جز
جایگزینی متن - 'امیری، سلیمان، امامت و دلائل انتصابی بودن آن' به 'امیری، سلیمان، امامت و دلایل انتصابی بودن آن'
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = حدیث وصایت | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = حدیث وصایت در حدیث | پرسش مرتبط = }} == روایت ابن عساکر<ref>تاریخ مدینة دمشق و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الأماثل، ج۴۲، ص۳۹۲. {{عربی|أخرج ابن عساكر عن أبي القاسم بن السمرقندي...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
جز (جایگزینی متن - 'امیری، سلیمان، امامت و دلائل انتصابی بودن آن' به 'امیری، سلیمان، امامت و دلایل انتصابی بودن آن') |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
# [[محمد بن اسحاق بن یسار مدنی]] (م۱۵۰ه. ق). | # [[محمد بن اسحاق بن یسار مدنی]] (م۱۵۰ه. ق). | ||
# [[ابوعبدالله شریک بن عبدالله نخعی]]؛ [[ابن سعد]] گفته است: «شریک، ثقه و [[امانتدار]] و دارای حدیث زیاد.»..<ref>الطبقات الکبری، ج۶، صص ۳۷۸ و ۳۷۹. {{عربی|و كان شريك ثقة مأموناً كثير الحديث، و كان يغلط كثيرا}}.</ref>. ابن هیثم از ابن معین نقل کرده است: «شریک، ثقه است. او برای من از پدرم محبوبتر است.»... ابن معین گفته است: «شریک، نزد [[یحیی]] (قطان) اعتباری نداشت اما او [[ثقه]] است». [[ابویعلی]] گفته است به ابن معین گفتم: [[جریر]] یا [[شریک]] نزد تو محبوبتر است؟ گفت: جریر. دوباره پرسیدم شریک یا [[ابوالاحوص]]؟ گفت: شریک. سپس گفت: شریک ثقه است».... [[معاویة بن صالح]] از ابن معین نقل کرده است: «شریک راستگو و ثقه است؛ مگر اینکه اگر روایتی با [[روایت]] او مخالف باشد، روایت دیگر نزد ما محبوبتر است.»... [[ابوداوود]] گفته است: «او ثقه است، اما [[خطا]] میکرده است.»... ابراهیم [[حربی]] گفته است: «او ثقه است». [[محمد بن یحیی]] [[ذهلی]] گفته است: «او زیرک، باهوش و نجیب بوده است». صالح جزره گفته است: «او راستگو است.»..<ref>معرفة الثقات من رجال أهل العلم و الحدیث و من الضعفاء و ذکر مذاهبهم و أخبارهم، ج۱، ص۴۵۳، رقم ۷۲۷.</ref>. | # [[ابوعبدالله شریک بن عبدالله نخعی]]؛ [[ابن سعد]] گفته است: «شریک، ثقه و [[امانتدار]] و دارای حدیث زیاد.»..<ref>الطبقات الکبری، ج۶، صص ۳۷۸ و ۳۷۹. {{عربی|و كان شريك ثقة مأموناً كثير الحديث، و كان يغلط كثيرا}}.</ref>. ابن هیثم از ابن معین نقل کرده است: «شریک، ثقه است. او برای من از پدرم محبوبتر است.»... ابن معین گفته است: «شریک، نزد [[یحیی]] (قطان) اعتباری نداشت اما او [[ثقه]] است». [[ابویعلی]] گفته است به ابن معین گفتم: [[جریر]] یا [[شریک]] نزد تو محبوبتر است؟ گفت: جریر. دوباره پرسیدم شریک یا [[ابوالاحوص]]؟ گفت: شریک. سپس گفت: شریک ثقه است».... [[معاویة بن صالح]] از ابن معین نقل کرده است: «شریک راستگو و ثقه است؛ مگر اینکه اگر روایتی با [[روایت]] او مخالف باشد، روایت دیگر نزد ما محبوبتر است.»... [[ابوداوود]] گفته است: «او ثقه است، اما [[خطا]] میکرده است.»... ابراهیم [[حربی]] گفته است: «او ثقه است». [[محمد بن یحیی]] [[ذهلی]] گفته است: «او زیرک، باهوش و نجیب بوده است». صالح جزره گفته است: «او راستگو است.»..<ref>معرفة الثقات من رجال أهل العلم و الحدیث و من الضعفاء و ذکر مذاهبهم و أخبارهم، ج۱، ص۴۵۳، رقم ۷۲۷.</ref>. | ||
#[[ابوربیعه عمر بن ربیع]]؛ [[ابن ابیحاتم]] مینویسد: «از [[یحیی بن معین]] درباره [[ابوربیعه]] سؤال کردم. او گفت: {{عربی|كوفي ثقة}}؛ «او [[کوفی]] و مورد اعتماد است»<ref>الجرح و التعدیل، ج۶، ص۱۰۹. {{عربی|نا عبد الرحمن انا يعقوب بن إسحاق فيما كتب إلى قال: انا عثمان بن سعيد قال: سألت يحيى بن معين عن أبي ربيعة الذي يروي عنه شريك كوفي ثقة}}.</ref>. ابن حجر ابوربیع را شخصی مقبول از طبقه ششم دانسته است<ref>تقریب التهذیب، ج۲، ص۳۹۷؛ {{عربی|أبو ربيعة الأيادي مقبول من السادسة}}. الجرح و التعدیل، ج۶، ص۱۰۹. {{عربی|أبو ربيعة الأيادي مقبول من السادسة}}.</ref>. [[ترمذی]] نیز این [[حدیث]] را حسن دانسته است...<ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۶۶۷، رقم ۳۷۹۷. {{عربی|هذا حديث حسن}}.</ref>. [[حاکم]] سند الایادی را صحیح السند دانسته است<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، صص ۱۴۱ و ۱۴۸، ج۲، ص۲۱۲. {{عربی|هذا حديث صحيح الإسناد}}.</ref>. [[ذهبی]] گفته است:{{عربی|... و هو صدوق}}<ref>فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۲، ص۲۱۵.</ref>؛ «او [[انسانی]] راستگو است»<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و | #[[ابوربیعه عمر بن ربیع]]؛ [[ابن ابیحاتم]] مینویسد: «از [[یحیی بن معین]] درباره [[ابوربیعه]] سؤال کردم. او گفت: {{عربی|كوفي ثقة}}؛ «او [[کوفی]] و مورد اعتماد است»<ref>الجرح و التعدیل، ج۶، ص۱۰۹. {{عربی|نا عبد الرحمن انا يعقوب بن إسحاق فيما كتب إلى قال: انا عثمان بن سعيد قال: سألت يحيى بن معين عن أبي ربيعة الذي يروي عنه شريك كوفي ثقة}}.</ref>. ابن حجر ابوربیع را شخصی مقبول از طبقه ششم دانسته است<ref>تقریب التهذیب، ج۲، ص۳۹۷؛ {{عربی|أبو ربيعة الأيادي مقبول من السادسة}}. الجرح و التعدیل، ج۶، ص۱۰۹. {{عربی|أبو ربيعة الأيادي مقبول من السادسة}}.</ref>. [[ترمذی]] نیز این [[حدیث]] را حسن دانسته است...<ref>سنن الترمذی، ج۵، ص۶۶۷، رقم ۳۷۹۷. {{عربی|هذا حديث حسن}}.</ref>. [[حاکم]] سند الایادی را صحیح السند دانسته است<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، صص ۱۴۱ و ۱۴۸، ج۲، ص۲۱۲. {{عربی|هذا حديث صحيح الإسناد}}.</ref>. [[ذهبی]] گفته است:{{عربی|... و هو صدوق}}<ref>فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۲، ص۲۱۵.</ref>؛ «او [[انسانی]] راستگو است»<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]]، ص۲۶۱.</ref>. | ||
== روایت [[طبرانی]] == | == روایت [[طبرانی]] == | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
# [[قیس بن الربیع الأسدی الکوفی]] (م ۱۶۰ه. ق)؛ ذهبی گفته است: «او یکی از ذخایر [[علم]] است و به خودی خود، [[انسان]] [[صدوق]] و [[راستگویی]] است.»... شعبه او را [[مدح]] کرده است. [[ابوحاتم]] گفته است: {{عربی|محله الصدق...}}؛ «او شخصیتی راستگو است»<ref>میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۳، ص۳۹۳. {{عربی|أحد أوعية العلم، صدوق في نفسه...}}.</ref>. [[ابن حجر]] گفته است: [[ابن حبان]] گوید: [[احادیث]] او را دنبال کردم و او را در این کار صادق و راستگو یافتم. تنها مشکلی که درباره او هست اینکه چون سن او زیاد شده به [[ضعف]] حافظه [[مبتلا]] شده و از این رو، به خاطر اعتمادی که به فرزندش داشته، روایاتش را به او میگفته است.... شعبه از او [[روایت]] کرده و در [[حدیث]]، صادق و راستگو بوده.... [[عثمان بن ابیشیبه]] گفته است: «او صدوق و راستگوست.»... [[ابن خزیمه]] گفته است: «از [[محمد بن یحیی]] شنیدم که میگفت: ابوولید میگفت: از [[قیس بن ربیع]] شش هزار حدیث شنیدم که نزد من از شش هزار دینار باارزشتر است»<ref>تهذیب التهذیب، ج۸، صص ۳۵۲ و ۳۵۳. {{عربی|و قال ابن حبان تتبعت حديثه فرأيته صادقا إلا أنه لما كبر ساء حفظه فيدخل عليه ابنه فيحدث منه ثقة به... و كان شعبة يروي عنه و كان معروفا بالحديث صدوقا... و قال عثمان بن أبي شيبة كان صدوقا و لكن اضطرب عليه بعض... و قال ابن خزيمة سمعت محمد بن يحيى يقول سمعت أبا الوليد يقول: كتبت عن قيس بن الربيع ستة آلاف حديث هي أحب إلى من ستة آلاف دينار}}.</ref>. | # [[قیس بن الربیع الأسدی الکوفی]] (م ۱۶۰ه. ق)؛ ذهبی گفته است: «او یکی از ذخایر [[علم]] است و به خودی خود، [[انسان]] [[صدوق]] و [[راستگویی]] است.»... شعبه او را [[مدح]] کرده است. [[ابوحاتم]] گفته است: {{عربی|محله الصدق...}}؛ «او شخصیتی راستگو است»<ref>میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۳، ص۳۹۳. {{عربی|أحد أوعية العلم، صدوق في نفسه...}}.</ref>. [[ابن حجر]] گفته است: [[ابن حبان]] گوید: [[احادیث]] او را دنبال کردم و او را در این کار صادق و راستگو یافتم. تنها مشکلی که درباره او هست اینکه چون سن او زیاد شده به [[ضعف]] حافظه [[مبتلا]] شده و از این رو، به خاطر اعتمادی که به فرزندش داشته، روایاتش را به او میگفته است.... شعبه از او [[روایت]] کرده و در [[حدیث]]، صادق و راستگو بوده.... [[عثمان بن ابیشیبه]] گفته است: «او صدوق و راستگوست.»... [[ابن خزیمه]] گفته است: «از [[محمد بن یحیی]] شنیدم که میگفت: ابوولید میگفت: از [[قیس بن ربیع]] شش هزار حدیث شنیدم که نزد من از شش هزار دینار باارزشتر است»<ref>تهذیب التهذیب، ج۸، صص ۳۵۲ و ۳۵۳. {{عربی|و قال ابن حبان تتبعت حديثه فرأيته صادقا إلا أنه لما كبر ساء حفظه فيدخل عليه ابنه فيحدث منه ثقة به... و كان شعبة يروي عنه و كان معروفا بالحديث صدوقا... و قال عثمان بن أبي شيبة كان صدوقا و لكن اضطرب عليه بعض... و قال ابن خزيمة سمعت محمد بن يحيى يقول سمعت أبا الوليد يقول: كتبت عن قيس بن الربيع ستة آلاف حديث هي أحب إلى من ستة آلاف دينار}}.</ref>. | ||
# [[سلیمان بن مهران الأعمش الأسدی الکاهلی]] (م ۱۴۸ه. ق)؛ ابن معین گفته است: «او ثقه و [[روایات]] او محکم و دقیق است»<ref>تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۹۶. {{عربی|ثقة، و قال النسائي: ثقة ثبت}}؛ «او ثقه است و نسایی گفته است: ثقه ثبت».</ref>. ابن حجر گفته است: «سلیمان [[معتمد]]، [[حافظ]] و به علم [[قرائات]] آشناست...»<ref>تهذیب التهذیب، ج۱، ص۲۶۰۲، رقم ۲۶۱۵.</ref>. [[ذهبی]] نیز گفته است: «سلیمان ثقه است»<ref>الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج۱، ص۴۶۴. {{عربی|سليمان بن مهران الأسدي.. ثقة حافظ عارف بالقراءات ورع}}.</ref>. [[عجلی]] نیز او را توثیق کرده<ref>معرفة الثقات، ج۱، ص۴۳۲.</ref> و [[ابن حبان]] او را در ثقات آورده است<ref>الثقات، ج۴، ص۳۰۲.</ref>. | # [[سلیمان بن مهران الأعمش الأسدی الکاهلی]] (م ۱۴۸ه. ق)؛ ابن معین گفته است: «او ثقه و [[روایات]] او محکم و دقیق است»<ref>تهذیب التهذیب، ج۴، ص۱۹۶. {{عربی|ثقة، و قال النسائي: ثقة ثبت}}؛ «او ثقه است و نسایی گفته است: ثقه ثبت».</ref>. ابن حجر گفته است: «سلیمان [[معتمد]]، [[حافظ]] و به علم [[قرائات]] آشناست...»<ref>تهذیب التهذیب، ج۱، ص۲۶۰۲، رقم ۲۶۱۵.</ref>. [[ذهبی]] نیز گفته است: «سلیمان ثقه است»<ref>الکاشف فی معرفة من له روایة فی الکتب الستة، ج۱، ص۴۶۴. {{عربی|سليمان بن مهران الأسدي.. ثقة حافظ عارف بالقراءات ورع}}.