وقتی در زیر [[خاک]] پنهان شد، [[عدالت]] هم با او مدفون گردید.
خط ۱۷: خط ۶۳:
[[معاویه]] گفت: مگر [[علی]] در [[حق]] تو چه کاری انجام داده که چنین می‌گویی؟
[[معاویه]] گفت: مگر [[علی]] در [[حق]] تو چه کاری انجام داده که چنین می‌گویی؟


سوده گفت: در زمان [[حکومت]] [[علی]]{{ع}} یکی از کارگزارانش مرا آزرد و من [[شکایت]] نزد آن [[حضرت]] بردم، ایشان به [[احترام]] من - با این که مرا نمی‌شناخت - [[نماز]] خود را به تأخیر انداخت و با [[مهربانی]] از حاجتم پرسید: وقتی بیان کردم، چشمانش پر از [[اشک]] شد و فرمود: "خدایا، تو خود میدانی که من [[دستور]] [[ستم]] بر بندگانت را نداده‌ام". سپس تکه پوستی را از جیبش بیرون آورد و برای کارگزارش چنین نوشت: "به [[نام خداوند]] [[بخشنده]] [[مهربان]]، همانا از طرف پروردگارتان [[برهان]] روشنی ([[قرآن کریم]]) برایتان آمده، که [[کم فروشی]] را کنار بگذارید، و در سنجش وزن و پیمانه با [[مردم]] به [[درستی]] [[رفتار]] کنید، کم نفروشید و در [[زمین]] [[فساد]] نکنید، و [[بقیة الله]] (آنچه نزد خداست) برای شما از هر چیزی بهتر است به شرط آن‌که [[اهل]] [[ایمان]] باشید و من نمی‌توانم شما را از [[عذاب]] دردناک [[خدا]] [[حفظ]] کنم؛ به محض این که نامه‌ام به دست تو رسید (از کار برکناری) هر آنچه از [[بیت‌المال]] نزد توست، نگه دار تا [[جانشین]] تو بیاید و از تو تحویل بگیرد و به آن رسیدگی نماید، والسلام"<ref>{{عربی|بسم الله الرحمن الرحیم، قد جائتكم بينة من ربكم، فأوفوا الكيل و الميزان بالقسط و لا تبخسوا الناس اشيائهم، و لا تعثوا في الأرض مفسدين، بقية الله خير لكم إن كنتم مؤمنين، و ما أنا عليكم بحفيظ، إذا أتاك كتابي هذا فاحتفظ بما في يديك حتى يأتي من يقبضة منك، والسلام}}؛</ref>
سوده گفت: در زمان [[حکومت]] [[علی]] {{ع}} یکی از کارگزارانش مرا آزرد و من [[شکایت]] نزد آن [[حضرت]] بردم، ایشان به [[احترام]] من - با این که مرا نمی‌شناخت - [[نماز]] خود را به تأخیر انداخت و با [[مهربانی]] از حاجتم پرسید: وقتی بیان کردم، چشمانش پر از [[اشک]] شد و فرمود: «خدایا، تو خود میدانی که من [[دستور]] [[ستم]] بر بندگانت را نداده‌ام». سپس تکه پوستی را از جیبش بیرون آورد و برای کارگزارش چنین نوشت: «به [[نام خداوند]] [[بخشنده]] [[مهربان]]، همانا از طرف پروردگارتان [[برهان]] روشنی ([[قرآن کریم]]) برایتان آمده، که [[کم فروشی]] را کنار بگذارید، و در سنجش وزن و پیمانه با [[مردم]] به [[درستی]] [[رفتار]] کنید، کم نفروشید و در [[زمین]] [[فساد]] نکنید، و [[بقیة الله]] (آنچه نزد خداست) برای شما از هر چیزی بهتر است به شرط آن‌که [[اهل]] [[ایمان]] باشید و من نمی‌توانم شما را از [[عذاب]] دردناک [[خدا]] [[حفظ]] کنم؛ به محض این که نامه‌ام به دست تو رسید (از کار برکناری) هر آنچه از [[بیت‌المال]] نزد توست، نگه دار تا [[جانشین]] تو بیاید و از تو تحویل بگیرد و به آن رسیدگی نماید، والسلام»<ref>{{عربی|بسم الله الرحمن الرحیم، قد جائتكم بينة من ربكم، فأوفوا الكيل و الميزان بالقسط و لا تبخسوا الناس اشيائهم، و لا تعثوا في الأرض مفسدين، بقية الله خير لكم إن كنتم مؤمنين، و ما أنا عليكم بحفيظ، إذا أتاك كتابي هذا فاحتفظ بما في يديك حتى يأتي من يقبضة منك، والسلام}}؛</ref>


سوده گفت: ای [[معاویه]]، [[علی]]{{ع}} با چنین فرمانی [[کارگزار]] خود را از [[فرمانداری]] [[عزل]] کرد، در حالی که به آن [[نامه]] را لاک و مهر کرد و نه به دورش نخ بست، بلکه [[نامه]] را سرگشاده به من داد و خودم [[نامه]] را برای کار گزارش بردم.
سوده گفت: ای [[معاویه]]، [[علی]] {{ع}} با چنین فرمانی [[کارگزار]] خود را از [[فرمانداری]] [[عزل]] کرد، در حالی که به آن [[نامه]] را لاک و مهر کرد و نه به دورش نخ بست، بلکه [[نامه]] را سرگشاده به من داد و خودم [[نامه]] را برای کار گزارش بردم.


[[معاویه]] که از شنیدن این داستان متأثر شده بود برای نشان دادنِ [[عدل]] و [[رأفت]] و ترحم خویش در حقِ [[رعیت]]، [[دستور]] داد به [[بُسر بن ارطات]] بنویسند با سوده [[خوش‌رفتاری]] کند و اموالش را بازگرداند و با او به [[عدالت]] [[رفتار]] نماید.
[[معاویه]] که از شنیدن این داستان متأثر شده بود برای نشان دادنِ [[عدل]] و [[رأفت]] و ترحم خویش در حقِ [[رعیت]]، [[دستور]] داد به [[بُسر بن ارطأه]] بنویسند با سوده [[خوش‌رفتاری]] کند و اموالش را بازگرداند و با او به [[عدالت]] [[رفتار]] نماید.


سوده گفت: آیا این [[دستور]] مخصوص من است یا شامل افراد [[قوم]] و طایفه‌ام هم می‌شود؟ [[معاویه]] گفت: تو را با دیگران چکار؟ سوده گفت: [[فرمان]] شما اگر [[عدل]] است، باید همه را در بر گیرد و اگر غیر [[عدالت]] است من هم چیزی نمی‌خواهم.
سوده گفت: آیا این [[دستور]] مخصوص من است یا شامل افراد [[قوم]] و طایفه‌ام هم می‌شود؟ [[معاویه]] گفت: تو را با دیگران چکار؟ سوده گفت: [[فرمان]] شما اگر [[عدل]] است، باید همه را در بر گیرد و اگر غیر [[عدالت]] است من هم چیزی نمی‌خواهم.
خط ۳۰: خط ۷۶:


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[بنی‌همدان]] (قبیله)
* [[عمارة بن اشتر همدانی]] (پدر)
{{پایان مدخل وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۹: خط ۸۹:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:امام علی]]
[[رده:سوده بنت عماره]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:بنی‌همدان]]
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش