ابوالیمان: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==))
جز (جایگزینی متن - 'ابن ابی حاتم' به 'ابن ابی‌حاتم')
 
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل = ابوالیمان | مداخل مرتبط = [[ابوالیمان در تراجم و رجال]] - [[ابوالیمان در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
{{جعبه اطلاعات اصحاب
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابوالیمان در تراجم و رجال]] - [[ابوالیمان در تاریخ اسلامی]]</div>
| نام = ابوالیمان
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| مشهور به =
| نام تصویر = عکس قدیمی فلسطین.jpg   
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = عکس قدیمی فلسطین
| نام کامل = ابوالیمان
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = {{فهرست جعبه افقی| ابوالیمان | ابوولید }}
| لقب = 
| اهل =
| از قبیله = [[جهینه]] 
| از تیره =   
| پدر = [[عقربه]]       
| مادر = 
| همسر =       
| پسر = [[عبدالله بن ابوالیمان]]   
| دختر = 
| خواهر = 
| برادر =   
| خویشاوندان = 
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی = [[فلسطین]]
| تاریخ درگذشت = [[۸۵ هجری]] 
| محل درگذشت = [[فلسطین]]
| تاریخ شهادت =   
| محل شهادت = 
| طول عمر =   
| محل دفن =
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[پیامبر خاتم]]     
| از طبقه =
| در جنگ =
| نقش‌ها =
| فعالیت‌ها = 
| علت شهرت =
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او =
| آخرین راوی از او =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
نام وی را به [[اختلاف]] [[بشر بن عقربه|بشر]]<ref>ابن حبان، مشاهیر، ص۸۸؛ بخاری، ج۲، ص۷۸؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۱؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۸۸.</ref> یا [[بشیر بن عقربه]] - یا عقرب<ref>ابن حمزه، ص۴۸؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۸۱.</ref> - گفته‌اند<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۹۹؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۰۰؛ طبرانی، ج۲، ص۴۲؛ مسلم، المتفردات، ص۷۸؛ ابن ابی حاتم، ج۵، ص۸۴۰؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹.</ref>. کنیه‌اش را نیز ابوالیمان و برخی ابوولید گفته‌اند<ref>ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۱.</ref>، اما به ابوالیمان مشهور است<ref>ابن ابی عاصم، ج۵، ص۸۴۰؛ ابن ابی حاتم، ج۲، ص۳۷۶؛ طوسی، ص۲۸؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۱؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۸۱.</ref>. او را به اعتبار قبیله‌اش، جهنی<ref>ابن ابی عاصم، ج۵، ص۸۴۰؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۱.</ref> یا به اعتبار محل سکونتش، [[فلسطینی]]<ref>ابن ابی حاتم، ج۲، ص۳۷۶؛ سیمانی، ج۴، ص۳۹۸.</ref> نامیده‌اند. [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۳۸۸ و ۴۰۱.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۳۳ و ۴۴۳.</ref>، دو یا سه مدخل با اسامی [[بشر]] و بشیر، و در [[کنیه]] ابوالیمان<ref>ابن حجر، ج۷، ص۳۸۱.</ref> آورده‌اند.
نام وی را به [[اختلاف]] «بشر بن عقربه»<ref>ابن حبان، مشاهیر، ص۸۸؛ بخاری، ج۲، ص۷۸؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۱؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۸۸.</ref> یا «بشیر بن عقربه» - یا عقرب<ref>ابن حمزه، ص۴۸؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۸۱.</ref> - گفته‌اند<ref>ابن سعد، ج۷، ص۲۹۹؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۰۰؛ طبرانی، ج۲، ص۴۲؛ مسلم، المتفردات، ص۷۸؛ ابن ابی‌حاتم، ج۵، ص۸۴۰؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹.</ref>. کنیه‌اش را نیز ابوالیمان و برخی ابوولید گفته‌اند<ref>ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۱.</ref>، اما به ابوالیمان مشهور است<ref>ابن ابی عاصم، ج۵، ص۸۴۰؛ ابن ابی‌حاتم، ج۲، ص۳۷۶؛ طوسی، ص۲۸؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۱؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۸۱.</ref>. او را به اعتبار قبیله‌اش، جهنی<ref>ابن ابی عاصم، ج۵، ص۸۴۰؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۱.</ref> یا به اعتبار محل سکونتش، [[فلسطینی]]<ref>ابن ابی‌حاتم، ج۲، ص۳۷۶؛ سیمانی، ج۴، ص۳۹۸.</ref> نامیده‌اند. [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۳۸۸ و ۴۰۱.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۳۳ و ۴۴۳.</ref>، دو یا سه مدخل با اسامی [[بشر]] و بشیر، و در [[کنیه]] ابوالیمان<ref>ابن حجر، ج۷، ص۳۸۱.</ref> آورده‌اند.


وی به همراه پدرش عقربه نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمد. آن [[حضرت]] از پدرش درباره وی پرسید، پدرش گفت: فرزندم بُحیر (بَحیر) است. حضرت دستی بر سر من (بحیر) کشید. موهای دست کشیده تا وقت مرگم سیاه بوده و نامم را بشیر گذاشت و لکنت زبانم برطرف شد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۳۴.</ref>. پدرش عقربه در [[جنگ احد]] به [[شهادت]] رسید<ref>ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۰؛ ابن سید الناس، ج۱، ص۴۳۷.</ref>. رسول خدا{{صل}}، ابوالیمان را به سبب شهادت پدرش گریان دید و فرمود: آیا [[راضی]] می‌شوی من [[پدر]] تو، و [[عایشه]] مادرت باشد؟!<ref>ابن حبان، مشاهیر، ص۸۸؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۰۰؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵.</ref> پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}}، ابوالیمان به [[شام]]<ref>طوسی، ص۲۸.</ref> یا [[فلسطین]]<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن حمزه، ص۴۸.</ref> رفت و آنجا ساکن شد. او از رسول خدا{{صل}} [[حدیثی]] درباره [[ریا]] و [[سمعه]] نقل کرده است<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۰۰؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۸۸.</ref>. وی این [[حدیث]] را برای [[عبدالملک بن مروان]] [[روایت]] کرد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۳۴.</ref>.
وی به همراه پدرش عقربه نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمد. آن [[حضرت]] از پدرش درباره وی پرسید، پدرش گفت: فرزندم بُحیر (بَحیر) است. حضرت دستی بر سر من (بحیر) کشید. موهای دست کشیده تا وقت مرگم سیاه بوده و نامم را بشیر گذاشت و لکنت زبانم برطرف شد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۳۴.</ref>. پدرش عقربه در [[جنگ احد]] به [[شهادت]] رسید<ref>ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۰؛ ابن سید الناس، ج۱، ص۴۳۷.</ref>. رسول خدا {{صل}}، ابوالیمان را به سبب شهادت پدرش گریان دید و فرمود: آیا [[راضی]] می‌شوی من [[پدر]] تو، و [[عایشه]] مادرت باشد؟!<ref>ابن حبان، مشاهیر، ص۸۸؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۰۰؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵.</ref> پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}}، ابوالیمان به [[شام]]<ref>طوسی، ص۲۸.</ref> یا [[فلسطین]]<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن حمزه، ص۴۸.</ref> رفت و آنجا ساکن شد. او از رسول خدا {{صل}} [[حدیثی]] درباره [[ریا]] و [[سمعه]] نقل کرده است<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۰۰؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۸۸.</ref>. وی این [[حدیث]] را برای [[عبدالملک بن مروان]] [[روایت]] کرد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۴۳۴.</ref>.


فرزندش [[عبدالله]]<ref>ابن حبان، الثقات، ج۵، ص۱۹.</ref> و نیز [[عبدالله بن عوف]]<ref>ابن ابی حاتم، ج۲، ص۳۷۶.</ref> و [[شریح بن عبید]]<ref>ابن عساکر، ج۱۰، ص۲۹۸.</ref> از او روایت کرده‌اند. وی پس از سال ۸۵<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵.</ref> در روستای خسیه از نواحی [[فلسطین]] درگذشت<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱.</ref>.<ref>[[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوالیمان»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۵۷۰-۵۷۱.</ref>
فرزندش «عبدالله»<ref>ابن حبان، الثقات، ج۵، ص۱۹.</ref> و نیز [[عبدالله بن عوف]]<ref>ابن ابی‌حاتم، ج۲، ص۳۷۶.</ref> و [[شریح بن عبید]]<ref>ابن عساکر، ج۱۰، ص۲۹۸.</ref> از او روایت کرده‌اند. وی پس از سال ۸۵<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵.</ref> در روستای خسیه از نواحی [[فلسطین]] درگذشت<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱.</ref><ref>[[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوالیمان»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۵۷۰-۵۷۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوالیمان»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']]
# [[پرونده:IM009657.jpg|22px]] [[حسین مرادی‌نسب|مرادی‌نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوالیمان»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{صحابه}}
[[رده:ابوالیمان]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:صحابه]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:جهینه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۳۵

ابوالیمان
عکس قدیمی فلسطین
نام کاملابوالیمان
جنسیتمرد
کنیه
  • ابوالیمان
  • ابوولید
از قبیلهجهینه
پدرعقربه
پسرعبدالله بن ابوالیمان
محل زندگیفلسطین
درگذشت۸۵ هجری، فلسطین
از اصحابپیامبر خاتم

مقدمه

نام وی را به اختلاف «بشر بن عقربه»[۱] یا «بشیر بن عقربه» - یا عقرب[۲] - گفته‌اند[۳]. کنیه‌اش را نیز ابوالیمان و برخی ابوولید گفته‌اند[۴]، اما به ابوالیمان مشهور است[۵]. او را به اعتبار قبیله‌اش، جهنی[۶] یا به اعتبار محل سکونتش، فلسطینی[۷] نامیده‌اند. ابن اثیر[۸] و ابن حجر[۹]، دو یا سه مدخل با اسامی بشر و بشیر، و در کنیه ابوالیمان[۱۰] آورده‌اند.

وی به همراه پدرش عقربه نزد رسول خدا (ص) آمد. آن حضرت از پدرش درباره وی پرسید، پدرش گفت: فرزندم بُحیر (بَحیر) است. حضرت دستی بر سر من (بحیر) کشید. موهای دست کشیده تا وقت مرگم سیاه بوده و نامم را بشیر گذاشت و لکنت زبانم برطرف شد[۱۱]. پدرش عقربه در جنگ احد به شهادت رسید[۱۲]. رسول خدا (ص)، ابوالیمان را به سبب شهادت پدرش گریان دید و فرمود: آیا راضی می‌شوی من پدر تو، و عایشه مادرت باشد؟![۱۳] پس از رحلت رسول خدا (ص)، ابوالیمان به شام[۱۴] یا فلسطین[۱۵] رفت و آنجا ساکن شد. او از رسول خدا (ص) حدیثی درباره ریا و سمعه نقل کرده است[۱۶]. وی این حدیث را برای عبدالملک بن مروان روایت کرد[۱۷].

فرزندش «عبدالله»[۱۸] و نیز عبدالله بن عوف[۱۹] و شریح بن عبید[۲۰] از او روایت کرده‌اند. وی پس از سال ۸۵[۲۱] در روستای خسیه از نواحی فلسطین درگذشت[۲۲][۲۳]

منابع

پانویس

  1. ابن حبان، مشاهیر، ص۸۸؛ بخاری، ج۲، ص۷۸؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۱؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۸۸.
  2. ابن حمزه، ص۴۸؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۸۱.
  3. ابن سعد، ج۷، ص۲۹۹؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۰۰؛ طبرانی، ج۲، ص۴۲؛ مسلم، المتفردات، ص۷۸؛ ابن ابی‌حاتم، ج۵، ص۸۴۰؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹.
  4. ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۱.
  5. ابن ابی عاصم، ج۵، ص۸۴۰؛ ابن ابی‌حاتم، ج۲، ص۳۷۶؛ طوسی، ص۲۸؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۱؛ ابن حجر، ج۷، ص۳۸۱.
  6. ابن ابی عاصم، ج۵، ص۸۴۰؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۱.
  7. ابن ابی‌حاتم، ج۲، ص۳۷۶؛ سیمانی، ج۴، ص۳۹۸.
  8. ابن اثیر، ج۱، ص۳۸۸ و ۴۰۱.
  9. ابن حجر، ج۱، ص۴۳۳ و ۴۴۳.
  10. ابن حجر، ج۷، ص۳۸۱.
  11. ابن حجر، ج۱، ص۴۳۴.
  12. ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵؛ ابن عساکر، ج۱۰، ص۳۰۰؛ ابن سید الناس، ج۱، ص۴۳۷.
  13. ابن حبان، مشاهیر، ص۸۸؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۰۰؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵.
  14. طوسی، ص۲۸.
  15. ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن حمزه، ص۴۸.
  16. ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۵۰۰؛ ابونعیم، ج۱، ص۳۹۹؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۸۸.
  17. ابن حجر، ج۱، ص۴۳۴.
  18. ابن حبان، الثقات، ج۵، ص۱۹.
  19. ابن ابی‌حاتم، ج۲، ص۳۷۶.
  20. ابن عساکر، ج۱۰، ص۲۹۸.
  21. ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۵۵.
  22. ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۱.
  23. مرادی‌نسب، حسین، مقاله «ابوالیمان»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۵۷۰-۵۷۱.