اومانیسم در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
| پرسش مرتبط  = اومانیسم (پرسش)
| پرسش مرتبط  = اومانیسم (پرسش)
}}
}}
==مقدمه==
== مقدمه ==
[[اومانیسم]]، همانند لیبرالیسم و کمونیسم مکتبی مستقل به شمار نمی‌رود؛ اما اصول و مبانی معرفت‌شناختی آن، تأثیری ژرف در مکاتب [[فلسفی]] معاصر داشته است. واژه [[اومانیسم]] از واژگان ابداعی قرن نوزدهم است که برای اولین‌ بار در سال ۱۸۰۸ برای اشاره به یک شکل از [[آموزش]] با تأکید بر [[ادبیات]] [[جعل]] شد؛ لکن گسترش [[تفکر]] اومانیستی از عصر رنسانس یعنی قرن چهاردهم میلادی به بعد آغاز گشت<ref>تاریخ تمدن‌، ۵/ ۸۸- ۹۸.</ref>.
[[اومانیسم]]، همانند لیبرالیسم و کمونیسم مکتبی مستقل به شمار نمی‌رود؛ اما اصول و مبانی معرفت‌شناختی آن، تأثیری ژرف در مکاتب [[فلسفی]] معاصر داشته است. واژه [[اومانیسم]] از واژگان ابداعی قرن نوزدهم است که برای اولین‌ بار در سال ۱۸۰۸ برای اشاره به یک شکل از [[آموزش]] با تأکید بر [[ادبیات]] [[جعل]] شد؛ لکن گسترش [[تفکر]] اومانیستی از عصر رنسانس یعنی قرن چهاردهم میلادی به بعد آغاز گشت<ref>تاریخ تمدن‌، ۵/ ۸۸- ۹۸.</ref>.


خط ۱۶: خط ۱۶:
[[اومانیسم]]، در [[حقیقت]]، شیوه و حالتی [[فکری]] و روحی است که [[شخصیت انسان]] و [[شکوفایی]] آن را بر همه چیز مقدم می‌شمارد. عملی را نیز که با این شیوه و حالت همساز است، می‌توان عمل اومانیستی دانست<ref>فرهنگ واژه‌ها، ۳۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۴۱.</ref>
[[اومانیسم]]، در [[حقیقت]]، شیوه و حالتی [[فکری]] و روحی است که [[شخصیت انسان]] و [[شکوفایی]] آن را بر همه چیز مقدم می‌شمارد. عملی را نیز که با این شیوه و حالت همساز است، می‌توان عمل اومانیستی دانست<ref>فرهنگ واژه‌ها، ۳۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۴۱.</ref>


==گونه‌های [[تفکر]] اومانیستی==
== گونه‌های [[تفکر]] اومانیستی ==
می‌توان [[تفکر]] اومانیستی را دو گونه دانست:
می‌توان [[تفکر]] اومانیستی را دو گونه دانست:


#'''فردگرا:''' این گونه [[تفکر]]، فرد را اصیل می‌داند و بنابر آن، فرد در برابر هر [[ارزش]] مطلقی، خودمختار است و تکلیف‌گریزی [[حق]] او است و همه [[ارزش‌ها]] خاصیت نسبی دارند و امر مطلقی در میان نیست.
# '''فردگرا:''' این گونه [[تفکر]]، فرد را اصیل می‌داند و بنابر آن، فرد در برابر هر [[ارزش]] مطلقی، خودمختار است و تکلیف‌گریزی [[حق]] او است و همه [[ارزش‌ها]] خاصیت نسبی دارند و امر مطلقی در میان نیست.
#'''جمع‌گرا:''' این گونه [[تفکر]] نیز اصالت را به [[انسان]] می‌دهد. تفاوت آن با گونه پیشین در این است که فرد انسانی از گذر جامعه‌ای که عضو آن است، تعریف و تبیین می‌شود<ref>همان، ۴۰ و ۳۰۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۴۲.</ref>
# '''جمع‌گرا:''' این گونه [[تفکر]] نیز اصالت را به [[انسان]] می‌دهد. تفاوت آن با گونه پیشین در این است که فرد انسانی از گذر جامعه‌ای که عضو آن است، تعریف و تبیین می‌شود<ref>همان، ۴۰ و ۳۰۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۴۲.</ref>


==دیدگاه [[اسلام]] درباره [[انسان]]==
== دیدگاه [[اسلام]] درباره [[انسان]] ==
[[اسلام]] دیدگاه انسان‌گرای غربی را نمی‌پذیرد و [[انسان]] را دارای دو نوع [[زندگی]] می‌داند: [[زندگی]] انسانی و [[زندگی]] حیوانی. [[تفکر]] اومانیستی، در نگاه انسان‌محورش، حیوانیت [[انسان]] را اصیل می‌شمارد و با فراموش ساختن [[انسانیت]] او، ارزش‌هایی همچون حقیقت‌گرایی، خیرگرایی و خدامحوری را نفی می‌کند<ref>المیزان‌، ۳/ ۱۴؛ مجموعه آثار استاد مطهری‌، ۲/ ۲۵ و ۲۶؛ مدخل مسائل جدید علم کلام‌، ۲/ ۱۹۷.</ref>. اما [[اسلام]]، [[دینی]] است جامع‌نگر و در [[تعالیم]] خویش هم بُعد [[روحانی]] [[انسان]] را در نظر دارد و هم بُعد جسمانی او را<ref>عقائد الشیعة الإمامیة، ۵۶۳.</ref>.
[[اسلام]] دیدگاه انسان‌گرای غربی را نمی‌پذیرد و [[انسان]] را دارای دو نوع [[زندگی]] می‌داند: [[زندگی]] انسانی و [[زندگی]] حیوانی. [[تفکر]] اومانیستی، در نگاه انسان‌محورش، حیوانیت [[انسان]] را اصیل می‌شمارد و با فراموش ساختن [[انسانیت]] او، ارزش‌هایی همچون حقیقت‌گرایی، خیرگرایی و خدامحوری را نفی می‌کند<ref>المیزان‌، ۳/ ۱۴؛ مجموعه آثار استاد مطهری‌، ۲/ ۲۵ و ۲۶؛ مدخل مسائل جدید علم کلام‌، ۲/ ۱۹۷.</ref>. اما [[اسلام]]، [[دینی]] است جامع‌نگر و در [[تعالیم]] خویش هم بُعد [[روحانی]] [[انسان]] را در نظر دارد و هم بُعد جسمانی او را<ref>عقائد الشیعة الإمامیة، ۵۶۳.</ref>.


در [[تعالیم اسلامی]]، مرتبه [[انسان]] بسی والاتر از دیگر آفریدگان است<ref>{{متن قرآن| وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا }}؛ سوره اسراء، آیه ۷۹.</ref>. بنابر این دیدگاه، [[زمین]] و آنچه در آن است، برای [[انسان]] آفریده شده است<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}؛ سوره بقره، آیه ۲۹.</ref>. اما از سوی دیگر، او را [[ستمگر]] و ناسپاس<ref>{{متن قرآن| وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ }}؛ سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref>، [[نادان]]<ref> إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا ؛ سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>، حریص، بی‌تاب و [[بخیل]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا}}؛ سوره معارج، آیه ۲۱- ۱۹.</ref> می‌داند. برخی پنداشته‌اند این دو گونه تعریف از [[انسان]] در [[کلام]] [[خداوند]]، به تناقض می‌انجامد؛ اما هیچ تناقضی در میان نیست. آیاتی که [[انسان]] را گرامی داشته و ستوده‌اند، نظر به انسانی دارند که خدامحوری در پیش گرفته و خویشتن را با [[تعالیم]] [[وحی]] همراه کرده است؛ ولی آیاتی که [[انسان]] را نکوهیده‌اند، انسانی را [[هدف]] گرفته‌اند که از آموزه‌های [[الهی]] روی برتافته و [[انسانیت]] خویش را فراموش کرده است<ref>سیمای انسان کامل در قرآن‌، ۷.</ref>.
در [[تعالیم اسلامی]]، مرتبه [[انسان]] بسی والاتر از دیگر آفریدگان است<ref>{{متن قرآن| وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا }}؛ سوره اسراء، آیه ۷۹.</ref>. بنابر این دیدگاه، [[زمین]] و آنچه در آن است، برای [[انسان]] آفریده شده است<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}؛ سوره بقره، آیه ۲۹.</ref>. اما از سوی دیگر، او را [[ستمگر]] و ناسپاس<ref>{{متن قرآن| وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ }}؛ سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref>، [[نادان]]<ref> إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا؛ سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>، حریص، بی‌تاب و [[بخیل]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا}}؛ سوره معارج، آیه ۲۱- ۱۹.</ref> می‌داند. برخی پنداشته‌اند این دو گونه تعریف از [[انسان]] در [[کلام]] [[خداوند]]، به تناقض می‌انجامد؛ اما هیچ تناقضی در میان نیست. آیاتی که [[انسان]] را گرامی داشته و ستوده‌اند، نظر به انسانی دارند که خدامحوری در پیش گرفته و خویشتن را با [[تعالیم]] [[وحی]] همراه کرده است؛ ولی آیاتی که [[انسان]] را نکوهیده‌اند، انسانی را [[هدف]] گرفته‌اند که از آموزه‌های [[الهی]] روی برتافته و [[انسانیت]] خویش را فراموش کرده است<ref>سیمای انسان کامل در قرآن‌، ۷.</ref>.


بنابراین، [[اسلام]] به هیچ روی جدا ساختن [[زندگی]] [[انسان]] را از آموزه‌های قدسی نمی‌پذیرد و نشاندن او را بر [[جایگاه]] [[خداوند]] برنمی‌تابد<ref>{{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا }}؛ سوره نساء، آیه ۴۸.</ref>. [[اسلام]] به [[تفکر]] خدامحور اصالت می‌دهد<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}}؛ سوره فاطر، آیه ۱۵.</ref> و بدین روی، انسانی را [[صاحب]] [[کرامت]] می‌داند که تکلیف‌گرا است<ref>مجموعه آثار استاد مطهری‌، ۲۱/ ۴۳- ۳۹.</ref>. کوشیدن برای طرد و نفی [[تعالیم]] وحیانی و بها دادنِ بی حد و حصر به [[منزلت]] [[انسان]]، به [[غرور]] و سرکشی و خودخواهی‌های فردی و زوال [[اخلاق]] و [[فضیلت‌های اجتماعی]] می‌انجامد و [[انسان]] را به [[تباهی]] و نابودی می‌کشاند<ref>مجموعه آثار استاد مطهری‌، ۲/ ۳۱۷- ۳۱۱.</ref>. [[قرآن]]، [[انسان]] را در این حالت همچون درخت ناپاکی می‌داند که ریشه [[استواری]] در [[زمین]] ندارد و [[ثبات]] و قرار نمی‌یابد<ref>{{متن قرآن| وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ }}؛ سوره ابراهیم، آیه ۲۶.</ref>.
بنابراین، [[اسلام]] به هیچ روی جدا ساختن [[زندگی]] [[انسان]] را از آموزه‌های قدسی نمی‌پذیرد و نشاندن او را بر [[جایگاه]] [[خداوند]] برنمی‌تابد<ref>{{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا }}؛ سوره نساء، آیه ۴۸.</ref>. [[اسلام]] به [[تفکر]] خدامحور اصالت می‌دهد<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}}؛ سوره فاطر، آیه ۱۵.</ref> و بدین روی، انسانی را [[صاحب]] [[کرامت]] می‌داند که تکلیف‌گرا است<ref>مجموعه آثار استاد مطهری‌، ۲۱/ ۴۳- ۳۹.</ref>. کوشیدن برای طرد و نفی [[تعالیم]] وحیانی و بها دادنِ بی حد و حصر به [[منزلت]] [[انسان]]، به [[غرور]] و سرکشی و خودخواهی‌های فردی و زوال [[اخلاق]] و [[فضیلت‌های اجتماعی]] می‌انجامد و [[انسان]] را به [[تباهی]] و نابودی می‌کشاند<ref>مجموعه آثار استاد مطهری‌، ۲/ ۳۱۷- ۳۱۱.</ref>. [[قرآن]]، [[انسان]] را در این حالت همچون درخت ناپاکی می‌داند که ریشه [[استواری]] در [[زمین]] ندارد و [[ثبات]] و قرار نمی‌یابد<ref>{{متن قرآن| وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ }}؛ سوره ابراهیم، آیه ۲۶.</ref>.
خط ۴۰: خط ۴۰:


[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]]
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]]
[[رده:اصطلاحات سیاسی]]
[[رده:مدخل‌های تلخیص شده]]
۷۳٬۱۸۵

ویرایش