زاهر بن حرام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '↵↵\[\[رده\:(.*)\]\]↵\[\[رده\:مدخل\]\]↵\[\[رده\:اعلام\]\]↵\[\[رده\:اصحاب پیامبر\]\]' به ' رده:مدخل رده:اعلام رده:اصحاب پیامبر')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل  = زاهر بن حرام | مداخل مرتبط = [[زاهر بن حرام در تراجم و رجال]] - [[زاهر بن حرام در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[زاهر بن حرام در تراجم و رجال]] - [[زاهر بن حرام در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = زاهر بن حرام
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر قدیمی از مسجد کوفه.jpg   
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر قدیمی از مسجد کوفه
| نام کامل = زاهر بن حرام
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = 
| لقب = 
| اهل =
| از قبیله = 
| از تیره =
| پدر =   
| مادر = 
| همسر = 
| پسر =
| دختر =
| خواهر =
| برادر =
| خویشاوندان = 
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی = {{فهرست جعبه افقی| [[حجاز]] | [[کوفه]]  }}
| تاریخ درگذشت = 
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت =   
| محل شهادت =
| طول عمر =
| محل دفن = 
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[پیامبر خاتم]] 
| از طبقه =
| در جنگ = [[جنگ بدر]]
| نقش‌ها =
| فعالیت‌ها =
| علت شهرت =   
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او =
| آخرین راوی از او =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[زاهر بن حرام اشجعی]]، یکی از [[اصحاب پیامبر اکرم]]{{صل}}، که در [[جنگ بدر]] حضور داشته است. وی [[اهل حجاز]] بود و در [[زمان]] [[پیامبر]]{{صل}} در روستا [[زندگی]] می‌کرد. زاهر گاهی میوه و دیگر محصولات روستایی را به [[شهر مدینه]] می‌آورد و با فروش آنها مخارج زندگی خود را تأمین می‌کرد. او هر بار که به [[مدینه]] می‌آمد، قسمتی از محصولات [[کشاورزی]] و دامی روستایش را به عنوان [[هدیه]] برای پیامبر{{صل}} می‌آورد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۰۹.</ref> و پیامبر{{صل}} نیز در عوض، هنگامی که زاهر به روستایش بر می‌گشت، کالاهای مورد نیاز او را به او می‌داد و او را با دست پر بدرقه می‌فرمود<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۴.</ref>. زاهر از نظر شکل ظاهری، [[جمال]] چندانی نداشت و چهرهای غیر [[نیکو]] داشت<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۴۵۲.</ref>. پیامبر فرمود: زاهر ده ماست و ما [[شهر]] اوییم<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۹۴ و به نقل ابن عبد البر: {{عربی|ان لکل حاضرة بادیة و بادیة آل محمد زاهر بن حرام}}، الاستیعاب، ج۲، ص۵۰۹.</ref>.
[[زاهر بن حرام اشجعی]]، یکی از [[اصحاب پیامبر اکرم]] {{صل}}، که در [[جنگ بدر]] حضور داشته است. وی [[اهل حجاز]] بود و در [[زمان]] [[پیامبر]] {{صل}} در روستا [[زندگی]] می‌کرد. زاهر گاهی میوه و دیگر محصولات روستایی را به [[شهر مدینه]] می‌آورد و با فروش آنها مخارج زندگی خود را تأمین می‌کرد. او هر بار که به [[مدینه]] می‌آمد، قسمتی از محصولات [[کشاورزی]] و دامی روستایش را به عنوان [[هدیه]] برای پیامبر {{صل}} می‌آورد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۰۹.</ref> و پیامبر {{صل}} نیز در عوض، هنگامی که زاهر به روستایش بر می‌گشت، کالاهای مورد نیاز او را به او می‌داد و او را با دست پر بدرقه می‌فرمود<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۴.</ref>. زاهر از نظر شکل ظاهری، [[جمال]] چندانی نداشت و چهرهای غیر [[نیکو]] داشت<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۴۵۲.</ref>. پیامبر فرمود: زاهر ده ماست و ما [[شهر]] اوییم<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۹۴ و به نقل ابن عبد البر: {{عربی|ان لکل حاضرة بادیة و بادیة آل محمد زاهر بن حرام}}، الاستیعاب، ج۲، ص۵۰۹.</ref>.


پیامبر{{صل}} به او می‌فرمود: "ای زاهر! هر گاه به مدینه [[آمدی]]، به [[خانه]] ما بیا و هر گاه هم من به روستا آمدم، به خانه شما خواهم آمد". روزی پیامبر{{صل}} در حالی که در بازار مدینه [[راه]] می‌رفت، زاهر را دید که مشغول کاسبی است. پیامبر{{صل}} برای [[غافل]] گیر کردن زاهر، آهسته به طرفش رفت و از پشت سر، با دو دستش، چشمان زاهر را بست و فرمود: این برده را چه کسی از من می‌خرد؟
پیامبر {{صل}} به او می‌فرمود: "ای زاهر! هر گاه به مدینه [[آمدی]]، به [[خانه]] ما بیا و هر گاه هم من به روستا آمدم، به خانه شما خواهم آمد". روزی پیامبر {{صل}} در حالی که در بازار مدینه [[راه]] می‌رفت، زاهر را دید که مشغول کاسبی است. پیامبر {{صل}} برای [[غافل]] گیر کردن زاهر، آهسته به طرفش رفت و از پشت سر، با دو دستش، چشمان زاهر را بست و فرمود: این برده را چه کسی از من می‌خرد؟


زاهر، صدای [[رسول خدا]]{{صل}} را [[شناخت]] و گفت: "ای رسول خدا! من برده کم ارزشی هستم و ضرر می‌کنی!"  
زاهر، صدای [[رسول خدا]] {{صل}} را [[شناخت]] و گفت: "ای رسول خدا! من برده کم ارزشی هستم و ضرر می‌کنی!"  


پیامبر{{صل}} فرمود: نه! تو در نزد [[خدا]] بسیار گران قدری. بعدها، زاهر، روستای خود را ترک کرد و در [[کوفه]] ساکن شد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۰۹.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[زاهر بن حرام (مقاله)|مقاله «زاهر بن حرام»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص ۱۱۶-۱۱۱۷.</ref>
پیامبر {{صل}} فرمود: نه! تو در نزد [[خدا]] بسیار گران‌قدری. بعدها، زاهر، روستای خود را ترک کرد و در [[کوفه]] ساکن شد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۰۹.</ref>.<ref>[[محمد ایوب کاظمی|کاظمی، محمد ایوب]]، [[زاهر بن حرام (مقاله)|مقاله «زاهر بن حرام»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص ۱۱۶-۱۱۱۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۸: خط ۶۵:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:مدخل]]
 
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:قبیله نامعلوم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۲۶

زاهر بن حرام
تصویر قدیمی از مسجد کوفه
نام کاملزاهر بن حرام
جنسیتمرد
محل زندگی
از اصحابپیامبر خاتم
حضور در جنگجنگ بدر

مقدمه

زاهر بن حرام اشجعی، یکی از اصحاب پیامبر اکرم (ص)، که در جنگ بدر حضور داشته است. وی اهل حجاز بود و در زمان پیامبر (ص) در روستا زندگی می‌کرد. زاهر گاهی میوه و دیگر محصولات روستایی را به شهر مدینه می‌آورد و با فروش آنها مخارج زندگی خود را تأمین می‌کرد. او هر بار که به مدینه می‌آمد، قسمتی از محصولات کشاورزی و دامی روستایش را به عنوان هدیه برای پیامبر (ص) می‌آورد[۱] و پیامبر (ص) نیز در عوض، هنگامی که زاهر به روستایش بر می‌گشت، کالاهای مورد نیاز او را به او می‌داد و او را با دست پر بدرقه می‌فرمود[۲]. زاهر از نظر شکل ظاهری، جمال چندانی نداشت و چهرهای غیر نیکو داشت[۳]. پیامبر فرمود: زاهر ده ماست و ما شهر اوییم[۴].

پیامبر (ص) به او می‌فرمود: "ای زاهر! هر گاه به مدینه آمدی، به خانه ما بیا و هر گاه هم من به روستا آمدم، به خانه شما خواهم آمد". روزی پیامبر (ص) در حالی که در بازار مدینه راه می‌رفت، زاهر را دید که مشغول کاسبی است. پیامبر (ص) برای غافل گیر کردن زاهر، آهسته به طرفش رفت و از پشت سر، با دو دستش، چشمان زاهر را بست و فرمود: این برده را چه کسی از من می‌خرد؟

زاهر، صدای رسول خدا (ص) را شناخت و گفت: "ای رسول خدا! من برده کم ارزشی هستم و ضرر می‌کنی!"

پیامبر (ص) فرمود: نه! تو در نزد خدا بسیار گران‌قدری. بعدها، زاهر، روستای خود را ترک کرد و در کوفه ساکن شد[۵].[۶]

منابع

پانویس

  1. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۰۹.
  2. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۱۴.
  3. الاصابه، ابن حجر، ج۲، ص۴۵۲.
  4. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۹۴ و به نقل ابن عبد البر: ان لکل حاضرة بادیة و بادیة آل محمد زاهر بن حرام، الاستیعاب، ج۲، ص۵۰۹.
  5. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۵۰۹.
  6. کاظمی، محمد ایوب، مقاله «زاهر بن حرام»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص ۱۱۶-۱۱۱۷.