اسود بن قطبه تمیمی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'دست' به 'دست'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
و نیز [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نامه‌ای برای او نوشته است که دارای محتوای بسیار بالا و برای سران [[حکومت]]، [[استانداران]] و [[والیان]] مفید و کارساز است. [[نامه]] [[حضرت]] چنین است:اما بعد، [[زمامدار]] اگر دنبال هوا و هوس‌های پی در پی خویش باشد، بیشتر او را از [[عدالت]] باز میدارد؛ بنابراین امور [[مردم]] از نظر [[حق]] باید نزد تو مساوی باشد<ref>{{متن حدیث|فإن الوالي إذا اختلف هواه منعه ذلك كثيرة من العدل فليكن أمر الناس عندك في الحق سواء...}}</ref>.
و نیز [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نامه‌ای برای او نوشته است که دارای محتوای بسیار بالا و برای سران [[حکومت]]، [[استانداران]] و [[والیان]] مفید و کارساز است. [[نامه]] [[حضرت]] چنین است:اما بعد، [[زمامدار]] اگر دنبال هوا و هوس‌های پی در پی خویش باشد، بیشتر او را از [[عدالت]] باز میدارد؛ بنابراین امور [[مردم]] از نظر [[حق]] باید نزد تو مساوی باشد<ref>{{متن حدیث|فإن الوالي إذا اختلف هواه منعه ذلك كثيرة من العدل فليكن أمر الناس عندك في الحق سواء...}}</ref>.


چرا که هیچ‌گاه [[جور]] و [[ستم]] [[جانشین]] [[عدالت]] نخواهد شد، از آن‌چه برای خود نمی‌پسندی، اجتناب کن و نفس خویش را در برابر آن‌چه [[خداوند]] بر تو [[واجب]] ساخته به [[امید]] ثوابش و همچنین از [[ترس]] کیفرش به [[خضوع]] و [[تسلیم]] وادار!
چراکه هیچ‌گاه [[جور]] و [[ستم]] [[جانشین]] [[عدالت]] نخواهد شد، از آن‌چه برای خود نمی‌پسندی، اجتناب کن و نفس خویش را در برابر آن‌چه [[خداوند]] بر تو [[واجب]] ساخته به [[امید]] ثوابش و همچنین از [[ترس]] کیفرش به [[خضوع]] و [[تسلیم]] وادار!


ای اسود بن قطبه، بدان [[دنیا]] سرای [[آزمایش]] است که هر کس ساعتی در آن فراغت یابد و [[دست]] از کار بکشد، همین [[ساعت]] [[بیکاری]]، موجب [[حسرت]] و [[پشیمانی]] او در قیامت خواهد شد. و بدان که هیچ چیز تو را از [[حق]] بی‌نیاز نخواهد ساخت. از جمله [[حقوقی]] که بر تو فرض و [[واجب]] است کنترل هوس‌های خویش، مواظبت رعایا و رسیدگی توام با تلاش به کارهای آنهاست. در این [[راه]] آن‌چه از [[منافع]] عاید تو می‌شود، برای تو از [[مشکلات]] و ناراحتی‌هایی که متحمل می‌گردی، به مراتب سودمندتر است، والسلام<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۹.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref>
ای اسود بن قطبه، بدان [[دنیا]] سرای [[آزمایش]] است که هر کس ساعتی در آن فراغت یابد و دست از کار بکشد، همین [[ساعت]] [[بیکاری]]، موجب [[حسرت]] و [[پشیمانی]] او در قیامت خواهد شد. و بدان که هیچ چیز تو را از [[حق]] بی‌نیاز نخواهد ساخت. از جمله [[حقوقی]] که بر تو فرض و [[واجب]] است کنترل هوس‌های خویش، مواظبت رعایا و رسیدگی توام با تلاش به کارهای آنهاست. در این [[راه]] آن‌چه از [[منافع]] عاید تو می‌شود، برای تو از [[مشکلات]] و ناراحتی‌هایی که متحمل می‌گردی، به مراتب سودمندتر است، والسلام<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۷۸-۱۷۹.</ref>


==[[اسود بن قطبه تمیمی]]، [[کارگزار حلوان]]==
==[[اسود بن قطبه تمیمی]]، [[کارگزار حلوان]]==
اسود بن قطبه [[فرمانده لشکر]] [[حلوان]] بود و در آن [[زمان]] معمولاً [[فرماندهی]] با [[کارگزاری]] یکی بود و کسی که [[مسئولیت]] اداره منطقه‌ای را به عهده داشت، فرماندهی [[نیروهای نظامی]] آنجا نیز به عهده او بود.
اسود بن قطبه فرمانده لشکر [[حلوان]] بود و در آن [[زمان]] معمولاً [[فرماندهی]] با [[کارگزاری]] یکی بود و کسی که [[مسئولیت]] اداره منطقه‌ای را به عهده داشت، فرماندهی [[نیروهای نظامی]] آنجا نیز به عهده او بود.


