مدیران رابط کاربری، مدیران، templateeditor
۲۴٬۴۶۴
ویرایش
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = قثم بن عباس قرشی | | موضوع مرتبط = قثم بن عباس قرشی | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = قثم بن عباس قرشی | ||
| مداخل مرتبط = [[قثم بن عباس قرشی در تاریخ اسلامی | | مداخل مرتبط = [[قثم بن عباس قرشی در تاریخ اسلامی]] - [[قثم بن عباس قرشی در نهج البلاغه]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
«قُثَم» فرزند [[عباس بن عبدالمطلب]] | «قُثَم» فرزند [[عباس بن عبدالمطلب]] ([[عموی پیامبر]]) بود و مادرش [[ام الفضل]] نام داشت. «عباس» [[پدر]] قثم، سه سال قبل از [[عام الفیل]] در [[مکه]] به [[دنیا]] آمد. پدرش [[عبدالمطلب]] یکی از بزرگترین شخصیتهای مکه و مادرش، تیله، دختر حباب، یکی از [[بانوان]] با [[شخصیت]] بود. [[همسر]] عباس، ام الفضل، نیز از [[زنان]] نامدار [[صدر اسلام]] بوده است. او اولین بانویی بود که [[خانه خدا]] را با پارچه ای از حریر پوشانید و بعد از [[خدیجه]] اولین زنی بود که به [[پیامبر]] {{صل}} [[ایمان]] آورد<ref>المنتظم، ابن جوزی، ج۳، ص۳۴۲.</ref>. [[عبدالله بن یزید هلالی]] درباره او میگوید: هیچ [[زن]] نجیبی چون ام الفضل شش فرزند بزرگ به دنیا نیاورده است. باید زنان و مردان، او را گرامی بدارند<ref>سیمای کارگزاران علی بن ابیطالب أمیرالمؤمنین، علیاکبر ذاکری، ج۱، ص۱۳۶.</ref>. | ||
عباس یازده فرزند داشت: [[عبدالله]]، عبیدالله، [[فضل]]، قثم، تمام، [[معبد]]، کثیر، [[حارث]]، عبدالرحمن، [[آمنه]] و [[صفیه]]<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۱۶۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۸، ص۴۸؛ سفینة البحار، محدث قمی، ج۲، ص۵۸؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۷، ص۴۱۸ و قاموس الرجال، شوشتری، ج۶، ص۱۵.</ref>. قثم، [[خوشسیما]] و [[گشادهرو]] و خوشاندام بود و رنگ چهرهاش روشن و به سرخی آمیخته بود؛ چشمانی سیاه و گشاده و مژههایی بلند و ریشی کامل داشت و در گفتارش [[صراحت]] داشت و شیرین سخن میگفت و زبانش [[فصیح]] و کامل بود<ref> تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۱، ص۵۱۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۲، ص۲۵۰؛ نهایة الأرب فی فنون الأدب، نویری، ص۲۹.</ref>. او هنگام [[رحلت پیامبر]] {{صل}} هشت ساله بود<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۱۹۷.</ref>. "قثم" در اصل "قاثم" بوده که در [[فرهنگ]] لغات به معنای شخص سخاوتمند و پر [[بخشش]] آمده است<ref>النهایة فی غریب الحدیث، ابن اثیر، ج۴، ص۱۶.</ref>. این اسم برای [[قثم بن عباس]]، اسمی با مسما بوده است. از جمله کسانی که بسیار به [[رسول خدا]] {{صل}} شباهت داشت، قثم بن عباس بود. | عباس یازده فرزند داشت: [[عبدالله]]، عبیدالله، [[فضل]]، قثم، تمام، [[معبد]]، کثیر، [[حارث]]، عبدالرحمن، [[آمنه]] و [[صفیه]]<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۱۶۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۸، ص۴۸؛ سفینة البحار، محدث قمی، ج۲، ص۵۸؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۷، ص۴۱۸ و قاموس الرجال، شوشتری، ج۶، ص۱۵.</ref>. قثم، [[خوشسیما]] و [[گشادهرو]] و خوشاندام بود و رنگ چهرهاش روشن و به سرخی آمیخته بود؛ چشمانی سیاه و گشاده و مژههایی بلند و ریشی کامل داشت و در گفتارش [[صراحت]] داشت و شیرین سخن میگفت و زبانش [[فصیح]] و کامل بود<ref> تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۱، ص۵۱۴؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۲۲، ص۲۵۰؛ نهایة الأرب فی فنون الأدب، نویری، ص۲۹.</ref>. او هنگام [[رحلت پیامبر]] {{صل}} هشت ساله بود<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۱۹۷.</ref>. "قثم" در اصل "قاثم" بوده که در [[فرهنگ]] لغات به معنای شخص سخاوتمند و پر [[بخشش]] آمده است<ref>النهایة فی غریب الحدیث، ابن اثیر، ج۴، ص۱۶.</ref>. این اسم برای [[قثم بن عباس]]، اسمی با مسما بوده است. از جمله کسانی که بسیار به [[رسول خدا]] {{صل}} شباهت داشت، قثم بن عباس بود. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
در هنگام [[احتضار پیامبر]] {{صل}}، [[عایشه]] به پدرش [[ابوبکر]] گفت که [[نماز صبح]] را به جای پیامبر {{صل}} به [[جماعت]] بخواند، در این هنگام پیامبر {{صل}} غضبناک و خودش برای [[خواندن نماز]] آماده شد و امام علی {{ع}} و [[قثم بن عباس]] زیر بغل هایش را گرفته بودند و پیامبر {{صل}} با تکیه بر آنها نماز را به جماعت خواند <ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۳، ص۶۸۷.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[قثم بن عباس (مقاله)|مقاله «قثم بن عباس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۲۲.</ref> | در هنگام [[احتضار پیامبر]] {{صل}}، [[عایشه]] به پدرش [[ابوبکر]] گفت که [[نماز صبح]] را به جای پیامبر {{صل}} به [[جماعت]] بخواند، در این هنگام پیامبر {{صل}} غضبناک و خودش برای [[خواندن نماز]] آماده شد و امام علی {{ع}} و [[قثم بن عباس]] زیر بغل هایش را گرفته بودند و پیامبر {{صل}} با تکیه بر آنها نماز را به جماعت خواند <ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۳، ص۶۸۷.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[قثم بن عباس (مقاله)|مقاله «قثم بن عباس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۲۲.</ref> | ||
== قثم و | == قثم و دفن پیامبر {{صل}} == | ||
کسانی که [[مسئولیت]] [[غسل]] پیامبر {{صل}} را به عهده داشتند عبارت بودند از: [[علی بن ابیطالب]] {{ع}}، [[عباس بن عبدالمطلب]]، فضل و قثم، [[فرزندان]] عباس، [[اسامة بن زید]] و [[شقران]]، [[غلام]] [[رسول خدا]] {{صل}}<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۳، ص۶۹۹.</ref>؛ اما کسانی که به [[قبر]] رسول خدا {{صل}} وارد شدند، [[علی]] {{ع}} و فضل و قثم، فرزندان عباس بودند<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۳، ص۷۰۱.</ref>. عباس و فضل و قثم در حرکت دادن و [[چپ و راست]] کردن [[بدن]] [[مبارک]] پیامبر {{صل}} به امام علی {{ع}} کمک میکردند و [[اسامه]] و شقران هم آب میریختند. امام علی {{ع}}، رسول خدا {{صل}} را از زیر پیراهن غسل میداد و میفرمود: "[[پدر]] و مادرم به فدایت که چه اندازه در [[زندگی]] و پس از مرگت پاکیزهای". و چون آنها از [[غسل]] فارغ شدند او را با سه پارچه "صحاری" و یک پارچه برد "حبره" [[کفن]] کردند<ref>زندگانی محمد {{صل}} پیامبر اسلام، ابن هشام (ترجمه: سید هاشم رسولی)، ج۲، ص۴۳۴ – ۴۳۳.