طوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '، -' به ' -')
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۲۷: خط ۲۷:
در خلاصه [[تفاسیر]] [[المیزان]] و نمونه می‌خوانیم: طوی نام جلگه‌ای است که در دامنه [[کوه طور]] قرار دارد<ref>عباس پورسیف، خلاصه تفاسیر قرآن مجید (نمونه - المیزان)، ص۸۰۶.</ref>. در کتاب لغت‌شناسی ذکر شده است: ظاهراً آن نام همان وادی است و «طوی» بیان است برای «بالواد» و چون محل آمدن [[وحی]] به [[موسی]] است قهراً قسمتی از صحرای سینا می‌باشد<ref>ر.ک: قاموس‌نامه قرآن، ص۷۲۴.</ref>.
در خلاصه [[تفاسیر]] [[المیزان]] و نمونه می‌خوانیم: طوی نام جلگه‌ای است که در دامنه [[کوه طور]] قرار دارد<ref>عباس پورسیف، خلاصه تفاسیر قرآن مجید (نمونه - المیزان)، ص۸۰۶.</ref>. در کتاب لغت‌شناسی ذکر شده است: ظاهراً آن نام همان وادی است و «طوی» بیان است برای «بالواد» و چون محل آمدن [[وحی]] به [[موسی]] است قهراً قسمتی از صحرای سینا می‌باشد<ref>ر.ک: قاموس‌نامه قرآن، ص۷۲۴.</ref>.
از میان آنچه گفته شد پی می‌بریم که [[سرزمین مقدس]] بین مدین و مصر قرار داشته و با کوه سینا [[قرابت]] دارد و چه طوی نام دره باشد و چه جلگه قسمتی از صحرای سینا می‌باشد.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۱۰۰.</ref>
از میان آنچه گفته شد پی می‌بریم که [[سرزمین مقدس]] بین مدین و مصر قرار داشته و با کوه سینا [[قرابت]] دارد و چه طوی نام دره باشد و چه جلگه قسمتی از صحرای سینا می‌باشد.<ref>[[محرم فرزانه|فرزانه، محرم]]، [[اماکن جغرافیایی در قرآن (کتاب)|اماکن جغرافیایی در قرآن]]، ص ۱۰۰.</ref>
==طوی==
طوی - که هم با ضم طاء و هم کسر آن قرائت شده-<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۸۹۶؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۴.</ref> را اسم موضعی در [[شام]]، نزدیک [[کوه طور]]<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۵.</ref> و به [[نقلی]]، اسم دره‌ای گفته‌اند در این منطقه که در [[قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى}} «بی‌گمان این منم پروردگار تو، پای‌پوش‌های خویش را درآور که تو در سرزمین مقدس «طوی» یی» سوره طه، آیه ۱۲.</ref> نیز به نام آن اشاره شده است.<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۸۹۶. نیز ر. ک. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۴.</ref> برخی نیز، از طوی به عنوان کوهی در شام نام برده‌اند.<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۸۹۶.</ref>.<ref>[[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة]] ص ۱۸۷.</ref>
==ذو طَوى==
دره‌ای است از دره‌های [[مکه]].<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۸۹۶؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۵.</ref> امروزه سرتاسر این دره تبدیل به منطقه مسکونی شده و از نام آن جز چاهی در جرول که به «چاه طوی» نامگذاری شده، اثری باقی نمانده است. از این مکان در مواضعی از [[تاریخ]] از جمله جریان [[فتح مکه]] نام برده شده است.<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۰۵؛ واقدی، المغازی، ج۲، ص۸۲۳-۸۲۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۵۶.</ref>
الطور
این مکان - که هنوز هم نامی معروف و شناخته شده است - همان [[طور سیناء]] و [[کوه]] سینائی است که در [[قرآن]] به کرّات از آن یاد شده است.<ref>{{متن قرآن|وَالطُّورِ * وَكِتَابٍ مَسْطُورٍ}} «سوگند به طور، * و به کتابی نگاشته» سوره طور، آیه ۱ و ۲. و {{متن قرآن|وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِلْآكِلِينَ}} «و نیز درختی را که از طور سینا بیرون می‌آید که (دانه) روغنی و نانخورشی برای خورندگان می‌رویاند» سوره مؤمنون، آیه ۲۰. و {{متن قرآن|وَطُورِ سِينِينَ}} «و به کوه سینا،» سوره تین، آیه ۲. و...</ref> «طور» در لسان [[عرب]] به معنای کوه است و اهل لغت، طور را به کوهی اطلاق کرده‌اند که دارای درخت باشد.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۷.</ref> برخی هم، در وجه [[تسمیه]] آن به این نام، انتساب آن به [[طور بن اسماعیل بن ابراهیم]]{{ع}} را علت دانسته‌اند.<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۸۹۷؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۷.</ref> این در حالی است که برخی لفظ «طور» را به جمیع [[شام]] تعمیم داده‌اند.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۷.</ref> بعضی طور را بر کوه مشرف بر [[نابلس]] مطابقت داده، برخی هم طور را کوهی در ناحیه‌ای در [[سرزمین مصر]] قبلیه که مشتمل بر چند روستا به همین نام و نزدیک کوه [[فاران]] است، گفته‌اند.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۷.</ref> [[یهودیان]] نیز از طور به عنوان کوهی در [[مصر]] در موضعی به نام «[[مدین]]» یاد کرده‌اند.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۷.</ref> طور را همچنین، برخی در طبریه [[اردن]] ذکر کرده‌اند و فاصله طور و طبریه را ۴ فرسخ راه بیان کرده‌اند.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۷.</ref> بکری هم این [[کوه]] را کوهی در [[بیت المقدس]] دانسته است که ما بین [[مصر]] و [[ایله]] امتداد دارد و به طور بن اسماعیل خوانده شد.<ref>بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۸۹۷.</ref><ref>[[عاتق بن غيث بلادی|بلادی، عاتق بن غيث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة]] ص ۱۸۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۳

مقدمه

﴿إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى[۱]. ﴿إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى[۲].

طوی در منابع تفسیری

﴿طُوًى اسم یا صفت است برای «الوادی» مانند ﴿مَكَانًا سُوًى[۳]. وادی ایکه نامش طوی یا دارای پیچ و خم است یا صفت برای مفعول مطلق مستفاد از «المقدس» یا از «ناداه» است: وادی مقدس مضاعف و پی‌درپی[۴].

برخی از دانشمندان اعتقاد دارند: طوی اسمی است برای وادی مقدس.[۵]، همچنین برخی از پژوهشگران ضمن بیان اسم خاص بودن طوی بیابان پاک و وادی مقدس از سرزمین شام را در بردارنده دامنه کوه سینا به نام «طوی» دانسته است[۶].

پس از آنکه حضرت موسی چند سال در مدین خدمت شعیب را نموده با اجازه آن حضرت عازم سفر به مصر شد برای ملاقات مادر و برادرش هارون و با عیال خود صفورا دختر شعیب(ع) و اطفال خویش و گوسفندانی که در آن مدت مالک شده بود رهسپار گردید و چون به وادی و سرزمین طوی که کوه طور آنجاست رسید شب جمعه بود و هوا بسیار سرد و تاریک و زمین پر از یخ. عیالش را درد زائیدن گرفت با آنکه ره را هم گم کرده بود و گوسفندانش متفرق شده بودند ناگهان از جانب کوه طور آتشی را مشاهده نمود ناچار به خانواده خود گفت درنگ نمائید من آتشی که امید فرج در آن است مشاهده نمودم چون نزدیک شد ندای خداوند را شنید[۷]. در جلد سیزدهم تفسیر نمونه نوشته شده است: تعبیر به «طوی» یا به خاطر آن است که نام سرزمین، سرزمین طوی بوده است، همان گونه که غالب مفسران گفته‌اند و یا اینکه «طوی» که در اصل به معنی پیچیدن است در اینجا کنایه از آن است که این سرزمین را برکات معنوی از هر سو احاطه کرده بود، به همین جهت در سوره «قصص» از آن به عنوان ﴿الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ[۸] تعبیر شده است[۹]. و در جلد بیست و ششم تفسیر نمونه آمده: «طوی» ممکن است نام سرزمین مقدس باشد[۱۰]. در این میان سیوطی می‌گوید: طوی، نام دره است. چنانکه ابن ابی حاتم از ابن عباس آورده (است)[۱۱].[۱۲]

شناخت موضع طوی

سیوطی از قول ابن عباس آورده است: طوی دره‌ای است در فلسطین، وجه تسمیه‌اش آن است که دوبار تقدیس گردیده و از مبشر بن عبید آورده که گفت: دره‌ای است در ایله، دو بار به برکت طی شده است[۱۳].

برخی از دانشمندان می‌گویند: در شام در میان مدین و مصر قرار داشت[۱۴] از گفتار برخی پژوهشگران چنین استفاده می‌شود که: چون از مدین به طرف مصر آیند این دره (وادی الایمن) در طرف راست کوه سینا واقع است و در تورات «طوی» نامیده شده و این نام نیز در قرآن مجید سوره طه آیه ۱۲ و سوره نازعات آیه ۱۶ مسطور است.[۱۵].

بر اساس گفته اطلاعات قرآنی: نام وادی مقدس و جای مناجات حضرت موسی(ع) و قسمتی از صحرای سینا می‌باشد[۱۶]. در خلاصه تفاسیر المیزان و نمونه می‌خوانیم: طوی نام جلگه‌ای است که در دامنه کوه طور قرار دارد[۱۷]. در کتاب لغت‌شناسی ذکر شده است: ظاهراً آن نام همان وادی است و «طوی» بیان است برای «بالواد» و چون محل آمدن وحی به موسی است قهراً قسمتی از صحرای سینا می‌باشد[۱۸]. از میان آنچه گفته شد پی می‌بریم که سرزمین مقدس بین مدین و مصر قرار داشته و با کوه سینا قرابت دارد و چه طوی نام دره باشد و چه جلگه قسمتی از صحرای سینا می‌باشد.[۱۹]

طوی

طوی - که هم با ضم طاء و هم کسر آن قرائت شده-[۲۰] را اسم موضعی در شام، نزدیک کوه طور[۲۱] و به نقلی، اسم دره‌ای گفته‌اند در این منطقه که در قرآن کریم[۲۲] نیز به نام آن اشاره شده است.[۲۳] برخی نیز، از طوی به عنوان کوهی در شام نام برده‌اند.[۲۴].[۲۵]

ذو طَوى

دره‌ای است از دره‌های مکه.[۲۶] امروزه سرتاسر این دره تبدیل به منطقه مسکونی شده و از نام آن جز چاهی در جرول که به «چاه طوی» نامگذاری شده، اثری باقی نمانده است. از این مکان در مواضعی از تاریخ از جمله جریان فتح مکه نام برده شده است.[۲۷] الطور این مکان - که هنوز هم نامی معروف و شناخته شده است - همان طور سیناء و کوه سینائی است که در قرآن به کرّات از آن یاد شده است.[۲۸] «طور» در لسان عرب به معنای کوه است و اهل لغت، طور را به کوهی اطلاق کرده‌اند که دارای درخت باشد.[۲۹] برخی هم، در وجه تسمیه آن به این نام، انتساب آن به طور بن اسماعیل بن ابراهیم(ع) را علت دانسته‌اند.[۳۰] این در حالی است که برخی لفظ «طور» را به جمیع شام تعمیم داده‌اند.[۳۱] بعضی طور را بر کوه مشرف بر نابلس مطابقت داده، برخی هم طور را کوهی در ناحیه‌ای در سرزمین مصر قبلیه که مشتمل بر چند روستا به همین نام و نزدیک کوه فاران است، گفته‌اند.[۳۲] یهودیان نیز از طور به عنوان کوهی در مصر در موضعی به نام «مدین» یاد کرده‌اند.[۳۳] طور را همچنین، برخی در طبریه اردن ذکر کرده‌اند و فاصله طور و طبریه را ۴ فرسخ راه بیان کرده‌اند.[۳۴] بکری هم این کوه را کوهی در بیت المقدس دانسته است که ما بین مصر و ایله امتداد دارد و به طور بن اسماعیل خوانده شد.[۳۵][۳۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «بی‌گمان این منم پروردگار تو، پای‌پوش‌های خویش را درآور که تو در سرزمین مقدس «طوی» یی» سوره طه، آیه ۱۲.
  2. «آنگاه که پروردگارش او را در سرزمین پاک «طوی» فرا خواند،» سوره نازعات، آیه ۱۶.
  3. آیت الله طالقانی، «جایگاهی هموار» سوره طه، آیه ۵۸.
  4. پرتوی از قرآن، ص۸۹.
  5. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱؛ تفسیر آسان، ج۱۱، ص۲۸۰؛ تفسیر علیین، ص۳۱۳؛ تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۱۶۹.
  6. محمد تقی شریعتی، تفسیر نوین، جزء سی‌ام، ص۴۳.
  7. حسن مصطفوی، تفسیر روشن با بیان قاطع در تغییر لغات و حقایق، ج۳، ص۳۲۴.
  8. «پاره زمین خجسته» سوره قصص، آیه ۳۰.
  9. ر.ک: آیت‌الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۱۹۳.
  10. ر.ک: آیت‌الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۱۰۰.
  11. الاتقان، ص۴۵۳.
  12. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۱۵.
  13. الاتقان، ص۴۵۳.
  14. آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۱۰۰.
  15. محمد خزائلی
  16. سید احمد فاضل بیارجمندی، اطلاعات قرآنی، ص۳۸۸.
  17. عباس پورسیف، خلاصه تفاسیر قرآن مجید (نمونه - المیزان)، ص۸۰۶.
  18. ر.ک: قاموس‌نامه قرآن، ص۷۲۴.
  19. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۱۰۰.
  20. بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۸۹۶؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۴.
  21. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۵.
  22. ﴿إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى «بی‌گمان این منم پروردگار تو، پای‌پوش‌های خویش را درآور که تو در سرزمین مقدس «طوی» یی» سوره طه، آیه ۱۲.
  23. بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۸۹۶. نیز ر. ک. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۴.
  24. بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۸۹۶.
  25. بلادی، عاتق بن غيث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة ص ۱۸۷.
  26. بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۸۹۶؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۵.
  27. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۰۵؛ واقدی، المغازی، ج۲، ص۸۲۳-۸۲۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۵۶.
  28. ﴿وَالطُّورِ * وَكِتَابٍ مَسْطُورٍ «سوگند به طور، * و به کتابی نگاشته» سوره طور، آیه ۱ و ۲. و ﴿وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِلْآكِلِينَ «و نیز درختی را که از طور سینا بیرون می‌آید که (دانه) روغنی و نانخورشی برای خورندگان می‌رویاند» سوره مؤمنون، آیه ۲۰. و ﴿وَطُورِ سِينِينَ «و به کوه سینا،» سوره تین، آیه ۲. و...
  29. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۷.
  30. بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۸۹۷؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۷.
  31. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۷.
  32. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۷.
  33. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۷.
  34. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۷.
  35. بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۸۹۷.
  36. بلادی، عاتق بن غيث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة ص ۱۸۸.