مدیران رابط کاربری، مدیران، templateeditor
۲۴٬۵۵۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
[[جلال الدین سیوطی]] در [[تاریخ الخلفاء (کتاب)|تاریخ الخلفاء]] چنین مینویسد: جارية بن قدامه بر [[معاویه]] وارد شد، [[معاویه]] از روی [[طعن]] و [[اعتراض]] به او گفت: ای جاریه، آیا تو همان کسی نیستی که در رکاب [[على]] تلاش زیادی کردی و [[آتش فتنه]] او را شعلهور ساختی و در همه سرزمینهای [[عربی]] به جولان پرداختی و [[خون]] [[اعراب]] را به ناحق ریختی؟<ref>معاویه در این گفتار، به مجاهدتهای جاریه در سرکوب «ابسر بن ارطاة» و «ابن حضرمی» دیگر غارتگران دست پرورده خود اشاره میکند و همین سخن معاویه نشاندهنده عمق جراحتهایی است که توسط جاریه بر پیکر ارتش معاویه و سردار و خونریز و بی رحمش بسربن ارطاه و ابن حضرمی وارد شده بود.</ref> | [[جلال الدین سیوطی]] در [[تاریخ الخلفاء (کتاب)|تاریخ الخلفاء]] چنین مینویسد: جارية بن قدامه بر [[معاویه]] وارد شد، [[معاویه]] از روی [[طعن]] و [[اعتراض]] به او گفت: ای جاریه، آیا تو همان کسی نیستی که در رکاب [[على]] تلاش زیادی کردی و [[آتش فتنه]] او را شعلهور ساختی و در همه سرزمینهای [[عربی]] به جولان پرداختی و [[خون]] [[اعراب]] را به ناحق ریختی؟<ref>معاویه در این گفتار، به مجاهدتهای جاریه در سرکوب «ابسر بن ارطاة» و «ابن حضرمی» دیگر غارتگران دست پرورده خود اشاره میکند و همین سخن معاویه نشاندهنده عمق جراحتهایی است که توسط جاریه بر پیکر ارتش معاویه و سردار و خونریز و بی رحمش بسربن ارطاه و ابن حضرمی وارد شده بود.</ref> | ||
جاری گفت: ای [[معاویه]]، با [[علی]] کاری نداشته باش، به [[خدا]] [[سوگند]] از روزی که او را [[دوست]] داشتهایم، لحظهای کینهاش را به [[دل]] راه ندادهایم، و از روزی که [[یار]] و حامی و مدافع او شدیم، حتی یک لحظه هم به او [[خیانت]] نکردهایم؛ بنابراین مواظب [[سخن گفتن]] خود باش و از او | جاری گفت: ای [[معاویه]]، با [[علی]] کاری نداشته باش، به [[خدا]] [[سوگند]] از روزی که او را [[دوست]] داشتهایم، لحظهای کینهاش را به [[دل]] راه ندادهایم، و از روزی که [[یار]] و حامی و مدافع او شدیم، حتی یک لحظه هم به او [[خیانت]] نکردهایم؛ بنابراین مواظب [[سخن گفتن]] خود باش و از او دست بردار.<ref>{{عربی|«يا معاويه دع عنك علكا فما ابغضنا علكا منذ احببناه لا غششناه منذ صحبناه»}}</ref> | ||
[[معاویه]] برای آنکه [[عظمت]] او را بشکند و [[شخصیت]] او را پایین آورد به او گفت: وای بر تو ای جاریه، چه بسیار در نظر [[اهل]] و عشیرهات سبک و [[خوار]] هستی که تو را جاریه نام نهادهاند. | [[معاویه]] برای آنکه [[عظمت]] او را بشکند و [[شخصیت]] او را پایین آورد به او گفت: وای بر تو ای جاریه، چه بسیار در نظر [[اهل]] و عشیرهات سبک و [[خوار]] هستی که تو را جاریه نام نهادهاند. | ||
جاریه گفت: اتفاقاً این موضوع در مورد تو صادقتر است؛ زیرا همان طوری که میدانی تو را [[معاویه]] (ماده سگ) نامیدهاند. [[معاویه]] با شنیدن جواب، به او پرخاش کرد و گفت: ای بی[[مادر]]. جاریه گفت: من [[مادر]] دارم و مادرم مرا برای [[شمشیر]] زدن زایید، همان شمشیری که در ایام [[صفین]] درد جراحاتش را کشیدی هنوز هم آن [[شمشیر]] در دستان ما است. [[معاویه]] گفت: مرا [[تهدید]] میکنی؟ جاریه گفت: تو نه با [[توسل]] به [[زور]] و [[اجبار]] به [[سلطنت]] رسیدی و نه با تکیه به [[عقل]] و [[خرد]] موفق به [[فتح]] و [[گشایش]] ممالک ما شدی، بلکه در قبال [[سلطنت]] و [[حکومت]] برما، به موازینی ملتزم شدی که باید به آنها پایبند باشی و تا زمانی که به تعهدهای خود عمل کنی ما نیز به [[میثاق]] خود [[وفادار]] خواهیم ماند و اگر بخواهی [[عهد]] خود را بشکنی، بدان که در پشتسر خود [[یاران]] سلحشور و سپرهای محکم و شمشیرهای برنده بیشماری را برای چنین روزهایی نگه داشتهایم و اگر یک وجب | جاریه گفت: اتفاقاً این موضوع در مورد تو صادقتر است؛ زیرا همان طوری که میدانی تو را [[معاویه]] (ماده سگ) نامیدهاند. [[معاویه]] با شنیدن جواب، به او پرخاش کرد و گفت: ای بی[[مادر]]. جاریه گفت: من [[مادر]] دارم و مادرم مرا برای [[شمشیر]] زدن زایید، همان شمشیری که در ایام [[صفین]] درد جراحاتش را کشیدی هنوز هم آن [[شمشیر]] در دستان ما است. [[معاویه]] گفت: مرا [[تهدید]] میکنی؟ جاریه گفت: تو نه با [[توسل]] به [[زور]] و [[اجبار]] به [[سلطنت]] رسیدی و نه با تکیه به [[عقل]] و [[خرد]] موفق به [[فتح]] و [[گشایش]] ممالک ما شدی، بلکه در قبال [[سلطنت]] و [[حکومت]] برما، به موازینی ملتزم شدی که باید به آنها پایبند باشی و تا زمانی که به تعهدهای خود عمل کنی ما نیز به [[میثاق]] خود [[وفادار]] خواهیم ماند و اگر بخواهی [[عهد]] خود را بشکنی، بدان که در پشتسر خود [[یاران]] سلحشور و سپرهای محکم و شمشیرهای برنده بیشماری را برای چنین روزهایی نگه داشتهایم و اگر یک وجب دست [[خیانت]] به سوی ما ددرازکنی، ما با دستانی بلند، تو را ناآرام و به بدترین و مرگبارترین نوع [[خیانت]] گرفتار خواهیم ساخت. | ||
[[معاویه]] در برابر سخنان [[قاطع]] و کوبنده جاریه، چارهای ندید جز آنکه کوتاه بیاید و از [[تهدید]] و یا [[اهانت]] به جاریه خودداری کند و تنها به این جمله بسنده کرد: [[خداوند]] امثال تو را در میان [[مردم]] زیاد نکند<ref>{{عربی|لا أكثر الله في الناس أمثالك}}</ref>. ولی جاریه او را سفارش به رعایت [[حقوق]] و گفتار [[پسندیده]] نمود<ref>تاریخ الخلفاء، ص۱۷۶ و ر. ک: عقد الفرید، ج۴، ص۲۷.</ref>. | [[معاویه]] در برابر سخنان [[قاطع]] و کوبنده جاریه، چارهای ندید جز آنکه کوتاه بیاید و از [[تهدید]] و یا [[اهانت]] به جاریه خودداری کند و تنها به این جمله بسنده کرد: [[خداوند]] امثال تو را در میان [[مردم]] زیاد نکند<ref>{{عربی|لا أكثر الله في الناس أمثالك}}</ref>. ولی جاریه او را سفارش به رعایت [[حقوق]] و گفتار [[پسندیده]] نمود<ref>تاریخ الخلفاء، ص۱۷۶ و ر. ک: عقد الفرید، ج۴، ص۲۷.</ref>. | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
[[رده:اصحاب امام حسن]] | [[رده:اصحاب امام حسن]] | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده: | [[رده:بنیتمیم]] |