[[ابن ابی الحدید]] گوید: تا حال من به [[نسب]] [[اسود]] دست نیافتم و در بسیاری از نسخه‌ها خواندم که او [[حارثی]] است، از [[بنی حارث بن کعب]]؛ اما این را قبول نکردم و آن چه به [[گمان]] من می‌رسد، این است که او [[اسود بن زید بن قطبة بن غنم]]، [[انصاری]] از [[بنی عبید بن عدی]] باشد که [[ابن عبدالبرّ]] در استیعاب نام وی را ذکر کرده و می‌گوید [[موسی بن عقبه]] او را از کسانی دانسته است که در [[بدر]] شرکت داشتند<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۷، ص۱۴۶؛ الاستیعاب، ج۱، ص۹۰؛ اسدالغابة، ج۱، ص۸۵.</ref>. به او اسود بن قطیبه<ref>ابن میثم، شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۱۹۶.</ref> و قطنه<ref>منقری، وقعة صفین، ص۱۰۶.</ref> نیز گفته‌اند.
[[ابن ابی الحدید]] گوید: تا حال من به [[نسب]] [[اسود]] دست نیافتم و در بسیاری از نسخه‌ها خواندم که او [[حارثی]] است، از [[بنی حارث بن کعب]]؛ اما این را قبول نکردم و آن چه به [[گمان]] من می‌رسد، این است که او [[اسود بن زید بن قطبة بن غنم]]، [[انصاری]] از [[بنی عبید بن عدی]] باشد که [[ابن عبدالبرّ]] در استیعاب نام وی را ذکر کرده و می‌گوید [[موسی بن عقبه]] او را از کسانی دانسته است که در [[بدر]] شرکت داشتند<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج۱۷، ص۱۴۶؛ الاستیعاب، ج۱، ص۹۰؛ اسدالغابة، ج۱، ص۸۵.</ref>. به او اسود بن قطیبه<ref>ابن میثم، شرح نهج البلاغه، ج۵، ص۱۹۶.</ref> و قطنه<ref>منقری، وقعة صفین، ص۱۰۶.</ref> نیز گفته‌اند.
خط ۲۳: خط ۲۳:
[[یعقوبی]] در البلدان گوید: از [[جلولاء]] به [[خانقین]] روند که از آبادی‌های بس باشکوه و ارجمند است و از خانقین به [[قصر شیرین]] - و شیرین [[زن]] [[خسرو]] بود که تابستان را در این قصر به سر می‌برد - و در این محل [[پادشاهان ایران]] را آثار بسیاری است. (اما صدام حسین [[رئیس جمهور]] [[عراق]] پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی ایران]] در [[حمله]] نظامی[[سال]] ۱۳۵۹ به [[ایران]] آن [[شهر]] را با [[خاک]] یکسان کرد) و از قصر شیرین به حلوان روند و [[شهر حلوان]] شهری است باشکوه و بزرگ و [[اهل]] آن مردمی به هم آمیخته از [[عرب]] و [[عجم]]، از پارسی‌ها و کردهایند و [[خراج]] حلوان با این که از استان [[جبل]] است، داخل در خراج نواحی سواد (عراق) می‌باشد<ref>البلدان، ص۴۵.</ref>. ابن خرداد به می‌نویسد: از قصر شیرین تا حلوان پنج فرسخ. سپس گردنه حلوان است<ref>ابن خردادبه، المسالک و السالک، ص۱۸.</ref>.
[[یعقوبی]] در البلدان گوید: از [[جلولاء]] به [[خانقین]] روند که از آبادی‌های بس باشکوه و ارجمند است و از خانقین به [[قصر شیرین]] - و شیرین [[زن]] [[خسرو]] بود که تابستان را در این قصر به سر می‌برد - و در این محل [[پادشاهان ایران]] را آثار بسیاری است. (اما صدام حسین [[رئیس جمهور]] [[عراق]] پس از [[پیروزی انقلاب اسلامی ایران]] در [[حمله]] نظامی[[سال]] ۱۳۵۹ به [[ایران]] آن [[شهر]] را با [[خاک]] یکسان کرد) و از قصر شیرین به حلوان روند و [[شهر حلوان]] شهری است باشکوه و بزرگ و [[اهل]] آن مردمی به هم آمیخته از [[عرب]] و [[عجم]]، از پارسی‌ها و کردهایند و [[خراج]] حلوان با این که از استان [[جبل]] است، داخل در خراج نواحی سواد (عراق) می‌باشد<ref>البلدان، ص۴۵.</ref>. ابن خرداد به می‌نویسد: از قصر شیرین تا حلوان پنج فرسخ. سپس گردنه حلوان است<ref>ابن خردادبه، المسالک و السالک، ص۱۸.</ref>.


با توجه به آنچه ذکر شد، می‌‌توان گفت: شهری که امروز به آن سرپل ذهاب می‌گویند، تقریباً در محدوده حلوان سابق بنا شده است و شاید هم خود حُلوان باشد. چون حلوان بدون خونریزی فتح شده و بعدها تا مدت‌ها آباد بوده است. بنابراین، آن چه نقل شده که حلوان در جنگ بین مسلمانان و [[ایرانیان]] ویران شده است و اثری از آن موجود نیست<ref>حسن زاده آملی، تکملة منهاج البراعه، ج۲۰، ص۳۴۶.</ref>، [[صحت]] ندارد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 570-572.</ref>
با توجه به آنچه ذکر شد، می‌‌توان گفت: شهری که امروز به آن سرپل ذهاب می‌گویند، تقریباً در محدوده حلوان سابق بنا شده است و شاید هم خود حُلوان باشد. چون حلوان بدون خونریزی فتح شده و بعدها تا مدت‌ها آباد بوده است. بنابراین، آن چه نقل شده که حلوان در جنگ بین مسلمانان و [[ایرانیان]] ویران شده است و اثری از آن موجود نیست<ref>حسن زاده آملی، تکملة منهاج البراعه، ج۲۰، ص۳۴۶.</ref>، [[صحت]] ندارد<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص ۵۷۰-۵۷۲.</ref>.


==نامه‌های حضرت به [[اسود بن قطبه]]==
== نامه‌های حضرت به [[اسود بن قطبه]] ==
۱. در نهج ‎البلاغه می‌نویسد که [[حضرت امیر]]{{ع}} در نامه‌ای به سردار [[سپاه]] [[حلوان]] چنین نوشت:
۱. در نهج ‎البلاغه می‌نویسد که [[حضرت امیر]]{{ع}} در نامه‌ای به سردار [[سپاه]] [[حلوان]] چنین نوشت:


خط ۳۸: خط ۳۸:
کسی که از اشیاء [[موعظه]] آفرین [[پند]] نگیرد از آن چه در [[آینده]] به وقوع می‌پیوندد. پند نمی‌گیرد کسی که [[دنیا]] او را شیفته کند؛ بر آن [[دل]] بندد و حال آنکه دنیا مورد [[اطمینان]] نیست. پس [[عبرت]] بگیر از آن چه که گذشت، تا بر [[حذر]] باشی از آنچه که باقی است و آب انگور را برای مسلمانانی که در نزد تو می‌باشند بجوشان تا دو ثلث آن از بین برود. و زیاد کن به خاطر ما [[نیکی]] (به) لشکر را و آن را به جای آنچه بر عهده آن‎ها ([[مسلمین]]) از روزی‎های (تأمین [[بودجه]]) لشکر است، قرار ده؛ زیرا برای [[فرزندان]] ما حقی است و در [[نسل]] و فرزندان کسی است که از دعای او ترسیده می‌شود در حالی که او (فرزند) برای آنان (مسلمین) [[صالح]] و [[شایسته]] است و [[السلام]].<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ يَنْتَفِعْ بِمَا وُعِظَ لَمْ يَحْذَرْ مَا هُوَ غَابِرٌ وَ مَنْ أَعْجَبَتْهُ الدُّنْيَا رَضِيَ بِهَا وَ لَيْسَتْ بِثِقَةٍ فَاعْتَبِرْ بِمَا مَضَى تَحْذَرْ مَا بَقِيَ وَ اطْبُخْ لِلْمُسْلِمِينَ قِبَلَكَ مِنَ الطِّلَاءِ مَا يَذْهَبُ ثُلُثَاهُ وَ أَكْثِرْ لَنَا مِنْ لَطَفِ الْجُنْدِ وَ اجْعَلْهُ مَكَانَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ أَرْزَاقِ الْجُنْدِ فَإِنَّ لِلْوِلْدَانِ عَلَيْنَا حَقّاً وَ فِي الذُّرِّيَّةِ مَنْ يُخَافُ دُعَاؤُهُ وَ هُوَ لَهُمْ صَالِحٌ وَ السَّلَامُ}}؛ وقعة صفین، ص۱۰۶؛ خوئی، منهاج البراعه، ج۸، ص۳۸؛ ناسخ التواریخ، ج۵، ص۱۶۴؛ محمودی، نهج السعاده، ج۴، ص۲۲۱؛ بحارالأنوار، ج۳۲، ص۴۰۰.</ref>؛
کسی که از اشیاء [[موعظه]] آفرین [[پند]] نگیرد از آن چه در [[آینده]] به وقوع می‌پیوندد. پند نمی‌گیرد کسی که [[دنیا]] او را شیفته کند؛ بر آن [[دل]] بندد و حال آنکه دنیا مورد [[اطمینان]] نیست. پس [[عبرت]] بگیر از آن چه که گذشت، تا بر [[حذر]] باشی از آنچه که باقی است و آب انگور را برای مسلمانانی که در نزد تو می‌باشند بجوشان تا دو ثلث آن از بین برود. و زیاد کن به خاطر ما [[نیکی]] (به) لشکر را و آن را به جای آنچه بر عهده آن‎ها ([[مسلمین]]) از روزی‎های (تأمین [[بودجه]]) لشکر است، قرار ده؛ زیرا برای [[فرزندان]] ما حقی است و در [[نسل]] و فرزندان کسی است که از دعای او ترسیده می‌شود در حالی که او (فرزند) برای آنان (مسلمین) [[صالح]] و [[شایسته]] است و [[السلام]].<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ مَنْ لَمْ يَنْتَفِعْ بِمَا وُعِظَ لَمْ يَحْذَرْ مَا هُوَ غَابِرٌ وَ مَنْ أَعْجَبَتْهُ الدُّنْيَا رَضِيَ بِهَا وَ لَيْسَتْ بِثِقَةٍ فَاعْتَبِرْ بِمَا مَضَى تَحْذَرْ مَا بَقِيَ وَ اطْبُخْ لِلْمُسْلِمِينَ قِبَلَكَ مِنَ الطِّلَاءِ مَا يَذْهَبُ ثُلُثَاهُ وَ أَكْثِرْ لَنَا مِنْ لَطَفِ الْجُنْدِ وَ اجْعَلْهُ مَكَانَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ أَرْزَاقِ الْجُنْدِ فَإِنَّ لِلْوِلْدَانِ عَلَيْنَا حَقّاً وَ فِي الذُّرِّيَّةِ مَنْ يُخَافُ دُعَاؤُهُ وَ هُوَ لَهُمْ صَالِحٌ وَ السَّلَامُ}}؛ وقعة صفین، ص۱۰۶؛ خوئی، منهاج البراعه، ج۸، ص۳۸؛ ناسخ التواریخ، ج۵، ص۱۶۴؛ محمودی، نهج السعاده، ج۴، ص۲۲۱؛ بحارالأنوار، ج۳۲، ص۴۰۰.</ref>؛


مقصود این است: از آنجا که تأمین بودجه نظامی به عهده [[مردم]] است اگر تو از بیت‎ المال و [[بودجه عمومی]]، مخارج [[نیروهای نظامی]] را تأمین کنی از یک طرف کاری را که مردم می‌باید انجام بدهند، انجام داده‌ای از طرف دیگر زیاد کردن بودجه نیروهای نظامی کمکی است به بهتر شدن [[معیشت]] فرزندان آن‎ها. و یا با [[برقراری امنیت]] برای [[زندگی]] کردن آن [[فرزندان]] و ایجاد محیط سالم، به آنها کمک کرده‎‌ای.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص 573-575.</ref>
مقصود این است: از آنجا که تأمین بودجه نظامی به عهده [[مردم]] است اگر تو از بیت‎ المال و [[بودجه عمومی]]، مخارج [[نیروهای نظامی]] را تأمین کنی از یک طرف کاری را که مردم می‌باید انجام بدهند، انجام داده‌ای از طرف دیگر زیاد کردن بودجه نیروهای نظامی کمکی است به بهتر شدن [[معیشت]] فرزندان آن‎ها. و یا با [[برقراری امنیت]] برای [[زندگی]] کردن آن [[فرزندان]] و ایجاد محیط سالم، به آنها کمک کرده‎‌ای<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین]]، ج۱، ص ۵۷۳-۵۷۵.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
#[[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|'''اصحاب امام علی''']]
# [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|'''اصحاب امام علی''']]
# [[پرونده:1100829.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین (کتاب)|'''سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
== پانویس ==
{{پانویس}}
[[رده:اسود بن قطبه تمیمی]]
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش