جز
جایگزینی متن - 'احمدبن' به 'احمد بن'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
جز (جایگزینی متن - 'احمدبن' به 'احمد بن') |
||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل = ابوخزامه عذری قضاعی | مداخل مرتبط = [[ابوخزامه بن یعمر سعدی قضاعی در تراجم و رجال]] - [[ابوخزامه بن یعمر سعدی قضاعی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
{{جعبه اطلاعات اصحاب | |||
| نام = ابوخزامه عذری قضاعی | |||
| مشهور به = | |||
| نام تصویر = تصویر قدیمی مکه.jpg | |||
| عرض تصویر = | |||
| توضیح تصویر = تصویر قدیمی مکه | |||
| نام کامل = ابوخزامه عذری قضاعی | |||
| نامهای دیگر = | |||
| جنسیت = مرد | |||
| کنیه = ابوخزامه | |||
| لقب = | |||
| اهل = | |||
| از قبیله = [[عذرة بن سعد]] | |||
| از تیره = | |||
| پدر = | |||
| مادر = | |||
| همسر = | |||
| پسر = | |||
| دختر = | |||
| خواهر = | |||
| برادر = | |||
| خویشاوندان = | |||
| وابستگان = | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = | |||
| محل زندگی = {{فهرست جعبه افقی| [[مدینه]] | [[بصره]] | [[مکه]] }} | |||
| تاریخ درگذشت = | |||
| محل درگذشت = [[مکه]] | |||
| تاریخ شهادت = | |||
| محل شهادت = | |||
| طول عمر = | |||
| محل دفن = | |||
| دین = | |||
| مذهب = | |||
| از اصحاب = [[پیامبر خاتم]] | |||
| از طبقه = | |||
| در جنگ = | |||
| نقشها = | |||
| فعالیتها = | |||
| علت شهرت = | |||
| علت درگذشت = | |||
| علت شهادت = | |||
| راوی از = | |||
| روایات مشهور = | |||
| مشایخ او = | |||
| راویان از او = | |||
| آخرین راوی از او = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
العذری، منسوب به [[عذرة بن سعد هذیم بن زید بن لیث بن شود بن أسلم بن الحاف (الحافی) بن قضاعه]]<ref>ابن حزم، ص۴۴۷؛ سمعانی، ج۴، ص۱۷۲؛ ابن اثیر، الباب، ج۲، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref>. ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۰۵.</ref> و [[ابن اثیر]]<ref>اسد الغابه، ج۶، ص۸۶.</ref> نسبت او را به جهتی از ناحیه عموی او یعنی [[جهینة بن زید بن لیث]]<ref>ابن سلام، ص۳۷۲؛ ابن حزم، ص۴۴۴.</ref> و این نسبت را مشهورتر از غذری میدانند. معلوم نیست این [[شهرت]] چقدر اعتبار داشته است که حتی خود کسانی که این مطلب را گفتهاند، بدان عمل نکرده و ابوخزامه را با [[لقب]] | العذری، منسوب به [[عذرة بن سعد هذیم بن زید بن لیث بن شود بن أسلم بن الحاف (الحافی) بن قضاعه]]<ref>ابن حزم، ص۴۴۷؛ سمعانی، ج۴، ص۱۷۲؛ ابن اثیر، الباب، ج۲، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref>. ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۰۵.</ref> و [[ابن اثیر]]<ref>اسد الغابه، ج۶، ص۸۶.</ref> نسبت او را به جهتی از ناحیه عموی او یعنی [[جهینة بن زید بن لیث]]<ref>ابن سلام، ص۳۷۲؛ ابن حزم، ص۴۴۴.</ref> و این نسبت را مشهورتر از غذری میدانند. معلوم نیست این [[شهرت]] چقدر اعتبار داشته است که حتی خود کسانی که این مطلب را گفتهاند، بدان عمل نکرده و ابوخزامه را با [[لقب]] «العذری» آوردهاند. به احتمال زیاد، [[کنیه]] با قید عُذری و نام او با جُهَنی مشهور است. انتساب ابوخزامه به جُهنی، انتساب از ناحیه عموی اوست. | ||
انتساب ابوخزامه به حجازی و [[مدنی]]<ref>بخاری، ج۳، ص۳۲۱؛ ابن حبان، تاریخ الصحابه، ص۹۹؛ همو، الثقات، ج۳، ص۱۲۵؛ ابن سعد، ج۴، ص۳۵۳؛ ذهبی، ج۱، ص۱۸۴.</ref> نیز گویای اسکان او در [[مدینه]] است، ولی [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۶۳.</ref>، ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۰۵.</ref> و بکری<ref>بکری، ج۱، ص۳۲۹.</ref> او را ساکن جناب<ref>نواحی مقابل خیبر و سلاح و وادی القری؛ ر.ک: ابن سعد، ج۲، ص۱۲۰؛ یاقوت حموی، ج۲، ص۱۶۴.</ref> دانستهاند که [[سرزمین]] قبیلة عذره است<ref>ابن سعده، ج۲، ص۱۶۴.</ref>. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۲۰۳.</ref> ابوخزامه را از ساکنان بصره نام برده که این موضوع باید به پس از [[فتوحات]] مربوط باشد. [[ابن حبان]]<ref>مشاهیر، ص۶۰.</ref> [[مرگ]] ابوخزامه را در [[مکه]] بیان داشته است. از این سخن برمیآید که وی پس از اسکان در [[بصره]] (شاید برای [[حج]] یا سکونت) به مکه آمده و در آنجا از [[دنیا]] رفته است، ولی ابن سعد نام او را در شمار اصحابی که در مکه میزیستند نیاورده است. | انتساب ابوخزامه به حجازی و [[مدنی]]<ref>بخاری، ج۳، ص۳۲۱؛ ابن حبان، تاریخ الصحابه، ص۹۹؛ همو، الثقات، ج۳، ص۱۲۵؛ ابن سعد، ج۴، ص۳۵۳؛ ذهبی، ج۱، ص۱۸۴.</ref> نیز گویای اسکان او در [[مدینه]] است، ولی [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۶۳.</ref>، ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۰۵.</ref> و بکری<ref>بکری، ج۱، ص۳۲۹.</ref> او را ساکن جناب<ref>نواحی مقابل خیبر و سلاح و وادی القری؛ ر. ک: ابن سعد، ج۲، ص۱۲۰؛ یاقوت حموی، ج۲، ص۱۶۴.</ref> دانستهاند که [[سرزمین]] قبیلة عذره است<ref>ابن سعده، ج۲، ص۱۶۴.</ref>. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۲۰۳.</ref> ابوخزامه را از ساکنان بصره نام برده که این موضوع باید به پس از [[فتوحات]] مربوط باشد. [[ابن حبان]]<ref>مشاهیر، ص۶۰.</ref> [[مرگ]] ابوخزامه را در [[مکه]] بیان داشته است. از این سخن برمیآید که وی پس از اسکان در [[بصره]] (شاید برای [[حج]] یا سکونت) به مکه آمده و در آنجا از [[دنیا]] رفته است، ولی ابن سعد نام او را در شمار اصحابی که در مکه میزیستند نیاورده است. | ||
مشهور صحابهنگاران و [[محدثان]]، ابوخزامه عذری را کنیه [[رفاعة بن عرابه]]<ref>بخاری، ج۳، ص۳۲۱؛ ذهبی، ج۱، ص۱۸۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۴۰۹.</ref> دانستهاند، ولی ابن سعد<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۶۲ و ۲۶۴.</ref> ابوخزامه عذری را غیر از رفاعة بن عرابه جهنی میداند. نام [[پدر]] او را ساده نیز گفتهاند<ref>بخاری، ج۳، ص۳۲۱؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۶۲.</ref>. [[یحیی بن معین]]<ref>یحیی بن معین، ج۳، ص۲۰۰.</ref> عراده را [[اشتباه]] و [[ترمذی]]<ref>ابن حجر، تهذیب، ج۳، ص۲۴۴.</ref> آن را توهم دانسته است. [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۲، ص۴۰۹ -۴۱۰ و تهذیب، ج۳، ص۲۴۴.</ref> هر دو ضبط را نقل کرده، ولی عرابه را صحیحتر دانسته است. [[ابن حبان]]<ref>الثقات، ج۳، ص۱۲۵.</ref> برای جمع این دو، عراده را جد [[رفاعه]] دانسته و توضیح داده است کسانی که وی را رفاعة بن عراده گفتهاند، در حقیقت او را به جد نسبت دادهاند. از اینرو، نام وی [[رفاعة بن عرابة بن عراده]] است. چنانچه این توجیه - [[سست]] - ابن حبان را نپذیریم، عراده باید تصحیف عرابه باشد یا بالعکس. | مشهور صحابهنگاران و [[محدثان]]، ابوخزامه عذری را کنیه [[رفاعة بن عرابه]]<ref>بخاری، ج۳، ص۳۲۱؛ ذهبی، ج۱، ص۱۸۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۴۰۹.</ref> دانستهاند، ولی ابن سعد<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۶۲ و ۲۶۴.</ref> ابوخزامه عذری را غیر از رفاعة بن عرابه جهنی میداند. نام [[پدر]] او را ساده نیز گفتهاند<ref>بخاری، ج۳، ص۳۲۱؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۶۲.</ref>. [[یحیی بن معین]]<ref>یحیی بن معین، ج۳، ص۲۰۰.</ref> عراده را [[اشتباه]] و [[ترمذی]]<ref>ابن حجر، تهذیب، ج۳، ص۲۴۴.</ref> آن را توهم دانسته است. [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۲، ص۴۰۹ -۴۱۰ و تهذیب، ج۳، ص۲۴۴.</ref> هر دو ضبط را نقل کرده، ولی عرابه را صحیحتر دانسته است. [[ابن حبان]]<ref>الثقات، ج۳، ص۱۲۵.</ref> برای جمع این دو، عراده را جد [[رفاعه]] دانسته و توضیح داده است کسانی که وی را رفاعة بن عراده گفتهاند، در حقیقت او را به جد نسبت دادهاند. از اینرو، نام وی [[رفاعة بن عرابة بن عراده]] است. چنانچه این توجیه - [[سست]] - ابن حبان را نپذیریم، عراده باید تصحیف عرابه باشد یا بالعکس. | ||
ابن حجر<ref>الاصابه، ج۲، ص۴۰۹-۴۱۰ و تهذیب، ج۳، ص۲۴۴.</ref> برای حل این [[اختلاف]] میگوید: ابو خزامه رفاعة بن عراده عذری، غیر از شخص مورد بحث است. منظور ابن حجر، [[ابو خزامه سعدی]] است. این سخن با گفته وی که تصریح کرده نام پدر ابو خزامه سعدی یعمر است؛ تناقض دارد و با رفاعة بن عراده قابل جمع نیست. افزون بر این، مستند ابن حجر، گفته خلیفة بن خیاط و [[ابن | ابن حجر<ref>الاصابه، ج۲، ص۴۰۹-۴۱۰ و تهذیب، ج۳، ص۲۴۴.</ref> برای حل این [[اختلاف]] میگوید: ابو خزامه رفاعة بن عراده عذری، غیر از شخص مورد بحث است. منظور ابن حجر، [[ابو خزامه سعدی]] است. این سخن با گفته وی که تصریح کرده نام پدر ابو خزامه سعدی یعمر است؛ تناقض دارد و با رفاعة بن عراده قابل جمع نیست. افزون بر این، مستند ابن حجر، گفته خلیفة بن خیاط و [[ابن ابیحاتم]] است و آنان توضیح دادهاند که ابوخزامه عذری «[[احد بنی حارث بن سعد هذیم]]» است و تنها پسرش از او [[روایت]] کرده است. این توضیح کاملاً آشکار میکند که خلیفة بن خیاط و ابن ابیحاتم، ابوخزامه سعدی را با عذری اشتباه گرفتهاند. [[شاهد]] و بلکه دلیل بر این اشتباه، تصریح صحابهنگاران به این مطلب است که هر دو، تنها یک روایت و یک [[راوی]] معین دارند که [[زهری]]، راوی سعدی، و [[عطاء]] بن [[یسار]]، راوی عذری است<ref>مسلم، المنفردات، ص۴۶.</ref>. | ||
[[صحابی]] بودن ابوخزامه عذری [[مورد اتفاق]] است و [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۶۲ و ۲۶۴.</ref> نام او را در شمار [[مسلمانان]] پیش از [[فتح مکه]] آورده است. همچنین برای [[اثبات]] [[صحابی]] بودن ابوخزامه، به تنها روایتی که [[عطاء بن یسار]] از او نقل کرده استناد شده است. | [[صحابی]] بودن ابوخزامه عذری [[مورد اتفاق]] است و [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۶۲ و ۲۶۴.</ref> نام او را در شمار [[مسلمانان]] پیش از [[فتح مکه]] آورده است. همچنین برای [[اثبات]] [[صحابی]] بودن ابوخزامه، به تنها روایتی که [[عطاء بن یسار]] از او نقل کرده استناد شده است. | ||
بنابراین [[روایت]]، ابوخزامه، ماجرایی را که در بازگشت [[رسول خدا]]{{صل}} از [[مکه]] به [[مدینه]] اتفاق افتاده، نقل میکند و آن این است ما به همراه رسول خدا{{صل}} از مکه خارج شدیم. چون به کدید (یا قدید یا [[عرفه]]) رسیدیم، افرادی میآمدند و برای رفتن نزد خانوادههای خود از [[حضرت]] اجازه میگرفتند و از او جدا میشدند. [[پیامبر]]{{صل}} نیز به آنان اجازه میداد، ولی میفرمود: اینها را چه شده است که برایشان یک قسمت از درختی که در کنار رسول خدا روییده، از قسمت دیگرش مبغوضتر است؟!. | بنابراین [[روایت]]، ابوخزامه، ماجرایی را که در بازگشت [[رسول خدا]] {{صل}} از [[مکه]] به [[مدینه]] اتفاق افتاده، نقل میکند و آن این است ما به همراه رسول خدا {{صل}} از مکه خارج شدیم. چون به کدید (یا قدید یا [[عرفه]]) رسیدیم، افرادی میآمدند و برای رفتن نزد خانوادههای خود از [[حضرت]] اجازه میگرفتند و از او جدا میشدند. [[پیامبر]] {{صل}} نیز به آنان اجازه میداد، ولی میفرمود: اینها را چه شده است که برایشان یک قسمت از درختی که در کنار رسول خدا روییده، از قسمت دیگرش مبغوضتر است؟!. | ||
تمام [[صحابه]] از این [[سخن پیامبر]]{{صل}} به [[گریه]] افتادند. آنگاه [[ابوبکر]] (در برخی نقلها [[رجل]]) به حضرت گفت: هر که پس از این از شما اجازه بخواهد، سفیه و [[نادان]] است. حضرتش او را [[دعا]] کرد و فرمود: نزد [[خدا]] [[گواهی]] میدهم هر بندهای در گفتار و [[کردار]] خالصانه [[شهادت]] دهد که خدایی جز [[الله]] نیست و [[محمد]] فرستاده اوست، وارد [[بهشت]] خواهد شد. پروردگارم به من [[وعده]] داده است که هفتاد هزار نفر از امتم را بدون اینکه حساب و عذابی بر ایشان باشد، وارد بهشت کند. من امیدوارم شما و [[همسران]] و ذراری و [[فرزندان]] [[نیکوکار]] شما وارد بهشت شده، در مساکن آن فرود آیید. آنگاه فرمود: هرگاه نیمی یا ثلثی از شب گذشت، [[خداوند]] تا [[طلوع فجر]] میگوید: هیچ کس جز من از بندهام این را نمیخواهد که: چه کسی هست که [[استغفار]] کند تا او را ببخشم؛ چه کسی مرا میخواند تا او را [[اجابت]] کنم؛ چه کسی خواستهای دارد تا به او [[عطا]] کنم<ref> ابن مبارک، ص۲۴؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۶؛ دارمی، ج۱، ص۳۴۷؛ نسائی، ج۶، ص۱۲۲؛ طبرانی، ج۵، ص۵۲-۵۰؛ هروی، ص۸۰؛ ابونعیم، ج۲، ص۱۰۷۷؛ هیثمی، ص۳۲.</ref>. | تمام [[صحابه]] از این [[سخن پیامبر]] {{صل}} به [[گریه]] افتادند. آنگاه [[ابوبکر]] (در برخی نقلها [[رجل]]) به حضرت گفت: هر که پس از این از شما اجازه بخواهد، سفیه و [[نادان]] است. حضرتش او را [[دعا]] کرد و فرمود: نزد [[خدا]] [[گواهی]] میدهم هر بندهای در گفتار و [[کردار]] خالصانه [[شهادت]] دهد که خدایی جز [[الله]] نیست و [[محمد]] فرستاده اوست، وارد [[بهشت]] خواهد شد. پروردگارم به من [[وعده]] داده است که هفتاد هزار نفر از امتم را بدون اینکه حساب و عذابی بر ایشان باشد، وارد بهشت کند. من امیدوارم شما و [[همسران]] و ذراری و [[فرزندان]] [[نیکوکار]] شما وارد بهشت شده، در مساکن آن فرود آیید. آنگاه فرمود: هرگاه نیمی یا ثلثی از شب گذشت، [[خداوند]] تا [[طلوع فجر]] میگوید: هیچ کس جز من از بندهام این را نمیخواهد که: چه کسی هست که [[استغفار]] کند تا او را ببخشم؛ چه کسی مرا میخواند تا او را [[اجابت]] کنم؛ چه کسی خواستهای دارد تا به او [[عطا]] کنم<ref> ابن مبارک، ص۲۴؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۶؛ دارمی، ج۱، ص۳۴۷؛ نسائی، ج۶، ص۱۲۲؛ طبرانی، ج۵، ص۵۲-۵۰؛ هروی، ص۸۰؛ ابونعیم، ج۲، ص۱۰۷۷؛ هیثمی، ص۳۲.</ref>. | ||
روایت ابوخزامه اندکی مبهم است و به [[درستی]] بیان نمیکند ماجرا چیست، ولی با توجه به [[روایات]] دیگر، از جمله [[روایت]] [[جابر]]<ref>مغازلی، ص۳۵.</ref> به دست میآید که موضوع مربوط به داستان [[غدیر خم]] و [[ولایت]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بوده است که چون [[قریش]] [[احساس]] کردند موضوع چیست، از [[حضرت]] جدا میشدند<ref>ر.ک: جعفر مرتضی عاملی، ص۵۲ و ۷۴؛ احمدی میانجی، ج۱، ص۵۹۸-۵۹۷.</ref>. | روایت ابوخزامه اندکی مبهم است و به [[درستی]] بیان نمیکند ماجرا چیست، ولی با توجه به [[روایات]] دیگر، از جمله [[روایت]] [[جابر]]<ref>مغازلی، ص۳۵.</ref> به دست میآید که موضوع مربوط به داستان [[غدیر خم]] و [[ولایت]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} بوده است که چون [[قریش]] [[احساس]] کردند موضوع چیست، از [[حضرت]] جدا میشدند<ref>ر. ک: جعفر مرتضی عاملی، ص۵۲ و ۷۴؛ احمدی میانجی، ج۱، ص۵۹۸-۵۹۷.</ref>. | ||
این روایت را برخی<ref>طیالسی، ص۱۸۲؛ ابن ابی عاصم، ج۵، ص۲۴؛ خلیفه، ص۲۰۳؛ ابونعیم، ج۲، ص۱۰۷۷؛ ابن حجر، فتح، ج۱۱، ص۴۵۶.</ref> تقطیع کرده و البته با همان [[سند]] آوردهاند که نباید [[تصور]] شود چند [[حدیث]] از ابوخزامه عذری نقل شده است. همچنین این روایت را به [[عبدالله بن عرابه جُهنی]] نسبت دادهاند، ولی [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۳، ص۱۷۴۳.</ref>، [[ابن اثیر]]<ref>اسد الغابه، ج۳، ص۴۳۳.</ref>، [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۱، ص۳۱۰.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۴، ص۱۵۲-۱۵۳.</ref> آن را قبول نداشته و صحیح آن را [[رفاعه]] دانستهاند. شواهد و متابعات حدیث رفاعة بن عرابه<ref>ابونعیم، ج۲، ص۱۰۷۷.</ref> نیز تشکیک در ابن باره را برطرف میسازد. همچنین روایت دیگری از طریق [[عبدالرحمان بن عرابه جهنی]] نقل شده که چنین است: {{عربی| | این روایت را برخی<ref>طیالسی، ص۱۸۲؛ ابن ابی عاصم، ج۵، ص۲۴؛ خلیفه، ص۲۰۳؛ ابونعیم، ج۲، ص۱۰۷۷؛ ابن حجر، فتح، ج۱۱، ص۴۵۶.</ref> تقطیع کرده و البته با همان [[سند]] آوردهاند که نباید [[تصور]] شود چند [[حدیث]] از ابوخزامه عذری نقل شده است. همچنین این روایت را به [[عبدالله بن عرابه جُهنی]] نسبت دادهاند، ولی [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۳، ص۱۷۴۳.</ref>، [[ابن اثیر]]<ref>اسد الغابه، ج۳، ص۴۳۳.</ref>، [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۱، ص۳۱۰.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۴، ص۱۵۲-۱۵۳.</ref> آن را قبول نداشته و صحیح آن را [[رفاعه]] دانستهاند. شواهد و متابعات حدیث رفاعة بن عرابه<ref>ابونعیم، ج۲، ص۱۰۷۷.</ref> نیز تشکیک در ابن باره را برطرف میسازد. همچنین روایت دیگری از طریق [[عبدالرحمان بن عرابه جهنی]] نقل شده که چنین است: {{عربی|«عن معاذ بن عبدالله عن عبدالرحمن بن عرابة الجهنی، و له صحبة، عن النبی {{صل}} قال: أدنی [[اهل]] الجنة حظا [[قوم]] یخرجهم من النار فیدخلهم الجنة فیقول تمنوا...»}}. | ||
ابونعیم<ref>ابونعیم، ج۴، ص۱۸۳۲.</ref>، ذهبی<ref>ذهبی، ج۱، ص۳۵۲.</ref>، ابن اثیر<ref>اسد الغابه، ج۳، ص۴۷۰.</ref> و ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۴، ص۱۵۲-۱۵۳.</ref> افزودهاند که به جای عبدالرحمان، عبدالله نیز گفتهاند که هر دو غلط است و صحیح آن، رفاعة بن عرابه است. با این توضیح، [[انتظار]] میرفت این افراد، [[رؤیت]] را ذیل ابوخزامه و رفاعة بن عرابه نیز نقل کنند، ولی چنین نشده است. ابن حجر میگوید: آنچه محفوظ است اینکه [[احمد بن حنبل]] این روایت را از طریق [[عطاء بن یسار]] از رفاعة بن عرابه نقل کرده است و چنانچه طریق احمد بن حنبل را نپذیریم، باید گفت عبدالرحمان، [[برادر]] رفاعه بوده است. | ابونعیم<ref>ابونعیم، ج۴، ص۱۸۳۲.</ref>، ذهبی<ref>ذهبی، ج۱، ص۳۵۲.</ref>، ابن اثیر<ref>اسد الغابه، ج۳، ص۴۷۰.</ref> و ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۴، ص۱۵۲-۱۵۳.</ref> افزودهاند که به جای عبدالرحمان، عبدالله نیز گفتهاند که هر دو غلط است و صحیح آن، رفاعة بن عرابه است. با این توضیح، [[انتظار]] میرفت این افراد، [[رؤیت]] را ذیل ابوخزامه و رفاعة بن عرابه نیز نقل کنند، ولی چنین نشده است. ابن حجر میگوید: آنچه محفوظ است اینکه [[احمد بن حنبل]] این روایت را از طریق [[عطاء بن یسار]] از رفاعة بن عرابه نقل کرده است و چنانچه طریق احمد بن حنبل را نپذیریم، باید گفت عبدالرحمان، [[برادر]] رفاعه بوده است. | ||
سخن ابن حجر وجهی ندارد؛ زیرا آنچه احمد بن حنبل<ref> | سخن ابن حجر وجهی ندارد؛ زیرا آنچه احمد بن حنبل<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۶.</ref> از طریق [[عطاء بن یسار]] از [[رفاعة بن عرابه]] نقل کرده، تنها همان [[حدیث]] اول است که گذشت و این مطلب مطابق گفته تمام کسانی است که تنها یک [[روایت]]، آن هم تنها از طریق عطاء بن یسار برای ابوخزامه رفاعة بن عرابه شناختهاند<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۱۶؛ دارمی، ج۱، ص۳۴۷؛ ابن ماجه، ج۱، ص۴۳۵.</ref><ref>[[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوخزامه عذری قضاعی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۲۶۳-۲۶۵.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:IM009657.jpg|22px]] [[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوخزامه عذری قضاعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده: | [[رده:اصحاب پیامبر]] | ||
[[رده:عذرة بن سعد]] |