معنای انتظار چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'برنامه ریزی' به 'برنامه‌ریزی'
جز (جایگزینی متن - 'حجت الاسلام و المسلمین' به 'حجت الاسلام و المسلمین')
جز (جایگزینی متن - 'برنامه ریزی' به 'برنامه‌ریزی')
 
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]]
| موضوع فرعی        = معنای [[انتظار]] چیست؟
| تصویر = 7626626268.jpg
| تصویر             = 7626626268.jpg
| مدخل بالاتر = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[انتظار فرج]]  
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی =  [[انتظار ظهور امام مهدی]]
| مدخل بالاتر     = [[مهدویت]] / [[غیبت امام مهدی]] / [[وظایف و تکالیف مسلمانان در عصر غیبت]] / [[انتظار فرج]]  
| مدخل وابسته =  
| مدخل اصلی   =  [[انتظار ظهور امام مهدی]]
| تعداد پاسخ = 46
| مدخل وابسته   =
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان      = 46 پاسخ
}}
}}
'''معنای [[انتظار]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.
'''معنای [[انتظار]] چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== عبارت‌های دیگری از این پرسش ==
* تعریف لغوی و اصطلاحی «[[انتظار]]» چیست؟  
* تعریف لغوی و اصطلاحی «[[انتظار]]» چیست؟
* مقصود از [[انتظار]] چیست؟
* مقصود از [[انتظار]] چیست؟
* مفهوم حقیقی [[انتظار]] چیست؟  
* مفهوم حقیقی [[انتظار]] چیست؟
* [[انتظار فرج]] به چه معناست؟ و [[جایگاه]] آن در [[فرهنگ]] [[شیعه]] و ویژگی‌های آن کدامند؟
* [[انتظار فرج]] به چه معناست؟ و [[جایگاه]] آن در [[فرهنگ]] [[شیعه]] و ویژگی‌های آن کدامند؟
== پاسخ جامع اجمالی==
== پاسخ جامع اجمالی ==
===مفهوم‌شناسی [[انتظار]]===
=== مفهوم‌شناسی [[انتظار]] ===
انتظار واژه‌ای [[عربی]]، از ریشه «نظر» و در لغت به‌معنای چشم‌به‌راه‌بودن است<ref> ر.ک: مجمع البحرین، ج3، ص498؛ کتاب العین، ج8، ص156؛ تاج العروس، ج۷، ص ۵۳۹؛ دهخدا، [[علی اکبر]]، لغتنامه دهخدا، کلمه انتظار.</ref>. در اصطلاح «[[مهدویت]]»، به معنای [[چشم به راه]] بودن برای [[ظهور واپسین]] [[ذخیره الهی]] و آماده شدن برای [[یاری]] او در [[برپایی حکومت عدل]] و [[قسط]] در سراسر [[جهان]] است. برخی ماهیت انتظار را این‌گونه معنا کرده‌اند: «کیفیتی‌ روحی‌ است‌ که‌ باعث‌ به‌ وجود آمدن‌ حالت‌ آمادگی‌ ([[انسان‌ها]]) برای‌ آن‌ چه‌ انتظار دارند، می‌شود و ضد آن‌ یأ‌س‌ و ناامیدی‌ است. هر چه‌ انتظار بیش‌تر باشد و هر چه شعله آن فروزان‌تر و پر فروغ‌تر باشد، تحرک و [[پویایی]] او و در نتیجه آمادگی‌ نیز بیش‌تر خواهد بود». <ref> ر.ک: [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی،سید محمد تقی]]، [[مکیال المکارم (کتاب)|مکیال المکارم]]، ج2، ص218. </ref>. این نکته نیز قابل ذکر است که انتظار همانندِ [[احساس]] [[خوشحالی]]، درد یا [[تشنگی]]، امری وجدانی است؛ یعنی نمی‌توان آن را توصیف کرد و توضیح داد. [[معنای انتظار]] فقط برای شخص [[منتظِر]]، روشن و آشکار است و اگر کسی هیچ‌گاه حالت انتظار را نچشیده باشد، با توصیف و توضیح، نمی‌توان معنای انتظار را برایش روشن کرد؛ تنها می‌توان با مثالی [[یادآوری]] کرد که: آن زمانی که یکی از عزیزانت به [[سفر]] رفته بود و تو از او خبر نداشتی و گفته بود تا فلان موقع بر می‌گردم، آن حالِ وجدانی که قبل از آمدن او برایت ایجاد شده بود "انتظار" نام دارد<ref>ر.ک: [[سید محمد بنی هاشمی|بنی هاشمی، سید محمد]]، [[انتظار فرج (کتاب)|انتظار فرج]]، ص۲۷. </ref>.
انتظار واژه‌ای [[عربی]]، از ریشه «نظر» و در لغت به‌معنای چشم‌به‌راه‌بودن است<ref> ر.ک: مجمع البحرین، ج3، ص498؛ کتاب العین، ج8، ص156؛ تاج العروس، ج۷، ص ۵۳۹؛ دهخدا، [[علی اکبر]]، لغتنامه دهخدا، کلمه انتظار.</ref>. در اصطلاح «[[مهدویت]]»، به معنای [[چشم به راه]] بودن برای [[ظهور واپسین]] [[ذخیره الهی]] و آماده شدن برای [[یاری]] او در [[برپایی حکومت عدل]] و [[قسط]] در سراسر [[جهان]] است. برخی ماهیت انتظار را این‌گونه معنا کرده‌اند: «کیفیتی‌ روحی‌ است‌ که‌ باعث‌ به‌ وجود آمدن‌ حالت‌ آمادگی‌ ([[انسان‌ها]]) برای‌ آن‌ چه‌ انتظار دارند، می‌شود و ضد آن‌ یأ‌س‌ و ناامیدی‌ است. هر چه‌ انتظار بیش‌تر باشد و هر چه شعله آن فروزان‌تر و پر فروغ‌تر باشد، تحرک و [[پویایی]] او و در نتیجه آمادگی‌ نیز بیش‌تر خواهد بود». <ref> ر.ک: [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی،سید محمد تقی]]، [[مکیال المکارم (کتاب)|مکیال المکارم]]، ج2، ص218. </ref>. این نکته نیز قابل ذکر است که انتظار همانندِ [[احساس]] [[خوشحالی]]، درد یا [[تشنگی]]، امری وجدانی است؛ یعنی نمی‌توان آن را توصیف کرد و توضیح داد. [[معنای انتظار]] فقط برای شخص [[منتظِر]]، روشن و آشکار است و اگر کسی هیچ‌گاه حالت انتظار را نچشیده باشد، با توصیف و توضیح، نمی‌توان معنای انتظار را برایش روشن کرد؛ تنها می‌توان با مثالی [[یادآوری]] کرد که: آن زمانی که یکی از عزیزانت به [[سفر]] رفته بود و تو از او خبر نداشتی و گفته بود تا فلان موقع بر می‌گردم، آن حالِ وجدانی که قبل از آمدن او برایت ایجاد شده بود "انتظار" نام دارد<ref>ر.ک: [[سید محمد بنی هاشمی|بنی هاشمی، سید محمد]]، [[انتظار فرج (کتاب)|انتظار فرج]]، ص۲۷. </ref>.
===[[انتظار عام]] و خاص===
=== [[انتظار عام]] و خاص ===
در [[تبیین]] [[اسلامی]] مفهوم انتظار، دو معنای [[عام و خاص]] استفاده می‌شود. در معنای عام، انتظار کشیدن برای مطلق [[گشایش]] و [[فرج]] مقصود است و در معنای خاص، به انتظار کشیدن برای [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} یا [[زمینه‌سازی برای ظهور]] ایشان اطلاق می‌شود. با توجه این نکته به این نتیجه می‌رسیم که [[انتظار فرج]] یک مفهوم بسیار وسیع و گسترده‌ای است که یک مصداق از آن در دوران کنونی [[انتظار مهدی]] [[موعود]]{{ع}} است که با [[برپایی حکومت]] عدلِ جهانی، بساط [[طاغوت]] و [[ظلم]] و ستم‌ را برمی‌چیند؛ این [[انتظار]] فرجِ نهایی است و باید برای آن [[زمینه‌سازی]] کرد؛ اما انتظار فرج مصداق‌های دیگری نیز دارد؛ وقتی گفته می‌‌شود [[منتظر فرج]] باشید، تنها منظور این نیست که منتظر فرج نهایی باشید، بلکه یعنی هر بن‌بست و مشکلی قابل گشودن و حل شدن است. [[فرد]] [[مسلمان]] با درس انتظار، می‌‌آموزد که هیچ بن‌بستی در [[زندگی]] [[بشر]] وجود ندارد که نشود آن را باز کرد و لازم باشد که [[انسان]] [[ناامید]] [[دست]] روی دست بگذارد و بنشیند و بگوید دیگر کاری نمی‌شود کرد؛ وقتی در نهایتِ زندگیِ انسان، در مقابله با این همه حرکت ظالمانه و ستمگرانه، خورشیدِ [[فرج]] [[ظهور]] خواهد کرد، پس در بن‌بست‌های جاری زندگی هم همین فرج متوقع و مورد انتظار است؛ این، درس [[انتظار واقعی]] به همه انسان‌هاست.  
در [[تبیین]] [[اسلامی]] مفهوم انتظار، دو معنای [[عام و خاص]] استفاده می‌شود. در معنای عام، انتظار کشیدن برای مطلق [[گشایش]] و [[فرج]] مقصود است و در معنای خاص، به انتظار کشیدن برای [[ظهور امام مهدی]] {{ع}} یا [[زمینه‌سازی برای ظهور]] ایشان اطلاق می‌شود. با توجه این نکته به این نتیجه می‌رسیم که [[انتظار فرج]] یک مفهوم بسیار وسیع و گسترده‌ای است که یک مصداق از آن در دوران کنونی [[انتظار مهدی]] [[موعود]] {{ع}} است که با [[برپایی حکومت]] عدلِ جهانی، بساط [[طاغوت]] و [[ظلم]] و ستم‌ را برمی‌چیند؛ این [[انتظار]] فرجِ نهایی است و باید برای آن [[زمینه‌سازی]] کرد؛ اما انتظار فرج مصداق‌های دیگری نیز دارد؛ وقتی گفته می‌‌شود [[منتظر فرج]] باشید، تنها منظور این نیست که منتظر فرج نهایی باشید، بلکه یعنی هر بن‌بست و مشکلی قابل گشودن و حل شدن است. [[فرد]] [[مسلمان]] با درس انتظار، می‌‌آموزد که هیچ بن‌بستی در [[زندگی]] [[بشر]] وجود ندارد که نشود آن را باز کرد و لازم باشد که [[انسان]] [[ناامید]] [[دست]] روی دست بگذارد و بنشیند و بگوید دیگر کاری نمی‌شود کرد؛ وقتی در نهایتِ زندگیِ انسان، در مقابله با این همه حرکت ظالمانه و ستمگرانه، خورشیدِ [[فرج]] [[ظهور]] خواهد کرد، پس در بن‌بست‌های جاری زندگی هم همین فرج متوقع و مورد انتظار است؛ این، درس [[انتظار واقعی]] به همه انسان‌هاست.
===[[منشأ انتظار]]===
=== [[منشأ انتظار]] ===
مفهوم انتظار ریشه در اصل کلیِ قرآنیِ «[[حرمت]] [[یأس]] از رَوح اللَّه»<ref>به‌معنای حرمت مأیوس شدن از گشایش و رحمت خداوند</ref> دارد و از این [[آیه]] گرفته شده است: {{متن قرآن|يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ...}}؛ «ای [[فرزندان]] من! بروید و از [[یوسف]] و برادرش خبر گیرید و از [[رحمت]] [[خداوند]] [[نومید]] نشوید»...<ref>سوره یوسف، آیه 87.</ref><ref>برای آگاهی بیشتر ر.ک: مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)| قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۱۴؛ خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت (کتاب)| پرسمان مهدویت، ص۱۵۹-۱۶۸</ref>. ضد این حالت یأس و [[ناامیدی]] است؛ ازاین‌رو، هر [[قدر]] انتظار شدیدتر باشد، یعنی با [[امید]] و تلاش کامل همراه باشد، [[آمادگی]] قوی‌تر خواهد بود و انسان را از ناامیدی که مایۀ ممات انسان است [[نجات]] می‌‌دهد.  
مفهوم انتظار ریشه در اصل کلیِ قرآنیِ «[[حرمت]] [[یأس]] از رَوح اللَّه»<ref>به‌معنای حرمت مأیوس شدن از گشایش و رحمت خداوند</ref> دارد و از این [[آیه]] گرفته شده است: {{متن قرآن|يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ...}}؛ «ای [[فرزندان]] من! بروید و از [[یوسف]] و برادرش خبر گیرید و از [[رحمت]] [[خداوند]] [[نومید]] نشوید»...<ref>سوره یوسف، آیه 87.</ref><ref>برای آگاهی بیشتر ر.ک: مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)| قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص۱۴؛ خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت (کتاب)| پرسمان مهدویت، ص۱۵۹-۱۶۸</ref>. ضد این حالت یأس و [[ناامیدی]] است؛ ازاین‌رو، هر [[قدر]] انتظار شدیدتر باشد، یعنی با [[امید]] و تلاش کامل همراه باشد، [[آمادگی]] قوی‌تر خواهد بود و انسان را از ناامیدی که مایۀ ممات انسان است [[نجات]] می‌‌دهد.


===ویژگی [[انتظار]]===
=== ویژگی [[انتظار]] ===
اگر ماهیت انتظار مورد واکاوی قرار بگیرد، ویژگی‌های زیادی را می‌توان برای آن برشمرد؛ از جمله، [[صبر]]، تقویت [[روح]] [[معنوی]] و... اما دو ویژگی، نقش مهم و راهبردی در [[اندیشه]] و [[تمدن]] [[مهدوی]] دارند؛ نخست [[امید]] و دوم عملگرا بودنِ [[انتظار]]. پیوند این دو با یکدیگر، افزون‌بر اینکه انسانِ [[منتظر]] را به سمت کسب آمادگی‌های لازم برای [[زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی]] سوق می‌دهد، سبب می‌شود تا [[مشکلات]] پیشِ رو در این مسیر، او را به عقب برنگرداند، بلکه با کوشش دوچندان، از هر مشکلی عبور کرده تا به مقصود نهایی خویش دست یابد.
اگر ماهیت انتظار مورد واکاوی قرار بگیرد، ویژگی‌های زیادی را می‌توان برای آن برشمرد؛ از جمله، [[صبر]]، تقویت [[روح]] [[معنوی]] و... اما دو ویژگی، نقش مهم و راهبردی در [[اندیشه]] و [[تمدن]] [[مهدوی]] دارند؛ نخست [[امید]] و دوم عملگرا بودنِ [[انتظار]]. پیوند این دو با یکدیگر، افزون‌بر اینکه انسانِ [[منتظر]] را به سمت کسب آمادگی‌های لازم برای [[زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی]] سوق می‌دهد، سبب می‌شود تا [[مشکلات]] پیشِ رو در این مسیر، او را به عقب برنگرداند، بلکه با کوشش دوچندان، از هر مشکلی عبور کرده تا به مقصود نهایی خویش دست یابد.


*'''امید، روح انتظار'''
* '''امید، روح انتظار'''
*با توجه به منشأ [[قرآنی]] انتظار، [[انسان منتظر]] با [[آگاهی]] از شاخصه‌های [[مدینه فاضله]] مهدوی، هیچ‌گاه از وضعیت فعلی [[راضی]] نیست و به آن بسنده نمی‌کند، بلکه هماره در پیِ [[زمینه‌سازی]] برای آن [[جامعه مطلوب]] برمی‌آید. به تعبیر دیگر، [[منتظر راستین]] [[ظهور امام مهدی]]، هیچ‌گاه دنیای [[ظلم]] و [[نفاق]] را همیشگی و برقرار نمی‌داند و تاریک به حوادث نمی‌نگرد، بلکه او آگاهی دارد که بساط ظلم برچیده خواهد شد و سرانجام [[عدل الهی]] در [[دنیا]] برقرار خواهد شد. این اندیشه به [[انسان]] امید می‌بخشد؛ امید به عبور از وضع نامطلوب و ورود به [[وضعیت مطلوب]]. او با دریافت این [[حس]] درونی، روح خود را [[قوی]] می‌کند و آنگاه هیچ بن‌بستی را نقطه آخر نمی‌پندارد و [[ناامید]] نمی‌شود، بلکه می‌کوشد از مشکلات عبور کند و در [[راه]] [[زمینه‌سازی ظهور امام مهدی]] گام بردارد.
* با توجه به منشأ [[قرآنی]] انتظار، [[انسان منتظر]] با [[آگاهی]] از شاخصه‌های [[مدینه فاضله]] مهدوی، هیچ‌گاه از وضعیت فعلی [[راضی]] نیست و به آن بسنده نمی‌کند، بلکه هماره در پیِ [[زمینه‌سازی]] برای آن [[جامعه مطلوب]] برمی‌آید. به تعبیر دیگر، [[منتظر راستین]] [[ظهور امام مهدی]]، هیچ‌گاه دنیای [[ظلم]] و [[نفاق]] را همیشگی و برقرار نمی‌داند و تاریک به حوادث نمی‌نگرد، بلکه او آگاهی دارد که بساط ظلم برچیده خواهد شد و سرانجام [[عدل الهی]] در [[دنیا]] برقرار خواهد شد. این اندیشه به [[انسان]] امید می‌بخشد؛ امید به عبور از وضع نامطلوب و ورود به [[وضعیت مطلوب]]. او با دریافت این [[حس]] درونی، روح خود را [[قوی]] می‌کند و آنگاه هیچ بن‌بستی را نقطه آخر نمی‌پندارد و [[ناامید]] نمی‌شود، بلکه می‌کوشد از مشکلات عبور کند و در [[راه]] [[زمینه‌سازی ظهور امام مهدی]] گام بردارد.


*'''انتظار از جنس عمل'''
* '''انتظار از جنس عمل'''
*انتظار تنها یک حالت [[روحی]] و درونی نیست و صرفاً در امید، [[آرزو]] و چشم‌به‌راه‌بودن خلاصه نمی‌شود. این امید از حرکت و [[اقدام]] را می‌آفریند؛ بی‌شک چنین معنایی با بی‌هدفی و [[سکون]] و [[انزوا]] و [[تن‌پروری]] [[سازگاری]] ندارد. شخص منتظر می‌کوشد تا [[وظایف]] گوناگونی که به‌عنوان [[منتظِر]] برعهده دارد به [[بهترین]] شکل انجام دهد. بنابراین، عمل جزء تفکیک‌ناپذیر [[معنای انتظار]] است. در [[روایات]]، انتظار را [[برترین اعمال]] نامیده‌اند: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ «[[برترین]] آعمال [[امت]] من [[انتظار فرج]] از [[خدای متعال]] است»<ref>کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲. </ref> و نیز [[امام سجاد]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرْجِ مِنْ أَعْظَمِ الْعَمَلِ}}؛ «انتظار فرج از [[برترین اعمال]] است». <ref> منتخب الأثر، ص۲۴۴ </ref>. باید در جهت آن امری که انتظارش را می‌کشیم حرکت کرد و نهایت کوشش را در به دست آوردن آن انجام داد.  
* انتظار تنها یک حالت [[روحی]] و درونی نیست و صرفاً در امید، [[آرزو]] و چشم‌به‌راه‌بودن خلاصه نمی‌شود. این امید از حرکت و [[اقدام]] را می‌آفریند؛ بی‌شک چنین معنایی با بی‌هدفی و [[سکون]] و [[انزوا]] و [[تن‌پروری]] [[سازگاری]] ندارد. شخص منتظر می‌کوشد تا [[وظایف]] گوناگونی که به‌عنوان [[منتظِر]] برعهده دارد به [[بهترین]] شکل انجام دهد. بنابراین، عمل جزء تفکیک‌ناپذیر [[معنای انتظار]] است. در [[روایات]]، انتظار را [[برترین اعمال]] نامیده‌اند: [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ «[[برترین]] آعمال [[امت]] من [[انتظار فرج]] از [[خدای متعال]] است»<ref>کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲. </ref> و نیز [[امام سجاد]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرْجِ مِنْ أَعْظَمِ الْعَمَلِ}}؛ «انتظار فرج از [[برترین اعمال]] است». <ref> منتخب الأثر، ص۲۴۴ </ref>. باید در جهت آن امری که انتظارش را می‌کشیم حرکت کرد و نهایت کوشش را در به دست آوردن آن انجام داد.


===نتیجه===
=== نتیجه ===
به‌طورکلی انتظار فرج به مطلقِ [[انتظار]] کشیدن در برابر [[مشکلات]] و تلاش برای رفع آنها گفته می‌شود و در معنای خاص به [[زمینه‌سازی ظهور امام مهدی]]{{ع}} اطلاق می‌شود<ref>ر.ک: فضلی، عبدالهادی، در انتظار مهدی موعود، ص۷۴-۷۶. </ref>. ذاتِ انتظار، [[امید]] به رسیدنِ [[آینده]] مطلوب و [[نفی]] وضعیت موجود است؛ نفی وضعیت موجود تنها در بعد نظر و [[فکر]] خلاصه نمی‌شود و با دست روی دست گذاشتن، آینده مطلوب از [[راه]] نمی‌رسد، بلکه انتظار پیوند عمیقی با عمل دارد و عمل، جزء جدانشدنی [[معنای انتظار]] است؛ بنابراین، انسانِ [[منتظر]] با امید کامل به رفع مشکلات، پیوسته با اقدام‌های سازنده خود، به دنبال رسیدن به آن وضع مطلوب، به‌ویژه [[زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی]]{{ع}}، در تلاش و کوشش است؛ زیرا [[فَرَج]] نهاییِ [[انسان]] با [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} اتفاق می‌افتد که سبب برچیده شدن ظلم‌و‌ستم‌ها، [[تبعیض‌ها]]، ناعدالتی‌ها و در نهایت، [[گشایش]] در همه [[شئون]] [[زندگی]] انسان خواهد بود<ref>ر.ک: [[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج (مقاله)|انتظار فرج]]؛ [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۷؛ [[حسین الهی‌نژاد|الهی‌نژاد، حسین]]، [[بررسی و تحلیل انتظار در اهل‌سنت (کتاب)|بررسی و تحلیل انتظار در اهل‌سنت]]، ص ۲۲؛ [[یحیی صالح‌نیا|صالح‌نیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص 83؛ [[سید محسن خرازی|خرازی، سید محسن]]، [[انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی (مقاله)| انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی]]، [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]، [[محمد مهدی حائری‌پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]، [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷؛ [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی،سید محمد تقی]]، [[ تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص۹۳، ۹۴؛ [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)| قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص۱۴، ۱۵؛ [[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]، ص۶۱، ۶۲؛ [[مجید حیدری نیک| حیدری نیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)| نگاهی دوباره به انتظار]]، ص۱۶، ۲۲؛ [[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج (مقاله)|انتظار فرج]]؛ [[یحیی صالح‌نیا|صالح‌نیا، یحیی]]، [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص۸۳؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۲، ص۲۴۱، ۲۴۲؛ [[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، [[ما منتظریم (کتاب)|ما منتظریم]]، ص۱۵۸-۱۶۰؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص۱۵۹-۱۶۸؛ [[عبدالهادی فضلی|فضلی، عبدالهادی]]، [[در انتظار مهدی موعود (کتاب)| در انتظار مهدی موعود]]، ص۷۴-۷۶؛ [[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۳۰؛ مجید حیدری نیک| حیدری نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)| نگاهی دوباره به انتظار، ص۱۶، ۲۲. </ref>.
به‌طورکلی انتظار فرج به مطلقِ [[انتظار]] کشیدن در برابر [[مشکلات]] و تلاش برای رفع آنها گفته می‌شود و در معنای خاص به [[زمینه‌سازی ظهور امام مهدی]] {{ع}} اطلاق می‌شود<ref>ر.ک: فضلی، عبدالهادی، در انتظار مهدی موعود، ص۷۴-۷۶. </ref>. ذاتِ انتظار، [[امید]] به رسیدنِ [[آینده]] مطلوب و [[نفی]] وضعیت موجود است؛ نفی وضعیت موجود تنها در بعد نظر و [[فکر]] خلاصه نمی‌شود و با دست روی دست گذاشتن، آینده مطلوب از [[راه]] نمی‌رسد، بلکه انتظار پیوند عمیقی با عمل دارد و عمل، جزء جدانشدنی [[معنای انتظار]] است؛ بنابراین، انسانِ [[منتظر]] با امید کامل به رفع مشکلات، پیوسته با اقدام‌های سازنده خود، به دنبال رسیدن به آن وضع مطلوب، به‌ویژه [[زمینه‌سازی برای ظهور امام مهدی]] {{ع}}، در تلاش و کوشش است؛ زیرا [[فَرَج]] نهاییِ [[انسان]] با [[ظهور امام مهدی]] {{ع}} اتفاق می‌افتد که سبب برچیده شدن ظلم‌و‌ستم‌ها، [[تبعیض‌ها]]، ناعدالتی‌ها و در نهایت، [[گشایش]] در همه [[شئون]] [[زندگی]] انسان خواهد بود<ref>ر.ک: [[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج (مقاله)|انتظار فرج]]؛ [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۷؛ [[حسین الهی‌نژاد|الهی‌نژاد، حسین]]، [[بررسی و تحلیل انتظار در اهل‌سنت (کتاب)|بررسی و تحلیل انتظار در اهل‌سنت]]، ص ۲۲؛ [[یحیی صالح‌نیا|صالح‌نیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص 83؛ [[سید محسن خرازی|خرازی، سید محسن]]، [[انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی (مقاله)|انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی]]، [[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]، [[محمد مهدی حائری‌پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]، [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷؛ [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی،سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان]]، ص۹۳، ۹۴؛ [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص۱۴، ۱۵؛ [[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]، ص۶۱، ۶۲؛ [[مجید حیدری نیک|حیدری نیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص۱۶، ۲۲؛ [[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج (مقاله)|انتظار فرج]]؛ [[یحیی صالح‌نیا|صالح‌نیا، یحیی]]، [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص۸۳؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۲، ص۲۴۱، ۲۴۲؛ [[سید علی حسینی خامنه‌ای|حسینی خامنه‌ای، سید علی]]، [[ما منتظریم (کتاب)|ما منتظریم]]، ص۱۵۸-۱۶۰؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص۱۵۹-۱۶۸؛ [[عبدالهادی فضلی|فضلی، عبدالهادی]]، [[در انتظار مهدی موعود (کتاب)|در انتظار مهدی موعود]]، ص۷۴-۷۶؛ [[عباس رحیمی|رحیمی، عباس]]، [[امید فردا (کتاب)|امید فردا]]، ص۳۰؛ مجید حیدری نیک| حیدری نیک، مجید، نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)| نگاهی دوباره به انتظار، ص۱۶، ۲۲. </ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
خط ۴۶: خط ۴۳:
«[[انتظار]] حالتی است نفسانی که [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را می‌کشیم، از آن بر می‌آید و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است، پس هر [[قدر]] که [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[آمادگی]] و مهیا شدن قوی‌تر خواهد بود، نمی‌بینی اگر مسافری داشته باشی که در [[انتظار]] مقدمش به سر می‌بری، هرچه هنگام آمدنش نزدیک‌تر شود، مهیا شدنت فزونی می‌یابد، بلکه احیاناً خوابت به [[بیداری]] مبدل می‌گردد، چون انتظارت شدید است. و همان طور که مراتب [[انتظار]] از این جهت متفاوت است از جهت [[محبت]] نسبت به کسی که در انتظارش هستی، نیز مراتب متفاوتی دارد، پس هر چه [[محبت]] شدیدتر و [[دوستی]] بیشتر باشد، مهیا شدن برای [[محبوب]] زیادتر می‌شود و فراقش دردناک‌تر می‌گردد، به گونه‌ای که [[منتظِر]]، از تمام اموری که مربوط به حفظ خودش هست، غافل می‌ماند و دردهای بزرگ و محنت‌های شدید را احساس نمی‌کند.
«[[انتظار]] حالتی است نفسانی که [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را می‌کشیم، از آن بر می‌آید و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است، پس هر [[قدر]] که [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[آمادگی]] و مهیا شدن قوی‌تر خواهد بود، نمی‌بینی اگر مسافری داشته باشی که در [[انتظار]] مقدمش به سر می‌بری، هرچه هنگام آمدنش نزدیک‌تر شود، مهیا شدنت فزونی می‌یابد، بلکه احیاناً خوابت به [[بیداری]] مبدل می‌گردد، چون انتظارت شدید است. و همان طور که مراتب [[انتظار]] از این جهت متفاوت است از جهت [[محبت]] نسبت به کسی که در انتظارش هستی، نیز مراتب متفاوتی دارد، پس هر چه [[محبت]] شدیدتر و [[دوستی]] بیشتر باشد، مهیا شدن برای [[محبوب]] زیادتر می‌شود و فراقش دردناک‌تر می‌گردد، به گونه‌ای که [[منتظِر]]، از تمام اموری که مربوط به حفظ خودش هست، غافل می‌ماند و دردهای بزرگ و محنت‌های شدید را احساس نمی‌کند.


بنابراین مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش می‌باشد، هر [[قدر]] که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله [[پرهیز از گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از [[صفات نکوهیده]] و به دست آوردن [[خوی‌های پسندیده]] بیشتر می‌گردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] انورش در زمان غیبتش [[رستگار]] شود، همچنان که برای عده بسیاری از [[نیکان]] اتفاق افتاده است. لذا [[امامان معصوم]]{{عم}} - در روایاتی که خواندی و غیر آنها - به پاکیزگی صفات و [[مقید]] بودن به انجام [[طاعات]] امر فرموده‌اند. بلکه [[روایت]] پیشین [[ابوبصیر]] اشارت یا دلالت دارد بر این که [[رستگاری]] به [[مقام]] [[انتظار]] و نایل شدن به [[پاداش]] [[منتظران]]، به پرهیز و [[پروا]] از [[گناه]] و [[آراستگی]] به [[خوی‌های پسندیده]] بستگی دارد، چنان که [[حضرت صادق]]{{ع}} فرمود: هر آن کس که خواسته باشد از [[یاران قائم]]{{ع}} شود، باید که [[منتظر]] باشد و باید در حال [[انتظار]] به [[پرهیزکاری]] و [[خوی‌های پسندیده]] عمل نماید، که هرگاه بمیرد و [[قائم]] پس از مردنش بپاخیزد، [[پاداش]] او همچون کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۹۳-۹۴.</ref>.
بنابراین مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش می‌باشد، هر [[قدر]] که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله [[پرهیز از گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از [[صفات نکوهیده]] و به دست آوردن [[خوی‌های پسندیده]] بیشتر می‌گردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] انورش در زمان غیبتش [[رستگار]] شود، همچنان که برای عده بسیاری از [[نیکان]] اتفاق افتاده است. لذا [[امامان معصوم]] {{عم}} - در روایاتی که خواندی و غیر آنها - به پاکیزگی صفات و [[مقید]] بودن به انجام [[طاعات]] امر فرموده‌اند. بلکه [[روایت]] پیشین [[ابوبصیر]] اشارت یا دلالت دارد بر این که [[رستگاری]] به [[مقام]] [[انتظار]] و نایل شدن به [[پاداش]] [[منتظران]]، به پرهیز و [[پروا]] از [[گناه]] و [[آراستگی]] به [[خوی‌های پسندیده]] بستگی دارد، چنان که [[حضرت صادق]] {{ع}} فرمود: هر آن کس که خواسته باشد از [[یاران قائم]] {{ع}} شود، باید که [[منتظر]] باشد و باید در حال [[انتظار]] به [[پرهیزکاری]] و [[خوی‌های پسندیده]] عمل نماید، که هرگاه بمیرد و [[قائم]] پس از مردنش بپاخیزد، [[پاداش]] او همچون کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد»<ref>[[سید محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، سید محمد تقی]]، [[تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌ (کتاب)|تکالیف بندگان نسبت به امام زمان‌]]، ص ۹۳-۹۴.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۹۳: خط ۹۰:


«"[[انتظار]]" یا "آینده نگری" به حالت کسی گفته می‌شود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] می‌کند. فی المثل، بیماری که [[انتظار]] بهبودی می‌کشد، یا پدری که در [[انتظار]] بازگشت فرزندش از سفر است، از بیماری و فراق [[فرزند]] ناراحتند و برای وضع بهتری می‌کوشند. همچنین تاجری که از بازار آشفته ناراحت است و در [[انتظار]] فرونشستن بحران [[اقتصادی]] می‌باشد این دو حالت را دارد: "بیگانگی با وضع موجود" و "[[تلاش]] برای وضع بهتر".
«"[[انتظار]]" یا "آینده نگری" به حالت کسی گفته می‌شود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] می‌کند. فی المثل، بیماری که [[انتظار]] بهبودی می‌کشد، یا پدری که در [[انتظار]] بازگشت فرزندش از سفر است، از بیماری و فراق [[فرزند]] ناراحتند و برای وضع بهتری می‌کوشند. همچنین تاجری که از بازار آشفته ناراحت است و در [[انتظار]] فرونشستن بحران [[اقتصادی]] می‌باشد این دو حالت را دارد: "بیگانگی با وضع موجود" و "[[تلاش]] برای وضع بهتر".
*بنابراین، مسأله [[انتظار]] [[حکومت]] [[حق]] و [[عدالت]] "[[امام مهدی|مهدی]]" و [[قیام]] [[مصلح جهانی]] در واقع مرکّب از دو عنصر است؛ عنصر "نفی" و عنصر "اثبات". عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود؛ و عنصر اثبات خواهان وضع بهتری بودن است»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۸۵.</ref>.
* بنابراین، مسأله [[انتظار]] [[حکومت]] [[حق]] و [[عدالت]] "[[امام مهدی|مهدی]]" و [[قیام]] [[مصلح جهانی]] در واقع مرکّب از دو عنصر است؛ عنصر "نفی" و عنصر "اثبات". عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود؛ و عنصر اثبات خواهان وضع بهتری بودن است»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۸۵.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۰۳: خط ۱۰۰:
«[[منتظر]]: "نظر" نگاه عمیق در امر مادی یا [[معنوی]]، با چشم یا از روی [[بصیرت]] و تأمل است<ref>ر. ک: مفردات، ص ۸۱۲؛ التحقیق، ج ۱۲، ص ۱۶۶،"ن ظ ر".</ref>. "[[انتظار]]" درنگ و [[چشم‌داشت]] و توقع چیزی است<ref>ر. ک: لسان العرب،ج ۵، ص ۲۱۹؛ النهایه، ابن اثیر، ج ۵، ص ۷۸، "ن ظ ر".</ref>. به گفته برخی، واژه "[[انتظار]]" دارای گستره مفهومی فراتر از واژگان همگون آن، مانند "ترجی" ([[امید]] [[نیکی]]) و "تربص" (درنگ طولانی) و "امهال" (مکث نامشخص) است و بر [[امیدواری]] به امر شدنی دلالت دارد؛ خیر باشد یا [[شر]]؛ یقینی باشد یا نه<ref>ر. ک: الفروق فی اللغه، ص ۶۷ – ۶۸.</ref>.
«[[منتظر]]: "نظر" نگاه عمیق در امر مادی یا [[معنوی]]، با چشم یا از روی [[بصیرت]] و تأمل است<ref>ر. ک: مفردات، ص ۸۱۲؛ التحقیق، ج ۱۲، ص ۱۶۶،"ن ظ ر".</ref>. "[[انتظار]]" درنگ و [[چشم‌داشت]] و توقع چیزی است<ref>ر. ک: لسان العرب،ج ۵، ص ۲۱۹؛ النهایه، ابن اثیر، ج ۵، ص ۷۸، "ن ظ ر".</ref>. به گفته برخی، واژه "[[انتظار]]" دارای گستره مفهومی فراتر از واژگان همگون آن، مانند "ترجی" ([[امید]] [[نیکی]]) و "تربص" (درنگ طولانی) و "امهال" (مکث نامشخص) است و بر [[امیدواری]] به امر شدنی دلالت دارد؛ خیر باشد یا [[شر]]؛ یقینی باشد یا نه<ref>ر. ک: الفروق فی اللغه، ص ۶۷ – ۶۸.</ref>.


عنوان [[انتظار]] و ترقب، هرچند به صیغه اسم فاعل ذکر شده، مطلوب آن، محتوای صفت مشبهه است که معنای [[ثبات]] و دوام را به همراه دارد؛ یعنی من با تمام وجود و بی‌صبرانه [[دستور]] و ‌شأن شما را رصد می‌کنم، تا برابر آن، عمل و [[قیام]] کنم. [[انتظار]] و ترقب به این حد والا که از [[ثبات]] و دوام برخوردار است، هرگونه ذهول را می‌زداید و هرگونه [[غفلت]] را طرد و هرگونه اهمال و امهال را حرد می‌کند، زیرا چنین [[آمادگی]] برای [[استفاضه]] از چنان [[فیض]] و چنین ترقب برای استفاده از چنان فوز، [[مانع]] هرگونه اشتغال به مزاحم و [[ابتلاء]] به منافی خواهد بود.  
عنوان [[انتظار]] و ترقب، هرچند به صیغه اسم فاعل ذکر شده، مطلوب آن، محتوای صفت مشبهه است که معنای [[ثبات]] و دوام را به همراه دارد؛ یعنی من با تمام وجود و بی‌صبرانه [[دستور]] و ‌شأن شما را رصد می‌کنم، تا برابر آن، عمل و [[قیام]] کنم. [[انتظار]] و ترقب به این حد والا که از [[ثبات]] و دوام برخوردار است، هرگونه ذهول را می‌زداید و هرگونه [[غفلت]] را طرد و هرگونه اهمال و امهال را حرد می‌کند، زیرا چنین [[آمادگی]] برای [[استفاضه]] از چنان [[فیض]] و چنین ترقب برای استفاده از چنان فوز، [[مانع]] هرگونه اشتغال به مزاحم و [[ابتلاء]] به منافی خواهد بود.
::::::[[انتظار]] و ترقب در مسائل شخصی، یک جانبه است و در مسائل [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، دو جانبه، زیرا در امور شخصی محور [[کارها]] جریان فرد مشخص است با رخدادهای [[نظام هستی]] بر مدار [[اراده]] نظام‌آفرین؛ و در [[امور اجتماعی]]، محور [[کارها]] جریان مشترک میان [[اقوام]]، [[ملل]]، احزاب، گروه‌ها... است. اگر عده‌ای [[ظالم]] و گروهی [[مظلوم]]، دست‌های [[مشرک]] و گروهی موحد، برخی اهل طغوا و بعضی اهل [[تقوا]] و مانند آن بوده و در تضارب و تقابل مستمر به سر می‌بردند، با [[ظهور فرج]] و پدید‌آمدن [[گشایش]]، آنچه مورد ترقب [[نیکان]] بود، شکوفا می‌شود و آنچه درباره بدان [[انتظار]] می‌رفت، پدید می‌آید، از این رو برخی از [[آیات قرآن]] [[حکیم]]، [[انتظار]] دو جانبه را از زبان [[پیامبران الهی]] یاد می‌کند و چنین می‌گوید: {{متن قرآن|انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ}}<ref>«چشم به راه باشید که ما نیز چشم به راهیم» سوره انعام، آیه ۱۵۸.</ref> با عبارت‌های متنوع و در مقاطع گونه‌گون؛ یعنی شما [[منتظر]] [[کیفر]] تلخ [[تبهکاری]] هستید و باشید و ما [[منتظر]] [[پاداش]] شیرین [[پرهیزگاری]]. هرچند بیگانه متمرد از [[آینده]] رنجبار غافل است و هیچ [[انتظار]] [[بدی]] نسبت به آن ندارد، حوادث متضاد آتی که چشم به دو گروه متباین دوختند، هرکدام را از راه [[وعده]] یا [[وعید]] به [[انتظار]] [[دستور]] می‌دهند. زائری که [[دولت حق]] [[حضرت]] ختمی [[امامت]] {{ع}} را رصد می‌کند، در پی مشاهده قطع دابر [[ظالمان]] و ازاله [[جور]] و عدوان خواهد بود، بنابراین آنچه در [[دعای ندبه]] آمد که {{متن حدیث| أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ}}<ref>المزار الکبیر، ص ۵۷۹؛ مفاتیح الجنان، "دعای ندبه".</ref> [[شاهد]] [[انتظار]] دو جانبه [[صالح]] و طالح است، از این‌رو [[زائران]] [[جامعه]] کبیره، در هنگام انشاء مضامین والای این [[زیارت]]، رهنمودهای [[قرآن]] [[حکیم]] را از نظر دور ندارند و با آن دید وسیع به [[تلاوت]] و قرائت این منشور [[کبیر]] [[ولایت]] بپردازند»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج۹، ص۳۵۵، ۳۵۷.</ref>.
 
[[انتظار]] و ترقب در مسائل شخصی، یک جانبه است و در مسائل [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، دو جانبه، زیرا در امور شخصی محور [[کارها]] جریان فرد مشخص است با رخدادهای [[نظام هستی]] بر مدار [[اراده]] نظام‌آفرین؛ و در [[امور اجتماعی]]، محور [[کارها]] جریان مشترک میان [[اقوام]]، [[ملل]]، احزاب، گروه‌ها... است. اگر عده‌ای [[ظالم]] و گروهی [[مظلوم]]، دست‌های [[مشرک]] و گروهی موحد، برخی اهل طغوا و بعضی اهل [[تقوا]] و مانند آن بوده و در تضارب و تقابل مستمر به سر می‌بردند، با [[ظهور فرج]] و پدید‌آمدن [[گشایش]]، آنچه مورد ترقب [[نیکان]] بود، شکوفا می‌شود و آنچه درباره بدان [[انتظار]] می‌رفت، پدید می‌آید، از این رو برخی از [[آیات قرآن]] [[حکیم]]، [[انتظار]] دو جانبه را از زبان [[پیامبران الهی]] یاد می‌کند و چنین می‌گوید: {{متن قرآن|انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ}}<ref>«چشم به راه باشید که ما نیز چشم به راهیم» سوره انعام، آیه ۱۵۸.</ref> با عبارت‌های متنوع و در مقاطع گونه‌گون؛ یعنی شما [[منتظر]] [[کیفر]] تلخ [[تبهکاری]] هستید و باشید و ما [[منتظر]] [[پاداش]] شیرین [[پرهیزگاری]]. هرچند بیگانه متمرد از [[آینده]] رنجبار غافل است و هیچ [[انتظار]] [[بدی]] نسبت به آن ندارد، حوادث متضاد آتی که چشم به دو گروه متباین دوختند، هرکدام را از راه [[وعده]] یا [[وعید]] به [[انتظار]] [[دستور]] می‌دهند. زائری که [[دولت حق]] [[حضرت]] ختمی [[امامت]] {{ع}} را رصد می‌کند، در پی مشاهده قطع دابر [[ظالمان]] و ازاله [[جور]] و عدوان خواهد بود، بنابراین آنچه در [[دعای ندبه]] آمد که {{متن حدیث| أَيْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ}}<ref>المزار الکبیر، ص ۵۷۹؛ مفاتیح الجنان، "دعای ندبه".</ref> [[شاهد]] [[انتظار]] دو جانبه [[صالح]] و طالح است، از این‌رو [[زائران]] [[جامعه]] کبیره، در هنگام انشاء مضامین والای این [[زیارت]]، رهنمودهای [[قرآن]] [[حکیم]] را از نظر دور ندارند و با آن دید وسیع به [[تلاوت]] و قرائت این منشور [[کبیر]] [[ولایت]] بپردازند»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ج۹، ص۳۵۵، ۳۵۷.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۴۳: خط ۱۴۱:


«[[انتظار]] عبارت از: "حالتی روحی است که پیامدش، آماده شدن برای چیزی است که انتظارش را می‌کشیم و ضدش [[ناامیدی]] است. پس هرچه [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[آمادگی]] برای رسیدن به مطلوب بیشتر خواهد بود. دیده‌اید که چون هنگام بازگشت مسافری فرا می‌رسد هرچه به زمان آمدنش نزدیکتر می‌شوید، [[آمادگی]] شما برای آمدنش بیشتر می‌شود؛ بلکه ممکن است شدت [[انتظار]] [[خواب]] را از چشمانتان برباید؟
«[[انتظار]] عبارت از: "حالتی روحی است که پیامدش، آماده شدن برای چیزی است که انتظارش را می‌کشیم و ضدش [[ناامیدی]] است. پس هرچه [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[آمادگی]] برای رسیدن به مطلوب بیشتر خواهد بود. دیده‌اید که چون هنگام بازگشت مسافری فرا می‌رسد هرچه به زمان آمدنش نزدیکتر می‌شوید، [[آمادگی]] شما برای آمدنش بیشتر می‌شود؛ بلکه ممکن است شدت [[انتظار]] [[خواب]] را از چشمانتان برباید؟
::::::همان گونه که [[انتظار]] از این نظر دارای شدت و ضعف است، از حیث [[میزان]] [[محبت]] به شخص مورد [[انتظار]] نیز متفاوت است و هرچه [[محبت]] [[منتظِر]] به [[منتظَر]] بیشتر باشد، [[آمادگی]] او برای [[دیدار]] [[محبوب]] بیشتر، و فراقش دردناکتر خواهد بود، بدان سان که ممکن است [[منتظِر]] را از اموری که با حفظ جانش ارتباط دارد غافل کرده، ابداً توجهی به دردهای جانکاه و مصیبت‌های شدیدی که در این راه بدو می‌رسد نکند. پس هر چه [[اشتیاق]] مؤمنی که [[منتظر]] مولای خویش است به مولا بیشتر می‌شود، کوشش‌های او هم در راه آماده ساختن خود برای آمدن مولا بیشتر می‌شود؛ [[آمادگی]] به وسیله [[ورع]] و [[پرهیزگاری]]، [[تلاش]] در راه [[تهذیب نفس]]، دوری گزیدن از [[اخلاق]] ناپسند و آراستگی به [[اخلاق]] [[پسندیده]]، تا بدین وسیله حتی در [[زمان غیبت]] نیز به [[سعادت]] [[دیدار]] و مشاهده [[جمال]] مولایش نایل آید.
 
همان گونه که [[انتظار]] از این نظر دارای شدت و ضعف است، از حیث [[میزان]] [[محبت]] به شخص مورد [[انتظار]] نیز متفاوت است و هرچه [[محبت]] [[منتظِر]] به [[منتظَر]] بیشتر باشد، [[آمادگی]] او برای [[دیدار]] [[محبوب]] بیشتر، و فراقش دردناکتر خواهد بود، بدان سان که ممکن است [[منتظِر]] را از اموری که با حفظ جانش ارتباط دارد غافل کرده، ابداً توجهی به دردهای جانکاه و مصیبت‌های شدیدی که در این راه بدو می‌رسد نکند. پس هر چه [[اشتیاق]] مؤمنی که [[منتظر]] مولای خویش است به مولا بیشتر می‌شود، کوشش‌های او هم در راه آماده ساختن خود برای آمدن مولا بیشتر می‌شود؛ [[آمادگی]] به وسیله [[ورع]] و [[پرهیزگاری]]، [[تلاش]] در راه [[تهذیب نفس]]، دوری گزیدن از [[اخلاق]] ناپسند و آراستگی به [[اخلاق]] [[پسندیده]]، تا بدین وسیله حتی در [[زمان غیبت]] نیز به [[سعادت]] [[دیدار]] و مشاهده [[جمال]] مولایش نایل آید.


چنان‌که این مطلب برای بسیاری از [[صالحان]] به وقوع پیوسته است.
چنان‌که این مطلب برای بسیاری از [[صالحان]] به وقوع پیوسته است.
خط ۱۵۲: خط ۱۵۱:


[[انتظار]] یعنی: "[[انتظار فرج]] [[آل محمد]] {{عم}} در هر آن و ترقیب به روز [[ظهور]] [[دولت]] قاهره و [[سلطنت]] ظاهره [[مهدی]] [[آل محمد]] {{عم}} و پر شدن [[زمین]] از [[عدل]] و داد و غالب شدن [[دین]] قویم بر جمیع [[ادیان]] که [[خدای تعالی]] به [[نبی]] اکرم خود خود خبر داده و وعده فرموده، بلکه [[بشارت]] آن را به جمیع [[پیغمبران]] و امم داده که چنین روزی خواهد آمد که جز [[خدای تعالی]] کسی را [[پرستش]] نکنند و چیزی از [[دین]] نماند که از [[بیم]] احدی در پرده ستر و [[حجاب]] بماند"<ref>النجم الثاقب، ۴۲۸ چاپ علمیه اسلامیه.</ref>
[[انتظار]] یعنی: "[[انتظار فرج]] [[آل محمد]] {{عم}} در هر آن و ترقیب به روز [[ظهور]] [[دولت]] قاهره و [[سلطنت]] ظاهره [[مهدی]] [[آل محمد]] {{عم}} و پر شدن [[زمین]] از [[عدل]] و داد و غالب شدن [[دین]] قویم بر جمیع [[ادیان]] که [[خدای تعالی]] به [[نبی]] اکرم خود خود خبر داده و وعده فرموده، بلکه [[بشارت]] آن را به جمیع [[پیغمبران]] و امم داده که چنین روزی خواهد آمد که جز [[خدای تعالی]] کسی را [[پرستش]] نکنند و چیزی از [[دین]] نماند که از [[بیم]] احدی در پرده ستر و [[حجاب]] بماند"<ref>النجم الثاقب، ۴۲۸ چاپ علمیه اسلامیه.</ref>
::::::پس [[انتظار]] دربر دارنده حالتی قلبی است که برخاسته از [[اصول اعتقادی]] [[شیعه]] است؛ [[اعتقاد]] به [[حتمیت ظهور مهدی]] [[موعود]] و تحقق اهداف، و رسالت‌های [[انبیا]] و آمال و آرزوهای [[بشریت]] به دست آن [[حضرت]]. این حالت قلبی به انگیزش حرکت‌هایی عملی نیز منجر می‌شود که حول محور [[آمادگی برای ظهور]] [[منتظَر]] دور می‌زند. و از همین رو است که [[احادیث]] شریف بر [[لزوم]] [[شناخت]] [[حضرت مهدی]] و حتمیت [[ظهور]] آن [[حضرت]] تأکید می‌کند؛ معرفتی صحیح و مستند به [[ادله]] [[اعتقادی]].
 
پس [[انتظار]] دربر دارنده حالتی قلبی است که برخاسته از [[اصول اعتقادی]] [[شیعه]] است؛ [[اعتقاد]] به [[حتمیت ظهور مهدی]] [[موعود]] و تحقق اهداف، و رسالت‌های [[انبیا]] و آمال و آرزوهای [[بشریت]] به دست آن [[حضرت]]. این حالت قلبی به انگیزش حرکت‌هایی عملی نیز منجر می‌شود که حول محور [[آمادگی برای ظهور]] [[منتظَر]] دور می‌زند. و از همین رو است که [[احادیث]] شریف بر [[لزوم]] [[شناخت]] [[حضرت مهدی]] و حتمیت [[ظهور]] آن [[حضرت]] تأکید می‌کند؛ معرفتی صحیح و مستند به [[ادله]] [[اعتقادی]].


بنا بر آنچه گذشت: "[[انتظار]] اگر همزمان دارای سه عنصر نباشد صادقانه نخواهد بود: عنصر عقیدتی، عنصر روحی و عنصر رفتاری و بدون این سه عنصر [[انتظار]] دیگر معنی صحیح ایمانی خویش را نخواهد داشت و به نوعی بی‌توجهی خودخواهانه بدل خواهد گردید که بر همان منطق [[اصحاب]] [[حضرت موسی]] {{ع}} استوار است که گفتند: {{متن قرآن|فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ}}؛ "پس تو و پروردگارت بروید و بجنگید که ما اینجا به [[انتظار]] نشسته‌ایم..."<ref>مائده، ۲۴.</ref> و نتیجه چنین [[اعتقادی]] تنها [[انتظار]] داشتن خیر و خوبی برای [[بشریت]]، اما بدون انجام هیچ عمل مثبتی است‌<ref>تاریخ الغیبة الکبری، ۳۴۲.</ref>.
بنا بر آنچه گذشت: "[[انتظار]] اگر همزمان دارای سه عنصر نباشد صادقانه نخواهد بود: عنصر عقیدتی، عنصر روحی و عنصر رفتاری و بدون این سه عنصر [[انتظار]] دیگر معنی صحیح ایمانی خویش را نخواهد داشت و به نوعی بی‌توجهی خودخواهانه بدل خواهد گردید که بر همان منطق [[اصحاب]] [[حضرت موسی]] {{ع}} استوار است که گفتند: {{متن قرآن|فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ}}؛ "پس تو و پروردگارت بروید و بجنگید که ما اینجا به [[انتظار]] نشسته‌ایم..."<ref>مائده، ۲۴.</ref> و نتیجه چنین [[اعتقادی]] تنها [[انتظار]] داشتن خیر و خوبی برای [[بشریت]]، اما بدون انجام هیچ عمل مثبتی است‌<ref>تاریخ الغیبة الکبری، ۳۴۲.</ref>.
خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد مهدی آصفی]]'''، در کتاب ''«[[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد مهدی آصفی]]'''، در کتاب ''«[[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]»'' در این‌باره گفته است:
*«[[انتظار]]، مفهومی [[اسلامی]] و ارزشی [[فرهنگی]] است که از آن، [[رفتار]] [[فرهنگی]] معینی سرچشمه می‌گیرد. [[مردم]] گاهی از [[انتظار]]، برداشت منفی می‌کنند که در این صورت، [[انتظار]] به مفهومی برای تخدیر و مانعی برای حرکت تبدیل می‌شود و گاهی نیز از آن برداشت مثبت دارند که در این صورت، عاملی برای حرکت، [[قیام]] و انگیزش در [[زندگی]] [[مردم]] خواهد بود. "[[انتظار]]"، [[فرهنگ]] است و مفهومی [[فرهنگی]] که در ساختار ذهنی، اسلوب [[اندیشه]]، شیوه [[زندگی]] و چگونگی نگرش ما به [[آینده]]، دخالت مؤثر و فعالی دارد و در ترسیم خط [[سیاسی]] ما برای حال و [[آینده]]، تأثیرگذار است<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]، ص ۲۱.</ref>.
*«[[انتظار]]، مفهومی [[اسلامی]] و ارزشی [[فرهنگی]] است که از آن، [[رفتار]] [[فرهنگی]] معینی سرچشمه می‌گیرد. [[مردم]] گاهی از [[انتظار]]، برداشت منفی می‌کنند که در این صورت، [[انتظار]] به مفهومی برای تخدیر و مانعی برای حرکت تبدیل می‌شود و گاهی نیز از آن برداشت مثبت دارند که در این صورت، عاملی برای حرکت، [[قیام]] و انگیزش در [[زندگی]] [[مردم]] خواهد بود. "[[انتظار]]"، [[فرهنگ]] است و مفهومی [[فرهنگی]] که در ساختار ذهنی، اسلوب [[اندیشه]]، شیوه [[زندگی]] و چگونگی نگرش ما به [[آینده]]، دخالت مؤثر و فعالی دارد و در ترسیم خط [[سیاسی]] ما برای حال و [[آینده]]، تأثیرگذار است<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]، ص ۲۱.</ref>.
*[[خطا]] است که از واژه [[انتظار]]، مترصد بودن منفی را بفهمیم؛ بی‌آنکه خود نقش منفی یا مثبتی در آنها داشته باشیم؛ همان‌گونه که چشم [[انتظار]] [[خسوف]] ماه یا [[کسوف]] [[خورشید]] می‌مانیم. بنابراین [[تفسیر]] صحیح آن است که [[انتظار]]، "حرکت"، "کار"، "تلاش" و "عمل" است»<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]، ص ۲۵.</ref>.
* [[خطا]] است که از واژه [[انتظار]]، مترصد بودن منفی را بفهمیم؛ بی‌آنکه خود نقش منفی یا مثبتی در آنها داشته باشیم؛ همان‌گونه که چشم [[انتظار]] [[خسوف]] ماه یا [[کسوف]] [[خورشید]] می‌مانیم. بنابراین [[تفسیر]] صحیح آن است که [[انتظار]]، "حرکت"، "کار"، "تلاش" و "عمل" است»<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]، ص ۲۵.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۷۸: خط ۱۷۸:
| پاسخ = آیت الله دکتر '''[[عبدالهادی فضلی]]'''، در کتاب ''«[[در انتظار مهدی موعود (کتاب)|در انتظار مهدی موعود]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آیت الله دکتر '''[[عبدالهادی فضلی]]'''، در کتاب ''«[[در انتظار مهدی موعود (کتاب)|در انتظار مهدی موعود]]»'' در این‌باره گفته است:


«آن‌چه که در این رابطه از [[روایات]] به دست می‌آید این است که مراد و مقصود از [[انتظار]]، [[وجوب]] [[آماده‌سازی]] و [[زمینه‌سازی برای ظهور]] [[امام]] [[منتظر]]{{ع}} است.  
«آن‌چه که در این رابطه از [[روایات]] به دست می‌آید این است که مراد و مقصود از [[انتظار]]، [[وجوب]] [[آماده‌سازی]] و [[زمینه‌سازی برای ظهور]] [[امام]] [[منتظر]] {{ع}} است.  
#از [[پیامبر]] [[روایت]] شده است که: "مردی [[قیام]] می‌کند که به [[آل محمد]]{{صل}} (یا اینکه فرمود [[قدرت]] می‌دهد) همان‌گونه که [[قریش]] برای [[رسول خدا]]{{صل}} [[قدرت]] دادند، بر هر مؤمنی [[واجب]] است که او را [[یاری]] کند (یا فرمود: دعوتش را بپذیرد)<ref>{{متن حدیث|"مَا رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ{{صل}}: يَخْرُجُ رَجُلٌ يُوطِي، (او قال: يُمَكِّنُ) لآلِ مُحَمَّدٍ كما مكنت قُرَيْشٌ لِرَسُولِ اللَّهِ{{صل}} وَجَبَ عَلَی كُلِّ مَوْمِنٍ نَصَرَهُ او قال: اجابته..."}}.</ref>  
# از [[پیامبر]] [[روایت]] شده است که: "مردی [[قیام]] می‌کند که به [[آل محمد]] {{صل}} (یا اینکه فرمود [[قدرت]] می‌دهد) همان‌گونه که [[قریش]] برای [[رسول خدا]] {{صل}} [[قدرت]] دادند، بر هر مؤمنی [[واجب]] است که او را [[یاری]] کند (یا فرمود: دعوتش را بپذیرد)<ref>{{متن حدیث|"مَا رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ {{صل}}: يَخْرُجُ رَجُلٌ يُوطِي، (او قال: يُمَكِّنُ) لآلِ مُحَمَّدٍ كما مكنت قُرَيْشٌ لِرَسُولِ اللَّهِ {{صل}} وَجَبَ عَلَی كُلِّ مَوْمِنٍ نَصَرَهُ او قال: اجابته..."}}.</ref>  
#و باز از [[پیامبر]] [[روایت]] شده است که: "مردمی از [[مشرق]] [[زمین]] [[قیام]] می‌کنند و زمینه را برای [[مهدی]]{{ع}} آماده می‌کنند"<ref>{{متن حدیث|"مَا رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ{{صل}} أیضاً: "يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ{{ع}}"}}.</ref>  
# و باز از [[پیامبر]] [[روایت]] شده است که: "مردمی از [[مشرق]] [[زمین]] [[قیام]] می‌کنند و زمینه را برای [[مهدی]] {{ع}} آماده می‌کنند"<ref>{{متن حدیث|"مَا رُوِيَ عَنِ النَّبِيِّ {{صل}} أیضاً: "يَخْرُجُ نَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَيُوَطِّئُونَ لِلْمَهْدِيِّ {{ع}}"}}.</ref>  
#و باز آنچه از [[پیامبر]] [[روایت]] شده است که: "گروهی از سمت [[شرق]] می‌آیند در حالی که پرچم‌هایی سیاه به همراه دارند و دنبال [[خوبی‌ها]] هستند اما به آنها نمی‌دهند پس آنها می‌جنگند و پیروز می‌شوند و آنچه را می‌خواستند به آنها داده می‌شود اما آنها آن را قبول نمی‌کنند تا اینکه آن را به مردی از [[اهل بیت]] من می‌دهند، پس او همه جا را از [[عدل]] پر می‌کند همان‌گونه که از [[ستم]] پر شده بود پس هر کس که از شما آن را [[درک]] کند پیش آنها رود حتی رفتن روی برف‌ها باشد"<ref>{{متن حدیث|"ما روی عنه{{صل}} أیضاً: فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوا فَلَا يَقْبَلُونَ حَتَّى يَدْفَعُوهُ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَيَمْلَأَهَا قِسْطاً كَمَا مَلَئُوهَا جَوْراً فَمَنْ أَدْرَكَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَلْيَأْتِهِمْ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ"}}؛ غیبت نعمانی، ص ۱۷۴.</ref>.
# و باز آنچه از [[پیامبر]] [[روایت]] شده است که: "گروهی از سمت [[شرق]] می‌آیند در حالی که پرچم‌هایی سیاه به همراه دارند و دنبال [[خوبی‌ها]] هستند اما به آنها نمی‌دهند پس آنها می‌جنگند و پیروز می‌شوند و آنچه را می‌خواستند به آنها داده می‌شود اما آنها آن را قبول نمی‌کنند تا اینکه آن را به مردی از [[اهل بیت]] من می‌دهند، پس او همه جا را از [[عدل]] پر می‌کند همان‌گونه که از [[ستم]] پر شده بود پس هر کس که از شما آن را [[درک]] کند پیش آنها رود حتی رفتن روی برف‌ها باشد"<ref>{{متن حدیث|"ما روی عنه {{صل}} أیضاً: فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوا فَلَا يَقْبَلُونَ حَتَّى يَدْفَعُوهُ إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَيَمْلَأَهَا قِسْطاً كَمَا مَلَئُوهَا جَوْراً فَمَنْ أَدْرَكَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَلْيَأْتِهِمْ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ"}}؛ غیبت نعمانی، ص ۱۷۴.</ref>.


دو [[روایت]] اول و سوم صراحت به این مطلب دارند چون با ظاهرشان این مطلب را می‌رسانند اما [[روایت]] دوم آنچه که به نظر من می‌رسد این است که: این مطلب را می‌توان از [[مدح]] نمودن [[پیامبر]]{{صل}} برای [[زمینه‌سازان]] [[امام]] [[منتظر]] می‌دارند و از این [[روایت]] هم به دست آورد.  
دو [[روایت]] اول و سوم صراحت به این مطلب دارند چون با ظاهرشان این مطلب را می‌رسانند اما [[روایت]] دوم آنچه که به نظر من می‌رسد این است که: این مطلب را می‌توان از [[مدح]] نمودن [[پیامبر]] {{صل}} برای [[زمینه‌سازان]] [[امام]] [[منتظر]] می‌دارند و از این [[روایت]] هم به دست آورد.
::::::همچنین از [[روایت]] سوم به دست می‌آید همانا [[زمینه سازی]] برای [[ظهور امام]] [[منتظر]]{{ع}} به وسیله کار [[سیاسی]] از راه تلاش و تحرکات منظم [[سیاسی]] و [[قیام]] و [[نهضت]] و [[انقلاب]] مسلحانه است. [[گمان]] نمی‌کنم که [[زمینه‌سازی ظهور]] [[امام]] [[مصلح]] منجر به تأسیس [[جامعه]] جدیدی شود و [[دولت]] جدیدی به پا کند، این [[زمینه‌سازی]] بدون عمل [[سیاسی]] به‌دست می‌آید یا به تلاش منظم [[سیاسی]] فقط زمانی که [[قدرت]] بر [[انقلاب]] مسلحانه نباشد و یا همراه این [[قدرت]] اگر مجال این [[انقلاب]] باشد.  
 
::::::بر اساس آن‌چه تقدیم شد به نتیجه بعدی می‌رسیم و آن اینکه [[انتظار]]، همان [[تسلیم]] شدن نیست و این [[تسلیم]] [[واجب]] دیگری است که به پا دارنده [[واجبات]] [[اسلامی]] باید اضافه شود.  
همچنین از [[روایت]] سوم به دست می‌آید همانا [[زمینه سازی]] برای [[ظهور امام]] [[منتظر]] {{ع}} به وسیله کار [[سیاسی]] از راه تلاش و تحرکات منظم [[سیاسی]] و [[قیام]] و [[نهضت]] و [[انقلاب]] مسلحانه است. [[گمان]] نمی‌کنم که [[زمینه‌سازی ظهور]] [[امام]] [[مصلح]] منجر به تأسیس [[جامعه]] جدیدی شود و [[دولت]] جدیدی به پا کند، این [[زمینه‌سازی]] بدون عمل [[سیاسی]] به‌دست می‌آید یا به تلاش منظم [[سیاسی]] فقط زمانی که [[قدرت]] بر [[انقلاب]] مسلحانه نباشد و یا همراه این [[قدرت]] اگر مجال این [[انقلاب]] باشد.
::::::اینجا... سؤال خوبی شکل می‌گیرد، سؤال این است: در پرتو [[عقیده]] ما به اینکه [[امام]] [[معصوم]] فقط بالاترین [[حاکم]] [[دولت اسلامی]] است در حالی که او الان [[غائب]] است. و در پرتو نتیجه‌ای که به آن رسیدیم و آن نتیجه این است که [[واجبات]] همیشه پا برجا در زمان غیبتند و ما [[مکلف]] به آنها هستیم»<ref>[[عبدالهادی فضلی|فضلی، عبدالهادی]]، [[در انتظار مهدی موعود (کتاب)|در انتظار مهدی موعود]]، ص 74-76.</ref>.
 
بر اساس آن‌چه تقدیم شد به نتیجه بعدی می‌رسیم و آن اینکه [[انتظار]]، همان [[تسلیم]] شدن نیست و این [[تسلیم]] [[واجب]] دیگری است که به پا دارنده [[واجبات]] [[اسلامی]] باید اضافه شود.
 
اینجا... سؤال خوبی شکل می‌گیرد، سؤال این است: در پرتو [[عقیده]] ما به اینکه [[امام]] [[معصوم]] فقط بالاترین [[حاکم]] [[دولت اسلامی]] است در حالی که او الان [[غائب]] است. و در پرتو نتیجه‌ای که به آن رسیدیم و آن نتیجه این است که [[واجبات]] همیشه پا برجا در زمان غیبتند و ما [[مکلف]] به آنها هستیم»<ref>[[عبدالهادی فضلی|فضلی، عبدالهادی]]، [[در انتظار مهدی موعود (کتاب)|در انتظار مهدی موعود]]، ص 74-76.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۹۴: خط ۱۹۷:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[سید محسن خرازی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی (مقاله)|انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[سید محسن خرازی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی (مقاله)|انتظار ریشه اصلاحات فردی و اجتماعی]]»'' در این‌باره گفته است:


«[[انتظار]] در [[روایات]] بسیاری مورد ترتیب قرار گرفته و بسیار بر آن تأکید شده است و با دقت، معلوم می‌‌شود که تأکیدهای به خصوص و شدیدی است؛ مثلا از علمای [[عامه]] [[نقل]] شده که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث| أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}. آیا ترغیب از این بالاتر امکان دارد؟! این چه حقیقتی است که چنین ارزشی دارد؟ باز در [[روایت]] منقول از علمای [[شیعه]] آمده است:
«[[انتظار]] در [[روایات]] بسیاری مورد ترتیب قرار گرفته و بسیار بر آن تأکید شده است و با دقت، معلوم می‌‌شود که تأکیدهای به خصوص و شدیدی است؛ مثلا از علمای [[عامه]] [[نقل]] شده که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث| أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}. آیا ترغیب از این بالاتر امکان دارد؟! این چه حقیقتی است که چنین ارزشی دارد؟ باز در [[روایت]] منقول از علمای [[شیعه]] آمده است:
 
{{متن حدیث| أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ [[برترین]] [[اعمال امت]] من [[انتظار]] فرجی است که از [[ناحیه]] [[خداوند]] خواهد رسید. از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[نقل]] شده:{{متن حدیث| انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛


{{متن حدیث| أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ [[برترین]] [[اعمال امت]] من [[انتظار]] فرجی است که از [[ناحیه]] [[خداوند]] خواهد رسید. از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[نقل]] شده:{{متن حدیث| انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛
باز در جای دیگر می‌‌فرمایند: "کسی که [[منتظر]] امر ما باشد، مانند کسی است که در [[راه خدا]] در [[خون]] خود بغلتد".
::::::باز در جای دیگر می‌‌فرمایند: "کسی که [[منتظر]] امر ما باشد، مانند کسی است که در [[راه خدا]] در [[خون]] خود بغلتد".


پس مسئله [[انتظار]]، یک امر معمولی نیست. با توجه به این محمول‌ها و به مناسبت آن، موضوع باید معنای بلندی داشته باشد. [[انتظار]]، تمنا و [[آرزو]] نیست. آرزویی که روشی برای رسیدن به آن وجود نداشته باشد و در حد یک [[آرزو]] باقی بماند؛ مثلا یک کشاورز، بدون تلاش و کشت و کار، [[آرزو]] می‌‌کند که محصول فراوانی به دست بیاورد. این را [[انتظار]] نمی‌گویند. [[جوامع بشری]]، علاقه‌مند به یک [[مصلح]] هستند؛ یعنی طبق نهاد [[باطنی]] و [[درک]] فطری به سوی یک [[مصلح]] جلب می‌‌شوند تا نابسامانی‌ها را [[اصلاح]] کند؛ اما روش [[انسان‌ها]] در بسیاری موارد، روش نادرستی است. با اعراض از [[کتاب خدا]] و [[سنت انبیا]] به چنین چیزی نمی‌توان رسید. این امنیّه و آرزوست. همچنین در جایی که [[امید]] بعیدی باشد، یعنی راه [[انتخاب]] شده که بسیار دور و طولانی است، ممکن است [[انتظار]] به خواسته منتظرِ منتهی شود، ولی باز هم در این جا [[انتظار]] به کار نمی‌رود. [[انتظار]] آرزویی نیست که دارای اسباب نباشد. گاهی هم [[انتظار]] اسبابی دارد و اسبابش اموری ممکن است؛ ولی قریب و نزدیک نیست. در این جا هم "[[رجاء]]" به کار می‌‌رود.
پس مسئله [[انتظار]]، یک امر معمولی نیست. با توجه به این محمول‌ها و به مناسبت آن، موضوع باید معنای بلندی داشته باشد. [[انتظار]]، تمنا و [[آرزو]] نیست. آرزویی که روشی برای رسیدن به آن وجود نداشته باشد و در حد یک [[آرزو]] باقی بماند؛ مثلا یک کشاورز، بدون تلاش و کشت و کار، [[آرزو]] می‌‌کند که محصول فراوانی به دست بیاورد. این را [[انتظار]] نمی‌گویند. [[جوامع بشری]]، علاقه‌مند به یک [[مصلح]] هستند؛ یعنی طبق نهاد [[باطنی]] و [[درک]] فطری به سوی یک [[مصلح]] جلب می‌‌شوند تا نابسامانی‌ها را [[اصلاح]] کند؛ اما روش [[انسان‌ها]] در بسیاری موارد، روش نادرستی است. با اعراض از [[کتاب خدا]] و [[سنت انبیا]] به چنین چیزی نمی‌توان رسید. این امنیّه و آرزوست. همچنین در جایی که [[امید]] بعیدی باشد، یعنی راه [[انتخاب]] شده که بسیار دور و طولانی است، ممکن است [[انتظار]] به خواسته منتظرِ منتهی شود، ولی باز هم در این جا [[انتظار]] به کار نمی‌رود. [[انتظار]] آرزویی نیست که دارای اسباب نباشد. گاهی هم [[انتظار]] اسبابی دارد و اسبابش اموری ممکن است؛ ولی قریب و نزدیک نیست. در این جا هم "[[رجاء]]" به کار می‌‌رود.
خط ۲۱۹: خط ۲۲۳:
'''ثالثا''': چون در تحقق [[احکام الهی]] و [[آرمان‌های توحیدی]] نقشی تعیین کننده‌تر از سایر اعمال دارد، لذا بیشتر از باقی اعمال، مورد [[محبت]] خداست.
'''ثالثا''': چون در تحقق [[احکام الهی]] و [[آرمان‌های توحیدی]] نقشی تعیین کننده‌تر از سایر اعمال دارد، لذا بیشتر از باقی اعمال، مورد [[محبت]] خداست.


بنابراین مسأله [[انتظار فرج]] را نباید به عنوان یک امر [[مستحب]]، در کنار سایر [[مستحبات]] الهی قرار داد، بلکه [[مقام]] آن را باید به خوبی [[درک]] کرد و برای متصف شدن به آن برنامه ریزی نمود.
بنابراین مسأله [[انتظار فرج]] را نباید به عنوان یک امر [[مستحب]]، در کنار سایر [[مستحبات]] الهی قرار داد، بلکه [[مقام]] آن را باید به خوبی [[درک]] کرد و برای متصف شدن به آن برنامه‌ریزی نمود.


از بررسی [[روایات]] یاد شده و نیز سایر [[روایات]] بابِ [[انتظار]] و همچنین از [[سیره]] [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}} به خوبی استفاده می‌شود که [[ایمان]] [[مؤمن]]، بدون [[انتظار]] فرجِ آخرین [[حجت الهی]] {{ع}}، ایمانی ناقص به حساب می‌آید.
از بررسی [[روایات]] یاد شده و نیز سایر [[روایات]] بابِ [[انتظار]] و همچنین از [[سیره]] [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}} به خوبی استفاده می‌شود که [[ایمان]] [[مؤمن]]، بدون [[انتظار]] فرجِ آخرین [[حجت الهی]] {{ع}}، ایمانی ناقص به حساب می‌آید.
خط ۲۳۴: خط ۲۳۸:


«[[انتظار]] دو معنا دارد: مثبت و منفی.
«[[انتظار]] دو معنا دارد: مثبت و منفی.
*معنای مثبت [[انتظار]] آن است که نظام‌های بشری را نپذیریم. چون نظام‌ها، سران و [[قوانین]] آن‌ها برخاسته از [[هوس]]، با تکیه بر [[ظلم]]، [[قوانین]] سست و ناقص می‌باشد.
* معنای مثبت [[انتظار]] آن است که نظام‌های بشری را نپذیریم. چون نظام‌ها، سران و [[قوانین]] آن‌ها برخاسته از [[هوس]]، با تکیه بر [[ظلم]]، [[قوانین]] سست و ناقص می‌باشد.
*[[انتظار]] مثبت، یعنی [[منتظر]] [[رهبری]] بی‌نقص و کامل بودن؛ [[منتظر]] قانون صد در صد سالم و جامع بودن؛ [[منتظر]] [[نظام]] [[عدل]] بودن؛ [[منتظر]] [[اخلاص]]، رشد، [[تکامل]]، ترقی، [[بصیرت]]، احقاق [[حق]]، محو [[باطل]]، و... بودن.
* [[انتظار]] مثبت، یعنی [[منتظر]] [[رهبری]] بی‌نقص و کامل بودن؛ [[منتظر]] قانون صد در صد سالم و جامع بودن؛ [[منتظر]] [[نظام]] [[عدل]] بودن؛ [[منتظر]] [[اخلاص]]، رشد، [[تکامل]]، ترقی، [[بصیرت]]، احقاق [[حق]]، محو [[باطل]]، و... بودن.
*اما [[انتظار]] منفی یعنی در برابر هر ضعف، [[عیب]] و ستمی‌ [[سکوت]] کنیم تا خود [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} [[ظهور]] کند و آن را [[اصلاح]] نماید. [[انتظار]] به این معنا، در [[حقیقت]] احتضار است، نه [[انتظار]]؛ وارفتگی است، نه وارستگی؛ بی‌خیالی است، نه غیرت و تن پروری است، نه [[همت]]. مثلاً کسی که در شب [[منتظر]] طلوع [[خورشید]] است، در [[تاریکی]] نمی‌نشیند؛ بلکه ضمن [[انتظار]]، برای روشن کردن چراغ هم فعالیت می‌کند. کسی که در زمستان [[منتظر]] [[بهار]] است، بی‌حرکت در سرما نمی‌نشیند؛ بلکه برای گرمای اتاق [[تلاش]] می‌کند و در ضمن آن در [[انتظار]] [[بهار]] و تابستان است؛بنابراین معنای [[انتظار]] دست روی دست گذاشتن، وارفتگی، [[سکوت]] و [[ظلم]] پذیری نیست»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]، ص ۶۱ - ۶۲.</ref>.
* اما [[انتظار]] منفی یعنی در برابر هر ضعف، [[عیب]] و ستمی‌ [[سکوت]] کنیم تا خود [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} [[ظهور]] کند و آن را [[اصلاح]] نماید. [[انتظار]] به این معنا، در [[حقیقت]] احتضار است، نه [[انتظار]]؛ وارفتگی است، نه وارستگی؛ بی‌خیالی است، نه غیرت و تن پروری است، نه [[همت]]. مثلاً کسی که در شب [[منتظر]] طلوع [[خورشید]] است، در [[تاریکی]] نمی‌نشیند؛ بلکه ضمن [[انتظار]]، برای روشن کردن چراغ هم فعالیت می‌کند. کسی که در زمستان [[منتظر]] [[بهار]] است، بی‌حرکت در سرما نمی‌نشیند؛ بلکه برای گرمای اتاق [[تلاش]] می‌کند و در ضمن آن در [[انتظار]] [[بهار]] و تابستان است؛بنابراین معنای [[انتظار]] دست روی دست گذاشتن، وارفتگی، [[سکوت]] و [[ظلم]] پذیری نیست»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهت‌نما (کتاب)|جهت‌نما]]، ص ۶۱ - ۶۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۶۲: خط ۲۶۶:
[[انتظار]]، مفهومی اسلامی و ارزشی [[فرهنگی]] است که از آن، [[رفتار]] [[فرهنگی]] معیّنی سرچشمه می‌گیرد. [[مردم]] گاهی از [[انتظار]]، برداشت منفی می‌کنند که در این صورت، [[انتظار]] به مفهومی برای تخدیر و مانعی برای حرکت تبدیل می‌شود و گاهی نیز از آن برداشت مثبت دارند که در این صورت، عاملی برای حرکت، [[قیام]] و انگیزش در زندگی [[مردم]] خواهد بود.
[[انتظار]]، مفهومی اسلامی و ارزشی [[فرهنگی]] است که از آن، [[رفتار]] [[فرهنگی]] معیّنی سرچشمه می‌گیرد. [[مردم]] گاهی از [[انتظار]]، برداشت منفی می‌کنند که در این صورت، [[انتظار]] به مفهومی برای تخدیر و مانعی برای حرکت تبدیل می‌شود و گاهی نیز از آن برداشت مثبت دارند که در این صورت، عاملی برای حرکت، [[قیام]] و انگیزش در زندگی [[مردم]] خواهد بود.


[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: آیا شما را از چیزی [[آگاه]] نکنم که [[خداوند]]، بدون آن، هیچ عملی را از [[بندگان]] نمی‌پذیرد؟ ... . گواهی به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} و اقرار به آنچه [[خدا]] امر فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از [[دشمنان]] ما –یعنی ما [[امامان]] به خصوص- و [[تسلیم]] شدن در برابر [[امامان]]{{عم}} و [[پرهیزکاری]] و کوشش و خویشتن‌داری و [[انتظار]] [[قائم]]<ref>غیبة نعمانی، ص ۲۰۷، ح ۱۶.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۴۱، ۲۴۲.</ref>.
[[امام صادق]] {{ع}} فرمود: آیا شما را از چیزی [[آگاه]] نکنم که [[خداوند]]، بدون آن، هیچ عملی را از [[بندگان]] نمی‌پذیرد؟ ... . گواهی به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} و اقرار به آنچه [[خدا]] امر فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از [[دشمنان]] ما –یعنی ما [[امامان]] به خصوص- و [[تسلیم]] شدن در برابر [[امامان]] {{عم}} و [[پرهیزکاری]] و کوشش و خویشتن‌داری و [[انتظار]] [[قائم]]<ref>غیبة نعمانی، ص ۲۰۷، ح ۱۶.</ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۴۱، ۲۴۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۷۱: خط ۲۷۵:


«یکی از مهمترین و پرارزشترین [[وظایف]] و [[تکالیف]] [[شیعه]] در [[عصر غیبت]] [[موعود]] [[جهان]] مسأله [[انتظار]] است. [[انتظار]] در لغت به‏‌معنای [[انتظار]] کشیدن و مراقب بودن است، و معمولا به حالت کسی گفته می‏‌‏شود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] می‏‌‏کند. مثلا بیماری که [[انتظار]] بهبودی می‏‌شد، یا پدری که در [[انتظار]] بازگشت فرزندش از سفر است، از بیماری و فراق [[فرزند]] ناراحتند و برای وضع بهتری می‏‌‏کوشند. بنابراین مسئله [[انتظار]] [[حکومت]] [[حق]] و [[عدالت]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} و [[قیام]] [[مصلح جهانی]]، در واقع مرکب از دو عنصر است: عنصر نفی و عنصر اثبات؛ عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود، و عنصر اثبات خواهان وضع بهتر بودن است.
«یکی از مهمترین و پرارزشترین [[وظایف]] و [[تکالیف]] [[شیعه]] در [[عصر غیبت]] [[موعود]] [[جهان]] مسأله [[انتظار]] است. [[انتظار]] در لغت به‏‌معنای [[انتظار]] کشیدن و مراقب بودن است، و معمولا به حالت کسی گفته می‏‌‏شود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] می‏‌‏کند. مثلا بیماری که [[انتظار]] بهبودی می‏‌شد، یا پدری که در [[انتظار]] بازگشت فرزندش از سفر است، از بیماری و فراق [[فرزند]] ناراحتند و برای وضع بهتری می‏‌‏کوشند. بنابراین مسئله [[انتظار]] [[حکومت]] [[حق]] و [[عدالت]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} و [[قیام]] [[مصلح جهانی]]، در واقع مرکب از دو عنصر است: عنصر نفی و عنصر اثبات؛ عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود، و عنصر اثبات خواهان وضع بهتر بودن است.
*باتوجه به‏ معنای لغوی [[انتظار]]، گاهی چنین تصوّر می‏‌‏شود که [[وظیفه]] ما، در [[دوران غیبت]]، تنها آن است که به [[انتظار]] روزی بنشینیم که [[امام]] [[منتظر]] {{ع}} بیاید، [[کفر]] را از بین ببرد و [[اسلام]] و [[مسلمین]] بتوانند در سایه [[قیام]] او در امن و [[امان]] زندگی کنند. و ما، در دوران زندگانی خود، به منظور برقرار کردن [[حکومت اسلامی]]، در تمام زمینه‏‌ها به ‏ویژه در [[امور سیاسی]]، هیچ‏گونه [[مسئولیت]] دینی برای [[قیام]] نداریم، چراکه برقرار ساختن [[حکومت]] همه جانبه اسلامی، [[وظیفه]] [[امام مهدی|امام منتظر]] {{ع}} است، پس ما اکنون مکلّف به [[قیام]] نیستیم. بعضی خیال کرده‏‌اند که این [[عقیده]] [[شیعه]] است و با این‏گونه توهّم‏‌های بی‏جا، [[اعتقاد]] [[شیعه]] به [[امام زمان]] {{ع}} را که [[فکری]] سازنده و انقلابی است به اندیشه‌‏ای تخدیرکننده تبدیل کرده‏‌اند تا به بهانه‌‏های واهی خود را از زیر بار [[مسئولیت]] [[قیام]]، بر ضدّ [[باطل]] بیرون کشند. امّا وقتی که درست تحقیق کنیم، متوجّه می‏‌‏شویم که علّت این توهّم‌‏های نابجا، این است که [[مخالفان]] [[شیعه]]، یا نمی‏‌‏خواهند [[حقّ]] را [[درک]] کنند، و یا این‏که درست نمی‏‌فهمند، چراکه وقتی ما کلمه [[انتظار]] را در معنای واقعی‏اش یکی از لوازم [[اعتقاد]] به [[امام]] بدانیم با این‏گونه توهّمات بسیار منافات خواهد داشت، و با [[حقیقت]] [[اعتقاد]] اسلامی که [[عقیده]] به [[امامت]] را جزء مهمّی از اجزای خود می‏‌‏داند، در تضاد خواهد بود.
* باتوجه به‏ معنای لغوی [[انتظار]]، گاهی چنین تصوّر می‏‌‏شود که [[وظیفه]] ما، در [[دوران غیبت]]، تنها آن است که به [[انتظار]] روزی بنشینیم که [[امام]] [[منتظر]] {{ع}} بیاید، [[کفر]] را از بین ببرد و [[اسلام]] و [[مسلمین]] بتوانند در سایه [[قیام]] او در امن و [[امان]] زندگی کنند. و ما، در دوران زندگانی خود، به منظور برقرار کردن [[حکومت اسلامی]]، در تمام زمینه‏‌ها به ‏ویژه در [[امور سیاسی]]، هیچ‏گونه [[مسئولیت]] دینی برای [[قیام]] نداریم، چراکه برقرار ساختن [[حکومت]] همه جانبه اسلامی، [[وظیفه]] [[امام مهدی|امام منتظر]] {{ع}} است، پس ما اکنون مکلّف به [[قیام]] نیستیم. بعضی خیال کرده‏‌اند که این [[عقیده]] [[شیعه]] است و با این‏گونه توهّم‏‌های بی‏جا، [[اعتقاد]] [[شیعه]] به [[امام زمان]] {{ع}} را که [[فکری]] سازنده و انقلابی است به اندیشه‌‏ای تخدیرکننده تبدیل کرده‏‌اند تا به بهانه‌‏های واهی خود را از زیر بار [[مسئولیت]] [[قیام]]، بر ضدّ [[باطل]] بیرون کشند. امّا وقتی که درست تحقیق کنیم، متوجّه می‏‌‏شویم که علّت این توهّم‌‏های نابجا، این است که [[مخالفان]] [[شیعه]]، یا نمی‏‌‏خواهند [[حقّ]] را [[درک]] کنند، و یا این‏که درست نمی‏‌فهمند، چراکه وقتی ما کلمه [[انتظار]] را در معنای واقعی‏اش یکی از لوازم [[اعتقاد]] به [[امام]] بدانیم با این‏گونه توهّمات بسیار منافات خواهد داشت، و با [[حقیقت]] [[اعتقاد]] اسلامی که [[عقیده]] به [[امامت]] را جزء مهمّی از اجزای خود می‏‌‏داند، در تضاد خواهد بود.
*استاد مظفّر در این‏باره گوید: از چیزهایی که در این زمینه باید بدانیم این است که معنای [[انتظار]] [[ظهور]] آن [[مصلح]] نجات‏بخش این نیست که [[مسلمانان]] در امر [[دین]] و احیای [[حق]] از [[یاری]] او دست بردارند، و [[جهاد]] در راه [[دین]] و عمل به [[احکام]] آن را ترک کنند، و دست روی دست بگذارند، و [[وظیفه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]]، و مانند آن را فقط به‏ خود آن [[حضرت]] واگذار نمایند، بلکه هیچ‏وقت [[تکلیف]] عمل به [[احکام شرعی]] از دوش [[مسلمانان]] برداشته نمی‏‌شود، و پیوسته بر آنان [[واجب]] است بکوشند [[حقیقت]] را [[درک]] کنند و راه‌های صحیح وصول به آن را به دست آورند، و تا جایی که [[قدرت]] دارند، از زیر بار [[مسئولیت]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] شانه خالی نکنند. بر هیچ مسلمانی روا نیست که به بهانه اینکه [[منتظر]] [[مهدی]] {{ع}} و اصلاح‌گر کلّ و [[راهنما]] و بشارت‌‏دهنده است از آنچه بر او [[واجب]] است دست بردارد؛ زیرا این امر نه تکلیفی را ساقط می‏‌‏کند و نه انجام وظیفه‌‏ای را به تأخیر می‏‌اندازد و نه [[انسان]] را مانند جانوران چرنده بی‏مسئولیت و مهمل می‏‌‏سازد<ref> در انتظار امام، عبد الهادی فضلی، ص ۷۸</ref>.
* استاد مظفّر در این‏باره گوید: از چیزهایی که در این زمینه باید بدانیم این است که معنای [[انتظار]] [[ظهور]] آن [[مصلح]] نجات‏بخش این نیست که [[مسلمانان]] در امر [[دین]] و احیای [[حق]] از [[یاری]] او دست بردارند، و [[جهاد]] در راه [[دین]] و عمل به [[احکام]] آن را ترک کنند، و دست روی دست بگذارند، و [[وظیفه]] [[امر به معروف و نهی از منکر]]، و مانند آن را فقط به‏ خود آن [[حضرت]] واگذار نمایند، بلکه هیچ‏وقت [[تکلیف]] عمل به [[احکام شرعی]] از دوش [[مسلمانان]] برداشته نمی‏‌شود، و پیوسته بر آنان [[واجب]] است بکوشند [[حقیقت]] را [[درک]] کنند و راه‌های صحیح وصول به آن را به دست آورند، و تا جایی که [[قدرت]] دارند، از زیر بار [[مسئولیت]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] شانه خالی نکنند. بر هیچ مسلمانی روا نیست که به بهانه اینکه [[منتظر]] [[مهدی]] {{ع}} و اصلاح‌گر کلّ و [[راهنما]] و بشارت‌‏دهنده است از آنچه بر او [[واجب]] است دست بردارد؛ زیرا این امر نه تکلیفی را ساقط می‏‌‏کند و نه انجام وظیفه‌‏ای را به تأخیر می‏‌اندازد و نه [[انسان]] را مانند جانوران چرنده بی‏مسئولیت و مهمل می‏‌‏سازد<ref> در انتظار امام، عبد الهادی فضلی، ص ۷۸</ref>.
*آری، هیچ‏کس نمی‏‌تواند منکر اصل اصیل [[انتظار]] شود، زیرا چنانچه این اصل از وجود [[انسان]] برداشته شود، یک موجود پوچ و بی‌‏معنی و بی‌‏حرکت و ساکت و آرام و در رکود محض خواهد بود. [[انسان]] [[منتظر]] انسانی است: امیدوار، پویا، گویا، در [[تلاش]]، دشمن‏‌شکن، جوشکن، تعالی‏‌جوی، در سوز و گداز، حسابگر و حسابرس، دقیق، [[آگاه]]، خودآگاه، زمان‏‌آگاه، با [[مردم]] و در میان [[مردم]]، با شرح صدری وسیع، [[مؤمن]] و [[معتقد]] به راه محبوبی که در طلب آن می‏‌‏سوزد و می‏‌‏گدازد و بالاخره [[منتظر]] یعنی زمینه‌‏ساز [[موعود]] [[منتظر]]. مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش می‏‌‏باشد هرقدر انتظارش شدیدتر باشد، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله پرهیز از [[گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از صفات نکوهیده و به دست آوردن خوبی‌های [[پسندیده]] بیشتر می‏‌‏گردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] دلربای او در زمان غیبتش رستگار شود. [[امام صادق]] {{ع}} می‏‌‏فرماید: هرکس که خواسته باشد از [[یاران]] [[قائم]] {{ع}} شود، باید که [[منتظر]] باشد و با [[پرهیزکاری]] و خوی‌های [[پسندیده]] عمل کند، و اوست [[منتظر]]؛ پس هرگاه بمیرد و [[قائم]] پس از مردنش به پا خیزد، [[پاداش]] او مثل کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد<ref> مکیال المکارم، موسوی اصفهانی، ج ۲، ص ۲۱۹</ref>.
* آری، هیچ‏کس نمی‏‌تواند منکر اصل اصیل [[انتظار]] شود، زیرا چنانچه این اصل از وجود [[انسان]] برداشته شود، یک موجود پوچ و بی‌‏معنی و بی‌‏حرکت و ساکت و آرام و در رکود محض خواهد بود. [[انسان]] [[منتظر]] انسانی است: امیدوار، پویا، گویا، در [[تلاش]]، دشمن‏‌شکن، جوشکن، تعالی‏‌جوی، در سوز و گداز، حسابگر و حسابرس، دقیق، [[آگاه]]، خودآگاه، زمان‏‌آگاه، با [[مردم]] و در میان [[مردم]]، با شرح صدری وسیع، [[مؤمن]] و [[معتقد]] به راه محبوبی که در طلب آن می‏‌‏سوزد و می‏‌‏گدازد و بالاخره [[منتظر]] یعنی زمینه‌‏ساز [[موعود]] [[منتظر]]. مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش می‏‌‏باشد هرقدر انتظارش شدیدتر باشد، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله پرهیز از [[گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از صفات نکوهیده و به دست آوردن خوبی‌های [[پسندیده]] بیشتر می‏‌‏گردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] دلربای او در زمان غیبتش رستگار شود. [[امام صادق]] {{ع}} می‏‌‏فرماید: هرکس که خواسته باشد از [[یاران]] [[قائم]] {{ع}} شود، باید که [[منتظر]] باشد و با [[پرهیزکاری]] و خوی‌های [[پسندیده]] عمل کند، و اوست [[منتظر]]؛ پس هرگاه بمیرد و [[قائم]] پس از مردنش به پا خیزد، [[پاداش]] او مثل کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد<ref> مکیال المکارم، موسوی اصفهانی، ج ۲، ص ۲۱۹</ref>.
*سخن آخر اینکه، [[انتظار]]، [[امید]] و [[آرمان]] و فردای تابناک را نوید می‏‌‏دهد. و [[منتظر]] در [[امید]] و با [[امید]] زندگی می‏‌‏کند، و در نتیجه سدهای مانع را درهم می‏‌شکند، موانع را کنار می‏‌‏زند، راه را هموار می‏‌‏کند، با حرامیان و دزدان و نیرنگ‏بازان و دروغ‏پردازان می‏‌‏ستیزد و به [[امید]] مشاهده [[دولت کریمه]] [[امام]] [[منتظر]] امیدوار می‏‌‏باشد»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۴۰ تا ۲۴۲.</ref>.
* سخن آخر اینکه، [[انتظار]]، [[امید]] و [[آرمان]] و فردای تابناک را نوید می‏‌‏دهد. و [[منتظر]] در [[امید]] و با [[امید]] زندگی می‏‌‏کند، و در نتیجه سدهای مانع را درهم می‏‌شکند، موانع را کنار می‏‌‏زند، راه را هموار می‏‌‏کند، با حرامیان و دزدان و نیرنگ‏بازان و دروغ‏پردازان می‏‌‏ستیزد و به [[امید]] مشاهده [[دولت کریمه]] [[امام]] [[منتظر]] امیدوار می‏‌‏باشد»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۲۴۰ تا ۲۴۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۸۳: خط ۲۸۷:


*«"[[انتظار]]"، در لغت به معنای چشم‌داشت و [[چشم‌به‌راه بودن]] است<ref> ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار.</ref> و در اصطلاح [[مهدویت]] به معنای چشم‌به‌راه آمدن واپسین [[ذخیره الهی]] و برپایی [[حکومت]] [[عدل و قسط]] در سراسر [[گیتی]] آمده است. به بیان دیگر: "[[انتظار]] کیفیتی روحی است که موجب به وجود آمدن حالت [[آمادگی]] "[[انسان‌ها]]" برای آنچه [[انتظار]] دارند، می‌شود و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. هرچه [[انتظار]] بیشتر و شعله آن فروزان‌تر و پرفروغ‌تر باشد، تحرک و [[پویایی]] [[انسان]] و در نتیجه آمادگی‌اش نیز بیشتر خواهد بود. آیا نمی‌بینی اگر مسافری در راه داشته باشی و چشم‌به‌راه آمدن او باشی، هرچه زمان رسیدن نزدیک‌تر شود، [[آمادگی]] برای آمدنش فزونی می‌یابد ..."<ref> ر. ک: محمّد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵.</ref>. البته در خاستگاه این حالت، دیدگاه‌های متفاوتی مطرح شده است. یکی از نویسندگان معاصر با بیان اینکه برخی [[دوست]] دارند حالت [[انتظار]] را یک مسأله روانی ناشی از حرمان در اقشار محروم [[جامعه]] و [[تاریخ]] [[تفسیر]] کنند و حالت فرار- از واقعیت گران‌بار با مشقّت‌ها- به سوی تصوّر آینده‌ای که محرومان در آن بتوانند تمام [[حقوق]] از دست رفته و سیادتشان را بازپس گیرند. نوشته است: این گمانه، نوعی خیال بافی یا گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل است. ایشان پس از این در دیدگاه یاد شده مناقشه نموده، می‌نویسد: بی‌گمان، هنگامی که در پیشینه تاریخی مسأله، نظر کنیم و گستره وسیع نفوذ آن را در [[عقاید]] دینی معروف [[تاریخ]] [[انسان]] بنگریم، چنین توجیهی برای مسأله [[انتظار]] کاملا غیر علمی و بی‌پایه خواهد بود. مسأله [[انتظار]] از محدوده [[دین]] فراتر رفته و [[مذاهب]] و رویکردهای غیر دینی نظیر مارکسیسم را نیز شامل شده است. چنان که "[[برتراند راسل]]" می‌گوید: "[[انتظار]]، تنها به [[ادیان]] تعلّق ندارد، بلکه مکاتب و [[مذاهب]] نیز [[ظهور]] نجات‌بخشی که [[عدل]] را بگستراند و [[عدالت]] را تحقق بخشد، [[انتظار]] می‌کشند"<ref> فصلنامه انتظار، ج ۶، محمّد مهدی آصفی، مقاله انتظار پویا.</ref>. امّا "[[فرج]]" به معنای [[گشایش]] است؛ گشایشی که [[امید]] امیدواران است و به [[یقین]] تحقق‌پذیر است و [[ناامیدی]] در آن راه ندارد، و ممکن است طول بکشد. ولی طول کشیدن تحقّق مطلوب، از لوازم امیدهای بزرگ است. امیدهای کوچک به زودی تحقق‌پذیرند و [[امید]]، هرچه بزرگتر باشد، تحقق دیرتر و دراز مدت‌تری دارد، به خصوص اگر بزرگترین امیدها باشد که مقصود همان [[فرج]] است. و آن [[گشایش]] برای همه خلق و سیادت [[عدل]] و داد برای همیشه، در [[جهان]] است<ref> ر. ک: سید رضا صدر، راه مهدی علیه السّلام، ص ۸۶.</ref>. امّا [[احادیث]] [[انتظار]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نزد [[شیعه]] [[امامیه]]، فراوان است که دست‌های از آنها از طرق صحیح به ما رسیده است. در روایاتی که سخن از [[انتظار]] گفته‌اند، به دو دسته [[روایت]] برمی‌خوریم:
*«"[[انتظار]]"، در لغت به معنای چشم‌داشت و [[چشم‌به‌راه بودن]] است<ref> ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار.</ref> و در اصطلاح [[مهدویت]] به معنای چشم‌به‌راه آمدن واپسین [[ذخیره الهی]] و برپایی [[حکومت]] [[عدل و قسط]] در سراسر [[گیتی]] آمده است. به بیان دیگر: "[[انتظار]] کیفیتی روحی است که موجب به وجود آمدن حالت [[آمادگی]] "[[انسان‌ها]]" برای آنچه [[انتظار]] دارند، می‌شود و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. هرچه [[انتظار]] بیشتر و شعله آن فروزان‌تر و پرفروغ‌تر باشد، تحرک و [[پویایی]] [[انسان]] و در نتیجه آمادگی‌اش نیز بیشتر خواهد بود. آیا نمی‌بینی اگر مسافری در راه داشته باشی و چشم‌به‌راه آمدن او باشی، هرچه زمان رسیدن نزدیک‌تر شود، [[آمادگی]] برای آمدنش فزونی می‌یابد ..."<ref> ر. ک: محمّد تقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵.</ref>. البته در خاستگاه این حالت، دیدگاه‌های متفاوتی مطرح شده است. یکی از نویسندگان معاصر با بیان اینکه برخی [[دوست]] دارند حالت [[انتظار]] را یک مسأله روانی ناشی از حرمان در اقشار محروم [[جامعه]] و [[تاریخ]] [[تفسیر]] کنند و حالت فرار- از واقعیت گران‌بار با مشقّت‌ها- به سوی تصوّر آینده‌ای که محرومان در آن بتوانند تمام [[حقوق]] از دست رفته و سیادتشان را بازپس گیرند. نوشته است: این گمانه، نوعی خیال بافی یا گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل است. ایشان پس از این در دیدگاه یاد شده مناقشه نموده، می‌نویسد: بی‌گمان، هنگامی که در پیشینه تاریخی مسأله، نظر کنیم و گستره وسیع نفوذ آن را در [[عقاید]] دینی معروف [[تاریخ]] [[انسان]] بنگریم، چنین توجیهی برای مسأله [[انتظار]] کاملا غیر علمی و بی‌پایه خواهد بود. مسأله [[انتظار]] از محدوده [[دین]] فراتر رفته و [[مذاهب]] و رویکردهای غیر دینی نظیر مارکسیسم را نیز شامل شده است. چنان که "[[برتراند راسل]]" می‌گوید: "[[انتظار]]، تنها به [[ادیان]] تعلّق ندارد، بلکه مکاتب و [[مذاهب]] نیز [[ظهور]] نجات‌بخشی که [[عدل]] را بگستراند و [[عدالت]] را تحقق بخشد، [[انتظار]] می‌کشند"<ref> فصلنامه انتظار، ج ۶، محمّد مهدی آصفی، مقاله انتظار پویا.</ref>. امّا "[[فرج]]" به معنای [[گشایش]] است؛ گشایشی که [[امید]] امیدواران است و به [[یقین]] تحقق‌پذیر است و [[ناامیدی]] در آن راه ندارد، و ممکن است طول بکشد. ولی طول کشیدن تحقّق مطلوب، از لوازم امیدهای بزرگ است. امیدهای کوچک به زودی تحقق‌پذیرند و [[امید]]، هرچه بزرگتر باشد، تحقق دیرتر و دراز مدت‌تری دارد، به خصوص اگر بزرگترین امیدها باشد که مقصود همان [[فرج]] است. و آن [[گشایش]] برای همه خلق و سیادت [[عدل]] و داد برای همیشه، در [[جهان]] است<ref> ر. ک: سید رضا صدر، راه مهدی علیه السّلام، ص ۸۶.</ref>. امّا [[احادیث]] [[انتظار]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} نزد [[شیعه]] [[امامیه]]، فراوان است که دست‌های از آنها از طرق صحیح به ما رسیده است. در روایاتی که سخن از [[انتظار]] گفته‌اند، به دو دسته [[روایت]] برمی‌خوریم:
#روایت‌هایی که سخن از [[انتظار فرج]] و [[گشایش]] به معنای عام و کلی به میان آورده است؛ در این معنا، [[آموزه‌های دینی]] بر آن است تا افزون بر بیان [[فضیلت]] "[[گشایش]] عمومی" و [[امید]] به آینده، [[یأس]] و [[نومیدی]] را نیز مورد [[نکوهش]] قرار داده، از ورود آن به [[جوامع بشری]] جلوگیری نماید. اهتمام [[آموزه‌های اسلامی]] در بیان معنای عام [[انتظار]] و [[امید]] تا بدان حد بوده که گاهی از آن به عنوان [[عبادت]] یاد نموده. [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود:{{عربی|" انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏ عِبَادَةٌ‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref> اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۱۰۱؛ شیخ طوسی، أمالی، ص ۴۰۵.</ref>. همان [[حضرت]] فرمود:{{عربی|" أَفْضَلُ‏ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏"}}<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۲۸۷. همچنین ر. ک: سنن الترمذی، ج ۵، ص ۵۶۵.</ref> گاهی پا از همه آنچه گفته شد، فراتر نهاده شده و از آن به عنوان [[برترین]] کارهای [[امت]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} یاد می‌شود<ref>{{عربی|" أَفْضَلُ‏ أَعْمَالِ‏ أُمَّتِي‏ انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏‏"}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۳۶؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۶۴۴.</ref> گاهی هم به آثار وضعی [[انتظار]] اشاره شده، خود [[انتظار فرج]] نوعی [[فرج]] و [[گشایش]] معرفی گشته است<ref> در این باره امام سجّاد{{ع}} فرمود:{{عربی|" انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏ مِنْ‏ أَعْظَمِ‏ الْفَرَجِ‏‏‏"}}؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۱۷؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۹.</ref> و سرانجام از آن به عنوان [[برترین]] [[جهاد]] [[امت اسلام]] یاد شده است<ref> رسول گرامی اسلام{{صل}} فرمود:{{عربی|" أَفْضَلُ‏ جِهَادِ أُمَّتِي‏ انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏‏‏‏"}}؛ حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۷.</ref>. و از سوی دیگر [[یأس]] و [[ناامیدی]] از [[رحمت]] [[پروردگار]] به شدّت مورد مذمت قرار گرفته و در شمار [[گناهان]] بزرگ به حساب آمده است<ref> ر. ک: سوره یوسف، آیه:۸۷.</ref>.
# روایت‌هایی که سخن از [[انتظار فرج]] و [[گشایش]] به معنای عام و کلی به میان آورده است؛ در این معنا، [[آموزه‌های دینی]] بر آن است تا افزون بر بیان [[فضیلت]] "[[گشایش]] عمومی" و [[امید]] به آینده، [[یأس]] و [[نومیدی]] را نیز مورد [[نکوهش]] قرار داده، از ورود آن به [[جوامع بشری]] جلوگیری نماید. اهتمام [[آموزه‌های اسلامی]] در بیان معنای عام [[انتظار]] و [[امید]] تا بدان حد بوده که گاهی از آن به عنوان [[عبادت]] یاد نموده. [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]] {{صل}} فرمود:{{عربی|" انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏ عِبَادَةٌ‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref> اربلی، کشف الغمة، ج ۲، ص ۱۰۱؛ شیخ طوسی، أمالی، ص ۴۰۵.</ref>. همان [[حضرت]] فرمود:{{عربی|" أَفْضَلُ‏ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏"}}<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۲۸۷. همچنین ر. ک: سنن الترمذی، ج ۵، ص ۵۶۵.</ref> گاهی پا از همه آنچه گفته شد، فراتر نهاده شده و از آن به عنوان [[برترین]] کارهای [[امت]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} یاد می‌شود<ref>{{عربی|" أَفْضَلُ‏ أَعْمَالِ‏ أُمَّتِي‏ انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏‏"}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۳۶؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ص ۶۴۴.</ref> گاهی هم به آثار وضعی [[انتظار]] اشاره شده، خود [[انتظار فرج]] نوعی [[فرج]] و [[گشایش]] معرفی گشته است<ref> در این باره امام سجّاد {{ع}} فرمود:{{عربی|" انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏ مِنْ‏ أَعْظَمِ‏ الْفَرَجِ‏‏‏"}}؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۱۷؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، ص ۳۱۹.</ref> و سرانجام از آن به عنوان [[برترین]] [[جهاد]] [[امت اسلام]] یاد شده است<ref> رسول گرامی اسلام {{صل}} فرمود:{{عربی|" أَفْضَلُ‏ جِهَادِ أُمَّتِي‏ انْتِظَارُ الْفَرَجِ‏‏‏‏"}}؛ حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۳۷.</ref>. و از سوی دیگر [[یأس]] و [[ناامیدی]] از [[رحمت]] [[پروردگار]] به شدّت مورد مذمت قرار گرفته و در شمار [[گناهان]] بزرگ به حساب آمده است<ref> ر. ک: سوره یوسف، آیه:۸۷.</ref>.
#روایت‌هایی که در آن به [[انتظار]] به معنای خاص اشاره شده است؛ در این معنا [[انتظار]] به معنای [[چشم‌به‌راه بودن]] آینده‌ای با تمام ویژگی‌های یک [[جامعه]] مورد [[رضایت]] خداوندی است. برخی از سخنان [[معصومین]]{{عم}} در این باره اینگونه است: [[امام باقر]]{{ع}}- آنگاه که [[دین]] [[مرضی]] [[خداوند]] را تعریف می‌کند- پس از شمردن اموری می‌فرماید: "... و [[تسلیم]] به امر ما، و [[پرهیزکاری]] و [[فروتنی]]، و [[انتظار]] [[قائم]] ما ..."<ref>{{عربی|" وَ التَّسْلِيمُ‏ لِأَمْرِنَا وَ الْوَرَعُ‏ وَ التَّوَاضُعُ‏ وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا ‏‏‏‏"}}؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۲۳، ح ۱۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "بر شما باد به [[تسلیم]] و رد امور به ما و [[انتظار]] امر ما و امر خودتان و [[فرج]] ما و [[فرج]] شما"<ref>{{عربی|" عَلَيْكُمْ‏ بِالتَّسْلِيمِ‏ وَ الرَّدِّ إِلَيْنَا وَ انْتِظَارِ أَمْرِنَا وَ أَمْرِكُمْ‏ وَ فَرَجِنَا وَ فَرَجِكُمْ‏ ‏‏‏‏"}}؛ رجال کشی، ص ۱۳۸.</ref>. از مجموعه سخنانی که [[نقل]] شده به دست می‌آید که [[انتظار]] فرج- چه به معنای عام و چه به معنای خاصّ- در [[دین]] [[مقدس]] [[اسلام]] به‌ویژه در آموزه‌های [[مکتب]] [[تشیع]]، [[جایگاه]] والایی دارد. البته از [[روایات]] [[انتظار]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} به دست می‌آید، اینکه [[انتظار]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} تنها، راه نیست؛ بلکه خود نیز موضوعیت دارد. بدان معنا که اگر کسی در [[انتظار]] [[راستین]] به سر برد، تفاوتی ندارد که به [[منتظر]] خویش دست یابد، یا دست نیابد. در این باره شخصی از [[امام صادق]]{{ع}} پرسید: چه می‌فرمایید درباره کسی که دارای [[ولایت]] [[پیشوایان]] است و [[انتظار]] [[ظهور]] [[حکومت]] [[حق]] را می‌کشد و در این حال از [[دنیا]] می‌رود؟ [[حضرت]] {{ع}} در پاسخ فرمود: "او همانند کسی است که با [[امام مهدی|حضرت قائم]]{{ع}} در [[خیمه]] او بوده باشد سپس- کمی [[سکوت]] کرد و- فرمود: مانند کسی است که با [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} در "مبارزاتش" همراه بوده است"<ref>{{عربی|" هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ‏ كَانَ‏ مَعَ‏ الْقَائِمِ‏ فِي‏ فُسْطَاطِهِ‏ ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}‏ ‏‏‏‏"}}؛ برقی، محاسن، ج ۱، ص ۱۷۳؛ محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۵.</ref>. یکی از نویسندگان معاصر از منظری دیگر نگریسته، پس از [[نقل]] [[روایات]] مربوط به [[انتظار فرج]] نوشته است: "[[فرج]] بر دو قسم است: [[فرج شخصی]] و [[فرج عمومی]]؛ و [[فرج شخصی]] خود بر دو نوع تقسیم می‌شود:
# روایت‌هایی که در آن به [[انتظار]] به معنای خاص اشاره شده است؛ در این معنا [[انتظار]] به معنای [[چشم‌به‌راه بودن]] آینده‌ای با تمام ویژگی‌های یک [[جامعه]] مورد [[رضایت]] خداوندی است. برخی از سخنان [[معصومین]] {{عم}} در این باره اینگونه است: [[امام باقر]] {{ع}}- آنگاه که [[دین]] [[مرضی]] [[خداوند]] را تعریف می‌کند- پس از شمردن اموری می‌فرماید: "... و [[تسلیم]] به امر ما، و [[پرهیزکاری]] و [[فروتنی]]، و [[انتظار]] [[قائم]] ما ..."<ref>{{عربی|" وَ التَّسْلِيمُ‏ لِأَمْرِنَا وَ الْوَرَعُ‏ وَ التَّوَاضُعُ‏ وَ انْتِظَارُ قَائِمِنَا ‏‏‏‏"}}؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۲۳، ح ۱۳.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "بر شما باد به [[تسلیم]] و رد امور به ما و [[انتظار]] امر ما و امر خودتان و [[فرج]] ما و [[فرج]] شما"<ref>{{عربی|" عَلَيْكُمْ‏ بِالتَّسْلِيمِ‏ وَ الرَّدِّ إِلَيْنَا وَ انْتِظَارِ أَمْرِنَا وَ أَمْرِكُمْ‏ وَ فَرَجِنَا وَ فَرَجِكُمْ‏ ‏‏‏‏"}}؛ رجال کشی، ص ۱۳۸.</ref>. از مجموعه سخنانی که [[نقل]] شده به دست می‌آید که [[انتظار]] فرج- چه به معنای عام و چه به معنای خاصّ- در [[دین]] [[مقدس]] [[اسلام]] به‌ویژه در آموزه‌های [[مکتب]] [[تشیع]]، [[جایگاه]] والایی دارد. البته از [[روایات]] [[انتظار]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} به دست می‌آید، اینکه [[انتظار]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} تنها، راه نیست؛ بلکه خود نیز موضوعیت دارد. بدان معنا که اگر کسی در [[انتظار]] [[راستین]] به سر برد، تفاوتی ندارد که به [[منتظر]] خویش دست یابد، یا دست نیابد. در این باره شخصی از [[امام صادق]] {{ع}} پرسید: چه می‌فرمایید درباره کسی که دارای [[ولایت]] [[پیشوایان]] است و [[انتظار]] [[ظهور]] [[حکومت]] [[حق]] را می‌کشد و در این حال از [[دنیا]] می‌رود؟ [[حضرت]] {{ع}} در پاسخ فرمود: "او همانند کسی است که با [[امام مهدی|حضرت قائم]] {{ع}} در [[خیمه]] او بوده باشد سپس- کمی [[سکوت]] کرد و- فرمود: مانند کسی است که با [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} در "مبارزاتش" همراه بوده است"<ref>{{عربی|" هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ‏ كَانَ‏ مَعَ‏ الْقَائِمِ‏ فِي‏ فُسْطَاطِهِ‏ ثُمَّ سَكَتَ هُنَيْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ كَمَنْ كَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}‏ ‏‏‏‏"}}؛ برقی، محاسن، ج ۱، ص ۱۷۳؛ محمّد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۵.</ref>. یکی از نویسندگان معاصر از منظری دیگر نگریسته، پس از [[نقل]] [[روایات]] مربوط به [[انتظار فرج]] نوشته است: "[[فرج]] بر دو قسم است: [[فرج شخصی]] و [[فرج عمومی]]؛ و [[فرج شخصی]] خود بر دو نوع تقسیم می‌شود:
# [[پاک]] شدن [[انسان]] از [[اخلاق]] زشت و ویژگی‌ها و صفات پست و فرومایه، و در پی آن، رسیدن به [[کمالات]] فطری و درجه‌های والای انسانی و [[اخلاق]] و منش الهی.
# [[پاک]] شدن [[انسان]] از [[اخلاق]] زشت و ویژگی‌ها و صفات پست و فرومایه، و در پی آن، رسیدن به [[کمالات]] فطری و درجه‌های والای انسانی و [[اخلاق]] و منش الهی.
#فرجی که به [[امام]] [[ولی عصر]] و [[امام]] [[قائم]] به [[حق]] منسوب است، که این نوع از [[فرج شخصی]]، به نوبه خود، بر دو نوع است:
# فرجی که به [[امام]] [[ولی عصر]] و [[امام]] [[قائم]] به [[حق]] منسوب است، که این نوع از [[فرج شخصی]]، به نوبه خود، بر دو نوع است:
##[[شناخت]] [[مقام]] [[نورانیت]] [[امام]]{{ع}} که چیزی جز [[مقام]] [[ولایت]] الهی نیست، و این [[معرفت]] را فقط در پی [[فرج شخصی]] که همان رسیدن به [[کمالات]] فطری درونی است می‌توان به دست آورد.
## [[شناخت]] [[مقام]] [[نورانیت]] [[امام]] {{ع}} که چیزی جز [[مقام]] [[ولایت]] الهی نیست، و این [[معرفت]] را فقط در پی [[فرج شخصی]] که همان رسیدن به [[کمالات]] فطری درونی است می‌توان به دست آورد.
##رسیدن به خدمت [[امام]]{{ع}} و [[درک زمان ظهور]] آن [[حضرت]]؛ و معلوم است که اگر این [[فرج]] حاصل شود، [[فرج]] به معنی اول که همان رسیدن به [[کمالات]] عالی انسانی است نیز حاصل می‌شود زیرا چنانکه از بعضی [[روایات]] فهمیده می‌شود رسیدن به حضور [[امام]]{{ع}} در [[زمان ظهور]] آن [[حضرت]]، برای تمام افراد [[بشر]] یا لااقل برای [[خواص]] و وارستگان از غیر [[حق]]، در رسیدن به [[کمالات انسانی]] و درجه‌های عالی اثر بسیار و نقش جدّی دارد. و اما [[فرج عمومی]] عبارت است از رها شدن [[جامعه]] از شرّ [[ستم]] و [[بیداد]] و رسیدن به عدلوداد و برپا شدن دولتی که در آن [[حق]] عزیز و محترم و [[باطل]]، ذلیل و پایمال گردد. بعضی از [[دعاها]] و [[روایات]] و به ویژه دعاهایی که در ماه مبارک [[رمضان]] وارد شده است درخواست [[فرج شخصی]] را به [[انسان]] [[الهام]] می‌کند و برخی دیگر، به طلب [[فرج عمومی]] در زمان [[امامان]]{{عم}} و در [[زمان غیبت]] مربوط است که برای آن [[پاداش]] بزرگی ذکر کرده‌اند. روشن است که کسی که [[معتقد]] باشد فرجی عمومی از [[ناحیه]] [[خداوند]] خواهد رسید و [[مسلمانان]] از [[ستم]] و [[بیداد]] رهایی می‌یابند، و بر این [[اعتقاد]] ثابت بماند و [[استقامت]] کند و آخرتش را به [[دنیا]] نفروشد، به خاطر این [[انتظار]] [[پاداش]] بزرگی خواهد داشت<ref> علی سعادت پرور، ظهور نور، ص ۸۲- ۸۱.</ref>. به رغم روشنی و قطعیت معنای [[راستین]] [[انتظار]]، [[تفاسیر]] و برداشت‌های مختلفی از آن ارائه شده است. بخش عمده این برداشت‌ها، مربوط به [[فهم]] [[عالمان]] و [[دانشمندان]] و بخش دیگر، مربوط به برداشت عموم [[شیعیان]] از مسأله [[انتظار]] است. دو برداشت از [[انتظار]]: دو برداشت اصلی و عمده در این زمینه، عبارت است از:
## رسیدن به خدمت [[امام]] {{ع}} و [[درک زمان ظهور]] آن [[حضرت]]؛ و معلوم است که اگر این [[فرج]] حاصل شود، [[فرج]] به معنی اول که همان رسیدن به [[کمالات]] عالی انسانی است نیز حاصل می‌شود زیرا چنانکه از بعضی [[روایات]] فهمیده می‌شود رسیدن به حضور [[امام]] {{ع}} در [[زمان ظهور]] آن [[حضرت]]، برای تمام افراد [[بشر]] یا لااقل برای [[خواص]] و وارستگان از غیر [[حق]]، در رسیدن به [[کمالات انسانی]] و درجه‌های عالی اثر بسیار و نقش جدّی دارد. و اما [[فرج عمومی]] عبارت است از رها شدن [[جامعه]] از شرّ [[ستم]] و [[بیداد]] و رسیدن به عدلوداد و برپا شدن دولتی که در آن [[حق]] عزیز و محترم و [[باطل]]، ذلیل و پایمال گردد. بعضی از [[دعاها]] و [[روایات]] و به ویژه دعاهایی که در ماه مبارک [[رمضان]] وارد شده است درخواست [[فرج شخصی]] را به [[انسان]] [[الهام]] می‌کند و برخی دیگر، به طلب [[فرج عمومی]] در زمان [[امامان]] {{عم}} و در [[زمان غیبت]] مربوط است که برای آن [[پاداش]] بزرگی ذکر کرده‌اند. روشن است که کسی که [[معتقد]] باشد فرجی عمومی از [[ناحیه]] [[خداوند]] خواهد رسید و [[مسلمانان]] از [[ستم]] و [[بیداد]] رهایی می‌یابند، و بر این [[اعتقاد]] ثابت بماند و [[استقامت]] کند و آخرتش را به [[دنیا]] نفروشد، به خاطر این [[انتظار]] [[پاداش]] بزرگی خواهد داشت<ref> علی سعادت پرور، ظهور نور، ص ۸۲- ۸۱.</ref>. به رغم روشنی و قطعیت معنای [[راستین]] [[انتظار]]، [[تفاسیر]] و برداشت‌های مختلفی از آن ارائه شده است. بخش عمده این برداشت‌ها، مربوط به [[فهم]] [[عالمان]] و [[دانشمندان]] و بخش دیگر، مربوط به برداشت عموم [[شیعیان]] از مسأله [[انتظار]] است. دو برداشت از [[انتظار]]: دو برداشت اصلی و عمده در این زمینه، عبارت است از:
#'''[[انتظار]] صحیح و سازنده؛''' [[انتظار]] سازنده، تحرک‌بخش و تعهدآور، همان [[انتظار]] راستینی است که در [[روایات]] از آن به عنوان "با فضیلت‌ترین [[عبادت]]" یاد شده است. مرحوم [[مظفر]] در گفتاری کوتاه و جامع [[انتظار]] را اینگونه [[تفسیر]] کرده است که معنای [[انتظار]] [[ظهور]] [[مصلح]] حقیقی و نجات‌بخش الهی [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} این نیست که [[مسلمانان]] در [[وظایف]] دینی خود دست روی دست گذاشته و در آنچه بر آنها [[واجب]] است، مانند [[یاری]] [[حقّ]]، زنده کردن [[قوانین]] و دستورهای دینی، [[جهاد]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] فروگذاری کنند و به این [[امید]] که [[امام مهدی|قائم آل محمّد]]{{ع}} بیاید و کارها را درست کند از آنها دست بردارند؛ [[مسلمانان]] موظف‌اند خود را به انجام دستورهای [[اسلام]] [[مکلف]] بدانند، برای شناسایی [[دین]] از راه صحیح از هیچ کوششی فروگذاری نکنند و از [[امر به معروف و نهی از منکر]] دست نکشند، همچنانکه [[پیامبر]] بزرگوار فرمود: "همه شما [[رهبر]] یکدیگر و در راه [[اصلاح]] هم [[مسئول]] هستید"<ref>{{عربی|" كُلُّكُمْ‏ رَاعٍ‏ وَ كُلُّكُمْ‏ مَسْئُولٌ‏ عَنْ‏ رَعِيَّتِهِ‏‏ ‏‏‏‏"}}؛ صحیح مسلم، ج ۳، ص ۲۰؛ صحیح بخاری، ج ۲، ص ۱۸.</ref>. بر این اساس، یک [[مسلمان]] نمی‌تواند به خاطر [[انتظار]] به [[ظهور]] [[مهدی]] [[مصلح]] از [[وظایف]] مسلّم و قطعی خود دست بکشد یا کوتاه بیاید، چه، [[انتظار]] به [[ظهور]] نه اسقاط [[تکلیف]] میکند و نه مجوز به تأخیر انداختن عمل می‌دهد و سستی در [[وظایف]] [[دین]] و بی‌تفاوتی به آن به هیچ‌وجه جایز نیست<ref> محمّد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ترجمه: علیرضا مسجدجامعی، ص ۱۱۸.</ref> کوتاه سخن اینکه: [[فرهنگ]] [[راستین]] [[انتظار]] با سه رکن اساسی استوار است:
# '''[[انتظار]] صحیح و سازنده؛''' [[انتظار]] سازنده، تحرک‌بخش و تعهدآور، همان [[انتظار]] راستینی است که در [[روایات]] از آن به عنوان "با فضیلت‌ترین [[عبادت]]" یاد شده است. مرحوم [[مظفر]] در گفتاری کوتاه و جامع [[انتظار]] را اینگونه [[تفسیر]] کرده است که معنای [[انتظار]] [[ظهور]] [[مصلح]] حقیقی و نجات‌بخش الهی [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} این نیست که [[مسلمانان]] در [[وظایف]] دینی خود دست روی دست گذاشته و در آنچه بر آنها [[واجب]] است، مانند [[یاری]] [[حقّ]]، زنده کردن [[قوانین]] و دستورهای دینی، [[جهاد]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] فروگذاری کنند و به این [[امید]] که [[امام مهدی|قائم آل محمّد]] {{ع}} بیاید و کارها را درست کند از آنها دست بردارند؛ [[مسلمانان]] موظف‌اند خود را به انجام دستورهای [[اسلام]] [[مکلف]] بدانند، برای شناسایی [[دین]] از راه صحیح از هیچ کوششی فروگذاری نکنند و از [[امر به معروف و نهی از منکر]] دست نکشند، همچنانکه [[پیامبر]] بزرگوار فرمود: "همه شما [[رهبر]] یکدیگر و در راه [[اصلاح]] هم [[مسئول]] هستید"<ref>{{عربی|" كُلُّكُمْ‏ رَاعٍ‏ وَ كُلُّكُمْ‏ مَسْئُولٌ‏ عَنْ‏ رَعِيَّتِهِ‏‏ ‏‏‏‏"}}؛ صحیح مسلم، ج ۳، ص ۲۰؛ صحیح بخاری، ج ۲، ص ۱۸.</ref>. بر این اساس، یک [[مسلمان]] نمی‌تواند به خاطر [[انتظار]] به [[ظهور]] [[مهدی]] [[مصلح]] از [[وظایف]] مسلّم و قطعی خود دست بکشد یا کوتاه بیاید، چه، [[انتظار]] به [[ظهور]] نه اسقاط [[تکلیف]] میکند و نه مجوز به تأخیر انداختن عمل می‌دهد و سستی در [[وظایف]] [[دین]] و بی‌تفاوتی به آن به هیچ‌وجه جایز نیست<ref> محمّد رضا مظفر، عقاید الامامیه، ترجمه: علیرضا مسجدجامعی، ص ۱۱۸.</ref> کوتاه سخن اینکه: [[فرهنگ]] [[راستین]] [[انتظار]] با سه رکن اساسی استوار است:
##نارضایتی و یا قانع نبودن از وضع موجود؛
## نارضایتی و یا قانع نبودن از وضع موجود؛
##[[امید]] داشتن به آینده بهتر؛
## [[امید]] داشتن به آینده بهتر؛
##حرکت و [[تلاش]] برای گذر از وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب.
## حرکت و [[تلاش]] برای گذر از وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب.
#'''[[انتظار]] غلط و ویرانگر؛''' [[انتظار]] ویرانگر، فلج کننده و بازدارنده است- در واقع نوعی "اباحی‌گری"- که همواره مورد مذمت و سرزنش قرار گرفته است. درباره برداشت دوم از [[انتظار]] [[علامه مطهری]] می‌نویسد: این نوع [[انتظار]] حاصل برداشت قشری از [[مردم]]، از [[مهدویت]] و [[قیام]] و [[انقلاب]] [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد؛ تنها از گسترش و اشاعه و رواج [[ستم‌ها]]، [[تبعیض‌ها]]، اختناق‌ها، حقکشی‌ها و [[تباهی‌ها]] ناشی می‌شود. نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آنگاه که [[حق]] و [[حقیقت]] طرفداری نداشته باشد و [[باطل]]، یکه‌تاز میدان گردد و جز نیروی [[باطل]] نیرویی [[حکومت]] نکند و فرد صالحی در [[جهان]] یافت نشود؛ این انفجار رخ می‌دهد و دست [[غیب]] برای [[نجات]] حقیقت- نه اهل [[حقیقت]] زیرا [[حقیقت]] طرفداری ندارد- از آستین بیرون می‌آید. بنابراین هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هراصلاح یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنی هست دست [[غیب]] ظاهر نمی‌شود! برعکس؛ هرگناه، [[فساد]]، [[ستم]]، [[تبعیض]]، حقکشی و هر [[پلیدی]] به [[حکم]] اینکه مقدمه [[صلاح]] کلی است و انفجار را قریب الوقوع می‌کند، روا است؛ زیرا [[هدف]] وسیله‌های [[نامشروع]] را [[مشروع]] می‌کند. پس [[بهترین]] کمک به تسریع در [[ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، ترویج و اشاعه [[فساد]] است! ... این نوع برداشت از [[ظهور]] و [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی موعود]]{{ع}} و این نوع [[انتظار]] فرج- که منجر به نوعی تعطیل در [[حدود]] و [[مقررات اسلامی]] میشود و نوعی "اباحی‌گری" به شمار می‌آید- به هیچ‌وجه با [[موازین]] اسلامی و قرآنی سازگار نیست<ref> مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی علیه السّلام، ص ۵۴،( با تصرّف).</ref>. بنیانگذار [[نظام]] [[مقدس]] [[جمهوری اسلامی]] در بیانی ارزشمند به برداشت های ناصحیح از [[انتظار]] اینگونه اشاره کرده است: "... بعضی از برداشت‌هایی که از [[انتظار فرج]] شده است را عرض می‌کنم. بعضی‌ها [[انتظار فرج]] را به این می‌دانند که در [[مسجد]]، در حسینیه، در منزل بنشینند و [[دعا]] کنند و [[فرج]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} را از [[خدا]] بخواهند. اینها [[مردم]] صالحی هستند که یک همچو [[اعتقادی]] دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقا می‌شناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و [[منتظر]] [[امام مهدی|حضرت صاحب]]{{ع}} بود. اینها به [[تکالیف]] شرعی خود عمل می‌کردند و [[نهی از منکر]] هم می‌کردند و [[امر به معروف]] هم می‌کردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری از ایشان برنمی‌آمد و [[فکر]] این مهم که یک کاری بکنند، نبودند. یک دسته دیگری بودند که [[انتظار فرج]] را می‌گفتند این است که ما کاری نداشته باشیم به اینکه بر [[جهان]] چه می‌گذرد، بر ملتها چه می‌گذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما [[تکلیف]] خودمان را عمل می‌کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود [[حضرت]] بیایند ان شاء اللّه، درست می کند، دیگر ما تکلیفی نداریم. [[تکلیف]] ما همین است که [[دعا]] کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در [[دنیا]] می‌گذرد یا در مملکت خودمان می‌گذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دسته‌ای، [[مردم]] [[صالح]] بودند. یک دسته‌ای می‌گفتند که خوب، باید عالم پر از [[معصیت]] بشود تا [[حضرت]] بیاید، ما باید [[نهی از منکر]] نکنیم، [[امر به معروف]] هم نکنیم تا [[مردم]] هر کاری می‌خواهند بکنند، [[گناه]] زیاد بشود که [[فرج]] نزدیک بشود. یک دسته‌ای از این بالاتر بودند، می‌گفتند: باید دامن زد به گناه‌ها، [[دعوت]] کرد [[مردم]] را به [[گناه]] تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] بشود و [[حضرت]] تشریف بیاورند. این هم یک دسته‌ای بودند که البته در بین این دسته، منحرف‌هایی هم بودند، اشخاص ساده [[لوح]] هم بودند، منحرف‌هایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می‌زدند. یک دسته دیگری بودند که می‌گفتند که هر حکومتی اگر در [[زمان غیبت]] محقق بشود، این [[حکومت]] [[باطل]] است و برخلاف [[اسلام]] است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر علمی بلند بشود قبل از [[ظهور]] [[حضرت]]، آن [[علم]]، [[علم]] [[باطل]] است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن [[روایات]] اشاره دارد که هرکس [[علم]] بلند کند با [[علم]] [[مهدی]]، به عنوان [[مهدویت]] بلند کند، [[باطل]] است ...<ref> روح اللّه موسوی، صحیفه نور، ج ۲۱، ۱۴ فروردین ۱۳۶۷.</ref>. بدون [[شک]] [[منتظر]] [[راستین]]، برای چنان برنامه مهمّی، هرگز نمی‌تواند نقش تماشاگر را داشته باشد؛ بلکه باید از هماکنون به طور حتم در صف [[یاران]] آن [[حضرت]] قرار گیرد؛ چرا که [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحوّل بزرگ، هرگز به او اجازه نمی‌دهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن "اعمال [[پاک]]" و "روحی پاک‌تر" و برخورداری از "[[شهامت]]" و "[[آگاهی]]" کافی است. سخن را در این بخش با بیانی ارزشمند از دانشوری دلسوخته کامل می‌کنیم که فرمود: ... تو ای شخص الهی، که امروز به [[امید]] [[دیدار]] [[رهبر]] الهیات نشسته‌ای و آه سوزان از درون شعله‌ورت بیرون می‌آوری، تو ای [[منتظر]] قدوم [[زمامدار]] [[عادل]] مطلق، که در [[دل]] شب‌های تاریک، با وجود پشت پردهای او، به [[راز]] ونیاز می‌پردازی. او با توست، چرا تو با او نیستی؟! اگر می‌خواهی با او باشی، همین مزرعه و گلشن روی [[زمین]] را نظاره کن، اینجاست [[جایگاه]] شکفتن آن دسته گل ابدیت. آیا میدانی که [[هواپرستی]] تو، [[ستمکاری]] تو بر دیگران، بی‌اعتنایی تو به [[دستورات]] الهی، پایمال کردن این مزرعه و گلشن است که دسته گل خندان تو از همانجا سر برخواهد زد؟ هر بامداد که از [[خواب]] شبانه برمی‌خیزی، دست به سوی خدای بزرگی که در همه جا حاضر است بلند کن و بگو: بار پروردگارا، آن [[جمال]] دلربای با [[عظمت]] و آن سیمای محبوبت را به ما نشان بده<ref>{{عربی|" اللّهمّ‏ أرنا الّطلعة الرّشيدة و الغرّة الحميدة‏‏ ‏‏‏‏"}}</ref>. میگویی: از کجا بدانم که [[محبوب]] ابدی من چهره زیبای خود را به من نشان داده است؟ ... پاسخ این سؤال را از کردار و گفتار روزانه خود بپرس اگر دیدی گفتار و کردار تو مطابق [[دستورات]] الهی و [[وجدان]] [[پاک]] صورت می‌گیرد، بدان که آن [[محبوب]] زیبای ابدیت، گام در نهان‌خانه [[دل]] تو گذاشته است و تو کسی هستی که اگر امروز [[دولت]] آن [[رهبر]] [[عادل]] الهی فرا رسید، [[شایسته]] زندگی در زیر [[پرچم]] الهی آن یگانه پیشوای [[بشریت]] می‌باشی. آری، اینست [[امید]] و [[انتظار]] ... <ref> محمّد تقی جعفری، شرح نهج البلاغه، ص ۲۹۰.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۵۹-۱۶۸.</ref>.
# '''[[انتظار]] غلط و ویرانگر؛''' [[انتظار]] ویرانگر، فلج کننده و بازدارنده است- در واقع نوعی "اباحی‌گری"- که همواره مورد مذمت و سرزنش قرار گرفته است. درباره برداشت دوم از [[انتظار]] [[علامه مطهری]] می‌نویسد: این نوع [[انتظار]] حاصل برداشت قشری از [[مردم]]، از [[مهدویت]] و [[قیام]] و [[انقلاب]] [[امام مهدی|مهدی موعود]] {{ع}} است که صرفاً ماهیت انفجاری دارد؛ تنها از گسترش و اشاعه و رواج [[ستم‌ها]]، [[تبعیض‌ها]]، اختناق‌ها، حقکشی‌ها و [[تباهی‌ها]] ناشی می‌شود. نوعی سامان یافتن است که معلول پریشان شدن است. آنگاه که [[حق]] و [[حقیقت]] طرفداری نداشته باشد و [[باطل]]، یکه‌تاز میدان گردد و جز نیروی [[باطل]] نیرویی [[حکومت]] نکند و فرد صالحی در [[جهان]] یافت نشود؛ این انفجار رخ می‌دهد و دست [[غیب]] برای [[نجات]] حقیقت- نه اهل [[حقیقت]] زیرا [[حقیقت]] طرفداری ندارد- از آستین بیرون می‌آید. بنابراین هر اصلاحی محکوم است؛ زیرا هراصلاح یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنی هست دست [[غیب]] ظاهر نمی‌شود! برعکس؛ هرگناه، [[فساد]]، [[ستم]]، [[تبعیض]]، حقکشی و هر [[پلیدی]] به [[حکم]] اینکه مقدمه [[صلاح]] کلی است و انفجار را قریب الوقوع می‌کند، روا است؛ زیرا [[هدف]] وسیله‌های [[نامشروع]] را [[مشروع]] می‌کند. پس [[بهترین]] کمک به تسریع در [[ظهور]] و [[بهترین]] شکل [[انتظار]]، ترویج و اشاعه [[فساد]] است! ... این نوع برداشت از [[ظهور]] و [[قیام]] [[امام مهدی|مهدی موعود]] {{ع}} و این نوع [[انتظار]] فرج- که منجر به نوعی تعطیل در [[حدود]] و [[مقررات اسلامی]] میشود و نوعی "اباحی‌گری" به شمار می‌آید- به هیچ‌وجه با [[موازین]] اسلامی و قرآنی سازگار نیست<ref> مرتضی مطهری، قیام و انقلاب مهدی علیه السّلام، ص ۵۴،(با تصرّف).</ref>. بنیانگذار [[نظام]] [[مقدس]] [[جمهوری اسلامی]] در بیانی ارزشمند به برداشت های ناصحیح از [[انتظار]] اینگونه اشاره کرده است: "... بعضی از برداشت‌هایی که از [[انتظار فرج]] شده است را عرض می‌کنم. بعضی‌ها [[انتظار فرج]] را به این می‌دانند که در [[مسجد]]، در حسینیه، در منزل بنشینند و [[دعا]] کنند و [[فرج]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} را از [[خدا]] بخواهند. اینها [[مردم]] صالحی هستند که یک همچو [[اعتقادی]] دارند. بلکه بعضی از آنها را که من سابقا می‌شناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و [[منتظر]] [[امام مهدی|حضرت صاحب]] {{ع}} بود. اینها به [[تکالیف]] شرعی خود عمل می‌کردند و [[نهی از منکر]] هم می‌کردند و [[امر به معروف]] هم می‌کردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری از ایشان برنمی‌آمد و [[فکر]] این مهم که یک کاری بکنند، نبودند. یک دسته دیگری بودند که [[انتظار فرج]] را می‌گفتند این است که ما کاری نداشته باشیم به اینکه بر [[جهان]] چه می‌گذرد، بر ملتها چه می‌گذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ما [[تکلیف]] خودمان را عمل می‌کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود [[حضرت]] بیایند ان شاء اللّه، درست می کند، دیگر ما تکلیفی نداریم. [[تکلیف]] ما همین است که [[دعا]] کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در [[دنیا]] می‌گذرد یا در مملکت خودمان می‌گذرد، نداشته باشیم. اینها هم یک دسته‌ای، [[مردم]] [[صالح]] بودند. یک دسته‌ای می‌گفتند که خوب، باید عالم پر از [[معصیت]] بشود تا [[حضرت]] بیاید، ما باید [[نهی از منکر]] نکنیم، [[امر به معروف]] هم نکنیم تا [[مردم]] هر کاری می‌خواهند بکنند، [[گناه]] زیاد بشود که [[فرج]] نزدیک بشود. یک دسته‌ای از این بالاتر بودند، می‌گفتند: باید دامن زد به گناه‌ها، [[دعوت]] کرد [[مردم]] را به [[گناه]] تا [[دنیا]] پر از [[جور]] و [[ظلم]] بشود و [[حضرت]] تشریف بیاورند. این هم یک دسته‌ای بودند که البته در بین این دسته، منحرف‌هایی هم بودند، اشخاص ساده [[لوح]] هم بودند، منحرف‌هایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می‌زدند. یک دسته دیگری بودند که می‌گفتند که هر حکومتی اگر در [[زمان غیبت]] محقق بشود، این [[حکومت]] [[باطل]] است و برخلاف [[اسلام]] است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر علمی بلند بشود قبل از [[ظهور]] [[حضرت]]، آن [[علم]]، [[علم]] [[باطل]] است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن [[روایات]] اشاره دارد که هرکس [[علم]] بلند کند با [[علم]] [[مهدی]]، به عنوان [[مهدویت]] بلند کند، [[باطل]] است ...<ref> روح اللّه موسوی، صحیفه نور، ج ۲۱، ۱۴ فروردین ۱۳۶۷.</ref>. بدون [[شک]] [[منتظر]] [[راستین]]، برای چنان برنامه مهمّی، هرگز نمی‌تواند نقش تماشاگر را داشته باشد؛ بلکه باید از هماکنون به طور حتم در صف [[یاران]] آن [[حضرت]] قرار گیرد؛ چرا که [[ایمان]] به نتایج و [[عاقبت]] این تحوّل بزرگ، هرگز به او اجازه نمی‌دهد که در صف [[مخالفان]] باشد و قرار گرفتن در صف موافقان نیز محتاج به داشتن "اعمال [[پاک]]" و "روحی پاک‌تر" و برخورداری از "[[شهامت]]" و "[[آگاهی]]" کافی است. سخن را در این بخش با بیانی ارزشمند از دانشوری دلسوخته کامل می‌کنیم که فرمود: ... تو ای شخص الهی، که امروز به [[امید]] [[دیدار]] [[رهبر]] الهیات نشسته‌ای و آه سوزان از درون شعله‌ورت بیرون می‌آوری، تو ای [[منتظر]] قدوم [[زمامدار]] [[عادل]] مطلق، که در [[دل]] شب‌های تاریک، با وجود پشت پردهای او، به [[راز]] ونیاز می‌پردازی. او با توست، چرا تو با او نیستی؟! اگر می‌خواهی با او باشی، همین مزرعه و گلشن روی [[زمین]] را نظاره کن، اینجاست [[جایگاه]] شکفتن آن دسته گل ابدیت. آیا میدانی که [[هواپرستی]] تو، [[ستمکاری]] تو بر دیگران، بی‌اعتنایی تو به [[دستورات]] الهی، پایمال کردن این مزرعه و گلشن است که دسته گل خندان تو از همانجا سر برخواهد زد؟ هر بامداد که از [[خواب]] شبانه برمی‌خیزی، دست به سوی خدای بزرگی که در همه جا حاضر است بلند کن و بگو: بار پروردگارا، آن [[جمال]] دلربای با [[عظمت]] و آن سیمای محبوبت را به ما نشان بده<ref>{{عربی|" اللّهمّ‏ أرنا الّطلعة الرّشيدة و الغرّة الحميدة‏‏ ‏‏‏‏"}}</ref>. میگویی: از کجا بدانم که [[محبوب]] ابدی من چهره زیبای خود را به من نشان داده است؟ ... پاسخ این سؤال را از کردار و گفتار روزانه خود بپرس اگر دیدی گفتار و کردار تو مطابق [[دستورات]] الهی و [[وجدان]] [[پاک]] صورت می‌گیرد، بدان که آن [[محبوب]] زیبای ابدیت، گام در نهان‌خانه [[دل]] تو گذاشته است و تو کسی هستی که اگر امروز [[دولت]] آن [[رهبر]] [[عادل]] الهی فرا رسید، [[شایسته]] زندگی در زیر [[پرچم]] الهی آن یگانه پیشوای [[بشریت]] می‌باشی. آری، اینست [[امید]] و [[انتظار]] ... <ref> محمّد تقی جعفری، شرح نهج البلاغه، ص ۲۹۰.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۱۵۹-۱۶۸.</ref>.
*"[[انتظار]]"، در لغت به معنای چشم داشت و چشم به راه بودن<ref> ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار</ref> است؛ اما در اصطلاح، به معنای چشم به راه بودن برای [[ظهور]] واپسین ذخیره الهی و آماده شدن برای [[یاری]] او در برپایی [[حکومت]] [[عدل و قسط]] در سراسر [[گیتی]] است. به بیان دیگر، "کیفیتی روحی است که باعث پدید آمدن حالت [[آمادگی]] انسانها برای آنچه [[انتظار]] دارند، می‌شود و ضد آن، [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. هر چه [[انتظار]] بیشتر باشد و هر چه شعله آن فروزان تر و پر فروغ تر باشد، تحرک و [[پویایی]] او و در نتیجه [[آمادگی]] نیز بیشتر خواهد بود"<ref> ر.ک: محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵ </ref>. و "فَرَج" به معنای "[[گشایش]]" است. یکی از اندیشوران معاصر، با بیان این که برخی [[دوست]] دارند حالت [[انتظار]] را یک امیله روانی ناشی از حرمان در اقشار محروم [[جامعه]] و [[تاریخ]] [[تفسیر]] کنند و حالت فرار از واقعیت گرانبار یا مشقّت ها به سوی تصور آینده‌ای که محرومان در آن بتوانند تمام [[حقوق]] از دست رفته و سیادتشان را باز پس گیرند، نوشته است: "این گمانه، نوعی خیال بافی با نوعی گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل است"<ref> محمد مهدی آصفی، «انتظار پویا»، فصلنامه انتظار، ش۶ </ref>. بنابراین بر خلاف پندار برخی که [[اندیشه]] [[مهدویت]] را ساخته [[شیعه]] می‌دانند، باورداشت [[مهدویت]]، نه فقط ویژه [[پیروان]] [[اهل بیت]]{{عم}} نیست، بلکه بخش برجسته‌ای از باورهای اسلامی و یکی از مسائل مهم و ریشه‌ای در اصول اسلامی به شمار می‌آید که بین همه گروهها و [[مذاهب اسلامی]] بر پایه نویدهای [[قرآن]] و آموزه‌های [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} باد، شکل گرفته است. [[روایت]] های مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}} - همانگونه که در منابع [[شیعه]] آمده است. در بسیاری از کتاب‌های شناخته شده [[اهل سنت]] نیز آمده است<ref>ر.ک: محمدامیر ناصری، الامام المهدي في الأحاديث المشتركة بين السنة والشيعة.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۱۸۸-۱۸۹.</ref>.
*"[[انتظار]]"، در لغت به معنای چشم داشت و چشم به راه بودن<ref> ر. ک: علی اکبر دهخدا، لغتنامه، کلمه انتظار</ref> است؛ اما در اصطلاح، به معنای چشم به راه بودن برای [[ظهور]] واپسین ذخیره الهی و آماده شدن برای [[یاری]] او در برپایی [[حکومت]] [[عدل و قسط]] در سراسر [[گیتی]] است. به بیان دیگر، "کیفیتی روحی است که باعث پدید آمدن حالت [[آمادگی]] انسانها برای آنچه [[انتظار]] دارند، می‌شود و ضد آن، [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. هر چه [[انتظار]] بیشتر باشد و هر چه شعله آن فروزان تر و پر فروغ تر باشد، تحرک و [[پویایی]] او و در نتیجه [[آمادگی]] نیز بیشتر خواهد بود"<ref> ر.ک: محمدتقی موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ترجمه: مهدی حائری قزوینی، ج ۲، ص ۲۳۵ </ref>. و "فَرَج" به معنای "[[گشایش]]" است. یکی از اندیشوران معاصر، با بیان این که برخی [[دوست]] دارند حالت [[انتظار]] را یک امیله روانی ناشی از حرمان در اقشار محروم [[جامعه]] و [[تاریخ]] [[تفسیر]] کنند و حالت فرار از واقعیت گرانبار یا مشقّت ها به سوی تصور آینده‌ای که محرومان در آن بتوانند تمام [[حقوق]] از دست رفته و سیادتشان را باز پس گیرند، نوشته است: "این گمانه، نوعی خیال بافی با نوعی گریز از دامن واقعیت به آغوش تخیل است"<ref> محمد مهدی آصفی، «انتظار پویا»، فصلنامه انتظار، ش۶ </ref>. بنابراین بر خلاف پندار برخی که [[اندیشه]] [[مهدویت]] را ساخته [[شیعه]] می‌دانند، باورداشت [[مهدویت]]، نه فقط ویژه [[پیروان]] [[اهل بیت]] {{عم}} نیست، بلکه بخش برجسته‌ای از باورهای اسلامی و یکی از مسائل مهم و ریشه‌ای در اصول اسلامی به شمار می‌آید که بین همه گروهها و [[مذاهب اسلامی]] بر پایه نویدهای [[قرآن]] و آموزه‌های [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} باد، شکل گرفته است. [[روایت]] های مربوط به [[حضرت مهدی]] {{ع}} - همانگونه که در منابع [[شیعه]] آمده است. در بسیاری از کتاب‌های شناخته شده [[اهل سنت]] نیز آمده است<ref>ر.ک: محمدامیر ناصری، الامام المهدي في الأحاديث المشتركة بين السنة والشيعة.</ref>»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۱۸۸-۱۸۹.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۰۳: خط ۳۰۷:


«اصل [[انتظار فرج]]، از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی، یعنی "[[حرمت]] [[یأس از روح الله]]" استنتاج می‌شود. بدین‌سان که [[مؤمن]] به [[عنایات]] الهی هرگز و در هیچ شرایطی [[امید]] خویش را از دست نداده و [[تسلیم]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بیهوده‌گرایی نمی‌شود<ref>[[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص۱۴.</ref>.
«اصل [[انتظار فرج]]، از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی، یعنی "[[حرمت]] [[یأس از روح الله]]" استنتاج می‌شود. بدین‌سان که [[مؤمن]] به [[عنایات]] الهی هرگز و در هیچ شرایطی [[امید]] خویش را از دست نداده و [[تسلیم]] [[یأس]] و [[ناامیدی]] و بیهوده‌گرایی نمی‌شود<ref>[[قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ (کتاب)|قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ]]، ص۱۴.</ref>.
*اما در اصطلاح، [[انتظار]] حالت کسی است که از وضع موجود ناراحت و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] می‌کند. [[منتظر]] بر این باور است که روزگاری شدت‌ها برای اهل [[حق]] و اهل [[صبر]] پایان می‌یابد و نباید مقهور دستگاه‌های فاسد شد؛ بنابراین در [[انتظار]] دو عنصر وجود دارد: [[امید]] و [[آرزو]]؛ [[امید]] به این معنا که پیروز [[دشمنان دین]] [[انسانیت]] را موقتی بشماریم و [[تسلیم]] آنها نشویم و [[آرزو]] به این معنا که [[ظهور]] در عین اینکه جنبه‌های [[خارق‌العاده]] دارد، با کمک یک عده [[یاران]] [[شایسته]] و همفکر انجام می‌شود»<ref>یادداشت‌های استاد مطهری، ج۹، ص۳۹۴.</ref><ref>[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت ج۱۰]]، ص۳۶، ۳۷.</ref>.
* اما در اصطلاح، [[انتظار]] حالت کسی است که از وضع موجود ناراحت و برای ایجاد وضع بهتری [[تلاش]] می‌کند. [[منتظر]] بر این باور است که روزگاری شدت‌ها برای اهل [[حق]] و اهل [[صبر]] پایان می‌یابد و نباید مقهور دستگاه‌های فاسد شد؛ بنابراین در [[انتظار]] دو عنصر وجود دارد: [[امید]] و [[آرزو]]؛ [[امید]] به این معنا که پیروز [[دشمنان دین]] [[انسانیت]] را موقتی بشماریم و [[تسلیم]] آنها نشویم و [[آرزو]] به این معنا که [[ظهور]] در عین اینکه جنبه‌های [[خارق‌العاده]] دارد، با کمک یک عده [[یاران]] [[شایسته]] و همفکر انجام می‌شود»<ref>یادداشت‌های استاد مطهری، ج۹، ص۳۹۴.</ref><ref>[[چلچراغ حکمت ج۱۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت ج۱۰]]، ص۳۶، ۳۷.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۱۱: خط ۳۱۵:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[قنبر علی صمدی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]»'' در این‌باره گفته است:
*«کلمه "[[انتظار]]" مصدر ثلاثی مزید از ماده "نظر" است. این واژه و مشتقات آن در منابع لغت به معنای چشم دوختن، با تأمل نگاه کردن<ref>{{عربی|"النظر الانتظار: تأمل الشئ بالعین"}}؛ (الصحاح، ج۲، ص۸۳۰).</ref>، نظاره‌گر بودن، توقع امری را داشتن و مراقب بودن آمده است<ref>{{عربی|" نَظَرتُهُ و انْتَظَرْتُه إِذا ارْتَقَبْتَ حضورَه‏"}}؛ (تاج العروس، ج۷، ص۵۳۹).</ref>.
*«کلمه "[[انتظار]]" مصدر ثلاثی مزید از ماده "نظر" است. این واژه و مشتقات آن در منابع لغت به معنای چشم دوختن، با تأمل نگاه کردن<ref>{{عربی|"النظر الانتظار: تأمل الشئ بالعین"}}؛ (الصحاح، ج۲، ص۸۳۰).</ref>، نظاره‌گر بودن، توقع امری را داشتن و مراقب بودن آمده است<ref>{{عربی|" نَظَرتُهُ و انْتَظَرْتُه إِذا ارْتَقَبْتَ حضورَه‏"}}؛ (تاج العروس، ج۷، ص۵۳۹).</ref>.
:::::[[انتظار]] به معنای لغوی، یعنی متوقع بودن و چشم به راهی، فی نفسه [[ارزش]] ندارد بلکه چشم به راهی و [[انتظار]]، با توجه به موضوع و متعلق آن، قابل [[ارزش]] یابی است و به تناسب متعلق آن، دارای [[ارزش]] مثبت یا منفی خواهد بود.
 
:::::در اصطلاح [[روایات]]، کاربرد کلماتی مانند "[[انتظار]]" و "[[منتظر]]"، بیشتر در مفهوم ارزشی به کار رفته و نوعاً با واژه‌های "[[ظهور]]" و "[[فرج]]" قرین و همراه است و مراد از آن، چشم به راه بودن و توقع داشتن [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} در [[آخر الزمان]] است؛ انتظاری به وسعت همه [[تاریخ]] ریشه در [[جان]] همه [[انسان‌ها]] دارد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۷.</ref>.
[[انتظار]] به معنای لغوی، یعنی متوقع بودن و چشم به راهی، فی نفسه [[ارزش]] ندارد بلکه چشم به راهی و [[انتظار]]، با توجه به موضوع و متعلق آن، قابل [[ارزش]] یابی است و به تناسب متعلق آن، دارای [[ارزش]] مثبت یا منفی خواهد بود.
 
در اصطلاح [[روایات]]، کاربرد کلماتی مانند "[[انتظار]]" و "[[منتظر]]"، بیشتر در مفهوم ارزشی به کار رفته و نوعاً با واژه‌های "[[ظهور]]" و "[[فرج]]" قرین و همراه است و مراد از آن، چشم به راه بودن و توقع داشتن [[ظهور]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} در [[آخر الزمان]] است؛ انتظاری به وسعت همه [[تاریخ]] ریشه در [[جان]] همه [[انسان‌ها]] دارد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۷.</ref>.
*«منظور از [[انتظار]] زمینه‌ساز، نگاه جامع و کاربردی به مقوله [[انتظار]] است. در این نوع نگاه، نه تنها [[اراده]]، تلاش و خواست جمعی، نقش مؤثر و تعیین کننده در [[تسریع ظهور]] دارد، بلکه اساساً [[انتظار]] بدون توجه به ساز و [[کارها]] و اقدامات زمینه‌ساز، امری نامعقول و بی‌معناست. خوشبختانه این نگاه مثبت و کاربردی به مفهوم [[انتظار]]، امروزه به یک نگرش غالب در میان پژوهشگران معاصر تبدیل شده است. در این نگرش که ارزیابی دقیق اوضاع گذشته و تلاش برای تغییر وضعیت موجود، جزو الزامات [[تفکر]] [[انتظار]] محسوب می‌شود، [[تکالیف]] فردی و [[اجتماعی]] شخص [[منتظر]] نیز تا حدی روشن می‌گردد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آموزه انتظار و زمینه‌سازی ظهور (مقاله)|آموزه انتظار و زمینه‌سازی ظهور]]، ص ۱۲۲.</ref>.
*«منظور از [[انتظار]] زمینه‌ساز، نگاه جامع و کاربردی به مقوله [[انتظار]] است. در این نوع نگاه، نه تنها [[اراده]]، تلاش و خواست جمعی، نقش مؤثر و تعیین کننده در [[تسریع ظهور]] دارد، بلکه اساساً [[انتظار]] بدون توجه به ساز و [[کارها]] و اقدامات زمینه‌ساز، امری نامعقول و بی‌معناست. خوشبختانه این نگاه مثبت و کاربردی به مفهوم [[انتظار]]، امروزه به یک نگرش غالب در میان پژوهشگران معاصر تبدیل شده است. در این نگرش که ارزیابی دقیق اوضاع گذشته و تلاش برای تغییر وضعیت موجود، جزو الزامات [[تفکر]] [[انتظار]] محسوب می‌شود، [[تکالیف]] فردی و [[اجتماعی]] شخص [[منتظر]] نیز تا حدی روشن می‌گردد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آموزه انتظار و زمینه‌سازی ظهور (مقاله)|آموزه انتظار و زمینه‌سازی ظهور]]، ص ۱۲۲.</ref>.
*«در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]]، صرفاً [[چشم به راهی]] و یک حالت روحی روانی معمول و متعارف نیست؛ بلکه ماهیت [[انتظار]]، نگرش فعال برخاسته از [[ایمان]] به [[ظهور]] است. بر این اساس، [[انتظار]]، یک رویکرد عمل گرایانه از یک [[اعتقاد]] عمیق قلبی است.
*«در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]]، صرفاً [[چشم به راهی]] و یک حالت روحی روانی معمول و متعارف نیست؛ بلکه ماهیت [[انتظار]]، نگرش فعال برخاسته از [[ایمان]] به [[ظهور]] است. بر این اساس، [[انتظار]]، یک رویکرد عمل گرایانه از یک [[اعتقاد]] عمیق قلبی است.


براین اساس، جوهر اصلی [[انتظار]]، [[اعتقاد]] و [[ایمان]] قلبی به حتمیت [[ظهور]] [[مصلح جهانی]]، [[حضرت مهدی موعود]]{{ع}} و دخالت مستقیم این [[باور]] در رفتارهای فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] [[منتظر]] و نگرش او نسبت به چگونگی [[زندگی]] حال و [[آینده]] است. مادامی که ما دخالت مستقیم و نقش تأثیرگذار این [[اندیشه]] و باورداشت را در ساختار ذهنی، اسلوب [[اندیشه]]، شیوه [[زندگی]] و چگونگی حال و [[آینده]] خود، به عنوان یک واقعیت نپذیریم و آن را در حیات فردی و [[اجتماعی]] خود به یک جریان [[فکری]] و [[رفتاری]] تبدیل نکنیم، هرگز به آثار پر [[برکت]] این [[تفکر]] دست نخواهیم یافت. بنابراین، نخستین قدم در این راستا، آن است که [[درک]] درست و تصور صحیحی از این مفهوم ارزشی و [[اسلامی]] داشته باشیم تا به اهمیت آن پی ببریم. با تأمل در روایاتی که به موضوع [[انتظار]] و الزامات آن پرداخته‌اند نیز به روشنی در می‌یابیم که در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]] صرفاً یک مفهوم ذهنی و دانستنی نیست تا در لغت‌نامه‌ها و کتاب‌خانه‌ها سراغ آن را بگیریم؛ بلکه یک مفهوم کاربردی و سازنده است که در متن [[زندگی]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] خودمان می‌باید آن را جستجو کنیم.
براین اساس، جوهر اصلی [[انتظار]]، [[اعتقاد]] و [[ایمان]] قلبی به حتمیت [[ظهور]] [[مصلح جهانی]]، [[حضرت مهدی موعود]] {{ع}} و دخالت مستقیم این [[باور]] در رفتارهای فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] [[منتظر]] و نگرش او نسبت به چگونگی [[زندگی]] حال و [[آینده]] است. مادامی که ما دخالت مستقیم و نقش تأثیرگذار این [[اندیشه]] و باورداشت را در ساختار ذهنی، اسلوب [[اندیشه]]، شیوه [[زندگی]] و چگونگی حال و [[آینده]] خود، به عنوان یک واقعیت نپذیریم و آن را در حیات فردی و [[اجتماعی]] خود به یک جریان [[فکری]] و [[رفتاری]] تبدیل نکنیم، هرگز به آثار پر [[برکت]] این [[تفکر]] دست نخواهیم یافت. بنابراین، نخستین قدم در این راستا، آن است که [[درک]] درست و تصور صحیحی از این مفهوم ارزشی و [[اسلامی]] داشته باشیم تا به اهمیت آن پی ببریم. با تأمل در روایاتی که به موضوع [[انتظار]] و الزامات آن پرداخته‌اند نیز به روشنی در می‌یابیم که در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]] صرفاً یک مفهوم ذهنی و دانستنی نیست تا در لغت‌نامه‌ها و کتاب‌خانه‌ها سراغ آن را بگیریم؛ بلکه یک مفهوم کاربردی و سازنده است که در متن [[زندگی]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] خودمان می‌باید آن را جستجو کنیم.


ماهیت‌شناسی [[انتظار]]، در گرو تحلیل صحیح از رابطه [[ایمان]] قلبی با [[اقدام عملی]] و پیوند معنایی آن دو است. آموزه [[انتظار]]، [[اعتقادی]] [[فرهنگ]] زا و مسؤلیت آفرین است. از این‌رو، در [[روایات]] از [[انتظار]] به "عمل" تعبیر شده و بلکه [[بهترین]] عمل ([[افضل الاعمال]]) بیان شده است. این تعبیر، بیانگر پیوند معنایی [[ایمان]] و عمل در این مقوله است. برپایه این گونه [[روایات]]، [[اندیشه]] [[انتظار]] چنان در انگیزش [[اراده]] و خواست [[انسان]] [[منتظر]]، کارساز و نقش آفرین است که ذهن او را به سمت اهداف مورد [[انتظار]] سوق داده و باورهای او را به [[عزم]] و [[اراده]] تبدیل می‌کند. از این‌رو، در [[تفکر شیعی]]، [[انتظار]] به عنوان یک نگرش کاربردی مبتنی برآموزه‌های [[دینی]] و ارزشی، مدنظر قرار گرفته است؛ نگرشی که شرایط گذشته و حال را به چشم انداز [[آینده]] پیوند می‌دهد و در رویکرد و [[انتخاب]] [[انسان]]، تأثیر گذار است. [[انتظار]] یک آموزه [[دینی]] [[هدایت]] بخش است که [[رفتاری]] هدفمند را در پی داشته و به تصمیمات و اقدامات [[اصلاح]] گرایانه در عرصه‌های مختلف [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و... منتهی می‌گردد. این [[تفکر]] جریان ساز و [[هویت]] آفرین، چگونه بودن و چگونه زیستن را برای ما تعریف و اهداف کلی حرکت [[جامعه]] به سوی [[آینده]] را تعیین می‌کند»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۷، ۱۱۸.</ref>.
ماهیت‌شناسی [[انتظار]]، در گرو تحلیل صحیح از رابطه [[ایمان]] قلبی با [[اقدام عملی]] و پیوند معنایی آن دو است. آموزه [[انتظار]]، [[اعتقادی]] [[فرهنگ]] زا و مسؤلیت آفرین است. از این‌رو، در [[روایات]] از [[انتظار]] به "عمل" تعبیر شده و بلکه [[بهترین]] عمل ([[افضل الاعمال]]) بیان شده است. این تعبیر، بیانگر پیوند معنایی [[ایمان]] و عمل در این مقوله است. برپایه این گونه [[روایات]]، [[اندیشه]] [[انتظار]] چنان در انگیزش [[اراده]] و خواست [[انسان]] [[منتظر]]، کارساز و نقش آفرین است که ذهن او را به سمت اهداف مورد [[انتظار]] سوق داده و باورهای او را به [[عزم]] و [[اراده]] تبدیل می‌کند. از این‌رو، در [[تفکر شیعی]]، [[انتظار]] به عنوان یک نگرش کاربردی مبتنی برآموزه‌های [[دینی]] و ارزشی، مدنظر قرار گرفته است؛ نگرشی که شرایط گذشته و حال را به چشم انداز [[آینده]] پیوند می‌دهد و در رویکرد و [[انتخاب]] [[انسان]]، تأثیر گذار است. [[انتظار]] یک آموزه [[دینی]] [[هدایت]] بخش است که [[رفتاری]] هدفمند را در پی داشته و به تصمیمات و اقدامات [[اصلاح]] گرایانه در عرصه‌های مختلف [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و... منتهی می‌گردد. این [[تفکر]] جریان ساز و [[هویت]] آفرین، چگونه بودن و چگونه زیستن را برای ما تعریف و اهداف کلی حرکت [[جامعه]] به سوی [[آینده]] را تعیین می‌کند»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۷، ۱۱۸.</ref>.
*«در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]]، یک مفهوم [[دینی]] و ارزشی است که نگرش [[انسان]] به شرایط گذشته و حال را به چشم انداز [[آینده]] پیوند می‌دهد. این مفهوم [[دینی]] و [[اسلامی]]، یک مفهوم هدایت‌بخش و برانگیزاننده است که رفتار‌های جهتمندی را در پی دارد و به تصمیمات و اقدامات عملی [[اصلاح]] گرایانه در عرصه‌های مختلف [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] می‌انجامد.
*«در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]]، یک مفهوم [[دینی]] و ارزشی است که نگرش [[انسان]] به شرایط گذشته و حال را به چشم انداز [[آینده]] پیوند می‌دهد. این مفهوم [[دینی]] و [[اسلامی]]، یک مفهوم هدایت‌بخش و برانگیزاننده است که رفتار‌های جهتمندی را در پی دارد و به تصمیمات و اقدامات عملی [[اصلاح]] گرایانه در عرصه‌های مختلف [[فرهنگی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] می‌انجامد.


جوهره اصلی [[انتظار]] در [[تفکر شیعی]]، [[اعتقاد]] و [[ایمان]] قلبی، به حتمیت [[ظهور]] [[مصلح جهانی]] [[حضرت مهدی موعود]]{{ع}} و دخالت مستقیم این باورداشت در نگرش‌ها و رفتار‌های فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] [[منتظر]] در رابطه با [[سرنوشت]] و [[آینده]] او است. تا هنگامی که ما دخالت مستقیم و نقش تأثیرگذار این [[اندیشه]] و باورداشت را در ساختار ذهنی، اسلوب [[اندیشه]]، شیوه [[زندگی]] وچگونگی حال و [[آینده]] خود، در [[جایگاه]] یک واقعیت نپذیریم و آن را در حیات فردی و [[اجتماعی]] خود به یک جریان [[فکری]] و [[رفتاری]] تبدیل نکنید، هرگز به آثار پربرکت این [[تفکر]] دست نخواهیم یافت؛ بنا‌براین، نخستین قدم در این راستا، آن است که [[درک]] درست و تصور صحیحی از این مفهوم ارزشی و [[اسلامی]] داشته باشیم، تا به اهمیت آن پی ببریم.
جوهره اصلی [[انتظار]] در [[تفکر شیعی]]، [[اعتقاد]] و [[ایمان]] قلبی، به حتمیت [[ظهور]] [[مصلح جهانی]] [[حضرت مهدی موعود]] {{ع}} و دخالت مستقیم این باورداشت در نگرش‌ها و رفتار‌های فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] [[منتظر]] در رابطه با [[سرنوشت]] و [[آینده]] او است. تا هنگامی که ما دخالت مستقیم و نقش تأثیرگذار این [[اندیشه]] و باورداشت را در ساختار ذهنی، اسلوب [[اندیشه]]، شیوه [[زندگی]] وچگونگی حال و [[آینده]] خود، در [[جایگاه]] یک واقعیت نپذیریم و آن را در حیات فردی و [[اجتماعی]] خود به یک جریان [[فکری]] و [[رفتاری]] تبدیل نکنید، هرگز به آثار پربرکت این [[تفکر]] دست نخواهیم یافت؛ بنا‌براین، نخستین قدم در این راستا، آن است که [[درک]] درست و تصور صحیحی از این مفهوم ارزشی و [[اسلامی]] داشته باشیم، تا به اهمیت آن پی ببریم.


از تأمل در روایاتی که به موضوع [[انتظار]] و الزامات آن پرداخته است، به روشنی در می‌یابیم که در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]]، صرفاً یک مفهوم ذهنی و دانستنی نیست که در لغتنامه‌ها و کتابخانه‌ها، سراغ آن را بگیریم؛ بلکه یک مفهوم کاربردی و سازنده است که در متن [[زندگی]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] خود ‌باید آن را جست و جو کرد. در [[اندیشه شیعی]]، [[انتظار]]، یک [[تفکر]] جریان ساز و هویت‌بخش است که چگونه بودن و چگونه زیستن را برای ما تعریف و جهت‌گیری کلی حرکت [[جامعه]] به سوی [[آینده]] را تعیین می‌کند. مهم آن است که با تأمل و نگرش صحیح به [[روایات]] و دستور‌العمل‌های [[عصر غیبت]] و [[انتظار]]، جنبه‌های کاربردی این [[تفکر]] را استخراج و در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] خویش به‌کار بندیم.
از تأمل در روایاتی که به موضوع [[انتظار]] و الزامات آن پرداخته است، به روشنی در می‌یابیم که در [[فرهنگ شیعی]]، [[انتظار]]، صرفاً یک مفهوم ذهنی و دانستنی نیست که در لغتنامه‌ها و کتابخانه‌ها، سراغ آن را بگیریم؛ بلکه یک مفهوم کاربردی و سازنده است که در متن [[زندگی]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] خود ‌باید آن را جست و جو کرد. در [[اندیشه شیعی]]، [[انتظار]]، یک [[تفکر]] جریان ساز و هویت‌بخش است که چگونه بودن و چگونه زیستن را برای ما تعریف و جهت‌گیری کلی حرکت [[جامعه]] به سوی [[آینده]] را تعیین می‌کند. مهم آن است که با تأمل و نگرش صحیح به [[روایات]] و دستور‌العمل‌های [[عصر غیبت]] و [[انتظار]]، جنبه‌های کاربردی این [[تفکر]] را استخراج و در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] خویش به‌کار بندیم.


اگر می‌بینیم در [[احادیث]] و [[روایات]]، این همه از [[فضیلت]] و [[ارزش انتظار]] و ارج گذاری [[منتظران]]، سخن به میان آمده و از [[انتظار ظهور]] [[مهدی]]{{ع}}، با عناوین و اوصافی چون [[برترین عمل]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ الامامه و التبصره، ص۲۱؛ کمال الدین، ص۶۴۴؛ مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۴۴. (در برخی از احادیث، در صدر این جمله، عبارت: {{متن حدیث| أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا...}} ذکر شده است. ر.ک: کمال الدین، ص۳۷۷).</ref>، بافضیلت‌ترین [[عبادت]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ کمال الدین، ص۲۸۷؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۲۵.</ref>، بالا‌ترین [[جهاد]] در [[راه خدا]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ تحف العقول، ص۳۸؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۴۱.</ref>، محبوب‌ترین عمل در پیشگاه [[الهی]]<ref>{{متن حدیث|أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۹۳.</ref>، هم‌سنگ بودن با [[شهادت]] و به [[خون]] طپیدن در [[راه خدا]]<ref>{{متن حدیث| الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}؛ الخصال، ۶۲۶؛ کمال الدین، ص۶۴۵؛ شرح الاخبار، ج۳، ص۵۶۰؛ تحف العقول، ص۱۱۵؛ معجم احادیث الامام المهدی{{ع}}، ج۳، ص۷۵.</ref>، در رکاب [[حضرت قائم]]{{ع}} بودن<ref>{{متن حدیث|كَمَنْ كَانَ فِي فُسْطَاطِ الْقَائِمِ{{ع}} }}؛ المحاسن، ج۱، ص۱۷۳؛ کمال الدین، ص۶۴۴؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۲۶.</ref>، در حال [[پیکار]] با [[دشمنان]] و [[شمشیر]] زدن در محضر [[رسول خدا]]{{صل}}<ref>{{متن حدیث| الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ مِنْهُمْ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} يَذُبُّ عَنْهُ}}؛ الغیبه النعمانی، ص۹۲؛ کمال الدین، ص۳۳۵- ۶۴۷؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۲۸.</ref> و دیگر تعابیری که هرکدام، با [[عنایت]] و [[حکمت]] خاصی بیان شده است، همه و همه از ارتباط و [[پیوستگی]] این [[باور]] درونی با عملکرد بیرونی و رفتارهای سازمان یافته فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] [[منتظر]]، حکایت دارد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[اندیشه انتظار و جهانی شدن (مقاله)|اندیشه انتظار و جهانی شدن]].</ref>.
اگر می‌بینیم در [[احادیث]] و [[روایات]]، این همه از [[فضیلت]] و [[ارزش انتظار]] و ارج گذاری [[منتظران]]، سخن به میان آمده و از [[انتظار ظهور]] [[مهدی]] {{ع}}، با عناوین و اوصافی چون [[برترین عمل]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ الامامه و التبصره، ص۲۱؛ کمال الدین، ص۶۴۴؛ مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۴۴. (در برخی از احادیث، در صدر این جمله، عبارت: {{متن حدیث| أَفْضَلُ أَعْمَالِ شِيعَتِنَا...}} ذکر شده است. ر.ک: کمال الدین، ص۳۷۷).</ref>، بافضیلت‌ترین [[عبادت]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ کمال الدین، ص۲۸۷؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۲۵.</ref>، بالا‌ترین [[جهاد]] در [[راه خدا]]<ref>{{متن حدیث| أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ تحف العقول، ص۳۸؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۴۱.</ref>، محبوب‌ترین عمل در پیشگاه [[الهی]]<ref>{{متن حدیث|أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۹۳.</ref>، هم‌سنگ بودن با [[شهادت]] و به [[خون]] طپیدن در [[راه خدا]]<ref>{{متن حدیث| الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}؛ الخصال، ۶۲۶؛ کمال الدین، ص۶۴۵؛ شرح الاخبار، ج۳، ص۵۶۰؛ تحف العقول، ص۱۱۵؛ معجم احادیث الامام المهدی {{ع}}، ج۳، ص۷۵.</ref>، در رکاب [[حضرت قائم]] {{ع}} بودن<ref>{{متن حدیث|كَمَنْ كَانَ فِي فُسْطَاطِ الْقَائِمِ {{ع}} }}؛ المحاسن، ج۱، ص۱۷۳؛ کمال الدین، ص۶۴۴؛ بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۲۶.</ref>، در حال [[پیکار]] با [[دشمنان]] و [[شمشیر]] زدن در محضر [[رسول خدا]] {{صل}}<ref>{{متن حدیث| الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ مِنْهُمْ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} يَذُبُّ عَنْهُ}}؛ الغیبه النعمانی، ص۹۲؛ کمال الدین، ص۳۳۵- ۶۴۷؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۲۸.</ref> و دیگر تعابیری که هرکدام، با [[عنایت]] و [[حکمت]] خاصی بیان شده است، همه و همه از ارتباط و [[پیوستگی]] این [[باور]] درونی با عملکرد بیرونی و رفتارهای سازمان یافته فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] [[منتظر]]، حکایت دارد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[اندیشه انتظار و جهانی شدن (مقاله)|اندیشه انتظار و جهانی شدن]].</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۳۳: خط ۳۳۹:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[رسول رضوی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[رسول رضوی]]'''، در کتاب ''«[[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:


«[[انتظار]]، در لغت، به معنای "چشم‌داشت پیدا کردن"<ref>المنجد، (عربی به فارسی)، ترجمه محمد بندر ریگی، ج ۲، ص ۱۹۵۸.</ref> و در اصطلاح، به معنای "چشم‌داشتن به [[ظهور امام زمان]]{{ع}} و تشکیل [[حکومت]] [[عدل الهی]] توسط آن [[حضرت]]" است. [[انتظار]]، به معنای [[آینده‌نگری]] و به معنای ناراضی بودن از وضع موجود و [[راضی]] شدن به آینده بهتر است؛ [[انتظار فرج]]، یعنی آماده بودن برای [[ظهور امام زمان]]{{ع}} و تشکیل [[دولت]] اسلامی و [[حکومت]] [[آخرین سفیر]] الهی؛ [[انتظار فرج]]، یعنی مهیا ساختن [[روح]] و جسم خود برای روزی که تمام بدبختی‌ها، ناکامی‌ها، بیدادگری‌ها، [[ظلم‌ها]] از میان رفته و [[فقر]] و [[تنگدستی]]، ... یکباره و برای همیشه، رخت برمیبندد و به وسیله آن [[حضرت]] {{ع}} [[حکومت]] [[عدل]] در سراسر [[گیتی]] برقرار می‌گردد. برای چنین روزی، باید [[انتظار]] کشید و امیدوار بود. [[امید]] و آرزوی [[عدل]] فراگیر، در [[روایات]] اسلامی، [[عبادت]]، بلکه [[افضل]] [[عبادات]]، و نشانه [[شیعه]] در دوران [[غیبت]] شمرده شده است. [[امام سجاد]]{{ع}} می‌فرماید: "همانا، اهل زمان [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} و معتقدان به [[امامت]] آن [[حضرت]] و کسانی که [[منتظر]] [[ظهور]] ایشان هستند، از اهل هر زمانی [[افضل]] هستند؛ زیرا [[خداوند متعال]]، از [[عقل]] و [[فهم]] و [[معرفت]]، آن‌چنان به آنان داده که به سبب آن، [[غائب]] بودن [[امام]]، همانند حاضر بودن [[امام]] است و [[خداوند]]، آنان را در آن زمان، به منزله کسانی قرار داده که در کنار [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} با [[شمشیر]] [[جهاد]] می‌کردند. آنان، [[مخلصان]] واقعی و [[شیعیان راستین]] ما و [[دعوت]] کنندگان به [[دین خدا]]، در آشکار و [[نهان]]، هستند." و نیز فرمود: "[[انتظار فرج]]، خودش، بزرگ‌ترین فرج‌هاست."<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۶.</ref>.
«[[انتظار]]، در لغت، به معنای "چشم‌داشت پیدا کردن"<ref>المنجد، (عربی به فارسی)، ترجمه محمد بندر ریگی، ج ۲، ص ۱۹۵۸.</ref> و در اصطلاح، به معنای "چشم‌داشتن به [[ظهور امام زمان]] {{ع}} و تشکیل [[حکومت]] [[عدل الهی]] توسط آن [[حضرت]]" است. [[انتظار]]، به معنای [[آینده‌نگری]] و به معنای ناراضی بودن از وضع موجود و [[راضی]] شدن به آینده بهتر است؛ [[انتظار فرج]]، یعنی آماده بودن برای [[ظهور امام زمان]] {{ع}} و تشکیل [[دولت]] اسلامی و [[حکومت]] [[آخرین سفیر]] الهی؛ [[انتظار فرج]]، یعنی مهیا ساختن [[روح]] و جسم خود برای روزی که تمام بدبختی‌ها، ناکامی‌ها، بیدادگری‌ها، [[ظلم‌ها]] از میان رفته و [[فقر]] و [[تنگدستی]]، ... یکباره و برای همیشه، رخت برمیبندد و به وسیله آن [[حضرت]] {{ع}} [[حکومت]] [[عدل]] در سراسر [[گیتی]] برقرار می‌گردد. برای چنین روزی، باید [[انتظار]] کشید و امیدوار بود. [[امید]] و آرزوی [[عدل]] فراگیر، در [[روایات]] اسلامی، [[عبادت]]، بلکه [[افضل]] [[عبادات]]، و نشانه [[شیعه]] در دوران [[غیبت]] شمرده شده است. [[امام سجاد]] {{ع}} می‌فرماید: "همانا، اهل زمان [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} و معتقدان به [[امامت]] آن [[حضرت]] و کسانی که [[منتظر]] [[ظهور]] ایشان هستند، از اهل هر زمانی [[افضل]] هستند؛ زیرا [[خداوند متعال]]، از [[عقل]] و [[فهم]] و [[معرفت]]، آن‌چنان به آنان داده که به سبب آن، [[غائب]] بودن [[امام]]، همانند حاضر بودن [[امام]] است و [[خداوند]]، آنان را در آن زمان، به منزله کسانی قرار داده که در کنار [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} با [[شمشیر]] [[جهاد]] می‌کردند. آنان، [[مخلصان]] واقعی و [[شیعیان راستین]] ما و [[دعوت]] کنندگان به [[دین خدا]]، در آشکار و [[نهان]]، هستند." و نیز فرمود: "[[انتظار فرج]]، خودش، بزرگ‌ترین فرج‌هاست."<ref>بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۵۶.</ref>.


بنابراین، [[انتظار فرج]]، چشم‌داشت به [[گشایش]] امور از سوی [[خداوند]] است. این چشم‌داشت، هرچند [[فرج]] است، لکن طبق [[روایات]] [[اهل بیت]]{{عم}} [[فرج]] اصلی در زمان [[ظهور امام زمان]]{{ع}} خواهد بود»<ref>[[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]، ص ۱۰۰-۱۰۱.</ref>.
بنابراین، [[انتظار فرج]]، چشم‌داشت به [[گشایش]] امور از سوی [[خداوند]] است. این چشم‌داشت، هرچند [[فرج]] است، لکن طبق [[روایات]] [[اهل بیت]] {{عم}} [[فرج]] اصلی در زمان [[ظهور امام زمان]] {{ع}} خواهد بود»<ref>[[رسول رضوی|رضوی، رسول]]، [[امام مهدی (کتاب)|امام مهدی]]، ص ۱۰۰-۱۰۱.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۷۷: خط ۳۸۳:
| تصویر = 152035.jpg
| تصویر = 152035.jpg
| پاسخ‌دهنده = میرتقی حسینی گرگانی
| پاسخ‌دهنده = میرتقی حسینی گرگانی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[میرتقی حسینی گرگانی]]'''، در کتاب ''«[[ نزول مسیح و ظهور موعود (کتاب)|نزول مسیح و ظهور موعود]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[میرتقی حسینی گرگانی]]'''، در کتاب ''«[[نزول مسیح و ظهور موعود (کتاب)|نزول مسیح و ظهور موعود]]»'' در این‌باره گفته است:


«[[انتظار]]، یعنی آرزومندی برای رسیدن به نیکوترین حال و زمان؛ یعنی لَه لَه زدن برای رسیدن به "[[ماء معین]]": {{متن قرآن|قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ}}<ref>"بگو: به من بگویید اگر آب (سرزمین) شما فرو رود چه کسی برای شما آبی روان می‌آورد؟؛ سوره ملک، آیه ۳۰.</ref>؛ یعنی رهایی از [[ظلمت]] و تیرگی، و چشم به افق روشن دوختن و برای [[دیدار]] [[خورشید]]، شب را به صبح آوردن؛ یعنی [[برترین]] [[عبادت]]؛ یعنی [[شناخت]] [[منتظر]]؛ زیرا، لازمه هر عبادتی [[معرفت]] است؛ پس، [[انتظار]] بدون [[شناخت]] [[موعود]] [[منتظر]] معنا و مفهوم نخواهد داشت و تهی از محتوا و [[حقیقت]] است. پس، تنها چیزی که بدان معنا، محتوا و واقعیت می‌بخشد، [[شناخت]] است؛ و [[شناخت]]، چون [[هدف]] آن است. [[انتظار]]، یعنی [[آمادگی]] برای رهایی از [[ستم]]، خود را ساختن، چشم به ما بین [[رکن و مقام]] دوختن به [[امید]] [[فتح]] و گشوده شدن دروازه‌های [[قسطنطنیه]]، جبال و [[دیلم]]؛ به [[انتظار]] هبوط [[عیسی]] و نظاره‌گر [[قتل دجال]] به دست او بودن، در تکاپوی زوال [[فرزندان]] صهیون بودن و به صلای [[شمشیر]] گوش دادن، مشاهده شکسته شدن پرچم‌های [[سفیانی]] و [[دجال]]؛ و خلاصه، ترنم {{عربی|" لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّه‏ " }} بر پهنه [[گیتی]] گوش را نواختن. [[انتظار]]، یعنی باوری شورآفرین، امیدی روح‌بخش، [[مقاومت]] و [[صلابت]] چون {{متن قرآن| هُمُ‏ الْغالِبُون‏}}، حماسه‌ای شب‌شکن، شفقی فجرآفرین، [[فتح]] المبین، [[فتح]] الفتوح، مرصادی برای [[منافقان]]، "نه" گفتن به [[باطل]] و [[شیطان]] بزرگ، درفش [[عصیان]] و [[پایداری]]، جریان [[خون]] در رگ زندگی، در آرزوی روزهای سبز بهاری نشستن، در هاله‌ای از نورِ [[جمال]] [[مهدی]] قرار گرفتن و سپر بلایش شدن، گرمای دستش را لمس نمودن، [[جان]] را به تابش [[خورشید]] [[ولایت]]، تابناک ساختن، [[روح]] را در سایه [[حکومت]] [[موعود]] [[صیقل]] دادن، و از شادمانی طلوع طلیعه جهانی، آکنده از داد و [[دادگری]] سرشار بودن. [[انتظار]]، یعنی [[اشتیاق]] به [[آرامش]] بعد از [[طوفان]]، [[امید]] استقرار [[صلح]] و [[عدل]] جاویدان پس از شیوع [[ظلم]] و فسادِ همه‌گیر و بی‌پایان به‌وسیله [[منجی]] بزرگ، [[موعود]] [[بشریت]] و [[مهدی]] [[قائم]] [[منتظر]] {{ع}}؛ و به گفته [[حافظ]] شیرازی: ایمنی قافله‌های [[دل]] و [[دانش]]. [[انتظار]]، یعنی همواره [[منتظر]] طلوع [[خورشید]] خونین رهایی از [[مغرب]] بودن<ref>در حدیث‌های فراوانی گفته شده است که: {{عربی|"هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا"}} -سلیمان حسینی بلخی قندوزی، ینابیع المودة، ج۳، ص١۴۵؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۵٢، ص١٩۵؛ شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمة، ج٢، صص۵٢٧ و ۵٢٨- یعنی مهدی {{ع}} خود همان خورشیدی است که از مغرب (محل غروب خورشید) طلوع می‌کند. برخی گفته‌اند: از جمله نشانه‌های ظهور امام زمان {{ع}} طلوع خورشید از مغرب است؛ برخی دیگر می‌گویند: محل طلوع آن حضرت مغرب زمین است. شاید توجیهش آن باشد که امام زمان بعد از فتح انطاکیه، قسطنطنیه، روم و فرنگ، به سوی بیت‌المقدس باز می‌گردد، و مسیح برای هلاکت دجال و یهودیان عنود حق‌پوش هبوط می‌کند؛ یعنی آغاز حرکت اصلاحی و عدالت‌گستر موعود منتظر همین طلوع خورشید از مغرب خواهد بود؛ خدا داند. به انتظار روزی که مفسر راستین دین ظهور کند، تا آن‌را به معنای واقعی کلمه تفسیر نماید. بله،‌ در برخی از روایت‌ها چنین ذکر شده است: {{عربی|"أَوَّلُ الْآيَاتِ طُلُوعُ الشَّمْسِ"}} -‌إعلام‌الوری، ج٢، ص٢٧٩- و نیز آمده: {{عربی|"لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا، فَإِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ أَمِنَ النَّاسُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونُ"}}. این حدیث‌ها، طلوع شمس را از نشانه‌های قیامت می‌دانند. ملاحظه می‌کنید که طلوع به خود شمس نسبت داده شده است، ولی آن‌چه که ما پیش‌تر نقل نمودیم، این بود که: {{عربی|"هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا"}}؛ مرجع ضمیر "هو"، وجود مقدس مهدی موعود {{ع}} است؛ و این، منافات ندارد که طلوع خورشید از مغرب، از نشانه‌های نزدیکی قیامت باشد؛ و در برخی روایت‌ها، تعبیر شده که مهدی فاطمه همان شمس بوده،‌ و از علائم و اشراط الساعة، خود ظهور مهدی و آن‌چه که پیش و پس از ظهور اتفاق می‌افتد، باشد. چندی پیش، یکی از ستاره‌شناسان روسی پیش‌بینی کرده بود که در اواخر سال ١٩٨٢ میلادی فاجعه‌ای برای خورشید پیش خواهد آمد و خورشید از مغرب طلوع خواهد کرد. [[امام باقر|حضرت باقر]]{{ع}} می‌فرماید: {{عربی|"نَعَمْ وَ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا مِنَ الْمَحْتُومِ..."}} -إلزام الناصب، ج٢، ص١۴۶- یعنی: آری، ندای آسمانی و طلوع خورشید از مغرب حتمی خواهد بود. وقوع چنین پدیده‌ای که از نشانه‌های ظهور است، اگر معنای ظاهری‌اش مراد باشد، مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت و چرخش منظومه شمسی است؛ و این، با اصول حاکم بر نظام طبیعت سازگاری ندارد. بدیهی است که [[امام زمان]]{{ع}} بر روی همین زمین بدون هیچ‌گونه تغییر قبل از قیامت، حکومت جهانی تشکیل می‌دهند. بر این اساس، تحقق چنین نشانه‌ای به صورت معجزه هم امکان ندارد؛ زیرا، معجزه در محدوده نظام حاکم بر جهان صورت می‌گیرد. -دادگستر جهان، ص۲۲۰- به همین‌خاطر، نظریه‌ای که ما در اول بحث ارائه دادیم تقویت می‌گردد. محدث، حکیم و فقیه بزرگوار، فیض کاشانی می‌گوید: گویا طلوع خورشید از مغرب، کنایه از [[ظهور امام مهدی|ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} است؛ همان‌گونه که از برخی اخبار نیز استفاده می‌شود. -وافی، ج۲، ص۴۴۶-؛ در ذیل روایتِ صعصعه نیز جمله‌ای است که نشان‌گر همین معناست. صعصعه در پاسخ نزال بن سبره گفت: کسی که حضرت عیسی {{ع}} پشت سر وی نماز می‌گزارد، دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر و نهمین نفر از فرزندان حسین بن علی {{ع}} است؛ و هم اوست خورشیدی که از غروب‌گاهش طلوع می‌کند. - بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۵‌-. و این همان معنای کنائی است که از "طلوع خورشید از غروب‌گاهش" برداشت می‌شود؛ و ظهور حضرت حجت بن الحسن {{ع}} به طلوع خورشید از مغربش تشبیه شده است.</ref>، در برابر تندبادهای زودگذر زبرالحدید بودن، در برابر مشکلات، کوه مقاوم بودن و برای رهایی از آن‌ها همراه [[سپاه مهدی]] بودن؛ یعنی دیدن طلعت رشیده و سپیده ستوده و در نتیجه، چشم را روشن ساختن و سینه را به [[نور]] [[ایمان]] منور نمودن؛ لحظه‌شماری برای نام‌نویسی در حزب [[مهدی]] {{ع}}، و در نهایت، سرسپرده وی شدن؛ چون سروده‌اند: {{عربی|" وَ أَنَ‏ حِزْبَكَ‏ هُمُ‏ الْغَالِبُونَ‏ وَ أَوْلِيَاءَكَ هُمُ الْفَائِزُونَ، وَ أَعْدَاءَكَ هُمُ الْخَاسِرُون‏ " }}<ref>شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص ١٠٣٣.</ref>؛ {{عربی|" أُولَئِكَ أَوْلِيَائِي حَقّاً بِهِمْ‏ أَدْفَعُ‏ كُلَ‏ فِتْنَةٍ عَمْيَاءَ حِنْدِسٍ‏ وَ بِهِمْ أَكْشِفُ الزَّلَازِلَ وَ أَدْفَعُ الْآصَارَ وَ الْأَغْلَالَ-  {{متن قرآن| أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ‏ ‏}}  " }}<ref>اینان اولیای حقیقی من هستند؛ به سبب این‌ها هر [[فتنه]] کور و تاریک را دفع می‌کنم؛ و به سبب آن‌ها شدائد و سختی‌ها را برطرف می‌کنم و از آن‌ها غُل و زنجیر را بر می‌دارم؛ و برهمینان [[صلوات]] و [[درود]] [[خداوند]] باد؛ زیرا، [[هدایت]] یافته‌اند و [[انتظار]] را به کردار و رفتارشان [[تفسیر]] کرده، و می‌گویند: [[انتظار]]، یعنی عبرتِ عبرت‌انگیز و [[صبر]] بی‌صبرانه کشیدن؛ شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۱۱.</ref>»<ref>[[میرتقی حسینی گرگانی|حسینی گرگانی؛میرتقی]]، [[ نزول مسیح و ظهور موعود (کتاب)|نزول مسیح و ظهور موعود]]، ص 35-38.</ref>.
«[[انتظار]]، یعنی آرزومندی برای رسیدن به نیکوترین حال و زمان؛ یعنی لَه لَه زدن برای رسیدن به "[[ماء معین]]": {{متن قرآن|قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ}}<ref>"بگو: به من بگویید اگر آب (سرزمین) شما فرو رود چه کسی برای شما آبی روان می‌آورد؟؛ سوره ملک، آیه ۳۰.</ref>؛ یعنی رهایی از [[ظلمت]] و تیرگی، و چشم به افق روشن دوختن و برای [[دیدار]] [[خورشید]]، شب را به صبح آوردن؛ یعنی [[برترین]] [[عبادت]]؛ یعنی [[شناخت]] [[منتظر]]؛ زیرا، لازمه هر عبادتی [[معرفت]] است؛ پس، [[انتظار]] بدون [[شناخت]] [[موعود]] [[منتظر]] معنا و مفهوم نخواهد داشت و تهی از محتوا و [[حقیقت]] است. پس، تنها چیزی که بدان معنا، محتوا و واقعیت می‌بخشد، [[شناخت]] است؛ و [[شناخت]]، چون [[هدف]] آن است. [[انتظار]]، یعنی [[آمادگی]] برای رهایی از [[ستم]]، خود را ساختن، چشم به ما بین [[رکن و مقام]] دوختن به [[امید]] [[فتح]] و گشوده شدن دروازه‌های [[قسطنطنیه]]، جبال و [[دیلم]]؛ به [[انتظار]] هبوط [[عیسی]] و نظاره‌گر [[قتل دجال]] به دست او بودن، در تکاپوی زوال [[فرزندان]] صهیون بودن و به صلای [[شمشیر]] گوش دادن، مشاهده شکسته شدن پرچم‌های [[سفیانی]] و [[دجال]]؛ و خلاصه، ترنم {{عربی|" لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّه‏ " }} بر پهنه [[گیتی]] گوش را نواختن. [[انتظار]]، یعنی باوری شورآفرین، امیدی روح‌بخش، [[مقاومت]] و [[صلابت]] چون {{متن قرآن| هُمُ‏ الْغالِبُون‏}}، حماسه‌ای شب‌شکن، شفقی فجرآفرین، [[فتح]] المبین، [[فتح]] الفتوح، مرصادی برای [[منافقان]]، "نه" گفتن به [[باطل]] و [[شیطان]] بزرگ، درفش [[عصیان]] و [[پایداری]]، جریان [[خون]] در رگ زندگی، در آرزوی روزهای سبز بهاری نشستن، در هاله‌ای از نورِ [[جمال]] [[مهدی]] قرار گرفتن و سپر بلایش شدن، گرمای دستش را لمس نمودن، [[جان]] را به تابش [[خورشید]] [[ولایت]]، تابناک ساختن، [[روح]] را در سایه [[حکومت]] [[موعود]] [[صیقل]] دادن، و از شادمانی طلوع طلیعه جهانی، آکنده از داد و [[دادگری]] سرشار بودن. [[انتظار]]، یعنی [[اشتیاق]] به [[آرامش]] بعد از [[طوفان]]، [[امید]] استقرار [[صلح]] و [[عدل]] جاویدان پس از شیوع [[ظلم]] و فسادِ همه‌گیر و بی‌پایان به‌وسیله [[منجی]] بزرگ، [[موعود]] [[بشریت]] و [[مهدی]] [[قائم]] [[منتظر]] {{ع}}؛ و به گفته [[حافظ]] شیرازی: ایمنی قافله‌های [[دل]] و [[دانش]]. [[انتظار]]، یعنی همواره [[منتظر]] طلوع [[خورشید]] خونین رهایی از [[مغرب]] بودن<ref>در حدیث‌های فراوانی گفته شده است که: {{عربی|"هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا"}} -سلیمان حسینی بلخی قندوزی، ینابیع المودة، ج۳، ص١۴۵؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۵٢، ص١٩۵؛ شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمة، ج٢، صص۵٢٧ و ۵٢٨- یعنی مهدی {{ع}} خود همان خورشیدی است که از مغرب (محل غروب خورشید) طلوع می‌کند. برخی گفته‌اند: از جمله نشانه‌های ظهور امام زمان {{ع}} طلوع خورشید از مغرب است؛ برخی دیگر می‌گویند: محل طلوع آن حضرت مغرب زمین است. شاید توجیهش آن باشد که امام زمان بعد از فتح انطاکیه، قسطنطنیه، روم و فرنگ، به سوی بیت‌المقدس باز می‌گردد، و مسیح برای هلاکت دجال و یهودیان عنود حق‌پوش هبوط می‌کند؛ یعنی آغاز حرکت اصلاحی و عدالت‌گستر موعود منتظر همین طلوع خورشید از مغرب خواهد بود؛ خدا داند. به انتظار روزی که مفسر راستین دین ظهور کند، تا آن‌را به معنای واقعی کلمه تفسیر نماید. بله،‌ در برخی از روایت‌ها چنین ذکر شده است: {{عربی|"أَوَّلُ الْآيَاتِ طُلُوعُ الشَّمْسِ"}} -‌إعلام‌الوری، ج٢، ص٢٧٩- و نیز آمده: {{عربی|"لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا، فَإِذَا طَلَعَتِ الشَّمْسُ أَمِنَ النَّاسُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونُ"}}. این حدیث‌ها، طلوع شمس را از نشانه‌های قیامت می‌دانند. ملاحظه می‌کنید که طلوع به خود شمس نسبت داده شده است، ولی آن‌چه که ما پیش‌تر نقل نمودیم، این بود که: {{عربی|"هُوَ الشَّمْسُ الطَّالِعَةُ مِنْ مَغْرِبِهَا"}}؛ مرجع ضمیر "هو"، وجود مقدس مهدی موعود {{ع}} است؛ و این، منافات ندارد که طلوع خورشید از مغرب، از نشانه‌های نزدیکی قیامت باشد؛ و در برخی روایت‌ها، تعبیر شده که مهدی فاطمه همان شمس بوده،‌ و از علائم و اشراط الساعة، خود ظهور مهدی و آن‌چه که پیش و پس از ظهور اتفاق می‌افتد، باشد. چندی پیش، یکی از ستاره‌شناسان روسی پیش‌بینی کرده بود که در اواخر سال ١٩٨٢ میلادی فاجعه‌ای برای خورشید پیش خواهد آمد و خورشید از مغرب طلوع خواهد کرد. [[امام باقر|حضرت باقر]] {{ع}} می‌فرماید: {{عربی|"نَعَمْ وَ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ طُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِهَا مِنَ الْمَحْتُومِ..."}} -إلزام الناصب، ج٢، ص١۴۶- یعنی: آری، ندای آسمانی و طلوع خورشید از مغرب حتمی خواهد بود. وقوع چنین پدیده‌ای که از نشانه‌های ظهور است، اگر معنای ظاهری‌اش مراد باشد، مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت و چرخش منظومه شمسی است؛ و این، با اصول حاکم بر نظام طبیعت سازگاری ندارد. بدیهی است که [[امام زمان]] {{ع}} بر روی همین زمین بدون هیچ‌گونه تغییر قبل از قیامت، حکومت جهانی تشکیل می‌دهند. بر این اساس، تحقق چنین نشانه‌ای به صورت معجزه هم امکان ندارد؛ زیرا، معجزه در محدوده نظام حاکم بر جهان صورت می‌گیرد. -دادگستر جهان، ص۲۲۰- به همین‌خاطر، نظریه‌ای که ما در اول بحث ارائه دادیم تقویت می‌گردد. محدث، حکیم و فقیه بزرگوار، فیض کاشانی می‌گوید: گویا طلوع خورشید از مغرب، کنایه از [[ظهور امام مهدی|ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} است؛ همان‌گونه که از برخی اخبار نیز استفاده می‌شود. -وافی، ج۲، ص۴۴۶-؛ در ذیل روایتِ صعصعه نیز جمله‌ای است که نشان‌گر همین معناست. صعصعه در پاسخ نزال بن سبره گفت: کسی که حضرت عیسی {{ع}} پشت سر وی نماز می‌گزارد، دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر و نهمین نفر از فرزندان حسین بن علی {{ع}} است؛ و هم اوست خورشیدی که از غروب‌گاهش طلوع می‌کند. - بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۵‌-. و این همان معنای کنائی است که از "طلوع خورشید از غروب‌گاهش" برداشت می‌شود؛ و ظهور حضرت حجت بن الحسن {{ع}} به طلوع خورشید از مغربش تشبیه شده است.</ref>، در برابر تندبادهای زودگذر زبرالحدید بودن، در برابر مشکلات، کوه مقاوم بودن و برای رهایی از آن‌ها همراه [[سپاه مهدی]] بودن؛ یعنی دیدن طلعت رشیده و سپیده ستوده و در نتیجه، چشم را روشن ساختن و سینه را به [[نور]] [[ایمان]] منور نمودن؛ لحظه‌شماری برای نام‌نویسی در حزب [[مهدی]] {{ع}}، و در نهایت، سرسپرده وی شدن؛ چون سروده‌اند: {{عربی|" وَ أَنَ‏ حِزْبَكَ‏ هُمُ‏ الْغَالِبُونَ‏ وَ أَوْلِيَاءَكَ هُمُ الْفَائِزُونَ، وَ أَعْدَاءَكَ هُمُ الْخَاسِرُون‏ " }}<ref>شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص ١٠٣٣.</ref>؛ {{عربی|" أُولَئِكَ أَوْلِيَائِي حَقّاً بِهِمْ‏ أَدْفَعُ‏ كُلَ‏ فِتْنَةٍ عَمْيَاءَ حِنْدِسٍ‏ وَ بِهِمْ أَكْشِفُ الزَّلَازِلَ وَ أَدْفَعُ الْآصَارَ وَ الْأَغْلَالَ-  {{متن قرآن| أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ‏ ‏}}  " }}<ref>اینان اولیای حقیقی من هستند؛ به سبب این‌ها هر [[فتنه]] کور و تاریک را دفع می‌کنم؛ و به سبب آن‌ها شدائد و سختی‌ها را برطرف می‌کنم و از آن‌ها غُل و زنجیر را بر می‌دارم؛ و برهمینان [[صلوات]] و [[درود]] [[خداوند]] باد؛ زیرا، [[هدایت]] یافته‌اند و [[انتظار]] را به کردار و رفتارشان [[تفسیر]] کرده، و می‌گویند: [[انتظار]]، یعنی عبرتِ عبرت‌انگیز و [[صبر]] بی‌صبرانه کشیدن؛ شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۳۱۱.</ref>»<ref>[[میرتقی حسینی گرگانی|حسینی گرگانی؛میرتقی]]، [[نزول مسیح و ظهور موعود (کتاب)|نزول مسیح و ظهور موعود]]، ص 35-38.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۸۷: خط ۳۹۳:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید محمد بنی‌هاشمی]]'''، در کتاب ''«[[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید محمد بنی‌هاشمی]]'''، در کتاب ''«[[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]»'' در این‌باره گفته است:


«درمعنای [[انتظار]]، توصیفات و توضیحات مختلفی ذکر شده که هیچ کدام بیان کننده اصل معنای آن نیستند. اگر در معنای آن گفته شود که [[انتظار]] یعنی "چشم به راه بودن"، این صرفاً ترجمه لفظ از [[عربی]] به فارسی است و نمی‌تواند به عنوان تعریف تلقی شود. اگر بخواهیم توصیف صحیحی از [[انتظار]] ارائه کنیم، باید از اموری غیر خود آن کمک بگیریم، و گرنه صرفاً ترجمه‌ای از لفظ آن را ارائه کرده‌ایم. ولی آیا چنین کاری ممکن است؟ آیا می‌توانیم مفهوم [[انتظار]] را با تحویل به مفاهیم دیگری توضیح دهیم؟ آیا [[انتظار]]، قابل تحویل و تحلیل به مفاهیم دیگر می‌باشد؟ اگر خوب دقت کنیم. در خواهیم یافت که "[[انتظار]]" یک [[امر]] کاملاً وجدانی است و اگر کسی واقعیت آن را [[وجدان]] نکرده باشد، هرگز با توصیفات ذهنی، [[حقیقت]] آن را نمی‌فهمد. [[انتظار]] یک معنای پایه و بسیط است. پایه است چون قابل "تحویل" به مفاهیم دیگر نیست و بسیط است چون قابل تجزیه و "تحلیل" به مفاهیم ساده‌تر نمی‌باشد. تنها راه [[درک]] آن، [[وجدان]] [[حقیقت]] آن می‌باشد.  
«درمعنای [[انتظار]]، توصیفات و توضیحات مختلفی ذکر شده که هیچ کدام بیان کننده اصل معنای آن نیستند. اگر در معنای آن گفته شود که [[انتظار]] یعنی "چشم به راه بودن"، این صرفاً ترجمه لفظ از [[عربی]] به فارسی است و نمی‌تواند به عنوان تعریف تلقی شود. اگر بخواهیم توصیف صحیحی از [[انتظار]] ارائه کنیم، باید از اموری غیر خود آن کمک بگیریم، و گرنه صرفاً ترجمه‌ای از لفظ آن را ارائه کرده‌ایم. ولی آیا چنین کاری ممکن است؟ آیا می‌توانیم مفهوم [[انتظار]] را با تحویل به مفاهیم دیگری توضیح دهیم؟ آیا [[انتظار]]، قابل تحویل و تحلیل به مفاهیم دیگر می‌باشد؟ اگر خوب دقت کنیم. در خواهیم یافت که "[[انتظار]]" یک [[امر]] کاملاً وجدانی است و اگر کسی واقعیت آن را [[وجدان]] نکرده باشد، هرگز با توصیفات ذهنی، [[حقیقت]] آن را نمی‌فهمد. [[انتظار]] یک معنای پایه و بسیط است. پایه است چون قابل "تحویل" به مفاهیم دیگر نیست و بسیط است چون قابل تجزیه و "تحلیل" به مفاهیم ساده‌تر نمی‌باشد. تنها راه [[درک]] آن، [[وجدان]] [[حقیقت]] آن می‌باشد.
::::::این ویژگی در مورد همه شناخت‌های پایه‌ای [[انسان]] وجود دارد. به عنوان مثال معرفت‌های وجدانی از قبیل [[گرسنگی]] و [[تشنگی]]، شادی و [[خشم]]، حب و [[تشنگی]]، گرسنه و تشنه شدن است. تنها راه فهمیدن شادی و [[خشم]]، عصبانی شدن می‌باشد و تنها راه [[درک]] [[محبت]]، محب شدن. اگر کسی [[محبت]] را [[وجدان]] نکرده باشد، با هیچ تعریف و توصیفی نمی‌توان [[محبت]] را به او شناساند و از هیچ معنای دیگر نمی‌توان برای [[درک]] [[محبت]] کمک گرفت. تمام شناخت‌های پایه و بسیط، دارای این ویژگی هستند.  
 
::::::معنای [[انتظار]] هم فقط برای شخص [[منتظر]]، روشن و آشکار می‌شود. اکر کسی هیچ گاه حالت [[انتظار]] را نچشیده باشد، با توصیف و توضیح، نمی‌توان معنای [[انتظار]] را برایش روشن کرد. حتی ممکن است توضیحات زیاد، باعث ابهام بیشتر در مفهوم آن را می‌فهمد. به چنین شخصی می‌توان یادآوری کرد که: "آن زمانی که یکی از عزیزانت به سفر رفته بود و تو از او خبر نداشتی و گفته بود تا فلان موقع بر می‌گردم و..." قبل از آمدن او چه حالی داشتی؟ آن حال وجدانی "[[انتظار]]" نام دارد. بدین ترتیب برای یادآوری مفهوم [[انتظار]]، یک سری [[نشانه‌ها]] به مخاطب می‌دهیم تا حال [[انتظار]] خود را به یاد آورد و یا اگر در حال [[انتظار]] می‌باشد، به آنچه دارد، متذکر گردد و آن را [[تصدیق]] نماید»<ref>[[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۲۷.</ref>.
این ویژگی در مورد همه شناخت‌های پایه‌ای [[انسان]] وجود دارد. به عنوان مثال معرفت‌های وجدانی از قبیل [[گرسنگی]] و [[تشنگی]]، شادی و [[خشم]]، حب و [[تشنگی]]، گرسنه و تشنه شدن است. تنها راه فهمیدن شادی و [[خشم]]، عصبانی شدن می‌باشد و تنها راه [[درک]] [[محبت]]، محب شدن. اگر کسی [[محبت]] را [[وجدان]] نکرده باشد، با هیچ تعریف و توصیفی نمی‌توان [[محبت]] را به او شناساند و از هیچ معنای دیگر نمی‌توان برای [[درک]] [[محبت]] کمک گرفت. تمام شناخت‌های پایه و بسیط، دارای این ویژگی هستند.
 
معنای [[انتظار]] هم فقط برای شخص [[منتظر]]، روشن و آشکار می‌شود. اکر کسی هیچ گاه حالت [[انتظار]] را نچشیده باشد، با توصیف و توضیح، نمی‌توان معنای [[انتظار]] را برایش روشن کرد. حتی ممکن است توضیحات زیاد، باعث ابهام بیشتر در مفهوم آن را می‌فهمد. به چنین شخصی می‌توان یادآوری کرد که: "آن زمانی که یکی از عزیزانت به سفر رفته بود و تو از او خبر نداشتی و گفته بود تا فلان موقع بر می‌گردم و..." قبل از آمدن او چه حالی داشتی؟ آن حال وجدانی "[[انتظار]]" نام دارد. بدین ترتیب برای یادآوری مفهوم [[انتظار]]، یک سری [[نشانه‌ها]] به مخاطب می‌دهیم تا حال [[انتظار]] خود را به یاد آورد و یا اگر در حال [[انتظار]] می‌باشد، به آنچه دارد، متذکر گردد و آن را [[تصدیق]] نماید»<ref>[[سید محمد بنی‌هاشمی|بنی‌هاشمی، سید محمد]]، [[سلسله درس‌های مهدویت ج۱۰ (کتاب)|انتظار فرج]]، ص ۲۷.</ref>.


حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب  ''«[[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]»'' در این‌باره گفته است:
حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب  ''«[[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]»'' در این‌باره گفته است:


«[[انتظار فرج]] در [[اسلام]] و به‌ویژه در [[مذهب]] حقّه تشیّع، عبارت از [[ایمان]] [[استوار]] به [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت]] [[ولیّ]] عصر{{ع}} و [[امید به ظهور]] [[مبارک]] آن واپسین [[حجّت]] [[خداوند]]، و آرزوی فرا رسیدن [[روزگار رهایی]] [[مستضعفان]] از چنگال [[مستکبران]]، و تمام شدن دوران داعیه "لمن الملکی" [[طاغوتیان]]، و [[فتح]] و [[پیروزی]] نهایی [[مؤمنان]]، و آغاز [[حکومت صالحان]]، تا [[پایان جهان]] است که همه اعتقادهای اساسی [[اسلام]] را -از یکتایی [[خدا]] و [[رسالت پیامبر]]{{صل}} و [[امامت]] [[امامان معصوم]]{{عم}} و تحقّق [[وعده]] تخلّف‌ناپذیر [[خداوند]]- دربر دارد.  
«[[انتظار فرج]] در [[اسلام]] و به‌ویژه در [[مذهب]] حقّه تشیّع، عبارت از [[ایمان]] [[استوار]] به [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت]] [[ولیّ]] عصر {{ع}} و [[امید به ظهور]] [[مبارک]] آن واپسین [[حجّت]] [[خداوند]]، و آرزوی فرا رسیدن [[روزگار رهایی]] [[مستضعفان]] از چنگال [[مستکبران]]، و تمام شدن دوران داعیه "لمن الملکی" [[طاغوتیان]]، و [[فتح]] و [[پیروزی]] نهایی [[مؤمنان]]، و آغاز [[حکومت صالحان]]، تا [[پایان جهان]] است که همه اعتقادهای اساسی [[اسلام]] را -از یکتایی [[خدا]] و [[رسالت پیامبر]] {{صل}} و [[امامت]] [[امامان معصوم]] {{عم}} و تحقّق [[وعده]] تخلّف‌ناپذیر [[خداوند]]- دربر دارد.
::::::[[انتظار فرج]] در [[اسلام]]، در واقع نوعی [[آمادگی]] است. [[آمادگی]] برای [[پاک]] شدن، [[پاک]] زیستن، و دور ماندن از زشتی‌ها و وصول به [[تزکیه نفس]]. [[آمادگی]] برای حرکتی مستمرّ و دائم، با تلاش و کوشش پی‌گیر و خستگی‌ناپذیر توأم با [[خودسازی]] و دگرسازی و [[زمینه‌سازی]]. و سرانجام [[آمادگی]] برای تهیّه قوا برای شرکت در [[نهضت]] [[عظیم]] آسمانی [[حضرت مهدی]]{{ع}} که آغاز آن، [[ظهور]] [[مبارک]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} و فرجام آن، [[شکست]] تاریکی‌ها، [[ظلم‌ها]]، [[فسادها]]، جهل‌ها، جنایت‌ها، [[قدرت]] [[طاغوت‌ها]]، و نتیجه آن، برپایی [[حکومت عدل]] "[[الله]]" و تحقّق قول و [[پیمان]] [[خداوند]] به عزّت‌بخشی [[مؤمنان]] است»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]، ص۱۹۳.</ref>.
 
[[انتظار فرج]] در [[اسلام]]، در واقع نوعی [[آمادگی]] است. [[آمادگی]] برای [[پاک]] شدن، [[پاک]] زیستن، و دور ماندن از زشتی‌ها و وصول به [[تزکیه نفس]]. [[آمادگی]] برای حرکتی مستمرّ و دائم، با تلاش و کوشش پی‌گیر و خستگی‌ناپذیر توأم با [[خودسازی]] و دگرسازی و [[زمینه‌سازی]]. و سرانجام [[آمادگی]] برای تهیّه قوا برای شرکت در [[نهضت]] [[عظیم]] آسمانی [[حضرت مهدی]] {{ع}} که آغاز آن، [[ظهور]] [[مبارک]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} و فرجام آن، [[شکست]] تاریکی‌ها، [[ظلم‌ها]]، [[فسادها]]، جهل‌ها، جنایت‌ها، [[قدرت]] [[طاغوت‌ها]]، و نتیجه آن، برپایی [[حکومت عدل]] "[[الله]]" و تحقّق قول و [[پیمان]] [[خداوند]] به عزّت‌بخشی [[مؤمنان]] است»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]، ص۱۹۳.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۰۳: خط ۴۱۲:


«[[انتظار]] در لغت، به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به [[آینده]] است.<ref>التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref>  با مطالعه فرهنگ‌های لغت در می‌یابیم که [[انتظار]] یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است؛ اما از این معنا دو نوع برداشت می‌توان کرد.
«[[انتظار]] در لغت، به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به [[آینده]] است.<ref>التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref>  با مطالعه فرهنگ‌های لغت در می‌یابیم که [[انتظار]] یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است؛ اما از این معنا دو نوع برداشت می‌توان کرد.
#این حالت روانی و چشم به راهی، [[انسان]] را به اعتزال و [[انزوا]] بکشاند و [[منتظر]]، دست روی دست بگذارد، وضعیت موجود را [[تحمل]] کند و به [[امید]] [[آینده]] مطلوب، بدون هیچ گونه تلاشی فقط [[انتظار]] بکشد.
# این حالت روانی و چشم به راهی، [[انسان]] را به اعتزال و [[انزوا]] بکشاند و [[منتظر]]، دست روی دست بگذارد، وضعیت موجود را [[تحمل]] کند و به [[امید]] [[آینده]] مطلوب، بدون هیچ گونه تلاشی فقط [[انتظار]] بکشد.
#این چشم به راهی و [[انتظار]] سبب حرکت، [[پویایی]] و عمل و [[آمادگی]] وسیع‌تر گردد.
# این چشم به راهی و [[انتظار]] سبب حرکت، [[پویایی]] و عمل و [[آمادگی]] وسیع‌تر گردد.


کدام یک از این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و [[رهبران]] [[دینی]] است؟ با مراجعه به متون روایی، مشاهده می‌شود که [[معصومان]] {{عم}} خیلی روشن و صریح با ارائه تصویری مناسب از [[انتظار]]، روی برداشت نخست، خط بطلان کشیده‌اند و برای این که هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، [[انتظار]] را عمل نامیده‌اند، آن هم [[برترین]] [[اعمال]]<ref>{{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}، {{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرْجِ مِنْ أَعْظَمِ الْعَمَلِ}} (کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲).</ref> یا آن را [[عبادت]] خوانده‌اند، آن هم محبوب‌ترین [[عبادت]]<ref>{{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ}}، {{متن حدیث|سُئل عن علی {{ع}} رجل أی الاعمال أحب الی الله عزوجل؟ قال علی {{ع}}: انتظار الفرج}} (کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱).</ref>. اساساً این یک قاعده [[عقلی]] و منطقی است؛ آن کس که وضعیت موجود را نمی‌پذیرد و [[تحمل]] نمی‌کند، در [[انتظار]] [[گشایش]] است و برایش آماده می‌شود؛ {{عربی|مَنِ انْتَظَرَ أَمْراً تَهَیَّأَ لَهُ}}.
کدام یک از این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و [[رهبران]] [[دینی]] است؟ با مراجعه به متون روایی، مشاهده می‌شود که [[معصومان]] {{عم}} خیلی روشن و صریح با ارائه تصویری مناسب از [[انتظار]]، روی برداشت نخست، خط بطلان کشیده‌اند و برای این که هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، [[انتظار]] را عمل نامیده‌اند، آن هم [[برترین]] [[اعمال]]<ref>{{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}، {{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرْجِ مِنْ أَعْظَمِ الْعَمَلِ}} (کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲).</ref> یا آن را [[عبادت]] خوانده‌اند، آن هم محبوب‌ترین [[عبادت]]<ref>{{متن حدیث|انْتِظَارُ الْفَرَجِ عِبَادَةٌ}}، {{متن حدیث|سُئل عن علی {{ع}} رجل أی الاعمال أحب الی الله عزوجل؟ قال علی {{ع}}: انتظار الفرج}} (کمال الدین، ج ۲، باب ۵۵، ح۱).</ref>. اساساً این یک قاعده [[عقلی]] و منطقی است؛ آن کس که وضعیت موجود را نمی‌پذیرد و [[تحمل]] نمی‌کند، در [[انتظار]] [[گشایش]] است و برایش آماده می‌شود؛ {{عربی|مَنِ انْتَظَرَ أَمْراً تَهَیَّأَ لَهُ}}.
خط ۴۱۶: خط ۴۲۵:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محبوب شفائی]]'''، در کتاب ''«[[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محبوب شفائی]]'''، در کتاب ''«[[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]»'' در این‌باره گفته است:


«"[[انتظار]] در لغت، به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به [[آینده]] است"<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کمال القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref>. با مطالعه فرهنگ‌های لغت درمی‌یابیم که [[انتظار]] یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است؛ اما از این معنا دو نوع برداشت می‌توان کرد: یکی این حالت روانی [[چشم به راهی]]، [[انسان]] را به اعتزال و [[انزوا]] بکشاند و [[منتظر]]، دست روی دست بگذارد، وضعیت موجود را [[تحمل]] کند و به [[امید]] آینده‌ای مطلوب، بدون هیچ‌گونه تلاشی فقط [[انتظار]] بکشد. دیگر اینکه [[چشم به راهی]] و [[انتظار]] سبب حرکت، [[پویایی]] و عمل و [[آمادگی]] وسیع‌تر گردد. با توجه به این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و [[رهبران]] [[دینی]] با مراجعه به متون [[روایی]]، مشاهده می‌شود که [[معصومان]]{{عم}} خیلی روشن و صریح با ارائه تصویری مناسب از [[انتظار]]، روی برداشت نخست، خط بطلان کشیده‌اند و برای اینکه هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، "[[انتظار]] را عمل نامیده‌اند، آن هم [[برترین]] [[اعمال]]"<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، مترجم: علی دوانی، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref> "یا آن را [[عبادت]] خوانده‌اند، آن هم محبوب‌ترین [[اعمال]]"<ref>بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۶۵، ح ۵۱.</ref>. اساساً این یک قاعده [[عقلی]] و منطقی است؛ آن کسی که وضعیت موجود را نمی‌پذیرد و [[تحمل]] می‌کند، در [[انتظار]] [[گشایش]] است و برایش آماده می‌شود»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۴۵.</ref>.
«"[[انتظار]] در لغت، به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به [[آینده]] است"<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کمال القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref>. با مطالعه فرهنگ‌های لغت درمی‌یابیم که [[انتظار]] یک حالت روانی به همراه درنگ و تأمل است؛ اما از این معنا دو نوع برداشت می‌توان کرد: یکی این حالت روانی [[چشم به راهی]]، [[انسان]] را به اعتزال و [[انزوا]] بکشاند و [[منتظر]]، دست روی دست بگذارد، وضعیت موجود را [[تحمل]] کند و به [[امید]] آینده‌ای مطلوب، بدون هیچ‌گونه تلاشی فقط [[انتظار]] بکشد. دیگر اینکه [[چشم به راهی]] و [[انتظار]] سبب حرکت، [[پویایی]] و عمل و [[آمادگی]] وسیع‌تر گردد. با توجه به این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و [[رهبران]] [[دینی]] با مراجعه به متون [[روایی]]، مشاهده می‌شود که [[معصومان]] {{عم}} خیلی روشن و صریح با ارائه تصویری مناسب از [[انتظار]]، روی برداشت نخست، خط بطلان کشیده‌اند و برای اینکه هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، "[[انتظار]] را عمل نامیده‌اند، آن هم [[برترین]] [[اعمال]]"<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، مترجم: علی دوانی، ج ۵۲، ص ۱۲۲.</ref> "یا آن را [[عبادت]] خوانده‌اند، آن هم محبوب‌ترین [[اعمال]]"<ref>بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۶۵، ح ۵۱.</ref>. اساساً این یک قاعده [[عقلی]] و منطقی است؛ آن کسی که وضعیت موجود را نمی‌پذیرد و [[تحمل]] می‌کند، در [[انتظار]] [[گشایش]] است و برایش آماده می‌شود»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۴۵.</ref>.
 
«از نظر [[شیعه]] مسأله [[انتظار]] [[مهدویت]] و نوید [[ظهور]] [[مهدی موعود]] {{ع}} یکی از مسائل بسیار حیاتی به شمار می‌رود و به اندازه‌ای اهمیت دارد که [[اعتقاد]] به [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} در ردیف وقوع [[قیامت]] و [[تکذیب]] و تصدیقش در ردیف [[تکذیب]] و [[تصدیق]] [[رسول اکرم]] {{صل}} می‌باشد. مسأله [[انتظار]] [[مهدویت]] و نوید [[ظهور]] آن [[مصلح]] [[الهی]] یک مسأله کهن و ریشه‌دار است و سابقه آن به نخستین روزهای [[طلوع فجر]] [[اسلام]] و دوران شخصی [[نبی اکرم]] {{صل}} بر می‌گردد. به [[اعتقاد]] [[شیعه]] علاوه بر [[آیات]] متعددی که در [[قرآن کریم]] وارد شده و [[پیشوایان دینی]] آنها را به وجود [[مقدس]] [[مهدی موعود]] {{ع}} و [[انتظار]] [[تفسیر]] و تأویل کرده‌اند صدها [[حدیث]] معتبر و [[متواتر]] از [[حضرت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} و [[جانشینان]] آن [[حضرت]] {{عم}} صادر شده که در آنها کلیه صفات و خصوصیات و جزئیات [[زندگی]] آن [[منتظر موعود]] {{ع}} که پس از [[تولد]] دوبار [[غیبت]] خواهد داشت و پس از [[غیبت طولانی]] [[ظهور]] خواهد کرد و با تشکیل [[حکومت واحد جهانی]] [[جهان]] را پر از [[عدل و داد]] خواهد نمود. بیان شده است. [[شیعیان]] بر اساس [[روایات]] [[عقیده]] دارند که [[مهدی موعود]] {{ع}} سری از [[اسرار]] [[حق]] و رازی از رازهای نهفته [[خداوند]] و آخرین [[برگزیده الهی]] است که پس از [[تولد]] از نظرها [[غایب]] شده است و بعد از مدت زمان طولانی [[ظهور]] خواهد کرد. و او حجه [[الله]]، [[خلیفه]] [[الله]] و [[بقیة الله]] است. [[مهدی موعود]] {{ع}} از [[نسل]] [[پاک]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} بوده و از [[علی]] {{ع}} و زهرا {{س}} و نهمین نفر از [[فرزندان امام حسین]] {{ع}} و [[فرزند]] [[بلافصل]] [[امام حسن عسکری]] {{ع}} است<ref>همان، ص ۶۴.</ref>.
 
[[شیعیان]] [[دوازده امامی]] [[عقیده]] دارند که [[حضرت مهدی]] {{ع}} هم‌نام و هم [[کنیه]] [[پیامبر]] {{صل}} و هم اکنون زنده است و هنگامی که [[خداوند]] [[اذن]] ظهورش دهد [[قیام]] می‌کند و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] می‌نماید. [[شیعیان]] طبق وعده‌های [[انبیاء]] [[سلف]] و نویدهای کتب مذهبی و وعده‌های صریح [[قرآن کریم]] [[عقیده]] دارند: آنگاه که [[اخلاق]] و [[معنویت]] از میان [[بشر]] رخت بربندد و [[ظلم و ستم]] فراگیر شود و اسباب [[ظهور]] که یکی از [[وظایف منتظران]] است مهیا گردد. [[حضرت مهدی]] {{ع}} به [[فرمان]] [[حق]] [[قیام]] می‌کند و [[دنیا]] را پر از [[عدل و داد]] می‌نماید و به همه [[رنج‌ها]] پایان می‌دهد. [[شیعیان]] براساس [[عقل]] و [[وجدان]] و [[کتاب و سنت]] [[عقیده]] دارند که با [[ظهور]] [[ولی خدا]] و آمدن [[موعود]] مکتب‌ها و رهایی‌بخش [[انسان‌ها]] هیچ [[حکومت]] باطلی روی [[زمین]] باقی نمی‌ماند بلکه همه مکتب‌های موجود و حکومت‌های [[مقتدر]] زمان یکی پس از دیگری از بین رفته و متلاشی می‌گردند مرزهای جغرافیایی بین کشورها برداشته می‌شوند؛ مظاهر [[شرک]]. [[کفر]] [[الحاد]] و [[بی‌عدالتی]] از بین می‌روند [[عدالت اجتماعی]] تأمین می‌گردد. هر حقی به [[صاحب]] [[حق]] می‌رسد همگان در [[رفاه]] و [[آسایش]] [[زندگی]] می‌کنند از [[ظلم و ستم]] و بد عدالتی خبری نیست و در سرتا سر [[جهان هستی]] تنها یک [[نظام]] [[حکومت]] می‌کند. که آن هم [[نظام]] عادلانه [[اسلام]] و [[احکام]] [[نجات‌بخش]] آسمانی و [[قرآن کریم]] است<ref>همان، ص ۶۴ و ۶۷.</ref>.


«از نظر [[شیعه]] مسأله [[انتظار]] [[مهدویت]] و نوید [[ظهور]] [[مهدی موعود]]{{ع}} یکی از مسائل بسیار حیاتی به شمار می‌رود و به اندازه‌ای اهمیت دارد که [[اعتقاد]] به [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} در ردیف وقوع [[قیامت]] و [[تکذیب]] و تصدیقش در ردیف [[تکذیب]] و [[تصدیق]] [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌باشد. مسأله [[انتظار]] [[مهدویت]] و نوید [[ظهور]] آن [[مصلح]] [[الهی]] یک مسأله کهن و ریشه‌دار است و سابقه آن به نخستین روزهای [[طلوع فجر]] [[اسلام]] و دوران شخصی [[نبی اکرم]]{{صل}} بر می‌گردد. به [[اعتقاد]] [[شیعه]] علاوه بر [[آیات]] متعددی که در [[قرآن کریم]] وارد شده و [[پیشوایان دینی]] آنها را به وجود [[مقدس]] [[مهدی موعود]]{{ع}} و [[انتظار]] [[تفسیر]] و تاویل کرده‌اند صدها [[حدیث]] معتبر و [[متواتر]] از [[حضرت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[جانشینان]] آن [[حضرت]]{{عم}} صادر شده که در آنها کلیه صفات و خصوصیات و جزئیات [[زندگی]] آن [[منتظر موعود]]{{ع}} که پس از [[تولد]] دوبار [[غیبت]] خواهد داشت و پس از [[غیبت طولانی]] [[ظهور]] خواهد کرد و با تشکیل [[حکومت واحد جهانی]] [[جهان]] را پر از [[عدل و داد]] خواهد نمود. بیان شده است. [[شیعیان]] بر اساس [[روایات]] [[عقیده]] دارند که [[مهدی موعود]]{{ع}} سری از [[اسرار]] [[حق]] و رازی از رازهای نهفته [[خداوند]] و آخرین [[برگزیده الهی]] است که پس از [[تولد]] از نظرها [[غایب]] شده است و بعد از مدت زمان طولانی [[ظهور]] خواهد کرد. و او حجه [[الله]]، [[خلیفه]] [[الله]] و [[بقیة الله]] است. [[مهدی موعود]]{{ع}} از [[نسل]] [[پاک]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} بوده و از [[علی]]{{ع}} و زهرا{{س}} و نهمین نفر از [[فرزندان امام حسین]]{{ع}} و [[فرزند]] [[بلافصل]] [[امام حسن عسکری]]{{ع}} است<ref>همان، ص ۶۴.</ref>.
درباره [[وجود مهدی]] و [[ظهور]] او در [[آخرالزمان]] کتاب‌های بسیاری تألیف کرده‌اند و رساله‌ها و مقاله‌های جامع فراوان نوشته‌اند. [[نوشتن]] در این باره از زمان [[امام حسن عسکری]] {{ع}} شروع شده و تا عصر حاضر ادامه یافته است. و کمتر کسی در میان عالمیان [[شیعه]] یافت می‌شود که در این باره کتاب ننوشته باشد یا مقاله نگاشته یا سخن نگفته باشد<ref>محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص ۱۱۰.</ref>»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۱۵۷.</ref>.
::::::[[شیعیان]] [[دوازده امامی]] [[عقیده]] دارند که [[حضرت مهدی]]{{ع}} هم‌نام و هم [[کنیه]] [[پیامبر]]{{صل}} و هم اکنون زنده است و هنگامی که [[خداوند]] [[اذن]] ظهورش دهد [[قیام]] می‌کند و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] می‌نماید. [[شیعیان]] طبق وعده‌های [[انبیاء]] [[سلف]] و نویدهای کتب مذهبی و وعده‌های صریح [[قرآن کریم]] [[عقیده]] دارند: آنگاه که [[اخلاق]] و [[معنویت]] از میان [[بشر]] رخت بربندد و [[ظلم و ستم]] فراگیر شود و اسباب [[ظهور]] که یکی از [[وظایف منتظران]] است مهیا گردد. [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[فرمان]] [[حق]] [[قیام]] می‌کند و [[دنیا]] را پر از [[عدل و داد]] می‌نماید و به همه [[رنج‌ها]] پایان می‌دهد. [[شیعیان]] براساس [[عقل]] و [[وجدان]] و [[کتاب و سنت]] [[عقیده]] دارند که با [[ظهور]] [[ولی خدا]] و آمدن [[موعود]] مکتب‌ها و رهایی‌بخش [[انسان‌ها]] هیچ [[حکومت]] باطلی روی [[زمین]] باقی نمی‌ماند بلکه همه مکتب‌های موجود و حکومت‌های [[مقتدر]] زمان یکی پس از دیگری از بین رفته و متلاشی می‌گردند مرزهای جغرافیایی بین کشورها برداشته می‌شوند؛ مظاهر [[شرک]]. [[کفر]] [[الحاد]] و [[بی‌عدالتی]] از بین می‌روند [[عدالت اجتماعی]] تأمین می‌گردد. هر حقی به [[صاحب]] [[حق]] می‌رسد همگان در [[رفاه]] و [[آسایش]] [[زندگی]] می‌کنند از [[ظلم و ستم]] و بد عدالتی خبری نیست و در سرتا سر [[جهان هستی]] تنها یک [[نظام]] [[حکومت]] می‌کند. که آن هم [[نظام]] عادلانه [[اسلام]] و [[احکام]] [[نجات‌بخش]] آسمانی و [[قرآن کریم]] است<ref>همان، ص ۶۴ و ۶۷.</ref>.
::::::درباره [[وجود مهدی]] و [[ظهور]] او در [[آخرالزمان]] کتاب‌های بسیاری تألیف کرده‌اند و رساله‌ها و مقاله‌های جامع فراوان نوشته‌اند. [[نوشتن]] در این باره از زمان [[امام حسن عسکری]]{{ع}} شروع شده و تا عصر حاضر ادامه یافته است. و کمتر کسی در میان عالمیان [[شیعه]] یافت می‌شود که در این باره کتاب ننوشته باشد یا مقاله نگاشته یا سخن نگفته باشد<ref>محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص ۱۱۰.</ref>»<ref>[[محبوب شفائی|شفائی، محبوب]]، [[موعود حق (کتاب)|موعود حق]]، ص ۱۵۷.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۳۶: خط ۴۴۷:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[یحیی صالح‌نیا]]'''، در کتاب ''«[[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[یحیی صالح‌نیا]]'''، در کتاب ''«[[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]»'' در این‌باره گفته است:


«[[انتظار]]، برگرفته از ریشه "نظر" و در لغت به معنای تأمل در یک چیز و [[چشم‌داشت]] به آن و چشم به راه آن بودن است<ref>جوهری، صحاح، ذیل ریشه «نظر».</ref>. اما در مباحث [[مهدویت]]، مراد از "[[انتظار]]" چشم به راه [[ظهور]] [[آخرین حجت الهی]] بودن است. البته با در نظر گرفتن مجموع [[روایات]]، نمی‌توان [[انتظار]] را فقط چشم به راه [[ظهور]] بودن معنا کرد؛ بلکه بر اساس [[روایات انتظار فرج]]، [[انتظار]]؛ یعنی [[امید]] به فردایی بهتر و تلاش در جهت ایجاد فردایی روشن‌تر و [[اعتقاد]] به اینکه فردای روشن جز با حضور [[انسان کامل]] و [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} محقق نخواهد شد.
«[[انتظار]]، برگرفته از ریشه "نظر" و در لغت به معنای تأمل در یک چیز و [[چشم‌داشت]] به آن و چشم به راه آن بودن است<ref>جوهری، صحاح، ذیل ریشه «نظر».</ref>. اما در مباحث [[مهدویت]]، مراد از "[[انتظار]]" چشم به راه [[ظهور]] [[آخرین حجت الهی]] بودن است. البته با در نظر گرفتن مجموع [[روایات]]، نمی‌توان [[انتظار]] را فقط چشم به راه [[ظهور]] بودن معنا کرد؛ بلکه بر اساس [[روایات انتظار فرج]]، [[انتظار]]؛ یعنی [[امید]] به فردایی بهتر و تلاش در جهت ایجاد فردایی روشن‌تر و [[اعتقاد]] به اینکه فردای روشن جز با حضور [[انسان کامل]] و [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} محقق نخواهد شد.


بر این اساس می‌توان ماهیت [[انتظار]] را در سه عنصر [[امید]]، عمل و [[اعتقاد]] خلاصه کرد، چرا که اساساً هر انتظاری بر پایه [[امید]] به رخداد خاصی شکل می‌گیرد و به طور ویژه، [[انتظار فرج]] افزون بر [[امید]]، تلاش برای برداشتن موانع تحقق آن [[امید]] را نیز به همراه دارد و بر همین اساس از آن به "[[افضل]] الأعمال" یاد شده است<ref>قال رسول الله{{صل}}: {{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ برترین اعمال امت من انتظار فرج است. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۸.</ref>. [[بهترین]] روز بشری با [[ظهور]] [[انسان کامل]] رقم خواهد خورد که [[فضایل]] همه [[پیامبران الهی]] و خوبی‌های [[بندگان]] [[شایسته]] [[الهی]] را با خود دارد. بی‌حضور و [[ظهور]] او هر خوبی، آمیخته با نقصان و هر [[روشنایی]]، همراه [[تاریکی]] خواهد بود و این عقیده‌ای ثابت در [[مکتب]] انسان‌ساز [[اسلام]] است»<ref>[[یحیی صالح‌نیا|صالح‌نیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص 83.</ref>.
بر این اساس می‌توان ماهیت [[انتظار]] را در سه عنصر [[امید]]، عمل و [[اعتقاد]] خلاصه کرد، چرا که اساساً هر انتظاری بر پایه [[امید]] به رخداد خاصی شکل می‌گیرد و به طور ویژه، [[انتظار فرج]] افزون بر [[امید]]، تلاش برای برداشتن موانع تحقق آن [[امید]] را نیز به همراه دارد و بر همین اساس از آن به "[[افضل]] الأعمال" یاد شده است<ref>قال رسول الله {{صل}}: {{متن حدیث|أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}؛ برترین اعمال امت من انتظار فرج است. بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۸.</ref>. [[بهترین]] روز بشری با [[ظهور]] [[انسان کامل]] رقم خواهد خورد که [[فضایل]] همه [[پیامبران الهی]] و خوبی‌های [[بندگان]] [[شایسته]] [[الهی]] را با خود دارد. بی‌حضور و [[ظهور]] او هر خوبی، آمیخته با نقصان و هر [[روشنایی]]، همراه [[تاریکی]] خواهد بود و این عقیده‌ای ثابت در [[مکتب]] انسان‌ساز [[اسلام]] است»<ref>[[یحیی صالح‌نیا|صالح‌نیا، یحیی]]؛ [[تنها بر فراز (کتاب)|تنها بر فراز]]، ص 83.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۵۰: خط ۴۶۱:
بنابراین مسئله [[انتظار]] مرکّب از دو عنصر است، عنصر نفی و عنصر اثبات، عنصر نفی همان [[یگانگی]] با وضع موجود و عنصر اثبات خواهان وضع بهتر بودن است<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص ۳۸۲؛ منتخب الأثر، ص ۴۱۹.</ref>.
بنابراین مسئله [[انتظار]] مرکّب از دو عنصر است، عنصر نفی و عنصر اثبات، عنصر نفی همان [[یگانگی]] با وضع موجود و عنصر اثبات خواهان وضع بهتر بودن است<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص ۳۸۲؛ منتخب الأثر، ص ۴۱۹.</ref>.


[[انتظار]] در اصطلاح [[کلامی]] که برگرفته از [[روایات]] است، همان [[انتظار فرج]] بوده و [[انتظار فرج]] یعنی [[منتظر]] [[وعده الهی]] بودن و سعی و تلاش در مهیا ساختن [[روح]] و جسم خود برای روزی که با طلوع [[خورشید]] عالمتاب [[حضرت مهدی]]{{ع}} گشایشی در کلیه [[شئون]] [[زندگی]] [[بشر]] پدید آید<ref>رسالت جهانی حضرت مهدی{{ع}}، ص ۲۴۱.</ref>»<ref>[[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]].</ref>.
[[انتظار]] در اصطلاح [[کلامی]] که برگرفته از [[روایات]] است، همان [[انتظار فرج]] بوده و [[انتظار فرج]] یعنی [[منتظر]] [[وعده الهی]] بودن و سعی و تلاش در مهیا ساختن [[روح]] و جسم خود برای روزی که با طلوع [[خورشید]] عالمتاب [[حضرت مهدی]] {{ع}} گشایشی در کلیه [[شئون]] [[زندگی]] [[بشر]] پدید آید<ref>رسالت جهانی حضرت مهدی {{ع}}، ص ۲۴۱.</ref>»<ref>[[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]].</ref>.


حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[ناصر فروهی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]]»'' در این‌باره گفته است:
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[ناصر فروهی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]]»'' در این‌باره گفته است:


«[[عقیده شیعه]] ([[امامیه]] [[اثناعشری]]) درباره [[انتظار]] این است که [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[دوازدهمین امام]] و [[حجت خداوند]] در روی [[زمین]] و از [[اهل بیت]] و [[عترت]] [[رسول]] خداست و در پانزدهم [[شعبان]] ۲۵۰هجری قمری متولد شده و زنده است و بر اساس مصلحتی که [[خداوند متعال]] می‌داند در حال [[غیبت]] به سر می‌برد و روزی خواهد رسید که حضرتش [[ظهور]] کرده و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] می‌‌کند، همان طور که پر از [[ظلم و جور]] می‌‌شود و بر [[مؤمنین]] است که همواره در [[انتظار]] چنین روزی باشند و خودشان را برای چنین روزی آماده کنند<ref>منهاج السنة، ج۴، ص ۲۱۱؛ المهدی المنتظر، ج۱، ص ۶۰؛ شرح نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۱.</ref>.
«[[عقیده شیعه]] ([[امامیه]] [[اثناعشری]]) درباره [[انتظار]] این است که [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[دوازدهمین امام]] و [[حجت خداوند]] در روی [[زمین]] و از [[اهل بیت]] و [[عترت]] [[رسول]] خداست و در پانزدهم [[شعبان]] ۲۵۰هجری قمری متولد شده و زنده است و بر اساس مصلحتی که [[خداوند متعال]] می‌داند در حال [[غیبت]] به سر می‌برد و روزی خواهد رسید که حضرتش [[ظهور]] کرده و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] می‌‌کند، همان طور که پر از [[ظلم و جور]] می‌‌شود و بر [[مؤمنین]] است که همواره در [[انتظار]] چنین روزی باشند و خودشان را برای چنین روزی آماده کنند<ref>منهاج السنة، ج۴، ص ۲۱۱؛ المهدی المنتظر، ج۱، ص ۶۰؛ شرح نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۸۱.</ref>.


در این زمینه [[روایات]] زیادی از [[نبی گرامی اسلام]] و [[ائمه اطهار]]{{عم}} وارد شده است. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[حدیثی]] که [[فریقین]] آن را [[نقل]] کرده، فرمود: "اگر از [[دنیا]] جز یک روز نماند، [[خداوند]] آن روز را آن [[قدر]] طولانی می‌‌کند تا فرزندم [[مهدی]] که اسم او اسم من و [[کنیه]] او [[کنیه]] من است [[ظهور]] کند و [[عدالت]] را بگستراند بعد از آن که [[زمین]] را [[ظلم و جور]] فرا گیرد"<ref>غیبت کبری، ص ۸؛ الیوم الموعود بین الفکر المادی والدینی، ص ۶۳۶؛ الهیات، ج۲، ص ۶۳۲.</ref>. باز [[حضرت]] می‌فرماید: "هر کس قائمی را که از [[فرزندان]] من است [[انکار]] کند مرا [[انکار]] کرده است"<ref>بحارالانوار، ج۵۱، ص ۷۴؛ کشف الغمة، ج۲، ص ۴۴۶.</ref>. همچنین فرمود: "[[قائم]] از [[فرزندان]] من است که اسم او اسم من و [[کنیه]] او [[کنیه]] من است و شمائلش شمائل من و [[سنت]] او [[سنت]] من است و [[مردم]] را بر اساس [[ملت]] و [[شریعت]] من برپا دارد و به [[کتاب خداوند]] [[دعوت]] می‌‌کند، پس هر کس او را [[اطاعت]] کند مرا [[اطاعت]] کرده، و هر کس او را [[معصیت]] کند مرا [[معصیت]] کرده، و هر کس او را در غیبتش [[انکار]] کند مرا [[انکار]] کرده..."<ref>منتخب الأثر، ص ۴۹۲.</ref>»<ref>[[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]].</ref>.
در این زمینه [[روایات]] زیادی از [[نبی گرامی اسلام]] و [[ائمه اطهار]] {{عم}} وارد شده است. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در [[حدیثی]] که [[فریقین]] آن را [[نقل]] کرده، فرمود: "اگر از [[دنیا]] جز یک روز نماند، [[خداوند]] آن روز را آن [[قدر]] طولانی می‌‌کند تا فرزندم [[مهدی]] که اسم او اسم من و [[کنیه]] او [[کنیه]] من است [[ظهور]] کند و [[عدالت]] را بگستراند بعد از آن که [[زمین]] را [[ظلم و جور]] فرا گیرد"<ref>غیبت کبری، ص ۸؛ الیوم الموعود بین الفکر المادی والدینی، ص ۶۳۶؛ الهیات، ج۲، ص ۶۳۲.</ref>. باز [[حضرت]] می‌فرماید: "هر کس قائمی را که از [[فرزندان]] من است [[انکار]] کند مرا [[انکار]] کرده است"<ref>بحارالانوار، ج۵۱، ص ۷۴؛ کشف الغمة، ج۲، ص ۴۴۶.</ref>. همچنین فرمود: "[[قائم]] از [[فرزندان]] من است که اسم او اسم من و [[کنیه]] او [[کنیه]] من است و شمائلش شمائل من و [[سنت]] او [[سنت]] من است و [[مردم]] را بر اساس [[ملت]] و [[شریعت]] من برپا دارد و به [[کتاب خداوند]] [[دعوت]] می‌‌کند، پس هر کس او را [[اطاعت]] کند مرا [[اطاعت]] کرده، و هر کس او را [[معصیت]] کند مرا [[معصیت]] کرده، و هر کس او را در غیبتش [[انکار]] کند مرا [[انکار]] کرده..."<ref>منتخب الأثر، ص ۴۹۲.</ref>»<ref>[[ناصر فروهی|فروهی، ناصر]]، [[انتظار فرج ۶ (مقاله)|انتظار فرج]].</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۶۷: خط ۴۷۸:
# [[انتظار ظهور]] [[منجی]] و [[تشکیل حکومت]] [[عدالت‌گستر]] جهانی؛
# [[انتظار ظهور]] [[منجی]] و [[تشکیل حکومت]] [[عدالت‌گستر]] جهانی؛
# [[انتظار]] [[ملاقات]] [[منجی]] و تحقق پیوند [[معنوی]].<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن (مقاله)|نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن]]، ص 97.</ref>
# [[انتظار]] [[ملاقات]] [[منجی]] و تحقق پیوند [[معنوی]].<ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن (مقاله)|نگاهی به پدیده انتظار و آثار حیات‌بخش آن]]، ص 97.</ref>
::::::[[انتظار ظهور]] [[منجی]] : چنان که اشاره شد، [[انتظار]] به [[معنای انتظار]] [[ظهور منجی]] و [[تشکیل حکومت]] [[عدالت‌گستر]] جهانی، وجه مشترک تمام و نگرش‌های "منجی‌گرایی" در میان [[ادیان]] و آیین‌های آسمانی و غیرآسمانی است. به‌ عنوان نمونه "گلد زیهر" [[معتقد]] است: "[[اعتقاد]] به بازگشت و [[ظهور منجی]] اختصاص به [[اسلام]] ندارد... پندارهای مشابهی را می‌‌توان در میان [[اقوام]] دیگری نیز به فراوانی یافت. بنا بر [[اعتقاد]] هندوییزم "[[ویشنو]]" در پایان دوره کنونی [[جهان]] به عنوان "کال کی" ظاهر خواهد شد. در میان [[اقوام]] شرقی و غربی، حتی در میان سرخ‌پوستان [[آمریکا]] پندارهای مشابهی درباره بازگشت یا [[ظهور]] "[[منجی موعود]]" پدید آمده است<ref>به نقل از: او خواهد آمد، ص۳۱.</ref>". در [[کتب مقدس]] [[هندوان]] شامل "باسک"، "شاکیه‌مونی"، "[[ریگ ودا]]"، "دید"، "وشن جوک"، "دادتک" و "[[پاتیکل]]" از [[ظهور]] [[منجی موعود]] با نام‌های مختلف هم‌چون "کِشَن" و "[[ویشنو]]" نام برده شده است. در [[کتب مقدس]] [[زرتشتیان]] هم‌چون "زند"، "جاماسب‌نامه" و "یسنا" نیز از [[انتظار]] آمدن "[[خورشید]] [[جهان]]"، [[سوشیانس]]، یعنی [[نجات‌دهنده]] بزرگ [[جهان]] گفت‌و‌گو شده است. درباره سایر [[ملل]] هم‌چون اِسِن‌ها، [[سلت‌ها]]، [[اقوام]] اسکاندیناوی و [[یونانیان]] نیز گفته می‌‌شود که چشم به [[انتظار ظهور]] مصلحی بزرگ به سر می‌‌برند.
 
[[انتظار ظهور]] [[منجی]] : چنان که اشاره شد، [[انتظار]] به [[معنای انتظار]] [[ظهور منجی]] و [[تشکیل حکومت]] [[عدالت‌گستر]] جهانی، وجه مشترک تمام و نگرش‌های "منجی‌گرایی" در میان [[ادیان]] و آیین‌های آسمانی و غیرآسمانی است. به‌ عنوان نمونه "گلد زیهر" [[معتقد]] است: "[[اعتقاد]] به بازگشت و [[ظهور منجی]] اختصاص به [[اسلام]] ندارد... پندارهای مشابهی را می‌‌توان در میان [[اقوام]] دیگری نیز به فراوانی یافت. بنا بر [[اعتقاد]] هندوییزم "[[ویشنو]]" در پایان دوره کنونی [[جهان]] به عنوان "کال کی" ظاهر خواهد شد. در میان [[اقوام]] شرقی و غربی، حتی در میان سرخ‌پوستان [[آمریکا]] پندارهای مشابهی درباره بازگشت یا [[ظهور]] "[[منجی موعود]]" پدید آمده است<ref>به نقل از: او خواهد آمد، ص۳۱.</ref>". در [[کتب مقدس]] [[هندوان]] شامل "باسک"، "شاکیه‌مونی"، "[[ریگ ودا]]"، "دید"، "وشن جوک"، "دادتک" و "[[پاتیکل]]" از [[ظهور]] [[منجی موعود]] با نام‌های مختلف هم‌چون "کِشَن" و "[[ویشنو]]" نام برده شده است. در [[کتب مقدس]] [[زرتشتیان]] هم‌چون "زند"، "جاماسب‌نامه" و "یسنا" نیز از [[انتظار]] آمدن "[[خورشید]] [[جهان]]"، [[سوشیانس]]، یعنی [[نجات‌دهنده]] بزرگ [[جهان]] گفت‌و‌گو شده است. درباره سایر [[ملل]] هم‌چون اِسِن‌ها، [[سلت‌ها]]، [[اقوام]] اسکاندیناوی و [[یونانیان]] نیز گفته می‌‌شود که چشم به [[انتظار ظهور]] مصلحی بزرگ به سر می‌‌برند.


[[عبرانیان]] [[منتظر]] قدوم [[مبارک]] "[[مسیح]]" بودند و وعدۀ آن وجود [[مبارک]] مکرراً در [[زبور]] و [[کتب انبیاء]] [[علی]] الخصوص در [[اشعیا]] داده شده است
[[عبرانیان]] [[منتظر]] قدوم [[مبارک]] "[[مسیح]]" بودند و وعدۀ آن وجود [[مبارک]] مکرراً در [[زبور]] و [[کتب انبیاء]] [[علی]] الخصوص در [[اشعیا]] داده شده است
::::::[[انتظار]] [[ملاقات]] [[منجی]] : گونه دوم [[انتظار]] که براساس دکترین [[مهدویت]] از نگاه [[شیعه]] شکل می‌‌گیرد و مختص همین نگاه است، [[انتظار]] [[ملاقات]] و برقراری پیوند [[معنوی]] با [[منجی]] و [[امام عصر]]{{ع}} در دوران کنونی و [[پیش از ظهور]] اوست. این نوع از [[انتظار]] عموماً مورد [[غفلت]] قرار گرفته و معمولاً وقتی سخن از [[انتظار]] می‌‌رود، همان مفهوم و گونه نخست به ذهن تداعی می‌‌کند. مقصود ما از این نوع [[انتظار]] که برای خود آثار و نتایج مؤثری دارد، آن است که بر اساس [[تفکر]] [[شیعه]] هر [[انسان]] [[مؤمن]]، شیفته و دل‌باخته [[امام زمان]]{{ع}} می‌‌تواند با برطرف کردن حجاب‌ها و موانع [[دیدار]] و با تحصیل [[سلامت]] و نزاهت [[باطنی]] و برخورداری از ظرفیت [[کتمان]] [[دیدار]]، در [[انتظار]] [[ملاقات امام]] عصر{{ع}} نشسته و به [[فیض حضور]] آن [[ذخیره الهی]] نایل آید»<ref>رفع حجاب رؤیت امام عصر{{ع}} به‌سان رفع حجاب درک حضور حضرت حق است، چنان‌که مکرراً این مضمون در دعاها آمده است: {{متن حدیث|...أَنَّكَ لَا تُحْجَبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ}}؛ خدایا، تو از آفریده‌هایت در حجاب نیستی و این اعمال است که آنان را از حضور تو پوشیده نگاه داشته است. مصباح المتهجد، ص۱۶۲ (دعای ویژه سحرهای ماه رمضان). فروغی بسطامی با زیبایی تمام این حقیقت را ترسیم کرده است:  کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را؟... کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را؟ *** غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور... پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را *** با صدهزار جلوه برون آمدی که من... با صدهزار دیده تماشا کنم تو را</ref><ref>قاموس کتاب مقدس، ص۸۰۶.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[انتظار موعود (کتاب)|انتظار موعود]]، ص ۲۷-۳۲.</ref>.
[[انتظار]] [[ملاقات]] [[منجی]] : گونه دوم [[انتظار]] که براساس دکترین [[مهدویت]] از نگاه [[شیعه]] شکل می‌‌گیرد و مختص همین نگاه است، [[انتظار]] [[ملاقات]] و برقراری پیوند [[معنوی]] با [[منجی]] و [[امام عصر]] {{ع}} در دوران کنونی و [[پیش از ظهور]] اوست. این نوع از [[انتظار]] عموماً مورد [[غفلت]] قرار گرفته و معمولاً وقتی سخن از [[انتظار]] می‌‌رود، همان مفهوم و گونه نخست به ذهن تداعی می‌‌کند. مقصود ما از این نوع [[انتظار]] که برای خود آثار و نتایج مؤثری دارد، آن است که بر اساس [[تفکر]] [[شیعه]] هر [[انسان]] [[مؤمن]]، شیفته و دل‌باخته [[امام زمان]] {{ع}} می‌‌تواند با برطرف کردن حجاب‌ها و موانع [[دیدار]] و با تحصیل [[سلامت]] و نزاهت [[باطنی]] و برخورداری از ظرفیت [[کتمان]] [[دیدار]]، در [[انتظار]] [[ملاقات امام]] عصر {{ع}} نشسته و به [[فیض حضور]] آن [[ذخیره الهی]] نایل آید»<ref>رفع حجاب رؤیت امام عصر {{ع}} به‌سان رفع حجاب درک حضور حضرت حق است، چنان‌که مکرراً این مضمون در دعاها آمده است: {{متن حدیث|...أَنَّكَ لَا تُحْجَبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ}}؛ خدایا، تو از آفریده‌هایت در حجاب نیستی و این اعمال است که آنان را از حضور تو پوشیده نگاه داشته است. مصباح المتهجد، ص۱۶۲ (دعای ویژه سحرهای ماه رمضان). فروغی بسطامی با زیبایی تمام این حقیقت را ترسیم کرده است:  کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را؟... کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را؟ *** غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور... پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را *** با صدهزار جلوه برون آمدی که من... با صدهزار دیده تماشا کنم تو را</ref><ref>قاموس کتاب مقدس، ص۸۰۶.</ref><ref>[[علی نصیری|نصیری، علی]]، [[انتظار موعود (کتاب)|انتظار موعود]]، ص ۲۷-۳۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۴۷۸: خط ۴۹۰:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب  ''«[[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب  ''«[[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]»'' در این‌باره گفته است:


«از دیدگاه [[مکتب]] تشیّع، [[انتظار]]، لفظ نیست، گفتار نیست، توقّع تنها نیست، [[امید]] و آرزوی خالی نیست؛ بلکه [[پندار]] و [[کردار]] است، عمل و حرکت است، [[نهضت]] و [[مبارزه]] است، تلاش و کوشش است، [[صبر]] و [[مقاومت]] است، [[جهاد]] و [[فداکاری]] است. و ازاین‌رو، ریشه تمام حرکت‌ها و نهضت‌های [[اسلامی]] و جنبش‌ها و قیام‌های [[شیعی]] پس از [[رحلت]] [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} تاکنون، همین [[روح]] حرکت‌بخشی [[انتظار]] است.  
«از دیدگاه [[مکتب]] تشیّع، [[انتظار]]، لفظ نیست، گفتار نیست، توقّع تنها نیست، [[امید]] و آرزوی خالی نیست؛ بلکه [[پندار]] و [[کردار]] است، عمل و حرکت است، [[نهضت]] و [[مبارزه]] است، تلاش و کوشش است، [[صبر]] و [[مقاومت]] است، [[جهاد]] و [[فداکاری]] است. و ازاین‌رو، ریشه تمام حرکت‌ها و نهضت‌های [[اسلامی]] و جنبش‌ها و قیام‌های [[شیعی]] پس از [[رحلت]] [[رسول گرامی اسلام]] {{صل}} تاکنون، همین [[روح]] حرکت‌بخشی [[انتظار]] است.
::::::بنابراین، باتوجّه به کلّیه مطالبی که تا اینجا گفته شد روشن می‌گردد که: "[[انتظار]] نه‌تنها [[آرامش]] موقّت نیست، بلکه اعتراضی دایمی علیه بی‌عدالتی‌هاست. و نه‌تنها تسلّی دادن نیست؛ بلکه برافروختن و تحریک کردن برای احقاق [[حق]] و ابطال [[باطل]] است. [[انتظار]]، پذیرش نوعی [[انقلاب]]، تحوّل و [[تکامل]]، [[هدفداری]] و معنی‌داری است. موجبی برای [[دفاع]] جاودانه از [[هدف]] و مسلک است. سرمایه‌ای روحی برای [[تکامل]] و تعالی و حفظ جنبه‌های انسانی و ایدئولوژیکی است. [[انتظار]]، عامل تحرک است. اسلحه‌ای [[قوی]] و برّان علیه [[روح]] مردگی است.
 
بنابراین، باتوجّه به کلّیه مطالبی که تا اینجا گفته شد روشن می‌گردد که: "[[انتظار]] نه‌تنها [[آرامش]] موقّت نیست، بلکه اعتراضی دایمی علیه بی‌عدالتی‌هاست. و نه‌تنها تسلّی دادن نیست؛ بلکه برافروختن و تحریک کردن برای احقاق [[حق]] و ابطال [[باطل]] است. [[انتظار]]، پذیرش نوعی [[انقلاب]]، تحوّل و [[تکامل]]، [[هدفداری]] و معنی‌داری است. موجبی برای [[دفاع]] جاودانه از [[هدف]] و مسلک است. سرمایه‌ای روحی برای [[تکامل]] و تعالی و حفظ جنبه‌های انسانی و ایدئولوژیکی است. [[انتظار]]، عامل تحرک است. اسلحه‌ای [[قوی]] و برّان علیه [[روح]] مردگی است.


[[نجات]] از اعتزال و کناره‌گیری است. موجد تحوّل است. بر این اساس، انتظاری خلاف چنین جهت، از آن بی‌عرضه‌ها و بی‌شخصیت‌هاست"<ref>مسأله انتظار، ص۱۰۳.</ref>»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]، ص۲۴۱-۲۴۲.</ref>.
[[نجات]] از اعتزال و کناره‌گیری است. موجد تحوّل است. بر این اساس، انتظاری خلاف چنین جهت، از آن بی‌عرضه‌ها و بی‌شخصیت‌هاست"<ref>مسأله انتظار، ص۱۰۳.</ref>»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان (کتاب)|ظهور حضرت مهدی از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان]]، ص۲۴۱-۲۴۲.</ref>.
خط ۴۹۹: خط ۵۱۲:
«[[انتظار]] در [[دین اسلام]] از [[جایگاه]] والایی برخوردار است. این گل‌واژه زیبا با مشتقات مربوطه‌اش بیش از ۲۵ مورد در [[قرآن]] به کار رفته است و در صدها [[روایت]] با عباراتی شیوا و رسا پرده از [[اسرار]] این [[ودیعه]] [[الهی]] برداشته شده است.
«[[انتظار]] در [[دین اسلام]] از [[جایگاه]] والایی برخوردار است. این گل‌واژه زیبا با مشتقات مربوطه‌اش بیش از ۲۵ مورد در [[قرآن]] به کار رفته است و در صدها [[روایت]] با عباراتی شیوا و رسا پرده از [[اسرار]] این [[ودیعه]] [[الهی]] برداشته شده است.


نخستین [[روایت]] در این زمینه که به همراه [[آیه]] [[الهی]] به کار رفته؛ [[روایت]] ذیل است که برای [[فهم]] و [[درک]] این گل‌واژه حیات‌بخش، به محضر پیشوای رئوف و [[مهربان]] [[امام رضا]]{{ع}} می‌شتابیم، و به سخن آن بزرگوار گوش [[جان]] می‌سپاریم، [[حضرت]] می‌فرماید: {{متن حدیث|مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى:}} {{متن قرآن|وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref>؛ {{متن حدیث|وَ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ:}} {{متن قرآن|فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref> {{متن حدیث|فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَجِي‏ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ فَقَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ}}<ref>بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۹، ح ۲۳.</ref>؛ وه! چه نیکوست [[صبر]] و [[انتظار فرج]]! مگر گفتار خدای را نشنیده‌اید که فرمود: [[منتظر]] باشید که من نیز همراه شما از منتظرانم». پس [[صبر]] و [[شکیبایی]] را پیشه خود سازید که [[فرج]] بعد از [[یأس]] و [[نومیدی]] پیش خواهد آمد، و کسانی که پیش از شما بودند از شما شکیباتر بودند.
نخستین [[روایت]] در این زمینه که به همراه [[آیه]] [[الهی]] به کار رفته؛ [[روایت]] ذیل است که برای [[فهم]] و [[درک]] این گل‌واژه حیات‌بخش، به محضر پیشوای رئوف و [[مهربان]] [[امام رضا]] {{ع}} می‌شتابیم، و به سخن آن بزرگوار گوش [[جان]] می‌سپاریم، [[حضرت]] می‌فرماید: {{متن حدیث|مَا أَحْسَنَ الصَّبْرَ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى:}} {{متن قرآن|وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ}}<ref>«و شما چشم به راه باشید من نیز با شما چشم به راه خواهم بود» سوره هود، آیه ۹۳.</ref>؛ {{متن حدیث|وَ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ:}} {{متن قرآن|فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ}}<ref>«پس چشم به راه بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم» سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref> {{متن حدیث|فَعَلَيْكُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّهُ إِنَّمَا يَجِي‏ءُ الْفَرَجُ عَلَى الْيَأْسِ فَقَدْ كَانَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ}}<ref>بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۲۹، ح ۲۳.</ref>؛ وه! چه نیکوست [[صبر]] و [[انتظار فرج]]! مگر گفتار خدای را نشنیده‌اید که فرمود: [[منتظر]] باشید که من نیز همراه شما از منتظرانم». پس [[صبر]] و [[شکیبایی]] را پیشه خود سازید که [[فرج]] بعد از [[یأس]] و [[نومیدی]] پیش خواهد آمد، و کسانی که پیش از شما بودند از شما شکیباتر بودند.


آری! برای رسیدن به [[دوران ظهور]] باشکوه [[حضرت مهدی]]{{ع}} [[انتظار]] [[بهترین]]، اساسی‌ترین و مؤثرترین عامل تحرک است، و این همان عامل مهمی است که [[انسان]] را برای آن دوران پرورش داده و آماده می‌سازد. بی‌جهت نیست که در [[میراث]] [[علمی]] گران‌سنگ [[مکتب]] جاودان [[تشیع]] در صدها [[روایت]] به این امر مهم اشاره شده و پیرامون [[ارزش]] آن سخن‌های گران‌بهایی گفته شده است.
آری! برای رسیدن به [[دوران ظهور]] باشکوه [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[انتظار]] [[بهترین]]، اساسی‌ترین و مؤثرترین عامل تحرک است، و این همان عامل مهمی است که [[انسان]] را برای آن دوران پرورش داده و آماده می‌سازد. بی‌جهت نیست که در [[میراث]] [[علمی]] گران‌سنگ [[مکتب]] جاودان [[تشیع]] در صدها [[روایت]] به این امر مهم اشاره شده و پیرامون [[ارزش]] آن سخن‌های گران‌بهایی گفته شده است.


[[پیامبران الهی]] و اوصیای آنها، هر کدام به گونه‌ای، اُمت خویش را با این گل‌واژه حرکت آشنا ساخته، و [[بندگان خدا]] را [[هدایت]] نموده‌اند. [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} و [[امامان]] [[هدایت‌گر]] ما{{عم}} نیز با بیان و تشریح [[انتظار]]، [[مردم]] را در سیر به سوی کمال و [[ظهور]] [[تشویق]] نموده و [[هدایت]] فرموده‌اند. آنچه در اینجا از اهمیت بالایی برخوردار است، و [[انسان]] را به سر منزل مقصود - که همان [[درک]] دوران وصف‌ناپذیر [[ظهور امام زمان]]{{ع}} است - می‌رساند، به کار بستن و پای‌بندی به [[دستورات]] [[اهل بیت]]{{عم}} در زمینه [[انتظار]] است»<ref>[[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۲ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص 10-12.</ref>.
[[پیامبران الهی]] و اوصیای آنها، هر کدام به گونه‌ای، اُمت خویش را با این گل‌واژه حرکت آشنا ساخته، و [[بندگان خدا]] را [[هدایت]] نموده‌اند. [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} و [[امامان]] [[هدایت‌گر]] ما {{عم}} نیز با بیان و تشریح [[انتظار]]، [[مردم]] را در سیر به سوی کمال و [[ظهور]] [[تشویق]] نموده و [[هدایت]] فرموده‌اند. آنچه در اینجا از اهمیت بالایی برخوردار است، و [[انسان]] را به سر منزل مقصود - که همان [[درک]] دوران وصف‌ناپذیر [[ظهور امام زمان]] {{ع}} است - می‌رساند، به کار بستن و پای‌بندی به [[دستورات]] [[اهل بیت]] {{عم}} در زمینه [[انتظار]] است»<ref>[[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر ۲ (کتاب)|مفهوم واقعی انتظار در عصر حاضر]]، ص 10-12.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۵۱۳: خط ۵۲۶:
«[[انتظار]] در [[مکتب]] [[تشیع]] یک حالت انسانی است که [[انسان]] به خاطر وجود آن، ضمن پیراستن وجود خویش از بدیها و آراستن آن به خوبیها، در ارتباط مستمر با [[امام]] و [[حجت]] زمان خویش، همه [[همت]] خود را صرف [[زمینه‌سازی ظهور]] [[مصلح]] [[آخرالزمان]] می‌کند و در جهت تحقق [[وعده الهی]] نسبت به برپایی [[دولت کریمه]] [[اهل بیت]] با تمام وجود تلاش می‌کند<ref>برترین‌های فرهنگ مهدویت، ص۸۶.</ref>.
«[[انتظار]] در [[مکتب]] [[تشیع]] یک حالت انسانی است که [[انسان]] به خاطر وجود آن، ضمن پیراستن وجود خویش از بدیها و آراستن آن به خوبیها، در ارتباط مستمر با [[امام]] و [[حجت]] زمان خویش، همه [[همت]] خود را صرف [[زمینه‌سازی ظهور]] [[مصلح]] [[آخرالزمان]] می‌کند و در جهت تحقق [[وعده الهی]] نسبت به برپایی [[دولت کریمه]] [[اهل بیت]] با تمام وجود تلاش می‌کند<ref>برترین‌های فرهنگ مهدویت، ص۸۶.</ref>.


طبق این تعریف [[انتظار فرج]] عاملی مهم در جهت [[خودسازی فردی]]، [[اصلاح جامعه]] و کاهش جرائم و [[مفاسد]] خواهد بود. بیتردید [[انتظار ظهور امام زمان]]{{ع}} در تمام ابعاد [[شخصیت انسان]]، اعم از فردی و [[اجتماعی]] مؤثر است و همه مناسبات وی را فرا می‌گیرد. و بالاترین کوشش و [[جهاد]] همه جانبه او در راه خداست.[[پیامبر اکرم]] فرمود: {{متن حدیث|أَفْضَلُ جِهادِ أُمَّتی اِنْتِظارُ الْفَرَجِ}}<ref>"با فضیلتترین [[جهاد]] [[امت]] من [[انتظار فرج]] است"؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۴۳، ح۲۶.</ref>»<ref>[[کریم حیدری‌نهند|حیدری‌نهند، کریم]]، [[ نقش فرهنگ انتظار در اصلاح جامعه (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در اصلاح جامعه]].</ref>.
طبق این تعریف [[انتظار فرج]] عاملی مهم در جهت [[خودسازی فردی]]، [[اصلاح جامعه]] و کاهش جرائم و [[مفاسد]] خواهد بود. بیتردید [[انتظار ظهور امام زمان]] {{ع}} در تمام ابعاد [[شخصیت انسان]]، اعم از فردی و [[اجتماعی]] مؤثر است و همه مناسبات وی را فرا می‌گیرد. و بالاترین کوشش و [[جهاد]] همه جانبه او در راه خداست.[[پیامبر اکرم]] فرمود: {{متن حدیث|أَفْضَلُ جِهادِ أُمَّتی اِنْتِظارُ الْفَرَجِ}}<ref>"با فضیلتترین [[جهاد]] [[امت]] من [[انتظار فرج]] است"؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۴۳، ح۲۶.</ref>»<ref>[[کریم حیدری‌نهند|حیدری‌نهند، کریم]]، [[نقش فرهنگ انتظار در اصلاح جامعه (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در اصلاح جامعه]].</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۵۵۵: خط ۵۶۸:
و اما [[انتظار]] [[اعتقادی]]؛ [[معرفت امام]]، شرط‍‌ صحت [[انتظار]] است. [[فضیل]] بن یسار از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ}}<ref>سوره اسراء، ۷۱.</ref>؛ روزی که هرمردمی را با امامشان می‌خوانیم، پرسید. [[حضرت]] چنین فرمود: "ای [[فضیل]]! [[امام]] خود را بشناس، زیرا اگر [[معرفت امام]] خود را داشته باشی، جلو افتادن یا به تأخیر افتادن این امر زیانی به تو نمی‌رساند"<ref>کافی، ج ۱، ص ۲۷۱.</ref>.
و اما [[انتظار]] [[اعتقادی]]؛ [[معرفت امام]]، شرط‍‌ صحت [[انتظار]] است. [[فضیل]] بن یسار از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ}}<ref>سوره اسراء، ۷۱.</ref>؛ روزی که هرمردمی را با امامشان می‌خوانیم، پرسید. [[حضرت]] چنین فرمود: "ای [[فضیل]]! [[امام]] خود را بشناس، زیرا اگر [[معرفت امام]] خود را داشته باشی، جلو افتادن یا به تأخیر افتادن این امر زیانی به تو نمی‌رساند"<ref>کافی، ج ۱، ص ۲۷۱.</ref>.


[[انتظار]] [[اجتماعی]]؛ همان [[انتظار]] در [[مقام]] عمل است. محصول [[انتظار]] [[اعتقادی]]، [[انتظار]] عملی است. برخورداری از [[رحمت]] الهی، شامل حال منتظرانی است که در جهت اجرای [[اوامر]] الهی از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزند و همواره [[تلاش]] می‌کنند [[وظایف]] [[اعتقادی]] خود را بشناسند و با تمام توان‌شان در جهت تحقق آن‌ها کوشش نمایند. و اما از جمله [[وظایف]] عملکردی [[منتظران]]، [[دعا برای تعجیل فرج]]، حفظ‍‌ [[تقوی]]، [[تسلیم]] محض به [[امام]] و [[زمینه‌سازی]] برای [[برقراری عدل]] الهی است<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۲۷.</ref>.
[[انتظار]] [[اجتماعی]]؛ همان [[انتظار]] در [[مقام]] عمل است. محصول [[انتظار]] [[اعتقادی]]، [[انتظار]] عملی است. برخورداری از [[رحمت الهی]]، شامل حال منتظرانی است که در جهت اجرای [[اوامر]] الهی از هیچ کوششی دریغ نمی‌ورزند و همواره [[تلاش]] می‌کنند [[وظایف]] [[اعتقادی]] خود را بشناسند و با تمام توان‌شان در جهت تحقق آن‌ها کوشش نمایند. و اما از جمله [[وظایف]] عملکردی [[منتظران]]، [[دعا برای تعجیل فرج]]، حفظ‍‌ [[تقوی]]، [[تسلیم]] محض به [[امام]] و [[زمینه‌سازی]] برای [[برقراری عدل]] الهی است<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۲۷.</ref>.


به‌معنای چشمداشت [[گشایش]] گره‌های زندگی از جانب [[خداوند]] است<ref>معارف و معاریف، ج ۲، ص ۴۷۸.</ref>. در اصطلاح به معنای [[چشم‌به‌راه بودن]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} است»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۳۰.</ref>.
به‌معنای چشمداشت [[گشایش]] گره‌های زندگی از جانب [[خداوند]] است<ref>معارف و معاریف، ج ۲، ص ۴۷۸.</ref>. در اصطلاح به معنای [[چشم‌به‌راه بودن]] [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} است»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۳۰.</ref>.
خط ۵۶۵: خط ۵۷۸:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]'''، در کتاب ''«[[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[ابراهیم شفیعی سروستانی]]'''، در کتاب ''«[[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]»'' در این‌باره گفته است:


«"[[انتظار]]"؛ یعنی "چشم داشتن" و "چشم به راه بودن"<ref>ر.ک: دهخدا، علی اکیر، لغت نامه، ۱۵ ج، چاپ اول از دوره جدید؛ تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۳. کلمه "انتظاره"؛ فرهنگ فارسی معین، کلمه "انتظار".</ref>. [[انتظار]] در لغت به معنای چشم‌داشتن یک تحول، یک رویداد خوب و یک [[گشایش]] یا چشم به راه بودن آینده‌ای مطلوب، عزیزی سفر کرده، آمدن انسانی دست‌گیر و... به کار می‌رود. به این معنا، [[انتظار]] مفهومی است که با نهاد همه [[انسان‌ها]] عجین شده است و می‌توان گفت همه [[انسان‌ها]] به نوعی منتظرند. به بیان دیگر، [[انتظار]] با [[امید]] به [[آینده]]، هم‌زاد [[انسان]] است و اگر [[امید]] به [[آینده]] را از او بگیرند، سرنوشتی جز سکون، رکود، [[مرگ]] و [[تباهی]] نخواهد داشت. از همین رو، در [[کلام]] [[نورانی]] [[پیامبر گرامی اسلام]] آمده است: [[امید]] برای [[امت]] من مایه [[رحمت]] است و اگر [[امید]] نبود، هیچ مادری، فرزندش را شیر نمی‌داد و هیج باغبانی درختی نمی‌کاشت<ref>بحارالأنوار، ج ۷۷، ص ۱۷۳، ح ۸.</ref>.  
«"[[انتظار]]"؛ یعنی "چشم داشتن" و "چشم به راه بودن"<ref>ر.ک: دهخدا، علی اکیر، لغت نامه، ۱۵ ج، چاپ اول از دوره جدید؛ تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۳. کلمه "انتظاره"؛ فرهنگ فارسی معین، کلمه "انتظار".</ref>. [[انتظار]] در لغت به معنای چشم‌داشتن یک تحول، یک رویداد خوب و یک [[گشایش]] یا چشم به راه بودن آینده‌ای مطلوب، عزیزی سفر کرده، آمدن انسانی دست‌گیر و... به کار می‌رود. به این معنا، [[انتظار]] مفهومی است که با نهاد همه [[انسان‌ها]] عجین شده است و می‌توان گفت همه [[انسان‌ها]] به نوعی منتظرند. به بیان دیگر، [[انتظار]] با [[امید]] به [[آینده]]، هم‌زاد [[انسان]] است و اگر [[امید]] به [[آینده]] را از او بگیرند، سرنوشتی جز سکون، رکود، [[مرگ]] و [[تباهی]] نخواهد داشت. از همین رو، در [[کلام]] [[نورانی]] [[پیامبر گرامی اسلام]] آمده است: [[امید]] برای [[امت]] من مایه [[رحمت]] است و اگر [[امید]] نبود، هیچ مادری، فرزندش را شیر نمی‌داد و هیج باغبانی درختی نمی‌کاشت<ref>بحارالأنوار، ج ۷۷، ص ۱۷۳، ح ۸.</ref>.
::::::همچنین حکایت شده است که روزی [[عیسی]] {{ع}} نشسته بود و پیرمردی با بیل، زمینی را شیار می‌کرد. [[عیسی]] فرمود: "بار خدایا! [[امید]] ([[آرزو]]) را از او برگیر." آن پیر در دم، بیل را به کناری انداخت و دراز کشید. ساعتی گذشت و [[عیسی]] گفت: "بار خدایا! [[امید]] را به او بازگردان". بی درنگ آن پیر برخاست و شروع به کار کرد<ref>ورام بن أبی فراس، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، بیروت، دار صعب و دار التعارف، بی‌تا، ج ۱، ص ۲۷۲؛ محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمة (همراه با ترجمه فارسی)، ۱۵ ج، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ دوم: قم، دارالحدیث، ۱۳۷۷، ج ۱، ص ۱۸۴، ح ۶۷۵.</ref>.(...)
 
::::::[[انسان]] هر دوره از [[عمر]] خود را به [[امید]] رسیدن به دوره بعدی پشت سر می‌گذارد و لحظه لحظه [[زندگی]] او با [[امید]] همراه است. [[کودکی]] که تازه به دبستان پاگذاشته است، به [[امید]] رفتن به کلاس بالاتر و پشت سر گذاشتن دوران [[آموزش]] ابتدایی درس می‌خواند و تلاش می‌کند. همین [[کودک]] دوران [[راهنمایی]] را با [[امید]] رسیدن به دوران دبیرستان سپری می‌کند و دوران دبیرستان را با این [[امید]] که روزی به [[دانشگاه]] راه یابد، پشت سر می‌گذارد. وقتی همین [[کودک]] دیروز و [[جوان]] امروز وارد [[دانشگاه]] می‌شود، امیدهای تازه به او توش و [[توان]] می‌دهد و به زندگی‌اش معنا می‌بخشد؛ [[امید]] رسیدن به [[جایگاه]] مطلوب [[اجتماعی]]، [[تشکیل خانواده]]، داشتن [[فرزند]] و مانند آن. پس از [[تشکیل خانواده]] و به [[دنیا]] آمدن [[فرزندان]]، همه امیدها و آرزوهای [[انسان]] متوجه [[پیشرفت]] و ارتقای فرزندانش می‌شود و به این ترتیب، حکایت پایان‌ناپذیر [[امید]] به [[آینده]]، تا آستانه [[مرگ]]، [[انسان]] را [[همراهی]] می‌کند. ناگفته نماند [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار]] تحقق فردای بهتر، در یکی از ویژگی‌های فطری [[انسان]]؛ یعنی کمال‌جویی او ریشه دارد. [[انسان]] همواره طالب رسیدن به مراتب بالاتر و دست یافتن به قله‌های [[پیشرفت]] و ترقی است و این انگیزه در همه [[انسان‌ها]] با تفاوت‌هایی در سطح کمال مورد نظر و [[میزان]] تلاش برای رسیدن به کمال مطلوب، وجود دارد.  
همچنین حکایت شده است که روزی [[عیسی]] {{ع}} نشسته بود و پیرمردی با بیل، زمینی را شیار می‌کرد. [[عیسی]] فرمود: "بار خدایا! [[امید]] ([[آرزو]]) را از او برگیر." آن پیر در دم، بیل را به کناری انداخت و دراز کشید. ساعتی گذشت و [[عیسی]] گفت: "بار خدایا! [[امید]] را به او بازگردان". بی درنگ آن پیر برخاست و شروع به کار کرد<ref>ورام بن أبی فراس، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، بیروت، دار صعب و دار التعارف، بی‌تا، ج ۱، ص ۲۷۲؛ محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمة (همراه با ترجمه فارسی)، ۱۵ ج، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ دوم: قم، دارالحدیث، ۱۳۷۷، ج ۱، ص ۱۸۴، ح ۶۷۵.</ref>.(...)
::::::در هر حال، [[انتظار]] و چشم به راه [[آینده]] بودن، شعله‌ای است در وجود [[انسان]] که هرچه فروزان‌تر و پر فروغ‌تر باشد، تحرک و [[پویایی]] او نیز بیشتر خواهد بود. برعکس، هر چه این شعله به سردی و خاموشی بگراید، تلاش و فعالیت [[انسان]] نیز [[کاستی]] می‌پذیرد تا آنجا که او به موجودی سرد، بی‌روح، بی‌نشاط، گوشه‌گیر و بی‌تحرک تبدیل می‌شود. در روانشناسی، به این حالت "افسردگی" می‌گویند، شدت و [[ضعف]] و زمینه‌های به وجود آمدن افسردگی در افراد گوناگون، متفاوت است، ولی عامل آن در هر حال چیزی جز خشکیدن نهال [[امید]] در وجود [[انسان]] نیست، با توجه به اهمیت و نقش اساسی [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار فرج]] در [[زندگی]] [[انسان‌ها]]، [[مکتب اسلام]] کوشیده است با تقویت این [[روحیه]]، تلاش و سرزندگی [[مسلمانان]] را در [[جوامع اسلامی]] به نهایت درجه برساند و آنها را در هر زمان، پویا و پایدار نگه دارد»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۴۳.</ref>.
 
[[انسان]] هر دوره از [[عمر]] خود را به [[امید]] رسیدن به دوره بعدی پشت سر می‌گذارد و لحظه لحظه [[زندگی]] او با [[امید]] همراه است. [[کودکی]] که تازه به دبستان پاگذاشته است، به [[امید]] رفتن به کلاس بالاتر و پشت سر گذاشتن دوران [[آموزش]] ابتدایی درس می‌خواند و تلاش می‌کند. همین [[کودک]] دوران [[راهنمایی]] را با [[امید]] رسیدن به دوران دبیرستان سپری می‌کند و دوران دبیرستان را با این [[امید]] که روزی به [[دانشگاه]] راه یابد، پشت سر می‌گذارد. وقتی همین [[کودک]] دیروز و [[جوان]] امروز وارد [[دانشگاه]] می‌شود، امیدهای تازه به او توش و [[توان]] می‌دهد و به زندگی‌اش معنا می‌بخشد؛ [[امید]] رسیدن به [[جایگاه]] مطلوب [[اجتماعی]]، [[تشکیل خانواده]]، داشتن [[فرزند]] و مانند آن. پس از [[تشکیل خانواده]] و به [[دنیا]] آمدن [[فرزندان]]، همه امیدها و آرزوهای [[انسان]] متوجه [[پیشرفت]] و ارتقای فرزندانش می‌شود و به این ترتیب، حکایت پایان‌ناپذیر [[امید]] به [[آینده]]، تا آستانه [[مرگ]]، [[انسان]] را [[همراهی]] می‌کند. ناگفته نماند [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار]] تحقق فردای بهتر، در یکی از ویژگی‌های فطری [[انسان]]؛ یعنی کمال‌جویی او ریشه دارد. [[انسان]] همواره طالب رسیدن به مراتب بالاتر و دست یافتن به قله‌های [[پیشرفت]] و ترقی است و این انگیزه در همه [[انسان‌ها]] با تفاوت‌هایی در سطح کمال مورد نظر و [[میزان]] تلاش برای رسیدن به کمال مطلوب، وجود دارد.
 
در هر حال، [[انتظار]] و چشم به راه [[آینده]] بودن، شعله‌ای است در وجود [[انسان]] که هرچه فروزان‌تر و پر فروغ‌تر باشد، تحرک و [[پویایی]] او نیز بیشتر خواهد بود. برعکس، هر چه این شعله به سردی و خاموشی بگراید، تلاش و فعالیت [[انسان]] نیز [[کاستی]] می‌پذیرد تا آنجا که او به موجودی سرد، بی‌روح، بی‌نشاط، گوشه‌گیر و بی‌تحرک تبدیل می‌شود. در روانشناسی، به این حالت "افسردگی" می‌گویند، شدت و [[ضعف]] و زمینه‌های به وجود آمدن افسردگی در افراد گوناگون، متفاوت است، ولی عامل آن در هر حال چیزی جز خشکیدن نهال [[امید]] در وجود [[انسان]] نیست، با توجه به اهمیت و نقش اساسی [[امید]] به [[آینده]] و [[انتظار فرج]] در [[زندگی]] [[انسان‌ها]]، [[مکتب اسلام]] کوشیده است با تقویت این [[روحیه]]، تلاش و سرزندگی [[مسلمانان]] را در [[جوامع اسلامی]] به نهایت درجه برساند و آنها را در هر زمان، پویا و پایدار نگه دارد»<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۴۳.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۱۸: خط ۶۳۴:
| پاسخ = سرکار خانم '''[[سکینه طاووسی]]'''، در کتاب ''«[[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = سرکار خانم '''[[سکینه طاووسی]]'''، در کتاب ''«[[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«وجود [[عقیده]] به [[مصلح جهانی]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} به خصوص در میان [[شیعیان]] از جمله [[اعتقادات]] بنیادی محسوب شده و در میان همه [[مذاهب اسلامی]]، [[شیعیان]] بیش از همه با این [[عقیده]] شناخته شده‌اند حتی برخی از افراد [[ناآگاه]] و معاند کوشیده‌اند تا این [[عقیده]] را از [[مذهب شیعه]] محصور کنند ولی، [[عقیده]] به [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} هرگز مختص [[شیعه]] نبوده و نیست و اغلب [[فرق اسلامی]] در این [[عقیده]] با هم هماهنگ‌اند و مدافع آن نیز می‌‌باشند.
«وجود [[عقیده]] به [[مصلح جهانی]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} به خصوص در میان [[شیعیان]] از جمله [[اعتقادات]] بنیادی محسوب شده و در میان همه [[مذاهب اسلامی]]، [[شیعیان]] بیش از همه با این [[عقیده]] شناخته شده‌اند حتی برخی از افراد [[ناآگاه]] و معاند کوشیده‌اند تا این [[عقیده]] را از [[مذهب شیعه]] محصور کنند ولی، [[عقیده]] به [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} هرگز مختص [[شیعه]] نبوده و نیست و اغلب [[فرق اسلامی]] در این [[عقیده]] با هم هماهنگ‌اند و مدافع آن نیز می‌‌باشند.


[[انتظار]] از [[اعتقادات]] بنیادی و [[تردید]] ناپذیر [[شیعه]] است؛ زیرا [[مهدی]]{{ع}}، فاطمی است؛ یعنی از [[فرزندان حضرت زهرا]]{{س}} و [[فرزند]] [[یازدهمین امام]] [[شیعه]] - [[امام حسن عسکری]]{{ع}} و دوازدهمین [[وصی]] است. علاوه بر آن در [[روایات اسلامی]] چه در [[احادیث نبوی]] و چه در سخنان گرانبهای [[امامان معصوم]]{{عم}} در مورد [[ظهور]] او و نیز [[وصف]] شخصیتش با اوصاف قُرَشی، [[هاشمی]]، فاطمی، [[علوی]]، [[حسنی]]، [[حسینی]]، سخن گفته شده و نوید [[ظهور]] [[مبارک]] آن [[حضرت]]، سال‌ها پیش از ولادت با [[سعادت]] او از زبان [[پاک]] آنان برای [[امت اسلامی]] بازگو شده است. از نظر [[تشیع]]، مسأله پر اهمیت [[اعتقاد]] به [[ظهور حضرت مهدی]] و [[انتظار]] او در ردیف وقوع [[قیامت]] و [[تکذیب]] و تصدیقش در ردیف [[تکذیب]] و [[تصدیق]] [[رسول اکرم]]{{صل}} است که در [[احادیث]] [[نقل]] شده از [[رسول خدا]]، به آن اشاره می‌‌کنیم.
[[انتظار]] از [[اعتقادات]] بنیادی و [[تردید]] ناپذیر [[شیعه]] است؛ زیرا [[مهدی]] {{ع}}، فاطمی است؛ یعنی از [[فرزندان حضرت زهرا]] {{س}} و [[فرزند]] [[یازدهمین امام]] [[شیعه]] - [[امام حسن عسکری]] {{ع}} و دوازدهمین [[وصی]] است. علاوه بر آن در [[روایات اسلامی]] چه در [[احادیث نبوی]] و چه در سخنان گرانبهای [[امامان معصوم]] {{عم}} در مورد [[ظهور]] او و نیز وصف شخصیتش با اوصاف قُرَشی، [[هاشمی]]، فاطمی، [[علوی]]، [[حسنی]]، [[حسینی]]، سخن گفته شده و نوید [[ظهور]] [[مبارک]] آن [[حضرت]]، سال‌ها پیش از ولادت با [[سعادت]] او از زبان [[پاک]] آنان برای [[امت اسلامی]] بازگو شده است. از نظر [[تشیع]]، مسأله پر اهمیت [[اعتقاد]] به [[ظهور حضرت مهدی]] و [[انتظار]] او در ردیف وقوع [[قیامت]] و [[تکذیب]] و تصدیقش در ردیف [[تکذیب]] و [[تصدیق]] [[رسول اکرم]] {{صل}} است که در [[احادیث]] [[نقل]] شده از [[رسول خدا]]، به آن اشاره می‌‌کنیم.


بنابراین [[شیعیان]] معتقدند که "[[مهدی موعود]]" سری از [[اسرار]] [[حق]] و رازی از رازهای نهفته [[خدا]] و آخرین [[برگزیده الهی]] است که پس از طی شدن [[دوران غیبت]] و [[عصر انتظار]]، [[ظهور]] می‌‌نماید و او [[حجة الله]]، [[خلیفة الله]] و [[بقیة الله]] است»<ref>[[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص 90-91.</ref>.
بنابراین [[شیعیان]] معتقدند که "[[مهدی موعود]]" سری از [[اسرار]] [[حق]] و رازی از رازهای نهفته [[خدا]] و آخرین [[برگزیده الهی]] است که پس از طی شدن [[دوران غیبت]] و [[عصر انتظار]]، [[ظهور]] می‌‌نماید و او [[حجة الله]]، [[خلیفة الله]] و [[بقیة الله]] است»<ref>[[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص 90-91.</ref>.


«[[انتظار فرج]] در [[اسلام]] به ویژه [[مذهب]] حقه [[تشیع]]، در برگیرنده ایمانی [[استوار]] به [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} و [[امید به ظهور]] آن آخرین [[ذخیره]] و [[حجت الهی]] و اتمام دوران [[ظلم]] [[ظالمان]] و آغاز [[پیروزی]] نهایی [[صالحان]] است که همه [[اعتقادات]] بنیادین [[اسلام]]؛ اعم از [[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و تحقق [[وعده]] تخلف ناپذیر [[الهی]] را در خود به همراه دارد.
«[[انتظار فرج]] در [[اسلام]] به ویژه [[مذهب]] حقه [[تشیع]]، در برگیرنده ایمانی [[استوار]] به [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} و [[امید به ظهور]] آن آخرین [[ذخیره]] و [[حجت الهی]] و اتمام دوران [[ظلم]] [[ظالمان]] و آغاز [[پیروزی]] نهایی [[صالحان]] است که همه [[اعتقادات]] بنیادین [[اسلام]]؛ اعم از [[توحید]]، [[نبوت]]، [[امامت]] و تحقق [[وعده]] تخلف ناپذیر [[الهی]] را در خود به همراه دارد.


[[انتظار]] به بیانی دقیق تر؛ نوعی [[آمادگی]] است. [[آمادگی]] برای [[پاک]] شدن و [[پاک]] ماندن، [[آمادگی]] برای حرکتی مستمر با تلاش پی‌گیر به همراه [[خودسازی]]، دگرسازی و [[زمینه سازی]] به منظور شرکت در [[نهضت عظیم حضرت مهدی]]{{ع}} که آغاز آن [[ظهور]] [[مبارک]] [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} و برپایی [[حکومت عدل الهی]] است<ref>ظهور حضرت مهدی{{ع}} از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص ۱۹۱ - ۱۹۳.</ref>.
[[انتظار]] به بیانی دقیق تر؛ نوعی [[آمادگی]] است. [[آمادگی]] برای [[پاک]] شدن و [[پاک]] ماندن، [[آمادگی]] برای حرکتی مستمر با تلاش پی‌گیر به همراه [[خودسازی]]، دگرسازی و [[زمینه سازی]] به منظور شرکت در [[نهضت عظیم حضرت مهدی]] {{ع}} که آغاز آن [[ظهور]] [[مبارک]] [[حضرت ولی عصر]] {{ع}} و برپایی [[حکومت عدل الهی]] است<ref>ظهور حضرت مهدی {{ع}} از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، ص ۱۹۱ - ۱۹۳.</ref>.


[[صاحب]] کتاب [[شریف]] "[[مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (کتاب)|مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم]]" گلواژه [[انتظار]] را چنین تعریف نموده‌اند: "معنای [[انتظار]]؛ عبارت است از یک حالت قلبی و روحی که از آن، آماده شدن برای چیزی که در انتظارش هستی بر می‌‌آید. پس هر [[قدر]] [[انتظار]] شدیدتر باشد آماده شدن هم بیشتر می‌‌شود. آیا نمی‌بینی وقتی که مسافری داشته و [[منتظر]] آمدنش هستی هر چه زمان آمدنش نزدیک‌تر شود، [[آمادگی]] تو برای این امر بیشتر می‌‌شود"<ref>مکیال المکارم، ج ۲، باب ۸، ص ۱۵۲.</ref>.
[[صاحب]] کتاب [[شریف]] "[[مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (کتاب)|مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم]]" گلواژه [[انتظار]] را چنین تعریف نموده‌اند: "معنای [[انتظار]]؛ عبارت است از یک حالت قلبی و روحی که از آن، آماده شدن برای چیزی که در انتظارش هستی بر می‌‌آید. پس هر [[قدر]] [[انتظار]] شدیدتر باشد آماده شدن هم بیشتر می‌‌شود. آیا نمی‌بینی وقتی که مسافری داشته و [[منتظر]] آمدنش هستی هر چه زمان آمدنش نزدیک‌تر شود، [[آمادگی]] تو برای این امر بیشتر می‌‌شود"<ref>مکیال المکارم، ج ۲، باب ۸، ص ۱۵۲.</ref>.


در بیان یاد شده، [[انتظار]] یک حالت قلبی نفسانی معرفی شده است. گر چه درباره [[حقیقت]] آن شرحی داده نشده اما یکی از مهم‌ترین لوازم آن، [[آمادگی]] برای [[پذیرایی]] [[منتظَر]] مطرح شده است. این آماده شدن یک حالت قلبی است اما آثار خارجی هم دارد. کسی که [[منتظر]] سفر کرده خود است، هم خود و هم منزلش را برای آمدنش مرتب و مهیا می‌‌کند. کسی هم که [[منتظر]] [[ظهور امام عصر]]{{ع}} است خود را آماده می‌‌کند و آماده شدن به این معنی است که [[انسان]] همه ابعاد زندگانی خود را طبق میل و خواست [[امام]] قرار دهد.
در بیان یاد شده، [[انتظار]] یک حالت قلبی نفسانی معرفی شده است. گر چه درباره [[حقیقت]] آن شرحی داده نشده اما یکی از مهم‌ترین لوازم آن، [[آمادگی]] برای [[پذیرایی]] [[منتظَر]] مطرح شده است. این آماده شدن یک حالت قلبی است اما آثار خارجی هم دارد. کسی که [[منتظر]] سفر کرده خود است، هم خود و هم منزلش را برای آمدنش مرتب و مهیا می‌‌کند. کسی هم که [[منتظر]] [[ظهور امام عصر]] {{ع}} است خود را آماده می‌‌کند و آماده شدن به این معنی است که [[انسان]] همه ابعاد زندگانی خود را طبق میل و خواست [[امام]] قرار دهد.


بنابراین، مقصود از [[انتظار]]، [[آمادگی]] است که دو مرتبه دارد: نخست، [[انتظار]] روحی و خوشدل بودن برای تحقق این [[امید]] در [[آینده]]، یعنی [[آمادگی]] قبول [[دعوت]] برای رسیدن کسی که [[انتظار]] آمدنش است. دوم، [[انتظار]] عملی که اضافه بر [[انتظار]] روحی است، مثل [[آمادگی]] برای آمدن میهمان و [[پذیرایی]] از او که [[غذا]] باید آماده بوده و متناسب با [[مقام]] و شخصیت مهمان باشد<ref>راه مهدی، ص ۸۶.</ref>. اگر "[[انتظار]]" به معنای [[امید]] و [[انتظار ظهور]] است پس ضد آن "[[یأس]]" به معنای [[ناامیدی]]، نقطه مقابل [[انتظار]] است و چون [[انتظار]] در بسیاری از مواقع به معنای "[[انتظار فرج]]" به کار رفته، ضد آن "[[یأس]] از [[امدادهای الهی]]" می‌‌باشد.
بنابراین، مقصود از [[انتظار]]، [[آمادگی]] است که دو مرتبه دارد: نخست، [[انتظار]] روحی و خوشدل بودن برای تحقق این [[امید]] در [[آینده]]، یعنی [[آمادگی]] قبول [[دعوت]] برای رسیدن کسی که [[انتظار]] آمدنش است. دوم، [[انتظار]] عملی که اضافه بر [[انتظار]] روحی است، مثل [[آمادگی]] برای آمدن میهمان و [[پذیرایی]] از او که [[غذا]] باید آماده بوده و متناسب با [[مقام]] و شخصیت مهمان باشد<ref>راه مهدی، ص ۸۶.</ref>. اگر "[[انتظار]]" به معنای [[امید]] و [[انتظار ظهور]] است پس ضد آن "[[یأس]]" به معنای [[ناامیدی]]، نقطه مقابل [[انتظار]] است و چون [[انتظار]] در بسیاری از مواقع به معنای "[[انتظار فرج]]" به کار رفته، ضد آن "[[یأس]] از [[امدادهای الهی]]" می‌‌باشد.


[[امیدوار]] بودن به دستگیری [[خدا]] در گرفتاری‌های مادی، [[معنوی]] و حل مشکلات از طریق راه‌هایی فوق تصور [[آدمی]]، به [[قوی]] بودن [[اعتقاد]] [[توحیدی]] [[انسان]] بر می‌‌گردد؛ هر چه این [[امید]] به مدد غیبی [[الهی]]، افزون‌تر باشد، [[ناامیدی]] از [[رحمت الهی]] کمتر خواهد بود و [[انتظار فرج]] هم دقیقاً به این معناست که [[انسان]] در گرفتاری هایش هر [[قدر]] هم که سخت و شدید باشد نباید از [[رحمت الهی]] مأیوس باشد و همین [[انتظار]] است که بالاترین [[عبادت]] [[خداوند]] محسوب می‌‌شود<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۲، ص ۱۵۲، ح ۱۱: قال رسول الله{{صل}}: {{متن حدیث|"أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ اِنْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}؛ برترین عبادت انتظار فرج است.</ref><ref>[[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص 19-21.</ref>.
[[امیدوار]] بودن به دستگیری [[خدا]] در گرفتاری‌های مادی، [[معنوی]] و حل مشکلات از طریق راه‌هایی فوق تصور [[آدمی]]، به [[قوی]] بودن [[اعتقاد]] [[توحیدی]] [[انسان]] بر می‌‌گردد؛ هر چه این [[امید]] به مدد غیبی [[الهی]]، افزون‌تر باشد، [[ناامیدی]] از [[رحمت الهی]] کمتر خواهد بود و [[انتظار فرج]] هم دقیقاً به این معناست که [[انسان]] در گرفتاری هایش هر [[قدر]] هم که سخت و شدید باشد نباید از [[رحمت الهی]] مأیوس باشد و همین [[انتظار]] است که بالاترین [[عبادت]] [[خداوند]] محسوب می‌‌شود<ref>بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۲، ص ۱۵۲، ح ۱۱: قال رسول الله {{صل}}: {{متن حدیث|"أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ اِنْتِظَارُ الْفَرَجِ"}}؛ برترین عبادت انتظار فرج است.</ref><ref>[[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص 19-21.</ref>.


[[اسلام]] که آخرین و [[کامل‌ترین]] [[دین]] آسمانی است به مسأله [[انتظار مهدی]] [[موعود]]{{ع}} اهمیت خاصی داده است. و آن را بیشتر از سایر [[ادیان]] تشریح کرده است. [[اعتقاد به مهدی]]{{ع}} در سرتاسر آفاق زمانی و مکانی [[اسلام]]، [[تاریخ]]، [[فرهنگ]] و مبانی [[اعتقادی]] آن به خصوص در [[قرآن کریم]] و تفسیرهای مربوط به این [[کتاب الهی]] و نیز در [[اخبار]] و [[روایات]] همه [[فرق اسلام]] به عنوان اصلی اساسی و قطعی، مطرح شده است. مسأله [[موعود]] که از روزگاران قدیم در کتاب‌های [[پیامبران پیشین]] مطرح شده در مواردی [[پیامبر]] بعدی بود که [[بشارت]] ظهورش توسط [[پیامبران پیشین]] داده شده و [[پیامبر اسلام]] خود به عنوان "[[پیامبر آخرالزمان]]"، [[نجات دهنده]] و شفیع و یا خاتم [[پیامبران]]، [[موعود]] شمرده شده است. که همه اینها مربوط به [[ظهور اسلام]] و طلعت اقدس محمدی است اما در سرتاسر این بشارت‌های رسیده از [[پیامبران]]، همواره زمزمه‌ها و سخنانی درباره [[موعود آخرین]] و یا [[موعود]] [[آخرالزمان]] بیان شده است.
[[اسلام]] که آخرین و [[کامل‌ترین]] [[دین]] آسمانی است به مسأله [[انتظار مهدی]] [[موعود]] {{ع}} اهمیت خاصی داده است. و آن را بیشتر از سایر [[ادیان]] تشریح کرده است. [[اعتقاد به مهدی]] {{ع}} در سرتاسر آفاق زمانی و مکانی [[اسلام]]، [[تاریخ]]، [[فرهنگ]] و مبانی [[اعتقادی]] آن به خصوص در [[قرآن کریم]] و تفسیرهای مربوط به این [[کتاب الهی]] و نیز در [[اخبار]] و [[روایات]] همه [[فرق اسلام]] به عنوان اصلی اساسی و قطعی، مطرح شده است. مسأله [[موعود]] که از روزگاران قدیم در کتاب‌های [[پیامبران پیشین]] مطرح شده در مواردی [[پیامبر]] بعدی بود که [[بشارت]] ظهورش توسط [[پیامبران پیشین]] داده شده و [[پیامبر اسلام]] خود به عنوان "[[پیامبر آخرالزمان]]"، [[نجات دهنده]] و شفیع و یا خاتم [[پیامبران]]، [[موعود]] شمرده شده است. که همه اینها مربوط به [[ظهور اسلام]] و طلعت اقدس محمدی است اما در سرتاسر این بشارت‌های رسیده از [[پیامبران]]، همواره زمزمه‌ها و سخنانی درباره [[موعود آخرین]] و یا [[موعود]] [[آخرالزمان]] بیان شده است.


همه این [[بشارت‌ها]] ناظر به [[قیام]] و حرکت جهانی [[مصلح]] و [[عدالت گستری]] است که در امتداد جریان [[دین مبین اسلام]] [[ظهور]] خواهد کرد و منظور از این [[موعود]]، همان [[موعود]] نهایی و [[منتظر]] آخرین است.
همه این [[بشارت‌ها]] ناظر به [[قیام]] و حرکت جهانی [[مصلح]] و [[عدالت گستری]] است که در امتداد جریان [[دین مبین اسلام]] [[ظهور]] خواهد کرد و منظور از این [[موعود]]، همان [[موعود]] نهایی و [[منتظر]] آخرین است.


بنابراین، مسأله [[مهدویت]] و [[اندیشه]] [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} و [[انتظار]] او در [[آخرالزمان]] یکی از مسایل حیاتی [[اسلام]] و [[اعتقادات]] قطعی عموم [[مسلمانان]] است که [[شیعه]] و [[سنی]] در طی قرون و اعصار پیاپی همه بر این [[عقیده]] [[اتفاق نظر]] دارند. در این مبحث ابتدا، نظری به [[آیات قرآن]] و سپس این موضوع را طبق [[احادیث]] دنبال می‌‌کنیم»<ref>[[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص 77-78.</ref>.
بنابراین، مسأله [[مهدویت]] و [[اندیشه]] [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} و [[انتظار]] او در [[آخرالزمان]] یکی از مسایل حیاتی [[اسلام]] و [[اعتقادات]] قطعی عموم [[مسلمانان]] است که [[شیعه]] و [[سنی]] در طی قرون و اعصار پیاپی همه بر این [[عقیده]] [[اتفاق نظر]] دارند. در این مبحث ابتدا، نظری به [[آیات قرآن]] و سپس این موضوع را طبق [[احادیث]] دنبال می‌‌کنیم»<ref>[[سکینه طاووسی|طاووسی، سکینه]]، [[انتظار از دیدگاه اهل بیت (کتاب)|انتظار از دیدگاه اهل بیت]]، ص 77-78.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۴۸: خط ۶۶۴:
| پاسخ = خانم '''[[زهرا ابراهیمی]]'''، در مقاله ''«[[نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی (مقاله)|نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = خانم '''[[زهرا ابراهیمی]]'''، در مقاله ''«[[نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی (مقاله)|نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی]]»'' در این‌باره گفته است:


«در آغاز‌ باید‌ گفت‌ که‌ انتظار‌ مورد‌ نظر ما، با انتظاری که در دیگر [[ادیان]] مطرح است، تفاوت می‌کند. ([[فوتوریسم]]) اکثر [[ادیان]] [[منتظر]] یک وجود مافوق بشری هستند که در [[آخر الزمان]] [[ظهور]] کند‌ و [[عدالت]] را در [[جهان]] برقرار ساخته و [[ظلم و ستم]] را نابود نماید. حتی‌ کسانی که [[معتقد]] به [[خدا]] نیستند هم [[منتظر]] یک تحول اساسی می‌باشند. اما در واقع [[انتظار]] در تفکر‌ و فرهنگ‌ [[شیعیان]] مربوط است به کسی که تمام مسائل مربوط به [[دین]] را در خود دارد و در واقع [[ارتباط مستقیم]] با [[وحی]] دارد.  
«در آغاز‌ باید‌ گفت‌ که‌ انتظار‌ مورد‌ نظر ما، با انتظاری که در دیگر [[ادیان]] مطرح است، تفاوت می‌کند. ([[فوتوریسم]]) اکثر [[ادیان]] [[منتظر]] یک وجود مافوق بشری هستند که در [[آخر الزمان]] [[ظهور]] کند‌ و [[عدالت]] را در [[جهان]] برقرار ساخته و [[ظلم و ستم]] را نابود نماید. حتی‌ کسانی که [[معتقد]] به [[خدا]] نیستند هم [[منتظر]] یک تحول اساسی می‌باشند. اما در واقع [[انتظار]] در تفکر‌ و فرهنگ‌ [[شیعیان]] مربوط است به کسی که تمام مسائل مربوط به [[دین]] را در خود دارد و در واقع [[ارتباط مستقیم]] با [[وحی]] دارد.
::::::[[انسان]] امروز به سبب [[نیاز]] شدید روحی‌ برای‌ رسیدن به مقری پایدار و همیشگی هرروز در تلاطم است ولی چون به [[حقیقت]] واقعی دست نمی‌یابد، و عطش روحانی‌اش سیراب‌ نمی‌شود به ورطه‌هایی می‌افتد‌ که‌ نه تنها او را رهایی‌ نمی‌دهد‌ بلکه سبب افزایش بیماری‌ روحی‌اش می‌گردد و [[اندیشه]] [[اصلاح جامعه]] و [[ظهور]] [[مصلح]] در این [[جوامع]] تحت تأثیر نگرانی و [[اضطراب]] از وضع [[حاکم]] و [[جهان]] است و متفکرانی‌ که‌ از [[معنویت]] فاصله گرفته‌اند‌ را، به سوی ارائه نظریات [[جدید]] برای تغییر وضع فعلی‌شان [[هدایت]] می‌کند. در نتیجه‌ [[انتظار]] در‌ این‌ [[جوامع]]، از نگرانی، [[ظلم و ستم]] و [[فقر]] و [[بدبختی]] نشأت می‌گیرد و تمام این‌ [[دلایل]] از مهم‌ترین ریشه این [[تفکر]] است. علاوه بر آن [[پیشرفت]] [[صنعت]] و [[علوم]] در جهان‌ امروز باعث [[انحطاط]] اخلاقی‌ بشر‌ شده است‌ و حیات انسانی را نیز مورد خطر قرار داده است‌ و تنها [[امید]] این [[جوامع]] برای رهایی از این‌ قیود، [[ظهور منجی]] و بروز یک [[انقلاب]] اجتماعی‌ همه جانبه است.  
 
::::::از‌ عوامل‌ مهمی‌ که بحث [[انتظار]] را در این نوع [[جوامع]] ضروری جلوه می‌دهد وجود بحران‌ها، نیازهای درونی و روحی انسان‌، ‌‌ناتوانی‌ [[بشر]] برای [[اصلاح]]، بشارت‌هایی که همه و همه [[انسان]] را روز به روز برای‌ رسیدن‌ به‌ [[مدینه فاضله]] مشتاق‌تر می‌نماید. پس این [[جوامع]] با توجه به دیدگاه‌های ارائه شده برای رسیدن‌ به [[آینده]] روشن و رهایی از بحران‌ها همواره آمدن [[مصلح]] را عامل [[نجات]] می‌دانند‌.  
[[انسان]] امروز به سبب [[نیاز]] شدید روحی‌ برای‌ رسیدن به مقری پایدار و همیشگی هرروز در تلاطم است ولی چون به [[حقیقت]] واقعی دست نمی‌یابد، و عطش روحانی‌اش سیراب‌ نمی‌شود به ورطه‌هایی می‌افتد‌ که‌ نه تنها او را رهایی‌ نمی‌دهد‌ بلکه سبب افزایش بیماری‌ روحی‌اش می‌گردد و [[اندیشه]] [[اصلاح جامعه]] و [[ظهور]] [[مصلح]] در این [[جوامع]] تحت تأثیر نگرانی و [[اضطراب]] از وضع [[حاکم]] و [[جهان]] است و متفکرانی‌ که‌ از [[معنویت]] فاصله گرفته‌اند‌ را، به سوی ارائه نظریات [[جدید]] برای تغییر وضع فعلی‌شان [[هدایت]] می‌کند. در نتیجه‌ [[انتظار]] در‌ این‌ [[جوامع]]، از نگرانی، [[ظلم و ستم]] و [[فقر]] و [[بدبختی]] نشأت می‌گیرد و تمام این‌ [[دلایل]] از مهم‌ترین ریشه این [[تفکر]] است. علاوه بر آن [[پیشرفت]] [[صنعت]] و [[علوم]] در جهان‌ امروز باعث [[انحطاط]] اخلاقی‌ بشر‌ شده است‌ و حیات انسانی را نیز مورد خطر قرار داده است‌ و تنها [[امید]] این [[جوامع]] برای رهایی از این‌ قیود، [[ظهور منجی]] و بروز یک [[انقلاب]] اجتماعی‌ همه جانبه است.
::::::در مورد [[آینده]] بشر‌ نقطه‌نظر‌ متفاوتی به چشم می‌خورد، بعضی معتقدند که [[بدبختی]] و [[فساد]] جزء لاینفک حیات بشری است و به همین [[دلیل]] [[پیشرفت]] صنعتی و تکنولوژی و تولید سلاح‌های [[کشتار]] جمعی و ویرانگر بیانگر آن است که، در واقع‌ [[انسان]] خود، درصدد نابودی خویش به پا خواسته و تا نابودی کامل نیز دیر زمانی نمانده است. بنابراین [[بشر]]، [[آینده]] روشن و درخشانی نداشته و دوران [[تاریکی]] و سیاهی را در پیش رو دارد. اما‌ برخی‌ دیگر [[آینده]] [[بشر]] را درخشان می‌دانند و معتقدند که در نهایت، حکومت‌ واحد جهانی شکل خواهد گرفت که مبتنی بر [[قسط]] و [[عدل]] و در واقع برقراری [[مدینه فاضله]] است و این [[تفکر]] در‌ بین‌ همه [[ادیان]] [[جهان]] وجود دارد که [[آینده]] را از آن خود می‌دانند و [[مصلح]] را مربوط به [[دین]] خود تلقی می‌کنند.  
 
::::::یکی از مسائل [[عقیدتی]] که در منظومه [[فکری]] شیعه‌، چون‌ [[خورشید]] تابناک می‌درخشد و بالندگی، پایندگی، [[زندگی]] و طراوت [[شیعه]] مرهون آن است [[اعتقاد]] به [[نظام]] [[امامت و مهدویت]] است. [[شرع]] [[مقدس]] [[اسلام]] به گونه‌های مختلفی، [[ضرورت]] [[حجت]] را در هستی و نظام‌ آفرینش‌، بیان‌ فرموده است. [[آیات]] و [[روایات]] متعددی‌ در‌ این‌باره‌ وجود دارد که از [[سنت الهی]] وجود [[حجت]] در بین [[مردم]] است و این [[سنت]] در قالب [[فرستادن رسولان]] تحقق‌ می‌یابد. آن‌چه‌ ضرورت‌ هستی‌ و مقتضای [[سنت الهی]] است وجود [[ولی خدا]] در‌ هرزمانی‌‌ است که گاهی در کسوت [[نبوت]] و گاهی در کسوت [[امامت]] تحقق می‌یابد. بر این اساس‌ می‌توان گفت در دوره آخر‌ الزمان‌ هم، [[امامت]] به اقتضای [[نیاز]] [[مردم]] و [[جامعه]] منقطع نیست‌ و این‌ [[پیوستگی]] را از [[آیه]] {{متن قرآن|لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}<ref>«هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.</ref> نیز می‌توان استفاده کرد.  
از‌ عوامل‌ مهمی‌ که بحث [[انتظار]] را در این نوع [[جوامع]] ضروری جلوه می‌دهد وجود بحران‌ها، نیازهای درونی و روحی انسان‌، ‌‌ناتوانی‌ [[بشر]] برای [[اصلاح]]، بشارت‌هایی که همه و همه [[انسان]] را روز به روز برای‌ رسیدن‌ به‌ [[مدینه فاضله]] مشتاق‌تر می‌نماید. پس این [[جوامع]] با توجه به دیدگاه‌های ارائه شده برای رسیدن‌ به [[آینده]] روشن و رهایی از بحران‌ها همواره آمدن [[مصلح]] را عامل [[نجات]] می‌دانند‌.
[[امام زمان]] [[حضرت مهدی]]{{ع}}، طبق عقیده‌ شیعه‌، امام‌ حاضر و ناظر عصر ماست و [[ایمان]] به او شرط [[ایمان واقعی]] است‌.  
 
::::::حکومت‌ جهانی [[حضرت مهدی]]{{ع}}در واقع به نگرانی‌ها و اضطراب‌های [[شیعیان]] پایان‌ می‌دهد و آنها را [[امیدوار]] به‌ زندگی‌ نموده‌ و به زندگی‌شان معنا و مفهوم می‌بخشد. با توجه‌ به فرامین و [[دستورات]] [[دینی]] اسلام‌، مشخص‌ می‌شود‌ که [[اسلام]]، درصدد ایجاد [[اتحاد]] و در نهایت [[برابری]] و [[برادری]] بین [[انسان‌ها]] می‌باشد و این مطالب‌، ریشه‌ در‌ [[توحید]] دارد که باعث‌ می‌شود تمام [[اختلافات]] اعم از نژادی، ملی، [[دینی]]، جغرافیایی، زبانی‌ و... از‌ بین برود و دیگر این [[اختلافات]] برای [[زورمداران]] وسیله‌ای برای کسب امتیاز نباشد و همه‌ تابع‌ فرامین‌ الهی‌ گردید.  
در مورد [[آینده]] بشر‌ نقطه‌نظر‌ متفاوتی به چشم می‌خورد، بعضی معتقدند که [[بدبختی]] و [[فساد]] جزء لاینفک حیات بشری است و به همین [[دلیل]] [[پیشرفت]] صنعتی و تکنولوژی و تولید سلاح‌های [[کشتار]] جمعی و ویرانگر بیانگر آن است که، در واقع‌ [[انسان]] خود، درصدد نابودی خویش به پا خواسته و تا نابودی کامل نیز دیر زمانی نمانده است. بنابراین [[بشر]]، [[آینده]] روشن و درخشانی نداشته و دوران [[تاریکی]] و سیاهی را در پیش رو دارد. اما‌ برخی‌ دیگر [[آینده]] [[بشر]] را درخشان می‌دانند و معتقدند که در نهایت، حکومت‌ واحد جهانی شکل خواهد گرفت که مبتنی بر [[قسط]] و [[عدل]] و در واقع برقراری [[مدینه فاضله]] است و این [[تفکر]] در‌ بین‌ همه [[ادیان]] [[جهان]] وجود دارد که [[آینده]] را از آن خود می‌دانند و [[مصلح]] را مربوط به [[دین]] خود تلقی می‌کنند.
::::::در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|قُلْ... تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>. [[اسلام]] وظایفی را برای [[بشر]] [[تبیین]] نموده که در صورتی که [[بشر]] به آن‌ عمل‌ نماید‌، [[عدالت]] و [[برابری]] برقرار خواهد شد.  
 
::::::در واقع [[اسلام]] در هزار و چهار صد سال قبل چنین‌ [[جامعه جهانی]] مبتنی بر [[عدل]] و [[اتحاد]] را [[پیش‌بینی]] نموده است و چگونگی وقوع آن‌ را‌ نیز‌، به صراحت بیان داشته است و [[دین]] [[حاکم]] را [[اسلام]] معرفی می‌کند و مطرح می‌نماید که صالحان‌ و مستضعفان‌ بر‌ [[کافران]] و [[ظالمان]] [[غلبه]] می‌یابند و شخصی از تبار [[ابراهیم]]{{ع}}و از [[خاندان]] [[حضرت]] [[رسول‌ اکرم]]{{صل}} که نام او "[[محمد]]" و [[کنیه]] او "[[ابو القاسم]]" و [[لقب]] او "[[قائم]]" است، [[قیام]] خواهد نمود»<ref>[[زهرا ابراهیمی|ابراهیمی، زهرا]]، [[نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی (مقاله)|نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی]]، ص ۷۷-۷۹.</ref>.
یکی از مسائل [[عقیدتی]] که در منظومه [[فکری]] شیعه‌، چون‌ [[خورشید]] تابناک می‌درخشد و بالندگی، پایندگی، [[زندگی]] و طراوت [[شیعه]] مرهون آن است [[اعتقاد]] به [[نظام]] [[امامت و مهدویت]] است. [[شرع]] [[مقدس]] [[اسلام]] به گونه‌های مختلفی، [[ضرورت]] [[حجت]] را در هستی و نظام‌ آفرینش‌، بیان‌ فرموده است. [[آیات]] و [[روایات]] متعددی‌ در‌ این‌باره‌ وجود دارد که از [[سنت الهی]] وجود [[حجت]] در بین [[مردم]] است و این [[سنت]] در قالب [[فرستادن رسولان]] تحقق‌ می‌یابد. آن‌چه‌ ضرورت‌ هستی‌ و مقتضای [[سنت الهی]] است وجود [[ولی خدا]] در‌ هرزمانی‌‌ است که گاهی در کسوت [[نبوت]] و گاهی در کسوت [[امامت]] تحقق می‌یابد. بر این اساس‌ می‌توان گفت در دوره آخر‌ الزمان‌ هم، [[امامت]] به اقتضای [[نیاز]] [[مردم]] و [[جامعه]] منقطع نیست‌ و این‌ [[پیوستگی]] را از [[آیه]] {{متن قرآن|لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}<ref>«هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.</ref> نیز می‌توان استفاده کرد.  
[[امام زمان]] [[حضرت مهدی]] {{ع}}، طبق عقیده‌ شیعه‌، امام‌ حاضر و ناظر عصر ماست و [[ایمان]] به او شرط [[ایمان واقعی]] است‌.
 
حکومت‌ جهانی [[حضرت مهدی]] {{ع}}در واقع به نگرانی‌ها و اضطراب‌های [[شیعیان]] پایان‌ می‌دهد و آنها را [[امیدوار]] به‌ زندگی‌ نموده‌ و به زندگی‌شان معنا و مفهوم می‌بخشد. با توجه‌ به فرامین و [[دستورات]] [[دینی]] اسلام‌، مشخص‌ می‌شود‌ که [[اسلام]]، درصدد ایجاد [[اتحاد]] و در نهایت [[برابری]] و [[برادری]] بین [[انسان‌ها]] می‌باشد و این مطالب‌، ریشه‌ در‌ [[توحید]] دارد که باعث‌ می‌شود تمام [[اختلافات]] اعم از نژادی، ملی، [[دینی]]، جغرافیایی، زبانی‌ و... از‌ بین برود و دیگر این [[اختلافات]] برای [[زورمداران]] وسیله‌ای برای کسب امتیاز نباشد و همه‌ تابع‌ فرامین‌ الهی‌ گردید.
 
در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|قُلْ... تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ}}<ref>«بگو: ای اهل کتاب! بیایید بر کلمه‌ای که میان ما و شما برابر است هم‌داستان شویم» سوره آل عمران، آیه ۶۴.</ref>. [[اسلام]] وظایفی را برای [[بشر]] [[تبیین]] نموده که در صورتی که [[بشر]] به آن‌ عمل‌ نماید‌، [[عدالت]] و [[برابری]] برقرار خواهد شد.
 
در واقع [[اسلام]] در هزار و چهار صد سال قبل چنین‌ [[جامعه جهانی]] مبتنی بر [[عدل]] و [[اتحاد]] را [[پیش‌بینی]] نموده است و چگونگی وقوع آن‌ را‌ نیز‌، به صراحت بیان داشته است و [[دین]] [[حاکم]] را [[اسلام]] معرفی می‌کند و مطرح می‌نماید که صالحان‌ و مستضعفان‌ بر‌ [[کافران]] و [[ظالمان]] [[غلبه]] می‌یابند و شخصی از تبار [[ابراهیم]] {{ع}}و از [[خاندان]] [[حضرت]] [[رسول‌ اکرم]] {{صل}} که نام او "[[محمد]]" و [[کنیه]] او "[[ابو القاسم]]" و [[لقب]] او "[[قائم]]" است، [[قیام]] خواهد نمود»<ref>[[زهرا ابراهیمی|ابراهیمی، زهرا]]، [[نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی (مقاله)|نگاهی به انتظار و ظهور منجی از منظر ادیان توحیدی]]، ص ۷۷-۷۹.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۶۴: خط ۶۸۷:
| پاسخ = نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفته‌اند:
| پاسخ = نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفته‌اند:


«دوره [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} دورانِ [[سختی]] است که [[شیعه]] در فراق [[امام]] مهربان خود سپری می‌کند؛ ولی [[امید]] به آمدن او، [[دل]] و [[جان]] آن‌ها را شور و [[نشاط]] می‌بخشد و تحمّل سختی‌ها و دشمنی‌ها را آسان می‌کند. این [[امید]] و آرزوی [[ظهور]] او که همیشه و همه جا برای انسان‌های [[مؤمن]]، نجات‌بخش و راهگشا بوده، در [[روایات]] اسلامی، "[[انتظار]]" نامیده شده است؛ انتظاری که [[منتظران]] را به [[امام]] [[موعود]] خود وصل می‌کند و مرهمی بر زخم فراق ایشان است. آری؛ "[[انتظار]]" آن اکسیر ارزشمندی است که [[مؤمنان]] [[منتظر]] در دوره [[غیبت]] را آماده استقبال از [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی موعود]] می‌کند و راه و رسم چگونه زیستن را به آن‌ها می‌آموزد.
«دوره [[غیبت امام مهدی]] {{ع}} دورانِ [[سختی]] است که [[شیعه]] در فراق [[امام]] مهربان خود سپری می‌کند؛ ولی [[امید]] به آمدن او، [[دل]] و [[جان]] آن‌ها را شور و [[نشاط]] می‌بخشد و تحمّل سختی‌ها و دشمنی‌ها را آسان می‌کند. این [[امید]] و آرزوی [[ظهور]] او که همیشه و همه جا برای انسان‌های [[مؤمن]]، نجات‌بخش و راهگشا بوده، در [[روایات]] اسلامی، "[[انتظار]]" نامیده شده است؛ انتظاری که [[منتظران]] را به [[امام]] [[موعود]] خود وصل می‌کند و مرهمی بر زخم فراق ایشان است. آری؛ "[[انتظار]]" آن اکسیر ارزشمندی است که [[مؤمنان]] [[منتظر]] در دوره [[غیبت]] را آماده استقبال از [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی موعود]] می‌کند و راه و رسم چگونه زیستن را به آن‌ها می‌آموزد.
*برای "[[انتظار]]" معانی گوناگونی گفته‌اند؛ ولی با دقت و تأمّل در این کلمه می‌توان به [[حقیقت]] معنای آن پی‌برد. [[انتظار]]، چشم به راه بودن است و این چشم به راهی به تناسب بستر و زمینه آن [[ارزش]] می‌یابد و آثار و پیامدهایی دارد. [[انتظار]] تنها یک حالت روحی و درونی نیست؛ بلکه از درون و بیرون سرایت می‌کند و حرکت و [[اقدام]] را می‌آفریند. به همین [[دلیل]] است که در [[روایات]]، [[انتظار]]، یک عمل و بلکه [[بهترین]] اعمال، معرفی شده است. [[انتظار]] به "[[منتظر]]" شکل می‌دهد و به کارها و تلاش‌های او جهت خاصّی می‌بخشد. بنابراین "[[انتظار]]" با نشستن و دست روی دست گذاشتن، نمی‌سازد. [[انتظار]] با چشم به در دوختن و [[حسرت]] خوردن، تمام نمی‌شود؛ بلکه در [[حقیقت]] [[انتظار]]، حرکت و [[نشاط]] و شور آفرینی نهفته است. آنکه در [[انتظار]] مهمان عزیزی است، سر از پا نمی‌شناسد و در [[تلاش]] است تا خود و محیط اطراف خود را برای آمدن مهمان، آماده کند و موانع حضور او را بر طرف سازد.
* برای "[[انتظار]]" معانی گوناگونی گفته‌اند؛ ولی با دقت و تأمّل در این کلمه می‌توان به [[حقیقت]] معنای آن پی‌برد. [[انتظار]]، چشم به راه بودن است و این چشم به راهی به تناسب بستر و زمینه آن [[ارزش]] می‌یابد و آثار و پیامدهایی دارد. [[انتظار]] تنها یک حالت روحی و درونی نیست؛ بلکه از درون و بیرون سرایت می‌کند و حرکت و [[اقدام]] را می‌آفریند. به همین [[دلیل]] است که در [[روایات]]، [[انتظار]]، یک عمل و بلکه [[بهترین]] اعمال، معرفی شده است. [[انتظار]] به "[[منتظر]]" شکل می‌دهد و به کارها و تلاش‌های او جهت خاصّی می‌بخشد. بنابراین "[[انتظار]]" با نشستن و دست روی دست گذاشتن، نمی‌سازد. [[انتظار]] با چشم به در دوختن و [[حسرت]] خوردن، تمام نمی‌شود؛ بلکه در [[حقیقت]] [[انتظار]]، حرکت و [[نشاط]] و شور آفرینی نهفته است. آنکه در [[انتظار]] مهمان عزیزی است، سر از پا نمی‌شناسد و در [[تلاش]] است تا خود و محیط اطراف خود را برای آمدن مهمان، آماده کند و موانع حضور او را بر طرف سازد.
*سخن درباره [[انتظار]] رویدادی بی‌نظیر است که در [[زیبایی]] و کمال، نهایت ندارد. [[انتظار]] روزگاری که در سبزی و خرّمی در تمام روزگاران گذشته، مثالی نداشته است و [[جهان]] چنان دوران [[زیبایی]] را هرگز تجربه نکرده است. این، همان [[انتظار]] [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی]]{{ع}} است که در [[روایات]]، از آن به "[[انتظار فرج]]" یاد شده و از [[بهترین]] اعمال و [[عبادات]]، بلکه پشتوانه قبولی همه اعمال، شمرده شده است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود: "[[بهترین]] اعمال [[امت]] من، [[انتظار فرج]] است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۵۵، ح ۳، ص ۵۴۷.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} به [[یاران]] خود فرمود: "آیا شما را از چیزی [[آگاه]] نکنم که [[خداوند]]، بدون آن، هیچ عملی را از [[بندگان]] نمی‌پذیرد؟ ... . گواهی به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} و اقرار به آنچه [[خدا]] امر فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از [[دشمنان]] ما –یعنی ما [[امامان]]{{عم}} به خصوص- و [[تسلیم]] شدن در برابر [[امامان]]{{عم}} و [[پرهیزکاری]] و کوشش و خویشتن داری و [[انتظار]] [[قائم]]<ref>غیبت نعمانی، باب ۱۱، ح ۱۶، ص ۲۰۷.</ref>. بنابراین "[[انتظار فرج]]"، انتظاری است که ویژگی‌های خاص و منحصر به فرد دارد که لازم است به خوبی دانسته شود، تا رمز ان همه [[فضیلت]] و آثار که برای آن خواهیم شمرد، آشکار شود»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.</ref>.
* سخن درباره [[انتظار]] رویدادی بی‌نظیر است که در [[زیبایی]] و کمال، نهایت ندارد. [[انتظار]] روزگاری که در سبزی و خرّمی در تمام روزگاران گذشته، مثالی نداشته است و [[جهان]] چنان دوران [[زیبایی]] را هرگز تجربه نکرده است. این، همان [[انتظار]] [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی]] {{ع}} است که در [[روایات]]، از آن به "[[انتظار فرج]]" یاد شده و از [[بهترین]] اعمال و [[عبادات]]، بلکه پشتوانه قبولی همه اعمال، شمرده شده است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمود: "[[بهترین]] اعمال [[امت]] من، [[انتظار فرج]] است"<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۵۵، ح ۳، ص ۵۴۷.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} به [[یاران]] خود فرمود: "آیا شما را از چیزی [[آگاه]] نکنم که [[خداوند]]، بدون آن، هیچ عملی را از [[بندگان]] نمی‌پذیرد؟ ... . گواهی به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]] {{صل}} و اقرار به آنچه [[خدا]] امر فرموده و [[ولایت]] ما و بیزاری از [[دشمنان]] ما –یعنی ما [[امامان]] {{عم}} به خصوص- و [[تسلیم]] شدن در برابر [[امامان]] {{عم}} و [[پرهیزکاری]] و کوشش و خویشتن داری و [[انتظار]] [[قائم]]<ref>غیبت نعمانی، باب ۱۱، ح ۱۶، ص ۲۰۷.</ref>. بنابراین "[[انتظار فرج]]"، انتظاری است که ویژگی‌های خاص و منحصر به فرد دارد که لازم است به خوبی دانسته شود، تا رمز ان همه [[فضیلت]] و آثار که برای آن خواهیم شمرد، آشکار شود»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۳۶ - ۱۳۷.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۷۸: خط ۷۰۱:


[[انتظار]]، [[انسان]] را امیدوار می‌کند، به او [[قدرت]] و [[نشاط]] می‌دهد، او را در یافتن راه کمک و [[اراده]] او را در ادامه راه تقویت می‌کند. در یک کلمه، تمام کارهای مثبت از [[انتظار]] سرچشمه می‌گیرد. بنابراین، [[بهترین]] عمل است<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص۹۶، ۱۱۷، ۲۶۳.</ref>.
[[انتظار]]، [[انسان]] را امیدوار می‌کند، به او [[قدرت]] و [[نشاط]] می‌دهد، او را در یافتن راه کمک و [[اراده]] او را در ادامه راه تقویت می‌کند. در یک کلمه، تمام کارهای مثبت از [[انتظار]] سرچشمه می‌گیرد. بنابراین، [[بهترین]] عمل است<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص۹۶، ۱۱۷، ۲۶۳.</ref>.
*[[انتظار]] در لغت به معنای چشم‌داشت، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] به آینده داشتن است. [[انتظار]] در [[اسلام]] به‌ویژه در [[مذهب]] [[شیعه]]، [[ایمان]] استوار بر [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت ولی‌عصر]] {{ع}}، [[امید]] به [[ظهور]] مبارک آن [[حضرت]]، آغاز [[حکومت صالحان]] و در واقع نوعی [[آمادگی]] بیان شده است. می‌توان گفت که [[انتظار فرج]] از اصل کلی اسلامی، یعنی اصل [[حرمت]] [[یأس]] و [[نومیدی]] از [[لطف]] و [[رحمت]] [[خداوند]] مایه می‌گیرد. بنابر [[روایات]] [[انتظار]] [[فرج]]، نوعی [[عبادت]]، [[ایمان]] به [[غیب]]، اقرار به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[رسالت]] [[پیامبر]] و [[پیشوایی]] [[امامان معصوم]] {{عم}}، [[تلاش]] و [[سازندگی]]، [[عامل مقاومت]] و [[پایداری]] و نوعی فریاد و [[عدم پذیرش سلطه]] و اعتراض به زمام‌داران خودسر است»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۵۲۷.</ref>.
* [[انتظار]] در لغت به معنای چشم‌داشت، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] به آینده داشتن است. [[انتظار]] در [[اسلام]] به‌ویژه در [[مذهب]] [[شیعه]]، [[ایمان]] استوار بر [[امامت]] و [[ولایت]] [[حضرت ولی‌عصر]] {{ع}}، [[امید]] به [[ظهور]] مبارک آن [[حضرت]]، آغاز [[حکومت صالحان]] و در واقع نوعی [[آمادگی]] بیان شده است. می‌توان گفت که [[انتظار فرج]] از اصل کلی اسلامی، یعنی اصل [[حرمت]] [[یأس]] و [[نومیدی]] از [[لطف]] و [[رحمت]] [[خداوند]] مایه می‌گیرد. بنابر [[روایات]] [[انتظار]] [[فرج]]، نوعی [[عبادت]]، [[ایمان]] به [[غیب]]، اقرار به [[یگانگی]] [[خدا]] و [[رسالت]] [[پیامبر]] و [[پیشوایی]] [[امامان معصوم]] {{عم}}، [[تلاش]] و [[سازندگی]]، [[عامل مقاومت]] و [[پایداری]] و نوعی فریاد و [[عدم پذیرش سلطه]] و اعتراض به زمام‌داران خودسر است»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۵۲۷.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۶۸۷: خط ۷۱۰:


«[[فرج]]، یعنی [[نصرت]]، [[پیروزی]] و [[گشایش]]. مقصود از [[فرج]]، [[نصرت]] و [[پیروزی]] [[حکومت]] [[عدل]] [[علوی]] بر حکومت‌های [[کفر]] و [[شرک]] و بی‌داد است؛ بنابراین، [[انتظار فرج]]، یعنی [[انتظار]] تحقق یافتن این [[آرمان]] بزرگ و جهانی.
«[[فرج]]، یعنی [[نصرت]]، [[پیروزی]] و [[گشایش]]. مقصود از [[فرج]]، [[نصرت]] و [[پیروزی]] [[حکومت]] [[عدل]] [[علوی]] بر حکومت‌های [[کفر]] و [[شرک]] و بی‌داد است؛ بنابراین، [[انتظار فرج]]، یعنی [[انتظار]] تحقق یافتن این [[آرمان]] بزرگ و جهانی.
*[[منتظر]] حقیقی، کسی است که به [[حقیقت]] خواهان تشکیل چنین حکومتی باشد. این خواسته، آن گاه جدی و راست است که شخص [[منتظر]]، عامل به [[عدل]] و گریزان از [[ستم]] و [[تباهی]] باشد و گرنه [[انتظار فرج]]، در حد یک ادعا و شعار بی‌محتوا باقی خواهد بود؛ از این رو، در [[روایات]] آمده است که [[انتظار فرج]]، خود، [[فرج]] است؛ زیرا کسی که حقیقتاً [[منتظر فرج]] و [[ظهور]] [[حجت خدا]] و تاسیس [[حکومت]] [[عدل]] گستر او است، زندگی خود را بر پایه [[عدل]] و داد استوار می‌سازد. او، انسانی است که حضور و [[غیبت]] [[امام]]، در نحوه [[رفتار]] و سیر و سلوکش تفاوتی ایجاد نمی‌کند و پیش از تشکیل [[حکومت]] [[عدل]] او، چنین حکومتی را در زندگی خود پایدار ساخته است.
* [[منتظر]] حقیقی، کسی است که به [[حقیقت]] خواهان تشکیل چنین حکومتی باشد. این خواسته، آن گاه جدی و راست است که شخص [[منتظر]]، عامل به [[عدل]] و گریزان از [[ستم]] و [[تباهی]] باشد و گرنه [[انتظار فرج]]، در حد یک ادعا و شعار بی‌محتوا باقی خواهد بود؛ از این رو، در [[روایات]] آمده است که [[انتظار فرج]]، خود، [[فرج]] است؛ زیرا کسی که حقیقتاً [[منتظر فرج]] و [[ظهور]] [[حجت خدا]] و تاسیس [[حکومت]] [[عدل]] گستر او است، زندگی خود را بر پایه [[عدل]] و داد استوار می‌سازد. او، انسانی است که حضور و [[غیبت]] [[امام]]، در نحوه [[رفتار]] و سیر و سلوکش تفاوتی ایجاد نمی‌کند و پیش از تشکیل [[حکومت]] [[عدل]] او، چنین حکومتی را در زندگی خود پایدار ساخته است.
*[[انتظار فرج]]، یعنی:  
* [[انتظار فرج]]، یعنی:  
#[[معرفت امام]] و [[عادل]] و پیشوای [[فضیلت]]؛
# [[معرفت امام]] و [[عادل]] و پیشوای [[فضیلت]]؛
#[[عشق]] به [[عدالت]] و ارزش‌های انسانی؛
# [[عشق]] به [[عدالت]] و ارزش‌های انسانی؛
#[[امید]] به آینده‌ای روشن و نوید بخش؛
# [[امید]] به آینده‌ای روشن و نوید بخش؛
#[[تلاش]] برای برقراری حکومتی [[عدل]] پیشه و [[عدل]] گستر؛
# [[تلاش]] برای برقراری حکومتی [[عدل]] پیشه و [[عدل]] گستر؛
#داشتن روحیه [[تعهد]] و مسؤولیت‌پذیری.
# داشتن روحیه [[تعهد]] و مسؤولیت‌پذیری.
*این نوع [[انتظار فرج]] است که [[بهترین]] اعمال و [[بهترین]] [[عبادت]] است و چنین منتظری، مقامی‌ عالی دارد و هرگاه در [[زمان غیبت]] از [[دنیا]] برود، به منزله کسی است که پس از [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت حجت]]{{ع}} زنده و تحت [[فرمان]] او در راه [[خدا]] [[جهاد]] می‌کند.<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۵.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۸۱ - ۸۲.</ref>.
* این نوع [[انتظار فرج]] است که [[بهترین]] اعمال و [[بهترین]] [[عبادت]] است و چنین منتظری، مقامی‌ عالی دارد و هرگاه در [[زمان غیبت]] از [[دنیا]] برود، به منزله کسی است که پس از [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} زنده و تحت [[فرمان]] او در راه [[خدا]] [[جهاد]] می‌کند.<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۵.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۸۱ - ۸۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۷۰۰: خط ۷۲۳:
| تصویر = 4764567.jpg
| تصویر = 4764567.jpg
| پاسخ‌دهنده = پژوهشگران مسجد مقدس جمکران
| پاسخ‌دهنده = پژوهشگران مسجد مقدس جمکران
| پاسخ = '''[[پژوهشگران مسجد مقدس جمکران]]'''، در دو کتاب ''«[[ انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]»'' و ''«[[ آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]»''در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ = '''[[پژوهشگران مسجد مقدس جمکران]]'''، در دو کتاب ''«[[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]»'' و ''«[[آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]»''در این‌باره گفته‌اند:
*«تعریف لغوی: [[انتظار]] در لغت به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به [[آینده]] است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref>.
*«تعریف لغوی: [[انتظار]] در لغت به معنای درنگ در امور، نگهبانی، چشم به راه بودن و نوعی [[امید]] داشتن به [[آینده]] است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۱۲، ص ۱۶۶.</ref>.


تعریف اصطلاحی: عالم بزرگوار [[آیت الله]] [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]] مؤلف "[[مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (کتاب)|مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم]]" می‌فرماید: "[[انتظار]] حالتی است روحی و نفسانی که موجب [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را می‌کشند، می‌شود. و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. پس هرقدر [[انتظار]] شدیدتر باشد [[آمادگی]] نیز بیشتر خواهد بود"<ref>{{عربی|وَ هوَ كَيفيَّةٌ نَفسانِيَّةٌ يَنبَعِثُ مِنها التَّهيوءُ لِمَا تَنْتَظِرُهُ و ضِدَّهُ الياس فَكُلَّمَا كَانَ الاِنْتِظَارُ أَشَدَّ كانَ التَّهيُوءُ آكَد...}}؛ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۲۳۵.</ref>»<ref>[[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]، ص 15-16.</ref>.
تعریف اصطلاحی: عالم بزرگوار [[آیت الله]] [[سید محمد تقی موسوی اصفهانی]] مؤلف "[[مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (کتاب)|مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم]]" می‌فرماید: "[[انتظار]] حالتی است روحی و نفسانی که موجب [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را می‌کشند، می‌شود. و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است. پس هرقدر [[انتظار]] شدیدتر باشد [[آمادگی]] نیز بیشتر خواهد بود"<ref>{{عربی|وَ هوَ كَيفيَّةٌ نَفسانِيَّةٌ يَنبَعِثُ مِنها التَّهيوءُ لِمَا تَنْتَظِرُهُ و ضِدَّهُ الياس فَكُلَّمَا كَانَ الاِنْتِظَارُ أَشَدَّ كانَ التَّهيُوءُ آكَد...}}؛ مکیال المکارم، ج ۲، ص ۲۳۵.</ref>»<ref>[[انتظار چیست منتظر کیست؟ (کتاب)|انتظار چیست منتظر کیست؟]]، ص 15-16.</ref>.
*«[[انتظار]]، حالتی است نفسانی که [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را می‌کشیم، از آن بر می‌آید و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است، پس هرقدر که [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[آمادگی]] و مهیا شدن قوی‌تر خواهد بود، بنابراین مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش می‌باشد، هرقدر که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله [[پرهیز از گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از [[صفات نکوهیده]] و به دست آوردن [[خوی‌های پسندیده]] بیشتر می‌گردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] انورش در زمان غیبتش [[رستگار]] شود، همچنان که برای عده بسیاری از [[نیکان]] اتفاق افتاده است. و لذا [[امامان معصوم]]{{عم}} به پاکیزگی صفات و [[مقید]] بودن به انجام [[طاعات]] امر فرموده‌اند. چنان که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "هرکس بخواهد از [[یاران قائم]]{{ع}} شود، باید [[منتظر]] باشد و باید در حال [[انتظار]] به [[پرهیزکاری]] و [[خوی‌های پسندیده]] عمل نماید، که هرگاه بمیرد و [[قائم]] به پس از مردنش بپاخیزد، [[پاداش]] او همچون کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد...". و بی‌[[تردید]] هرقدر [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[صاحب]] آن، [[مقام]] و [[ثواب]] بیشتری نزد خدای -عزوجل- خواهد داشت. [[خدای تعالی]] ما را از [[مخلصان]] [[منتظرین]] مولایمان [[صاحب الزمان]]{{ع}} قرار دهد»<ref>[[آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]، ص 199-200.</ref>.
*«[[انتظار]]، حالتی است نفسانی که [[آمادگی]] برای آنچه انتظارش را می‌کشیم، از آن بر می‌آید و ضد آن [[یأس]] و [[ناامیدی]] است، پس هرقدر که [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[آمادگی]] و مهیا شدن قوی‌تر خواهد بود، بنابراین مؤمنی که [[منتظر]] آمدن مولایش می‌باشد، هرقدر که انتظارش شدیدتر است، تلاشش در [[آمادگی]] برای آن به وسیله [[پرهیز از گناه]] و کوشش در راه [[تهذیب نفس]] و [[پاکیزه]] کردن درون از [[صفات نکوهیده]] و به دست آوردن [[خوی‌های پسندیده]] بیشتر می‌گردد، تا به [[فیض]] [[دیدار]] مولای خویش و مشاهده [[جمال]] انورش در زمان غیبتش [[رستگار]] شود، همچنان که برای عده بسیاری از [[نیکان]] اتفاق افتاده است. و لذا [[امامان معصوم]] {{عم}} به پاکیزگی صفات و [[مقید]] بودن به انجام [[طاعات]] امر فرموده‌اند. چنان که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: "هرکس بخواهد از [[یاران قائم]] {{ع}} شود، باید [[منتظر]] باشد و باید در حال [[انتظار]] به [[پرهیزکاری]] و [[خوی‌های پسندیده]] عمل نماید، که هرگاه بمیرد و [[قائم]] به پس از مردنش بپاخیزد، [[پاداش]] او همچون کسی خواهد بود که دوران [[حکومت]] آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده باشد...". و بی‌[[تردید]] هرقدر [[انتظار]] شدیدتر باشد، [[صاحب]] آن، [[مقام]] و [[ثواب]] بیشتری نزد خدای -عزوجل- خواهد داشت. [[خدای تعالی]] ما را از [[مخلصان]] [[منتظرین]] مولایمان [[صاحب الزمان]] {{ع}} قرار دهد»<ref>[[آیین انتظار (کتاب)|آیین انتظار]]، ص 199-200.</ref>.
}}
}}


== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسمان انتظار فرج}}
{{پرسمان انتظار فرج}}
== منبع‌شناسی جامع مهدویت ==
{{منبع‌ جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مهدویت|کتاب‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مهدویت|مقاله‌شناسی مهدویت]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مهدویت|پایان‌نامه‌شناسی مهدویت]].
{{پایان منبع جامع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


{{انتظار افقی}}
[[رده:پرسش]]
 
[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:پرسمان مهدویت]]
[[رده:(ب ف): پرسش‌هایی با 46 پاسخ]]
[[رده:(ب ف): پرسش‌های مهدویت با 46 پاسخ]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به انتظار فرج]]
[[رده:پرسش‌های مربوط به انتظار فرج]]
۲۱۸٬۴۶۵

ویرایش