بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
روزی [[امام علی]] {{ع}} فرمود: فاطمه [[جان]]! آیا غذایی داری تا گرسنگیام را برطرف سازم؟ فاطمه {{س}} فرمود: نه، [[سوگند]] به خدایی که پدرم را به [[نبوت]] و شما را به [[امامت]] [[برگزیده]]! دو [[روز]] است در [[منزل]] غذای کافی ندارم. آنچه بود به شما و فرزندانم [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} دادم و خودم از آن غذای اندک نیز استفاده نکردم. علی {{ع}} با [[تأسف]] فرمود: فاطمه جان! چرا به من اطلاع ندادی تا غذایی تهیه کنم؟ فاطمه {{س}} فرمود: اباالحسن! من از پروردگارم [[شرم]] میکنم که تو را به چیزی [[تکلیف]] کنم که توان آن را نداری<ref>امالی طوسی، ص۶۱۶؛ کشفالغمه، ج۱، ص۴۶۹؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۰۳.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۰۶.</ref> | روزی [[امام علی]] {{ع}} فرمود: فاطمه [[جان]]! آیا غذایی داری تا گرسنگیام را برطرف سازم؟ فاطمه {{س}} فرمود: نه، [[سوگند]] به خدایی که پدرم را به [[نبوت]] و شما را به [[امامت]] [[برگزیده]]! دو [[روز]] است در [[منزل]] غذای کافی ندارم. آنچه بود به شما و فرزندانم [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} دادم و خودم از آن غذای اندک نیز استفاده نکردم. علی {{ع}} با [[تأسف]] فرمود: فاطمه جان! چرا به من اطلاع ندادی تا غذایی تهیه کنم؟ فاطمه {{س}} فرمود: اباالحسن! من از پروردگارم [[شرم]] میکنم که تو را به چیزی [[تکلیف]] کنم که توان آن را نداری<ref>امالی طوسی، ص۶۱۶؛ کشفالغمه، ج۱، ص۴۶۹؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۰۳.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۱۰۶.</ref> | ||
== [[احترام]] به نظر شوهر == | === [[احترام]] به نظر شوهر === | ||
پس از ماجرای تلخ [[سقیفه]] و انزوای [[اهلبیت]] و آنچه بر فاطمه {{س}} گذشت، سران سقیفه برای جلب [[افکار عمومی]] در پی چاره افتادند تا به گونهای از [[حضرت زهرا]] {{س}} [[دلجویی]] کنند. آنان بارها از [[حضرت فاطمه]] {{س}} اجازه [[ملاقات]] خواستند؛ اما فاطمه {{س}} در ادامه [[مبارزه منفی]] با آنها، اجازه ملاقات به آنان نداد. | پس از ماجرای تلخ [[سقیفه]] و انزوای [[اهلبیت]] و آنچه بر فاطمه {{س}} گذشت، سران سقیفه برای جلب [[افکار عمومی]] در پی چاره افتادند تا به گونهای از [[حضرت زهرا]] {{س}} [[دلجویی]] کنند. آنان بارها از [[حضرت فاطمه]] {{س}} اجازه [[ملاقات]] خواستند؛ اما فاطمه {{س}} در ادامه [[مبارزه منفی]] با آنها، اجازه ملاقات به آنان نداد. | ||