ولایت در عرفان اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

 
خط ۵۴: خط ۵۴:


== مبنای [[ولایت]] در [[عرفان]] ==
== مبنای [[ولایت]] در [[عرفان]] ==
[[ولایت]]، صفتی [[الهی]] و شأنی از [[شئون ذاتی حق تعالی]] است که اقتضای [[ظهور]] دارد. [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ}}<ref>«و او سرور ستوده است» سوره شوری، آیه ۲۸.</ref> به وصف بودن آن اشاره دارد. این صفت نسبت به همه اشیا برابر است؛ یعنی او بر همه چیز [[ولایت]] دارد و به همه چیز نزدیک است و از این جهت ماسوی [[الله]] با یکدیگر تفاوتی ندارند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، تعلیقات محمدرضا قمشه‌ای بر فصوص الحکم، ذیل فص شیئی، پاورقی ص۴۴۴.</ref>. چنان‌که [[امام کاظم]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|اسْتَوَى مِنْ كُلِّ شَيْءٍ فَلَيْسَ شَيْءٌ أَقْرَبَ إِلَيْهِ مِنْ شَيْءٍ}}<ref>بحارالانوار، ج۵۸، ص۳۸.</ref> و در [[روایت]] دیگری است: {{متن حدیث|اسْتَوَى مِنْ كُلِّ شَيْءٍ فَلَيْسَ شَيْءٌ أَقْرَبَ إِلَيْهِ مِنْ شَيْءٍ لَمْ يَبْعُدْ مِنْهُ بَعِيدٌ وَ لَمْ يَقْرُبْ مِنْهُ قَرِيبٌ اسْتَوَى مِنْ كُلِّ شَيْءٍ}}<ref>بحارالانوار، ج۳، ص۳۳۶.</ref>. اسم "[[ولیّ]]" [[باطن]] اسم "[[الله]]" است، چون [[ولایت]] از الهیّت نهان‌تر است، الهیّت نیز [[باطن]] [[حقیقت محمدیه]] است. پس [[ولایت]] [[باطن]]، [[حقیقت محمدیه]] است و [[حقیقت محمدیه]] ظاهر [[ولایت]] و الهیّت و صورت آن دو است و ظاهر عینِ [[باطن]] و [[باطن]] عینِ ظاهر است و تفاوت آن دو در تمایز [[عقلی]] است، اما در وجود یگانه‌اند <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم؛ تعلیقات محمدرضا قمشه‌ای بر فصوص الحکم، ذیل فص شیئی، پاورقی ص۴۴۴.</ref>.
[[ولایت]]، صفتی [[الهی]] و شأنی از شئون ذاتی حق تعالی است که اقتضای [[ظهور]] دارد. [[آیه کریمه]] {{متن قرآن|وَهُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيدُ}}<ref>«و او سرور ستوده است» سوره شوری، آیه ۲۸.</ref> به وصف بودن آن اشاره دارد. این صفت نسبت به همه اشیا برابر است؛ یعنی او بر همه چیز [[ولایت]] دارد و به همه چیز نزدیک است و از این جهت ماسوی [[الله]] با یکدیگر تفاوتی ندارند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، تعلیقات محمدرضا قمشه‌ای بر فصوص الحکم، ذیل فص شیئی، پاورقی ص۴۴۴.</ref>. چنان‌که [[امام کاظم]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|اسْتَوَى مِنْ كُلِّ شَيْءٍ فَلَيْسَ شَيْءٌ أَقْرَبَ إِلَيْهِ مِنْ شَيْءٍ}}<ref>بحارالانوار، ج۵۸، ص۳۸.</ref> و در [[روایت]] دیگری است: {{متن حدیث|اسْتَوَى مِنْ كُلِّ شَيْءٍ فَلَيْسَ شَيْءٌ أَقْرَبَ إِلَيْهِ مِنْ شَيْءٍ لَمْ يَبْعُدْ مِنْهُ بَعِيدٌ وَ لَمْ يَقْرُبْ مِنْهُ قَرِيبٌ اسْتَوَى مِنْ كُلِّ شَيْءٍ}}<ref>بحارالانوار، ج۳، ص۳۳۶.</ref>. اسم "[[ولیّ]]" [[باطن]] اسم "[[الله]]" است، چون [[ولایت]] از الهیّت نهان‌تر است، الهیّت نیز [[باطن]] حقیقت محمدیه است. پس [[ولایت]] [[باطن]]، حقیقت محمدیه است و حقیقت محمدیه ظاهر [[ولایت]] و الهیّت و صورت آن دو است و ظاهر عینِ [[باطن]] و [[باطن]] عینِ ظاهر است و تفاوت آن دو در تمایز [[عقلی]] است، اما در وجود یگانه‌اند <ref>قیصری، شرح فصوص الحکم؛ تعلیقات محمدرضا قمشه‌ای بر فصوص الحکم، ذیل فص شیئی، پاورقی ص۴۴۴.</ref>.


با توجه به بیانات مزبور، [[ولایت مطلقه]] [[الهی]] در همه موجودات سریان دارد و بر این مبنا که [[خداوند سبحان]]، [[حقیقت]] وجود است. پس به همه چیز نزدیک‌ترین است و این عالی‌ترین [[درجه]] [[ولایت]] است. اما درجات متعدد [[ولایت]] که در بین موجودات [[حاکم]] است از کجا نشئت می‌گیرد؟
با توجه به بیانات مزبور، ولایت مطلقه [[الهی]] در همه موجودات سریان دارد و بر این مبنا که [[خداوند سبحان]]، [[حقیقت]] وجود است. پس به همه چیز نزدیک‌ترین است و این عالی‌ترین [[درجه]] [[ولایت]] است. اما درجات متعدد [[ولایت]] که در بین موجودات [[حاکم]] است از کجا نشئت می‌گیرد؟


برای پاسخ به این سؤال باید به اصالت موجودات [[رجوع]] کرد. از نظر اکثر [[فلاسفه]]، وجود اصیل است و همه آثار و اوصاف از قبیل [[حیات]]، [[علم]]، [[اراده]]، [[قدرت]]، [[خلق]] و [[ابداع]] از وجود نشئت می‌گیرد. از طرفی، بنابر اصلِ "[[وحدت وجود]]" و "تشکیک در [[حقیقت]] وجود"، در سراسر هستی، نوعی [[وحدت]] [[حاکم]] است و همه موجودات بر حسب استعداد و ظرفیتشان، از وجود بهره‌مند هستند. لذا چون موجودات از نظر درجات وجودی، شدت و [[ضعف]] و کمال و [[نقص]] می‌پذیرند، آثار و صفات حاصل از آنها نیز مشکّک خواهد بود<ref>برای اطلاع بیشتر، ر. ک: محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمه، مرحلة اولی، فصل دوم و سوم.</ref>.
برای پاسخ به این سؤال باید به اصالت موجودات [[رجوع]] کرد. از نظر اکثر [[فلاسفه]]، وجود اصیل است و همه آثار و اوصاف از قبیل [[حیات]]، [[علم]]، [[اراده]]، [[قدرت]]، [[خلق]] و [[ابداع]] از وجود نشئت می‌گیرد. از طرفی، بنابر اصلِ "[[وحدت وجود]]" و "تشکیک در [[حقیقت]] وجود"، در سراسر هستی، نوعی [[وحدت]] [[حاکم]] است و همه موجودات بر حسب استعداد و ظرفیتشان، از وجود بهره‌مند هستند. لذا چون موجودات از نظر درجات وجودی، شدت و [[ضعف]] و کمال و [[نقص]] می‌پذیرند، آثار و صفات حاصل از آنها نیز مشکّک خواهد بود<ref>برای اطلاع بیشتر، ر. ک: محمدحسین طباطبائی، نهایة الحکمه، مرحلة اولی، فصل دوم و سوم.</ref>.
۱۱۴٬۴۱۷

ویرایش