بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: برگرداندهشده پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
'''عصمت از کفر''' | '''حدیث سفینه''' از [[احادیث]] مشهور میان [[مسلمانان]] است که [[پیامبر]] در آن [[اهل بیت]] خود را به [[کشتی نوح]] تشبیه کرده است که براساس آن همانطور که تمسک به [[کشتی نوح]] برای [[امت]] [[حضرت نوح]] موجب [[نجات]] و [[رستگاری]] شد، چنین نجاتی برای [[امت اسلام]] نیز با [[تمسک به اهل بیت]] حاصل میشود و این چیزی جز تثبیت [[پیشوایی]] [[اهل بیت]] نیست. | ||
== مقدمه == | |||
یکی از [[احادیث]] مشهوری که نقش [[اهل بیت پیامبر]] را در میان [[مردم]] روشن و مشخص میکند [[حدیث سفینه]] است<ref>ر. ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص ۱۱۶. </ref>. براساس این [[حدیث]] [[ابوذر غفاری]] [[نقل]] میکند که [[پیامبر]] {{صل}} در مورد [[اهل]] بیتشان فرمودند: «[[اهل بیت]] من در میان شما همانند [[کشتی نوح]] است که هر کس بر آن سوار شد [[نجات]] یافت و هر کسی از آن جدا شد، [[غرق]] و نابود شد»<ref>{{متن حدیث|مَثَلُ أَهلِ بَیتِی فیکم مَثلُ سَفِینَةِ نُوحٍ"؛ مَن رَکبَها نَجَا، وَمَن تَخَلفَ عَنها هَلَک}}؛ اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۷؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، امالی طوسی، احتجاج طبرسی؛ کنز العمال، ج۱، ص۲۵۰. </ref> چنین مضمونی، در [[احادیث]] [[پیامبر]] با عبارتهای مختلف بیان شده است. در بعضی از این [[احادیث]]، از واژه "فُلک" که هم معنی با واژۀ [[سفینه]] است استفاده شده است<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>. | |||
== مراد [[پیامبر]] از تشبیه [[اهل بیت]] به [[سفینه نوح]] == | |||
مراد از "[[سفینة نوح]]" همان کشتی مشهور [[حضرت نوح]] {{ع}} است. [[قرآن کریم]] در این باره میفرماید: در زمان [[حضرت نوح]] {{ع}} طوفانی [[عظیم]] به پا شد و [[جهان]] را آب فراگرفت و تنها کسانی سالم ماندند که به او [[ایمان]] آورده و در کشتی او نشستند. در [[طوفان نوح]]، هرکس از [[مؤمنان]] و نیز از حیوانات که سوار [[کشتی نوح]] شدند از آن [[طوفان]] [[نجات]] یافته و هرکس که بر آن کشتی سوار نشد [[غرق]] شد. [[کشتی نوح]]، سمبل [[نجات]] از گردابها و ایمنی در تلاطم طوفانهاست و [[پیامبر]] چون میدانستند بعد از خودش طوفانی از [[گمراهی]] و [[ظلمت]] بر [[مردم]] [[حاکم]] میشود، [[اهل]] بیتش را به [[سفینه نوح]] [[تشبیه]] کرد که هر کسی به آنها [[متوسل]] شود [[نجات]] یافته و هر که از آنان دور شود، [[گمراه]] و [[اسیر]] [[ظلمت]] خواهد شد<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص ۱۱۶.</ref>. | |||
== سند [[حدیث سفینه نوح]] == | |||
[[حدیث سفینه]] نزد [[شیعه]] و [[سنی]] از جهت اعتبار [[جایگاه]] والایی دارد و آن را جمع زیادی از [[صحابه]] مانند [[امیر المؤمنین]] {{ع}}، [[ابوذر غفاری]]، [[ابوسعید خدری]]، [[عبدالله بن عباس]]، [[أبو الطفیل]] [[عامر بن واثله]]، [[أنس بن مالک]]، [[عبد الله بن الزبیر]] و [[سلمة بن الاکوع]] از آن [[حضرت]] {{صل}} [[نقل]] کردهاند. از [[تابعان]] نیز شخصیتهایی مانند [[امام زین العابدین]] {{ع}}، [[سعید بن جبیر]]، [[عطیه کوفی]]، [[سعید بن مسیب]]، [[عامر بن عبدالله]] از [[راویان]] این [[حدیث]] هستند<ref>نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الانوار، ج ۴، ص ۲۱ و تشیید المراجعات و تفنید المکابرات، ج۱، ص۱۳۱. </ref>.<ref>ر. ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref> | |||
[[شیعیان]] این [[حدیث]] را مانند [[احادیث غدیر]]، [[ثقلین]] و [[منزلت]] معتبر و در حد [[تواتر]] میدانند<ref>شیعه در اسلام، ص۱۷۶. </ref>. | |||
وجود این [[حدیث]] با الفاظ نزدیک به هم در بسیاری از منابع اصیل و قابل اعتنای [[اهل سنت]] نیز آمده است به طوری که بسیاری از [[حدیث]] شناسان مشهور [[اهل سنت]] تصریح به [[صحت حدیث]] کردهاند. مانند [[حاکم نیشابوری]] و [[ابن حجر مکی]] و [[سیوطی]]، هرگونه تردیدی را نسبت به اعتبار و صحت این [[حدیث صحیح]] ندانسته و آن را از جمله [[احادیث معتبر]] میدانند<ref>عبقات الأنوار فی إمامة الأئمة الأطهار، ج۲۳، ص ۴۱۹. </ref>. | |||
== دلالت [[حدیث سفینه]] == | |||
عده ای از [[اهل سنت]] معتقدند [[حدیث سفینه]] فقط بر [[محبت]] داشتن به [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} دلالت میکند در حالی که [[شیعه]] [[اعتقاد]] دارد [[حدیث سفینه]] نه تنها بر [[امامت]] و [[ولایت اهل بیت]] دلالت میکند، بلکه [[عصمت]] و [[افضلیت اهل بیت]] نسبت به دیگران را نیز بازگو میکند. [[امامت]] و [[پیشوایی]] [[اهل بیت در حدیث]] [[سفینه]] را میتوان از مقایسۀ [[کشتی حضرت نوح]] با [[اهل بیت پیامبر]] توسط [[پیامبر]] به دست آورد. [[پیامبر]] قصدش از چنین مقایسه ای این بود که به امتش بفهماند همانطور که [[تمسک]] به [[کشتی نوح]] برای [[امت]] [[حضرت نوح]] موجب [[نجات]] و [[رستگاری]] آنان شد، چنین نجاتی برای [[امت اسلام]] نیز با [[تمسک به اهل بیت]] حاصل میشود و مسلم است [[تمسک به اهل بیت]] برای [[نجات]] یافتن [[امت]]، چیزی غیر از [[پیشوایی]] و [[امامت]] آنان نمیتواند باشد<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۴؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]].</ref>. | |||
اما همانطور که [[گذشت]] [[حدیث سفینه]] دلالتی فراتر از [[امامت اهل بیت]] داشته و بیانگر [[عصمت]] و [[افضلیت اهل بیت]] نسبت به دیگران نیز هست، چراکه اگر این [[حدیث]] معنای [[عصمت]] و [[افضلیت اهل بیت]] را ثابت نکند یقینا [[هدف]] [[تمسک به اهل بیت]] که چیزی جز [[هدایت]] کردن [[مردم]] نیست ابتر باقی میماند، همچنانکه اگر [[کشتی حضرت نوح]] دچار خللی در حمل و [[نقل]] مسافرینش میشد کشتی [[نجات]] نبود و مسلما به مقصد نهایی نمیرسید. | |||
اما [[ادعای امامت]]، [[عصمت]] و [[افضلیت اهل بیت]] [[پیامبر]] با [[دلایل نقلی]] نیز ثابت میشود، در روایتی [[امام سجاد]] {{ع}} [[امامت]] و [[پیشوایی]] [[اهل بیت پیامبر]] را با توجه به [[حدیث سفینه]] اینچنین بیان میکند: «ما کشتیهای رونده در دریاهای طوفانی و امواج سهمگین هستیم، هرکس بر این کشتیها سوار شود آسوده و [[هدایت]] میشود و هرکس آن را ترک کند [[غرق]] خواهد شد»<ref> {{متن حدیث|الْفُلْکِ الْجارِیَةِ فِی اللُّجَجِ الْغامِرَةِ، یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَها وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَها}}؛ ر. ک: اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۸. </ref>. در روایتی دیگر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در مورد [[امام حسین]] {{ع}} که یکی از [[اهل بیت]] است فرمودند: «همانا [[حسین]] [[چراغ هدایت]] و [[سفینه]] [[نجات]] است»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْحُسَیْنَ مِصْبَاحُ الْهُدَی وَ سَفِینَةِ النَّجَاةِ}}؛ المنتخب، طریحی، ۱۹۷ </ref>. | |||
[[عصمت]] و [[افضلیت اهل بیت]] [[پیامبر]] در سخنان صریح [[پیامبر]] {{صل}} نیز بیان شده است، چنانکه [[پیامبر]] بعد از سفارش کردن [[مردم]] به [[قرآن و عترت]] و بعد از [[تشبیه]] [[اهل بیت]] به [[کشتی نوح]]، در مورد [[عصمت]] و [[افضلیت اهل بیت]] چنین فرمودند: {{متن حدیث| أَلَا وَإِنَّ اللَّهَ عَصَمَهُمْ مِنَ الضَّلَالَةِ وَطَهَّرَهُمْ مِنَ الْفَوَاحِشِ وَاصْطَفَاهُمْ عَلَى الْعالَمِينَ ، أَلَا وَإِنَّ اللَّهَ أَوْجَبَ مَحَبَّتَهُمْ وَأَمَرَ بِمَوَدَّتِهِمْ، أَلَا وَإِنَّهُمْ الشُّهَدَاءُ عَلَى الْعِبَادِ فِي الدُّنْيَا وَ يَوْمَ الْمَعَادِ، أَلَا وَإِنَّهُمْ أَهْلِ الْوَلَايَةِ الدالون عَلَى طُرُقِ الْهِدَايَةِ}}<ref>نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الانوار، ج۴، ص۲۱۰. </ref>. بنابراین با وجود [[ادلۀ عقلی]] و [[نقلی]] نمیتوان ملتزم شد منظور [[پیامبر]] از بیان [[حدیث سفینه]] فقط ابراز [[دوست داشتن]] و [[محبت]] کردن به [[اهل بیت]] است. | |||
'''[[عصمت از کفر]]''' از جمله موضوعات مهمی که در هنگام بحث از گستره [[عصمت اعتقادی]] [[معصومان]]، مورد بحث قرار میگیرد. از آنجا که [[کفر]] و [[شرک]] به [[خدای متعال]] به [[نص]] [[قرآن کریم]] به عنوان ظلمی بزرگ تلقی شده و [[ظلم]] نیز در شمار [[گناهان کبیره]] است، [[متکلمان اسلامی]] به بحث از [[عصمت]] معصومان از کفر به صورت مستقل و ویژه پرداختهاند. [[امامیه]] و [[اکثریت]] فرق [[کلامی]] به [[عصمت پیامبر]] از کفر از دوران پیش از [[نبوت]] [[معتقد]] هستند و بدین منظور به پازهای از [[ادله عقلی]] و [[نقلی]] استناد کردهاند. | |||
== معناشناسی [[عصمت]] == | == معناشناسی [[عصمت]] == | ||
خط ۱۹: | خط ۵۰: | ||
=== ادله عصمت معصومان از کفر === | === ادله عصمت معصومان از کفر === | ||
از آنجا که کفر و شرک به خدای متعال به نص قرآن کریم به عنوان ظلمی بزرگ تلقی شده{{متن قرآن|يَا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}} <ref>«ای پسر عزیزم، هرگز شرک به خدا نیاور که شرک بسیار ظلم بزرگی است.» سوره لقمان، آیه | از آنجا که کفر و شرک به خدای متعال به نص قرآن کریم به عنوان ظلمی بزرگ تلقی شده{{متن قرآن|يَا بُنَيَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«ای پسر عزیزم، هرگز شرک به خدا نیاور که شرک بسیار ظلم بزرگی است.» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref> و ظلم نیز در شمار گناهان کبیره است، متکلمان اسلامی به بحث از عصمت انبیا از کفر به صورت مستقل و ویژه پرداختهاند. [[امامیه]] و [[اکثریت]] فرق [[کلامی]] به [[عصمت پیامبر]] از کفر از دوران پیش از [[نبوت]] [[معتقد]] هستند که [[ادله]] این مدعا را میتوان در دو بخش [[عقلی]] و [[نقلی]] تقریر کرد. | ||
=== دلیل عقلی === | === دلیل عقلی === | ||
خط ۲۷: | خط ۵۸: | ||
تبیین تقریر فوق بنا به دیدگاه [[فلاسفه]] و کسانی که [[وحی]] را به [[قوه عاقله]] یا ملکه نفسانی [[تفسیر]] میکنند، روشن است؛ چراکه کسب قوه عاقله و اتصال به عالم [[عقول]] و همچنین اکتساب ملکه نفسانی در گرو [[تهذیب]] و تعالی نفس است که حسب فرض تحقق آن در [[کافر]] و نفس وی مفقود بلکه محال است. | تبیین تقریر فوق بنا به دیدگاه [[فلاسفه]] و کسانی که [[وحی]] را به [[قوه عاقله]] یا ملکه نفسانی [[تفسیر]] میکنند، روشن است؛ چراکه کسب قوه عاقله و اتصال به عالم [[عقول]] و همچنین اکتساب ملکه نفسانی در گرو [[تهذیب]] و تعالی نفس است که حسب فرض تحقق آن در [[کافر]] و نفس وی مفقود بلکه محال است. | ||
اما بنا به تقریر تفضلی انگاران وحی، آنان هرچند وحی و نبوت را تفضل و [[لطف]] محض [[الهی]] میدانند، لکن معتقدند چنین لطفی تنها شامل انسانهایی میشود که | اما بنا به تقریر تفضلی انگاران وحی، آنان هرچند وحی و نبوت را تفضل و [[لطف]] محض [[الهی]] میدانند، لکن معتقدند چنین لطفی تنها شامل انسانهایی میشود که لیاقت و قابلیت آن را دارند. نکته قابل توجه اینکه دلیل عقلی فوق تنها بر ناسازگاری نبوت و کفر مقارن و همزمان دلالت میکند، اما اگر کافری بتواند از کفر خود برگشته و به تعالی و تهذیب خویش بپردازد به گونهای که دارای ملکه نفسانی یا قوه عاقله خاص نبوت گردد، [[عقل]] به ناسازگاری فوق رأی نمیدهد، اما اینکه آیا چنین [[پیغمبری]] وجود داشته یا نه؟ پاسخ آن را باید از [[ادله نقلی]] دریافت کرد؛ اما اینکه پیامبر هنگام [[بعثت]] نباید [[کفر]] داشته باشد، بطلان آن از تصورش روشن میشود، علاوه آنکه ادله عقلی و [[نقلی]] در [[قلمرو عصمت]] از [[گناه]] و تلقی وحی، [[فساد]] آن را واضح میکند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت (مقاله)|کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت]]، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.</ref>. | ||
=== [[دلیل نقلی]] === | === [[دلیل نقلی]] === | ||
[[قرآن مجید]] درباره اشتراط عدم [[اعتقاد]] کفر و [[شرک]] برای [[پیامبر]]، [[آیه]] خاص و صریحی ندارد که به نظر میرسد علت آن عدم وقوع آن باشد به این معنی که [[خداوند]] هر [[پیغمبری]] را که برگزیده است، از [[معصیت]] [[اعتقادی]] (کفر و شرک) پیراسته بوده است و به تعبیری سابقه [[خداپرستی]] داشته است. با این حال، بعضی [[آیات]] به صورت غیر صریح به اشتراط شرط خداپرستی از اول [[عمر]] در [[نبوت]] دلالت میکند؛ مانند آیه {{متن قرآن|للاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | [[قرآن مجید]] درباره اشتراط عدم [[اعتقاد]] کفر و [[شرک]] برای [[پیامبر]]، [[آیه]] خاص و صریحی ندارد که به نظر میرسد علت آن عدم وقوع آن باشد به این معنی که [[خداوند]] هر [[پیغمبری]] را که برگزیده است، از [[معصیت]] [[اعتقادی]] (کفر و شرک) پیراسته بوده است و به تعبیری سابقه [[خداپرستی]] داشته است. با این حال، بعضی [[آیات]] به صورت غیر صریح به اشتراط شرط خداپرستی از اول [[عمر]] در [[نبوت]] دلالت میکند؛ مانند آیه {{متن قرآن|للاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. | ||
آیه فوق در پاسخ [[حضرت ابراهیم]] مبنی بر امکان نیل [[فرزندان]] وی به [[مقام امامت]] و نبوت نازل شده است. روشن است که درخواست حضرت ابراهیم محدود به فرزندانی میشد که در [[زمان]] حال مصون از گناه بودند، هر چند که قبلاً [[مرتکب معصیت]] شده باشند، به دیگر سخن، حضرت ابراهیم از خداوند اعطای [[مقام نبوت]] و [[امامت]] را به فرزندانی که در زمان حال، مرتکب معصیت میشوند، درخواست نمیکند، بلکه استدعای وی | آیه فوق در پاسخ [[حضرت ابراهیم]] مبنی بر امکان نیل [[فرزندان]] وی به [[مقام امامت]] و نبوت نازل شده است. روشن است که درخواست حضرت ابراهیم محدود به فرزندانی میشد که در [[زمان]] حال مصون از گناه بودند، هر چند که قبلاً [[مرتکب معصیت]] شده باشند، به دیگر سخن، حضرت ابراهیم از خداوند اعطای [[مقام نبوت]] و [[امامت]] را به فرزندانی که در زمان حال، مرتکب معصیت میشوند، درخواست نمیکند، بلکه استدعای وی مقید به پیراستگان از گناه در زمان حال است. لکن خداوند در پاسخ حضرت ابراهیم [[منصب نبوت]] و امامت را بالاتر از آن وصف میکند که [[گناهکاران]] زمان گذشته و پیراستگان زمان حال را شامل گردد، بلکه مقام فوق متعلق به [[معصومان]] به قید اطلاق است. | ||
اما اینکه آیه فوق بر عدم شمول [[عهد]] و نبوت به فلاسفان دلالت میکند و [[اثبات]] این که کفر و شرک [[ظلم]] است، نیازمند دلیل مستقلی است، در پاسخ آن باید گفت اولاً طریق | اما اینکه آیه فوق بر عدم شمول [[عهد]] و نبوت به فلاسفان دلالت میکند و [[اثبات]] این که کفر و شرک [[ظلم]] است، نیازمند دلیل مستقلی است، در پاسخ آن باید گفت اولاً طریق اولویت آن را [[اثبات]] میکند؛ چراکه [[اعتقاد]] [[کفر]] و [[شرک]] [[برتر]] از ظلمهای عادی است و ثانیاً خود [[قرآن]] شرک و کفر را [[ظلم]] بزرگ قلمداد کرده است: {{متن قرآن|إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«کافرانند که ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۵۴.</ref>. | ||
دو [[آیه]] فوق صغری و آیه پیشین کبرای قیاس شکل اول ذیل میشود: «کفر و شرک ظلم است. [[عهد]] و [[نبوت]] به [[ظالم]] نمیرسد. پس [[کافر]] و [[مشرک]] نمیتوانند به [[مقام نبوت]] نایل آیند«. اما اینکه مشرک بالفعل ([[حقیقی]]) یا اعم از آن و گذشته، از نبوت [[محروم]] است؟ گفته شد که به حسب درخواست [[حضرت ابراهیم]] و نزول آیه روشن میشود که مقصود از مشرک معنای عام آن بوده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت (مقاله)|کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت]]، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.</ref>. | دو [[آیه]] فوق صغری و آیه پیشین کبرای قیاس شکل اول ذیل میشود: «کفر و شرک ظلم است. [[عهد]] و [[نبوت]] به [[ظالم]] نمیرسد. پس [[کافر]] و [[مشرک]] نمیتوانند به [[مقام نبوت]] نایل آیند«. اما اینکه مشرک بالفعل ([[حقیقی]]) یا اعم از آن و گذشته، از نبوت [[محروم]] است؟ گفته شد که به حسب درخواست [[حضرت ابراهیم]] و نزول آیه روشن میشود که مقصود از مشرک معنای عام آن بوده است<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت (مقاله)|کاوشی در ماهیت و قلمرو عصمت]]، مجله پگاه حوزه، مرداد ماه ۱۳۸۳ ش۱۳۹.</ref>. | ||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:گستره عصمت]] |