کارگزاران امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
[[حکومت]] تقریباً پنج ساله [[امام علی]] {{ع}} از جهات گوناگونی قابل بررسی است و [[تأمل]] در [[سیره حکومتی]] آن حضرت، از ابعاد مختلفی آموزنده است. [[کارگزاران حکومت علی]] {{ع}} یکی از ابعاد مهم [[سیاست علوی]] را می‌نمایاند: چگونگی [[گزینش]] آنان و نظارتی که [[امام]] {{ع}} پس از [[گزینش]] داشته است و... از این مسائل، گاهی در ابواب و فصول مختلف این اثر، سخن رفته است. اکنون در این مدخل، [[یادآوری]] می‌کنیم که کارگزاران امام علی {{ع}} را در چند دسته می‌توان طبقه‌بندی کرد:
[[حکومت]] تقریباً پنج ساله [[امام علی]] {{ع}} از جهات گوناگونی قابل بررسی است و [[تأمل]] در [[سیره حکومتی]] آن حضرت، از ابعاد مختلفی آموزنده است. [[کارگزاران حکومت علی]] {{ع}} یکی از ابعاد مهم [[سیاست علوی]] را می‌نمایاند: چگونگی [[گزینش]] آنان و نظارتی که [[امام]] {{ع}} پس از [[گزینش]] داشته است و... از این مسائل، گاهی در ابواب و فصول مختلف این اثر، سخن رفته است. اکنون در این مدخل، [[یادآوری]] می‌کنیم که کارگزاران امام علی {{ع}} را در چند دسته می‌توان طبقه‌بندی کرد:
# افراد [[متدین]]، مورد [[اعتماد]]، مدیر، [[مدبر]] و دارای [[شخصیت اجتماعی]] ویژه‌ای که می‌توان آنان را از [[یاران]] برجسته [[علی]] {{ع}} و از پیشتازان آنها نامید. اینان، بازوان ستبر [[علی]] {{ع}} در [[حکومت]] و [[مشاوران]] [[نیک‌خوی]] و [[مخلص]] آن بزرگوار بودند. [[مالک اشتر]]، از این مجموعه است که ابتدا [[امام]] وی را بر [[حکومت]] "جزیره" (منطقه‌ای بین دجله و [[فرات]] که به لحاظ نزدیکی به [[شام]]، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود) گماشت و سپس، وی را راهی [[مصر]] کرد. همچنین در این مجموعه، [[عبد الله بن عباس]] است که [[فرماندار بصره]] بود و نیز [[قیس بن سعد بن عباده]]، که ابتدا به [[مصر]] رفت و آن گاه به [[حکومت]] [[آذربایجان]] گماشته شد. اینان به هنگام [[نبرد]]، در [[سپاه علی]] {{ع}} بودند، نه در منطقه [[حکومت]] خویش؛ زیرا کسانی که قابلیت [[فرماندهی]] و [[شایستگی]] مشاورت داشتند، اندک بودند. با نگاه [[تاریخی]]، دراین میان، مالک اشتر، چهره منوری است که هیچ گونه پیرایه‌ای ندارد. درباره [[ابن عباس]]، [[شایعه]] چنگ‌اندازی وی بر [[بیت المال]] [[بصره]]، قابل [[تأمل]] است و درباره قیس بن سعد، با همه بزرگی، [[عزل]] وی از [[حکومت مصر]]، قابل توجه است.