</ref>. [[امام علی]] {{ع}} درباره [[قثم]] فرموده: "جوانترین [[صحابه پیامبر]] {{صل}} [[قثم بن عباس]] بود"<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۲۰.</ref>. | کسانی که [[مسئولیت]] [[غسل]] پیامبر {{صل}} را به عهده داشتند عبارت بودند از: [[علی بن ابیطالب]] {{ع}}، [[عباس بن عبدالمطلب]]، فضل و قثم، [[فرزندان]] عباس، [[اسامة بن زید]] و [[شقران]]، [[غلام]] [[رسول خدا]] {{صل}}<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۳، ص۶۹۹.</ref>؛ اما کسانی که به [[قبر]] رسول خدا {{صل}} وارد شدند، [[علی]] {{ع}} و فضل و قثم، فرزندان عباس بودند<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۳، ص۷۰۱.</ref>. عباس و فضل و قثم در حرکت دادن و [[چپ و راست]] کردن [[بدن]] [[مبارک]] پیامبر {{صل}} به امام علی {{ع}} کمک میکردند و [[اسامه]] و شقران هم آب میریختند. امام علی {{ع}}، رسول خدا {{صل}} را از زیر پیراهن غسل میداد و میفرمود: "[[پدر]] و مادرم به فدایت که چه اندازه در [[زندگی]] و پس از مرگت پاکیزهای". و چون آنها از [[غسل]] فارغ شدند او را با سه پارچه "صحاری" و یک پارچه برد "حبره" [[کفن]] کردند<ref>زندگانی محمد {{صل}} پیامبر اسلام، ابن هشام (ترجمه: سید هاشم رسولی)، ج۲، ص۴۳۴ – ۴۳۳.</ref>. [[امام علی]] {{ع}} درباره [[قثم]] فرموده: "جوانترین [[صحابه پیامبر]] {{صل}} [[قثم بن عباس]] بود"<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۲۰.</ref>. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
وقتی [[عثمان]] با بیاحترامی تمام، ابوذر را به [[ربذه]] [[تبعید]] کرد و این خبر به امام علی {{ع}} رسید، گریست و فرمود: "آیا با [[صحابه رسول خدا]] چنین [[رفتار]] میکنند؟ {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref>. "پس از آن، [[امام]] {{ع}} برخاست و با [[حسن]] و [[حسین]] {{ع}} و [[عبدالله]] و [قثم و [[فضل]] و [[عبید]] [[الله]]، [[پسران]] [[عباس]]، به بدرقه او رفتند. وقتی نگاه ابوذر بر آنان افتاد، گریست و گفت: "پدرم فدای شما باد، هرگاه که این چهرههای مبارک را میبینم به یاد [[رسول خدا]] میافتم"<ref>حیات القلوب، علامه مجلسی، ج۴، ص۱۷۰۹؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۳۷۴.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[قثم بن عباس (مقاله)|مقاله «قثم بن عباس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۲۳.</ref> | وقتی [[عثمان]] با بیاحترامی تمام، ابوذر را به [[ربذه]] [[تبعید]] کرد و این خبر به امام علی {{ع}} رسید، گریست و فرمود: "آیا با [[صحابه رسول خدا]] چنین [[رفتار]] میکنند؟ {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref>. "پس از آن، [[امام]] {{ع}} برخاست و با [[حسن]] و [[حسین]] {{ع}} و [[عبدالله]] و [قثم و [[فضل]] و [[عبید]] [[الله]]، [[پسران]] [[عباس]]، به بدرقه او رفتند. وقتی نگاه ابوذر بر آنان افتاد، گریست و گفت: "پدرم فدای شما باد، هرگاه که این چهرههای مبارک را میبینم به یاد [[رسول خدا]] میافتم"<ref>حیات القلوب، علامه مجلسی، ج۴، ص۱۷۰۹؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۳۷۴.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[قثم بن عباس (مقاله)|مقاله «قثم بن عباس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۲۳.</ref> | ||
