مدیران رابط کاربری، مدیران، templateeditor
۲۴٬۴۴۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[رده:قبیله ' به '[[رده:') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[ابو عبد الرحمان]]، [[حجر بن عدی بن معاویه کندی]]، مشهور به | [[ابو عبد الرحمان]]، [[حجر بن عدی بن معاویه کندی]]، مشهور به «[[حجر الخیر]]» و «[[ابن ادبر]]» از کسانی است که [[جاهلیت]] و [[اسلام]] را [[درک]] کرده است. او بر [[پیامبر]] {{صل}} وارد شد و با ایشان [[مصاحبت]] داشت. حُجر، از چهرههای منور [[تاریخ اسلام]] و از قلهسانان پر فروغ [[تاریخ]] [[تشیع]] است. او هنوز در سنین [[جوانی]] بود که به محضر [[پیامبر خدا]] درآمد و [[اسلام]] آورد. [[دنیا]] گریزی، [[زهد]]، نمازگزاری و [[روزهداری]] بسیار، [[سلحشوری]] و رزمآوری، [[شرافت]] و [[کرامت]] و درستکاری و [[عبادت]]، از ویژگیهای اوست. او به [[زهد]]، معروف بود. [[روح]] [[پاک]]، [[نفْس]] سالم، مَنش والا و روش پیراسته حُجر بود که او را [[مستجاب]] الدعوه ساخته بود. او هرگز در برابر [[حقکشیها]] و باطلگراییها [[سکوت]] نمیکرد. چنین بود که همراه [[مؤمنان]] و [[مجاهدان]]، بر [[عثمان]] شورید و در عینیت بخشیدن به [[حاکمیت]] مولا {{ع}} از هیچ کوششی دریغ نکرد و بدینسان، از [[اصحاب]] ویژه و [[پیروان]] [[مطیع]] مولا به شمار رفت. او در نبردهای [[علی]] {{ع}} شرکت داشت. در [[جمل]]، [[فرمانده]] [[سوارهنظام]] کندیان بود و در [[صفین]]، [[فرماندهی]] [[قبیله]] خود را به عهده داشت و در [[نهروان]]، [[جناح چپ]] و یا راست [[سپاه]] مولا {{ع}} را [[فرماندهی]] میکرد. او زبانی گویا و [[کلامی]] نافذ داشت. به بلاغتْ سخن میگفت و با [[فصاحت]]، حقایق را بیان مینمود. سخنان [[زیبا]] و بیدارگر او درباره [[جایگاه]] والای [[علی]] {{ع}} نشانی است از این [[حقیقت]]. او [[یار]] باوفای مولا {{ع}} و از مدافعان سختکوش آن [[حضرت]] بود. چون [[ضحاک بن قیس]] برای غارتگری روی به [[عراق]] نهاد، [[حجر بن عدی]] از [[علی]] {{ع}} برای رویارویی با او [[فرمان]] یافت و با [[دلاوری]] او را [[شکست]] داد و ضحاک، پا به فرار نهاد. حجر، لحظاتی قبل از ضربت خوردن [[علی]] {{ع}} از [[توطئه]] خبر یافت، با تمام توان کوشید تا ایشان را خبر کند؛ اما موفق نشد و غمِ به [[خون]] نشستن مولا {{ع}} بر جانش نشست. | ||
او از [[یاران]] غیور و [[استوار]] گام [[امام حسن]] {{ع}} نیز بود. چون خبر [[صلح]] را شنید، [[خون]] [[غیرت]] در رگهایش به [[جوش]] آمد و بر این [[صلح]]، [[اعتراض]] کرد. [[امام حسن]] {{ع}} به او فرمود: | او از [[یاران]] غیور و [[استوار]] گام [[امام حسن]] {{ع}} نیز بود. چون خبر [[صلح]] را شنید، [[خون]] [[غیرت]] در رگهایش به [[جوش]] آمد و بر این [[صلح]]، [[اعتراض]] کرد. [[امام حسن]] {{ع}} به او فرمود: «اگر دیگران نیز چون تو [[[عزت طلب]] بودند، هرگز این [[قرارداد]] را [[امضا]] نمیکردم»<ref>أنساب الأشراف، ج ۳، ص ۳۶۵.</ref>. | ||
حجر، از [[معاویه]] دلی آکنده از درد داشت و هماره از چهره [[پلید]] | حجر، از [[معاویه]] دلی آکنده از درد داشت و هماره از چهره [[پلید]] «حزب الطلَقاء (گروه [[آزاد]] شدگان [[فتح مکه]])» که [[حکومت]] یافته بودند، [[بیزاری]] میجست و همراه با جمع [[شیعیان]]، بِدو [[نفرین]] میکرد؛ چرا که آنها گروهی بودند که [[پیامبر خدا]] آنها را «[[ملعون]]» دانسته بود. هرگاه مُغَیره- که در [[پلیدی]] و زشتخویی و پَستی نظیر نداشت و با [[حاکمیت]] «حزب الطلقاء»، [[حکومت]] [[کوفه]] را یافته بود- بر [[علی]] {{ع}} و [[پیروان]] او [[طعن]] میزد، حجر، بیهیچ هراسی به [[دفاع]] میایستاد و او را ملامت میکرد. [[معاویه]] که از موضعگیریها، افشاگریها، سرسختیها و استواریهای حجر به ستوه آمده بود، [[دستور]] [[قتل]] او را صادر کرد و او را به همراه یارانش در «مَرْج عَذراء» به سال ۵۱ [[هجری]] به [[شهادت]] رساند. | ||
حجر، چهرهای [[محبوب]]، شخصیتی نافذ و وجههای [[نیکو]] داشت. [[شهادت]] او بر [[مردم]]، گران آمد. بدینسان به [[معاویه]] [[اعتراض]] کردند و او را بر این [[کردار پلید]]، [[نکوهش]] کردند. از جمله، [[امام حسین]] {{ع}} در نامهای به [[معاویه]]، ضمن [[ستایش]] فراوان و یادکردِ [[نیکو]] از [[ستمستیزی]] حُجر، بدو [[اعتراض]] کرد و [[یادآوری]] کرد که [[معاویه]]، [[پیمان]] شکسته و ستمکارانه، [[خون]] [[پاک]] حُجر را بر [[زمین]] ریخته است. [[عایشه]] نیز با ذکر روایتی درباره [[شهیدان]] | حجر، چهرهای [[محبوب]]، شخصیتی نافذ و وجههای [[نیکو]] داشت. [[شهادت]] او بر [[مردم]]، گران آمد. بدینسان به [[معاویه]] [[اعتراض]] کردند و او را بر این [[کردار پلید]]، [[نکوهش]] کردند. از جمله، [[امام حسین]] {{ع}} در نامهای به [[معاویه]]، ضمن [[ستایش]] فراوان و یادکردِ [[نیکو]] از [[ستمستیزی]] حُجر، بدو [[اعتراض]] کرد و [[یادآوری]] کرد که [[معاویه]]، [[پیمان]] شکسته و ستمکارانه، [[خون]] [[پاک]] حُجر را بر [[زمین]] ریخته است. [[عایشه]] نیز با ذکر روایتی درباره [[شهیدان]] «[[مرج]] [[عذرا]]» به [[معاویه]] [[اعتراض]] کرد. [[معاویه]] با همه تیرهجانی، [[قتل]] حُجر را از اشتباهاتش میدانست و از آن، اظهار [[ندامت]] میکرد و در هنگام [[مرگ]] میگفت: اگر نصیحتگری میبود، ما را از [[قتل]] حجر، باز میداشت. مُصعَب بن زُبَیر، دو [[فرزند]] حُجْر (عبید [[الله]] و [[عبد]] [[الرحمان]]) را پس از به بند کشیدن، به [[قتل]] رساند. [[علی]] {{ع}} از [[شهادت]] او خبر داده بود و [[شهادت]] او و یارانش را به [[شهادت]] «[[اصحاب]] [[اخدود]]»، مانند کرده بود<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۳۳.</ref>. | ||
== [[حجر بن عدی]] == | == [[حجر بن عدی]] == | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
{{یاران امام علی}} | {{یاران امام علی}} | ||
{{یاران امام حسن}} | {{یاران امام حسن}} | ||
[[رده:اصحاب پیامبر]] | |||
[[رده:اصحاب امام علی]] | [[رده:اصحاب امام علی]] | ||
[[رده:اصحاب امام حسن]] | |||
[[رده:اصحاب امام حسین]] | [[رده:اصحاب امام حسین]] | ||
[[رده:صحابه شهید]] | [[رده:صحابه شهید]] | ||
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] | [[رده:مدخل فرهنگ غدیر]] | ||
[[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]] | [[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]] | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده:کنده]] | [[رده:کنده]] |