مدیران رابط کاربری، مدیران، templateeditor
۲۴٬۵۵۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اصحاب امیرالمؤمنین علی' به 'اصحاب امیرالمؤمنین علی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | | موضوع مرتبط = صحابه | ||
| عنوان مدخل = ابن قدامه سعدی | | عنوان مدخل = ابن قدامه سعدی | ||
| مداخل مرتبط = [[ابن قدامه سعدی در تاریخ اسلامی]] - [[ابن قدامه سعدی در تراجم و رجال]] | | مداخل مرتبط = [[ابن قدامه سعدی در تاریخ اسلامی]] - [[ابن قدامه سعدی در تراجم و رجال]] | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
| دین = | | دین = | ||
| مذهب = | | مذهب = | ||
| از اصحاب = {{فهرست جعبه افقی| [[پیامبر خاتم]] | [[امام علی]] }} | | از اصحاب = {{فهرست جعبه افقی| [[پیامبر خاتم]] | [[امام علی]] | [[امام حسن]] }} | ||
| از طبقه = | | از طبقه = | ||
| در جنگ = {{فهرست جعبه افقی| [[جنگ صفین]] | [[جنگ جمل]] | [[جنگ نهروان]] }} | | در جنگ = {{فهرست جعبه افقی| [[جنگ صفین]] | [[جنگ جمل]] | [[جنگ نهروان]] }} | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
== [[وفاداری]] جاریه به [[امامت علی]] {{ع}} و توجه [[حضرت]] به او == | == [[وفاداری]] جاریه به [[امامت علی]] {{ع}} و توجه [[حضرت]] به او == | ||
جاریه در جنگهای [[جمل]] و [[صفین]] و [[نهروان]] در رکاب آن [[امام]] {{ع}} [[شمشیر]] زد و از [[کیان اسلام]] و [[حکومت عادلانه]] آن [[حضرت]] [[دفاع]] نمود. وی همان بزرگ مجاهدی است که | جاریه در جنگهای [[جمل]] و [[صفین]] و [[نهروان]] در رکاب آن [[امام]] {{ع}} [[شمشیر]] زد و از [[کیان اسلام]] و [[حکومت عادلانه]] آن [[حضرت]] [[دفاع]] نمود. وی همان بزرگ مجاهدی است که «[[بسر بن ارطاة]]» را با همه خشونتها و درنده خوییهایش از قلمرو [[دولت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بیرون راند و همه مناطق تحت [[فرمان امام]] {{ع}} را از لوث وجود نیروهای این [[مرد]] [[جنایتکار]] [[پاک]] ساخت که برای ایجاد اغتشاش و [[ناامنی]] و [[تضعیف]] [[روحیه]] [[شیعیان علی]] {{ع}} از سوی [[معاویه]] در [[عراق]] و [[حجاز]] و [[یمن]] به [[غارت]] و چپاول میپرداختند. | ||
[[عبیدالله بن عباس]] (پسر عموی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}) که در آن زمان [[والی]] [[یمن]] بود، پس از [[آگاهی]] از حملات [[بسر بن ارطاة]] از [[صنعا]] محل [[حکومت]] خود گریخت و [[مسند]] [[امارت]] را به [[عمرو بن اراکه ثقفی]]<ref>در تاریخ طبری، ج۵، ص۱۳۹، نام کارگزار عبیدالله بن عباس را عبدالله بن عبد معان، ذکر کرده است، بنابراین قول، در این حمله عبدالله بن عبد معان% با دو فرزند عبیدالله بن عباس، به شهادت رسیدند، نه عمرو بن ارا که ثقفی</ref> واگذار کرد و رهسپار [[عراق]] شد؛ وقتی | [[عبیدالله بن عباس]] (پسر عموی [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}) که در آن زمان [[والی]] [[یمن]] بود، پس از [[آگاهی]] از حملات [[بسر بن ارطاة]] از [[صنعا]] محل [[حکومت]] خود گریخت و [[مسند]] [[امارت]] را به [[عمرو بن اراکه ثقفی]]<ref>در تاریخ طبری، ج۵، ص۱۳۹، نام کارگزار عبیدالله بن عباس را عبدالله بن عبد معان، ذکر کرده است، بنابراین قول، در این حمله عبدالله بن عبد معان% با دو فرزند عبیدالله بن عباس، به شهادت رسیدند، نه عمرو بن ارا که ثقفی</ref> واگذار کرد و رهسپار [[عراق]] شد؛ وقتی «[[بسر بن ارطاة]]» بر [[یمن]] [[سلطه]] یافت [[والی]] موقت آنجا [[عمرو بن اراکه]] را به [[قتل]] رسانید و دو [[فرزند]] خردسال [[عبیدالله بن عباس]] را نیز بیرحمانه کشت. | ||
اما جاریه با [[شجاعت]] کم نظیر و [[ایمان]] و عقیدهای محکم به مصاف چنین جرثومه خطرناکی رفت و همه [[عراق]] و [[حجاز]] و [[یمن]] را از [[شر]] او و نیروهای غارتگرش [[نجات]] داد و [[آرامش]] را به این مناطق برگرداند. او در یک [[نبرد]] مردانه دیگر [[فتنه]] | اما جاریه با [[شجاعت]] کم نظیر و [[ایمان]] و عقیدهای محکم به مصاف چنین جرثومه خطرناکی رفت و همه [[عراق]] و [[حجاز]] و [[یمن]] را از [[شر]] او و نیروهای غارتگرش [[نجات]] داد و [[آرامش]] را به این مناطق برگرداند. او در یک [[نبرد]] مردانه دیگر [[فتنه]] «[[عبدالله بن عمرو حضرمی]]» و موالیانش را در [[بصره]] فرو نشاند و او را به [[آتش]] کشید، لذا وی را محرق نامیدهاند و پس از نابودی [[فتنه]] ابن حضرمی، [[ابن زیاد]] (استاندار [[منصوب]] از طرف [[امیرمؤمنان]]) را به قصر حکومتش برگرداند و وی از کسانی بود که قبل از [[جنگ جمل]] [[مردم بصره]] را به [[بیعت]] با [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} [[تشویق]] کرد. | ||
و از دیگر مأموریتهای فداکارانه او [[سرکوب]] مرتدهای [[نجران]] بود. [[حضرت علی]] {{ع}} پس از [[ارتداد]] [[اهل]] [[نجران]]، به جاریه [[مأموریت]] داد که در رأس سپاهی متشکل از [[موالیان]] آن [[حضرت]] برای [[سرکوب]] مرتدها روانه [[نجران]] شود<ref>رجال کشی، ص۱۰۵، ش۱۶۸.</ref>. | و از دیگر مأموریتهای فداکارانه او [[سرکوب]] مرتدهای [[نجران]] بود. [[حضرت علی]] {{ع}} پس از [[ارتداد]] [[اهل]] [[نجران]]، به جاریه [[مأموریت]] داد که در رأس سپاهی متشکل از [[موالیان]] آن [[حضرت]] برای [[سرکوب]] مرتدها روانه [[نجران]] شود<ref>رجال کشی، ص۱۰۵، ش۱۶۸.</ref>. | ||
در [[شجاعت]] جاریه و [[وفاداری]] او به [[امام علی]] {{ع}} همین بس که وقتی [[مردم کوفه]] در مقابله با [[بسر بن ارطاة]] تمایلی نشان ندادند و [[حضرت]] از آنها [[مأیوس]] و ناراحت شد، جاریه چون آثار [[تأسف]] شدید [[امام]] {{ع}} را در سیمای آن [[حضرت]] دید، برخاست و گفت: | در [[شجاعت]] جاریه و [[وفاداری]] او به [[امام علی]] {{ع}} همین بس که وقتی [[مردم کوفه]] در مقابله با [[بسر بن ارطاة]] تمایلی نشان ندادند و [[حضرت]] از آنها [[مأیوس]] و ناراحت شد، جاریه چون آثار [[تأسف]] شدید [[امام]] {{ع}} را در سیمای آن [[حضرت]] دید، برخاست و گفت: «ای [[امیر مؤمنان]]، من شما را در مقابله با این [[غارتگران]] [[کفایت]] خواهم کرد»<ref>{{عربی|«أَنَا أَكْفِيكَهُمْ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ»}}؛</ref>. | ||
