|
|
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[خورشید در قرآن]] | پرسش مرتبط = }} |
|
| |
|
| {{امامت}}
| | == مقدمه == |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| | این واژه، مرکّب از "خور" و "شید"، ستارهای است که [[جاذبه]] گرانشی آن اجرام منظومه شمسی را بر مدارهایشان نگاه میدارد. [[خورشید]] از مهمترین [[ستارگان]] برای ساکنان [[زمین]] است که اشعه آن، منبع حرارت، [[نور]]، مواد غذایی و سوخت است. <ref>لغت نامه، ج ۶، ص ۸۸۵۵ ـ ۸۸۵۶، "خورشید".</ref> در [[علم]] [[نجوم]] نیز به هر ستارهای که مرکز منظومهای سیارهای باشد، خورشید اطلاق میگردد. <ref>فرهنگ سخن، ج ۴، ص ۲۸۸۲، "خورشید".</ref> هرچند تعابیر گوناگونی برای "[[خورشید]]" در میان [[قبایل]] مختلف [[عرب جاهلی]] به کار میرفته،<ref>المفصل، ج ۶، ص ۱۶۸ ـ ۱۶۹. </ref> در [[زبان عربی]] رایج و در [[آیات قرآن]] از آن تنها با اسم "[[شمس]]" یاد شده است که در اصل بر رنگ به رنگ شدن و [[تغییر]] و [[تحول]] دلالت میکند و خورشید از [[جهت]] حرکت و تغییر رنگ به این نام خوانده شده است. <ref>معجم مقاییس اللغه، ج ۳، ص ۲۱۲، "شمس".</ref> برخی این واژه را در اصل [[عبری]] دانستهاند؛<ref>التحقیق، ج ۶، ص ۱۱۶، "شمس".</ref> اما آرتور جفری،<ref> ر. ک: واژههای دخیل. </ref> [[سیوطی]]،<ref>ر. ک: المهذّب فیما وقع فیالقرآن من المعرب. </ref> جوالیقی <ref> ر. ک: المعرب. </ref> و العنیسی <ref>ر. ک: تفسیر الالفاظ الدخیلة فی اللغة العربیه. </ref> در پژوهشهای خود، این واژه را در میان واژگان معرب و دخیل ذکر نمیکنند.<ref>[[سید سجاد طباطبایینژاد|طباطبایینژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)|مقاله «خورشید»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref> |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[خورشید در قرآن]] | [[خورشید در حدیث]] </div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | == خورشید در قرآن == |
| این واژه، مرکّب از "خور" و "شید"، ستارهای است که [[جاذبه]] گرانشی آن اجرام منظومه شمسی را بر مدارهایشان نگاه میدارد. [[خورشید]] از مهمترین [[ستارگان]] برای ساکنان [[زمین]] است که اشعه آن، منبع حرارت، [[نور]]، مواد غذایی و سوخت است. <ref>لغت نامه، ج ۶، ص ۸۸۵۵ ـ ۸۸۵۶، "خورشید".</ref> در [[علم]] [[نجوم]] نیز به هر [[ستاره]] * ای که مرکز منظومهای سیارهای باشد، خورشید اطلاق میگردد. <ref>فرهنگ سخن، ج ۴، ص ۲۸۸۲، "خورشید".</ref> هرچند تعابیر گوناگونی برای "[[خورشید]]" در میان [[قبایل]] مختلف [[عرب جاهلی]] به کار میرفته،<ref>المفصل، ج ۶، ص ۱۶۸ ـ ۱۶۹. </ref> در [[زبان عربی]] رایج و در [[آیات قرآن]] از آن تنها با اسم "[[شمس]]" یاد شده است که در اصل بر رنگ به رنگ شدن و [[تغییر]] و [[تحول]] دلالت میکند و خورشید از [[جهت]] حرکت و تغییر رنگ به این نام خوانده شده است. <ref>معجم مقاییس اللغه، ج ۳، ص ۲۱۲، "شمس".</ref> برخی این واژه را در اصل [[عبری]] دانستهاند؛<ref>التحقیق، ج ۶، ص ۱۱۶، "شمس".</ref> اما آرتور جفری،<ref> ر.ک: واژههای دخیل. </ref> [[سیوطی]]،<ref>ر.ک: المهذّب فیما وقع فیالقرآن من المعرب. </ref> جوالیقی <ref> ر.ک: المعرب. </ref> و العنیسی <ref>ر.ک: تفسیر الالفاظ الدخیلة فی اللغة العربیه. </ref> در پژوهشهای خود، این واژه را در میان واژگان معرب و دخیل ذکر نمیکنند.
| |
|
| |
|
| واژه "شمس" ۳۳ مرتبه در [[قرآن]] ذکر گردیده که یک مورد به لفظ نکره "شمسا" ([[انسان]] / ۷۶، ۱۳) و بقیه به لفظ معرفه "الشمس" است. <ref>ر.ک: المعجم الاحصائی، ج ۳، ص ۸۹۶ ـ ۸۹۷؛ نیز المعجم المفهرس، "الشمس".</ref> گونههای کار بست واژه شمس (خورشید) در [[آیات]] و قسم یاد کردن به آن (شمس / ۹۱، ۱) نشان از اهتمام ویژه قرآن به این پدیده طبیعی دارد. در نگاهی کلی، آیات مربوط به خورشید را میتوان ۴ دسته کرد: نهادن خورشید در کنار ماه و اشاره به موضوعات گوناگون پیرامون آن دو ([[انبیاء]] / ۲۱، ۳۳؛ [[یس]] / ۳۶، ۳۸؛ فصّلت / ۴۱، ۳۷؛ [[لقمان]] / ۳۱، ۲۹؛ [[حجّ]] / ۲۲، ۱۸؛ انعام / ۶، ۹۶)؛ یادکردهای آن ضمن برخی [[داستانهای قرآنی]] (بقره / ۲، ۲۵۸؛ کهف / ۱۸، ۱۷، ۸۶، ۹۰؛ [[یوسف]] / ۱۲، ۴؛ نمل / ۲۷، ۲۴)؛ تشخیص اوقات [[نماز]] با آن ([[اسراء]] / ۱۷، ۷۸)؛ فرجام [[خورشید]] در [[آستانه قیامت]]. (تکویر / ۸۱، ۱)<ref>[[سید سجاد طباطبایینژاد|طباطبایینژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
| | == [[ارتباط]] [[خورشید و ماه]] == |
| | === [[آفرینش]] === |
| | === نقش نشانه ای === |
| | === کاربرد تسخیری === |
| | === [[ارتباط]] حرکت [[خورشید و ماه]] === |
| | === ابزار [[محاسبه]] و حسابگری === |
|
| |
|
| ==[[ارتباط]] [[خورشید و ماه]]== | | == یادکرد خورشید در ضمن داستانهای [[قرآن]] == |
| ===[[آفرینش]]=== | | === [[محاجه ابراهیم]] {{ع}} و [[نمرود]] === |
| در برخی [[آیات]] با قرار [[گرفتن خورشید]] در کنار ماه، از [[خلقت]] این دو سخن به میان آمده است. [[آیه]] "وهُوَ الَّذی خَلَقَ الَّیلَ والنَّهارَ والشَّمسَ والقَمَرَ کُلٌّ فی فَلَکٍ یَسبَحون" ([[انبیاء]] / ۲۱، ۳۳) به [[آفرینش]] و حرکت آن دو و آیات "هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمسَ ضِیاءً والقَمَرَ نورًا."..([[یونس]] / ۱۰، ۵) و "وجَعَلَ القَمَرَ فیهِنَّ نورًا وجَعَلَ الشَّمسَ سِراجـا" ([[نوح]] / ۷۱، ۱۶) نیز به ترتیب به خلقت خورشید به صورت "[[ضیاء]]" و "سراج" اشاره میکنند.
| | === رویای [[حضرت یوسف]] {{ع}} === |
| | === [[غار]] [[اصحاب کهف]] === |
| | === سفرهای [[ذوالقرنین]] === |
|
| |
|
| [[مفسران]] "ضیاء" را در اصل، جمع واژه "ضوء" یا "مصدر" دانسته <ref>کشف الاسرار، ج ۴، ص ۲۵۱؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۷، ص ۲۰۸؛ الکلیات، ج ۱، ص ۵۷۷. </ref> و در بیان تفاوت میان "ضیاء" و "[[نور]]"، آن را در [[کشف]] تاریکیها از نور قویتر دانسته <ref>الکشاف، ج ۲، ص ۳۲۹؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۳۸؛ الکلیات، ج ۱، ص ۵۷۸. </ref> و اَخص از نور شناسانده <ref> المحرر الوجیز، ج ۳، ص ۱۰۵؛ التحقیق، ج ۷، ص ۴۸، "ضوء".</ref> و برخی نیز "ضیاء" را بر خلاف نور، ناظر به [[روشنایی]] بالذات نه اکتسابی دانستهاند <ref>مجمع البحرین، ج ۱، ص ۲۷۲، "ضواء"؛ مراح لبید، ج ۱، ص ۴۷۹؛ روان جاوید، ج ۳، ص ۶. </ref> واژه "سراج" در [[آیات قرآن]] سه بار در باره خورشید ([[فرقان]]/ ۲۵، ۶۱؛ [[نبأ]] / ۷۸، ۱۳؛ نوح / ۷۱، ۱۶) و یک بار در مورد [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به کار رفته است. ([[احزاب]] / ۳۳، ۴۶) واژه پژوهان این کلمه را در اصل به معنای چراغ،<ref> مجمعالبحرین، ج ۲، ص ۳۰۹، "سرج".</ref> [[زینت]] و [[جمال]]،<ref> معجم مقاییس اللغه، ج ۳، ص ۱۵۶، "سرج".</ref> یا هر چیز [[نورانی]]<ref>مفردات، ص ۴۰۶، "سرج".</ref> دانستهاند و گاه مبسوط به بیان تفاوت آن با واژگان مشابه پرداختهاند. <ref> التحقیق، ج ۵، ص ۹۶. </ref> برخی [[مفسران]] نیز اطلاق "سراج" به [[خورشید]] را به ذاتی بودن [[نور]] * آن بر خلاف نور ماه، تعلیل کردهاند. <ref>التحریر و التنویر، ج ۲۹، ص ۱۸۹؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۳۲. </ref><ref>[[سید سجاد طباطبایینژاد|طباطبایینژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
| | == بیان اوقات نماز == |
| === نقش نشانه ای=== | |
| در یکی از [[آیات]]، [[خورشید و ماه]]، نشانهای بر [[اثبات]] [[توحید]] و [[قدرت الهی]] معرفی شدهاند، از این رو در ادامه از [[سجده]] و [[پرستش]] آن دو [[نهی]] و به پرستش [[آفریدگار]] آنها امر شده است: "ومِن ءایـتِهِ الَّیلُ والنَّهارُ والشَّمسُ والقَمَرُ لا تَسجُدوا لِلشَّمسِ ولا لِلقَمَرِ واسجُدوا لِلّهِ الَّذی خَلَقَهُنَّ.".. (فصّلت / ۴۱، ۳۷) و این در حالی است که در [[آیه]] ۱۸ [[حجّ]] / ۲۲ به سجده خورشید و ماه، در برابر [[خدا]] اشاره میشود. برخی مفسران، [[سجده]] خورشید و ماه در این آیه را به سجده [[تکوینی]] ([[ذلت]] و کوچکی در مقابل [[عزت]] و کبریایی خدا) <ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۳۵۹؛ التحریر و التنویر، ج ۱۷، ص ۱۶۴؛ احسن الحدیث، ج ۷، ص ۲۷. </ref> و بعضی آن را به سجده [[حقیقی]] همانند [[تسبیح]] جمادات که تسبیحی حقیقی است <ref>کشف الاسرار، ج ۶، ص ۳۴۷؛ اطیب البیان، ج ۹، ص ۲۸۰. </ref> [[تفسیر]] کردهاند.<ref>[[سید سجاد طباطبایینژاد|طباطبایینژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
| |
| === کاربرد تسخیری===
| |
| در دیگر موارد یادکرد خورشید در کنار ماه، از [[تسخیر]] این دو به [[امر الهی]] [[سخن]] به میان آمده است. در ۵ آیه بیدرنگ پس از ذکر این تسخیر به حرکت این دو اشاره میکند: "وسَخَّرَ الشَّمسَ والقَمَرَ کُلٌّ یَجری لاَِجَلٍ مُسَمًّی.".. (رعد / ۱۳، ۲؛ [[لقمان]] / ۳۱، ۲۹؛ فاطر / ۳۵، ۱۳؛ زمر / ۳۹، ۵)؛ "وسَخَّرَ لَکُمُ الشَّمسَوالقَمَرَ دابَینِ.".. ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۳۳) و در سه [[آیه]] نیز از مطلق [[تسخیر]] [[سخن]] میگوید: "والشَّمسَ والقَمَرَ والنُّجومَ مُسَخَّرتٍ بِاَمرِهِ.".. ([[اعراف]] / ۷، ۵۴)؛ "وسَخَّرَ لَکُمُ الَّیلَ والنَّهارَ والشَّمسَ والقَمَرَ.".. (نحل / ۱۶، ۱۲)؛ "... وسَخَّرَ الشَّمسَ والقَمَرَ."... (عنکبوت / ۲۹، ۶۱) تسخیر در لغت به معنای رام کردن <ref>لسان العرب، ج ۴، ص ۳۵۳، "سخر".</ref> و واداشتن به عملی با [[قهر]] و [[اجبار]] <ref>قاموس قرآن، ج ۳، ص ۲۴۳. </ref> به کار رفته است. بیشتر [[مفسران]]، مراد از این تسخیر را حرکت [[منظم]] این دو به [[فرمان الهی]] دانستهاند <ref>لباب التأویل، ج ۳، ص ۴؛ تفسیر الوسیط، طنطاوی، ج ۷، ص ۴۴۰. </ref> که با [[هدف]] رعایت [[منافع]] و [[مصالح]] [[بندگان]] صورت میپذیرد. <ref> جامع البیان، ج ۱۳، ص ۶۲؛ تفسیر لاهیجی، ج ۲، ص ۵۷۳. </ref><ref>[[سید سجاد طباطبایینژاد|طباطبایینژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
| |
| === [[ارتباط]] حرکت [[خورشید و ماه]]===
| |
| بیشتر [[آیات]] یادکرد از [[خورشید]] در کنار ماه، به شکلی به حرکت و جریان یافتن این دو کره آسمانی اشاره دارد. در این دسته از آیات، از [[سیر]] و حرکت این دو تا [[زمان]] معیّن: "کُلٌّ یَجری لاَِجَلٍ مُسَمًّی.".. (رعد / ۱۳، ۲)، حرکت پیوسته آن دو: "وسَخَّرَ لَکُمُ الشَّمسَ والقَمَرَ دابَینِ.".. ([[ابراهیم]] / ۱۴، ۳۳)، سیر آنها با حسابی معیّن: "... والشَّمسَ والقَمَرَ حُسبانـًا.".. (انعام / ۶، ۹۶) یا شناور بودن هر یک در [[فلک]] خود: "... کُلٌّ فی فَلَکٍ یَسبَحون" ([[انبیاء]] / ۲۱، ۳۳) سخن به میان آمده است. یک مورد نیز تنها به سیر و حرکت خورشید اشاره میکند: "والشَّمسُ تَجری لِمُستَقَرٍّ لَهَـا.".. ([[یس]] / ۳۶، ۳۸) و در ادامه از عدم تلاقی خورشید و ماه یاد شده است: "لاَ الشَّمسُ یَنـبَغی لَها اَن تُدرِکَ القَمَرَ."... (یس / ۳۶، ۴۰) "[[لام]]" در "لمستقر" را به معنای "الی" (به سوی) انتهای [[غایت]]،<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۸۹. </ref> "فی"<ref>نمونه، ج ۱۸، ص ۳۸۲. </ref> و "تأکید"<ref>پیشگوییهای علمی رهبران اسلام، ص ۳۴. </ref> [[تفسیر]] کردهاند؛ همچنین به نظر گروهی میتواند به معنای "وقت و زمان" باشد. <ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۲۷۶. </ref> واژه "مستقر" نیز به اسم [[زمان]]، اسم مکان یا مصدر میمی [[تفسیر]] شده است. <ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۸۹. </ref> بر این اساس، [[تفاسیر]] گوناگونی از این استقرار به دست داده شده است، به گونهای که [[فخر رازی]] و احتمال در معنای آن بیان میکند. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۲۷۷. </ref> برخی تفاسیر [[روایی]] از آن به استقرار [[خورشید]] زیر [[عرش الهی]] یا [[سجده]] خورشید در برابر [[عرش]]، تعبیر کردهاند. <ref> ر.ک: تفسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۲۷؛ الدرالمنثور، ج ۵، ص ۲۶۳؛ کنز الدقائق، ج ۱۱، ص ۷۷. </ref> گفتنی است که قرائت این [[آیه]] به دو گونه "لا مستقرّ لها"<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۶۶۲؛ المحرر الوجیز، ج ۴، ص ۴۵۴. </ref> و "الی مستقرّ لها"<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص ۲۷۷؛ مراح لبید، ج ۲، ص ۲۸۹. </ref> نیز گزارش شده است.
| |
|
| |
|
| عبارت "اَجَلٍ مُسَمًّی" در [[آیات]] ۲ رعد / ۱۳؛ ۲۹ [[لقمان]] / ۳۱؛ ۱۳ فاطر / ۳۵؛ و ۵ زمر / ۳۹، به [[قیامت]] و فنای [[دنیا]] <ref> تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص ۲۶۹؛ زاد المسیر، ج ۲، ص ۴۸۰. </ref> همچنین [[سیر]] دقیق و تخلّف ناپذیر ماه و خورشید <ref> روح المعانی، ج ۷، ص ۸۶؛ فی ظلال القرآن، ج ۴، ص ۲۰۴۵. </ref> تفسیر شده است. برخی [[قرآن]] پژوهان، کاربرد "اَجل" به صورت نکره را به ابهام آن برای [[بشر]] تعلیل کردهاند. <ref> المیزان، ج ۷، ص ۸. </ref> "[[دأب]]" نیز در آیه [[ابراهیم]] / ۱۴، ۳۳ به معنای حرکت پیوسته،<ref>المنیر، ج ۱۳، ص ۲۵۵؛ تفسیر علیین، ص ۲۵۹. </ref> طلوع و غروب مستمر <ref> تقریب القرآن، ج ۳، ص ۱۳۲؛ بیان المعانی، ج ۴، ص ۲۸۳. </ref> یا دوام [[نور]] [[خورشید و ماه]] <ref>اطیب البیان، ج ۷، ص ۳۹۲. </ref> دانسته شده و واژه "[[فلک]]" نیز در آیات ۳۳ [[انبیاء]] / ۲۱ و ۴۰ [[یس]] / ۳۶، به مدار [[نجوم]] و مجرای کواکب،<ref>جلاء الاذهان، ج ۶، ص ۱۱۶؛ التفسیر المظهری، ج ۶، ص ۱۹۴. </ref> همچنین قطبی [[تفسیر]] شده است که کواکب پیرامون آن میگردند. <ref>کشف الاسرار، ج ۶، ص ۲۳۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۴۱ ـ ۱۴۲. </ref> در باره [[آیات]] حرکت [[خورشید]] و مصداق آن، با دو گونه [[رهیافت]] رو به رو هستیم: برخی [[مفسران]] کهن که زیر [[سیطره]] نظریه [[هیئت]] بطلیموسی بر دنیای آن [[روز]] بودند، بر آن شدند تا با توجیه این آیات به حرکات کاذب روزانه خورشید، آن را با هیئت بطلیموسی سازگار کنند؛<ref>ایجاز البیان، ج ۲، ص ۶۸۹. </ref> این رهیافت در میان برخی مفسران متأخر نیز [[مشاهده]] میگردد. <ref> بیان المعانی، ج ۲، ص ۳۹. </ref> بعضی از صاحبنظران کوشیدهاند تا با انطباق این آیات بر کشفیات جدید [[علوم تجربی]] و ارائه [[تفسیری]] [[علمی]] از این آیات، [[اعجاز علمی قرآن]] در مورد حرکات خورشید را [[ثابت]] کنند.
| | == [[نشانههای قیامت]] == |
|
| |
|
| در کشفیات دوران جدید، برخی [[پژوهشگران]]، سه نوع حرکت برای خورشید برشمردهاند:
| | == منابع == |
| ۱. حرکت انتقالی به همراه منظومه شمسی به سوی نقطه معیّن در فضا، با سرعت ۱۹ / ۷ کیلومتر در ثانیه.
| | {{منابع}} |
| ۲. حرکت انتقالی به دور مرکز کهکشان [[راه]] شیری با سرعت ۲۲۰ کیلومتر در ثانیه.
| | # [[پرونده:000063.jpg|22px]] [[سید سجاد طباطبایینژاد|طباطبایینژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)|مقاله «خورشید»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲''']] |
| ۳. حرکت انتقالی همراه کهکشان راه شیری با سرعت ۶۰۰ کیلومتر در ثانیه. <ref> العلوم الفلکیة فی القرآن، ص ۷۲. </ref> گروهی نیز حرکت وضعی خورشید را که هر ۵ / ۲۵ روز یک بار به دور خود انجام میدهد، بدان افزودهاند. <ref> اسلام و هیئت، ص ۲۶۰؛ ر.ک: ملامح کونیة فی القرآن، ص ۶۱. </ref> مفسران و [[قرآن]] پژوهان با استناد به آیات یس / ۳۶، ۳۸ ـ ۴۰ در [[تطبیق]] این آیات بر حرکات گوناگون خورشید کوششهایی از خود نشان دادهاند: عدهای از حرکت انتقالی خورشید در این [[آیه]] به سوی نقطهای معیّن سخن گفته و از آن نقطه به [[ستاره]] "[[نسر]] [[ثابت]]"،<ref>الفرقان، ج ۲۵، ص ۵۲؛ تفسیر الآیات الکونیه، ص ۳۰۹. </ref> "وگا"،<ref>نمونه، ج ۱۸، ص ۳۸۲؛ احسن الحدیث، ج ۹، ص ۸۴. </ref> "الجاثی [[علی]] رکبتیه"،<ref> الاعجاز العلمی، ص ۳۷. </ref> "هرقل"<ref> القرآن الکریم و العلم الحدیث، ص ۲۶۴. </ref> یا "مکانی میان جاثی و لورا"<ref>ملامح کونیة فی القرآن، ص ۶۰. </ref> تعبیر کرده، در حالی که برخی [[تحمیل]] هر گونه مکان بر این [[آیه]] را [[نادرست]] پنداشتهاند. <ref>پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص ۱۶۹. </ref> بعضی صاحبنظران نیز با اشاره به این حرکت انتقالی از مرور [[خورشید]] در حرکات سالیانه خود بر برجهای [[دوازده گانه]] [[آسمان]] [[سخن]] به میان آورده <ref>الاعجاز العلمی، ص ۳۷. </ref> و عدهای از [[مفسران]]، حرکت خورشید در این [[آیات]] را ناظر به حرکت وضعی آن به دور محور خود دانسته <ref> فی ظلال القرآن، ج ۵، ص ۲۹۶۸؛ مخزن العرفان، ج ۱۱، ص ۳۰؛ التفسیر الوسیط، زحیلی، ج ۳، ص ۲۱۵۱ ـ ۲۱۵۲. </ref> و گروهی نیز با [[استدلال]] به دلالت واژه "جریان" بر انتقال مکانی، این معنا را [[نفی]] کردهاند. <ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۸۹. </ref> در این میان، برخی نیز در باره انواع حرکات خورشید در آیه، به حرکت انتقالی خورشید به دور مرکز کهکشان <ref>الفلک و الطب، ص ۱۰۴؛ من علم الفلک القرآن، ص ۷۵. </ref> و حرکت انتقالی آن به همراه کهکشان در فضا اشاره کردهاند. <ref> العلوم الفلکیة فی القرآن، ص ۷۲؛ ملامح کونیة فی القرآن، ص ۶۱. </ref>[[احمد]] [[محمد]] [[سلیمان]]، اخذ "[[لام]]" به معنای "فی" را ناظر به حرکت وضعی خورشید و به معنای "الی" دانستن آن را اشاره به حرکت انتقالی خورشید میداند. <ref> القرآن و العلم، ص ۳۵ ـ ۳۶. </ref> این گونه تلاشها با [[هدف]] [[اثبات]] [[اعجاز علمی قرآن]] در [[روزگار]] جدید انجام پذیرفته و مفسران و [[قرآن]] پژوهان، دیدگاههای گوناگونی از خود ارائه دادهاند، به گونهای که برخی با خارج کردن حرکت انتقالی دورانی [[خورشید]] از حیطه این [[اعجاز علمی]]، آن را ویژه حرکاتی دانستهاند که پیش از این، کتابهای [[مقدّس]] به بیان آن نپرداختهاند،<ref>پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص ۱۶۹. </ref> هرچند وجه این استثناء و مراد از حرکات مذکور در کتاب مقدّس روشن نیست.<ref>[[سید سجاد طباطبایینژاد|طباطبایینژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
| | {{پایان منابع}} |
| === ابزار [[محاسبه]] و حسابگری===
| |
| "حُسبان" در [[آیه]] "... وجَعَلَ الَّیلَ سَکَنـًا والشَّمسَ والقَمَرَ حُسبانـًا.".. (انعام / ۶، ۹۶) به ابزار بودن [[خورشید و ماه]] برای حساب ایام و سالها <ref>اطیب البیان، ج ۵، ص ۱۴۷؛ ارشاد الاذهان، ص ۱۴۵. </ref> به سبب حرکت آندو <ref> تفسیر قشیری، ج ۱، ص ۴۹۱؛ تفسیر ثعلبی، ج ۴، ص ۱۷۲. </ref> [[تفسیر]] شده است (رک: [[یونس]] / ۱۰، ۵) و مانند این تفسیر در باره آیه "اَلشَّمسُ والقَمَرُ بِحُسبان" (الرحمن / ۵۵، ۵) نیز [[مشاهده]] میگردد. <ref>ر.ک: الکشاف، ج ۴، ص ۴۴۳؛ تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص ۳۲۸؛ اطیب البیان، ج ۱۲، ص ۳۷۱. </ref><ref>[[سید سجاد طباطبایینژاد|طباطبایینژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
| |
| ==یادکرد خورشید در ضمن داستانهای [[قرآن]]== | |
| === [[محاجه ابراهیم]]{{ع}} و [[نمرود]]===
| |
| [[قرآن کریم]] در بیان [[محاجّه]] [[ابراهیم]]{{ع}} با نمرود (بقره / ۲، ۲۵۸) و گفتوگوی او با [[قوم]] خود (انعام / ۶، ۷۸) به یادکرد از خورشید میپردازد. آن [[حضرت]]{{ع}} در پی بیان [[توحید]] و [[ربوبیت]] [[پروردگار]] و با [[هدف]] ساکت کردن نمرود به [[طلوع]]* [[خورشید]] از [[مشرق]] * به [[دست خدا]] اشاره کرده و نمرود را به بیرون آوردن آن از [[مغرب]] فرا میخواند، در نتیجه آن نمرود مبهوت میشود: "... قالَ اِبرهیمُ فَاِنَّ اللّهَ یَأتی بِالشَّمسِ مِنَ المَشرِقِ فَأتِ بِها مِنَ المَغرِبِ فَبُهِتَ الَّذی کَفَرَ.".. (بقره / ۲، ۲۵۸)، چون ناگزیر به پذیرش استناد طلوع و [[غروب]]خورشید به خدای والا شده است. از سویی برخلاف [[استدلال]] پیشین در همین آیه امکان مغالطه و توجیه در آن نیست. استدلال پیشین چنین بود: در پاسخ ابراهیم که پروردگارش را زنده کننده و میراننده معرفی کرده بود، او خود را زنده کننده و میراننده، در نتیجه [[پروردگار]] دانسته بود: "اِذ قالَ اِبرهیمُ رَبِّیَ الَّذی یُحیی ویُمیتُ قالَ اَنَا اُحیی واُمیتُ."... <ref>برای اطلاعات بیشتر ر.ک: المیزان، ج ۲، ص ۳۵۱؛ انوار درخشان، ج ۲، ص ۳۲۰ ـ ۳۲۱. </ref> برخی نیز [[عدول]] [[حضرت]] از واژه "[[ربّ]]" به "[[الله]]" در این [[استدلال]] را برای جلوگیری از این مغالطه دانستهاند. <ref>بیانالسعاده، ج ۱، ص ۲۲۶ ـ ۲۲۷. </ref><ref>[[سید سجاد طباطبایینژاد|طباطبایینژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref> | |
| === رویای [[حضرت یوسف]]{{ع}}===
| |
| [[آیه]] "اِذ قالَ یوسُفُ لاَِبیهِ یـاَبَتِ اِنّی رَاَیتُ اَحَدَ عَشَرَ کَوکَبـًا والشَّمسَ والقَمَرَ رَاَیتُهُم لی سـجِدین" ([[یوسف]] / ۱۲، ۴) از [[سجده]] [[خورشید]]، ماه و ۱۱ [[ستاره]] در برابر یوسف{{ع}} [[سخن]] به میان میآورد. [[خورشید]] را [[یعقوب]]، [[پدر]] حضرت یوسف <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۹؛ البحرالمدید، ج ۲، ص ۵۷۳؛ نمونه، ج ۹، ص ۳۰۹. </ref> یا [[مادر]] ایشان دانستهاند. <ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۳۱۸؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۳۹؛ تفسیر المعین، ج ۱، ص ۵۸۴. </ref> عدهای این سجده را سجده [[حقیقی]] <ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۹؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۲۰. </ref> و بعضی آن را سجده مجازی به معنای [[تواضع]] و [[خضوع]] [[تفسیر]] کردهاند. <ref>ایجاز البیان، ج ۱، ص ۴۳۰؛ لباب التأویل، ج ۲، ص ۵۱۱؛ نمونه، ج ۹، ص ۳۰۹. </ref> اختصاص به ذکر [[خورشید و ماه]] نیز به [[شرافت]] این دو نسبت به [[ستارگان]] تعلیل شدهاست. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۹؛ فتح القدیر، ج ۳، ص ۷. </ref> بر پایه گزارش [[فخر رازی]] گروهی از [[فلاسفه]] با استناد به این آیه و آیه ۳۳ [[انبیاء]] / ۲۱ درباره [[حی]] و [[ناطق]] بودن ستارگان [[احتجاج]] کردهاند. <ref>ر.ک: التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۴۱۸. </ref><ref>[[سید سجاد طباطبایینژاد|طباطبایینژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
| |
| === [[غار]] [[اصحاب کهف]]===
| |
| در قالب بیان داستان اصحاب کهف، به یکی از [[نشانههای الهی]] اشاره میگردد. وضعیت تابش خورشید به غار و موقعیت غار و [[اصحاب]] آن از [[آیات الهی]] قلمداد میگردند: "وتَرَی الشَّمسَ اِذا طَـلَعَت تَزوَرُ عَنکَهفِهِم ذاتَ الیَمینِ واِذا غَرَبَت تَقرِضُهُم ذاتَ الشِّمالِ وهُم فی فَجوَةٍ مِنهُ ذلِکَ مِن ءایـتِ اللّهِ". (کهف / ۱۸، ۱۷) "تزاور" به معنی "[[تمایل]]" و از "زَوْر" به معنای "میل" است. <ref>مفردات، ص ۳۸۷؛ قاموس قرآن، ج ۳، ص ۱۸۹. </ref> "قَرْض" نوعی بریدن، به معنای گذشتن از یک مکان <ref>مفردات، ص ۶۶۶؛ مجمع البحرین، ج ۴، ص ۲۲۷، "قرض".</ref> و "فَجْوَة" به معنای [[زمین]] پهناور میان دو چیز <ref> لسان العرب، ج ۱۵، ص ۱۴۸؛ فرهنگ ابجدی، ص ۶۵۵، "فجا".</ref> به کار رفته است؛ بدین معنا که [[آفتاب]] به هنگام طلوع، از سمت [[غار]] آنان به راست تمایل داشته، در نتیجه شعاع [[نور]] آن به غار وارد میشود و هنگام غروب از آنان میگذرد، در حالی که نورش بر سمت چپ غار میتابد؛ [[اصحاب]] غار نیز در فضای وسیع غار قرار گرفتهاند که از نور و حرارت [[خورشید]]، در نتیجه پوسیده شدن بدنها و لباسهایشان در [[امان]] ماندهاند. <ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۲۵۴. </ref> برخی [[مفسران]]، جهات راست و چپ در [[آیه]] را نسبت به درون غار در نظر گرفته، از این رو دَرِ غار را به سوی جنوب دانسته <ref>انوار درخشان، ج ۱۰، ص ۲۴۹؛ احسن الحدیث، ج ۶، ص ۱۹۳. </ref> و بعضی با ملاحظه این جهات نسبت به خارج، به قرار گرفتن دَرِ غار به سوی [[قطب]] شمال <ref>اطیب البیان، ج ۸، ص ۳۳۶؛ تبیین القرآن، ص ۳۰۷. </ref> یا [[ستارگان]] "بنات نعش"<ref>مجمعالبیان، ج ۶، ص ۷۰۳؛ تفسیر اثنا عشری، ج ۸، ص ۲۶. </ref> تصریح کردهاند. این در حالی است که عدهای با [[تفسیر]] این آیه به امری معجزهآمیز، آن را به عدم تابش خورشید به درون غار به [[امر الهی]] تفسیر کرده و در تعلیل برداشت خود به عبارت "ذلِکَ مِن ءایـتِ اللّهِ.".. در ادامه آیه استناد جستهاند. <ref>ر.ک: التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۴۴۳. </ref> برخی نیز با شرح و تفصیل بسیار به [[تعیین]] و [[تطبیق]] این غار با این ویژگیها پرداختهاند. <ref>برای اطلاعات بیشتر ر.ک: المیزان، ج ۱۳، ص ۲۹۵ ـ ۲۹۹. </ref><ref>[[سید سجاد طباطبایینژاد|طباطبایینژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
| |
| === سفرهای [[ذوالقرنین]]===
| |
| [[آیات]] پایانی [[سوره کهف]] درباره داستان سفرهای ذوالقرنین و رسیدن به "[[مغرب]] الشمس" و "مطلع الشمس" [[سخن]] میرانند: "حَتّی اِذا بَلَغَ مَغرِبَ الشَّمسِ وجَدَها تَغرُبُ فی عَینٍ حَمِئَةٍ.".. (کهف / ۱۸، ۸۶)؛ "حَتّی اِذا بَلَغَ مَطلِعَ الشَّمسِ وَجَدَها تَطلُعُ عَلی قَومٍ". (کهف / ۱۸، ۹۰) عدهای "مَغرِبَ الشَّمسِ" را آخرین معموره از ناحیه [[غرب]]، در پایان [[سفر]] آن [[روز]] ذوالقرنین دانسته <ref> المیزان، ج ۱۳، ص ۳۶۰. </ref> و گروهی مغرب و مطلع [[خورشید]] را به نقطه پایانی معموره غرب و [[شرق]] [[زمین]] [[تفسیر]] کردهاند. <ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۷۵۷؛ روح البیان، ج ۵، ص ۲۹۲؛ مقتنیات الدرر، ج ۶، ص ۳۲۶. </ref> "عَینٍ حَمِئَةٍ" نیز که کوششهایی در [[تطبیق]] آن صورت پذیرفته،<ref>الصافی، ج ۳، ص ۲۶۱؛ المیزان، ج ۱۳، ص ۳۶۰ ـ ۳۶۱؛ التحریر و التنویر، ج ۱۵، ص ۱۲۷. </ref> به دریا <ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۳۶۰. </ref> یا چشمهای گلآلود <ref>مجمعالبیان، ج ۶، ص ۷۵۷. </ref> یا چشمه آب گرم <ref> روضالجنان، ج ۱۳، ص ۲۷؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص ۳۶۴. </ref> تفسیر شدهاست، که به نظر خورشید در آن غروب میکند.
| |
|
| |
|
| برخی با ارائه [[تفسیری]] [[عرفانی]]، "مَغرِبَ الشَّمسِ" را به عالم طبع و [[ملکوت]] سفلی و [[غروب]]خورشید در چشمه تیره را به غروب [[آفتاب]] [[روح]] و [[عقل]] در چشمه [[طبیعت]] تیره، [[تأویل]] کردهاند. <ref>اطلاعات بیشتر ر.ک: بیان السعاده، ج ۲، ص ۴۸۱. </ref> برخی [[قرآن]] پژوهان نیز با اشاره به دوری مسافت میان مغرب و مطلع خورشید، از اسباب [[غیر طبیعی]] این سفر سخن گفتهاند. <ref>الفرقان، ج ۱۸، ص ۱۸۸ ـ ۱۸۹. </ref> این معنا در عدهای از [[روایات]] دیده میشود. <ref>نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۹۶. </ref> دیگر یادکردهای خورشید در ضمن داستانهای قرآن، در داستان [[ملکه سبا]] و [[سجده]] [[قوم]] او بر خورشید: "وجَدتُها وقَومَها یَسجُدونَ لِلشَّمسِ مِن دونِ اللّهِ.".. (نمل / ۲۷، ۲۴) ([[خورشیدپرستی]])، همچنین بر اساس دیدگاه عدهایاز [[قرآن]] پژوهان، در [[آیه]] "رُدّوها عَلَیَّ فَطَفِقَ مَسحـًا بِالسّوقِ والاَعناق" (ص / ۳۸، ۳۳) بر پایه بازگشت [[ضمیر]] "رُدّوها" به [[خورشید]]، در نتیجه قول به ردّ [[شمس]] [[جهت]] انجام دادن [[فریضه]] [[نماز]] از سوی [[سلیمان]]{{ع}} پیجویی میگردد؛ اما گروه دیگری از [[مفسران]] ضمیر "رُدّوها" را به اسبان برگرداندهاند، در نتیجه وقوع [[رد شمس]] مطرح نخواهد شد. <ref> الصافی، ج۴، ص ۲۹۸ قس: المیزان، ج۱۷، ص۲۰۳. </ref><ref>[[سید سجاد طباطبایینژاد|طباطبایینژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
| | == پانویس == |
| ==بیان اوقات نماز== | | {{پانویس}} |
| در دستهای از [[آیات]] با تأکید بر طلوع، غروب و زوال خورشید، زمانهای خاصی برای نمازهای روزانه و [[حمد]] و [[تسبیح]] [[الهی]] معیّن میگردد. در آیه "اَقِمِ الصَّلوةَ لِدُلوکِ الشَّمسِ اِلی غَسَقِ الَّیلِ وقُرءانَ الفَجرِ.".. ([[اسراء]] / ۱۷، ۷۸) واژه پژوهان معانی مختلفی برای "لِدُلوکِ الشَّمسِ" یاد کردهاند: برخی آن را زوال خورشید از استوا دانسته <ref> الصحاح، ج ۴، ص ۱۵۸۴؛ مجمع البحرین، ج ۵، ص ۲۶۶ ـ ۲۶۷؛ قاموس قرآن، ج ۲، ص ۳۵۲، "دلک".</ref> و بعضی به معنای [[غروب]]<ref> العین، ج ۵، ص ۳۲۹؛ التحقیق، ج ۳، ص ۲۳۳، "دلک".</ref> یا میل به غروب <ref> مفردات، ص ۳۱۷، "دلک".</ref> و عدهای نیز هر دو معنای زوال از استوا، یا غروب خورشید را برداشت کردهاند. <ref> معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۲۹۷؛ المصباح، ص ۷۶، "دلک".</ref> بیشتر مفسران با ترجیح "دلوک" به معنای "زوال از استوا"<ref> فقه القرآن، ج ۱، ص ۸۲؛ احکام القرآن، ابن العربی، ج ۳، ص ۱۲۲۰؛ کنز العرفان، ج ۱، ص ۶۷. </ref> و [[اختیار]] "[[لام]]" در "لدلوک" به معنای "عند" و "حین"<ref> قاموس قرآن، ج ۲، ص ۳۵۳، "دلوک".</ref> یا تعلیل،<ref> تفسیر شاهی، ج ۱، ص ۱۰۳؛ التفسیر الکاشف، ج ۵، ص ۷۴. </ref> آیه را ناظر به [[وجوب]] نمازهای پنجگانه و بیان اوقات آنها دانستهاند، به گونهای که زحیلی <ref> التفسیر الوسیط، زحیلی، ج ۲، ص ۱۳۷۷. </ref> بر این مطلب [[اجماع]] ادعا میکند. برخی [[مفسران]] <ref>تفسیر شاهی، ج ۱، ص ۱۰۳؛ زبدة البیان، ص ۵۶؛ مسالک الافهام، ج ۱، ص ۱۴۱. </ref> در [[تأیید]] [[کلام]] خود به این [[حدیث نبوی]] استناد جستهاند: "أتانی [[جبرئیل]] لدلوک الشمس حین الزوال فصلّی بی الظهر؛ [[جبرئیل]] به هنگام دلوک [[خورشید]] در وقت زوال نزدم آمد و [[نماز ظهر]] را با من به جا آورد".<ref>عوالی اللئالی، ج ۲، ص ۲۳ - ۲۴. </ref> [[روایات]] بسیاری نیز با مضمون مشابه از [[معصومان]]{{عم}} در [[تفاسیر]] [[مأثور]] نقل شدهاند. <ref> تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۳۰۸؛ نور الثقلین، ج ۳، ص ۲۰۰؛ البرهان، ج ۳، ص ۵۶۴. </ref> عدهای نیز با محتمل دانستن "دلوک" به معنای "غروب" پذیرش این معنا را منجر به خروج دو نماز ظهر و عصر از شمول [[آیه]] میدانند. <ref> احکام القرآن، جصاص، ج ۵، ص ۳۱ ـ ۳۲؛ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۲۶۴. </ref> در پارهای از روایات<ref> الکافی، ج ۳، ص ۲۷۵؛ تهذیب، ج ۲، ص ۲۰. </ref> و در سخنان برخی [[فقها]] <ref> الفقه علی المذاهب الخمسه، ص ۷۹. </ref> با استناد به این آیه، نماز ظهر نخستین [[نماز واجب]] معرفی شده است؛ همچنین در آیه "فَاصبِر عَلی ما یَقولونَ وسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ قَبلَ طُـلوعِ الشَّمسِ وقَبلَ غُروبِها ومِن ءانایءِ الَّیلِ.".. (طه / ۲۰، ۱۳۰) و آیه "فَاصبِر عَلی ما یَقولونَ وسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ قَبلَ طُـلوعِ الشَّمسِ وقَبلَ الغُروب" (ق / ۵۰، ۳۹) "پیش از طلوع و غروب [[آفتاب]]" دو ظرف زمانی برای [[تسبیح]] و [[تحمید]] [[الهی]] قرار گرفتهاند.
| |
|
| |
|
| برخی مفسران "تسبیح پیش از طلوع" در این آیه را [[نماز صبح]] و "تسبیح قبل از غروب" را نماز ظهر و عصر دانستهاند،<ref> تفسیر شاهی، ج ۱، ص ۱۱۱؛ المنیر، ج ۱۶، ص ۳۰۵؛ تبیین القرآن، ج ۱، ص ۳۳۳. </ref> در حالی که بعضی "تسبیح قبل از غروب" را تنها ناظر به [[نماز عصر]] دانسته <ref> فقه القرآن، ج ۱، ص ۸۶؛ تفسیر الکاشف، ج ۷، ص ۱۳۹؛ ر.ک: الدرالمنثور، ج ۴، ص ۳۱۲. </ref> و عدهای نیز آن دو را به مطلق [[تسبیح]] ـ نه نمازهای روزانه ـ [[تفسیر]] <ref> المیزان، ج ۱۴، ص ۲۳۵؛ تقریب القرآن، ج ۵، ص ۲۲۸. </ref> و گروهی نیز از این [[آیه]] هر دو معنای "بیان نمازهای روزانه و مطلق تسبیح" را برداشت؛<ref>الکشاف، ج ۴، ص ۳۹۲؛ زبدة البیان، ج ۱، ص ۶۰؛ احسن الحدیث، ج ۱۰، ص ۳۲۰. </ref> اما برخی قرآنپژوهان این دو [[زمان]] را به مطلق زمانها تفسیر کرده <ref>بیان السعاده، ج ۴، ص ۱۱۱؛ الجدید، ج ۴، ص ۴۷۵؛ مقتنیات الدرر، ج ۷، ص ۱۳۰. </ref> و از آن، [[فرمان]] به دائمی بودن تسبیح را فهمیدهاند. در پارهای از [[روایات]] نیز [[اذکار]] و [[اوراد]] خاصی برای این دو زمان از [[معصومان]] گزارش شدهاند. <ref>الکافی، ج ۲، ص ۵۲۲؛ وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۲۲۶. </ref><ref>[[سید سجاد طباطبایینژاد|طباطبایینژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
| |
|
| |
| ==[[نشانههای قیامت]]==
| |
| از نشانههای قیامت در [[قرآن]]، تکویر [[خورشید]] است: {{متن قرآن|إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ}}<ref>«آنگاه که خورشید فرو پیچانده (و خاموش) گردد» سوره تکویر، آیه ۱.</ref> واژه {{متن قرآن|كُوِّرَ}} در لغت که عدهای آن را معرّب دانستهاند <ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص ۶۳؛ ر.ک: الدرالمنثور، ج ۶، ص ۳۱۸. </ref> به معنای پیچیده و جمع شدن به صورت دورانی است <ref>مفردات، ص ۷۲۹؛ قاموس قرآن، ج ۶، ص ۱۶۸، "کور".</ref> که در باره خورشید به [[خاموشی]] آن میانجامد. <ref>المنیر، ج ۳۰، ص ۸۲؛ اطیب البیان، ج ۱۴، ص ۳. </ref> افزون براین، این اصطلاح {{متن قرآن|إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ}}<ref>«آنگاه که خورشید فرو پیچانده (و خاموش) گردد» سوره تکویر، آیه ۱.</ref> در میان [[مفسران]] به خروج خورشید از مسیر و [[نظم]] دورانی خود،<ref>روح المعانی، ج ۱۵، ص ۲۵۳؛ محاسن التأویل، ج ۹، ص ۴۱۲؛ التحقیق، ج ۱۰، ص ۱۳۵، "کور".</ref> پیچیده شدن [[نور]] خورشید و خاموشی آن،<ref>الکشاف، ج ۴، ص ۷۰۶ ـ ۷۰۷؛ الاصفی، ج ۲، ص ۱۴۱۰؛ تقریب القرآن، ج ۵، ص ۶۲۴.</ref> نزدیک شدن خورشید به دیدگان <ref>برای اطلاعات بیشتر ر.ک: التفسیر القرآنی للقرآن، ج ۱۶، ص ۱۴۶۷ ـ ۱۴۶۸.</ref> و [[سقوط]] آن در [[جهنم]] <ref>الدرالمنثور، ج ۶، ص ۳۱۸؛ تیسیر الکریم الرحمن، ص ۹۱۲.</ref> [[تفسیر]] شده است.
| |
|
| |
| نشانه دیگر [[قیامت]]، جمع شدن [[خورشید]] با ماه است. [[آیه]] {{متن قرآن|وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ}}<ref>«و خورشید و ماه، به هم برآیند» سوره قیامه، آیه ۹.</ref> از درآمیختن و برخورد آندو با یکدیگر سخن میگوید. <ref>التفسیر المبین، ص ۷۷۹؛ الکاشف، ج ۷، ص ۴۷۰.</ref> در تعلیل آوردن فعل [[مذکر]] برای "[[شمس]]" که مؤنث است، وجوهی ادبی یاد شده است. <ref> التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۷۲۴؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۴۰۵؛ الفرقان، ج ۲۹، ص ۲۷۶.</ref> به علاوه، [[قرآن]] پژوهان افزون بر معنای ظاهری آیه، این جمع را به [[اجتماع خورشید و ماه]] در [[خاموشی]] <ref> التبیان، ج ۱۰، ص ۱۹۲؛ تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص ۲۶۶.</ref> و طلوع هر دو از [[مغرب]] در [[آستانه قیامت]] <ref>الکشاف، ج ۴، ص ۶۶۰؛ تفسیر جلالین، ص ۵۸۰؛ تفسیر لاهیجی، ج ۴، ص ۶۴۶.</ref> تفسیر کردهاند؛ نیز با علائم [[ظهور حضرت قائم]] <ref> الصافی، ج ۵، ص ۲۵۵؛ بیان السعاده، ج ۴، ص ۲۱۹.</ref> و پدیدار شدن نشانههای [[موت]] <ref>المعین، ج ۳، ص ۱۶۰۱؛ بیان السعاده، ج ۴، ص ۲۱۹؛ برای اطلاعات بیشتر ر.ک: التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۷۲۴.</ref> [[تطبیق]] شده است. آرای گوناگونی نیز در ارائه [[تفسیری]] [[عرفانی]] از این آیه بیان گردیدهاند. <ref>برای نمونه ر.ک: تفسیر التستری، ص ۱۸۲؛ تفسیر ابن عربی، ج ۲، ص ۳۸۸.</ref> در پایان، آیه {{متن قرآن|لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا}}<ref>«در آن، بر تختها پشت میدهند، در آن نه (گرمای) خورشیدی میبینند و نه سرمایی» سوره انسان، آیه ۱۳.</ref> از نبودن خورشید در [[بهشت]] و برخورداری [[بهشتیان]] از هوایی [[معتدل]] [[سخن]] به میان میآورد، همانگونه که در برخی گزارشها نیز بدان اشاره رفته است؛<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۱۳۸؛ غرائب القرآن، ج ۶، ص ۴۱۴.</ref> البته برخی با تفسیر "شمس" در آیه به "تابش [[آزار]] دهنده خورشید"، وجود خورشید در بهشت را [[نفی]] نمیکنند؛<ref> نمونه، ج ۲۵، ص ۳۶۳.</ref> حتی آن را [[ثابت]] میکنند<ref>الفرقان، ج ۲۹، ص ۳۱۷ ـ ۳۱۸.</ref>.<ref>[[سید سجاد طباطبایینژاد|طباطبایینژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲.</ref>
| |
|
| |
| ==منابع==
| |
| * [[پرونده:000063.jpg|22px]] [[سید سجاد طباطبایینژاد|طباطبایینژاد، سید سجاد]]، [[خورشید (مقاله)| مقاله "خورشید"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲''']]
| |
|
| |
| == جستارهای وابسته ==
| |
|
| |
|
| |
| ==پانویس==
| |
| {{یادآوری پانویس}}
| |
| {{پانویس2}}
| |
|
| |
| [[رده:مدخل]]
| |
| [[رده:خورشید]] | | [[رده:خورشید]] |