</ref>. [[عجلی]] نیز او را توثیق کرده<ref>معرفة الثقات، ج۱، ص۴۳۲.</ref> و [[ابن حبان]] او را در ثقات آورده است<ref>الثقات، ج۴، ص۳۰۲.</ref>. | ||
# [[عبایة بن ربعی اسدی]]؛ [[حاکم]]، او را تصحیح کرده و گفته است: {{عربی|حديث صحيح على شرط الشيخين و لم يخرجاه}}؛ «[[حدیث]] او بنا بر شرط [[بخاری]] و مسلم صحیح است؛ اما آن را [[روایت]] نکردهاند». [[ذهبی]] نیز به بر آن حاشیه نوشته و گفته است: «این روایت، شروط بخاری و مسلم را دارد»<ref>المستدرک و بذیله التلخیص للذهبی، ج۲، ص۴۶۱.</ref>. [[طبرانی]] این حدیث را از [[علی بن هلال]] نقل کرده است<ref>المعجم الکبیر، ج۳، ص۵۷؛ المعجم الأوسط، ج۶، ص۳۲۷. {{عربی|أخبرناه أبو القاسم بن السمرقندي أنا أبو الحسين ابن النقور أنا أبو القاسم عيسى بن علي أنا أبو القاسم البغوي نا محمد بن حميد الرازي نا علي بن مجاهد نا محمد ابن إسحاق عن شريك بن عبد الله عن أبي ربيعة الإيادي عن ابن بريدة عن أبيه: دخلت على رسول الله{{صل}} في شكاته التي قبض فيها، فإذا فاطمة عند رأسه، قال فبكت حتى ارتفع صوتها، فرفع رسول الله{{صل}} طرفه إليها، فقال: حبيبتي فاطمة ما الذي يبكيك؟ قالت: أخشي الضيعة من بعدك، قال: يا حبيبتي أما علمت أن الله اطلع على الأرض اطلاعة فاختار منها أباك، فبعثه برسالته، ثم اطلع على الأرض اطلاعة، فاختار منها بعلك، و أوحى إلي أن أنكحك إياه، يا فاطمة، و نحن أهل بيت قد أعطانا الله سبع خصال لم يعط أحدا قبلنا، و لا تعطى أحد بعدنا، أنا خاتم النبيين، و أكرم النبيين على الله، و أحب المخلوقين إلى الله، و أنا أبوك، و وصيي خير الأوصياء، و أحبّهم إلى الله، و هو بعلك}}.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و | # [[عبایة بن ربعی اسدی]]؛ [[حاکم]]، او را تصحیح کرده و گفته است: {{عربی|حديث صحيح على شرط الشيخين و لم يخرجاه}}؛ «[[حدیث]] او بنا بر شرط [[بخاری]] و مسلم صحیح است؛ اما آن را [[روایت]] نکردهاند». [[ذهبی]] نیز به بر آن حاشیه نوشته و گفته است: «این روایت، شروط بخاری و مسلم را دارد»<ref>المستدرک و بذیله التلخیص للذهبی، ج۲، ص۴۶۱.</ref>. [[طبرانی]] این حدیث را از [[علی بن هلال]] نقل کرده است<ref>المعجم الکبیر، ج۳، ص۵۷؛ المعجم الأوسط، ج۶، ص۳۲۷. {{عربی|أخبرناه أبو القاسم بن السمرقندي أنا أبو الحسين ابن النقور أنا أبو القاسم عيسى بن علي أنا أبو القاسم البغوي نا محمد بن حميد الرازي نا علي بن مجاهد نا محمد ابن إسحاق عن شريك بن عبد الله عن أبي ربيعة الإيادي عن ابن بريدة عن أبيه: دخلت على رسول الله{{صل}} في شكاته التي قبض فيها، فإذا فاطمة عند رأسه، قال فبكت حتى ارتفع صوتها، فرفع رسول الله{{صل}} طرفه إليها، فقال: حبيبتي فاطمة ما الذي يبكيك؟ قالت: أخشي الضيعة من بعدك، قال: يا حبيبتي أما علمت أن الله اطلع على الأرض اطلاعة فاختار منها أباك، فبعثه برسالته، ثم اطلع على الأرض اطلاعة، فاختار منها بعلك، و أوحى إلي أن أنكحك إياه، يا فاطمة، و نحن أهل بيت قد أعطانا الله سبع خصال لم يعط أحدا قبلنا، و لا تعطى أحد بعدنا، أنا خاتم النبيين، و أكرم النبيين على الله، و أحب المخلوقين إلى الله، و أنا أبوك، و وصيي خير الأوصياء، و أحبّهم إلى الله، و هو بعلك}}.</ref>.<ref>[[سلیمان امیری|امیری، سلیمان]]، [[امامت و دلایل انتصابی بودن آن (کتاب)|امامت و دلایل انتصابی بودن آن]] ص ۲۶۵.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |