حصین بن تمیم تمیمی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==جستارهای وابسته== +== جستارهای وابسته ==)) |
جز (جایگزینی متن - 'احمدبن' به 'احمد بن') |
||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[حصین بن تمیم تمیمی در تاریخ اسلامی]] - [[حصین بن تمیم تمیمی در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
'''حصین بن تمیم تمیمی'''، از هواداران و نیروهای تحت امر [[عمر بن سعد]] در [[کربلا]] بود. | '''حصین بن تمیم تمیمی'''، از هواداران و نیروهای تحت امر [[عمر بن سعد]] در [[کربلا]] بود. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
او [[رئیس]] نگهبانان [[کوفه]] بود.<ref>البلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷، ج۱۲، ص۱۴۲؛ الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۳۷۳ و الاصفهانی، ابوالفرج؛ مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بیتا، ص۱۰۵.</ref> پس از متفرق شدن [[یاران]] مسلم، عبیدالله [[مردم]] را جهت [[نماز]] به [[مسجد]] خواند. [[حصین بن تمیم]] به او گفت: «آیا میخواهی خود با این مردم نماز بخوانی یا دیگری با آنها نماز بخواند و تو به قصر رفته با [[خیال]] آسوده نماز به جای آوری که [[بیم]] دارم یکی از [[دشمنان]] ناغافل بر تو [[حمله]] برده و تو را [[ترور]] نماید». عبیدالله گفت که خود نماز خواهد خواند و از [[حصین]] خواست تا نگهبانان و مأموران را در صف اول [[نماز جماعت]] قرار دهد و خود مراقب باشد تا نماز به پایان برسد. پس از [[اقامه نماز]]، عبیدالله به [[سخنرانی]] پرداخت و در ضمن سخنانش، خطاب به حصین بن تمیم گفت: «ای حصین، اگر در یکی از زندانهای کوفه باز شود یا اینکه این مرد(مسلم) از [[شهر]] بیرون برود و تو او را نزد من نیاوری مادرت را به عزایت خواهم نشاند ترا بر خانههای [[مردم کوفه]] مسلط کردم مأموران خود را بر دهانه گذرگاهها بگمار و صبحگاهان [[خانهها]] را بجوی تا این مرد را نزد من آوری».<ref>الاصفهانی، ابوالفرج؛ مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بیتا، ص۱۰۵ و الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، صص۳۷۲-۳۷۳.</ref> | او [[رئیس]] نگهبانان [[کوفه]] بود.<ref>البلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷، ج۱۲، ص۱۴۲؛ الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۳۷۳ و الاصفهانی، ابوالفرج؛ مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بیتا، ص۱۰۵.</ref> پس از متفرق شدن [[یاران]] مسلم، عبیدالله [[مردم]] را جهت [[نماز]] به [[مسجد]] خواند. [[حصین بن تمیم]] به او گفت: «آیا میخواهی خود با این مردم نماز بخوانی یا دیگری با آنها نماز بخواند و تو به قصر رفته با [[خیال]] آسوده نماز به جای آوری که [[بیم]] دارم یکی از [[دشمنان]] ناغافل بر تو [[حمله]] برده و تو را [[ترور]] نماید». عبیدالله گفت که خود نماز خواهد خواند و از [[حصین]] خواست تا نگهبانان و مأموران را در صف اول [[نماز جماعت]] قرار دهد و خود مراقب باشد تا نماز به پایان برسد. پس از [[اقامه نماز]]، عبیدالله به [[سخنرانی]] پرداخت و در ضمن سخنانش، خطاب به حصین بن تمیم گفت: «ای حصین، اگر در یکی از زندانهای کوفه باز شود یا اینکه این مرد(مسلم) از [[شهر]] بیرون برود و تو او را نزد من نیاوری مادرت را به عزایت خواهم نشاند ترا بر خانههای [[مردم کوفه]] مسلط کردم مأموران خود را بر دهانه گذرگاهها بگمار و صبحگاهان [[خانهها]] را بجوی تا این مرد را نزد من آوری».<ref>الاصفهانی، ابوالفرج؛ مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بیتا، ص۱۰۵ و الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، صص۳۷۲-۳۷۳.</ref> | ||
ابنزیاد پس از [[فراغت]] از کار مسلم، و پس از اطلاع از [[حرکت امام حسین]]{{ع}} به سوی کوفه، حصین بن تمیم را همراه با چهار هزار نفر [[مرد]]نظامی به «قادسیّه» اعزام کرد تا حد فاصل بین «قادسیّه» تا«خفّان» و «قُطقُطانیّه» تا «لَعلَع» را دقیقاً زیر نظر بگیرند تا از عبور و مرور افراد مشکوک و ناشناس در این مناطق جلوگیری کرده آنان را دستگیر نماید.<ref>البلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷، ج۳، ص۱۶۶؛ الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۵، ص۴۰۱؛ مسکویه، ابوعلی؛ تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۶۲ و ابناثیر، علی بن ابیالکرم؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر-داربیروت، ۱۹۶۵، ج۴، ص۴۱.</ref> [[حر بن یزید ریاحی]] و [[سپاه]] هزار نفریاش نیز جزئی از این [[لشکر]] چهار هزار نفری بودند که از سوی حصین بن تمیم برای جلوگیری از حرکت [[کاروان حسینی]] به منطقه اعزام شده بودند.<ref>الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۵، ص۴۰۱ و مسکویه، ابوعلی؛ تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۶۲.</ref> | ابنزیاد پس از [[فراغت]] از کار مسلم، و پس از اطلاع از [[حرکت امام حسین]] {{ع}} به سوی کوفه، حصین بن تمیم را همراه با چهار هزار نفر [[مرد]]نظامی به «قادسیّه» اعزام کرد تا حد فاصل بین «قادسیّه» تا«خفّان» و «قُطقُطانیّه» تا «لَعلَع» را دقیقاً زیر نظر بگیرند تا از عبور و مرور افراد مشکوک و ناشناس در این مناطق جلوگیری کرده آنان را دستگیر نماید.<ref>البلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷، ج۳، ص۱۶۶؛ الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۵، ص۴۰۱؛ مسکویه، ابوعلی؛ تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۶۲ و ابناثیر، علی بن ابیالکرم؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر-داربیروت، ۱۹۶۵، ج۴، ص۴۱.</ref> [[حر بن یزید ریاحی]] و [[سپاه]] هزار نفریاش نیز جزئی از این [[لشکر]] چهار هزار نفری بودند که از سوی حصین بن تمیم برای جلوگیری از حرکت [[کاروان حسینی]] به منطقه اعزام شده بودند.<ref>الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۵، ص۴۰۱ و مسکویه، ابوعلی؛ تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۶۲.</ref> | ||
در [[روز عاشورا]] حصین بن تمیم نیز به مانند دیگر یاران [[عمر بن سعد]] در [[کربلا]] حضور یافت و به [[مبارزه]] با سپاه اندک [[امام حسین]]{{ع}} پرداخت. او در این [[جنگ]] حتی از تحریک و [[تحریض]] [[یاران]] کوفی خود، علیه [[یاران امام]]{{ع}} دریغ نداشت. نقل شده که چون [[حر]] به [[لشکر]] [[امام]]{{ع}} پیوست مردی از [[بنیتمیم]] به نام [[یزید]] بن [[سفیان]] گفت: «به [[خدا]] قسم اگر حر را ببینم با نیزهام او را خواهم کشت». در آن هنگام که حر میجنگید و گوش و پیشانی اسبش زخم برداشته و [[خون]] از آن جاری بود [[حصین بن تمیم]] خطاب به یزید گفت: «این همان حری است که میخواستی او را به [[قتل]] برسانی؛» گفت: «بله» [[حصین]] گفت: «میخواهی کاری بکنی». یزید گفت: «آری» و سپس به سرعت به سوی حر حملهور شد؛ امّا حر به او مجال نداد و با ضربتی او را به [[هلاکت]] رساند<ref>الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ص:۴۳۴-۴۳۵ و الخوارزمی، الموفق بن احمد؛ مقتل الحسین(ع)، تحقیق و تعلیق محمد السماوی، قم، مکتبة المفید، بیتا، ص:۱۰-۱۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [http://pajoohe.ir/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/%D9%82%D8%A7%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%B9-3__a-46346-9461-9462-9462-0-44274.aspx مقاله «قاتلان امام حسین (ع)، ش۳»، پایگاه پژوهه].</ref> | در [[روز عاشورا]] حصین بن تمیم نیز به مانند دیگر یاران [[عمر بن سعد]] در [[کربلا]] حضور یافت و به [[مبارزه]] با سپاه اندک [[امام حسین]] {{ع}} پرداخت. او در این [[جنگ]] حتی از تحریک و [[تحریض]] [[یاران]] کوفی خود، علیه [[یاران امام]] {{ع}} دریغ نداشت. نقل شده که چون [[حر]] به [[لشکر]] [[امام]] {{ع}} پیوست مردی از [[بنیتمیم]] به نام [[یزید]] بن [[سفیان]] گفت: «به [[خدا]] قسم اگر حر را ببینم با نیزهام او را خواهم کشت». در آن هنگام که حر میجنگید و گوش و پیشانی اسبش زخم برداشته و [[خون]] از آن جاری بود [[حصین بن تمیم]] خطاب به یزید گفت: «این همان حری است که میخواستی او را به [[قتل]] برسانی؛» گفت: «بله» [[حصین]] گفت: «میخواهی کاری بکنی». یزید گفت: «آری» و سپس به سرعت به سوی حر حملهور شد؛ امّا حر به او مجال نداد و با ضربتی او را به [[هلاکت]] رساند<ref>الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ص:۴۳۴-۴۳۵ و الخوارزمی، الموفق بن احمد؛ مقتل الحسین(ع)، تحقیق و تعلیق محمد السماوی، قم، مکتبة المفید، بیتا، ص:۱۰-۱۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [http://pajoohe.ir/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/%D9%82%D8%A7%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%B9-3__a-46346-9461-9462-9462-0-44274.aspx مقاله «قاتلان امام حسین (ع)، ش۳»، پایگاه پژوهه].</ref> | ||
هنگامی که [[امام حسین]]{{ع}} برای ادای [[نماز ظهر]] [[عاشورا]] مهلت خواست، [[حصین بن تمیم]] به [[امام]] [[اهانت]] کرد و گستاخانه گفت که [[نماز]] شما پذیرفته نیست. [[حبیب بن مظاهر]] خشمگینانه به او پاسخ داد که: [[نماز]] [[خانواده]] [[پیامبر]]{{صل}} پذیرفته نمیشود، آن وقت [[نماز]] تو پذیرفته میشود؟ [[حصین بن تمیم|حصین]] به طرف [[حبیب بن مظاهر|حبیب]] [[یورش]] آورد و [[حبیب بن مظاهر|حبیب]] ضربهای به طرف او زد که به اسبش خورد و از اسب به [[زمین]] افتاد و همراهانش او را از [[مرگ]] حتمی [[نجات]] دادند.<ref>ر.ک: وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی، ص۲۲۹؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، | هنگامی که [[امام حسین]] {{ع}} برای ادای [[نماز ظهر]] [[عاشورا]] مهلت خواست، [[حصین بن تمیم]] به [[امام]] [[اهانت]] کرد و گستاخانه گفت که [[نماز]] شما پذیرفته نیست. [[حبیب بن مظاهر]] خشمگینانه به او پاسخ داد که: [[نماز]] [[خانواده]] [[پیامبر]] {{صل}} پذیرفته نمیشود، آن وقت [[نماز]] تو پذیرفته میشود؟ [[حصین بن تمیم|حصین]] به طرف [[حبیب بن مظاهر|حبیب]] [[یورش]] آورد و [[حبیب بن مظاهر|حبیب]] ضربهای به طرف او زد که به اسبش خورد و از اسب به [[زمین]] افتاد و همراهانش او را از [[مرگ]] حتمی [[نجات]] دادند.<ref>ر. ک: وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی، ص۲۲۹؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۲۹؛ مناقب آل ابی طالب، ابنشهرآشوب مازندارنی، ابوجعفر رشیدالدین محمد بن علی، قم: انتشارات علامه، ج۴، ص۱۰۳؛ بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار {{ع}}، علامه مجلسی، ملامحمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، ۱۳۶۲ شمسی، ج۴۵، ص۲۷.</ref> | ||
بعد از [[نماز]] ظهرِ [[عاشورا]]، [[حبیب بن مظاهر]] به میدان شتافت و قهرمانانه جنگید. بین [[حبیب بن مظاهر|حبیب]] و [[سپاه]] [[دشمن]] [[مبارزه]] [[سختی]] در گرفت و او جمعی از آنان را کشت. تا سرانجام [[بدیل بن صریم تمیمی]] با حملهای او را مجروح ساخت و شخص دیگر از [[بنی تمیم]] با نیزه به او ضربهای زد که به [[زمین]] افتاد. خواست برخیزد که در نهایت، [[حصین بن تمیم]] سر از [[بدن]] [[حبیب بن مظاهر|حبیب]] جدا کرد و او به دیگر [[شهیدان]] پیوست. | بعد از [[نماز]] ظهرِ [[عاشورا]]، [[حبیب بن مظاهر]] به میدان شتافت و قهرمانانه جنگید. بین [[حبیب بن مظاهر|حبیب]] و [[سپاه]] [[دشمن]] [[مبارزه]] [[سختی]] در گرفت و او جمعی از آنان را کشت. تا سرانجام [[بدیل بن صریم تمیمی]] با حملهای او را مجروح ساخت و شخص دیگر از [[بنی تمیم]] با نیزه به او ضربهای زد که به [[زمین]] افتاد. خواست برخیزد که در نهایت، [[حصین بن تمیم]] سر از [[بدن]] [[حبیب بن مظاهر|حبیب]] جدا کرد و او به دیگر [[شهیدان]] پیوست. | ||
چون [[تشنگی]] شدیدی بر [[امام]] | چون [[تشنگی]] شدیدی بر [[امام]] غالب شد، خود را به نهری رساند تا قدری آب بنوشد، در این حال [[حصین بن تمیم]] تیری به سوی [[امام]] افکند که به دهان آن [[حضرت]] اصابت کرد. [[امام]] تیر را بیرون کشید و دستش را زیر زخم گرفت، چون از [[خون]] پُر شد، آن را به طرف [[آسمان]] پاشید و فرمود: پروردگارا! از کار ناپسندی که با فرزند دختر پیامبرت انجام میدهند، به درگاه تو مینالم. خدایا شمارشان را کم کن و به پراکندگی، جانشان را بگیر!<ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی، ج۳، ص۴۰۷،۲۰۲؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۴۹؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری، ج۴، ص۷۶؛البدایة و النهایة، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی، ج۸، ص۱۸۷؛ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ابن جوزی، عبد الرحمان، چاپ محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت: ۱۴۱۲ قمری/ ۱۹۹۲ میلادی، ج۵، ص۳۴۰؛ تجارب الامم و تعاقب الهمم، مسکویه الرازی، ابوعلی، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران: دارسروش للطباعة و النشر، ۱۳۶۶ شمسی، ج۲، ص۷۹.</ref> گویند قطرهای از آن [[خون]] به [[زمین]] برنگشت. سپس [[امام]] به جای خود برگشت، در حالی که به شدت [[تشنه]] بود. بنا به نقل دیگر مردی از بنیدارم [[لشکر]] را مخاطب ساخته و گفت: وای بر شما! میان [[حسین]] و آب [[فرات]] حائل شوید و نگذارید به آب دسترسی پیدا کند. [[امام]] رو به [[آسمان]] کرد و گفت: پروردگارا! او را [[تشنه]] بدار. | ||
در هنگام [[قیام مختار]]، [[حصین بن تمیم]] سرانجام در [[کوفه]] و به دست [[قاسم بن حبیب بن مظاهر]] پسر [[حبیب بن مظاهر]] به [[قتل]] رسید<ref>ر.ک: تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، | در هنگام [[قیام مختار]]، [[حصین بن تمیم]] سرانجام در [[کوفه]] و به دست [[قاسم بن حبیب بن مظاهر]] پسر [[حبیب بن مظاهر]] به [[قتل]] رسید<ref>ر. ک: تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۴۰؛ ینابیع الموده لذوی القربی، قندوزی حنفی، سلیمان بن شیخ ابراهیم، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج۳، ص۷۱.</ref>.<ref>[[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|دوزخیان جاوید]]، ص۱۹۲-۱۹۶.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[حبیب بن مظاهر]] (شهید) | * [[حبیب بن مظاهر]] (شهید) | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:87443.jpg|22px]] [[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|'''دوزخیان جاوید''']] | # [[پرونده:87443.jpg|22px]] [[مرضیه محمدزاده|محمدزاده، مرضیه]]، [[دوزخیان جاوید (کتاب)|'''دوزخیان جاوید''']] | ||
# [[پرونده:13681302.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [http://pajoohe.ir/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/%D9%82%D8%A7%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%B9-3__a-46346-9461-9462-9462-0-44274.aspx '''مقاله «قاتلان امام حسین (ع)، ش۳»، پایگاه پژوهه]''' | # [[پرونده:13681302.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [http://pajoohe.ir/%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85/%D9%82%D8%A7%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%B9-3__a-46346-9461-9462-9462-0-44274.aspx '''مقاله «قاتلان امام حسین (ع)، ش۳»، پایگاه پژوهه]''' | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:قاتلان امام حسین]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۳۱
حصین بن تمیم تمیمی، از هواداران و نیروهای تحت امر عمر بن سعد در کربلا بود.
مقدمه
او رئیس نگهبانان کوفه بود.[۱] پس از متفرق شدن یاران مسلم، عبیدالله مردم را جهت نماز به مسجد خواند. حصین بن تمیم به او گفت: «آیا میخواهی خود با این مردم نماز بخوانی یا دیگری با آنها نماز بخواند و تو به قصر رفته با خیال آسوده نماز به جای آوری که بیم دارم یکی از دشمنان ناغافل بر تو حمله برده و تو را ترور نماید». عبیدالله گفت که خود نماز خواهد خواند و از حصین خواست تا نگهبانان و مأموران را در صف اول نماز جماعت قرار دهد و خود مراقب باشد تا نماز به پایان برسد. پس از اقامه نماز، عبیدالله به سخنرانی پرداخت و در ضمن سخنانش، خطاب به حصین بن تمیم گفت: «ای حصین، اگر در یکی از زندانهای کوفه باز شود یا اینکه این مرد(مسلم) از شهر بیرون برود و تو او را نزد من نیاوری مادرت را به عزایت خواهم نشاند ترا بر خانههای مردم کوفه مسلط کردم مأموران خود را بر دهانه گذرگاهها بگمار و صبحگاهان خانهها را بجوی تا این مرد را نزد من آوری».[۲]
ابنزیاد پس از فراغت از کار مسلم، و پس از اطلاع از حرکت امام حسین (ع) به سوی کوفه، حصین بن تمیم را همراه با چهار هزار نفر مردنظامی به «قادسیّه» اعزام کرد تا حد فاصل بین «قادسیّه» تا«خفّان» و «قُطقُطانیّه» تا «لَعلَع» را دقیقاً زیر نظر بگیرند تا از عبور و مرور افراد مشکوک و ناشناس در این مناطق جلوگیری کرده آنان را دستگیر نماید.[۳] حر بن یزید ریاحی و سپاه هزار نفریاش نیز جزئی از این لشکر چهار هزار نفری بودند که از سوی حصین بن تمیم برای جلوگیری از حرکت کاروان حسینی به منطقه اعزام شده بودند.[۴]
در روز عاشورا حصین بن تمیم نیز به مانند دیگر یاران عمر بن سعد در کربلا حضور یافت و به مبارزه با سپاه اندک امام حسین (ع) پرداخت. او در این جنگ حتی از تحریک و تحریض یاران کوفی خود، علیه یاران امام (ع) دریغ نداشت. نقل شده که چون حر به لشکر امام (ع) پیوست مردی از بنیتمیم به نام یزید بن سفیان گفت: «به خدا قسم اگر حر را ببینم با نیزهام او را خواهم کشت». در آن هنگام که حر میجنگید و گوش و پیشانی اسبش زخم برداشته و خون از آن جاری بود حصین بن تمیم خطاب به یزید گفت: «این همان حری است که میخواستی او را به قتل برسانی؛» گفت: «بله» حصین گفت: «میخواهی کاری بکنی». یزید گفت: «آری» و سپس به سرعت به سوی حر حملهور شد؛ امّا حر به او مجال نداد و با ضربتی او را به هلاکت رساند[۵].[۶]
هنگامی که امام حسین (ع) برای ادای نماز ظهر عاشورا مهلت خواست، حصین بن تمیم به امام اهانت کرد و گستاخانه گفت که نماز شما پذیرفته نیست. حبیب بن مظاهر خشمگینانه به او پاسخ داد که: نماز خانواده پیامبر (ص) پذیرفته نمیشود، آن وقت نماز تو پذیرفته میشود؟ حصین به طرف حبیب یورش آورد و حبیب ضربهای به طرف او زد که به اسبش خورد و از اسب به زمین افتاد و همراهانش او را از مرگ حتمی نجات دادند.[۷]
بعد از نماز ظهرِ عاشورا، حبیب بن مظاهر به میدان شتافت و قهرمانانه جنگید. بین حبیب و سپاه دشمن مبارزه سختی در گرفت و او جمعی از آنان را کشت. تا سرانجام بدیل بن صریم تمیمی با حملهای او را مجروح ساخت و شخص دیگر از بنی تمیم با نیزه به او ضربهای زد که به زمین افتاد. خواست برخیزد که در نهایت، حصین بن تمیم سر از بدن حبیب جدا کرد و او به دیگر شهیدان پیوست.
چون تشنگی شدیدی بر امام غالب شد، خود را به نهری رساند تا قدری آب بنوشد، در این حال حصین بن تمیم تیری به سوی امام افکند که به دهان آن حضرت اصابت کرد. امام تیر را بیرون کشید و دستش را زیر زخم گرفت، چون از خون پُر شد، آن را به طرف آسمان پاشید و فرمود: پروردگارا! از کار ناپسندی که با فرزند دختر پیامبرت انجام میدهند، به درگاه تو مینالم. خدایا شمارشان را کم کن و به پراکندگی، جانشان را بگیر![۸] گویند قطرهای از آن خون به زمین برنگشت. سپس امام به جای خود برگشت، در حالی که به شدت تشنه بود. بنا به نقل دیگر مردی از بنیدارم لشکر را مخاطب ساخته و گفت: وای بر شما! میان حسین و آب فرات حائل شوید و نگذارید به آب دسترسی پیدا کند. امام رو به آسمان کرد و گفت: پروردگارا! او را تشنه بدار.
در هنگام قیام مختار، حصین بن تمیم سرانجام در کوفه و به دست قاسم بن حبیب بن مظاهر پسر حبیب بن مظاهر به قتل رسید[۹].[۱۰]
جستارهای وابسته
- حبیب بن مظاهر (شهید)
منابع
پانویس
- ↑ البلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷، ج۱۲، ص۱۴۲؛ الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، ص۳۷۳ و الاصفهانی، ابوالفرج؛ مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بیتا، ص۱۰۵.
- ↑ الاصفهانی، ابوالفرج؛ مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بیتا، ص۱۰۵ و الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۷، صص۳۷۲-۳۷۳.
- ↑ البلاذری، احمد بن یحیی؛ انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷، ج۳، ص۱۶۶؛ الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۵، ص۴۰۱؛ مسکویه، ابوعلی؛ تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۶۲ و ابناثیر، علی بن ابیالکرم؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر-داربیروت، ۱۹۶۵، ج۴، ص۴۱.
- ↑ الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ج۵، ص۴۰۱ و مسکویه، ابوعلی؛ تجارب الامم، تحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۶۲.
- ↑ الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ص:۴۳۴-۴۳۵ و الخوارزمی، الموفق بن احمد؛ مقتل الحسین(ع)، تحقیق و تعلیق محمد السماوی، قم، مکتبة المفید، بیتا، ص:۱۰-۱۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقاله «قاتلان امام حسین (ع)، ش۳»، پایگاه پژوهه.
- ↑ ر. ک: وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی، ص۲۲۹؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۲۹؛ مناقب آل ابی طالب، ابنشهرآشوب مازندارنی، ابوجعفر رشیدالدین محمد بن علی، قم: انتشارات علامه، ج۴، ص۱۰۳؛ بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، علامه مجلسی، ملامحمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، ۱۳۶۲ شمسی، ج۴۵، ص۲۷.
- ↑ انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: ۱۹۹۶ – ۲۰۰۰ میلادی، ج۳، ص۴۰۷،۲۰۲؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۴۹؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: ۱۳۸۵-۱۳۸۶ قمری، ج۴، ص۷۶؛البدایة و النهایة، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: ۱۹۳۲ میلادی، ج۸، ص۱۸۷؛ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ابن جوزی، عبد الرحمان، چاپ محمد عبد القادر عطا و مصطفی عبد القادر عطا، بیروت: ۱۴۱۲ قمری/ ۱۹۹۲ میلادی، ج۵، ص۳۴۰؛ تجارب الامم و تعاقب الهمم، مسکویه الرازی، ابوعلی، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران: دارسروش للطباعة و النشر، ۱۳۶۶ شمسی، ج۲، ص۷۹.
- ↑ ر. ک: تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: ۱۳۸۲ – ۱۳۸۷ قمری / ۱۹۶۲ – ۱۹۶۷ میلادی، ج۵، ص۴۴۰؛ ینابیع الموده لذوی القربی، قندوزی حنفی، سلیمان بن شیخ ابراهیم، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج۳، ص۷۱.
- ↑ محمدزاده، مرضیه، دوزخیان جاوید، ص۱۹۲-۱۹۶.