# افراد [[متدین]]، مورد [[اعتماد]]، مدیر، [[مدبر]] و دارای [[شخصیت اجتماعی]] ویژه‌ای که می‌توان آنان را از [[یاران]] برجسته [[علی]] {{ع}} و از پیشتازان آنها نامید. اینان، بازوان ستبر [[علی]] {{ع}} در [[حکومت]] و [[مشاوران]] [[نیک‌خوی]] و [[مخلص]] آن بزرگوار بودند. [[مالک اشتر]]، از این مجموعه است که ابتدا [[امام]] وی را بر [[حکومت]] "جزیره" (منطقه‌ای بین دجله و [[فرات]] که به لحاظ نزدیکی به [[شام]]، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود) گماشت و سپس، وی را راهی [[مصر]] کرد. همچنین در این مجموعه، [[عبد الله بن عباس]] است که [[فرماندار بصره]] بود و نیز [[قیس بن سعد بن عباده]]، که ابتدا به [[مصر]] رفت و آن گاه به [[حکومت]] [[آذربایجان]] گماشته شد. اینان به هنگام [[نبرد]]، در [[سپاه علی]] {{ع}} بودند، نه در منطقه [[حکومت]] خویش؛ زیرا کسانی که قابلیت [[فرماندهی]] و [[شایستگی]] مشاورت داشتند، اندک بودند. با نگاه [[تاریخی]]، دراین میان، مالک اشتر، چهره منوری است که هیچ گونه پیرایه‌ای ندارد. درباره [[ابن عباس]]، [[شایعه]] چنگ‌اندازی وی بر [[بیت المال]] [[بصره]]، قابل [[تأمل]] است و درباره قیس بن سعد، با همه بزرگی، [[عزل]] وی از [[حکومت مصر]]، قابل توجه است.
# افراد [[متدین]]، [[متعهد]] و معتمدی که به گونه‌ای [[ضعف]] [[مدیریت]] داشتند و در [[تدبیر امور]]، از جایگاهی بلند برخوردار نبودند. اینان، چهره‌هایی موجه بودند؛ اما در کوران حوادث نتوانستند تصمیمی [[استوار]] بگیرند و به [[درستی]] از بحران‌ها [[نجات]] یابند. [[محمد بن ابی بکر]]، با همه ارجمندی، نتوانست [[مصر]] را آرام نگه دارد و پس از [[شورش]] هواداران [[معاویه]]، توان [[دفاع]] را از دست داد. [[ابو ایوب انصاری]]، با همه جلالت و [[عظمت]]، از رویارویی با [[بُسر بن أرطأة]]، عاجز آمد و فرار کرد. [[سهل بن حنیف]]، پس از [[شورش]] [[فارس]] و سر برتافتن [[مردمان]] آن سامان از پرداخت [[مالیات]]، نتوانست بر آنها چیره شود و از این رو، برکنار شد. [[عبید الله بن عباس]] نیز از مقابل [[بُسر]]، فرار کرد. [[عثمان بن حنیف]]، در رویارویی با فریبگری جَمَلیان، میدان را از دست داد و [[شکست]] خورد و دستگیر شد. [[کمیل بن زیاد]]، در رویارویی با هجوم‌ها و غارتگری‌های [[معاویه]]، تاب نیاورد. از این رو، آهنگ "مقابله به مِثْل" کرد و به [[غارت]] مناطق [[شام]]، روی آورد که [[علی]] {{ع}} او را [[سرزنش]] کرد.
# افراد [[متدین]]، [[متعهد]] و معتمدی که به گونه‌ای [[ضعف]] [[مدیریت]] داشتند و در [[تدبیر امور]]، از جایگاهی بلند برخوردار نبودند. اینان، چهره‌هایی موجه بودند؛ اما در کوران حوادث نتوانستند تصمیمی [[استوار]] بگیرند و به [[درستی]] از بحران‌ها [[نجات]] یابند. [[محمد بن ابی بکر]]، با همه ارجمندی، نتوانست [[مصر]] را آرام نگه دارد و پس از [[شورش]] هواداران [[معاویه]]، توان [[دفاع]] را از دست داد. [[ابو ایوب انصاری]]، با همه جلالت و [[عظمت]]، از رویارویی با [[بُسر بن أرطأة]]، عاجز آمد و فرار کرد. [[سهل بن حنیف]]، پس از [[شورش]] [[فارس]] و سر برتافتن [[مردمان]] آن سامان از پرداخت [[مالیات]]، نتوانست بر آنها چیره شود و از این رو، برکنار شد. [[عبید الله بن عباس]] نیز از مقابل بُسر بن أرطأة، فرار کرد. [[عثمان بن حنیف]]، در رویارویی با فریبگری جَمَلیان، میدان را از دست داد و [[شکست]] خورد و دستگیر شد. [[کمیل بن زیاد]]، در رویارویی با هجوم‌ها و غارتگری‌های [[معاویه]]، تاب نیاورد. از این رو، آهنگ "مقابله به مِثْل" کرد و به [[غارت]] مناطق [[شام]]، روی آورد که [[علی]] {{ع}} او را [[سرزنش]] کرد.
# کسانی که باوری [[استوار]] نداشتند و از [[ایمانی]] ریشه‌دار، برخوردار نبودند، گو اینکه سیاستمدارانی بودند [[اهل]] [[تدبیر]] با [[مدیریتی]] کارآمد. اینان، از چنگ‌انداختن بر [[بیت المال]] و [[اسراف]] و [[تبذیر]] در آن، باکی نداشتند. [[امام]] {{ع}} از چنین کارگزارانی [[شکایت]] داشت و خطاب به آنان می‌فرمود: "اگر کاسه‌ای به یکی از شما بسپارم، دسته‌اش را می‌دزدد!"<ref>{{متن حدیث|لَوِ ائْتَمَنْتُ أَحَدَکم عَلی‌ قَدَحٍ، لأخَذَ عِلاقَتَهُ!}}؛ البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۳۲۶.</ref> [[زیاد بن ابیه]]، از این گونه کسان است. او به سبب تصرف‌های ناروا در [[بیت‌المال]]، [[اعتراض]] [[امام علی]] {{ع}} را علیه خود برانگیخت و پس از [[شهادت امام]] {{ع}} به [[معاویه]] پیوست و از ارتکاب جنایت، روی برنتافت. [[منذر بن جارود]] نیز بدان جهت که در [[بیت المال]]، [[حیف]] و میلْ روا داشته بود، مورد [[عتاب]] [[امام]] {{ع}} قرار گرفت. [[نعمان بن عجلان]]، پس از [[بذل و بخشش]] [[بیت المال]] به افراد قبیله‌اش و تصرفات ناروا به نفع خود، [[عتاب]] [[علی]] {{ع}} را برانگیخت. آن‌گاه فرار کرد و به [[معاویه]] پیوست. [[یزید بن حجیه]] و [[مَصْقَلة بن هُبَیره]] و [[قَعْقاع بن شور]] نیز چنین کردند<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۱۷.</ref>.
# کسانی که باوری [[استوار]] نداشتند و از [[ایمانی]] ریشه‌دار، برخوردار نبودند، گو اینکه سیاستمدارانی بودند [[اهل]] [[تدبیر]] با [[مدیریتی]] کارآمد. اینان، از چنگ‌انداختن بر [[بیت المال]] و [[اسراف]] و [[تبذیر]] در آن، باکی نداشتند. [[امام]] {{ع}} از چنین کارگزارانی [[شکایت]] داشت و خطاب به آنان می‌فرمود: "اگر کاسه‌ای به یکی از شما بسپارم، دسته‌اش را می‌دزدد!"<ref>{{متن حدیث|لَوِ ائْتَمَنْتُ أَحَدَکم عَلی‌ قَدَحٍ، لأخَذَ عِلاقَتَهُ!}}؛ البدایة والنهایة، ج ۷، ص ۳۲۶.</ref> [[زیاد بن ابیه]]، از این گونه کسان است. او به سبب تصرف‌های ناروا در [[بیت‌المال]]، [[اعتراض]] [[امام علی]] {{ع}} را علیه خود برانگیخت و پس از [[شهادت امام]] {{ع}} به [[معاویه]] پیوست و از ارتکاب جنایت، روی برنتافت. [[منذر بن جارود]] نیز بدان جهت که در [[بیت المال]]، حیف و میل روا داشته بود، مورد [[عتاب]] [[امام]] {{ع}} قرار گرفت. [[نعمان بن عجلان]]، پس از [[بذل و بخشش]] [[بیت المال]] به افراد قبیله‌اش و تصرفات ناروا به نفع خود، [[عتاب]] [[علی]] {{ع}} را برانگیخت. آن‌گاه فرار کرد و به [[معاویه]] پیوست. [[یزید بن حجیه]] و [[مَصْقَلة بن هُبَیره]] و [[قَعْقاع بن شور]] نیز چنین کردند<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۱۷.</ref>.


== فهرست کارگزاران ==
== فهرست کارگزاران ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش