←مقدمه
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
(←مقدمه) |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = اخلاق | |||
| عنوان مدخل = اخلاق | |||
| مداخل مرتبط = [[اخلاق در لغت]] - [[اخلاق در قرآن]] - [[اخلاق در فقه اسلامی]] - [[اخلاق در نهج البلاغه]] - [[اخلاق در اخلاق اسلامی]] - [[اخلاق در معارف و سیره نبوی]] - [[اخلاق در معارف و سیره علوی]] - [[اخلاق در معارف دعا و زیارات]] - [[اخلاق در معارف و سیره سجادی]] - [[اخلاق در معارف و سیره رضوی]] - [[اخلاق در فلسفه اسلامی]] - [[اخلاق در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
'''اخلاق''' یکی از خصوصیات اساسی [[انسان]] که باعث تمایز وی از دیگر موجودات زنده و موجب [[شرافت]] او بر حیوانات میشود، [[درک]] او نسبت به مفاهیم [[اخلاقی]] و پایبندیاش به اصول [[اخلاق]] است. اهمیت اخلاق و پاکسازی [[روح]] از [[رذایل اخلاقی]] تا به آنجاست که اگر [[انسانی]] فاقد چنین امتیازی باشد در واقع به ورطه حیوانیت [[سقوط]] کرده بلکه از حیوان نیز | '''اخلاق''' یکی از خصوصیات اساسی [[انسان]] که باعث تمایز وی از دیگر موجودات زنده و موجب [[شرافت]] او بر حیوانات میشود، [[درک]] او نسبت به مفاهیم [[اخلاقی]] و پایبندیاش به اصول [[اخلاق]] است. اهمیت اخلاق و پاکسازی [[روح]] از [[رذایل اخلاقی]] تا به آنجاست که اگر [[انسانی]] فاقد چنین امتیازی باشد در واقع به ورطه حیوانیت [[سقوط]] کرده بلکه از حیوان نیز پستتر خواهد شد. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
اخلاق در [[قرآن کریم]] جایگاهی والا و [[شایسته]] دارد. [[خداوند]] پیامبرش را به سبب داشتن خُلقی [[نیکو]] و [[عظیم]] میستاید: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>. در [[سوره شمس]] پس از یازده [[سوگند]] چنین میگوید: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.</ref>. از نگاه [[قرآن]] [[فلسفه بعثت]] [[خاتم پیامبران]] [[تعلیم و تربیت]] و [[تزکیه]] انسانهاست{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref> «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. تزکیه در مفهوم لغویاش به معنای [[رشد دادن]] و [[اصلاح]] و پاکسازی است. به کارگیری این واژه در [[تزکیه نفس]] ناظر به پاکسازی آن از [[رذایل]] و آراستن آن به [[فضایل]] و رشد دادن در جهت [[صلاح]] و کمال شایسته انسان است<ref>اخلاق و تربیت اسلامی، ص۲۶.</ref>. | |||
[[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «حتی اگر ما به [[بهشت]] امیدی نداشته باشیم و از [[آتش جهنم]] نهراسیم و به [[پاداش]] و [[مجازات]] ([[اخروی]]) [[باور]] نداشته باشیم، شایسته است که در جستوجوی [[مکارم اخلاق]] برآییم؛ زیرا آن از جمله چیزهایی است که به راه [[نجات]] دلالت میکند»<ref>مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۸۳.</ref>. و از هم ایشان [[نقل]] شده است: «همانطور که کشتزار [[تشنه]] آب [[باران]] است، افراد [[عاقل]] و [[خردمند]] [[نیازمند]] [[ادب]] هستند»<ref>غررالحکم، ج۱، ص۳۲۴.</ref>. و نیز فرمودهاند: {{متن حدیث|طَهِّرُوا أَنْفُسَكُمْ مِنْ دَنَسِ الشَّهَوَاتِ تُدْرِكُوا رَفِيعَ الدَّرَجَاتِ}}<ref>تصنیف غرر، ص۲۳۹-۲۴۰.</ref>؛ «جانهایتان را از [[آلودگی]] [[شهوات]] [[پاکیزه]] سازید تا درجات بالای ([[معنویت]]) را [[درک]] کنید». | [[امام علی]] {{ع}} میفرماید: «حتی اگر ما به [[بهشت]] امیدی نداشته باشیم و از [[آتش جهنم]] نهراسیم و به [[پاداش]] و [[مجازات]] ([[اخروی]]) [[باور]] نداشته باشیم، شایسته است که در جستوجوی [[مکارم اخلاق]] برآییم؛ زیرا آن از جمله چیزهایی است که به راه [[نجات]] دلالت میکند»<ref>مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۸۳.</ref>. و از هم ایشان [[نقل]] شده است: «همانطور که کشتزار [[تشنه]] آب [[باران]] است، افراد [[عاقل]] و [[خردمند]] [[نیازمند]] [[ادب]] هستند»<ref>غررالحکم، ج۱، ص۳۲۴.</ref>. و نیز فرمودهاند: {{متن حدیث|طَهِّرُوا أَنْفُسَكُمْ مِنْ دَنَسِ الشَّهَوَاتِ تُدْرِكُوا رَفِيعَ الدَّرَجَاتِ}}<ref>تصنیف غرر، ص۲۳۹-۲۴۰.</ref>؛ «جانهایتان را از [[آلودگی]] [[شهوات]] [[پاکیزه]] سازید تا درجات بالای ([[معنویت]]) را [[درک]] کنید». | ||
[[اخلاق]] جمع خُلق و خُلق شکل درونی [[انسان]] است، چنانکه خَلق شکل ظاهری و صوری اشیاء است. [[غرایز]] و ملکات و صفات [[روحی]] و [[باطنی]] که در انسان است اخلاق نامیده میشود و به [[اعمال]] و [[رفتاری]] که از این خلقیّات ناشی گردد نیز اخلاق و یا [[رفتار]] [[اخلاقی]] میگویند<ref>نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص۱۳.</ref>. برای رسیدن به [[فضایل]] و ملکات فاضله ریاضتهای [[علمی]] و عملی لازم است. در مرحله اول [[شناخت]] فضایل و [[رذایل]] و [[آگاهی]] از [[شخصیت]] و [[جایگاه]] واقعی انسان [[ضرورت]] دارد، سپس [[مبارزه]] و [[مجاهده]] با [[نفس اماره]]<ref>نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص۱۴.</ref>. | [[اخلاق]] جمع خُلق و خُلق شکل درونی [[انسان]] است، چنانکه خَلق شکل ظاهری و صوری اشیاء است. [[غرایز]] و ملکات و صفات [[روحی]] و [[باطنی]] که در انسان است اخلاق نامیده میشود و به [[اعمال]] و [[رفتاری]] که از این خلقیّات ناشی گردد نیز اخلاق و یا [[رفتار]] [[اخلاقی]] میگویند<ref>نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص۱۳.</ref>. برای رسیدن به [[فضایل]] و ملکات فاضله ریاضتهای [[علمی]] و عملی لازم است. در مرحله اول [[شناخت]] فضایل و [[رذایل]] و [[آگاهی]] از [[شخصیت]] و [[جایگاه]] واقعی انسان [[ضرورت]] دارد، سپس [[مبارزه]] و [[مجاهده]] با [[نفس اماره]]<ref>نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص۱۴.</ref>. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۹: | ||
[[قلمرو اخلاق]] بسیار وسیع است به گونهای که رابطه با [[خدا]]، رابطه با خود، رابطه با [[مردم]] و رابطه با [[جهان]] ([[طبیعت]]) را شامل میشود. به این ترتیب شاخههای گوناگون [[علم اخلاق]] به وجود میآید. به عنوان مثال، [[اخلاق خانوادگی]]، اخلاق [[شهروندی]] و اخلاق [[سیاسی]] شاخههایی از اخلاق است که در بخش رابطه با [[مردم]] میتوان به آنها اشاره کرد<ref>اخلاق و تربیت اسلامی، ص۷-۸.</ref>. | [[قلمرو اخلاق]] بسیار وسیع است به گونهای که رابطه با [[خدا]]، رابطه با خود، رابطه با [[مردم]] و رابطه با [[جهان]] ([[طبیعت]]) را شامل میشود. به این ترتیب شاخههای گوناگون [[علم اخلاق]] به وجود میآید. به عنوان مثال، [[اخلاق خانوادگی]]، اخلاق [[شهروندی]] و اخلاق [[سیاسی]] شاخههایی از اخلاق است که در بخش رابطه با [[مردم]] میتوان به آنها اشاره کرد<ref>اخلاق و تربیت اسلامی، ص۷-۸.</ref>. | ||
اهمیت [[اخلاق]] بدان پایه است که از دیرباز [[دانشمندان]] بزرگی در این موضوع دست به تألیفاتی زدهاند. در بین متقدمان کتاب “طهارة الاعراق” ابنمسکویه و “اخلاق ناصری” [[خواجه نصیرالدین طوسی]] از آثار مهمی است که میتوان نام برد. در قرون متأخر نیز دو کتاب “جامع السّعادات” اثر [[ملامهدی نراقی]] و “معراج السّعاده” که به [[قلم]]فرزند وی ملااحمد نراقی تألیف شده است. [[جایگاه]] ویژهای دارند. | اهمیت [[اخلاق]] بدان پایه است که از دیرباز [[دانشمندان]] بزرگی در این موضوع دست به تألیفاتی زدهاند. در بین متقدمان کتاب “طهارة الاعراق” ابنمسکویه و “اخلاق ناصری” [[خواجه نصیرالدین طوسی]] از آثار مهمی است که میتوان نام برد. در قرون متأخر نیز دو کتاب “جامع السّعادات” اثر [[ملامهدی نراقی]] و “معراج السّعاده” که به [[قلم]] فرزند وی ملااحمد نراقی تألیف شده است. [[جایگاه]] ویژهای دارند. | ||
در دو کتاب اخیر [[شناخت نفس]] و قوای آن از مقدمات وصول به اخلاق شمرده شده است. ملامهدی نراقی میگوید: چون نفس دارای چهار [[قوه عاقله]] و عامله و شهویّه و غضبیّه است، اگر حرکات و [[افعال]] اینها بر وجه [[اعتدال]] باشد، و سه قوّه اخیر [[مطیع]] [[عقل]] باشند، اولاً [[فضایل]] [[حکمت]] و [[عفّت]] و [[شجاعت]] حاصل میشود؛ و ثانیاً از حصول آنها [[عدالت]] پدید میآید. پس بدین بیان، عدالت کمال [[قوه]] عملی به [[تنهایی]] نیست، بلکه کمال همه قواست<ref>گزیده کتاب جامعالسعادات، ص۵۳.</ref>. | در دو کتاب اخیر [[شناخت نفس]] و قوای آن از مقدمات وصول به اخلاق شمرده شده است. ملامهدی نراقی میگوید: چون نفس دارای چهار [[قوه عاقله]] و عامله و شهویّه و غضبیّه است، اگر حرکات و [[افعال]] اینها بر وجه [[اعتدال]] باشد، و سه قوّه اخیر [[مطیع]] [[عقل]] باشند، اولاً [[فضایل]] [[حکمت]] و [[عفّت]] و [[شجاعت]] حاصل میشود؛ و ثانیاً از حصول آنها [[عدالت]] پدید میآید. پس بدین بیان، عدالت کمال [[قوه]] عملی به [[تنهایی]] نیست، بلکه کمال همه قواست<ref>گزیده کتاب جامعالسعادات، ص۵۳.</ref>. | ||
مناجاتها و [[دعاهای امام سجاد]]{{ع}} در واقع همگی درس اخلاق و [[دعوت]] به سوی [[فضایل اخلاقی]] و [[پرهیز]] از [[رذایل]] است. آن [[حضرت]] از پروردگارش میخواهد هیچ [[خصلت]] و [[خلق]] و خویی که [[عیب]] شمرده میشود برای او باقی نگذارد: «ای [[خداوند]]، هر خصلت بد که در من است به [[صلاح]] آور و هر [[زشتی]] که با من است و موجب [[نکوهش]] من؛ به [[زیبایی]] بدل نمای و هر [[کرامت]] کمال نایافته که در من است کامل فرمای»<ref>نیایش بیستم.</ref>. از این [[سخن امام]] در مییابیم که پیراستن نفس از [[رذایل اخلاقی]] تا چه اندازه حائز اهمیت است؛ و برای [[اصلاح]] نفس خویش چارهای نداریم جز آنکه دست نیاز به سوی [[خدا]] دراز کنیم. | مناجاتها و [[دعاهای امام سجاد]] {{ع}} در واقع همگی درس اخلاق و [[دعوت]] به سوی [[فضایل اخلاقی]] و [[پرهیز]] از [[رذایل]] است. آن [[حضرت]] از پروردگارش میخواهد هیچ [[خصلت]] و [[خلق]] و خویی که [[عیب]] شمرده میشود برای او باقی نگذارد: «ای [[خداوند]]، هر خصلت بد که در من است به [[صلاح]] آور و هر [[زشتی]] که با من است و موجب [[نکوهش]] من؛ به [[زیبایی]] بدل نمای و هر [[کرامت]] کمال نایافته که در من است کامل فرمای»<ref>نیایش بیستم.</ref>. از این [[سخن امام]] در مییابیم که پیراستن نفس از [[رذایل اخلاقی]] تا چه اندازه حائز اهمیت است؛ و برای [[اصلاح]] نفس خویش چارهای نداریم جز آنکه دست نیاز به سوی [[خدا]] دراز کنیم. | ||
سوءخُلق و بدخویی صفتی [[ناپسند]] است که [[امام]] در دعاهای خویش از آنها به خدا [[پناه]] میبرد. {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنيِ أَعُوذُ بِكَ مِنْ... شَكَاسَةِ الْخُلُقِ}}؛ «بارخدایا به تو [[پناه]] میبرم از [[شر]] و [[شور]] [[آزمندی]] و شدت [[خشم]] و [[غلبه]] [[حسد]] و [[ناتوانی]] [[شکیبایی]] و اندک بودن [[قناعت]] و [[بدی]] [[خلق و خوی]]»<ref>نیایش هشتم.</ref>. | سوءخُلق و بدخویی صفتی [[ناپسند]] است که [[امام]] در دعاهای خویش از آنها به خدا [[پناه]] میبرد. {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنيِ أَعُوذُ بِكَ مِنْ... شَكَاسَةِ الْخُلُقِ}}؛ «بارخدایا به تو [[پناه]] میبرم از [[شر]] و [[شور]] [[آزمندی]] و شدت [[خشم]] و [[غلبه]] [[حسد]] و [[ناتوانی]] [[شکیبایی]] و اندک بودن [[قناعت]] و [[بدی]] [[خلق و خوی]]»<ref>نیایش هشتم.</ref>. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۹: | ||
آن [[حضرت]] از [[خداوند]] میخواهد به پاس لطفی که در [[عیبپوشی]] از ما داشته، از [[سوء]] خُلق و [[ارتکاب معصیت]] دوری گزینیم: «ای خداوند چنان کن که هر [[عیب]] ما که پوشیده داشتهای و هر [[گناه]] که [[نهان]] کردهای، ما را [[اندرز]] دهندهای شود که از [[اخلاق]] بد و ارتکاب خطاها بازمان دارد و به سوی توبهای محوکننده [[گناهان]] براند و به آن راه که پسند توست بکشاند»<ref>نیایش سی و چهارم.</ref>. | آن [[حضرت]] از [[خداوند]] میخواهد به پاس لطفی که در [[عیبپوشی]] از ما داشته، از [[سوء]] خُلق و [[ارتکاب معصیت]] دوری گزینیم: «ای خداوند چنان کن که هر [[عیب]] ما که پوشیده داشتهای و هر [[گناه]] که [[نهان]] کردهای، ما را [[اندرز]] دهندهای شود که از [[اخلاق]] بد و ارتکاب خطاها بازمان دارد و به سوی توبهای محوکننده [[گناهان]] براند و به آن راه که پسند توست بکشاند»<ref>نیایش سی و چهارم.</ref>. | ||
[[ارزش]] اخلاق در نظر [[امام سجاد]]{{ع}} به قدری بالاست که به هنگام [[دعای خیر]] برای فرزندانش در کنار [[سلامت]] [[بدن]]، صحت [[دین]] و اخلاقشان را از خداوند [[طلب]] مینماید: «ای خداوند بر من [[احسان]] کن و فرزندانم را برایم باقی گذار و شایستگیشان بخش... تنشان و دینشان و اخلاقشان به سلامت دار»<ref>نیایش بیست و پنجم.</ref>. | [[ارزش]] اخلاق در نظر [[امام سجاد]] {{ع}} به قدری بالاست که به هنگام [[دعای خیر]] برای فرزندانش در کنار [[سلامت]] [[بدن]]، صحت [[دین]] و اخلاقشان را از خداوند [[طلب]] مینماید: «ای خداوند بر من [[احسان]] کن و فرزندانم را برایم باقی گذار و شایستگیشان بخش... تنشان و دینشان و اخلاقشان به سلامت دار»<ref>نیایش بیست و پنجم.</ref>. | ||
در آموزههای [[صحیفه]]، [[تمسّک به قرآن]] میتواند در دوری از اخلاقهای [[پست]] و [[رشد]] و تعالی [[انسان]] بسیار مؤثر باشد: «بارخدایا بر [[محمد]] و خاندانش [[درود]] بفرست و به یُمن [[قرآن]]... ما را از [[صفات ناپسند]] و [[خصال]] نکوهیده دور دار»<ref>نیایش بیست و پنجم.</ref>. | در آموزههای [[صحیفه]]، [[تمسّک به قرآن]] میتواند در دوری از اخلاقهای [[پست]] و [[رشد]] و تعالی [[انسان]] بسیار مؤثر باشد: «بارخدایا بر [[محمد]] و خاندانش [[درود]] بفرست و به یُمن [[قرآن]]... ما را از [[صفات ناپسند]] و [[خصال]] نکوهیده دور دار»<ref>نیایش بیست و پنجم.</ref>. | ||
در میان [[دعاهای صحیفه]]، [[دعای هشتم]] مهمترین اشارات را به [[اخلاقیات]] سوء و [[افعال]] ناپسندی دارد که باید از آنها اجتناب کرد و از شرشان به [[خدا]] پناه را برد. آنها را برمیشماریم: | در میان [[دعاهای صحیفه]]، [[دعای هشتم]] مهمترین اشارات را به [[اخلاقیات]] سوء و [[افعال]] ناپسندی دارد که باید از آنها اجتناب کرد و از شرشان به [[خدا]] پناه را برد. آنها را برمیشماریم: | ||
#شر و شور آزمندی؛ | # شر و شور آزمندی؛ | ||
#شدت خشم؛ | # شدت خشم؛ | ||
#غلبه حسد؛ | # غلبه حسد؛ | ||
#ناتوانی شکیبایی؛ | # ناتوانی شکیبایی؛ | ||
#اندک بودن قناعت؛ | # اندک بودن قناعت؛ | ||
#بدی خلق و خوی؛ | # بدی خلق و خوی؛ | ||
# [[اصرار]] [[شهوت]]؛ | # [[اصرار]] [[شهوت]]؛ | ||
# [[چیرگی]] [[عصبیت]]؛ | # [[چیرگی]] [[عصبیت]]؛ | ||
# [[پیروی از هوای نفس]]؛ | # [[پیروی از هوای نفس]]؛ | ||
# [[مخالفت]] با [[هدایت]]؛ | # [[مخالفت]] با [[هدایت]]؛ | ||
#فرو رفتن به [[خواب غفلت]]؛ | # فرو رفتن به [[خواب غفلت]]؛ | ||
# [[اختیار]] تکلّف؛ | # [[اختیار]] تکلّف؛ | ||
# [[برتری]] دادن [[باطل]] بر [[حق]]؛ | # [[برتری]] دادن [[باطل]] بر [[حق]]؛ | ||
# [[اصرار بر گناه]]؛ | # [[اصرار بر گناه]]؛ | ||
# [[خرد]] شمردن گناه؛ | # [[خرد]] شمردن گناه؛ | ||
#بزرگ شمردن [[طاعت]] خویش؛ | # بزرگ شمردن [[طاعت]] خویش؛ | ||
#به خود بالیدن [[توانگران]]؛ | # به خود بالیدن [[توانگران]]؛ | ||
# [[خوار]] داشتن درویشان؛ | # [[خوار]] داشتن درویشان؛ | ||
#بد [[رفتاری]] با زیردستان؛ | # بد [[رفتاری]] با زیردستان؛ | ||
# [[ناسپاسی]] در [[حق]] کسی که به ما [[نیکی]] کرده؛ | # [[ناسپاسی]] در [[حق]] کسی که به ما [[نیکی]] کرده؛ | ||
# [[یاری]] [[ستمگران]]؛ | # [[یاری]] [[ستمگران]]؛ | ||
# [[خوار]] داشتن [[ستمدیدگان]]؛ | # [[خوار]] داشتن [[ستمدیدگان]]؛ | ||
#قصد کردن چیزی که در آن حقّی نداریم؛ | # قصد کردن چیزی که در آن حقّی نداریم؛ | ||
#از روی بیدانشی در [[دانش]] [[سخن گفتن]]؛ | # از روی بیدانشی در [[دانش]] [[سخن گفتن]]؛ | ||
# [[خیال]] [[فریب]] کسی را در [[دل]] داشتن؛ | # [[خیال]] [[فریب]] کسی را در [[دل]] داشتن؛ | ||
# [[خودپسندی]] نسبت به کارهای خویش؛ | # [[خودپسندی]] نسبت به کارهای خویش؛ | ||
خط ۶۲: | خط ۶۴: | ||
# [[حقیر شمردن]] [[گناهان]] کوچک؛ | # [[حقیر شمردن]] [[گناهان]] کوچک؛ | ||
# [[چیرگی]] [[شیطان]]؛ | # [[چیرگی]] [[شیطان]]؛ | ||
#واژگونبختی [[زمان]]؛ | # واژگونبختی [[زمان]]؛ | ||
# [[ستم]] سلطهداران؛ | # [[ستم]] سلطهداران؛ | ||
#اسرافکاری؛ | # اسرافکاری؛ | ||
# [[بینوایی]] و فقدان [[کفاف]]؛ | # [[بینوایی]] و فقدان [[کفاف]]؛ | ||
# [[شماتت]] و [[شادکامی]] [[دشمنان]]؛ | # [[شماتت]] و [[شادکامی]] [[دشمنان]]؛ | ||
# [[نیازمند]] شدن به [[اقرار]] همگنان؛ | # [[نیازمند]] شدن به [[اقرار]] همگنان؛ | ||
#تنگنای [[معیشت]]؛ | # تنگنای [[معیشت]]؛ | ||
#مردن بیآنکه ساز و برگ رفتن مهیّا باشد؛ | # مردن بیآنکه ساز و برگ رفتن مهیّا باشد؛ | ||
#بزرگترین و بدترین [[مصیبت]] و شومترین [[شقاوت]]؛ یعنی [[محرومیت]] از [[ثواب]] [[الهی]] و گرفتار شدن به عقویت وی. | # بزرگترین و بدترین [[مصیبت]] و شومترین [[شقاوت]]؛ یعنی [[محرومیت]] از [[ثواب]] [[الهی]] و گرفتار شدن به عقویت وی. | ||
[[امام سجاد]]{{ع}}، در کنار اینها، در [[نیایش بیستم]]، از اخلاقهای عالی و مکارم [[انسانی]] هم سخن گفته است<ref>همچنین نک: مدخل مکارم اخلاق.</ref><ref>اخلاق و تربیت اسلامی، محمدتقی رهبر و محمد حسن رحیمیان، سمت، تهران، ۱۳۸۰، چاپ هفتم؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، سروش، تهران، ۱۳۹۴، چاپ نهم؛ علم اخلاق اسلامی (گزیده کتاب جامعالسعادات)، ملامهدی نراقی، ترجمه و گزینش سید جلالالدین مجتبوی، حکمت، تهران، ۱۳۸۳، چاپ ششم: معراج السعادة، ملااحمد نراقی، تصحیح رضا مرندی، انتشارات دهقان، ۱۳۷۹، چاپ دوم؛ نقطههای آغاز در اخلاق عملی، محمدرضا مهدوی کنی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۸۰، چاپ دهم.</ref><ref>[[فضلالله خالقیان|خالقیان، فضلالله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹.</ref> | [[امام سجاد]] {{ع}}، در کنار اینها، در [[نیایش بیستم]]، از اخلاقهای عالی و مکارم [[انسانی]] هم سخن گفته است<ref>همچنین نک: مدخل مکارم اخلاق.</ref>.<ref>اخلاق و تربیت اسلامی، محمدتقی رهبر و محمد حسن رحیمیان، سمت، تهران، ۱۳۸۰، چاپ هفتم؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، سروش، تهران، ۱۳۹۴، چاپ نهم؛ علم اخلاق اسلامی (گزیده کتاب جامعالسعادات)، ملامهدی نراقی، ترجمه و گزینش سید جلالالدین مجتبوی، حکمت، تهران، ۱۳۸۳، چاپ ششم: معراج السعادة، ملااحمد نراقی، تصحیح رضا مرندی، انتشارات دهقان، ۱۳۷۹، چاپ دوم؛ نقطههای آغاز در اخلاق عملی، محمدرضا مهدوی کنی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۸۰، چاپ دهم.</ref>.<ref>[[فضلالله خالقیان|خالقیان، فضلالله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۸۲: | خط ۸۴: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اخلاق | [[رده:اخلاق]] | ||