اباحی‌گری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
برچسب: واگردانی دستی
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[اباحی‌گری در قرآن]] - [[اباحی‌گری در حدیث]] - [[اباحی‌گری در نهج البلاغه]] - [[اباحی‌گری در معارف دعا و زیارات]] - [[اباحی‌گری در کلام اسلامی]] - [[اباحی‌گری در اخلاق اسلامی]] - [[اباحی‌گری در عرفان اسلامی]]| پرسش مرتبط  = اباحی‌گری (پرسش)}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[اباحی‌گری در قرآن]] - [[اباحی‌گری در حدیث]] - [[اباحی‌گری در نهج البلاغه]] - [[اباحی‌گری در معارف دعا و زیارات]] - [[اباحی‌گری در کلام اسلامی]] - [[اباحی‌گری در اخلاق اسلامی]] - [[اباحی‌گری در عرفان اسلامی]]| پرسش مرتبط  = اباحی‌گری (پرسش)}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*'''اباحی‌گری''' به معنای پای بند نبودن به [[ارزش‌های دینی]] است. اباحی‌گری از [[بی‌اعتقادی]] [[کافر]] یا سهل انگاری دیندار پدید می‌آید و در دو حوزه فردی و [[اجتماعی]]، نمود می‌یابد. این پدیده در حوزه فردی موجب می‌گردد تا [[آدمی]] وظایفی را که در برابر خود و [[خداوند]] دارد، ادا نکند و [[حرام]] را [[مباح]] شمارد و راه بی قیدی در پیش گیرد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 55.</ref>.
* '''اباحی‌گری''' به معنای پای بند نبودن به [[ارزش‌های دینی]] است. اباحی‌گری از [[بی‌اعتقادی]] [[کافر]] یا سهل انگاری دیندار پدید می‌آید و در دو حوزه فردی و [[اجتماعی]]، نمود می‌یابد. این پدیده در حوزه فردی موجب می‌گردد تا [[آدمی]] وظایفی را که در برابر خود و [[خداوند]] دارد، ادا نکند و [[حرام]] را [[مباح]] شمارد و راه بی قیدی در پیش گیرد<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 55.</ref>.
*زیان‌های اباحی‌گری در حوزه [[اجتماعی]] نمودی بیش‌تر دارد و شخص با [[مباح]] شمردن نبایدهای [[اجتماعی]] دست به هر کاری که پسند [[دل]] است، می‌آلاید و هنجارهای [[زندگی]] جمعی را نادیده می‌انگارد. طرفداران اباحی‌گری معتقدند که اباحه، همانا عدم منع [[عقلی]] و شرعی از فعل یا ترک فعل است. در این مشرب [[فکری]]، اباحه به همه منهیات راه می‌یابد و تنها تعیین کننده منهیات و مکروهات و اصول [[اخلاقی]] و [[ارزش‌ها]] نه [[شرع]] [[مقدس]] بلکه [[عقل]] عملی و شرایط [[اجتماعی]] است و [[شرع]] [[مقدس]] در این میان سهمی ندارد. اباحه‌گران قلمرو این [[اندیشه]] را به حوزه‌های [[اجتماعی]]، [[سیاسی]]، [[فرهنگی]] و حتی [[اقتصادی]] می‌گسترانند و [[حدود الهی]] را کنار می‌گذارند و همه چیز را در دایره مباحات می‌گنجانند و در پی بیش‌ترین حد [[آزادی]] برای انسان‌اند <ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 55.</ref>.
* زیان‌های اباحی‌گری در حوزه [[اجتماعی]] نمودی بیش‌تر دارد و شخص با [[مباح]] شمردن نبایدهای [[اجتماعی]] دست به هر کاری که پسند [[دل]] است، می‌آلاید و هنجارهای [[زندگی]] جمعی را نادیده می‌انگارد. طرفداران اباحی‌گری معتقدند که اباحه، همانا عدم منع [[عقلی]] و شرعی از فعل یا ترک فعل است. در این مشرب [[فکری]]، اباحه به همه منهیات راه می‌یابد و تنها تعیین کننده منهیات و مکروهات و اصول [[اخلاقی]] و [[ارزش‌ها]] نه [[شرع]] [[مقدس]] بلکه [[عقل]] عملی و شرایط [[اجتماعی]] است و [[شرع]] [[مقدس]] در این میان سهمی ندارد. اباحه‌گران قلمرو این [[اندیشه]] را به حوزه‌های [[اجتماعی]]، [[سیاسی]]، [[فرهنگی]] و حتی [[اقتصادی]] می‌گسترانند و [[حدود الهی]] را کنار می‌گذارند و همه چیز را در دایره مباحات می‌گنجانند و در پی بیش‌ترین حد [[آزادی]] برای انسان‌اند <ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 55.</ref>.
==مبانی==
== مبانی ==
* [[تفکر]] اباحی‌گری دو مبنای [[فکری]] دارد:
* [[تفکر]] اباحی‌گری دو مبنای [[فکری]] دارد:
#'''اباحی‌گری سنتی:''' هیچ فرقه‌ای در [[اسلام]]، خود را اهل اباحه ندانسته است. با این حال، چگونگی نگرش برخی فرقه‌ها به دستورهای [[دینی]]، آنها را به اباحی‌گری لغزانید؛ چنان که "اباحیه" مبدل به یکی از لقب‌های اصلی آنها گردید. اباحی‌گری سنتی پیرو تحولات [[جامعه اسلامی]] در قرون گذشته پیدا شد. وقوع جنگ‌های متعدد در [[بلاد اسلامی]] و نادیده انگاشتن نقش بنیادی [[امامان معصوم]]{{عم}} در [[هدایت]] [[جامعه]]، به‌ بی‌ثباتی حکومت‌های [[اسلامی]] انجامید و در پی آن، [[هرج و مرج]] [[کلامی]] پدید آمد و فرقه‌های [[منحرف]] [[ظهور]] یافتند. حاصل این [[فرقه‌گرایی]]، کژفهمی و برداشت ناصواب از [[آموزه‌های دینی]] بود که در پاره‌ای موارد به اباحی‌گری منتهی شد و در پاره‌ای نیز به تعصبات نا به جا. کتاب‌های "[[ملل و نحل]]" نام مهم‌ترین فرقه‌های اباحه گرا را بر شمرده‌اند<ref>الفرق بین الفِرق‌، ۲۶۹؛ فرهنگ فرق اسلامی‌، ۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 55.</ref>.
# '''اباحی‌گری سنتی:''' هیچ فرقه‌ای در [[اسلام]]، خود را اهل اباحه ندانسته است. با این حال، چگونگی نگرش برخی فرقه‌ها به دستورهای [[دینی]]، آنها را به اباحی‌گری لغزانید؛ چنان که "اباحیه" مبدل به یکی از لقب‌های اصلی آنها گردید. اباحی‌گری سنتی پیرو تحولات [[جامعه اسلامی]] در قرون گذشته پیدا شد. وقوع جنگ‌های متعدد در [[بلاد اسلامی]] و نادیده انگاشتن نقش بنیادی [[امامان معصوم]] {{عم}} در [[هدایت]] [[جامعه]]، به‌ بی‌ثباتی حکومت‌های [[اسلامی]] انجامید و در پی آن، [[هرج و مرج]] [[کلامی]] پدید آمد و فرقه‌های [[منحرف]] [[ظهور]] یافتند. حاصل این [[فرقه‌گرایی]]، کژفهمی و برداشت ناصواب از [[آموزه‌های دینی]] بود که در پاره‌ای موارد به اباحی‌گری منتهی شد و در پاره‌ای نیز به تعصبات نا به جا. کتاب‌های "[[ملل و نحل]]" نام مهم‌ترین فرقه‌های اباحه گرا را بر شمرده‌اند<ref>الفرق بین الفِرق‌، ۲۶۹؛ فرهنگ فرق اسلامی‌، ۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 55.</ref>.
#'''اباحی‌گری نو:''' این [[اندیشه]] با تفکرات غربی همچون لیبرالیسم، سکولاریسم و [[تساهل و تسامح]] همراه و سازگار است. طرفداران این نوع اباحی‌گری برای [[دفاع]] از [[اندیشه]] خویش از تفسیرهای التقاطی و نسبی‌انگار مبتنی بر قرائت‌های مختلف از [[دین]] سود می‌جویند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 55 -56.</ref>.
# '''اباحی‌گری نو:''' این [[اندیشه]] با تفکرات غربی همچون لیبرالیسم، سکولاریسم و [[تساهل و تسامح]] همراه و سازگار است. طرفداران این نوع اباحی‌گری برای [[دفاع]] از [[اندیشه]] خویش از تفسیرهای التقاطی و نسبی‌انگار مبتنی بر قرائت‌های مختلف از [[دین]] سود می‌جویند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 55 -56.</ref>.
*برای رد اباحی‌گری از دو منظر می‌توان گفت و گو کرد: یکی از منظر درون [[دینی]] و دیگر، برون [[دینی]]. در منظر درون [[دینی]] باید گفت که‌ در [[دین اسلام]] بحث اباحه در دو جا به کار رفته است:
* برای رد اباحی‌گری از دو منظر می‌توان گفت و گو کرد: یکی از منظر درون [[دینی]] و دیگر، برون [[دینی]]. در منظر درون [[دینی]] باید گفت که‌ در [[دین اسلام]] بحث اباحه در دو جا به کار رفته است:
#'''[[احکام]] تکلیفی:''' این [[احکام]] پنج قسم‌اند: [[واجب]]، [[حرام]]، [[مستحب]]، [[مکروه]] و [[مباح]]. مراد از اباحه در [[احکام]] تکلیفی [[حکم شرعی]] تکلیفی است که در آن، راه بر [[مکلف]] باز نگاه داشته شده و به او [[آزادی]] و [[اختیار]] داده‌اند که هر چه می‌خواهد، برگزیند و [[انتخاب]] هر یک از فعل یا ترک از نظر [[مولی]] یکسان است. خلاصه، [[مباح]] عبارت است از آنچه فعل یا ترک آن، جایز و برابر است<ref>المعالم الجدیدة للاصول‌، ۱۰۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 56.</ref>.
# '''[[احکام]] تکلیفی:''' این [[احکام]] پنج قسم‌اند: [[واجب]]، [[حرام]]، [[مستحب]]، [[مکروه]] و [[مباح]]. مراد از اباحه در [[احکام]] تکلیفی [[حکم شرعی]] تکلیفی است که در آن، راه بر [[مکلف]] باز نگاه داشته شده و به او [[آزادی]] و [[اختیار]] داده‌اند که هر چه می‌خواهد، برگزیند و [[انتخاب]] هر یک از فعل یا ترک از نظر [[مولی]] یکسان است. خلاصه، [[مباح]] عبارت است از آنچه فعل یا ترک آن، جایز و برابر است<ref>المعالم الجدیدة للاصول‌، ۱۰۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 56.</ref>.
#'''[[علم]] اصول:''' هر گاه در [[حلال]] یا [[حرام]] بودن چیزی [[تردید]] کنیم، اصل اباحه را جاری می‌کنیم و [[حکم]] به عدم [[حرمت]] می‌دهیم؛ زیرا آنچه [[نیازمند]] [[نص]] است، الزامات قانونی است و عدم الزامات قانونی [[نیازمند]] [[نص]] نیست. پس، اصل در اشیا پیش از ورود [[شرع]] اباحه است. در استفاده از اصل اباحه فرض بر این است که فاقد [[دلیل شرعی]] هستیم. بنابراین عقابی در کار نیست؛ چرا که اگر عقابی در کار بود، لازم بود [[خداوند]] [[حکیم]] به ما اعلام کند<ref>مبادی الوصول الی علم الاصول‌، ۱۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 56.</ref>.
# '''[[علم]] اصول:''' هر گاه در [[حلال]] یا [[حرام]] بودن چیزی [[تردید]] کنیم، اصل اباحه را جاری می‌کنیم و [[حکم]] به عدم [[حرمت]] می‌دهیم؛ زیرا آنچه [[نیازمند]] [[نص]] است، الزامات قانونی است و عدم الزامات قانونی [[نیازمند]] [[نص]] نیست. پس، اصل در اشیا پیش از ورود [[شرع]] اباحه است. در استفاده از اصل اباحه فرض بر این است که فاقد [[دلیل شرعی]] هستیم. بنابراین عقابی در کار نیست؛ چرا که اگر عقابی در کار بود، لازم بود [[خداوند]] [[حکیم]] به ما اعلام کند<ref>مبادی الوصول الی علم الاصول‌، ۱۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 56.</ref>.
*اباحه در [[احکام]] تکلیفی مربوط به [[اعمال عبادی]] است؛ اما اباحه در قاعده اصالة الاباحه مربوط به اعیان خارجی است<ref>فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول‌، ۷۴.</ref>.
* اباحه در [[احکام]] تکلیفی مربوط به [[اعمال عبادی]] است؛ اما اباحه در قاعده اصالة الاباحه مربوط به اعیان خارجی است<ref>فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول‌، ۷۴.</ref>.
* [[عالمان دینی]]، مراد شارح را در مباح‌ دانستن برخی [[اعمال]] یا برخی اشیا دو جهت می‌دانند:
* [[عالمان دینی]]، مراد شارح را در مباح‌ دانستن برخی [[اعمال]] یا برخی اشیا دو جهت می‌دانند:
#اباحه از آن اموری قلمداد شده است که [[ثواب]] و عقابی بر آن مترتب نیست. از آنجا که [[تعالیم]] [[شریعت]] بر مدار [[مصلحت]] و [[خیرخواهی]] [[الهی]] برای نوع [[بشر]] وضع شده‌اند، معلوم می‌شود که فعل یا ترک اباحی، حکمی است که هیچ گونه ضرر یا سود عمده‌ای در آن نیست<ref>اصطلاحات الاصول‌، ۱۱۸.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 56.</ref>.
# اباحه از آن اموری قلمداد شده است که [[ثواب]] و عقابی بر آن مترتب نیست. از آنجا که [[تعالیم]] [[شریعت]] بر مدار [[مصلحت]] و [[خیرخواهی]] [[الهی]] برای نوع [[بشر]] وضع شده‌اند، معلوم می‌شود که فعل یا ترک اباحی، حکمی است که هیچ گونه ضرر یا سود عمده‌ای در آن نیست<ref>اصطلاحات الاصول‌، ۱۱۸.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 56.</ref>.
# [[علت]] [[مباح]] بودن برخی [[کارها]] وجود حکمتی است که ترخیص آن کار ایجاب کرده است. اگر [[شارع]] آن کار را [[مباح]] نمی‌کرد، مفسده‌ای لازم می‌آمد. در این نوع [[مباح]] که به آن "[[مباح]] اقتضائی" می‌گویند، ممکن است [[مصلحت]] یا مفسده‌ای در فعل و ترک آن کار باشد؛ ولی [[شارع]] به [[دلیل]] [[مصلحت]] مهم‌تر، که رخصت را ایجاد کرده است، [[حکم]] به اباحه فرموده و از ملاک دیگر، چشم پوشیده است. آنچه به [[دلیل]] حَرَج، [[مباح]] شده است؛ از این قبیل است. مقنن در نظر گرفته است که اگر [[مردم]] را از برخی [[کارها]] منع کند، [[زندگی]] بر آنها دشوار می‌شود و بدین رو، از [[تحریم]] آن چشم پوشیده است<ref>مسأله حجاب‌، ۲۱۰.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 56 -57.</ref>.
# [[علت]] [[مباح]] بودن برخی [[کارها]] وجود حکمتی است که ترخیص آن کار ایجاب کرده است. اگر [[شارع]] آن کار را [[مباح]] نمی‌کرد، مفسده‌ای لازم می‌آمد. در این نوع [[مباح]] که به آن "[[مباح]] اقتضائی" می‌گویند، ممکن است [[مصلحت]] یا مفسده‌ای در فعل و ترک آن کار باشد؛ ولی [[شارع]] به [[دلیل]] [[مصلحت]] مهم‌تر، که رخصت را ایجاد کرده است، [[حکم]] به اباحه فرموده و از ملاک دیگر، چشم پوشیده است. آنچه به [[دلیل]] حَرَج، [[مباح]] شده است؛ از این قبیل است. مقنن در نظر گرفته است که اگر [[مردم]] را از برخی [[کارها]] منع کند، [[زندگی]] بر آنها دشوار می‌شود و بدین رو، از [[تحریم]] آن چشم پوشیده است<ref>مسأله حجاب‌، ۲۱۰.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 56 -57.</ref>.
==نتیجه==
== نتیجه ==
*مفهوم اباحه در نظر [[عالمان]] [[مسلمان]] بسیار متفاوت است با آنچه طرفداران اباحی‌گری می‌پندارند. اباحه در اصطلاح [[عالمان]] [[مسلمان]]، از مفاهیمی است که موارد آن را [[شارع مقدس]] معین می‌کند. رویکردی که [[شریعت]] برای استفاده از اباحه دارد، از آنجا ناشی می‌شود که [[خداوند]] هنگام [[تشریع احکام]]، نظر به آسانی آنها داشته و ضمن مراعات [[توانایی]] [[انسان]]، [[تکالیف]] او را مطابق فطرتش وضع کرده است تا عسر و حرجی بر [[مکلفین]] پیش نیاید<ref>نهج البلاغه‌، خطبه ۱۰۵.</ref>. در واقع، اصل اولی در [[تکالیف]] شرعی، آسان‌گیری و همچنین در استفاده از نعمتهای [[الهی]]، [[مباح]] بودن آنها است مگر آنکه امر یا [[نهی]] از طرف [[شارع مقدس]] بیان شود. بنابراین رویکرد، اباحه قسیم [[تکالیف]] دیگر ([[وجوب]]، [[حرمت]]، [[مستحب]] و [[مکروه]]) است. نگاه [[شرع]] به اباحه یک نگرش تکلیف‌گرا است. اما طرفداران [[اباحیگری]] ضمن نشاندن قسم (اباحه) به جای قسیم ([[وجوب]]، [[حرمت]]، [[مستحب]] و [[مکروه]]) در واقع، رویکردی تکلیف‌گریز وضع می‌کنند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 57.</ref>.
* مفهوم اباحه در نظر [[عالمان]] [[مسلمان]] بسیار متفاوت است با آنچه طرفداران اباحی‌گری می‌پندارند. اباحه در اصطلاح [[عالمان]] [[مسلمان]]، از مفاهیمی است که موارد آن را [[شارع مقدس]] معین می‌کند. رویکردی که [[شریعت]] برای استفاده از اباحه دارد، از آنجا ناشی می‌شود که [[خداوند]] هنگام [[تشریع احکام]]، نظر به آسانی آنها داشته و ضمن مراعات [[توانایی]] [[انسان]]، [[تکالیف]] او را مطابق فطرتش وضع کرده است تا عسر و حرجی بر [[مکلفین]] پیش نیاید<ref>نهج البلاغه‌، خطبه ۱۰۵.</ref>. در واقع، اصل اولی در [[تکالیف]] شرعی، آسان‌گیری و همچنین در استفاده از نعمتهای [[الهی]]، [[مباح]] بودن آنها است مگر آنکه امر یا [[نهی]] از طرف [[شارع مقدس]] بیان شود. بنابراین رویکرد، اباحه قسیم [[تکالیف]] دیگر ([[وجوب]]، [[حرمت]]، [[مستحب]] و [[مکروه]]) است. نگاه [[شرع]] به اباحه یک نگرش تکلیف‌گرا است. اما طرفداران [[اباحیگری]] ضمن نشاندن قسم (اباحه) به جای قسیم ([[وجوب]]، [[حرمت]]، [[مستحب]] و [[مکروه]]) در واقع، رویکردی تکلیف‌گریز وضع می‌کنند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 57.</ref>.
*پس اگر مراد از اباحه، [[مباح]] بودن بخشی از [[احکام]] و [[تکالیف]] و اشیای [[جهان]] هستی‌ است، صحیح است؛ اما اگر مراد از آن، بی قیدی نسبت به کل [[احکام]] و [[شریعت]] است، مذموم و مردود است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 57.</ref>.
* پس اگر مراد از اباحه، [[مباح]] بودن بخشی از [[احکام]] و [[تکالیف]] و اشیای [[جهان]] هستی‌ است، صحیح است؛ اما اگر مراد از آن، بی قیدی نسبت به کل [[احکام]] و [[شریعت]] است، مذموم و مردود است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 57.</ref>.
*از منظر برون‌دینی نیز [[بهترین]] [[دلیل]] بر رد اباحی‌گری نتایج عملی آن است. با مراجعه به آمارهای رسمی، به خوبی می‌توان دریافت که دور شدن [[انسان]] از [[تعالیم]] [[الهی]] و [[ترویج]] اباحی‌گری، [[نسل]] [[بشر]] را روز به روز از مسیر [[سعادت]] دور می‌سازد<ref>در غرب چه می‌گذرد، ۴۷ و ۵۵؛ بحران دنیای متجدد، ۱۹.</ref>. [[انحطاط]] [[اخلاقی]]، [[جرم]] و جنایت و [[تجاوز]] اعضای [[جامعه]] به [[حقوق]] یکدیگر، از نتایج [[تفکر]] اباحی‌گری است که بسیاری از روشنفکران غربی نیز وقوع چنین بحران‌هایی را در کشورهای خود اعتراف کرده‌اند<ref>آمریکا پیشتاز انحطاط، ۱۴۵ و ۲۳۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 57.</ref>.
* از منظر برون‌دینی نیز [[بهترین]] [[دلیل]] بر رد اباحی‌گری نتایج عملی آن است. با مراجعه به آمارهای رسمی، به خوبی می‌توان دریافت که دور شدن [[انسان]] از [[تعالیم]] [[الهی]] و [[ترویج]] اباحی‌گری، [[نسل]] [[بشر]] را روز به روز از مسیر [[سعادت]] دور می‌سازد<ref>در غرب چه می‌گذرد، ۴۷ و ۵۵؛ بحران دنیای متجدد، ۱۹.</ref>. [[انحطاط]] [[اخلاقی]]، [[جرم]] و جنایت و [[تجاوز]] اعضای [[جامعه]] به [[حقوق]] یکدیگر، از نتایج [[تفکر]] اباحی‌گری است که بسیاری از روشنفکران غربی نیز وقوع چنین بحران‌هایی را در کشورهای خود اعتراف کرده‌اند<ref>آمریکا پیشتاز انحطاط، ۱۴۵ و ۲۳۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 57.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۹: خط ۲۹:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اباحی‌گری]]
[[رده:اباحی‌گری]]
[[رده:رذایل اخلاقی]]
[[رده:رذایل اخلاقی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۱۶

مقدمه

  • اباحی‌گری به معنای پای بند نبودن به ارزش‌های دینی است. اباحی‌گری از بی‌اعتقادی کافر یا سهل انگاری دیندار پدید می‌آید و در دو حوزه فردی و اجتماعی، نمود می‌یابد. این پدیده در حوزه فردی موجب می‌گردد تا آدمی وظایفی را که در برابر خود و خداوند دارد، ادا نکند و حرام را مباح شمارد و راه بی قیدی در پیش گیرد[۱].
  • زیان‌های اباحی‌گری در حوزه اجتماعی نمودی بیش‌تر دارد و شخص با مباح شمردن نبایدهای اجتماعی دست به هر کاری که پسند دل است، می‌آلاید و هنجارهای زندگی جمعی را نادیده می‌انگارد. طرفداران اباحی‌گری معتقدند که اباحه، همانا عدم منع عقلی و شرعی از فعل یا ترک فعل است. در این مشرب فکری، اباحه به همه منهیات راه می‌یابد و تنها تعیین کننده منهیات و مکروهات و اصول اخلاقی و ارزش‌ها نه شرع مقدس بلکه عقل عملی و شرایط اجتماعی است و شرع مقدس در این میان سهمی ندارد. اباحه‌گران قلمرو این اندیشه را به حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی می‌گسترانند و حدود الهی را کنار می‌گذارند و همه چیز را در دایره مباحات می‌گنجانند و در پی بیش‌ترین حد آزادی برای انسان‌اند [۲].

مبانی

  1. اباحی‌گری سنتی: هیچ فرقه‌ای در اسلام، خود را اهل اباحه ندانسته است. با این حال، چگونگی نگرش برخی فرقه‌ها به دستورهای دینی، آنها را به اباحی‌گری لغزانید؛ چنان که "اباحیه" مبدل به یکی از لقب‌های اصلی آنها گردید. اباحی‌گری سنتی پیرو تحولات جامعه اسلامی در قرون گذشته پیدا شد. وقوع جنگ‌های متعدد در بلاد اسلامی و نادیده انگاشتن نقش بنیادی امامان معصوم (ع) در هدایت جامعه، به‌ بی‌ثباتی حکومت‌های اسلامی انجامید و در پی آن، هرج و مرج کلامی پدید آمد و فرقه‌های منحرف ظهور یافتند. حاصل این فرقه‌گرایی، کژفهمی و برداشت ناصواب از آموزه‌های دینی بود که در پاره‌ای موارد به اباحی‌گری منتهی شد و در پاره‌ای نیز به تعصبات نا به جا. کتاب‌های "ملل و نحل" نام مهم‌ترین فرقه‌های اباحه گرا را بر شمرده‌اند[۳][۴].
  2. اباحی‌گری نو: این اندیشه با تفکرات غربی همچون لیبرالیسم، سکولاریسم و تساهل و تسامح همراه و سازگار است. طرفداران این نوع اباحی‌گری برای دفاع از اندیشه خویش از تفسیرهای التقاطی و نسبی‌انگار مبتنی بر قرائت‌های مختلف از دین سود می‌جویند[۵].
  • برای رد اباحی‌گری از دو منظر می‌توان گفت و گو کرد: یکی از منظر درون دینی و دیگر، برون دینی. در منظر درون دینی باید گفت که‌ در دین اسلام بحث اباحه در دو جا به کار رفته است:
  1. احکام تکلیفی: این احکام پنج قسم‌اند: واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح. مراد از اباحه در احکام تکلیفی حکم شرعی تکلیفی است که در آن، راه بر مکلف باز نگاه داشته شده و به او آزادی و اختیار داده‌اند که هر چه می‌خواهد، برگزیند و انتخاب هر یک از فعل یا ترک از نظر مولی یکسان است. خلاصه، مباح عبارت است از آنچه فعل یا ترک آن، جایز و برابر است[۶][۷].
  2. علم اصول: هر گاه در حلال یا حرام بودن چیزی تردید کنیم، اصل اباحه را جاری می‌کنیم و حکم به عدم حرمت می‌دهیم؛ زیرا آنچه نیازمند نص است، الزامات قانونی است و عدم الزامات قانونی نیازمند نص نیست. پس، اصل در اشیا پیش از ورود شرع اباحه است. در استفاده از اصل اباحه فرض بر این است که فاقد دلیل شرعی هستیم. بنابراین عقابی در کار نیست؛ چرا که اگر عقابی در کار بود، لازم بود خداوند حکیم به ما اعلام کند[۸][۹].
  • اباحه در احکام تکلیفی مربوط به اعمال عبادی است؛ اما اباحه در قاعده اصالة الاباحه مربوط به اعیان خارجی است[۱۰].
  • عالمان دینی، مراد شارح را در مباح‌ دانستن برخی اعمال یا برخی اشیا دو جهت می‌دانند:
  1. اباحه از آن اموری قلمداد شده است که ثواب و عقابی بر آن مترتب نیست. از آنجا که تعالیم شریعت بر مدار مصلحت و خیرخواهی الهی برای نوع بشر وضع شده‌اند، معلوم می‌شود که فعل یا ترک اباحی، حکمی است که هیچ گونه ضرر یا سود عمده‌ای در آن نیست[۱۱][۱۲].
  2. علت مباح بودن برخی کارها وجود حکمتی است که ترخیص آن کار ایجاب کرده است. اگر شارع آن کار را مباح نمی‌کرد، مفسده‌ای لازم می‌آمد. در این نوع مباح که به آن "مباح اقتضائی" می‌گویند، ممکن است مصلحت یا مفسده‌ای در فعل و ترک آن کار باشد؛ ولی شارع به دلیل مصلحت مهم‌تر، که رخصت را ایجاد کرده است، حکم به اباحه فرموده و از ملاک دیگر، چشم پوشیده است. آنچه به دلیل حَرَج، مباح شده است؛ از این قبیل است. مقنن در نظر گرفته است که اگر مردم را از برخی کارها منع کند، زندگی بر آنها دشوار می‌شود و بدین رو، از تحریم آن چشم پوشیده است[۱۳][۱۴].

نتیجه

منابع

پانویس

  1. فرهنگ شیعه، ص 55.
  2. فرهنگ شیعه، ص 55.
  3. الفرق بین الفِرق‌، ۲۶۹؛ فرهنگ فرق اسلامی‌، ۵.
  4. فرهنگ شیعه، ص 55.
  5. فرهنگ شیعه، ص 55 -56.
  6. المعالم الجدیدة للاصول‌، ۱۰۱.
  7. فرهنگ شیعه، ص 56.
  8. مبادی الوصول الی علم الاصول‌، ۱۷.
  9. فرهنگ شیعه، ص 56.
  10. فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول‌، ۷۴.
  11. اصطلاحات الاصول‌، ۱۱۸.
  12. فرهنگ شیعه، ص 56.
  13. مسأله حجاب‌، ۲۱۰.
  14. فرهنگ شیعه، ص 56 -57.
  15. نهج البلاغه‌، خطبه ۱۰۵.
  16. فرهنگ شیعه، ص 57.
  17. فرهنگ شیعه، ص 57.
  18. در غرب چه می‌گذرد، ۴۷ و ۵۵؛ بحران دنیای متجدد، ۱۹.
  19. آمریکا پیشتاز انحطاط، ۱۴۵ و ۲۳۳.
  20. فرهنگ شیعه، ص 57.