جز
جایگزینی متن - 'دست' به 'دست'
جز (جایگزینی متن - '\|\sنویسنده\s\=\s\[\[(.*)\]\]\sمشهور\sبه\s\[\[(.*)\]\]' به '| نویسنده = $2') |
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست') |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | {{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| عنوان پیشین = | |||
| عنوان = تفسیر صفی | | عنوان = تفسیر صفی | ||
| عنوان پسین = | |||
| شماره جلد = | |||
| عنوان اصلی = | | عنوان اصلی = | ||
| تصویر = 1400516.jpg | | تصویر = 1400516.jpg | ||
خط ۱۸: | خط ۲۱: | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
| مذهب = | | مذهب = | ||
| ناشر = | | ناشر = منوچهری | ||
| به همت = | | به همت = | ||
| وابسته به = | | وابسته به = | ||
| محل نشر = تهران، ایران | | محل نشر = تهران، ایران | ||
| سال نشر = | | سال نشر = ۱۳۷۸ ش | ||
| تعداد صفحات = | | تعداد صفحات = | ||
| شابک = | | شابک = 964-6382-82-7 | ||
| شماره ملی = | | شماره ملی = | ||
}} | }} | ||
خط ۴۱: | خط ۴۳: | ||
ناله نی از فراق است و ملال / ناله من از کمالِ اتصال<ref>تفسیر صفی، ص۲۰.</ref> | ناله نی از فراق است و ملال / ناله من از کمالِ اتصال<ref>تفسیر صفی، ص۲۰.</ref> | ||
برخی از مضامین این تفسیر نیز از مضامین عرفانی مثنوی معنوی اقتباس شده است. شاعر ابتدا آیات قرآن را به زبانی ساده ترجمه کرده و پس از بیان تفسیر ظاهری آنها، تأویلات عرفانی خود را بیان کرده است. برخی از تأویلات عرفانی او در تفسیر آیات مربوط به [[زندگی]] [[انبیا]] است که شاعر کوشیده آنها را با مراحل [[سیر و سلوک]] و [[مقامات]] عرفانی مطابقت دهد. مثلاً در [[تأویل آیات]] {{متن قرآن|وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که به موسی کتاب و فرقان | برخی از مضامین این تفسیر نیز از مضامین عرفانی مثنوی معنوی اقتباس شده است. شاعر ابتدا آیات قرآن را به زبانی ساده ترجمه کرده و پس از بیان تفسیر ظاهری آنها، تأویلات عرفانی خود را بیان کرده است. برخی از تأویلات عرفانی او در تفسیر آیات مربوط به [[زندگی]] [[انبیا]] است که شاعر کوشیده آنها را با مراحل [[سیر و سلوک]] و [[مقامات]] عرفانی مطابقت دهد. مثلاً در [[تأویل آیات]] {{متن قرآن|وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که به موسی کتاب و فرقان دادیم، باشد که به راه آیید» سوره بقره، آیه ۵۳.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من! بیگمان شما با (به پرستش) گرفتن گوساله بر خویش ستم روا داشتید پس به درگاه آفریدگار خود توبه کنید و یکدیگر را بکشید، این کار نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است. آنگاه، خداوند از شما در گذشت که او توبهپذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۵۴.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمیآوریم و در حالی که خود مینگریستید آذرخش شما را فرا گرفت» سوره بقره، آیه ۵۵.</ref> (مشروط ساختن [[قوم موسی]]، [[ایمان آوردن]] به [[حق تعالی]] را به [[رؤیت]] او) آورده است که [[ایمان]] بدون [[کشف و شهود]] کامل نیست و [[مردمان]] این [[قوم]] میخواستند [[خداوند]] از طریق [[مکاشفه]] بر ایشان عیان گردد. از این رو خداوند با [[صاعقه]] بر ایشان متجلی شد و بر اثر آن، وجود [[نفسانی]] آنان فنا شد و در [[مقام]] بقاء بالله به [[حیات]] [[واقعی]] دست یافتند. | ||
[[صفی علیشاه]] در این اثر، [[احکام]] و [[فرائض]] [[شرعی]] را با [[تفسیر عرفانی]] بیان نموده است؛ مثلاً ابتدا تا انتهای [[نماز]] به یک دوره [[سیر و سلوک]] [[تأویل]] شده است: تکبیرة الاحرام: ترک [[تعلقات دنیوی]]. [[سجده]]: [[تسلیم]] هستی خود به ذات [[حق]]. تشهد: [[مشاهده]] [[حق]]. [[سلام]]: فتا شدن هستی نفسانی در هستی مطلق خداوند. [[مفسر]] به سبک مولانا در مثنوی در توضیح مفاهیم از حکایات و تمثیلات زیادی بهره برده و بر [[ارزش]] ادبی اثر خویش افزوده است. | [[صفی علیشاه]] در این اثر، [[احکام]] و [[فرائض]] [[شرعی]] را با [[تفسیر عرفانی]] بیان نموده است؛ مثلاً ابتدا تا انتهای [[نماز]] به یک دوره [[سیر و سلوک]] [[تأویل]] شده است: تکبیرة الاحرام: ترک [[تعلقات دنیوی]]. [[سجده]]: [[تسلیم]] هستی خود به ذات [[حق]]. تشهد: [[مشاهده]] [[حق]]. [[سلام]]: فتا شدن هستی نفسانی در هستی مطلق خداوند. [[مفسر]] به سبک مولانا در مثنوی در توضیح مفاهیم از حکایات و تمثیلات زیادی بهره برده و بر [[ارزش]] ادبی اثر خویش افزوده است. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۹: | ||
مهمترین ویژگی و [[نوآوری]] [[تفسیر]] [[صفی]] از جهت زبانی و ساختار فنی این است که در آن برای نخستین بار تمامی [[آیات قرآن]] به [[نظم]]، ترجمه و تقسیر شده است. مهمترین ویژگی و نوآوری تفسیر صفی از جهت محتوایی و ساختار درونی این است که در این تفسیر عرفانی، «[[تنزیل]]» و «تأویل» با هنرمندی تمام به هم آمیخته شده است. مفسر با بهرهگیری از تأویلها و جذبههای [[عرفانی]] خود، [[تفسیری]] عرفانی از [[آیات الهی]] ارائه کرده که هم نشاندهنده معنای ظاهری و تحت اللفظی [[آیات]] است و هم [[اسرار]] عرفانی و [[باطنی]] آیات الهی را به منظور [[درک]] و [[فهم]] هر چه بهتر [[معانی قرآن]] به خواننده [[فارسی]] [[زبان]] ارائه کرده است تا خواننده به [[روح]] و عمق آیات الهی که همانا [[هدایت]] [[انسانها]] است، زودتر دست یابد. | مهمترین ویژگی و [[نوآوری]] [[تفسیر]] [[صفی]] از جهت زبانی و ساختار فنی این است که در آن برای نخستین بار تمامی [[آیات قرآن]] به [[نظم]]، ترجمه و تقسیر شده است. مهمترین ویژگی و نوآوری تفسیر صفی از جهت محتوایی و ساختار درونی این است که در این تفسیر عرفانی، «[[تنزیل]]» و «تأویل» با هنرمندی تمام به هم آمیخته شده است. مفسر با بهرهگیری از تأویلها و جذبههای [[عرفانی]] خود، [[تفسیری]] عرفانی از [[آیات الهی]] ارائه کرده که هم نشاندهنده معنای ظاهری و تحت اللفظی [[آیات]] است و هم [[اسرار]] عرفانی و [[باطنی]] آیات الهی را به منظور [[درک]] و [[فهم]] هر چه بهتر [[معانی قرآن]] به خواننده [[فارسی]] [[زبان]] ارائه کرده است تا خواننده به [[روح]] و عمق آیات الهی که همانا [[هدایت]] [[انسانها]] است، زودتر دست یابد. | ||
تفسیر صفی از همان آغاز نشر با واکنشهای بسیاری روبهرو شد. تأویلات عرفانی آن نزد متشرعه مطلوب واقع نشد و آنها به [[نقد]] و ایراد آن پرداختند. نمونه تأویلات عرفانی: تأویل چهار مرغ (ص۸۴)، [[فراموشی]] [[یوسف]] از یاد [[حق]] (ص۳۵۵)، [[مهدویت]] نوعی (۱۴۳) و... نمونه [[اسرائیلیات]]: داستان [[ | تفسیر صفی از همان آغاز نشر با واکنشهای بسیاری روبهرو شد. تأویلات عرفانی آن نزد متشرعه مطلوب واقع نشد و آنها به [[نقد]] و ایراد آن پرداختند. نمونه تأویلات عرفانی: تأویل چهار مرغ (ص۸۴)، [[فراموشی]] [[یوسف]] از یاد [[حق]] (ص۳۵۵)، [[مهدویت]] نوعی (۱۴۳) و... نمونه [[اسرائیلیات]]: داستان [[داوود]] و اوریا، [[یوسف]] و هم بند او، [[پادشاهی]] یوسف و [[جوان]] شدن [[زلیخا]] و... ، اما بعضی از [[صوفیه]] هم در آن [[طعن]] کردند و آن را به منزله [[عدول]] از [[طریقت]] و [[رجوع]] به [[شریعت]] خواندند. [[مفسر]] در جواب این [[اعتراض]] در مکتوبی که به یک تن از [[یاران]] خویش نوشت خاطر نشان کرد که این اعتراض وارد نیست و «از [[درویش]] بیشریعت و متشرع بیطریقت باید [[حذر]] کرد؛ چرا که این هر دو هیکل نفس امارهاند»<ref>تفسیر صفی، صفی علیشاه، تصحیح حامد ناجی اصفهانی، اصفهان، انتشارات کانون پژوهش، ۱۳۸۳ش.</ref><ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[تفسیر صفی علیشاه (مقاله)|مقاله «تفسیر صفی علیشاه»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref> | ||
== فهرست کتاب == | == فهرست کتاب == |