[[امام]] {{ع}} هم در توجه به او فرمود: | [[امام]] {{ع}} هم در توجه به او فرمود: «به [[جان]] خودم ای جاریه، تو همواره از [[مناقب]] بلند و نیات [[پسندیده]]، [[طایفه]] و عشیرهای [[شایسته]] و [[با کفایت]] برخوردار بودهای»<ref>{{متن حدیث| أَنْتَ لَعَمْرِي لَمَيْمُونُ اَلنَّقِيبَةِ، حَسَنُ اَلنِّيَّةِ، صَالِحُ اَلْعَشِيرَةِ}}؛ ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۱۸ - ۱۶؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۱۴۰ و اعیان الشیعه، ج۴، ص۶۰.</ref>. و نیز از [[عنایت]] و توجه [[امام]] {{ع}} به او، این که [[امیرمؤمنان]] {{ع}} در پاسخ به کسانی که نگران غارتگری [[بسر بن ارطاة]] بودند، فرمود: «شما نگران [[بسر بن ارطاة]] نباشید، زیرا جاریه کسی است که با او را به [[هلاکت]] میرساند یا خود کشته میشود، شما باید به [[پیکار]] با [[شامیان]] بیندیشید»<ref>برای شرح بیشتر ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۴، ص۴۱ - ۵۳؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۱۱۰ - ۱۱۲؛ کامل ابن ائیر، ج۲، ص۴۱۵ - ۴۱۷ و اسد الغابه، ج۱، ص۲۶۳.</ref><ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۸۴-۲۸۵.</ref> | ||
== جاریه در [[جنگ جمل]] == | == جاریه در [[جنگ جمل]] == | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
[[شهادت]] [[امیرالمؤمنین]] گرچه جاریه را داغدار نمود، اما در [[عشق]] و ولای خالصانه او تأثیری نگذاشت و [[شهادت]] آن [[حضرت]] نه تنها [[ایمان]] و [[عقیده]] او را [[تضعیف]] نکرد بلکه به [[مشاهده]] [[مفاسد]] و [[مظالم]] [[دولت]] مردان [[اموی]] در عصر [[سلطنت]] دراز مدت [[معاویه]] به موجب شد که وی در [[حمایت]] و [[دفاع]] جانانه از [[حریم]] [[امامت اهل بیت پیامبر]] {{صل}} مؤمنتر و مطمئنتر شود. | [[شهادت]] [[امیرالمؤمنین]] گرچه جاریه را داغدار نمود، اما در [[عشق]] و ولای خالصانه او تأثیری نگذاشت و [[شهادت]] آن [[حضرت]] نه تنها [[ایمان]] و [[عقیده]] او را [[تضعیف]] نکرد بلکه به [[مشاهده]] [[مفاسد]] و [[مظالم]] [[دولت]] مردان [[اموی]] در عصر [[سلطنت]] دراز مدت [[معاویه]] به موجب شد که وی در [[حمایت]] و [[دفاع]] جانانه از [[حریم]] [[امامت اهل بیت پیامبر]] {{صل}} مؤمنتر و مطمئنتر شود. | ||
در [[روایت]] است وقتی که جاریه از [[مأموریت]] سرکوبی [[بسر بن ارطاة]] بازگشت، به [[خدمت]] [[امام حسن]] {{ع}} رسید در این زمان [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} تازه به [[شهادت]] رسیده بود. جاریه پس از اطلاع از ضایعه [[شهادت]] آن [[حضرت]] از شدت [[تأسف]] بر دستان خود زد و به [[عزاداری]] پرداخت و به [[امام حسن]] {{ع}} گفت: چرا نشستهاید؟ [[خداوند]] شما را [[رحمت]] کند هم اینک به سوی [[دشمن]] حرکت کنید که درنگ جایز نیست، و اگر تأخیر کنید، این [[دشمن]] است که به سوی شما سرازیر خواهد شد<ref>{{عربی| | در [[روایت]] است وقتی که جاریه از [[مأموریت]] سرکوبی [[بسر بن ارطاة]] بازگشت، به [[خدمت]] [[امام حسن]] {{ع}} رسید در این زمان [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} تازه به [[شهادت]] رسیده بود. جاریه پس از اطلاع از ضایعه [[شهادت]] آن [[حضرت]] از شدت [[تأسف]] بر دستان خود زد و به [[عزاداری]] پرداخت و به [[امام حسن]] {{ع}} گفت: چرا نشستهاید؟ [[خداوند]] شما را [[رحمت]] کند هم اینک به سوی [[دشمن]] حرکت کنید که درنگ جایز نیست، و اگر تأخیر کنید، این [[دشمن]] است که به سوی شما سرازیر خواهد شد<ref>{{عربی|«سِرْ يَرْحَمُكَ اَللَّهُ إِلَى عَدُوِّكَ قَبْلَ أَنْ يُسَارَ إِلَيْكَ»}}.</ref>. | ||
[[امام حسن]] {{ع}} در پاسخ او فرمود: | [[امام حسن]] {{ع}} در پاسخ او فرمود: «اگر [[مردم]] همه مثل تو بودند، من به طور قطع به مصاف [[دشمن]] میرفتم»<ref>{{متن حدیث| لَوْ كَانَ اَلنَّاسُ كُلُّهُمْ مِثْلَكَ، سِرْتُ بِهِمْ }}؛ قاموس الرجال، ج۲، ص۵۵۸.</ref><ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۷.</ref> | ||
== [[حمایت]] جاریه از [[امام علی]] {{ع}} نزد [[معاویه]] == | == [[حمایت]] جاریه از [[امام علی]] {{ع}} نزد [[معاویه]] == | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
[[جلال الدین سیوطی]] در [[تاریخ الخلفاء (کتاب)|تاریخ الخلفاء]] چنین مینویسد: جارية بن قدامه بر [[معاویه]] وارد شد، [[معاویه]] از روی [[طعن]] و [[اعتراض]] به او گفت: ای جاریه، آیا تو همان کسی نیستی که در رکاب [[على]] تلاش زیادی کردی و [[آتش فتنه]] او را شعلهور ساختی و در همه سرزمینهای [[عربی]] به جولان پرداختی و [[خون]] [[اعراب]] را به ناحق ریختی؟<ref>معاویه در این گفتار، به مجاهدتهای جاریه در سرکوب «ابسر بن ارطاة» و «ابن حضرمی» دیگر غارتگران دست پرورده خود اشاره میکند و همین سخن معاویه نشاندهنده عمق جراحتهایی است که توسط جاریه بر پیکر ارتش معاویه و سردار و خونریز و بی رحمش بسربن ارطاه و ابن حضرمی وارد شده بود.</ref> | [[جلال الدین سیوطی]] در [[تاریخ الخلفاء (کتاب)|تاریخ الخلفاء]] چنین مینویسد: جارية بن قدامه بر [[معاویه]] وارد شد، [[معاویه]] از روی [[طعن]] و [[اعتراض]] به او گفت: ای جاریه، آیا تو همان کسی نیستی که در رکاب [[على]] تلاش زیادی کردی و [[آتش فتنه]] او را شعلهور ساختی و در همه سرزمینهای [[عربی]] به جولان پرداختی و [[خون]] [[اعراب]] را به ناحق ریختی؟<ref>معاویه در این گفتار، به مجاهدتهای جاریه در سرکوب «ابسر بن ارطاة» و «ابن حضرمی» دیگر غارتگران دست پرورده خود اشاره میکند و همین سخن معاویه نشاندهنده عمق جراحتهایی است که توسط جاریه بر پیکر ارتش معاویه و سردار و خونریز و بی رحمش بسربن ارطاه و ابن حضرمی وارد شده بود.</ref> | ||
جاری گفت: ای [[معاویه]]، با [[علی]] کاری نداشته باش، به [[خدا]] [[سوگند]] از روزی که او را [[دوست]] داشتهایم، لحظهای کینهاش را به [[دل]] راه ندادهایم، و از روزی که [[یار]] و حامی و مدافع او شدیم، حتی یک لحظه هم به او [[خیانت]] نکردهایم؛ بنابراین مواظب [[سخن گفتن]] خود باش و از او | جاری گفت: ای [[معاویه]]، با [[علی]] کاری نداشته باش، به [[خدا]] [[سوگند]] از روزی که او را [[دوست]] داشتهایم، لحظهای کینهاش را به [[دل]] راه ندادهایم، و از روزی که [[یار]] و حامی و مدافع او شدیم، حتی یک لحظه هم به او [[خیانت]] نکردهایم؛ بنابراین مواظب [[سخن گفتن]] خود باش و از او دست بردار.<ref>{{عربی|«يا معاويه دع عنك علكا فما ابغضنا علكا منذ احببناه لا غششناه منذ صحبناه»}}</ref> | ||
[[معاویه]] برای آنکه [[عظمت]] او را بشکند و [[شخصیت]] او را پایین آورد به او گفت: وای بر تو ای جاریه، چه بسیار در نظر [[اهل]] و عشیرهات سبک و [[خوار]] هستی که تو را جاریه نام نهادهاند. | [[معاویه]] برای آنکه [[عظمت]] او را بشکند و [[شخصیت]] او را پایین آورد به او گفت: وای بر تو ای جاریه، چه بسیار در نظر [[اهل]] و عشیرهات سبک و [[خوار]] هستی که تو را جاریه نام نهادهاند. | ||
جاریه گفت: اتفاقاً این موضوع در مورد تو صادقتر است؛ زیرا همان طوری که میدانی تو را [[معاویه]] (ماده سگ) نامیدهاند. [[معاویه]] با شنیدن جواب، به او پرخاش کرد و گفت: ای بی[[مادر]]. جاریه گفت: من [[مادر]] دارم و مادرم مرا برای [[شمشیر]] زدن زایید، همان شمشیری که در ایام [[صفین]] درد جراحاتش را کشیدی هنوز هم آن [[شمشیر]] در دستان ما است. [[معاویه]] گفت: مرا [[تهدید]] میکنی؟ جاریه گفت: تو نه با [[توسل]] به [[زور]] و [[اجبار]] به [[سلطنت]] رسیدی و نه با تکیه به [[عقل]] و [[خرد]] موفق به [[فتح]] و [[گشایش]] ممالک ما شدی، بلکه در قبال [[سلطنت]] و [[حکومت]] برما، به موازینی ملتزم شدی که باید به آنها پایبند باشی و تا زمانی که به تعهدهای خود عمل کنی ما نیز به [[میثاق]] خود [[وفادار]] خواهیم ماند و اگر بخواهی [[عهد]] خود را بشکنی، بدان که در پشتسر خود [[یاران]] سلحشور و سپرهای محکم و شمشیرهای برنده بیشماری را برای چنین روزهایی نگه داشتهایم و اگر یک وجب | جاریه گفت: اتفاقاً این موضوع در مورد تو صادقتر است؛ زیرا همان طوری که میدانی تو را [[معاویه]] (ماده سگ) نامیدهاند. [[معاویه]] با شنیدن جواب، به او پرخاش کرد و گفت: ای بی[[مادر]]. جاریه گفت: من [[مادر]] دارم و مادرم مرا برای [[شمشیر]] زدن زایید، همان شمشیری که در ایام [[صفین]] درد جراحاتش را کشیدی هنوز هم آن [[شمشیر]] در دستان ما است. [[معاویه]] گفت: مرا [[تهدید]] میکنی؟ جاریه گفت: تو نه با [[توسل]] به [[زور]] و [[اجبار]] به [[سلطنت]] رسیدی و نه با تکیه به [[عقل]] و [[خرد]] موفق به [[فتح]] و [[گشایش]] ممالک ما شدی، بلکه در قبال [[سلطنت]] و [[حکومت]] برما، به موازینی ملتزم شدی که باید به آنها پایبند باشی و تا زمانی که به تعهدهای خود عمل کنی ما نیز به [[میثاق]] خود [[وفادار]] خواهیم ماند و اگر بخواهی [[عهد]] خود را بشکنی، بدان که در پشتسر خود [[یاران]] سلحشور و سپرهای محکم و شمشیرهای برنده بیشماری را برای چنین روزهایی نگه داشتهایم و اگر یک وجب دست [[خیانت]] به سوی ما ددرازکنی، ما با دستانی بلند، تو را ناآرام و به بدترین و مرگبارترین نوع [[خیانت]] گرفتار خواهیم ساخت. | ||
[[معاویه]] در برابر سخنان [[قاطع]] و کوبنده جاریه، چارهای ندید جز آنکه کوتاه بیاید و از [[تهدید]] و یا [[اهانت]] به جاریه خودداری کند و تنها به این جمله بسنده کرد: [[خداوند]] امثال تو را در میان [[مردم]] زیاد نکند<ref>{{عربی|لا أكثر الله في الناس أمثالك}}</ref>. ولی جاریه او را سفارش به رعایت [[حقوق]] و گفتار [[پسندیده]] نمود<ref>تاریخ الخلفاء، ص۱۷۶ و ر. ک: عقد الفرید، ج۴، ص۲۷.</ref>. | [[معاویه]] در برابر سخنان [[قاطع]] و کوبنده جاریه، چارهای ندید جز آنکه کوتاه بیاید و از [[تهدید]] و یا [[اهانت]] به جاریه خودداری کند و تنها به این جمله بسنده کرد: [[خداوند]] امثال تو را در میان [[مردم]] زیاد نکند<ref>{{عربی|لا أكثر الله في الناس أمثالك}}</ref>. ولی جاریه او را سفارش به رعایت [[حقوق]] و گفتار [[پسندیده]] نمود<ref>تاریخ الخلفاء، ص۱۷۶ و ر. ک: عقد الفرید، ج۴، ص۲۷.</ref>. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
{{یاران امام حسن}} | {{یاران امام حسن}} | ||
[[رده:اصحاب پیامبر]] | |||
[[رده:اصحاب امام علی]] | [[رده:اصحاب امام علی]] | ||
[[رده:اصحاب امام حسن]] | |||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده: | [[رده:بنیتمیم]] | ||