بنی‌ساج: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۷ ژوئن ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{امامت}} +{{امامت}}))
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق)' به 'ﻫ.ق)')
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
== مقدمه ==
 
[[بنی‌ساج]] سلسله‌ای از [[امیران]] [[ایرانی]] راهدار حرمین و [[حاکم]] [[آذربایجان]] در سده سوم ق بودند. برخی از امیران ساجی دارای [[منصب]] راهداری حرمین بودند. آنان در [[زمان]] [[مأمون]] یا [[معتصم]] وارد [[دستگاه خلافت عباسی]] شدند.  
==مقدمه==
[[بنی‌ساج]] سلسله‌ای از [[امیران]] [[ایرانی]] راهدار حرمین و [[حاکم]] [[آذربایجان]] در سده سوم ق بودند. برخی از امیران ساجی دارای [[منصب]] راهداری حرمین بودند. آنان در [[زمان]] [[مأمون]] یا [[معتصم]] وارد [[دستگاه خلافت]] [[عباسی]] شدند.  


ابوساج سرسلسله ساجیان به خاطر خدمات زیاد در دستگاه خلافت عباسی از طرف [[متوکل]] به بازرسی [[راه]] [[مکه]] [[مأمور]] شد. [[حکمرانی]] [[سوریه]]، [[سرپرستی]] [[کوفه]]، [[حکومت]] سواد و... از جمله [[مناصب]] وی است. او در [[مأموریت]] [[پاسداری]] از راه کوفه تا [[حجاز]] خدمات فراوانی ارائه کرد و سرانجام در جندی‌شاپور درگذشت.
ابوساج سرسلسله ساجیان به خاطر خدمات زیاد در دستگاه خلافت عباسی از طرف [[متوکل]] به بازرسی [[راه]] [[مکه]] [[مأمور]] شد. [[حکمرانی]] [[سوریه]]، [[سرپرستی]] [[کوفه]]، [[حکومت]] سواد و... از جمله [[مناصب]] وی است. او در [[مأموریت]] [[پاسداری]] از راه کوفه تا [[حجاز]] خدمات فراوانی ارائه کرد و سرانجام در جندی‌شاپور درگذشت.
خط ۸: خط ۶:
در [[سال ۲۶۶ق]]. حکمرانی حرمین و راهداری مکه به [[محمد]] بن ابی‌ساج رسید. [[امارت]] وی بر راه‌های [[حج]]، [[ولایت]] [[عقد]] و [[شرف]]، حکمرانی آذربایجان و [[مراغه]] از جمله مناصب وی است. [[یوسف بن ساج]] [[حکمران]] بعدی [[بنوساج]] بود. او از طرف [[معتمد عباسی]] حکمرانی آذربایجان را به دست گرفت اما بعد از چندی از [[فرمان]] [[خلیفه]] سرباز زد و دستگیر و [[زندانی]] شد. اما بعد از [[آزادی]] دوباره حکمرانی آذربایجان به او داده شد. او از طرف خلیفه مأموریت مقابله با [[قرمطیان]] شد؛ ولی [[شکست]] خورده و به دست ابوطاهر قرمطی کشته شد.<ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴.</ref>
در [[سال ۲۶۶ق]]. حکمرانی حرمین و راهداری مکه به [[محمد]] بن ابی‌ساج رسید. [[امارت]] وی بر راه‌های [[حج]]، [[ولایت]] [[عقد]] و [[شرف]]، حکمرانی آذربایجان و [[مراغه]] از جمله مناصب وی است. [[یوسف بن ساج]] [[حکمران]] بعدی [[بنوساج]] بود. او از طرف [[معتمد عباسی]] حکمرانی آذربایجان را به دست گرفت اما بعد از چندی از [[فرمان]] [[خلیفه]] سرباز زد و دستگیر و [[زندانی]] شد. اما بعد از [[آزادی]] دوباره حکمرانی آذربایجان به او داده شد. او از طرف خلیفه مأموریت مقابله با [[قرمطیان]] شد؛ ولی [[شکست]] خورده و به دست ابوطاهر قرمطی کشته شد.<ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴.</ref>


==معرفی اجمالی==
== معرفی اجمالی ==
خاستگاه اولیه ساجیان ([[بنی ساج]])، آسیای میانه و به‌‌طور دقیق، [[ماوراء النهر]] بود.<ref>صورة الارض، ج٢، ص۵٠۶.</ref> برخی محققان، آنان را سُغدی و برخی دیگر، از فرغانی‌های<ref>ر. ک: اران از دوران باستان، ص۴۴٣؛ مجمل التواریخ، ص٣۶٩.</ref> ماوراء النهر دانسته‌اند.
خاستگاه اولیه ساجیان ([[بنی ساج]])، آسیای میانه و به‌‌طور دقیق، [[ماوراء النهر]] بود.<ref>صورة الارض، ج٢، ص۵٠۶.</ref> برخی محققان، آنان را سُغدی و برخی دیگر، از فرغانی‌های<ref>ر. ک: اران از دوران باستان، ص۴۴٣؛ مجمل التواریخ، ص٣۶٩.</ref> ماوراء النهر دانسته‌اند.


بنی‌ساج از سال ۲۷۶ تا ۳۱۹ق. در آذربایجان، اَران و گاه ارمنستان و حدود [[ری]] حکومت کردند<ref>اران از دوران باستان، ص۴۴۲؛ نک: تاریخ ادبیات در ایران، ج۱، ص۲۱۷.</ref> از امیران ساجی، منصب راهداری حرمین به [[ابوساج دیوداد بن دیودست]]، [[محمد افشین]] فرزند دیوداد، و [[ابوالقاسم یوسف بن دیوداد]] رسید و حکومت آذربایجان تنها از آن دو تن اخیر شد و خود ابوساج به رغم نقش اساسی در برآمدن خاندانش، به این مهم دست نیافت. ساجیان نخست در روستاهای جَنبَکاکِث و سویدَک در آسیای میانه سکونت داشتند<ref>صورة الارض، ج۲، ص۵۰۶.</ref> در این مناطق، مواد نخست سلاح‌های آهنین به دست می‏‌آمد و در فرغانه ساخته می‏‌شد و به سرزمین‌های دیگر تا [[بغداد]] صادر می‌گشت<ref> ترکستان‌نامه، ج۱، ص۳۷۸.</ref>.<ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴.</ref>
بنی‌ساج از سال ۲۷۶ تا ۳۱۹ق. در آذربایجان، اَران و گاه ارمنستان و حدود [[ری]] حکومت کردند<ref>اران از دوران باستان، ص۴۴۲؛ نک: تاریخ ادبیات در ایران، ج۱، ص۲۱۷.</ref> از امیران ساجی، منصب راهداری حرمین به [[ابوساج دیوداد بن دیودست]]، [[محمد افشین]] فرزند دیوداد، و [[ابوالقاسم یوسف بن دیوداد]] رسید و حکومت آذربایجان تنها از آن دو تن اخیر شد و خود ابوساج به رغم نقش اساسی در برآمدن خاندانش، به این مهم دست نیافت. ساجیان نخست در روستاهای جَنبَکاکِث و سویدَک در آسیای میانه سکونت داشتند<ref>صورة الارض، ج۲، ص۵۰۶.</ref> در این مناطق، مواد نخست سلاح‌های آهنین به دست می‏‌آمد و در فرغانه ساخته می‏‌شد و به سرزمین‌های دیگر تا [[بغداد]] صادر می‌گشت<ref> ترکستان‌نامه، ج۱، ص۳۷۸.</ref><ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴.</ref>


