عبرت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ ژوئن ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = عبرت
| موضوع مرتبط = عبرت
| عنوان مدخل  = [[عبرت]]
| عنوان مدخل  = عبرت
| مداخل مرتبط = [[عبرت در قرآن]] - [[عبرت در حدیث]] - [[عبرت در نهج البلاغه]] - [[عبرت در معارف دعا و زیارات]] - [[عبرت در اخلاق اسلامی]] - [[عبرت در سیره پیامبر خاتم]]
| مداخل مرتبط = [[عبرت در قرآن]] - [[عبرت در حدیث]] - [[عبرت در نهج البلاغه]] - [[عبرت در اخلاق اسلامی]] - [[عبرت در معارف و سیره نبوی]] - [[عبرت در معارف و سیره علوی]] - [[عبرت در فقه سیاسی]] - [[عبرت در جامعه‌شناسی اسلامی]]
| پرسش مرتبط  = عبرت (پرسش)
| پرسش مرتبط  =
}}
}}


خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] می‌فرماید آیا ندیدی که ما [[شیاطین]] را به سوی [[کافران]] فرستادیم {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ}} که آنها را در راه غلطشان تحریک بلکه زیر و رو می‌کند {{متن قرآن|تَؤُزُّهُمْ أَزًّا}} در اینجا کنایه از آن است که [[شیاطین]] آن چنان بر آنها مسلط می‌شوند که در هر مسیر و به هر شکلی بخواهند آنان را به حرکت در می‌آورند، و زیر و رو می‌کنند [[تسلط]] [[شیاطین]] بر [[انسان‌ها]] یک [[تسلط]] اجباری و [[ناآگاه]] نیست، بلکه این [[انسان]] است که به [[شیاطین]] اجازه ورود به درون [[قلب]] و [[جان]] خود می‌دهد، بند [[بندگی]] آنها را بر گردن می‌نهد و اطاعتشان را پذیرا می‌شود، همان‌گونه که [[قرآن]] می‌گوید: {{متن قرآن|إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ}}<ref>«چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش می‌دارند و بر کسانی که به او شرک می‌ورزند» سوره نحل، آیه ۱۰۰.</ref> [[تسلط]] [[شیطان]] تنها بر کسانی است که [[ولایت]] او را پذیرا گشته، و او را [[بت]] و [[معبود]] خود ساخته‌اند؛
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] می‌فرماید آیا ندیدی که ما [[شیاطین]] را به سوی [[کافران]] فرستادیم {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّيَاطِينَ عَلَى الْكَافِرِينَ}} که آنها را در راه غلطشان تحریک بلکه زیر و رو می‌کند {{متن قرآن|تَؤُزُّهُمْ أَزًّا}} در اینجا کنایه از آن است که [[شیاطین]] آن چنان بر آنها مسلط می‌شوند که در هر مسیر و به هر شکلی بخواهند آنان را به حرکت در می‌آورند، و زیر و رو می‌کنند [[تسلط]] [[شیاطین]] بر [[انسان‌ها]] یک [[تسلط]] اجباری و [[ناآگاه]] نیست، بلکه این [[انسان]] است که به [[شیاطین]] اجازه ورود به درون [[قلب]] و [[جان]] خود می‌دهد، بند [[بندگی]] آنها را بر گردن می‌نهد و اطاعتشان را پذیرا می‌شود، همان‌گونه که [[قرآن]] می‌گوید: {{متن قرآن|إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ}}<ref>«چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش می‌دارند و بر کسانی که به او شرک می‌ورزند» سوره نحل، آیه ۱۰۰.</ref> [[تسلط]] [[شیطان]] تنها بر کسانی است که [[ولایت]] او را پذیرا گشته، و او را [[بت]] و [[معبود]] خود ساخته‌اند؛
# [[خداوند]] [[پیامبر]] {{صل}} را مخاطب ساخته می‌گوید: آیا ندیدی تمام کسانی که در [[آسمان‌ها]] و تمام کسانی که در [[زمین]] هستند برای [[خدا]] [[سجده]] می‌کنند، و [[خورشید و ماه]] و [[ستارگان]] و کوه‌ها و درختان و جنبندگان {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ}} و نیز بسیاری از [[مردم]] برای او [[سجده]] می‌کنند، در حالی که بسیاری دیگر ابا دارند و مستحق عذابند {{متن قرآن|وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ}} [[علامه طباطبایی]] می‌گوید: اینکه در [[آیه]] مورد بحث [[سجده]] را به غیر عقلا از قبیل [[خورشید و ماه]] و [[ستارگان]] و کوه‌ها نسبت داده، خود [[دلیل]] بر این است که مراد از آن، [[سجده]] [[تکوینی]] است، نه [[سجده]] [[تشریعی]] و تکلیفی. و [[سجده]] [[تکوینی]] عبارت است از تذلل و اظهار کوچکی در مقابل [[عزت]] و کبریایی خدای عز و جل، و در تحت [[قهر]] و [[سلطنت]] او. و در جمله {{متن قرآن|وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ}}با جمله قبلی {{متن قرآن|وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ}} مقابله افتاده و این مقابله می‌رساند که معنای آن این است که مقصود از آن بسیاری که [[عذاب]] بر آنان حتمی شده کسانی هستند که از [[سجده]] سر می‌تابند، چیزی که هست اثر [[سرپیچی]] که همان [[عذاب]] است در جای خود آن ذکر شده، و اگر ثبوت [[عذاب]] در جای خودداری از [[سجده]] ذکر شده، برای این است که دلالت کند بر اینکه این [[عذاب]] عین همان [[عمل]]ایشان است، که به صورت [[عذاب]] به ایشان بر می‌گردد. و نیز برای این است که زمینه را برای جمله بعدی که می‌فرماید {{متن قرآن|وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ}} فراهم سازد، چون جمله مذکور دلالت می‌کند بر اینکه ثبوت [[عذاب]] برای آنان به دنبال [[سرپیچی]] آنان از [[سجده]]، [[خواری]] و [[ذلت]] است که دیگر دنبالش [[کرامت]] و خیری نخواهد بود. پس [[امتناع]] آنان از [[سجود]]، به [[مشیت]] [[خدا]] [[عذاب]] را برای ایشان به دنبال دارد، و آن [[عذاب]] هم عبارت است از [[خواری]] و ذلتی که بعد از آن کرامتی تا ابد نخواهد بود<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۵۰۷.</ref>؛
# [[خداوند]] [[پیامبر]] {{صل}} را مخاطب ساخته می‌گوید: آیا ندیدی تمام کسانی که در [[آسمان‌ها]] و تمام کسانی که در [[زمین]] هستند برای [[خدا]] [[سجده]] می‌کنند، و [[خورشید و ماه]] و [[ستارگان]] و کوه‌ها و درختان و جنبندگان {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ}} و نیز بسیاری از [[مردم]] برای او [[سجده]] می‌کنند، در حالی که بسیاری دیگر ابا دارند و مستحق عذابند {{متن قرآن|وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ}} [[علامه طباطبایی]] می‌گوید: اینکه در [[آیه]] مورد بحث [[سجده]] را به غیر عقلا از قبیل [[خورشید و ماه]] و [[ستارگان]] و کوه‌ها نسبت داده، خود [[دلیل]] بر این است که مراد از آن، [[سجده]] [[تکوینی]] است، نه [[سجده]] [[تشریعی]] و تکلیفی. و [[سجده]] [[تکوینی]] عبارت است از تذلل و اظهار کوچکی در مقابل [[عزت]] و کبریایی خدای عز و جل، و در تحت [[قهر]] و [[سلطنت]] او. و در جمله {{متن قرآن|وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ}}با جمله قبلی {{متن قرآن|وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ}} مقابله افتاده و این مقابله می‌رساند که معنای آن این است که مقصود از آن بسیاری که [[عذاب]] بر آنان حتمی شده کسانی هستند که از [[سجده]] سر می‌تابند، چیزی که هست اثر [[سرپیچی]] که همان [[عذاب]] است در جای خود آن ذکر شده، و اگر ثبوت [[عذاب]] در جای خودداری از [[سجده]] ذکر شده، برای این است که دلالت کند بر اینکه این [[عذاب]] عین همان [[عمل]]ایشان است، که به صورت [[عذاب]] به ایشان بر می‌گردد. و نیز برای این است که زمینه را برای جمله بعدی که می‌فرماید {{متن قرآن|وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ}} فراهم سازد، چون جمله مذکور دلالت می‌کند بر اینکه ثبوت [[عذاب]] برای آنان به دنبال [[سرپیچی]] آنان از [[سجده]]، [[خواری]] و [[ذلت]] است که دیگر دنبالش [[کرامت]] و خیری نخواهد بود. پس [[امتناع]] آنان از [[سجود]]، به [[مشیت]] [[خدا]] [[عذاب]] را برای ایشان به دنبال دارد، و آن [[عذاب]] هم عبارت است از [[خواری]] و ذلتی که بعد از آن کرامتی تا ابد نخواهد بود<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۵۰۷.</ref>؛
# برای رد [[اتهام]] [[مخالفان]] [[دعوت]] مبنی بر شاعر بودن [[پیامبر]] و [[شعر]] بودن [[قرآن]] بر ویژگی منفی [[شاعران]] [[دست]] میگذارد و خطاب به [[پیامبر]] میگوید {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ}} - واژه یهیمون - از “هام” یهیم هیمانا است - و این واژه به معنای آن است که کسی پیش روی خود را بگیرد و برود، و مراد از هیمان در هر وادی، افسار گسیختگی آنان در [[سخن گفتن]] است، - آیا نمی‌بینی آنها [[غرق]] پندارها و تشبیهات شاعرانه خویشند، حتی هنگامی که قافیه‌ها آنها را به این سمت و آن سمت بکشاند، در هر وادی سرگردان می‌شوند. آنها غالباً در بند [[منطق]] و [[استدلال]] نیستند، و اشعارشان از هیجاناتشان تراوش می‌کند، و این هیجانات و جهش‌های خیالی هر زمان، آنان را به وادی دیگری سوق می‌دهد. هنگامی که از کسی [[راضی]] و [[خشنود]] شوند او را با مدائح خود به اوج [[آسمان‌ها]] می‌برند، هر چند مستحق قعر [[زمین]] باشد، و از او [[فرشته]] [[زیبایی]] می‌سازند هر چند [[شیطان]] باشد! و هنگامی که از کسی برنجند چنان به هجو او می‌پردازند که گویی می‌خواهند به اسفل السافلینش بکشانند، هر چند موجودی آسمانی و [[پاک]] باشد. آیا محتوای حساب شده [[قرآن]] با زمینه‌های [[فکری]] [[شاعران]]، مخصوصاً با [[شاعران]] آن محیط که کاری جز وصف شراب و [[جمال]] [[معشوق]] و خط [[یار]] و [[مدح]] قبیله‌های مورد نظر و [[ذم]] و هجو [[دشمنان]] نداشتند، هیچ شباهتی دارد. البته [[قرآن]] شعرای [[متعهد]] و مقاوم در برابر [[ستمگران]] را استسنا کرده و درآیه ۲۲۷ شعرا می‌گوید {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا...}}<ref>«جز آنان که ایمان دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خداوند را بسیار یاد می‌کنند.».. سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref> مگر شاعرانی که [[هدف]] آنها تنها [[شعر]] نیست، بلکه در [[شعر]]، هدف‌های [[الهی]] [[انسانی]] می‌جویند، شاعرانی که [[غرق]] در اشعار نمی‌شوند و [[غافل]] از [[خدا]]، بلکه “خدا را بسیار یاد می‌کنند” و اشعارشان [[مردم]] را به [[یاد خدا]] وا می‌دارد {{متن قرآن|وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«و خداوند را بسیار یاد می‌کنند» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref> و به هنگامی که مورد [[ستم]] قرار می‌گیرند، از این ذوق خویش، برای [[دفاع]] از خویشتن و [[مؤمنان]] به پا می‌خیزند {{متن قرآن|وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا}}<ref>«و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانند» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref> و اگر به هجو و [[ذم]] گروهی با اشعارشان می‌پردازند، به خاطر این است که از [[حق]] در برابر حمله و [[هجوم]] شعری آنان [[دفاع]] می‌کنند؛
# برای رد [[اتهام]] [[مخالفان]] [[دعوت]] مبنی بر شاعر بودن [[پیامبر]] و [[شعر]] بودن [[قرآن]] بر ویژگی منفی [[شاعران]] [[دست]] میگذارد و خطاب به [[پیامبر]] میگوید {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ}} - واژه یهیمون - از “هام” یهیم هیمانا است - و این واژه به معنای آن است که کسی پیش روی خود را بگیرد و برود، و مراد از هیمان در هر وادی، افسار گسیختگی آنان در [[سخن گفتن]] است - آیا نمی‌بینی آنها [[غرق]] پندارها و تشبیهات شاعرانه خویشند، حتی هنگامی که قافیه‌ها آنها را به این سمت و آن سمت بکشاند، در هر وادی سرگردان می‌شوند. آنها غالباً در بند [[منطق]] و [[استدلال]] نیستند، و اشعارشان از هیجاناتشان تراوش می‌کند، و این هیجانات و جهش‌های خیالی هر زمان، آنان را به وادی دیگری سوق می‌دهد. هنگامی که از کسی [[راضی]] و [[خشنود]] شوند او را با مدائح خود به اوج [[آسمان‌ها]] می‌برند، هر چند مستحق قعر [[زمین]] باشد، و از او [[فرشته]] [[زیبایی]] می‌سازند هر چند [[شیطان]] باشد! و هنگامی که از کسی برنجند چنان به هجو او می‌پردازند که گویی می‌خواهند به اسفل السافلینش بکشانند، هر چند موجودی آسمانی و [[پاک]] باشد. آیا محتوای حساب شده [[قرآن]] با زمینه‌های [[فکری]] [[شاعران]]، مخصوصاً با [[شاعران]] آن محیط که کاری جز وصف شراب و [[جمال]] [[معشوق]] و خط [[یار]] و [[مدح]] قبیله‌های مورد نظر و [[ذم]] و هجو [[دشمنان]] نداشتند، هیچ شباهتی دارد. البته [[قرآن]] شعرای [[متعهد]] و مقاوم در برابر [[ستمگران]] را استسنا کرده و درآیه ۲۲۷ شعرا می‌گوید {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا...}}<ref>«جز آنان که ایمان دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خداوند را بسیار یاد می‌کنند.».. سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref> مگر شاعرانی که [[هدف]] آنها تنها [[شعر]] نیست، بلکه در [[شعر]]، هدف‌های [[الهی]] [[انسانی]] می‌جویند، شاعرانی که [[غرق]] در اشعار نمی‌شوند و [[غافل]] از [[خدا]]، بلکه “خدا را بسیار یاد می‌کنند” و اشعارشان [[مردم]] را به [[یاد خدا]] وا می‌دارد {{متن قرآن|وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«و خداوند را بسیار یاد می‌کنند» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref> و به هنگامی که مورد [[ستم]] قرار می‌گیرند، از این ذوق خویش، برای [[دفاع]] از خویشتن و [[مؤمنان]] به پا می‌خیزند {{متن قرآن|وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا}}<ref>«و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانند» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.</ref> و اگر به هجو و [[ذم]] گروهی با اشعارشان می‌پردازند، به خاطر این است که از [[حق]] در برابر حمله و [[هجوم]] شعری آنان [[دفاع]] می‌کنند؛
# [[خداوند]] به [[پیامبر]] میگوید آیا میبینی {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ}} [[سرنوشت]] ستیزه جویان [[مغرور]] که در [[آیات الهی]] به [[مجادله]] برمی‌خیزند، و در برابر دلائل [[نبوت]] و محتوای [[دعوت]] [[انبیا]] سر [[تسلیم]] فرود نمی‌آورند، چگونه از راه [[حق]] [[منحرف]] می‌گردند {{متن قرآن|إِلَى الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ أَنَّى يُصْرَفُونَ}} این [[مجادله]] و گفتگوهای توأم با [[لجاجت]] و عناد، این تقلیدهای [[کورکورانه]] و تعصب‌های بی‌پایه سبب می‌شود که آنها از [[صراط مستقیم]] به [[بیراهه]] کشیده شوند، چرا که حقایق تنها در پرتو [[روح]] [[حق‌جویی]] آشکار می‌گردد. در [[حقیقت]] بیان این مطلب در صورت یک استفهام تعجب‌آمیز از شخص [[پیامبر]] بیانگر این است که هر [[انسان]] بی‌طرفی به وضع آنها نگاه کند از [[انحراف]] آنها در شگفتی فرو می‌رود که با این همه [[آیات]] و نشانه‌های روشن چگونه [[حق]] را نمی‌بینند؛
# [[خداوند]] به [[پیامبر]] میگوید آیا میبینی {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ}} [[سرنوشت]] ستیزه جویان [[مغرور]] که در [[آیات الهی]] به [[مجادله]] برمی‌خیزند، و در برابر دلائل [[نبوت]] و محتوای [[دعوت]] [[انبیا]] سر [[تسلیم]] فرود نمی‌آورند، چگونه از راه [[حق]] [[منحرف]] می‌گردند {{متن قرآن|إِلَى الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ أَنَّى يُصْرَفُونَ}} این [[مجادله]] و گفتگوهای توأم با [[لجاجت]] و عناد، این تقلیدهای [[کورکورانه]] و تعصب‌های بی‌پایه سبب می‌شود که آنها از [[صراط مستقیم]] به [[بیراهه]] کشیده شوند، چرا که حقایق تنها در پرتو [[روح]] [[حق‌جویی]] آشکار می‌گردد. در [[حقیقت]] بیان این مطلب در صورت یک استفهام تعجب‌آمیز از شخص [[پیامبر]] بیانگر این است که هر [[انسان]] بی‌طرفی به وضع آنها نگاه کند از [[انحراف]] آنها در شگفتی فرو می‌رود که با این همه [[آیات]] و نشانه‌های روشن چگونه [[حق]] را نمی‌بینند؛
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] میگوید انفاق‌کنندگان در [[راه خدا]] و قرض‌الحسنه‌دهندگان را در [[روز قیامت]] میبینی {{متن قرآن|يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ}} دارندگان [[ایمان به خدا]] از مرد و [[زن]] نورشان پیشاپیش جلوتر از آنان و بدان سوی که [[سعادت]] آنان آنجاست می‌دود {{متن قرآن|يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ}} در روزی که مردان و [[زنان]] با [[ایمان]] را می‌نگری که نورشان در پیش رو و در سمت راستشان به سرعت حرکت می‌کند منظور از “نور” تجسّم [[نور]] [[ایمان]] است، چرا که در آن روز [[عقائد]] و [[اعمال انسان‌ها]] تجسم می‌یابد، [[ایمان]] که همان [[نور هدایت]] است به صورت روشنائی و [[نور]] ظاهری مجسم می‌گردد، و [[کفر]] که [[تاریکی]] مطلق است، به صورت [[ظلمت]] ظاهری مجسم می‌گردد. اینجاست که به [[احترام]] آنها این ندا از [[فرشتگان]] بر می‌خیزد: “بشارت باد بر شما امروز، به باغ‌هایی از [[بهشت]] که نهرها زیر درختان آن جاری است” {{متن قرآن|بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ}} [[علامه طباطبایی]] میگوید: این [[آیه شریفه]] مطلق است، شامل [[مؤمنین]] هر امتی می‌شود، و اختصاصی به [[امت اسلام]] ندارد، و اگر از “تابیدن نور” تعبیر به “سعی و دویدن” کرده، برای این بود که اشاره کرده باشد به اینکه چنین کسانی به سوی درجاتی از [[بهشت]] که [[خداوند]] برایشان تهیه دیده می‌شتابند، در حالی که هر لحظه و یکی پس از دیگری درجات و جهات [[سعادت]] و [[مقامات]] [[قرب]] برایشان روشن می‌گردد، تا جایی که دیگر نورشان به حد تمام و کمال برسد<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۷۲.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۱۶۸-۱۹۲.</ref>.
# [[خداوند]] خطاب به [[پیامبر]] میگوید انفاق‌کنندگان در [[راه خدا]] و قرض‌الحسنه‌دهندگان را در [[روز قیامت]] میبینی {{متن قرآن|يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ}} دارندگان [[ایمان به خدا]] از مرد و [[زن]] نورشان پیشاپیش جلوتر از آنان و بدان سوی که [[سعادت]] آنان آنجاست می‌دود {{متن قرآن|يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ}} در روزی که مردان و [[زنان]] با [[ایمان]] را می‌نگری که نورشان در پیش رو و در سمت راستشان به سرعت حرکت می‌کند منظور از “نور” تجسّم [[نور]] [[ایمان]] است، چرا که در آن روز [[عقائد]] و [[اعمال انسان‌ها]] تجسم می‌یابد، [[ایمان]] که همان [[نور هدایت]] است به صورت روشنائی و [[نور]] ظاهری مجسم می‌گردد، و [[کفر]] که [[تاریکی]] مطلق است، به صورت [[ظلمت]] ظاهری مجسم می‌گردد. اینجاست که به [[احترام]] آنها این ندا از [[فرشتگان]] بر می‌خیزد: “بشارت باد بر شما امروز، به باغ‌هایی از [[بهشت]] که نهرها زیر درختان آن جاری است” {{متن قرآن|بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ}} [[علامه طباطبایی]] میگوید: این [[آیه شریفه]] مطلق است، شامل [[مؤمنین]] هر امتی می‌شود، و اختصاصی به [[امت اسلام]] ندارد، و اگر از “تابیدن نور” تعبیر به “سعی و دویدن” کرده، برای این بود که اشاره کرده باشد به اینکه چنین کسانی به سوی درجاتی از [[بهشت]] که [[خداوند]] برایشان تهیه دیده می‌شتابند، در حالی که هر لحظه و یکی پس از دیگری درجات و جهات [[سعادت]] و [[مقامات]] [[قرب]] برایشان روشن می‌گردد، تا جایی که دیگر نورشان به حد تمام و کمال برسد<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۲۷۲.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۱۶۸-۱۹۲.</ref>.
۷۲٬۴۶۷

ویرایش