== [[قثم]] جزء اولین [[ | == [[قثم]] جزء اولین یاوران [[امام علی]] {{ع}} == | ||
پس از [[ | پس از کشته شدن [[عثمان]]، بعد از اینکه [[مردم]] [[هجوم]] آورده، [[خلافت]] را به [[امام علی]] {{ع}} سپردند، اولین [[اقدام]] [[امام]] {{ع}} [[تغییر]] [[والیان]] مناطق مختلف بود و افراد صالحیرا جایگزین آنان کرد. امام علی {{ع}} [[عبدالله بن عباس]] را [[والی بصره]]، [[عبیدالله بن عباس]] را [[حاکم یمن]] کرد و [[بحرین]] را به قثم بن عباس سپرد<ref>موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۴۴۶.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[قثم بن عباس (مقاله)|مقاله «قثم بن عباس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۲۳-۲۴.</ref> | ||
== قثم؛ افشاگر [[توطئه]] ناکثان == | == قثم؛ افشاگر [[توطئه]] ناکثان == | ||
وقتی [[طلحه]] و [[زبیر]] با [[عایشه]] در [[مکه]] هم داستان شدند، [[ام سلمه]] به [[علی]] {{ع}} چنین نوشت: "اما بعد؛ به امیرالمؤمنین علی {{ع}}، طلحه و زبیر قصد دارند همراه عایشه به سوی [[بصره]] بروند. آنها مردم را به بهانه [[خونخواهی عثمان]] علیه شما تحریک میکنند تا [[شورش]] و [[فتنه]] پدید آورند. [[خداوند]] با شماست. [[پیروزی]] شما را آرزومندم"<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۴، ص۴۵۱؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۵۰۰.</ref>. | وقتی [[طلحه]] و [[زبیر]] با [[عایشه]] در [[مکه]] هم داستان شدند، [[ام سلمه]] به [[علی]] {{ع}} چنین نوشت: "اما بعد؛ به امیرالمؤمنین علی {{ع}}، طلحه و زبیر قصد دارند همراه عایشه به سوی [[بصره]] بروند. آنها مردم را به بهانه [[خونخواهی عثمان]] علیه شما تحریک میکنند تا [[شورش]] و [[فتنه]] پدید آورند. [[خداوند]] با شماست. [[پیروزی]] شما را آرزومندم"<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۴، ص۴۵۱؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۵۰۰.</ref>. | ||
امام {{ع}}، بعد از مطالعه [[نامه]] او، [[محمد بن ابی بکر]] را خواست و ماجرا را برایش گفت؛ سپس [[مردم مدینه]] را به [[مسجد]] فرا خواند و [[اهداف]] [[شورشیان]] را شرح داد. روزی که علی {{ع}} از یارانش را از [[مدینه]] به سوی "ربذها داد، برای حضور در [[جنگ جمل]] حرکت داد، [[پرچم]] [[سوارهنظام]] [[سپاه]] را به [[محمد حنیفه]] سپرد. عبدالله بن عباس را، سمت راست سپاه، [[عمر بن ابی سلمه]] را سمت چپ و [[ابو لیلی بن جراح]] را در جلو و [[قثم بن عباس]]، عموزادهاش را [[جانشین]] و [[نماینده]] خویش در مدینه قرار داد. [[سپاه]] [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} مدتی در "[[ربذه]]" ماند. امام {{ع}} همان جا قثم بن عباس را به استانداری مکه و برادرش [[تمام بن عباس]] را نیز به طور موقت به [[فرمانداری]] | امام {{ع}}، بعد از مطالعه [[نامه]] او، [[محمد بن ابی بکر]] را خواست و ماجرا را برایش گفت؛ سپس [[مردم مدینه]] را به [[مسجد]] فرا خواند و [[اهداف]] [[شورشیان]] را شرح داد. روزی که علی {{ع}} از یارانش را از [[مدینه]] به سوی "ربذها داد، برای حضور در [[جنگ جمل]] حرکت داد، [[پرچم]] [[سوارهنظام]] [[سپاه]] را به [[محمد حنیفه]] سپرد. عبدالله بن عباس را، سمت راست سپاه، [[عمر بن ابی سلمه]] را سمت چپ و [[ابو لیلی بن جراح]] را در جلو و [[قثم بن عباس]]، عموزادهاش را [[جانشین]] و [[نماینده]] خویش در مدینه قرار داد. [[سپاه]] [[امیرمؤمنان علی]] {{ع}} مدتی در "[[ربذه]]" ماند. امام {{ع}} همان جا قثم بن عباس را به استانداری مکه و برادرش [[تمام بن عباس]] را نیز به طور موقت به [[فرمانداری مدینه]] گماشت. سپس امام {{ع}} از مدینه خارج شد تا در میانه [[راه]]، مانع حرکت آنها شود، اما در ربذه معلوم شد که آنها از دسترس آن [[حضرت]] دور شدهاند<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۴، ص۴۵۵؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۵۱۴.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[قثم بن عباس (مقاله)|مقاله «قثم بن عباس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۲۴.</ref> | ||
== [[قثم]]؛ [[راوی]] معتبر == | == [[قثم]]؛ [[راوی]] معتبر == | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
== سهم از [[غنائم]] == | == سهم از [[غنائم]] == | ||
در آن [[زمان]] که [[سعید بن عثمان]]، [[والی خراسان]] بود، [[قثم بن عباس]] نیز او را [[همراهی]] میکرد. و به سبب جنگهایی که در آن سامان اتفاق افتاد، غنائم زیادی به دست [[سپاهیان | در آن [[زمان]] که [[سعید بن عثمان]]، [[والی خراسان]] بود، [[قثم بن عباس]] نیز او را [[همراهی]] میکرد. و به سبب جنگهایی که در آن سامان اتفاق افتاد، غنائم زیادی به دست [[سپاهیان اسلام]] افتاد. پس سعید به قثم گفت: "برای خودت هزار سهم از غنائم را بردار". قثم نپذیرفت و به او گفت: "نخست [[خمس]] غنائم را جدا کن و سپس [[حقوق]] و سهم جنگجویان را بپرداز، پس از آن هر چه میخواهی به من بده". قثم مردی [[پارسا]] و [[فاضل]] بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۷، ص۲۶۰.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[قثم بن عباس (مقاله)|مقاله «قثم بن عباس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۳۲.</ref> | ||
== خدمات [[قثم]] در [[ماوراء النهر]] == | == خدمات [[قثم]] در [[ماوراء النهر]] == | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
در بیرون سمرقند [[قبر]] [[قثم بن عباس بن عبد المطلب]] واقع است که در [[فتح]] سمرقند کشته شده و مردم شهر شبهای [[دوشنبه]] و [[جمعه]] به [[زیارت]] او میروند، تاتارها هم این [[زیارتگاه]] را [[احترام]] میگذارند و نذورات زیاد از گاو و گوسفند و [[درهم]] و [[دینار]] به آنجا میآورند که [[خرج]] مصارف [[زوار]] و خدام میشود. قبر قثم بن عباس گنبدی دارد که روی چهار پایه قرار گرفته و هر پایه از دو ستون مرمری به رنگهای سیاه و سفید و سبز و سرخ تشکیل شده است. دیوارهای [[مقبره]] هم از قطعات مرمر الوان مذهبکاری ساخته شده و سقف آن از ارزیز است. صندوق [[قبر]] از چوب آبنوس مرصعی است که چهار رکن آن را با صفحات نقره پوشاندهاند. روی این صندوق سه قندیل نقره گذاشتهاند و فرشهای [[مقبره]] از پشم و پنبه بافته شده است. بیرون مقبره نهر بزرگی است که از وسط خانقاهی عبور میکند. در دو سوی نهر درختان و نهالهای مو و یاسمن نشاندهاند و در [[خانقاه]] مذکور منازلی برای سکونت مسافرین موجود است. تاتارها در روزگاری که به [[مذهب]] [[کفر]] بودند تغییری در وضع این بنای [[مبارک]] ندادند بلکه به واسطه کراماتی که میدیدند به آن [[تبرک]] میجستند<ref>رحله ابن بطوطه، ابن بطوطه (ترجمه: محمد علی موحد)، ج۱، ص۴۵۶-۴۵۷.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[قثم بن عباس (مقاله)|مقاله «قثم بن عباس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۳۴.</ref> | در بیرون سمرقند [[قبر]] [[قثم بن عباس بن عبد المطلب]] واقع است که در [[فتح]] سمرقند کشته شده و مردم شهر شبهای [[دوشنبه]] و [[جمعه]] به [[زیارت]] او میروند، تاتارها هم این [[زیارتگاه]] را [[احترام]] میگذارند و نذورات زیاد از گاو و گوسفند و [[درهم]] و [[دینار]] به آنجا میآورند که [[خرج]] مصارف [[زوار]] و خدام میشود. قبر قثم بن عباس گنبدی دارد که روی چهار پایه قرار گرفته و هر پایه از دو ستون مرمری به رنگهای سیاه و سفید و سبز و سرخ تشکیل شده است. دیوارهای [[مقبره]] هم از قطعات مرمر الوان مذهبکاری ساخته شده و سقف آن از ارزیز است. صندوق [[قبر]] از چوب آبنوس مرصعی است که چهار رکن آن را با صفحات نقره پوشاندهاند. روی این صندوق سه قندیل نقره گذاشتهاند و فرشهای [[مقبره]] از پشم و پنبه بافته شده است. بیرون مقبره نهر بزرگی است که از وسط خانقاهی عبور میکند. در دو سوی نهر درختان و نهالهای مو و یاسمن نشاندهاند و در [[خانقاه]] مذکور منازلی برای سکونت مسافرین موجود است. تاتارها در روزگاری که به [[مذهب]] [[کفر]] بودند تغییری در وضع این بنای [[مبارک]] ندادند بلکه به واسطه کراماتی که میدیدند به آن [[تبرک]] میجستند<ref>رحله ابن بطوطه، ابن بطوطه (ترجمه: محمد علی موحد)، ج۱، ص۴۵۶-۴۵۷.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[قثم بن عباس (مقاله)|مقاله «قثم بن عباس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۳۴.</ref> | ||
==[[قُثَم بن عباس]]، [[ | ==[[قُثَم بن عباس]]، استاندار [[مکه]] و [[طائف]]== | ||
[[قثم بن عباس]]، [[والی]] و استاندار مکه بود که [[حضرت امیر]]{{ع}} او را بعد از [[عزل]] [[ابوقتاده]]، به این سمت نشاند. وی در این سمت باقی ماند تا این که حضرت به [[شهادت]] رسید<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۴۰؛ بلاذری، أنساب الاشراف، ج۲، ص۲۱۱.</ref>. | [[قثم بن عباس]]، [[والی]] و استاندار مکه بود که [[حضرت امیر]]{{ع}} او را بعد از [[عزل]] [[ابوقتاده]]، به این سمت نشاند. وی در این سمت باقی ماند تا این که حضرت به [[شهادت]] رسید<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۱۴۰؛ بلاذری، أنساب الاشراف، ج۲، ص۲۱۱.</ref>. | ||
[[خلیفة بن خیاط]] مینویسد: پس از برکناری خالد، علی{{ع}} ابوقتاده را بر مکه گمارد، آنگاه وی را عزل نموده و [[قثم]] را بر مکه گمارد<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۵۲.</ref>. [[طبری]] قثم را [[کارگزار مکه]] و طائف دانسته است<ref>تاریخ طبری (هشت جلدی)، ج۴، ص۶۹؛ ابن دمشقی، جواهر المطالب فی مناقب الامام علی{{ع}}، ج۲، ص۱۲۵.</ref>. | [[خلیفة بن خیاط]] مینویسد: پس از برکناری خالد، علی{{ع}} ابوقتاده را بر مکه گمارد، آنگاه وی را عزل نموده و [[قثم]] را بر مکه گمارد<ref>تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۵۲.</ref>. [[طبری]] قثم را [[کارگزار مکه]] و طائف دانسته است<ref>تاریخ طبری (هشت جلدی)، ج۴، ص۶۹؛ ابن دمشقی، جواهر المطالب فی مناقب الامام علی{{ع}}، ج۲، ص۱۲۵.</ref>. | ||
در | در گفتگویی که [[مأمون]] با [[زینب]] دختر [[سلیمان بن علی بن عبدالله بن عباس]] دارد در پاسخ به [[اعتراض]] زینب درباره [[پوشیدن لباس]] سبز و مانند آن، مأمون به [[نیکی]] [[امام علی]]{{ع}} به [[خاندان]] عباس اشاره میکند که حضرت وقتی به [[حکومت]] رسید عبدالله بن عباس را بر [[بصره]] و عبیدالله را بر [[یمن]] گمارد و [[معبد]] را بر مکه و قثم را بر [[بحرین]] [[ولایت]] داد و هر یک از منسوبین به عباس را به کاری گمارد و من این [[محبت]] را جبران کردم<ref>سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۳۵۵.</ref>. | ||
این گزارش دقیق نیست؛ زیرا «معبد» و برادرش «عبدالرحمان» به نقل بیشتر رجالدانان در سال سی و پنج در [[خلافت عثمان]] در [[جنگ]] [[آفریقا]] به [[فرماندهی]] [[عبدالله بن سعد بن ابی سرح]]، به شهادت رسیدند<ref>ابن عبد البر، الإستیعاب، ج۳، ص۱۴۲۷؛ الإصابه، ج۱، ص۶۶۴ و ج۶، ص۶۰۷؛ ابن اثیر، أسدالغابه، ج۳، ص۴۶۵ و ج۵، ص۲۲۱؛ شیرازی، درجات الرفیعه، ص۱۵۲؛ زرکلی، الإعلام، ج۷، ص۲۶۴؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۳۰، با توجه به این که در این کتاب و دیگر منابع جنگ آفریقا را در سال ۲۷ یا ۲۸ یا ۲۹ دانستهاند و معبد در آن حضور داشته، باید شهادت وی را قبل از سال سی در یکی از این سالها دانست، نبرد صواری هم در سال ۳۱ یا ۳۴ بوده است (ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۷، ص۱۷۷).</ref>. قثم [[حاکم مکه]] بوده نه [[بحرین]] و [[تمام بن عباس]] هم [[حاکم مدینه]] که خواهد آمد. گفته شده که حضرت وی را بر [[مدینه]] گمارد<ref>ابن عبد البر، الإستیعاب، ج۲، ص۱۶۸، شماره ۲۱۷۷.</ref>. | این گزارش دقیق نیست؛ زیرا «معبد» و برادرش «عبدالرحمان» به نقل بیشتر رجالدانان در سال سی و پنج در [[خلافت عثمان]] در [[جنگ]] [[آفریقا]] به [[فرماندهی]] [[عبدالله بن سعد بن ابی سرح]]، به شهادت رسیدند<ref>ابن عبد البر، الإستیعاب، ج۳، ص۱۴۲۷؛ الإصابه، ج۱، ص۶۶۴ و ج۶، ص۶۰۷؛ ابن اثیر، أسدالغابه، ج۳، ص۴۶۵ و ج۵، ص۲۲۱؛ شیرازی، درجات الرفیعه، ص۱۵۲؛ زرکلی، الإعلام، ج۷، ص۲۶۴؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۳۰، با توجه به این که در این کتاب و دیگر منابع جنگ آفریقا را در سال ۲۷ یا ۲۸ یا ۲۹ دانستهاند و معبد در آن حضور داشته، باید شهادت وی را قبل از سال سی در یکی از این سالها دانست، نبرد صواری هم در سال ۳۱ یا ۳۴ بوده است (ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۷، ص۱۷۷).</ref>. قثم [[حاکم مکه]] بوده نه [[بحرین]] و [[تمام بن عباس]] هم [[حاکم مدینه]] که خواهد آمد. گفته شده که حضرت وی را بر [[مدینه]] گمارد<ref>ابن عبد البر، الإستیعاب، ج۲، ص۱۶۸، شماره ۲۱۷۷.</ref>. | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
[[یزید]] وارد مکه شد و در [[منی]] فرود آمد و به [[ابوسعید]] [[پیام]] داد که قصد جنگ ندارد، اما مردم [[راضی]] به [[امامت]] [[قثم]] برای انجام [[مراسم حج]] نیستند و او با [[امیرالحاج]] بودن قثم مخالف است. از این روی پیشنهاد کرد که مردم، فرد سومی را [[انتخاب]] کنند که هر دو گروه طرفداران علی{{ع}} و معاویه، به او [[اقتدا]] کنند. پس از [[مشورت]]، بر امامت [[شیبة بن عثمان]] [[عبدی]] موافقت کردند. او مراسم حج را به جا آورده، به عنوان [[امام جماعت]] از جانب هر دو گروه [[نماز]] میخواند و بین آن دو، [[جنگی]] اتفاق نیفتاد. بعد از اتمام مراسم حج، یزید همراه با لشکر خود از مکه خارج گردید و این سزاوارتر است که [[حضرت علی]]{{ع}} برای قثم بن عباس درباره آن، نامهای بنویسد<ref>تکملة منهاج البراعه، ج۲۰، ص۵۰.</ref>. | [[یزید]] وارد مکه شد و در [[منی]] فرود آمد و به [[ابوسعید]] [[پیام]] داد که قصد جنگ ندارد، اما مردم [[راضی]] به [[امامت]] [[قثم]] برای انجام [[مراسم حج]] نیستند و او با [[امیرالحاج]] بودن قثم مخالف است. از این روی پیشنهاد کرد که مردم، فرد سومی را [[انتخاب]] کنند که هر دو گروه طرفداران علی{{ع}} و معاویه، به او [[اقتدا]] کنند. پس از [[مشورت]]، بر امامت [[شیبة بن عثمان]] [[عبدی]] موافقت کردند. او مراسم حج را به جا آورده، به عنوان [[امام جماعت]] از جانب هر دو گروه [[نماز]] میخواند و بین آن دو، [[جنگی]] اتفاق نیفتاد. بعد از اتمام مراسم حج، یزید همراه با لشکر خود از مکه خارج گردید و این سزاوارتر است که [[حضرت علی]]{{ع}} برای قثم بن عباس درباره آن، نامهای بنویسد<ref>تکملة منهاج البراعه، ج۲۰، ص۵۰.</ref>. | ||
[[شیبة بن عثمان]] - که مورد توافق دو گروه قرار گرفت - از طرفداران معاویه و مورد [[اعتماد]] او بوده است؛ زیرا زمانی که [[بسر بن | [[شیبة بن عثمان]] - که مورد توافق دو گروه قرار گرفت - از طرفداران معاویه و مورد [[اعتماد]] او بوده است؛ زیرا زمانی که [[بسر بن ابیارطأه]] در [[سال چهلم هجری]] از سوی معاویه به [[مکه]] [[حمله]] آورد و [[قثم بن عباس]] از مکه فرار کرد، بسر بعد از ورود به مکه، [[شیبة بن عثمان]] را بر مکه گمارد و به جانب [[طائف]] و [[یمن]] حرکت کرد؛ ولی بعد قثم بن عباس به مکه بازگشت و بر شیبة بن عثمان [[پیروز]] شد<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، ص۲۸؛ امینی، الغدیر، ج۱۱، ص۲۵.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 132 - 133.</ref> | ||
==درگذشت قثم بن عباس== | ==درگذشت قثم بن عباس== | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1100829.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|'''سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱''']] | # [[پرونده:1100829.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱ (کتاب)|'''سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۱''']] | ||
#[[پرونده:1100358.jpg|22px]] [[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[قثم بن عباس (مقاله)|مقاله «قثم بن عباس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷''']] | #[[پرونده:1100358.jpg|22px]] [[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[قثم بن عباس (مقاله)|مقاله «قثم بن عباس»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} |