==واژشناسی==
== واژشناسی ==
نسبت ساجی از [[زندگی]] آنها در خانه‌هایی از [[نی]] مانند کپرنشینان امروزین، نشأت گرفته است<ref>تجارب الامم، ج۵، ص۱۷۹، «پاورقی». </ref> پاره‌ای محققان ریشه نام‌هایی هم‌چون "دیوداد" و "دیودست" را در [[فرهنگ]] [[قوم]] و [[زبان]] سُغدی جستجو کرده و گفته‌اند که اینان پیش از [[فتح]] ماوراءالنهر به دست [[مسلمانان]] که دیو را بر خلاف زردشتیان می‌ستوده‌اند، پیرو یکی از آیین‌های کهن آریایی بوده‌اند<ref>نک: اران از دوران باستان، ص۴۴۳.</ref> بر پایه دیدگاه دیگر، ساجیان اصالتاً از فرغانی‌های [[بودایی]] بودند و نام‌های نامانوس آنها از [[سنت]] و فرهنگ این سرزمین‌ها گرفته شده است<ref>نک: مجمل التواریخ، ص۳۶۹.</ref> نام دیوداد فرزند دیودست را به گونه‌های دیگر نیز آورده‌‌اند<ref>نک: صورة الارض، ج۲، ص۵۰۶؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۳۶۳؛ وفیات ابن خلکان، ج۶، ص۴۱۵.</ref>
نسبت ساجی از [[زندگی]] آنها در خانه‌هایی از [[نی]] مانند کپرنشینان امروزین، نشأت گرفته است<ref>تجارب الامم، ج۵، ص۱۷۹، «پاورقی». </ref> پاره‌ای محققان ریشه نام‌هایی هم‌چون "دیوداد" و "دیودست" را در [[فرهنگ]] [[قوم]] و [[زبان]] سُغدی جستجو کرده و گفته‌اند که اینان پیش از [[فتح]] ماوراءالنهر به دست [[مسلمانان]] که دیو را بر خلاف زردشتیان می‌ستوده‌اند، پیرو یکی از آیین‌های کهن آریایی بوده‌اند<ref>نک: اران از دوران باستان، ص۴۴۳.</ref> بر پایه دیدگاه دیگر، ساجیان اصالتاً از فرغانی‌های [[بودایی]] بودند و نام‌های نامانوس آنها از [[سنت]] و فرهنگ این سرزمین‌ها گرفته شده است<ref>نک: مجمل التواریخ، ص۳۶۹.</ref> نام دیوداد فرزند دیودست را به گونه‌های دیگر نیز آورده‌‌اند<ref>نک: صورة الارض، ج۲، ص۵۰۶؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۳۶۳؛ وفیات ابن خلکان، ج۶، ص۴۱۵.</ref>


معرفی این [[خاندان]] با عنوان ساجدی به جای ساجی که در برخی از منابع معاصر آمده،<ref>زبده تاریخ کرد و کردستان، ج۲، ص۲۹.</ref> آشکارا [[خطا]] است. [[امیران]] ساجی، به ویژه [[یوسف]]، در دوران [[حکومت]] خود در شهرهایی هم‌چون [[اردبیل]]، [[مراغه]]، و بَردَعه [[آذربایجان]] دارالضرب داشتند که نشانه رونق [[اقتصادی]] در قلمرو آنان بود<ref>صورة الارض، ص۳۵۳-۳۵۴.</ref> اکنون در موزه دولتی ارمیتاز پترزبورگ سکه‌هایی از [[یوسف بن ابوساج]] موجود است که محل ضرب آن طی سال‌های ۲۹۳ تا ۳۱۲ق. در شهرهای بردعه، مراغه و اردبیل بوده است<ref> اران از دوران باستان، ص۴۵۸.</ref>.<ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴.</ref>
معرفی این [[خاندان]] با عنوان ساجدی به جای ساجی که در برخی از منابع معاصر آمده،<ref>زبده تاریخ کرد و کردستان، ج۲، ص۲۹.</ref> آشکارا [[خطا]] است. [[امیران]] ساجی، به ویژه [[یوسف]]، در دوران [[حکومت]] خود در شهرهایی هم‌چون [[اردبیل]]، [[مراغه]]، و بَردَعه [[آذربایجان]] دارالضرب داشتند که نشانه رونق [[اقتصادی]] در قلمرو آنان بود<ref>صورة الارض، ص۳۵۳-۳۵۴.</ref> اکنون در موزه دولتی ارمیتاز پترزبورگ سکه‌هایی از [[یوسف بن ابوساج]] موجود است که محل ضرب آن طی سال‌های ۲۹۳ تا ۳۱۲ق. در شهرهای بردعه، مراغه و اردبیل بوده است<ref> اران از دوران باستان، ص۴۵۸.</ref><ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴.</ref>


==ورود به [[خلافت عباسی]]==
== ورود به [[خلافت عباسی]] ==
از آغاز ورود ساجیان به [[دستگاه خلافت]] [[عباسی]]، [[آگاهی]] روشنی در دست نیست. ساجیان با [[مسلمان]] شدن و [[راه]] یافتن به دستگاه خلافت عباسی و جلب توجه [[خلفای عباسی]] به مقاماتی والا دست یافتند.<ref>تجارب الامم، ج۵، ص٩، «مقدمه». </ref> شماری از [[پژوهشگران]] معاصر با توجه به استیلای مسلمانان بر اُسروشَنه یا اشروسنه، از مناطق کهن ماوراءالنهر، و [[اسلام آوردن]] واپسین [[امیر]] آنجا به دست [[مأمون]] برآنند که ابوساج در همین دوره یا‌ اندکی بعد [[اسلام]] آورده است<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۵۱۰، «ابوالساج». </ref> ساجیان را از کهن‌ترین سلسله‏‌های [[ایرانی]] [[مخالف]] [[خلافت عباسی]] دانسته‌اند<ref>نظری به تاریخ آذربایجان، ص۱۳۴.</ref>
از آغاز ورود ساجیان به [[دستگاه خلافت عباسی]]، [[آگاهی]] روشنی در دست نیست. ساجیان با [[مسلمان]] شدن و [[راه]] یافتن به دستگاه خلافت عباسی و جلب توجه [[خلفای عباسی]] به مقاماتی والا دست یافتند.<ref>تجارب الامم، ج۵، ص٩، «مقدمه». </ref> شماری از [[پژوهشگران]] معاصر با توجه به استیلای مسلمانان بر اُسروشَنه یا اشروسنه، از مناطق کهن ماوراءالنهر، و [[اسلام آوردن]] واپسین [[امیر]] آنجا به دست [[مأمون]] برآنند که ابوساج در همین دوره یا‌ اندکی بعد [[اسلام]] آورده است<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۵۱۰، «ابوالساج». </ref> ساجیان را از کهن‌ترین سلسله‏‌های [[ایرانی]] [[مخالف]] [[خلافت عباسی]] دانسته‌اند<ref>نظری به تاریخ آذربایجان، ص۱۳۴.</ref>


این نظر که ساجیان خاندانی [[علمی]]، دارای [[جایگاه]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] مؤثر بوده و در برابر قشری‌گرایی [[دستگاه خلافت]] [[مبارزه]] کردند،<ref>تجارب الامم، ج۵، ص۳، «مقدمه. </ref> با آگاهی‌های موجود از ساجیان که فرماندهانی [[جنگجو]] و مردانی سختکوش و پر [[هیبت]] بودند، سازگار نیست. اصل [[مخالفت]] آنها با دستگاه خلافت [[عباسی]] در برهه‌های خاص، رخدادی پذیرفتنی است؛ اما بُعد علمی آنها در منابع گزارش نشده است.
این نظر که ساجیان خاندانی [[علمی]]، دارای [[جایگاه]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] مؤثر بوده و در برابر قشری‌گرایی [[دستگاه خلافت]] [[مبارزه]] کردند،<ref>تجارب الامم، ج۵، ص۳، «مقدمه. </ref> با آگاهی‌های موجود از ساجیان که فرماندهانی [[جنگجو]] و مردانی سختکوش و پر [[هیبت]] بودند، سازگار نیست. اصل [[مخالفت]] آنها با دستگاه خلافت [[عباسی]] در برهه‌های خاص، رخدادی پذیرفتنی است؛ اما بُعد علمی آنها در منابع گزارش نشده است.
خط ۲۵: خط ۲۳:
در تحلیلی دیگر، موقعیت یافتن ساجیان را به‌کوشش خلافت عباسی برای [[کسب قدرت]] از طریق [[حاکمان]] و خاندان‌های محلی [[توانمند]] پیوند داده‌اند. گفته‌اند که ساجیان نمونه‌ای مهم از این‌گونه خاندان‌ها بودند که توجه [[خلفای عباسی]] را به خود جلب کردند. بدین‌سان، [[عباسیان]] بر سپاهی مرکب از آذربایجانیان و وابستگان به خاندان‏‌های فئودالی ساجی تکیه کردند<ref>تجارب الامم، ج۵، ص۹، «مقدمه. </ref>
در تحلیلی دیگر، موقعیت یافتن ساجیان را به‌کوشش خلافت عباسی برای [[کسب قدرت]] از طریق [[حاکمان]] و خاندان‌های محلی [[توانمند]] پیوند داده‌اند. گفته‌اند که ساجیان نمونه‌ای مهم از این‌گونه خاندان‌ها بودند که توجه [[خلفای عباسی]] را به خود جلب کردند. بدین‌سان، [[عباسیان]] بر سپاهی مرکب از آذربایجانیان و وابستگان به خاندان‏‌های فئودالی ساجی تکیه کردند<ref>تجارب الامم، ج۵، ص۹، «مقدمه. </ref>


آغاز گزارش‌ها از آمدن ساجیان به دستگاه خلافت عباسی، به ۲۲۲ق. بازمی‌گردد که به موجب آن، ابوساج از [[سرداران]] افشین [[فرمانده سپاه]] [[خلیفه عباسی]] بود<ref>نک: تاریخ طبری، ج۹، ص۴۷؛ الکامل، ج۶، ص۴۷۲-۴۷۳؛ اران از دوران باستان، ص۴۴۳.</ref> و برای [[نبرد]] با بابک خرمدین از سوی [[معتصم]] به [[آذربایجان]] فرستاده شد و در رأس دسته‌ای از سواران اُشروسِنی از خود [[دلیری]] نشان داد. ابوساج در سال ۲۲۴ق. [[فرماندهی]] سپاهی از دماوند را بر عهده داشته که برای نبرد با مازیار، [[حکمران]] محلی [[طبرستان]]، اعزام شد<ref>تاریخ طبری، ج۹، ص۸۶؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۵۱۰.</ref> ابوساج در مأموریت [[سرکوب]] منکجور، [[حاکم]] ارمنستان شد<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷۵-۴۷۸.</ref> و با [[تغییر]] [[خلیفه]]، به سبب خدماتش در [[سال ۲۴۴ق]]. از سوی [[متوکل عباسی]] به بازرسی [[راه]] [[مکه]] مامور شد<ref>تاریخ طبری، ج۹، ص۲۱۰؛ الکامل، ج۷، ص۸۶.</ref>. در ۲۴۹ق. ابوساج پس از سرکوبی [[شورش]] تَنوخِی‌ها در قِنَسرین در شمال [[سوریه]]، [[حکمران]] آنجا شد<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۹۷.</ref>
آغاز گزارش‌ها از آمدن ساجیان به دستگاه خلافت عباسی، به ۲۲۲ق. بازمی‌گردد که به موجب آن، ابوساج از [[سرداران]] افشین [[فرمانده سپاه]] [[خلیفه عباسی]] بود<ref>نک: تاریخ طبری، ج۹، ص۴۷؛ الکامل، ج۶، ص۴۷۲-۴۷۳؛ اران از دوران باستان، ص۴۴۳.</ref> و برای [[نبرد]] با بابک خرمدین از سوی [[معتصم]] به [[آذربایجان]] فرستاده شد و در رأس دسته‌ای از سواران اُشروسِنی از خود [[دلیری]] نشان داد. ابوساج در سال ۲۲۴ق. [[فرماندهی]] سپاهی از دماوند را بر عهده داشته که برای نبرد با مازیار، [[حکمران]] محلی [[طبرستان]]، اعزام شد<ref>تاریخ طبری، ج۹، ص۸۶؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۵۱۰.</ref> ابوساج در مأموریت [[سرکوب]] منکجور، [[حاکم]] ارمنستان شد<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۷۵-۴۷۸.</ref> و با [[تغییر]] [[خلیفه]]، به سبب خدماتش در [[سال ۲۴۴ق]]. از سوی [[متوکل عباسی]] به بازرسی [[راه]] [[مکه]] مامور شد<ref>تاریخ طبری، ج۹، ص۲۱۰؛ الکامل، ج۷، ص۸۶.</ref>. در ۲۴۹ق. ابوساج پس از سرکوبی [[شورش]] تَنوخِی‌ها در قِنَسرین در شمال [[سوریه]]، [[حکمران]] آنجا شد<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۹۷.</ref>
در [[سال ۲۵۱ق]]. ابوساج به [[کاخ]] ابن‌هبیره، تختگاه عاملان و راهداران در ۱۲ فرسخی [[بغداد]]، رفت.
در [[سال ۲۵۱ق]]. ابوساج به [[کاخ]] ابن‌هبیره، تختگاه عاملان و راهداران در ۱۲ فرسخی [[بغداد]]، رفت.


ساجیان به دنبال خدماتشان به [[دستگاه خلافت]] [[عباسی]]، از سال ۲۷۶ تا ۳۱۹ه. ق و بنا به قول دیگر، از سال ۲۷۹ تا ۳۱۷ه. ق، در [[آذربایجان]]، اران و گاه ارمنستان و حدود [[ری]] [[حکومت]] کردند.<ref>اران از دوران باستان، ص۴۴٢؛ ر. ک: تاریخ ادبیات در ایران، ج١، ص٢١٧.</ref> ساجیان به‌صورت ظاهری، تابع و [[مطیع]] دستگاه خلافت بودند، اما آنها را از قدرتمندترین سلسله‌های [[ایرانی]] می‌توان به‌شمار آورد که در مقابل [[خلفا]] [[علم]] [[استقلال]] برافراشتند<ref>ر. ک: فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج١، ص۴٣٩.</ref>.<ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴.</ref>
ساجیان به دنبال خدماتشان به [[دستگاه خلافت عباسی]]، از سال ۲۷۶ تا ۳۱۹ه‍.ق و بنا به قول دیگر، از سال ۲۷۹ تا ۳۱۷ه. ق، در [[آذربایجان]]، اران و گاه ارمنستان و حدود [[ری]] [[حکومت]] کردند.<ref>اران از دوران باستان، ص۴۴٢؛ ر. ک: تاریخ ادبیات در ایران، ج١، ص٢١٧.</ref> ساجیان به‌صورت ظاهری، تابع و [[مطیع]] دستگاه خلافت بودند، اما آنها را از قدرتمندترین سلسله‌های [[ایرانی]] می‌توان به‌شمار آورد که در مقابل [[خلفا]] [[علم]] [[استقلال]] برافراشتند<ref>ر. ک: فرهنگ جامع تاریخ ایران، ج١، ص۴٣٩.</ref><ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴.</ref>


==[[ارتباط]] ساجیان با [[حجاز]]==
== [[ارتباط]] ساجیان با [[حجاز]] ==
ارتباط ساجیان با حجاز از آنجا آغاز شد که [[متوکل عباسی]] به‌سبب خدمات ابوساج، در سال ۲۴۴ه. ق، او را مأمور بازرسی [[راه]] [[مکه]] از مسیر [[کوفه]] کرد و [[سرپرستی]] کوفه و سرزمین‌های پیرامون را به او سپردند.<ref>تاریخ طبری، ج٩، ص٢١٠؛ الکامل، ج٧، ص٨۶. البلدان، ص۱۴۵؛ امراء الکوفه، ص۶۴۹-۶۵۱.</ref> [[قصر ابن هبیره]] را [[یزید بن عمر بن هبیره فزاری]]، حکمران [[اموی]] [[عهد]] [[مروان بن محمد]]، ساخت<ref>البلدان، ص۱۴۵؛ الاخبار الطوال، ص۳۵۰.</ref> و به [[دلیل]] استقرار [[کارگزاران]] در آن، نقشی مهم در [[مراقبت]] و [[نگهبانی]] از راه‌ها داشت. در رونق این [[ناحیه]] [[کوشش]] شد و باریکه آبی از [[فرات]] به آن کشیدند<ref>البلدان، ص۱۴۵؛ الاعلاق النفیسه، ص۳۰۸-۳۰۹.</ref> شمار منزلگاه‌های کوفه تا مکه ۳۱ مورد و مسافتش از طریق [[مدینه]] حدود ۸۴۵ میل و از طریق نجد ۷۴۵ میل (حدود ۱۳۰۰کیلومتر) بود.
ارتباط ساجیان با حجاز از آنجا آغاز شد که [[متوکل عباسی]] به‌سبب خدمات ابوساج، در سال ۲۴۴ه. ق، او را مأمور بازرسی [[راه]] [[مکه]] از مسیر [[کوفه]] کرد و [[سرپرستی]] کوفه و سرزمین‌های پیرامون را به او سپردند.<ref>تاریخ طبری، ج٩، ص٢١٠؛ الکامل، ج٧، ص٨۶. البلدان، ص۱۴۵؛ امراء الکوفه، ص۶۴۹-۶۵۱.</ref> [[قصر ابن هبیره]] را [[یزید بن عمر بن هبیره فزاری]]، حکمران [[اموی]] [[عهد]] [[مروان بن محمد]]، ساخت<ref>البلدان، ص۱۴۵؛ الاخبار الطوال، ص۳۵۰.</ref> و به [[دلیل]] استقرار [[کارگزاران]] در آن، نقشی مهم در [[مراقبت]] و [[نگهبانی]] از راه‌ها داشت. در رونق این [[ناحیه]] [[کوشش]] شد و باریکه آبی از [[فرات]] به آن کشیدند<ref>البلدان، ص۱۴۵؛ الاعلاق النفیسه، ص۳۰۸-۳۰۹.</ref> شمار منزلگاه‌های کوفه تا مکه ۳۱ مورد و مسافتش از طریق [[مدینه]] حدود ۸۴۵ میل و از طریق نجد ۷۴۵ میل (حدود ۱۳۰۰کیلومتر) بود.


منزلگاه فید ([[منزل]] ۱۵ از ۳۱ منزل) که تقریباً در وسط این راه قرار گرفته بود، به‌سبب داشتن موقعیت نظامی مناسب، [[بازار]] و امکانات رفاهی برای [[حاجیان]]، به‌عنوان مرکزیتی برای راهداران [[انتخاب]] شده بود و حاجیان، وسایل و کالاهایشان را در این [[شهر]] به [[امانت]] می‌گذاشتند.<ref>ر. ک: احسن التقاسیم، ص٢۵۴؛ الاعلاق النفیسه، صص١٧۴-١٨٢؛ الملامح الجغرافیه، ص٣١.</ref> از گزارش‌ها برمی‌آید که ساجیان و [[سپاه]] زیرنظر آنها [[پاسداری]] از منزلگاه‌ها و راه‌ها و بدرقه [[حاجیان]] و کاروان [[عراق]] و رفت و آمدهای این مسیر طولانی را برعهده داشتند؛
منزلگاه فید ([[منزل]] ۱۵ از ۳۱ منزل) که تقریباً در وسط این راه قرار گرفته بود، به‌سبب داشتن موقعیت نظامی مناسب، [[بازار]] و امکانات رفاهی برای [[حاجیان]]، به‌عنوان مرکزیتی برای راهداران [[انتخاب]] شده بود و حاجیان، وسایل و کالاهایشان را در این [[شهر]] به [[امانت]] می‌گذاشتند.<ref>ر. ک: احسن التقاسیم، ص٢۵۴؛ الاعلاق النفیسه، صص١٧۴-١٨٢؛ الملامح الجغرافیه، ص٣١.</ref> از گزارش‌ها برمی‌آید که ساجیان و [[سپاه]] زیرنظر آنها [[پاسداری]] از منزلگاه‌ها و راه‌ها و بدرقه [[حاجیان]] و کاروان [[عراق]] و رفت و آمدهای این مسیر طولانی را برعهده داشتند؛


ابوساج در سال ۲۵۱ه. ق در قصر ابن هبیره در ١٢ فرسخی [[بغداد]] مستقر شد که تختگاه راهداران محسوب می‌شد<ref> البلدان، ص۱۴۵؛ امراء الکوفه، ص۶۴٩-۶۵١.</ref> و با سپاه زیر نظرش به [[مراقبت]] و [[نگهبانی]] از این مسیر طولانی [[راه]] [[حج]] مشغول گردید. ابوساج در همین سال چند بار با تُرک‌ها جنگید و سرکرده آنها، بایکباک، را که مایه [[ناامنی]] شده بود، همراه گروهی از [[ترک‌ها]] کشت و شماری را [[اسیر]] کرد<ref>تاریخ طبری، ج۹، ص۳۲۷-۳۳۳؛ تجارب الامم، ج۴، ص۳۵۳؛ الکامل، ج۷، ص۱۵۷.</ref> و باقیمانده ترک‌ها و [[مغربیان]] را از عراق بیرون راند<ref> تجارب الامم، ج۴، ص۳۵۴؛ الکامل، ج۷، ص۱۶۸.</ref> گویا در همین سال در بازگشت از [[مکه]]، ۳۶ نفر از [[اعراب]] [[راهزن]] را که مزاحم [[امنیت]] حاجیان شده بودند، دستگیر کرد و آنها را روانه [[زندان]] بغداد کرد<ref>امراء الکوفه، ص۶۴۹.</ref>.<ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴.</ref>
ابوساج در سال ۲۵۱ه‍.ق در قصر ابن هبیره در ١٢ فرسخی [[بغداد]] مستقر شد که تختگاه راهداران محسوب می‌شد<ref> البلدان، ص۱۴۵؛ امراء الکوفه، ص۶۴٩-۶۵١.</ref> و با سپاه زیر نظرش به [[مراقبت]] و [[نگهبانی]] از این مسیر طولانی [[راه]] [[حج]] مشغول گردید. ابوساج در همین سال چند بار با تُرک‌ها جنگید و سرکرده آنها، بایکباک، را که مایه [[ناامنی]] شده بود، همراه گروهی از [[ترک‌ها]] کشت و شماری را [[اسیر]] کرد<ref>تاریخ طبری، ج۹، ص۳۲۷-۳۳۳؛ تجارب الامم، ج۴، ص۳۵۳؛ الکامل، ج۷، ص۱۵۷.</ref> و باقیمانده ترک‌ها و [[مغربیان]] را از عراق بیرون راند<ref> تجارب الامم، ج۴، ص۳۵۴؛ الکامل، ج۷، ص۱۶۸.</ref> گویا در همین سال در بازگشت از [[مکه]]، ۳۶ نفر از [[اعراب]] [[راهزن]] را که مزاحم [[امنیت]] حاجیان شده بودند، دستگیر کرد و آنها را روانه [[زندان]] بغداد کرد<ref>امراء الکوفه، ص۶۴۹.</ref><ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴.</ref>


==پاسداری از راه [[کوفه]] تا [[حجاز]]==
== پاسداری از راه [[کوفه]] تا [[حجاز]] ==
ابوساج پس از [[خلافت]] یافتن [[معتز]] در ۲۵۲ق. موقعیتی [[استوار]] یافت و [[فرمان]] [[حکومت]] سواد، کناره رود [[فرات]]، را گرفت<ref>تاریخ طبری، ج۹، ص۳۵۳؛ الکامل، ج۷، ص۱۶۸.</ref> و مأمور پاسداری از راه کوفه تا حجاز شد؛ ابوساج در انجام مأموریت راهداری مکه سیاست‌های اجرایی ویژه به‌کار بست. او در هر منطقه [[فرماندهی]] با نیروی کافی مستقر کرد. یک تن را به [[انبار]] و فردی دیگر را به کوفه فرستاد و کسانی را روانه قصر ابن‌هبیره نمود و همراه این [[فرماندهان]]، نظامیانی برای انجام ماموریت فرستاد. از سوی دیگر، ابوساج دسته‌ای نظامی، سواره و پیاده، برای بررسی قلمرو و موقعیت راه‌ها و بیرون راندن [[راهزنان]] [[تعیین]] کرد<ref>نک: تجارب الامم، ج۴، ص۳۴۷-۳۴۹.</ref> به گزارش [[طبری]]، ابوساج برای ایجاد امنیت در راه‌ها، دسته‌های ویژه کوچک سامان داد و آنها را مامور بازرسی راه‌ها و منزلگاه‌ها کرد<ref>تاریخ طبری، ج۹، ص۳۵۳.</ref> سپس خود به بغداد آمد و در آن [[شهر]] با گروهی از طالبیان به سرکردگی [[ابوهاشم جعفری]] که قصد رفتن به‌کوفه داشت، روبه‌رو گشت و مانع [[سفر]] آنها شد.[[سیاست]] دیگر ابوساج در [[مراقبت]] از [[راه]] [[کوفه]] تا [[مکه]]، [[شناسایی]] و جلب گروه‌های مشکوک بود <ref>الکامل، ج۷، ص۱۶۸.</ref>.<ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴.</ref>
ابوساج پس از [[خلافت]] یافتن [[معتز]] در ۲۵۲ق. موقعیتی [[استوار]] یافت و [[فرمان]] [[حکومت]] سواد، کناره رود [[فرات]]، را گرفت<ref>تاریخ طبری، ج۹، ص۳۵۳؛ الکامل، ج۷، ص۱۶۸.</ref> و مأمور پاسداری از راه کوفه تا حجاز شد؛ ابوساج در انجام مأموریت راهداری مکه سیاست‌های اجرایی ویژه به‌کار بست. او در هر منطقه [[فرماندهی]] با نیروی کافی مستقر کرد. یک تن را به [[انبار]] و فردی دیگر را به کوفه فرستاد و کسانی را روانه قصر ابن‌هبیره نمود و همراه این [[فرماندهان]]، نظامیانی برای انجام ماموریت فرستاد. از سوی دیگر، ابوساج دسته‌ای نظامی، سواره و پیاده، برای بررسی قلمرو و موقعیت راه‌ها و بیرون راندن [[راهزنان]] [[تعیین]] کرد<ref>نک: تجارب الامم، ج۴، ص۳۴۷-۳۴۹.</ref> به گزارش [[طبری]]، ابوساج برای ایجاد امنیت در راه‌ها، دسته‌های ویژه کوچک سامان داد و آنها را مامور بازرسی راه‌ها و منزلگاه‌ها کرد<ref>تاریخ طبری، ج۹، ص۳۵۳.</ref> سپس خود به بغداد آمد و در آن [[شهر]] با گروهی از طالبیان به سرکردگی [[ابوهاشم جعفری]] که قصد رفتن به‌کوفه داشت، روبه‌رو گشت و مانع [[سفر]] آنها شد. [[سیاست]] دیگر ابوساج در [[مراقبت]] از [[راه]] [[کوفه]] تا [[مکه]]، [[شناسایی]] و جلب گروه‌های مشکوک بود <ref>الکامل، ج۷، ص۱۶۸.</ref><ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴.</ref>


==دور کردن ابوساج از مرکز [[خلافت]]==
== دور کردن ابوساج از مرکز [[خلافت]] ==
ابوساج شاید به جبران آن‌چه در گذشته در خدمت‌ به [[عباسیان]] و پشت کردن به [[فرماندهان]] نامدار [[ایرانی]] کرده بود، در [[نبرد]] دیر العاقول میان [[یعقوب لیث]] و [[معتمد عباسی]]، به هواداری از [[سپاه]] [[ایران]] شرکت جست. از این‌رو، از چشم الموفق [[برادر]] [[معتمد]] افتاد و [[اموال]] و املاکش [[مصادره]] شد<ref>تجارب الامم، ج۴، ص۴۴۲-۴۴۳؛ الکامل، ج۷، ص۲۹۰-۲۹۲.</ref> بعدها وی [[امیر]] [[مصر]] و قنسرین و مرزهای [[شام]] (عواصم) شد<ref>اعلام النبلاء، ج۱، ص۱۹۲.</ref> و [[حکمرانی]] [[اهواز]] در ۲۶۱ق. به او سپرده گشت و به سود عباسیان با زنگیان جنگید<ref>تجارب الامم، ج۴، ص۴۴۰.</ref> همه اینها برای دور کردن او از پایتخت خلافت بود. وی سرانجام به [[سال ۲۶۶ق]]. در جندی‌شاپور درگذشت<ref>الکامل، ج۷، ص۳۳۳؛ امراء الکوفه، ص۶۵۱.</ref>.<ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴.</ref>
ابوساج شاید به جبران آن‌چه در گذشته در خدمت‌ به [[عباسیان]] و پشت کردن به [[فرماندهان]] نامدار [[ایرانی]] کرده بود، در [[نبرد]] دیر العاقول میان [[یعقوب لیث]] و [[معتمد عباسی]]، به هواداری از [[سپاه]] [[ایران]] شرکت جست. از این‌رو، از چشم الموفق [[برادر]] [[معتمد]] افتاد و [[اموال]] و املاکش [[مصادره]] شد<ref>تجارب الامم، ج۴، ص۴۴۲-۴۴۳؛ الکامل، ج۷، ص۲۹۰-۲۹۲.</ref> بعدها وی [[امیر]] [[مصر]] و قنسرین و مرزهای [[شام]] (عواصم) شد<ref>اعلام النبلاء، ج۱، ص۱۹۲.</ref> و [[حکمرانی]] [[اهواز]] در ۲۶۱ق. به او سپرده گشت و به سود عباسیان با زنگیان جنگید<ref>تجارب الامم، ج۴، ص۴۴۰.</ref> همه اینها برای دور کردن او از پایتخت خلافت بود. وی سرانجام به [[سال ۲۶۶ق]]. در جندی‌شاپور درگذشت<ref>الکامل، ج۷، ص۳۳۳؛ امراء الکوفه، ص۶۵۱.</ref><ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴.</ref>


==حکمرانی [[محمد بن ساج]]==
== حکمرانی [[محمد بن ساج]] ==
در سال ۲۶۶ق. حکمرانی حرمین و راهداری مکه ([[منصب]] عمل الحرمینی) پس از ابوساج، با نظر وی<ref>اتحاف الوری، ج٢، ص٣۵۵.</ref> یا از سوی امیر صفاری، [[عمرو]] بن لیث (۲۶۵- ٢٨٧ه.ق) که آن را از [[خلیفه عباسی]] گرفته بود، به فرزند ابوساج به نام ابوالمسافر محمد بن ابوساج دیوداد ملقب به افشین واگذار شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج٣، ص۴٢٧؛ العقد الثمین، ج۲، ص۱۸۰؛ غایة المرام، ج١، ص۴۵۶ و ۴۵٧.</ref>محمد بن ابوساج آن‌گاه که به مکه رسید، با ابن‌مخزومی که مدعی همین [[مقام]] بود، جنگید و او را [[شکست]] داد<ref>العقد الثمین، ج۲، ص۳۳۲.</ref>
در سال ۲۶۶ق. حکمرانی حرمین و راهداری مکه ([[منصب]] عمل الحرمینی) پس از ابوساج، با نظر وی<ref>اتحاف الوری، ج٢، ص٣۵۵.</ref> یا از سوی امیر صفاری، [[عمرو]] بن لیث (۲۶۵- ٢٨٧ﻫ.ق) که آن را از [[خلیفه عباسی]] گرفته بود، به فرزند ابوساج به نام ابوالمسافر محمد بن ابوساج دیوداد ملقب به افشین واگذار شد.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج٣، ص۴٢٧؛ العقد الثمین، ج۲، ص۱۸۰؛ غایة المرام، ج١، ص۴۵۶ و ۴۵٧.</ref>محمد بن ابوساج آن‌گاه که به مکه رسید، با ابن‌مخزومی که مدعی همین [[مقام]] بود، جنگید و او را [[شکست]] داد<ref>العقد الثمین، ج۲، ص۳۳۲.</ref>


در گزارش دیگر آورده‌اند که به سال ۲۶۶ق. پس از [[غارت]] کَسوه [[کعبه]] از سوی گروهی از [[اعراب]]، [[محمد بن ابوساج]] به مکه آمد و پس از [[سلطه]] بر ابن‌ مخزومی که امیر مکه بود، از جانب [[خلیفه]]، [[حکم]] حکمرانی حرمین را دریافت نمود<ref>البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۳۹.</ref> به‌روایت ابن‌فهد [[مکی]](م. ۹۲۲ق.) عمرو بن لیث [[ولایت]] مکه را از [[خلیفه]] گرفت و به [[محمد]] بن ابوساج واگذار نمود<ref>غایة المرام، ج۱، ص۴۵۶-۴۵۷.</ref>
در گزارش دیگر آورده‌اند که به سال ۲۶۶ق. پس از [[غارت]] کَسوه [[کعبه]] از سوی گروهی از [[اعراب]]، [[محمد بن ابوساج]] به مکه آمد و پس از [[سلطه]] بر ابن‌ مخزومی که امیر مکه بود، از جانب [[خلیفه]]، [[حکم]] حکمرانی حرمین را دریافت نمود<ref>البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۳۹.</ref> به‌روایت ابن‌فهد [[مکی]](م. ۹۲۲ق.) عمرو بن لیث [[ولایت]] مکه را از [[خلیفه]] گرفت و به [[محمد]] بن ابوساج واگذار نمود<ref>غایة المرام، ج۱، ص۴۵۶-۴۵۷.</ref>
خط ۵۰: خط ۴۸:
گزارش [[تاریخ]] سیستان در اعطای [[ولایت]] سرزمین‌هایی بسیار از [[بغداد]] و [[ایران]] تا [[هند]] و [[سند]] و [[منصب]] عمل الحرمین به [[عمرو]] از سوی خلیفه<ref>تاریخ سیستان، ص۲۳۴-۲۳۵.</ref> این نظر را [[تأیید]] می‌کند. به‌نظر می‌رسد [[امارت]] وی بر راه‌های [[حج]]، ولایت [[عقد]] و [[شرف]] بوده نه ولایت مستقیم؛ یعنی از طریق [[عمرو بن لیث]] این منصب را عهده‌دار بوده است. [[محمد بن ابوساج]] تا ۲۶۹ق. [[قبایل]] [[بدوی]] را که در مسیر کاروان‌های [[حاجیان]] راهزنی می‌کردند، [[سرکوب]] نمود و رَحبه و قِرقِیسیا را [[تصرف]] کرد و عامل [[انبار]] و [[راه]] [[فرات]] شد.<ref>تاریخ طبری، ج۹، ص۵۴۹؛ تاریخ طبری، ج۹، ص۵۵۳؛ تاریخ طبری، ج۹، ص۵۹۰؛ تاریخ طبری، ج۹، ص۶۱۳-۶۲۱؛ تاریخ طبری، ج۹، ص۶۲۸؛ الکامل، ج۷، ص۳۳۳.</ref>
گزارش [[تاریخ]] سیستان در اعطای [[ولایت]] سرزمین‌هایی بسیار از [[بغداد]] و [[ایران]] تا [[هند]] و [[سند]] و [[منصب]] عمل الحرمین به [[عمرو]] از سوی خلیفه<ref>تاریخ سیستان، ص۲۳۴-۲۳۵.</ref> این نظر را [[تأیید]] می‌کند. به‌نظر می‌رسد [[امارت]] وی بر راه‌های [[حج]]، ولایت [[عقد]] و [[شرف]] بوده نه ولایت مستقیم؛ یعنی از طریق [[عمرو بن لیث]] این منصب را عهده‌دار بوده است. [[محمد بن ابوساج]] تا ۲۶۹ق. [[قبایل]] [[بدوی]] را که در مسیر کاروان‌های [[حاجیان]] راهزنی می‌کردند، [[سرکوب]] نمود و رَحبه و قِرقِیسیا را [[تصرف]] کرد و عامل [[انبار]] و [[راه]] [[فرات]] شد.<ref>تاریخ طبری، ج۹، ص۵۴۹؛ تاریخ طبری، ج۹، ص۵۵۳؛ تاریخ طبری، ج۹، ص۵۹۰؛ تاریخ طبری، ج۹، ص۶۱۳-۶۲۱؛ تاریخ طبری، ج۹، ص۶۲۸؛ الکامل، ج۷، ص۳۳۳.</ref>


[[محمد بن ابوساج]] در ۲۷۳ق. با کمک [[خُمارویه بن طولون]] [[حاکم مصر]]، بر جزیره از شهرهای [[عراق]] و [[موصل]] [[تسلط]] یافت<ref>تاریخ موصل، ج۲، ص۱۲۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۴۱۵؛ البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۵۱.</ref> اندکی بعد، دچار [[اختلاف]] شدند و در ۲۷۵ق. در [[نبرد]] میان آن دو، محمد [[شکست]] خورد<ref>تجارب الامم، ج۴، ص۴۸۳؛ الکامل، ج۷، ص۴۲۸.</ref> در ۲۷۶ق. محمد بن ابوساج برای سرکوب [[علویان]] از [[معتمد عباسی]] [[فرمان]] یافت و راهی آنجا شد<ref>تاریخ طبری، ج۱۰، ص۱۶.</ref> همچنین او به [[حکمرانی]] [[آذربایجان]] [[دست]] یافت<ref>البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۵۶.</ref> سپس بر [[عبدالله بن حسن]] [[همدانی]]، [[حاکم]] [[مراغه]] که سر به [[شورش]] برداشته بود، چیره شد و تا ۲۸۰ق. آذربایجان و اران را به تصرف خود درآورد<ref>الکامل، ج۷، ص۴۹۱؛ النجوم الزاهره، ص۱۱۵-۱۱۶.</ref>
[[محمد بن ابوساج]] در ۲۷۳ق. با کمک [[خُمارویه بن طولون]] [[حاکم مصر]]، بر جزیره از شهرهای [[عراق]] و [[موصل]] [[تسلط]] یافت<ref>تاریخ موصل، ج۲، ص۱۲۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۴۱۵؛ البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۵۱.</ref> اندکی بعد، دچار [[اختلاف]] شدند و در ۲۷۵ق. در [[نبرد]] میان آن دو، محمد [[شکست]] خورد<ref>تجارب الامم، ج۴، ص۴۸۳؛ الکامل، ج۷، ص۴۲۸.</ref> در ۲۷۶ق. محمد بن ابوساج برای سرکوب [[علویان]] از [[معتمد عباسی]] [[فرمان]] یافت و راهی آنجا شد<ref>تاریخ طبری، ج۱۰، ص۱۶.</ref> همچنین او به [[حکمرانی]] [[آذربایجان]] دست یافت<ref>البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۵۶.</ref> سپس بر [[عبدالله بن حسن]] [[همدانی]]، [[حاکم]] [[مراغه]] که سر به [[شورش]] برداشته بود، چیره شد و تا ۲۸۰ق. آذربایجان و اران را به تصرف خود درآورد<ref>الکامل، ج۷، ص۴۹۱؛ النجوم الزاهره، ص۱۱۵-۱۱۶.</ref>


او در ۲۸۵ق. از فرمان خلیفه سر باز زد و به نام افشین ([[لقب]] [[پادشاهان]] اسروشنه) در آذربایجان ادعای استقلال کرد<ref>الکامل، ج۷، ص۴۹۱.</ref> در گزارشی دیگر آمده است که در ۲۸۸ق. که‌ [[هارون بن محمد هاشمی]] [[امیر]] حاج بود، محمد بن ابوساج [[فرماندهی]] راه‌ها و منزلگاه‌ها را برعهده داشت و پس از موسم حج، [[سپاه]] خود را به‌سوی [[جده]] رهسپار کرد<ref>العقد الثمین، ج۲، ص۳۳۲.</ref>
او در ۲۸۵ق. از فرمان خلیفه سر باز زد و به نام افشین ([[لقب]] [[پادشاهان]] اسروشنه) در آذربایجان ادعای استقلال کرد<ref>الکامل، ج۷، ص۴۹۱.</ref> در گزارشی دیگر آمده است که در ۲۸۸ق. که‌ [[هارون بن محمد هاشمی]] [[امیر]] حاج بود، محمد بن ابوساج [[فرماندهی]] راه‌ها و منزلگاه‌ها را برعهده داشت و پس از موسم حج، [[سپاه]] خود را به‌سوی [[جده]] رهسپار کرد<ref>العقد الثمین، ج۲، ص۳۳۲.</ref>
خط ۵۶: خط ۵۴:
در [[سال ۲۸۸ق]]. بیماری وبا [[آذربایجان]] را فراگرفت<ref>الکامل، ج۷، ص۵۰۹؛ تاریخ الموصل، ج۲، ص۱۶۰.</ref> و [[محمد بن ابوساج]] و ۷۰۰ تن از یارانش را به کام [[مرگ]] فرستاد<ref>تاریخ الاسلام، ج۲۱، ص۳۲؛ تاریخ الموصل، ج۲، ص۱۶۰.</ref>
در [[سال ۲۸۸ق]]. بیماری وبا [[آذربایجان]] را فراگرفت<ref>الکامل، ج۷، ص۵۰۹؛ تاریخ الموصل، ج۲، ص۱۶۰.</ref> و [[محمد بن ابوساج]] و ۷۰۰ تن از یارانش را به کام [[مرگ]] فرستاد<ref>تاریخ الاسلام، ج۲۱، ص۳۲؛ تاریخ الموصل، ج۲، ص۱۶۰.</ref>


 
پس از او فرزندش دیوداد به حکمرانی آذربایجان [[برگزیده]] شد؛ اما عمویش [[ابوالقاسم یوسف بن ابوساج]] با او [[مخالفت]] کرد و به جنگش برخاست و شکستش داد و به [[حکومت]] رسید. دیوداد ناچار شد به [[بغداد]] برود. او بعدها به [[خدمت]] [[حامد]] بن [[عباس]]، [[وزیر]] [[مقتدر عباسی]]، درآمد<ref>تاریخ طبری، ج۱۰، ص۸۴؛ تجارب الامم، ج۵، ص۱۷، ۱۲۹.</ref>
پس از او فرزندش دیوداد به حکمرانی آذربایجان [[برگزیده]] شد؛ اما عمویش [[ابوالقاسم یوسف بن ابوساج]] با او [[مخالفت]] کرد و به جنگش برخاست و شکستش داد و به [[حکومت]] رسید. دیوداد ناچار شد به [[بغداد]] برود. او بعدها به [[خدمت]] [[حامد]] بن [[عباس]]، [[وزیر]] [[مقتدر]] [[عباسی]]، درآمد<ref>تاریخ طبری، ج۱۰، ص۸۴؛ تجارب الامم، ج۵، ص۱۷، ۱۲۹.</ref>


یوسف بن ابوساج در ۲۷۱ق. در دوران [[خلافت]] [[معتمد عباسی]] [[ولایت]] [[مکه]] یافت. در این سال، [[احمد]] طایی که [[حاکم]] [[مدینه]] و راهدار منازل مدینه تا مکه بود، غلامش [[بدر]] را به [[امارت]] [[حج]] برگزیده بود. یوسف بن ابوساج نزدیک درهای [[مسجدالحرام]] با [[امیر]] حاج درگیر شد. در این میان، [[حاجیان]] جانبدار بدر شدند و یوسف بن ابوساج را دستگیر و روانه [[زندان]] بغداد کردند<ref>تاریخ طبری، ج۱۰، ص۸؛ المنتظم، ج۱۲، ص۲۴۴.</ref> پس از چندی [[خلیفه عباسی]] یوسف بن ابوساج را حکمرانی آذربایجان داد. یوسف پایتخت خود را از [[مراغه]] به [[اردبیل]] انتقال داد و حصار مراغه را ویران کرد<ref>صورة الارض، ص۳۳۵.</ref> چندی بعد از [[اطاعت]] مقتدر عباسی سر باز زد و بی‌اجازه [[خلیفه]]، سَمباط [[پادشاه]] ارمنستان را کشت و [[ری]] و [[قزوین]] و زنجان و [[ابهر]] را گرفت و [[لشکر]] خلیفه را [[شکست]] داد<ref>نظری به تاریخ آذربایجان، ص۱۳۳.</ref> سپس [[سپاه]] خلیفه توانست یوسف بن ابوساج را شکست دهد.
یوسف بن ابوساج در ۲۷۱ق. در دوران [[خلافت]] [[معتمد عباسی]] [[ولایت]] [[مکه]] یافت. در این سال، [[احمد]] طایی که [[حاکم]] [[مدینه]] و راهدار منازل مدینه تا مکه بود، غلامش [[بدر]] را به [[امارت]] [[حج]] برگزیده بود. یوسف بن ابوساج نزدیک درهای [[مسجدالحرام]] با [[امیر]] حاج درگیر شد. در این میان، [[حاجیان]] جانبدار بدر شدند و یوسف بن ابوساج را دستگیر و روانه [[زندان]] بغداد کردند<ref>تاریخ طبری، ج۱۰، ص۸؛ المنتظم، ج۱۲، ص۲۴۴.</ref> پس از چندی [[خلیفه عباسی]] یوسف بن ابوساج را حکمرانی آذربایجان داد. یوسف پایتخت خود را از [[مراغه]] به [[اردبیل]] انتقال داد و حصار مراغه را ویران کرد<ref>صورة الارض، ص۳۳۵.</ref> چندی بعد از [[اطاعت]] مقتدر عباسی سر باز زد و بی‌اجازه [[خلیفه]]، سَمباط [[پادشاه]] ارمنستان را کشت و [[ری]] و [[قزوین]] و زنجان و [[ابهر]] را گرفت و [[لشکر]] خلیفه را [[شکست]] داد<ref>نظری به تاریخ آذربایجان، ص۱۳۳.</ref> سپس [[سپاه]] خلیفه توانست یوسف بن ابوساج را شکست دهد.
خط ۶۳: خط ۶۰:
وی چند سال متواری بود و در ۳۱۰ق. [[اسیر]] و [[زندانی]] شد<ref>تجارب الامم، ج۵، ص۹۹-۱۰۳؛ الکامل، ج۸، ص۹۹-۱۰۲.</ref> در گزارش [[ابن‌کثیر]] آمده که وی به سال۳۱۰ق. [[آزاد]] شد<ref>البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۱۴۴.</ref> پس از [[آزادی]]، خلیفه عباسی او را حکومت آذربایجان، ابهر، ری، قزوین و زنجان داد<ref>تجارب الامم، ج۵، ص۱۴۰؛ الکامل، ج۸، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref> یوسف بن ابوساج در ۳۱۳ق. [[همدان]] را [[تصرف]] کرد<ref>الکامل، ج۸، ص۱۴۴-۱۴۵.</ref>
وی چند سال متواری بود و در ۳۱۰ق. [[اسیر]] و [[زندانی]] شد<ref>تجارب الامم، ج۵، ص۹۹-۱۰۳؛ الکامل، ج۸، ص۹۹-۱۰۲.</ref> در گزارش [[ابن‌کثیر]] آمده که وی به سال۳۱۰ق. [[آزاد]] شد<ref>البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۱۴۴.</ref> پس از [[آزادی]]، خلیفه عباسی او را حکومت آذربایجان، ابهر، ری، قزوین و زنجان داد<ref>تجارب الامم، ج۵، ص۱۴۰؛ الکامل، ج۸، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref> یوسف بن ابوساج در ۳۱۳ق. [[همدان]] را [[تصرف]] کرد<ref>الکامل، ج۸، ص۱۴۴-۱۴۵.</ref>


گفته‌اند که محدوده شمالی [[سرزمین]] زیر فرمانش تا دربند قفقاز ادامه داشت و او سد دربند را برای [[مصونیت]] از خطر [[هجوم]] روس‌ها و [[همسایگان]] شمالی مرمت کرد و اران و شروان را بدین وسیله در [[امان]] داشت<ref>اران از دوران باستان، ص۴۵۱-۴۵۲.</ref>.<ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴.</ref>
گفته‌اند که محدوده شمالی [[سرزمین]] زیر فرمانش تا دربند قفقاز ادامه داشت و او سد دربند را برای [[مصونیت]] از خطر [[هجوم]] روس‌ها و [[همسایگان]] شمالی مرمت کرد و اران و شروان را بدین وسیله در [[امان]] داشت<ref>اران از دوران باستان، ص۴۵۱-۴۵۲.</ref><ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴.</ref>


==[[قتل]] [[یوسف]] بن ابوساج==
== [[قتل]] [[یوسف]] بن ابوساج ==
[[خلیفه عباسی]] در ۳۱۵ق. پس از [[ناامن]] شدن [[راه]] [[عراق]] به [[حجاز]] و قتل [[حاجیان]] و [[غارت]] کاروان‌ها از سوی [[قرمطیان]]، یوسف را به [[نبرد]] آنها گسیل داشت. اما یوسف [[شکست]] خورد و [[اسیر]] قرمطیان شد و به دست ابوطاهر قرمطی به قتل رسید<ref>تاریخ طبری، ج۱۱، ص۱۱۱؛ نظری به تاریخ آذربایجان، ص۱۳۳.</ref>
[[خلیفه عباسی]] در ۳۱۵ق. پس از [[ناامن]] شدن [[راه]] [[عراق]] به [[حجاز]] و قتل [[حاجیان]] و [[غارت]] کاروان‌ها از سوی [[قرمطیان]]، یوسف را به [[نبرد]] آنها گسیل داشت. اما یوسف [[شکست]] خورد و [[اسیر]] قرمطیان شد و به دست ابوطاهر قرمطی به قتل رسید<ref>تاریخ طبری، ج۱۱، ص۱۱۱؛ نظری به تاریخ آذربایجان، ص۱۳۳.</ref>


از این هنگام تا نزدیک دو دهه، قرمطیان بر راه‌های اصلی کاروان حاجیان [[سلطه]] یافتند و پس از [[سرقت]] [[حجرالاسود]] و چیره شدن بر طریق حجاز، خود به‌کاروان‌ها اجازه عبور می‌دادند؛ [[ابوالمسافر فتح بن محمد افشین]] که به [[فرمانروایی]] [[آذربایجان]] رسید، در ۳۱۷ق. به دست مفلح یوسفی در [[اردبیل]] [[مسموم]] گشت<ref>نظری به تاریخ آذربایجان، ص۱۳۴.</ref> [[جانشینان]] بعد ساجیان در قلمرو پهناور آنها از ارمنستان تا [[ری]]، [[یاران]] و [[غلامان]] [[یوسف بن ابوساج]]، از جمله وصیف شیروانی، مفلح و [[دیسم بن ابراهیم]] بودند<ref>البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۱۶۷؛ تاریخ شروان و دربند، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref>.<ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴، ص:۳۲۹-۳۳۰.</ref>
از این هنگام تا نزدیک دو دهه، قرمطیان بر راه‌های اصلی کاروان حاجیان [[سلطه]] یافتند و پس از [[سرقت]] [[حجرالاسود]] و چیره شدن بر طریق حجاز، خود به‌کاروان‌ها اجازه عبور می‌دادند؛ [[ابوالمسافر فتح بن محمد افشین]] که به [[فرمانروایی]] [[آذربایجان]] رسید، در ۳۱۷ق. به دست مفلح یوسفی در [[اردبیل]] [[مسموم]] گشت<ref>نظری به تاریخ آذربایجان، ص۱۳۴.</ref> [[جانشینان]] بعد ساجیان در قلمرو پهناور آنها از ارمنستان تا [[ری]]، [[یاران]] و [[غلامان]] [[یوسف بن ابوساج]]، از جمله وصیف شیروانی، مفلح و [[دیسم بن ابراهیم]] بودند<ref>البدایة و النهایه، ج۱۱، ص۱۶۷؛ تاریخ شروان و دربند، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref><ref>[[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|دانشنامه حج و حرمین شریفین]]، ج۴، ص:۳۲۹-۳۳۰.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
* [[پرونده:54567.jpg|22px]] [[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|'''دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴''']]
* [[پرونده:54567.jpg|22px]] [[علی احمدی میرآقا|احمدی میرآقا، علی]]، [[بنی‌ساج (مقاله)|مقاله «بنی‌ساج»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|'''دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:بنی‌ساج]]
{{قبایل عرب}}
{{قبایل عرب}}
[[رده:قبیله‌های عرب]]
۲۱۸٬۸۳۷

ویرایش